خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

  • سه شنبه ۳ آبان ۱۳۶۲

 سه شنبه 3 آبان 1362

    صبح زود به مجلس رفتم. وضع دیشب جبهه را پرسیدم. گفتند خوب است و پنجوین را از سه طرف در محاصره دارند. بخشی از جلسه علنی را اداره کردم. دو طرح قضایی رد شد. بعد از تنفس، جلسه را به آقای یزدی [نائب رئیس اول مجلس] سپردم. مسئول دفتر مشاورت [ارتش]، گزارشی از وضع نیروی دریایی خودمان و کشورهای اطراف خلیج فارس آورده بود. بسیاری از امکانات ما به خاطر ضعف نگهداری و تعمیرات و نبودن قطعات، راکد است.

    برای خانواده‏های شهدای جوادیه و نازی‏آباد صحبت کردم. آقای [علی]حجتی کرمانی آمد و بر تمایل به کار در کتابخانه تأکید کرد. آقای [یونس]محمدی [نماینده خرمشهر و] سرپرست هیأت پیگیری فرمان امام در خوزستان همراه با آقای [محمد]رشیدیان [نماینده آبادان] آمد و از تخلفات دستگاه قضایی استان و نفوذ معاودان عراقی در آن، مطالبی گفت. یکی از اعضای واحد اعزام مبلغ حزب [جمهوری اسلامی] آمد و از آقای بادامچیان گله داشت.

    عصر گروهی از مسئولان شهر سیرجان آمدند. طرفدار آقای [محمد]اخلاقی[نیا] نماینده شهر و مخالف امام جمعه - که مخالف ایشان است - بودند و مطالبی گزارش کردند. آقای [کمال]خرازی [مدیر عامل خبرگزاری جمهوری اسلامی و رئیس ستاد تبلیغات جنگ] و مسئولان نمایندگیهای خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در خارج از کشور آمدند و گزارش سمینارشان را دادند. برای آنها صحبت کردم. آقای خرازی از رفتار سپاه برای تصاحب تبلیغات جنگ، گله داشت. اعضای ستاد [برگزاری] نماز جمعه تهران آمدند. گزارشی از وضع مصلای تهران و کارهای ستاد و نیازها دادند. ماهی دویست هزار تومان می‏گیرند؛ کم است.

    شب در مجلس، جلسه شورای عالی دفاع تشکیل شد. آقای محسن رضایی شرح عملیات والفجر چهار را داد. سپس لغو عملیات والفجر پنج - که قرار بود در یکی  از مراکز مهم اقتصادی انجام شود - اعلام کرد که باعث اوقات تلخی شد. تأکید کردیم، حتی‏الامکان تجدید نظر کنند. مصاحبه رادیو تلویزیونی انجام دادم.