خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

  • جمعه ۵ خرداد ۱۳۶۸

 

جمعه 5 خرداد |     20 شوال 1409                             26 می   1989

تا ساعت ده ونیم صبح در خانه مطالعه می‌کردم. سری به بیمارستان [قلب جماران] زدم و امام را زیارت کردم. حالشان رو به بهبودی است. گفتند به مردم سلام برسانم و تشکر کنم. از مردم می‌خواهند که دعا کنند خداوند ایشان را بپذیرد؛ خیلی متأثر شدم، چون معنای خداحافظی داشت و متحیّر بودم که چگونه این پیام امام را برسانم.

خداوند کمک کرد. به گونه‌ای این پیام را مطرح کردم که هم مردم تصمیم به دعا بگیرند و هم آثار منفی سیاسی نداشته باشد. زیرا هر علامتی که نشان از تمام شدن عمر امام باشد، دشمنان را که در کمین‌اند تشویق به توطئه می‌کند. برای اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم عصر رضا عموزاده برای امور محیط زیست آمد و استمداد کرد.

آقای نجم‌الدین اعتمادزاده [از وعاظ تهران] و همسر و دخترش آمدند و برای نجات دامادشان که بازداشت شده استمداد کردند. همشیره طاهره و عروس و داماد و دخترش آمدند. مدتی است ایشان را ندیده‌ام. مقداری درباره احوال بستگان و مردم بهرمان صحبت کردیم.