خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
یکشنبه 7 اسفند 1362
صبح زود به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم، معلوم شد در جنوب جزیره که قرار بود عملیات داشته باشیم، عمل نکردهاند؛ در جزیره عمل کردهاند و نسبتاً موفق بودهاند و در القرنه نیمه موفق. نمایندگان از اینکه به سلامت از جبهه آمدهام، ابراز شادمانی میکردند. پیش از دستور، درباره جنگ صبحت کردم.
ساعت ده صبح، در دفتر آقای رئیس جمهور در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم و شرح عملیات را دادم. راجع به لبنان هم تصمیم گرفتیم که آقای شیخالاسلام و محمود اخوی موقتاً نقش آقای [علی اکبر] محتشمی را ایفا کنند.
آقای ولایتی، اوراقی آورد که یک نفر عراقی، اطلاعات خوبی راجع به سیستم ارتباطی و مخابراتی عراق داده بود.
ظهر به دفترم رفتم. آقای محسن مجتهد شبستری آمد و گزارش سفر خود به سوریه را داد. آقای [شیخ فضلاله] محلاتی هم آمد و گزارشی از کاندیداهای مصوب در جلسه [جامعه] روحانیت مبارز [تهران] داد. بعد از نماز و ناهار کمی خوابیدم. سلمانی آمد و اصلاح کرد. مصاحبهای با تلویزیون انجام دادم. سپس تا آخر شب، کارهای عقب افتاده مجلس را انجام دادم و گزارشها را مرور کردم.
از جبهه اطلاع دادند که عراقیها به جنوب جزیره مجنون حمله کرده و تانکهایشان وارد جزیره شدهاند. قرار شد امشب آنها را بیرون کنند. شب آقای صیاد [شیرازی] تأکید کرد که زودتر برگردم.
با فرماندهی نیروی هوایی، درباره تداوم دفاع هواپیماهای اف - 14 صحبت کردم. آقای [محسن] رضایی [فرمانده سپاه پاسداران] اطلاع داد، عراق بعد از ضربهای که در عُزیر خورده، بمب شیمیایی مصرف کرده است. آقای سرهنگ ترابی [از دفتر مشاورت امام در ارتش] آمد و وقت حرکت را تعیین کردیم. ساعت ده به خانه آمدم.