خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»

  • یکشنبه ۶ آبان ۱۳۶۳

یکشنبه 6 آبان 1363 ساعت هشت صبح، جلسه علنی شروع شد و دستور مهم، طرح ایجاد ارتش نوین بود که تمام نشد. جمعی از نمایندگان "خط سه" مراجعه کردند و به خبر نصب آقای [احمد] سالک به ریاست کمیته‏های انقلاب اسلامی اعتراض داشتند؛ نصیحتشان کردم. ظهر، [آقای سید علی حسین‏زاده] نماینده دشت آزادگان آمد. از محدودیتی که فرماندهان جنگ برای کشاورزان و دامداران منطقه به وجود آورده‏اند، شاکی بود. آقای [علی] حسینی نماینده سنندج آمد. از بخشدار کامیاران شکایت داشت. نمایندگان کردستان بر سر [انتصاب] او اختلاف دارند. [آقای غلامرضا حیدری] نماینده تفرش هم آمد و در مورد تقویت نمازهای جمعه و فرمانده سپاه تفرش، حرف داشت. عصر، ملاقاتی با [آقای رحمت صالح] وزیر بازرگانی اندونزی داشتم. مذاکرات حول و حوش توسعه روابط بود. ایشان به خاطر مسمومیت غذائی، کسل بود. در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. آقای ناطق از آزاد کردن بی‏رویه اعضای گروهکها[ی بازداشت شده]، اظهار نارضایتی می‏کرد. برای کارخانه نئوپان سازی حزب [جمهوری اسلامی] تعهد خریدن سهم کردیم. من صدوپنجاه سهم خریدم. امید دارند از این رهگذر، بخشی از نیازهای مالی حزب تأمین شود. شب، شورای داوری [حزب جمهوری اسلامی] جلسه داشت. آقای [محمدعلی]موحدی [کرمانی] راجع به امامت جمعه باختران مشورت کرد؛ خودش نمی‏خواهد برود وبا نصب فردی که دفتر امام او را می‏خواهد [منصوب کند] هم مخالف است. آقای [محمد مهدی] ربانی [املشی] راجع به اهانت‏هائی که آقای [صادق]خلخالی [نماینده قم] در خاطرات سیاسی خود در روزنامه صبح آزادگان به ایشان و آقای [محمد]مؤمن و بعضی دیگر از اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] دارد، شاکی بود. توقع داشت که ما علاج کنیم؛ آقای [محمد]یزدی هم قبلاً شاکی بود. بعد از شام با رئیس جمهور درباره جنگ مشاوره کردیم. دیر وقت به خانه آمدم. عفت هم به منزل خانم دکتر لباف رفته بود؛ دیر آمد.