خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

نوار صدای امام همراه با صدای نی! *** "رئیس مجلس فقط ظاهراً از رادیکال ها ناراضی است"

  • شنبه ۲۷ آبان ۱۳۶۸

 

شنبه 27 آبان   |     18 ربیع الثانی  1410                   18 نوامبر  1989

ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. ساعت ده آقایان [محمد] سعیدی کیا و [حسن] شفتی و [علی محمد] نوریان آمدند. گزارش کار در فعال کردن هواپیمائی را دادند و برای رفع موانع استمداد کردند؛  به خصوص حضور ده‌ها نهاد و ارگان در فرودگاه مهرآباد که دست و پاگیر شده‌اند.

آقای [عطاءالله] مهاجرانی[معاون پارلمانی رئیس جمهور]  برای امور مجلس آمد و درباره لوایح نظر خواهی کرد و از فعالیت‌های بنیاد دایره المعارف آقای [سیدکاظم موسوی] بجنوردی و طرح تولید ماهی در کنار اترک گفت. دکتر [حسن] روحانی [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. گزارش تهیه مقدمات شورای عالی امنیت را داد و درباره رؤسای کمیته‌ها و دبیر آنها مشورت کرد.

محسن آمد. برای کارهای ملک کشاورزی البرز قم پول خواست و برای کارهایش مشورت کرد. آقای [مهدی] کروبی [رئیس مجلس شورای اسلامی] آمد. درباره مسائل سیاسی کشور و آقای منتظری و مجلس و نمایندگان و خطوط صحبت شد؛ ظاهراً از رادیکال‌ها راضی نیست، ولی با آنها است.

آقایان [حسین] محلوجی،  [محمدتقی] بانکی و کلاهدوز آمدند و از کمبود ارز صنایع در برنامه پنجساله گفتند. آقای هاشمی [گلپایگانی] برای تنظیم دستور جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد.

شب در دفتر رهبری با حضور احمدآقا جلسه داشتیم. درباره جلوگیری از تحرکات ناموزون رادیکال‌ها صحبت شد. قرار شد آقای خامنه‌ای چیزی بگویند. نواری را که فردی اشعار امام را مثل خود امام خوانده بود، گوش دادیم؛ مشکلی پیش آورده است. شبیه لحن و صدای امام خوانده و در حالی که کسی نی می‌زده همراه صدای امام، صدای نی ضبط شده: من به خال لبت‌ ای دوست گرفتار شدم و .... طرف را شناسائی کرده‌اند و می‌گویند آدم خوبی است و ظاهراً نظر سوئی نداشته. نگرانی این است که زیاد پخش شود و مردم خیال کنند که امام، محفل طرب همراه با نی زدن داشته است. یک نظر این بود که موضوع را با احضار خود این شخص در تلویزیون به مردم بگوئیم. بر این اقدام هم ضررهای احتمالی مترتب است و مجموعاً به این نتیجه رسیدیم که موضوع را  به حال خود بگذاریم. به دفترم برگشتم.