خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1363 – کتاب به سوی سرنوشت
پنجشنبه 30 فروردین 1363
صبح زود، آقای صیاد شیرازی به منزل آمد و درباره همان حرفهای قبلی در مورد وحدت فرماندهی، صحبت کرد. به مجلس رفتم و گزارشها را خواندم. در جلسه علنی، اصلاح لایحه [دولتی کردن] تجارت خارجی، برای تأمین نظرات شورای نگهبان - که با انحصار واردات در دست دولت مخالف است - مطرح بود.
قبل از جلسه و هنگام تنفس و ساعاتی که در دفترم بودم و حتی هنگام اداره مجلس، عده زیادی از نمایندگان - که در انتخابات موفق نبودهاند - مراجعه میکردند و از معایب انتخابات و تخلفها گله داشتند. بر من روزهای سختی میگذرد؛ چون دائماً مراجعات شکوهآمیز دارم و عدهای از نمایندگانِ خوب مجلس هم شکست خوردهاند؛ اغلب هم حاضر نیستند، شکست را بپذیرند و میخواهند به عوامل غیر درست، نسبت بدهند؛ گرچه به آزادی انتخابات اعتراف میکنند. با اصطلاحات جنگ، شکست خوردهها را به نام "شهید" و به مرحله دوم افتادهها را "مجروح" و پیروزها را "فاتح" و مخالفان را "معدوم" مینامند.
ظهر، آقای رحیم صفوی آمد و از ضعف همکاریها گفت و خودش هم ایمانی به موفقیت کامل طرح [عملیات جدید در جبهه] ندارد. عصر، مصاحبهای [با مجله امید انقلاب] برای سالگرد [تشکیل] سپاه [پاسداران انقلاب اسلامی] داشتم و همچنین سخنرانی برای دانشجویان که به مناسبت سالگرد انقلاب فرهنگی آمده بودند.
آقای ریاضی، معاون دادستان سابق کل انقلاب آمد و از اینکه آقای صانعی [دادستان کل کشور] ایشان را کنار گذاشته، ناراحت بود. آقای میرعمادی، دادستان [عمومی] تهران آمد و از شیوع فساد اخلاقی در تهران گفت و از کمبود نیروی انسانی در بخش قضائی گله داشت. سفیر آلمانغربی آمد و میخواست نظر ما را درباره جنگ و غرب بداند؛ من هم انتقاداتی از برخورد آلمانها با ایران در مسائل اقتصادی و سیاسی نمودم.