سخنرانی آقای هاشمی در جمع حکام شرع و دادیاران دادسرای انقلاب اسلامی پیرامون دلائل مخالقت ضد انقلاب با دادگاههای انقلاب
سخنرانی در جمع حکام شرع و دادیاران دادسرای انقلاب اسلامی
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«
از اینکه برادران انقلابی و دلسوز اسلام را در مجلس شورای اسلامی زیارت میکنم، خیلی خوشحال هستم. اظهارات صریح و قسمت عمده حق را برادرمان فرمودند که باید مورد توجه باشد و خواهد بود. در مورد دادگاههای انقلاب، کسانی که در این خط، در این چند سال زحمت کشیدهاند و هنوز هم باید این زحمت را بکشند، خدمات این دادگاهها چیزی نیست که کسی بخواهد منکر بشود، نه در تاریخ انقلاب کسی میتواند منکر بشود و نه امروز.[t1]
به عنوان یک حرکت ضروری در این مقطع مورد پذیرش همه است. خوب! یک عده مخالف انقلاب هستند. آنهایی که مخالف انقلاب میباشند، مخالف دادگاه انقلاب هم هستند. یک عده دلسوز انقلاب هستند و با اختلاف دیدهایی که وجود دارد، ممکن است به هر ارگانی از ارگانهای انقلاب یک انتقادهایی داشته باشد، یک حرفهایی داشته باشد، دادگاههای انقلاب هم مستثنای از ارگانهای دیگر نیست.
ویژگی قضاوت همین است، [در] قضاوت هیچ وقت نمیشود آدم همه را راضی بکند. در سخنرانی، آدم ممکن است مهارتی به خرج بدهد و بعضیها را راضی بکند، در کار اداری، آدم ممکن است طوری حرکت بکند که کمتر ناراضی درست بکند ولی، قضاوت به هر حال، دو طرف دارد یک طرف بایستی ناراضی باشد. دادگاههای دیگر هم همین طور است. حالا دیگر دادگاه انقلاب که صریح و قاطع و فوری کار میکند، آن دیگر روشنتر است؛ یک عدهای مخالف هستند و در این مملکت و در این انقلاب، آنهایی که مخالف دادگاه انقلاب هستند که قاعدتاً مخالف انقلاب هستند و یا آنهایی که انقلاب را نمیفهمند وگرنه دادگاههای انقلاب به عنوان یک ضرورت به وجود آمد.
موقعی تشکیل شد که نیاز در حدّ اعلا بود و امکان قضاوت صحیح در حد نازل؛ دادگستریها را در زمان شاه هم، آنها برای کارهای جدی قبول نداشتند، خودشان برای کارهای جدی دادگاههای ارتش درست کرده بودند، دادگستریها یک جریان عادی مملکت بود. در این زمان ما هم، با اینکه محتوای تحصیلاتشان، شیوه انتخابشان و محتویات فکریشان با انقلاب سازگار نبود معلوم بود که آنها از عهده این همه کار برنمیآمدند.
ما نمیخواستیم، فصل اسلامی بکنیم بین این همه مسائلی که وجود دارد و دوره انتقال از حکومت طاغوتی به حکومت اسلامی را بگذرانیم و آن شیوه مارکسیستی را هم که نمیتوانستیم به کار ببریم که یکدفعه مثل یک بولدوزر همه را روی هم بریزیم، یک اداره را، یک قشر را، یک طبقه را، یک جریان را و همه را نابود کنیم؛ حق و ناحق را، این کار را نمیتوانستیم بکنیم، باید یک نوع قضاوت میکردیم.
یک نوع قضاوت، چیزی به جز اینکه بوجود آمد، نمیتوانست باشد. در این ضرورت، همانطور که کمیته ضرورت بود، پاسداران انقلاب هم ضرورت بود، کمیته امداد ضرورت بود، همه اینها به عنوان نیاز و پلی از جامعه جوشیده، از جمله دادگاههای انقلاب؛ منتها دادگاه انقلاب یک ضرورت مقطعی نیست که آن موقع باید بوجود میآمد. ما برای این کار عمیق و ظریف، امکانات نداشتیم. پاسدار درست کردن خیلی سخت نبود، یک آموزش چند روزه میخواست و سپس خودش اسلحه را برمیداشت و خودش اصلاً اگر آدم خوبی بود کافی بود، اما قضاوت خیلی عمیقتر از این حرفها است؛ اطلاع لازم دارد، فقاهت لازم دارد، عدالت لازم دارد، پختگی لازم دارد، کار اداری است، ما برای تشکیل دادگاهها نمیتوانستیم رو به افرادی بیاوریم که دوره دیده باشند، خوب! آنها مناسب این زمان نبودند، افرادی که انقلابی میشدند، آدمهای مخلص و دلسوز آن هم با نداشتن یک تشکیلات گزینش، یعنی حتی ما گزینش هم نداشتیم که بنشینیم افراد را رسیدگی بکنیم. خوب! این عادی است و قابل قبول است برای هر انسان مستضعفی، که کاری با این وسع و با این سرعت و با این عجله و با این ضرورت اگر بخواهد به وجود بیاید، هیچ کس نمیتواند تضمین بکند افرادی که وارد میدان میشوند، همه صالح باشند و تمام کارهای دادگاههای انقلاب، بتواند صالح باشد، این توقع نابجایی بود. مگر اینکه آدم یکدفعه ملائکه را بیاورد و طور دیگری حرکت بکند.
کسی توقع این را نمیتوانسته داشته باشد. ما در مورد کمیتهها و پاسداران انقلاب و جهاد و سایر نهادهای انقلاب، نمیتوانستیم چنین توقعی داشته باشیم که خیلیهایشان یک کار فیزیکی سادهای بایستی انجام میدادند تا چه برسد به چنین کار پیچیدهای، که ما میدانیم برای قاضی چه شرایط مهمی در اسلام ذکر شده است. از اصل قضیه هم نمیتوانستیم صرفنظر کنیم، چه روزهای بعد از پیروزی انقلاب، چه دورانی که تروریست آمد و چه دورانی که ما هنوز داریم و در آینده هم خواهیم داشت.
اگر روزی ما بخواهیم جامعه اسلامی واقعی داشته باشیم، دادگاههای متناسب با نظام جمهوری اسلامی با قاطعیت و سرعت و صداقت چیزی شبیه همین باید داشته باشیم، به اضافه تجربه و معلومات که این تدریجی است و باید کمکم تربیت بشوند و جلو بیایند.
قضاوت اسلامی، اصلاً عجله در آن خوابیده، سرعت درونش خوابیده، قاطعیت درونش خوابیده، دعوا معطل گذاشتن نداریم و آن فوائد قضاوت است که شما میدانید ما در اسلام چقدر به آن اهمیت میدهیم. من خیال میکنم یک چنین جریان قضایی در مسائل مهم کشور و مسائل عادی کشور از لوازم حکومت اسلامی است و باید تردید کرد. فقط آن نقطهای که [جای] بحث است و آن هم من فکر میکنم که هیچ کدام از شما منکر آن نباشید، این است که شرایط قاضی، آن چیزهایی است که ما تا الان نداشتهایم و همهاش را نیز به عنوان حداقل تا هر حدی که داشتهایم، اکتفا کردهایم.
مطمئن باشید که جامعه شما، تاریخ شما، مردم شما، توده مردم آنهایی که طرفدار انقلاب هستند و در آینده خواهند بود، آنها خدمات دادگاه انقلاب را و ارزشهایی را که شما آفریدهاید نه کسی منکر خواهد شد و نه کسی میتواند منکر شود، و دادگاههای انقلاب هم چیزی نیست که بشود در یک مقطعی آن را قطع کرد، فقط آن شرایط را بایستی درست کرد و به آن طرف رفت. و حرفهایی که مطرح میشود، شیوه مطرح شدنش ممکن است ناجور باشد و ربطی ندارد، یک مقدار هم خلاف انتظار نباید باشد.
در امکانات قضایی ضعیف بودیم و سرعت عمل در آنها کم بود. خوب! یک نواقصی هم در کارها بود، بعضی مواقع ناگزیر بودیم که الان حق ندارند انگشت روی آن بگذارند، مثل چیزهایی که شما فرمودید، همه میدانیم. ممکن است چیزهایی هم باشد که از طرف افراد ناصالح و کماخلاصی باشد که خود بخود آنها را هم باید تلاش بکنید و هم ما تلاش بکنیم که در این جهت پیش برویم، یعنی مواظب و بیدار باشیم که در درجه اول خود شما، تلاش بکنید عیوبی که قابل رفع است و وجود داشته است، آنها باید رفع بشود، خیلیهایش برطرف شده و چیزهایی هم که اگر وجود داشته باشد، باید برطرف شود.
از این رو ما نمیتوانیم مدعی باشیم که بیعیب هستیم. آن نکتهای که در ذهن شما بود، همان مثالی که زدهاید از متر فنری که دو حالت دارد، یک حالت اینکه اگر کسی خیال کند که در جمهوری اسلامی فرصتطلبی میشود، افرادی در یک مقطعی، از آنها استفاده کنند و بعد هم بگویند خداحافظ شما بروید، من خیال میکنم که جمهوری اسلامی این را تحمل نمیکند و مردم ما هم، این را تحمل نمیکنند، خود شما هم تحمل نمیکنید و این درست نیست. اینکه در بعضی موارد، بعضی کارها و یک حدی از کارها در یک مقطعی ممکن است که شکل و وضعش باید عوض بشود، این هم یک حرف منطقی است، این را میگویند همان متری که درست کردهاند، مثلاً از یک جهت صحیح است، یک وقت باید آن پیچیده و آماده باشد و یک وقت هم باید جلو باشد، که متر کنند، اما وقتی که نمیخواهیم متر کنیم، دیگر لزومی ندارد که بیرون باشد؛ باید برگردد و بماند، بهتر بود بگویید مثل شمشیر است، گاهی لازم است در غلاف باشد و گاهی هم در میدان بیرون بیاید و از آن استفاده شود.
منتها دادگاه انقلاب، چیزی نیست که در غلاف برود، ممکن است که حالاتش فرق بکند. یک روز اختیارات شما ممکن بود طوری باشد که در خیابان افراد را بگیرید و در همانجا هم اعدامشان کنید، اما یک وقت دیگر لازم نیست این طور عمل بشود. به فرض کسی را میگیرند و میبرند و دادگاه علنی هم تشکیل میدهند، وکیل هم برایش میگیرند، شرایطش هم فرق میکند و یک شکل دیگری عمل میکنند. این نیاز زمان و ضرورت، شرایط را بر ما تحمیل میکند و ما آن جور عمل میکنیم.
یک روز نه این فرصت را داشتیم که آئین نامه و قانون را برای دادگاههای انقلاب بنویسیم و نه تجربهای داشتیم، حالا کمکم تجربه داریم و دوره دیدهایم. شما خودتان عیوب و محسنات را فهمیدهاید و خود شما باید پیشقدم بشوید. آن چیزهایی که باعث صیانت و آبروی دادگاههای انقلاب است و جلوی عیوب و انتقادهای مخالفین و زبان آنها را کوتاه میکند، شما باید خودتان پیشقدم بشوید و آنها را صاف کنید و نگذارید که آن طوری بشود.
من که از اول هم در حرفهایم بود و شما هم باید قبول بکنید روزی که ما شروع کردیم، همه شرایط یک دادگاه را به طور کافی نداشتیم. این کمکم پیش آمده، آنچه که من میدانم، از امام میدانم، از مجلس میدانم، از مسؤولان دیگر کشور میدانم، این است که دادگاههای انقلاب را میخواهند که تقویت بکنند و نمیخواهند آن را تضعیف بکنند.
کسی نیست که بخواهد دادگاههای انقلاب را تضعیف بکند. ممکن است کیفیت برخورد در اینها یک مقداری ناجور باشد، ممکن است بعضیها دشمن باشند و یک طوری حرف بزنند، این را داریم، ولی اصل بر این است. همین دیروز ما بحثی در مجلس داشتیم، یک فوریت آن هم با آراء بالا تصویب شد که کل پروندههای مرتبط با جرم اعتیاد و قاچاق مواد مخدر به دادگاههای انقلاب داده بشود و تشخیص این است که اینجا میتواند این مسئله اساسی را حل بکند و من میدانم که مسائل عمده و نیازمند قاطعیت کشور باید به این مجلس بیاید و مجلس شورای اسلامی تردید نمیکند که این را باید بدهد به جایی که با قاطعیت برخورد بکند. البته، باید حرکتمان این باشد که دادگستری هم در آینده متناسب با انقلاب و اسلام باشد.
ما نمیتوانیم مثلاً دو سال دیگر هم بپذیریم که باز هم یک دادگستری داشته باشیم که آن را به دنبال خودمان یدک بکشیم، دادگاههای انقلاب هم زحمت اصلی را بکشد؛ این دیگر معنایی ندارد.
ما باید به جایی برسیم هر دادگاهی که داریم، هر کسی که قاضی است و قضاوت میکند، اسلامی قضاوت بکند، با معیارها قضاوت بکند، سریع قضاوت بکند، وحشت نداشته باشند که این پرونده چرا به آنجا رفت و به فلانجا نرفت. ما باید به آن نقطه برسیم و آن مسؤولیت شورای عالی قضایی است که آن طوری حرکت بکند و آن طوری پیش برود. اصل چهل و نه که اشاره فرمودید، این در کمیسیون قضایی مجلس است، آنچه که باعث تأخیر آن شده، مقررات کیفری است که فرستادهاند که آن هم یک ضرورت بود تا مقررات کیفری اسلامی برای اسلامی شدن مجازات در کشورمان باشد.
میدانید که چند هزار اصل و ماده و اینها بود، این طور که به من اطلاع دادند در یکی دو هفته آینده، آنها کارشان تمام میشود و بلافاصله نوبت میرسد به اصل 49، ما هم اصرار داریم که زودتر تکلیف آن روشن بشود، یعنی آن را هم باید تکلیفش را روشن بکنیم که مردم بفهمند چه دارند و چه ندارند و به آنچه که دارند بتوانند روی آن حساب بکنند و برنامهریزی کنند.
یک نکته در ذهن آقایان ممکن است با ذهن بعضی از مسؤولان سطح بالا و یا با امام اختلاف داشته باشد که آن را هم من لازم میدانم که اینجا تذکر بدهم و شما توجه داشته باشید.
بعضی وقتها هست که اصرار در یک تصویبهایی ممکن است ضمن اینکه اینجا ما یک درآمدی را داریم و حقی را میگیریم، در مجموع یک ضررهایی را به ما بزند. ضررهای کلی در سطح کشور، آن محاسبات را جاهایی باید انجام بدهند که همه اخبار به آنجا میرسد، یعنی یک بعدی نمیشود به آن نگاه کرد، مثلاً همین مسافرت به خارج، ما مملکتمان یک مملکت کوچکی نیست ما یک کشور ثروتمندی بودیم که انقلاب کردیم.
یعنی در این سطح از ثروت و صنعت و ارتباطات و وابستگی، ما سراغ نداریم کشوری را که انقلاب کرده باشد. شوروی آن موقع این جوری نبوده، کشورهای اروپای شرقی این جور نبوده، ویتنام اینجور نبوده، الجزایر نبوده، یمن جنوبی نبوده، کوبا نبوده، اینها همه در سطح پائین بودند ما که انقلاب کردیم در یک سطح وسیعی از لحاظ صنعت و ثروت و خیلی چیزهای دیگر وابسته بودیم، فروش هم قوی بود، و پولدارها و سرمایهدارها، متخصصین، دکترها، مغزها، محققین، همه که انقلابی نبودند، تعداد کمی از آنها انقلابی بودند، چون اینها اکثراً روی منافع مادی و روی زندگی دنیایی خود. حساب میکردند.
آن حرکت قاطع انقلابی با آن برخورد که مقدار زیادی هم ما داشتیم، بسیاری از اینها را از دنیای خودشان مأیوس کرده، و یا مردّد کرده، فعالیتها و کارخانهها و مؤسسات تحقیقی میخوابد، کلاسها بیاستاد میشود، بیمارستانها بیپزشک میشود، همه چیزهایی که طبعاً هست. این تیپ حزباللّه و انقلابی هم تا بخواهند جای آنها را بگیرند، طول میکشد.
وضع کشور ما هر قدری که به عادی شدن نزدیک شود، یک قدم آثار فراوانی دارد. شما ممکن است غصه بخورید. اینکه آزاد شد، یک مقدار طلا و برلیان و انگشتر و فلان و پول اینها از آن طریق بیرون میرود. یکی مثلاً پولهایش در بانک یا زیر قالی یا توی کمد بوده، که هیچ نفعی برای مملکت نداشته، این فرد میرود تمام پولهایش را طلا میخرد زیرا طلا را میتواند بیرون ببرد و یک خسارتی هم ما میبینیم؛ البته این پولش میماند و در گردش میافتد اما طلا از توی مغازه میرود. حالا این طلا باز در کجا میآید، بالاخره یا از توی خانواده یکی از ثروتمندها به مغازه میآید و یا همین پول از خارج طلا را ارزانتر میخرد و برمیگرداند به اینجا، به هر حال این به یک شکلی میرود، اما وقتی که این مجموعه فکر بکنند که میشود در اینجا زندگی کرد، راه میافتد برای کار. یک دانشمند میآید، یک استاد میآید، یک دکتر میآید، وضع باید عادی شود و مردم باید به زندگی عادی توجه بکنند تا اینکه تولید جای خودش را بگیرد. توزیع جای خودش را بگیرد، هر کسی فکر نکند که آینده ندارد، حرص بر اینکه پولش را تبدیل به دلار بکند، پولش را تبدیل به برلیان بکند، پولش را تبدیل به کالاهای آن طوری بکند، این حالت را باید ما از میان مردم برداریم، ما یک تصمیم این جوری که میگیریم یک معیار داریم، میبینیم مثلاً بانکها امروز یک دفعه مشتری میآید همه پولهایشان را میآورد توی بانک، یک تصمیم معکوس که میگیریم، میبینیم که فردا جلوی بانکها صفوف بسته شده که پول را از بانکها بگیرند.
ما نمیتوانیم که بگوییم پول نمیدهیم، اگر یک بار بگوییم که پول نمیدهیم، پولها همه از بانکها بیرون میرود، حساس هستند اهل دنیا نسبت به داراییاشان و دیگر اینکه چنین تصمیماتی هم که گرفته میشود، اینها را توجه داشته باشید که ابعاد دیگری هم دارد. اگر یک وقتی بحث و انتقاد میشود که چرا مصادره اموال کرده فلان دادگاه، چرا توقیف بیرویه کرده، چرا فلان کرده، این یک آثار قبلی دارد که آن آثار تبعی را مسؤولان سطح بالای مملکت بیشتر میفهمند. سرمایهدارها با هم ارتباط دارند؛ خبر یک توقیف بیخود، به هزار تا دو هزار نفر میرسد، روی همه اینها، تأثیر میگذارد بعد پخش میشود در سر تا سر کشور، این ضرر میزند. شما خیال میکنید مثلاً صد میلیون تومان اینجا گرفتهای اما در همین رابطه ممکن است که ما یک میلیارد تومان ضرر کرده باشیم، ممکن است این جور باشد.
اینکه شما بعضی از تصمیماتی را که با آن پروندهای که زیر دست شما است نمیخواند اینها را گاهی میبینید در تضاد است، اینها را حمل نکنید براینکه مثلاً بیمهری به دادگاههای انقلاب است یا سیاست عوض شده و یا میخواهند این جور چیزها را جمع بکنند، نه! لازم است که گاهی این طور نصحیت بشود و مردم گاهی بفهمند که این جور حسابی هم هست، آخر ما، همین جا که هستیم نمیتوانیم همه احکام دادگاهها را تأیید بکنیم. ما به مواردی برخورد کردیم که قاضی، انقلابی برخورد کرده و این جهات را در نظر نگرفته، یک توقیف بیجا این مشکل را درست کرده و احساس امنیت را از بعضیها گرفته، آنها امنیتشان یک معنای دیگری دارد و امنیت ما یک معنای دیگر، شما امنیت با دید آنها را نگاه بکنید، یک دیدی است که ما نمیخواهیم آنها را تأمین کنیم. یک جوری است که ما باید نبض سیاسی و اقتصادی کشور را هم در نظر داشته باشیم.
من میخواهم نتیجه بگیرم که همه مسؤولان دلسوز مملکت، دادگاههای انقلاب را به عنوان یک ضرورت با همه کمبودهایش قبول کردهاند. به عنوان یک جریان طولانی در این مملکت که قضاوت باید این روال را حفظ بکند، این را هم قبول کنند و اگر نصحیتی میشود و یا یک برخوردی میشود در بعضی موارد، این جنبه اصلاحی دارد و مصالح دیگر کشور در جریان است و این مجموعه را در نظر میگیرند، و شما میتوانید به آینده دادگاههای انقلاب، خیلی خوشبین باشید و اما خود شما باید بیشتر از همه، دلسوز باشید یعنی کوشش شما این باشد که تلاش کنید [چون] بهتر از ما به عیوب واقف هستید، عیوب را برطرف کنید.
سعی کنید نواقص را کم کنید، کمکم باید راهی را پیش بگیریم تا کسانی که این دوره زحمت کشیدهاند و خطر را استقبال کردهاند، اینها با حق تقدم آن فرمولهای لازم علمی و تجربی را در وجود خودشان داشته باشند که اینها پایه اصلی این دادگاه باشند. قضاوتمان را در کشور یکپارچه کنیم و یکنواخت بکنیم، همه جا را دادگاه انقلاب بکنیم و همه قاضیها را مسلمان بکنیم، مسلمان انقلابی باید باشد، قاضی اصلاً باید قاطع و صریح و با سرعت عمل بکند، در مجموع ما از خدماتی که شما کردهاید و دوستان شما در سراسر کشور کردهاند، نمیتوانیم چشم پوشی کنیم، هیچ کس نمیتواند چشم پوشی بکند، تاریخ هم نمیتواند چشمپوشی بکند و دشمنان ما هم نمیتوانند چشمپوشی بکنند.
شما هم بعضی از نواقصی را که بوده، نمیتوانید منکر بشوید. نواقصی هم وجود داشته، منتها قابل قبول است، و ما به آینده کشور، همه امیدواریم. انشاءاللّه که رضایت خداوند را و انجام وظیفه را اصولیترین مایه حرکت خود قرار بدهید، شما برای خدا کار میکنید.
سلام بنده را هم به سایر دوستان و رفقا و همکارانتان برسانید، انشاءاللّه باز هم شما را زیارت خواهیم کرد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته