خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
پنجشنبه 12 اردیبهشت | 17 شوال 1411 2 می 1991
امروز صبح، آقای اوزال با نوعی خودنمایی، با افتخار روزنامههای صبح ترکیه را ارایه داد که به تلخی به انگلیسیها حمله کرده بودند. گفت در جریان توزیع کمکها، افسران انگلیسی، یکی از مدیران ترکیه را کتک زدهاند و او دستور داده است که انگلیسیها را بیرون کنند.
اول وقت با یکی از کانالهای تلویزیونی ترکیه، به توصیه اوزال مصاحبه انجام دادم. سپس با هواپیمای اختصاصی اوزال، با همراهی او و جمعی از همراهان، برای بازدید از سد بزرگ در دست اجرای آتاتورک به منطقه اورنا رفتیم. در راه توضیحاتی درباره اوضاع طبیعی و اقدامات سازندگی شنیدیم، منجمله تشریح طرح ساختن هواپیمای جنگی اف 14 در حالی که از بالای کارخانه آن در نزدیکی آنکارا عبور میکردیم. به هر یک از سدها که میرسیدیم، توضیحات میدادند.
از فضا گشتی در اطراف دریاچه و سد آتاتورک زدیم. در کنار شهر اورنا، در یک فرودگاه کوچک فرود آمدیم. مسئولان منطقه و جمع زیادی از مردم به استقبال آمده بودند. اکثریت مردم طرفدار اسلام وانقلاب اسلامی ایران بودند و شعارهای مذهبی و ضدآمریکایی میدادند و اقلیتی برای مطالب دیگر کف میزدند. دو آهوی زیبا به ما هدیه دادند.
آقای اوزال و من، صحبت کوتاهی کردیم و با دو هلیکوپتر سیکورسکی به کنار
سد رفتیم. مدیر مربوطه توضیحات داد و با اتوبوس از سد بازدید کردیم. در مهمانسرای آنجا نماز ظهر و عصر خواندیم و با هلیکوپتر به منطقه تونلها رفتیم. در تونل بسیار بزرگ و طولانی، بخشی از آب سد و دریاچه را به منطقه اورنا منتقل میکنند. طول تونلها هر یک حدود 27 کیلومتر و قطر آنها 9 متر است. از کانالهای روباز آب هم بازدید کردیم.
با اتوبوس به شهر اورنا، برای زیارت محلی رفتیم که میگویند حضرت ابراهیم (ع) توسط نمرود در آتش افکنده شده بود؛ ارتفاعی و درهای که در عمق دره، استخر بزرگی از آب است. معتقدند آتش نمرود خاموش شد و بهجای آن آب جوشید و هنوز آن آب در حال جوشیدن است. به ماهیان آن آب تعرض نمیکنند. تعداد زیادی ماهی در آب وجود داشت.
در معبدی که در نقطه افتادن حضرت ابراهیم (ع) ساختهاند، نماز خواندیم و کتابی از کتابفروشی آن محل خریدم. مردم شهر جمع شده بودند و ابراز احساسات میکردند. جمع زیادی شعارهای اسلامی و گاهی به زبان فارسی، مرگ برآمریکا و... میدادند. لابد باعث ناراحتی مسئولین ترکیه میشد. مردمِ شهر مذهبی و زنان با حجاباند.
با هواپیما به سوی آنکارا پرواز کردیم. ناهار را در هواپیما خوردیم. ساعت چهارونیم بعد از ظهر به آنکارا رسیدیم. در فرودگاه توافقنامهها توسط رؤسای کمیسیون مشترک دو کشور، آقایان نژادحسینیان و کچهچیلر، با حضور من و آقای اوزال امضا شد. تقریباً به همه اهداف رسیدیم.[1]
با بدرقه رسمی و شلیک 21 تیر توپ، آنکارا را ترک کردیم. در راه برای جمعی از همراهان، نتایج سفر را توضیح دادم. همراهان از استقبال و همکاری ترکها راضیاند. بعد از استقبال رسمی در فرودگاه مهرآباد و مصاحبه برای توضیح نتایج سفر، به خانه آمدم. بچهها کم کم رسیدند. آنها هم از سفر راضیاند.
تلفنی از رهبری احوالپرسی کردم. اخبار را گوش دادم. خاطرات امروز را نوشتم و
خوابیدم.
[1] - متن کامل بیانیه مشترک ایران و ترکیه در بخش ضمایم همین کتاب به چاپ رسیده است.