خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی

چهارشنبه 22 خرداد | 28 ذیقعده 1411 12 ژوئن 1991
ساعت نُه صبح، آقای کورت والدهایم و همراهان آمدند. به او اطلاع دادم که آمریکا از طریق [سفیر سوییس]، حافظ منافعاش در ایران، اطلاع داده است که هیچ دولتی نماینده آمریکا نیست که درباره گروگانها صحبت کنند و لابد منظورش شما هستید؛ خیلی ناراحت شد و تقاضا کرد که مخفی و سرّی بماند.
وقتی شنید، رادیو اسراییل هم دیشب گفته است که آمریکا به والدهایم اطلاع داده که از سوی آنها صحبت نکند، بیشتر ناراحت شد و گفت آنها از فرط کینه، ترجیح میدهند اتباعشان در اسارت بمانند، اما بهدست او آزاد نشوند.
با هم در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کردیم و به سئوالات پاسخ دادیم.[1] در جواب دادن به سئوالات دستپاچه میشد. بعد از مصاحبه، از آرامش من اظهار تعجب کرد.[2] به نظر میرسد از صهیونیستها و آمریکاییان واهمه دارد. با هم به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و پس از مراسم بدرقه، به هواپیمایشان رفتند و به سوی سوریه پرواز کردند.
به دفترم برگشتم و کارها را انجام دادم. عصر در جلسه هیئت دولت شرکت کردم و شب به خانه آمدم.
[1] - آقای والدهایم در این مصاحبه ضمن تشکر از میهمان دوستی دولت و ملت ایران، مذاکرات را بسیار مفید دانست و گفت: «این مذاکرات پیرامون دو محور توسعه روابط اقتصادی و اوضاع بین المللی خلیج فارس و خاورمیانه بود. به علت نقشی که ایران پس از جنگ خلیج فارس ایفا نموده، این تبادل نظرها بسیار مهم بود.» آقای هاشمی نیز گفت: «این مسافرت ها بیشتر به طبیعت دوران بازسازی ایران بازمی گردد و ما توقع خاصی از هیچ کشوری نداریم و (Äخواهان همکاری سازنده با کشورهایی هستیم که حفظ احترام متقابل را رعایت می کنند. البته کشورهای اروپایی بخصوص اتریش در این زمره هستند. ما حداکثر همکاری را با حفظ احترام متقابل خواهیم داشت.»
[2] - متن کامل مصاحبه مطبوعاتی در بخش ضمایم همین کتاب درج شده است.