خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت
دوشنبه 17 اردیبهشت 1363
صبح زود بعد از نماز، مشغول کارهایم شدم. ساعت هفت، آقای [میرحسین موسوی] نخست وزیر و آقای [محسن] کنگرلو آمدند. درباره [تحرکات] ضدانقلاب در اروپا و همچنین معرفی سه وزیر جدید بحث شد. در جلسه علنی مجلس، چند لایحه تصویب شد. بخشی از اداره جلسه را به آقای یزدی سپردم و به دفترم آمدم. آقای داود آبادی مسئول کارگران مجلس آمد و راجع به مشکلات کارگران مطالبی داشت. جمعی از کارکنان بازنشسته آمدند و خواستار افزایش حقوقشان بودند.
آقایان [محمد]اخلاقینیا [نماینده سیرجان] و [علیرضا]یارمحمدی [نماینده بم] آمدند و از اقدام دادستانی انقلاب در سیرجان علیه طرفدارانشان، شاکی بودند. آقای [محمدعلی]تاتاری نماینده زاهدان آمد و نگران از این بود که یکی از معدومان شاخه نظامی حزب توده، در خانهاش رفت و آمد داشته است.
[آقای محسنی] فرماندار بهشهر آمد و گزارشی از اوضاع منطقه داد و سیصدهزار تومان پول و مقداری زیورآلات از کمکهای مردم این شهر را برای مصارف جبهه اهدا کرد.
عصر، کارکنان حراست کل کشور آمدند و گزارشی دادند؛ برایشان درباره ادارات صحبت کردم. آقای آلارد سفیر بلژیک در ایران آمد؛ آدم خوش برخوردی بود. تلاش زیادی برای توسعه روابط دارند. ناصر برواری نماینده مجلس عراق که به ایران پناه آورده است، آمد؛ از بیتوجهی مجلس اعلای [انقلاب اسلامی] عراق و مسئولان به او و عدم استفاده از امکانات و اطلاعاتش و همچنین از مشکلات زندگی حرف زد؛ به آقای [علی]شمخانی گفتم از ایشان بهتر استفاده شود.
مسئولان اطلاعات سپاه برای استمداد در همکاری با [آقای اسدالله لاجوردی] دادستان انقلاب تهران آمدند. آقای رضوی رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور آمد. گزارشهایی داد و اجازه برای کنار رفتن میخواست. تشویقش کردم که بماند و گفتم به خواستههایش برای اصلاحات اداری کمک میکنم.
جمعی از نیروهای یگان دریائی سپاه آمدند. درباره اهمیت تأسیس این واحد و اثرات آن صحبت کردم. دکتر ولایتی آمد. گزارش روابط با عربستان و شوروی را داد و درباره آن مشورت کرد. روسها پیشنهاد تحسین روابط کردهاند.