خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1362 / کتاب «آرامش و چالش»
سه شنبه 30 فروردین 1362
تا ساعت هفت و نیم صبح مطالعه میکردم. در جلسه علنی چند لایحه تصویب شد. قسمتی از اداره جلسه را به آقای یزدی سپردم و در دفترم به کارهای متفرقه پرداختم. ظهر چند ملاقات داشتم. عصر آقای ساوه مدیر کل آموزش وپرورش کرمان به ملاقات آمد؛ از انحصارطلبی جامعه دانشگاهیان کرمان که مراکز قدرت استان را در اختیار دارند، گلهمند بود. سپس مسئولان حفاظت شخصیتها از سپاه آمدند؛ مشکلات کارشان - نبودن حدود و ثغور مشخص برای مسئولیتها و تداخل وظایف با ارگانهای امنیتی دیگر - را مطرح کردند. حق هم با آنها است. فعلا کمیته، شهربانی، سپاه و افراد خصوصی در این امر عمل میکنند. سپس ستاد برگزاری مراسم بزرگداشت سالگرد شهید مطهری آمدند؛ برنامههای خود را گفتند. من هم برای آنها صحبت کردم.
گروهی از قضات و دادستانهای دادسرای انقلاب آمدند. ضمن گزارش خدمات انجام شده، از آینده نامعلوم خود نگران بودند. آنها خواستار احاله تخلفات بانکی و قاچاق مواد مخدر و... به دادسرای انقلاب بودند. برایشان صحبت کردم. دلداری دادم و در مورد انتقادات بجای مسئولان، مخصوصاً امام از افراط کاریهای آنها توضیح دادم.
سپس جلسه نمایندگان امام در نیروهای مسلح داشتیم. امام در حکم آقای [فضل الله]محلاتی دستور ایجاد سازمان واحد برای نظارت کامل بر نیروهای مسلح دادهاند و به این حکم عمل نشده است. اساسنامهای تهیه شده بود، درباره آن صحبت کردیم. قرار شد با رئیس جمهور و امام دوباره مشورت شود. بچهها به مجلس آمده بودند و چون نقاشی منزلمان را انجام میدهند، قرار است دوسه روزی در مجلس بمانند. ظهر گروهی از ائمه جمعه اهل سنت آمدند. اظهار وفاداری کردند. من هم برای آنها صحبت کردم.