خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

  • پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۶۳

 پنجشنبه 16 اسفند 1363

    بعد از نماز صبح، گزارشها را دیدم. عراق دیشب، هشت موشک به دزفول زده است که پنج نفر شهید و حدود هفتاد مجروح و خانه‏های زیادی خراب شده است. گویا علت کمی تلفات، تخلیه شهر بوده است.

    در جلسه علنی [مجلس شورای اسلامی] قبل از دستور، در این‏باره صحبت کردم. نمایندگان سخت ناراحت و به شدت خواستار موشک باران بغداد هستند. با رئیس جمهور، درباره مقابله به مثل صحبت کردم. ملاحظات انسانی و نیز اُمید به آثار عملیات سرنوشت ساز آینده باعث خودداری از مقابله به مثل است.

    عصر، ملاقاتی با [آقای علی اکبر محتشمی‏پور] سفیرمان در سوریه داشتم. وضع لبنان را تشریح کرد. گفتم که از آقای حافظاسد [رئیس جمهور سوریه]، تعدادی موشک اسکاد بخواهد.

    جامعه اسلامی دانشگاهیان آمدند. گزارشی دادند و من هم برای آنها صحبت کردم. تقویت مدیریت دانشگاهها را، می‏خواستند و من هم همکاری با نیروهای انقلابی را توصیه کردم.

    آقای محصل همدانی آمد. راجع به اختلافی که با آقای فؤادکریمی در اثر انتقاد آقای کریمی و شکایت ایشان پیش آمده است مشورت کرد؛ گفتم بهتر است صلح کنند.

    آقای خوانساری سفیر ایران در لیبی آمد. درباره گرفتن پلهای پی.ام.پی. توسط لیبی و سیستم دفاع هوائی و مسائل دیگر گفت. به ایشان هم درباره گرفتن موشک بیشتر، مأموریت دادم. سفیر فعالی است. گزارشها می‏گوید که عراق پادگان اباذر را بمباران کرده که بیش از صد شهید و صدها مجروح داشته است. شب به منزل آمدم.

    نزدیک نیمه شب از دفتر نخست وزیر زنگ زدند، بیدار شدم؛ گفتند که پنج موشک به شهر مسجد سلیمان زده‏اند.