سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع حکام شرع و دادیاران دادسرای انقلاب اسلامی پیرامون دلائل مخالقت ضد انقلاب با دادگاههای انقلاب

سخنرانی آقای هاشمی در جمع حکام شرع و دادیاران دادسرای انقلاب اسلامی پیرامون دلائل مخالقت ضد انقلاب با دادگاههای انقلاب

  • سه شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع حکام شرع و دادیاران دادسرای انقلاب اسلامی

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین«

 از اینکه برادران انقلابی و دلسوز اسلام را در مجلس شورای اسلامی زیارت می‏کنم، خیلی خوشحال هستم. اظهارات صریح و قسمت عمده حق را برادرمان فرمودند که باید مورد توجه باشد و خواهد بود. در مورد دادگاههای انقلاب، کسانی که در این خط، در این چند سال زحمت کشیده‏اند و هنوز هم باید این زحمت را بکشند، خدمات این دادگاهها چیزی نیست که کسی بخواهد منکر بشود، نه در تاریخ انقلاب کسی می‏تواند منکر بشود و نه امروز.[t1]

 به عنوان یک حرکت ضروری در این مقطع مورد پذیرش همه است. خوب! یک عده مخالف انقلاب هستند. آنهایی که مخالف انقلاب می‏باشند، مخالف دادگاه انقلاب هم هستند. یک عده دلسوز انقلاب هستند و با اختلاف دیدهایی که وجود دارد، ممکن است به هر ارگانی از ارگانهای انقلاب یک انتقادهایی داشته باشد، یک حرفهایی داشته باشد، دادگاههای انقلاب هم مستثنای از ارگانهای دیگر نیست.

 ویژگی قضاوت همین است، [در] قضاوت هیچ وقت نمی‏شود آدم همه را راضی بکند. در سخنرانی، آدم ممکن است مهارتی به خرج بدهد و بعضی‏ها را راضی بکند، در کار اداری، آدم ممکن است طوری حرکت بکند که کمتر ناراضی درست بکند ولی، قضاوت به هر حال، دو طرف دارد یک طرف بایستی ناراضی باشد. دادگاههای دیگر هم همین طور است. حالا دیگر دادگاه انقلاب که صریح و قاطع و فوری کار می‏کند، آن دیگر روشن‏تر است؛ یک عده‏ای مخالف هستند و در این مملکت و در این انقلاب، آنهایی که مخالف دادگاه انقلاب هستند که قاعدتاً مخالف انقلاب هستند و یا آنهایی که انقلاب را نمی‏فهمند وگرنه دادگاههای انقلاب به عنوان یک ضرورت به وجود آمد.

 موقعی تشکیل شد که نیاز در حدّ اعلا بود و امکان قضاوت صحیح در حد نازل؛ دادگستری‏ها را در زمان شاه هم، آنها برای کارهای جدی قبول نداشتند، خودشان برای کارهای جدی دادگاههای ارتش درست کرده بودند، دادگستری‏ها یک جریان عادی مملکت بود. در این زمان ما هم، با اینکه محتوای تحصیلاتشان، شیوه انتخابشان و محتویات فکری‏شان با انقلاب سازگار نبود معلوم بود که آنها از عهده این همه کار برنمی‏آمدند.

 ما نمی‏خواستیم، فصل اسلامی بکنیم بین این همه مسائلی که وجود دارد و دوره انتقال از حکومت طاغوتی به حکومت اسلامی را بگذرانیم و آن شیوه مارکسیستی را هم که نمی‏توانستیم به کار ببریم که یکدفعه مثل یک بولدوزر همه را روی هم بریزیم، یک اداره را، یک قشر را، یک طبقه را، یک جریان را و همه را نابود کنیم؛ حق و ناحق را، این کار را نمی‏توانستیم بکنیم، باید یک نوع قضاوت می‏کردیم.

 یک نوع قضاوت، چیزی به جز اینکه بوجود آمد، نمی‏توانست باشد. در این ضرورت، همانطور که کمیته ضرورت بود، پاسداران انقلاب هم ضرورت بود، کمیته امداد ضرورت بود، همه اینها به عنوان نیاز و پلی از جامعه جوشیده، از جمله دادگاههای انقلاب؛ منتها دادگاه انقلاب یک ضرورت مقطعی نیست که آن موقع باید بوجود می‏آمد. ما برای این کار عمیق و ظریف، امکانات نداشتیم. پاسدار درست کردن خیلی سخت نبود، یک آموزش چند روزه می‏خواست و سپس خودش اسلحه را برمی‏داشت و خودش اصلاً اگر آدم خوبی بود کافی بود، اما قضاوت خیلی عمیق‏تر از این حرفها است؛ اطلاع لازم دارد، فقاهت لازم دارد، عدالت لازم دارد، پختگی لازم دارد، کار اداری است، ما برای تشکیل دادگاهها نمی‏توانستیم رو به افرادی بیاوریم که دوره دیده باشند، خوب! آنها مناسب این زمان نبودند، افرادی که انقلابی می‏شدند، آدمهای مخلص و دلسوز آن هم با نداشتن یک تشکیلات گزینش، یعنی حتی ما گزینش هم نداشتیم که بنشینیم افراد را رسیدگی بکنیم. خوب! این عادی است و قابل قبول است برای هر انسان مستضعفی، که کاری با این وسع و با این سرعت و با این عجله و با این ضرورت اگر بخواهد به وجود بیاید، هیچ کس نمی‏تواند تضمین بکند افرادی که وارد میدان می‏شوند، همه صالح باشند و تمام کارهای دادگاههای انقلاب، بتواند صالح باشد، این توقع نابجایی بود. مگر اینکه آدم یکدفعه ملائکه را بیاورد و طور دیگری حرکت بکند.

 کسی توقع این را نمی‏توانسته داشته باشد. ما در مورد کمیته‏ها و پاسداران انقلاب و جهاد و سایر نهادهای انقلاب، نمی‏توانستیم چنین توقعی داشته باشیم که خیلی‏هایشان یک کار فیزیکی ساده‏ای بایستی انجام می‏دادند تا چه برسد به چنین کار پیچیده‏ای، که ما می‏دانیم برای قاضی چه شرایط مهمی در اسلام ذکر شده است. از اصل قضیه هم نمی‏توانستیم صرف‏نظر کنیم، چه روزهای بعد از پیروزی انقلاب، چه دورانی که تروریست آمد و چه دورانی که ما هنوز داریم و در آینده هم خواهیم داشت.

 اگر روزی ما بخواهیم جامعه اسلامی واقعی داشته باشیم، دادگاههای متناسب با نظام جمهوری اسلامی با قاطعیت و سرعت و صداقت چیزی شبیه همین باید داشته باشیم، به اضافه تجربه و معلومات که این تدریجی است و باید کم‏کم تربیت بشوند و جلو بیایند.

 قضاوت اسلامی، اصلاً عجله در آن خوابیده، سرعت درونش خوابیده، قاطعیت درونش خوابیده، دعوا معطل گذاشتن نداریم و آن فوائد قضاوت است که شما می‏دانید ما در اسلام چقدر به آن اهمیت می‏دهیم. من خیال می‏کنم یک چنین جریان قضایی در مسائل مهم کشور و مسائل عادی کشور از لوازم حکومت اسلامی است و باید تردید کرد. فقط آن نقطه‏ای که [جای] بحث است و آن هم من فکر می‏کنم که هیچ کدام از شما منکر آن نباشید، این است که شرایط قاضی، آن چیزهایی است که ما تا الان نداشته‏ایم و همه‏اش را نیز به عنوان حداقل تا هر حدی که داشته‏ایم، اکتفا کرده‏ایم.

 مطمئن باشید که جامعه شما، تاریخ شما، مردم شما، توده مردم آنهایی که طرفدار انقلاب هستند و در آینده خواهند بود، آنها خدمات دادگاه انقلاب را و ارزشهایی را که شما آفریده‏اید نه کسی منکر خواهد شد و نه کسی می‏تواند منکر شود، و دادگاههای انقلاب هم چیزی نیست که بشود در یک مقطعی آن را قطع کرد، فقط آن شرایط را بایستی درست کرد و به آن طرف رفت. و حرفهایی که مطرح می‏شود، شیوه مطرح شدنش ممکن است ناجور باشد و ربطی ندارد، یک مقدار هم خلاف انتظار نباید باشد.

 در امکانات قضایی ضعیف بودیم و سرعت عمل در آنها کم بود. خوب! یک نواقصی هم در کارها بود، بعضی مواقع ناگزیر بودیم که الان حق ندارند انگشت روی آن بگذارند، مثل چیزهایی که شما فرمودید، همه می‏دانیم. ممکن است چیزهایی هم باشد که از طرف افراد ناصالح و کم‏اخلاصی باشد که خود بخود آنها را هم باید تلاش بکنید و هم ما تلاش بکنیم که در این جهت پیش برویم، یعنی مواظب و بیدار باشیم که در درجه اول خود شما، تلاش بکنید عیوبی که قابل رفع است و وجود داشته است، آنها باید رفع بشود، خیلی‏هایش برطرف شده و چیزهایی هم که اگر وجود داشته باشد، باید برطرف شود.

 از این رو ما نمی‏توانیم مدعی باشیم که بی‏عیب هستیم. آن نکته‏ای که در ذهن شما بود، همان مثالی که زده‏اید از متر فنری که دو حالت دارد، یک حالت اینکه اگر کسی خیال کند که در جمهوری اسلامی فرصت‏طلبی می‏شود، افرادی در یک مقطعی، از آنها استفاده کنند و بعد هم بگویند خداحافظ شما بروید، من خیال می‏کنم که جمهوری اسلامی این را تحمل نمی‏کند و مردم ما هم، این را تحمل نمی‏کنند، خود شما هم تحمل نمی‏کنید و این درست نیست. اینکه در بعضی موارد، بعضی کارها و یک حدی از کارها در یک مقطعی ممکن است که شکل و وضعش باید عوض بشود، این هم یک حرف منطقی است، این را می‏گویند همان متری که درست کرده‏اند، مثلاً از یک جهت صحیح است، یک وقت باید آن پیچیده و آماده باشد و یک وقت هم باید جلو باشد، که متر کنند، اما وقتی که نمی‏خواهیم متر کنیم، دیگر لزومی ندارد که بیرون باشد؛ باید برگردد و بماند، بهتر بود بگویید مثل شمشیر است، گاهی لازم است در غلاف باشد و گاهی هم در میدان بیرون بیاید و از آن استفاده شود.

 منتها دادگاه انقلاب، چیزی نیست که در غلاف برود، ممکن است که حالاتش فرق بکند. یک روز اختیارات شما ممکن بود طوری باشد که در خیابان افراد را بگیرید و در همانجا هم اعدامشان کنید، اما یک وقت دیگر لازم نیست این طور عمل بشود. به فرض کسی را می‏گیرند و می‏برند و دادگاه علنی هم تشکیل می‏دهند، وکیل هم برایش می‏گیرند، شرایطش هم فرق می‏کند و یک شکل دیگری عمل می‏کنند. این نیاز زمان و ضرورت، شرایط را بر ما تحمیل می‏کند و ما آن جور عمل می‏کنیم.

 یک روز نه این فرصت را داشتیم که آئین نامه و قانون را برای دادگاههای انقلاب بنویسیم و نه تجربه‏ای داشتیم، حالا کم‏کم تجربه داریم و دوره دیده‏ایم. شما خودتان عیوب و محسنات را فهمیده‏اید و خود شما باید پیشقدم بشوید. آن چیزهایی که باعث صیانت و آبروی دادگاههای انقلاب است و جلوی عیوب و انتقادهای مخالفین و زبان آنها را کوتاه می‏کند، شما باید خودتان پیشقدم بشوید و آنها را صاف کنید و نگذارید که آن طوری بشود.

 من که از اول هم در حرفهایم بود و شما هم باید قبول بکنید روزی که ما شروع کردیم، همه شرایط یک دادگاه را به طور کافی نداشتیم. این کم‏کم پیش آمده، آنچه که من می‏دانم، از امام می‏دانم، از مجلس می‏دانم، از مسؤولان دیگر کشور می‏دانم، این است که دادگاههای انقلاب را می‏خواهند که تقویت بکنند و نمی‏خواهند آن را تضعیف بکنند.

 کسی نیست که بخواهد دادگاههای انقلاب را تضعیف بکند. ممکن است کیفیت برخورد در اینها یک مقداری ناجور باشد، ممکن است بعضی‏ها دشمن باشند و یک طوری حرف بزنند، این را داریم، ولی اصل بر این است. همین دیروز ما بحثی در مجلس داشتیم، یک فوریت آن هم با آراء بالا تصویب شد که کل پرونده‏های مرتبط با جرم اعتیاد و قاچاق مواد مخدر به دادگاههای انقلاب داده بشود و تشخیص این است که اینجا می‏تواند این مسئله اساسی را حل بکند و من می‏دانم که مسائل عمده و نیازمند قاطعیت کشور باید به این مجلس بیاید و مجلس شورای اسلامی تردید نمی‏کند که این را باید بدهد به جایی که با قاطعیت برخورد بکند. البته، باید حرکتمان این باشد که دادگستری هم در آینده متناسب با انقلاب و اسلام باشد.

 ما نمی‏توانیم مثلاً دو سال دیگر هم بپذیریم که باز هم یک دادگستری داشته باشیم که آن را به دنبال خودمان یدک بکشیم، دادگاههای انقلاب هم زحمت اصلی را بکشد؛ این دیگر معنایی ندارد.

 ما باید به جایی برسیم هر دادگاهی که داریم، هر کسی که قاضی است و قضاوت می‏کند، اسلامی قضاوت بکند، با معیارها قضاوت بکند، سریع قضاوت بکند، وحشت نداشته باشند که این پرونده چرا به آنجا رفت و به فلان‏جا نرفت. ما باید به آن نقطه برسیم و آن مسؤولیت شورای عالی قضایی است که آن طوری حرکت بکند و آن طوری پیش برود. اصل چهل و نه که اشاره فرمودید، این در کمیسیون قضایی مجلس است، آنچه که باعث تأخیر آن شده، مقررات کیفری است که فرستاده‏اند که آن هم یک ضرورت بود تا مقررات کیفری اسلامی برای اسلامی شدن مجازات در کشورمان باشد.

 می‏دانید که چند هزار اصل و ماده و اینها بود، این طور که به من اطلاع دادند در یکی دو هفته آینده، آنها کارشان تمام می‏شود و بلافاصله نوبت می‏رسد به اصل 49، ما هم اصرار داریم که زودتر تکلیف آن روشن بشود، یعنی آن را هم باید تکلیفش را روشن بکنیم که مردم بفهمند چه دارند و چه ندارند و به آنچه که دارند بتوانند روی آن حساب بکنند و برنامه‏ریزی کنند.

 یک نکته در ذهن آقایان ممکن است با ذهن بعضی از مسؤولان سطح بالا و یا با امام اختلاف داشته باشد که آن را هم من لازم می‏دانم که اینجا تذکر بدهم و شما توجه داشته باشید.

 بعضی وقتها هست که اصرار در یک تصویبهایی ممکن است ضمن اینکه اینجا ما یک درآمدی را داریم و حقی را می‏گیریم، در مجموع یک ضررهایی را به ما بزند. ضررهای کلی در سطح کشور، آن محاسبات را جاهایی باید انجام بدهند که همه اخبار به آنجا می‏رسد، یعنی یک بعدی نمی‏شود به آن نگاه کرد، مثلاً همین مسافرت به خارج، ما مملکتمان یک مملکت کوچکی نیست ما یک کشور ثروتمندی بودیم که انقلاب کردیم.

 یعنی در این سطح از ثروت و صنعت و ارتباطات و وابستگی، ما سراغ نداریم کشوری را که انقلاب کرده باشد. شوروی آن موقع این جوری نبوده، کشورهای اروپای شرقی این جور نبوده، ویتنام اینجور نبوده، الجزایر نبوده، یمن جنوبی نبوده، کوبا نبوده، اینها همه در سطح پائین بودند ما که انقلاب کردیم در یک سطح وسیعی از لحاظ صنعت و ثروت و خیلی چیزهای دیگر وابسته بودیم، فروش هم قوی بود، و پولدارها و سرمایه‏دارها، متخصصین، دکترها، مغزها، محققین، همه که انقلابی نبودند، تعداد کمی از آنها انقلابی بودند، چون اینها اکثراً روی منافع مادی و روی زندگی دنیایی خود. حساب می‏کردند.

 آن حرکت قاطع انقلابی با آن برخورد که مقدار زیادی هم ما داشتیم، بسیاری از اینها را از دنیای خودشان مأیوس کرده، و یا مردّد کرده، فعالیتها و کارخانه‏ها و مؤسسات تحقیقی می‏خوابد، کلاسها بی‏استاد می‏شود، بیمارستانها بی‏پزشک می‏شود، همه چیزهایی که طبعاً هست. این تیپ حزب‏اللّه و انقلابی هم تا بخواهند جای آنها را بگیرند، طول می‏کشد.

 وضع کشور ما هر قدری که به عادی شدن نزدیک شود، یک قدم آثار فراوانی دارد. شما ممکن است غصه بخورید. اینکه آزاد شد، یک مقدار طلا و برلیان و انگشتر و فلان و پول اینها از آن طریق بیرون می‏رود. یکی مثلاً پولهایش در بانک یا زیر قالی یا توی کمد بوده، که هیچ نفعی برای مملکت نداشته، این فرد می‏رود تمام پولهایش را طلا می‏خرد زیرا طلا را می‏تواند بیرون ببرد و یک خسارتی هم ما می‏بینیم؛ البته این پولش می‏ماند و در گردش می‏افتد اما طلا از توی مغازه می‏رود. حالا این طلا باز در کجا می‏آید، بالاخره یا از توی خانواده یکی از ثروتمندها به مغازه می‏آید و یا همین پول از خارج طلا را ارزانتر می‏خرد و برمی‏گرداند به اینجا، به هر حال این به یک شکلی می‏رود، اما وقتی که این مجموعه فکر بکنند که می‏شود در اینجا زندگی کرد، راه می‏افتد برای کار. یک دانشمند می‏آید، یک استاد می‏آید، یک دکتر می‏آید، وضع باید عادی شود و مردم باید به زندگی عادی توجه بکنند تا اینکه تولید جای خودش را بگیرد. توزیع جای خودش را بگیرد، هر کسی فکر نکند که آینده ندارد، حرص بر اینکه پولش را تبدیل به دلار بکند، پولش را تبدیل به برلیان بکند، پولش را تبدیل به کالاهای آن طوری بکند، این حالت را باید ما از میان مردم برداریم، ما یک تصمیم این جوری که می‏گیریم یک معیار داریم، می‏بینیم مثلاً بانکها امروز یک دفعه مشتری می‏آید همه پولهایشان را می‏آورد توی بانک، یک تصمیم معکوس که می‏گیریم، می‏بینیم که فردا جلوی بانکها صفوف بسته شده که پول را از بانکها بگیرند.

 ما نمی‏توانیم که بگوییم پول نمی‏دهیم، اگر یک بار بگوییم که پول نمی‏دهیم، پولها همه از بانکها بیرون می‏رود، حساس هستند اهل دنیا نسبت به دارایی‏اشان و دیگر اینکه چنین تصمیماتی هم که گرفته می‏شود، اینها را توجه داشته باشید که ابعاد دیگری هم دارد. اگر یک وقتی بحث و انتقاد می‏شود که چرا مصادره اموال کرده فلان دادگاه، چرا توقیف بی‏رویه کرده، چرا فلان کرده، این یک آثار قبلی دارد که آن آثار تبعی را مسؤولان سطح بالای مملکت بیشتر می‏فهمند. سرمایه‏دارها با هم ارتباط دارند؛ خبر یک توقیف بی‏خود، به هزار تا دو هزار نفر می‏رسد، روی همه اینها، تأثیر می‏گذارد بعد پخش می‏شود در سر تا سر کشور، این ضرر می‏زند. شما خیال می‏کنید مثلاً صد میلیون تومان اینجا گرفته‏ای اما در همین رابطه ممکن است که ما یک میلیارد تومان ضرر کرده باشیم، ممکن است این جور باشد.

 اینکه شما بعضی از تصمیماتی را که با آن پرونده‏ای که زیر دست شما است نمی‏خواند اینها را گاهی می‏بینید در تضاد است، اینها را حمل نکنید براینکه مثلاً بی‏مهری به دادگاههای انقلاب است یا سیاست عوض شده و یا می‏خواهند این جور چیزها را جمع بکنند، نه! لازم است که گاهی این طور نصحیت بشود و مردم گاهی بفهمند که این جور حسابی هم هست، آخر ما، همین جا که هستیم نمی‏توانیم همه احکام دادگاهها را تأیید بکنیم. ما به مواردی برخورد کردیم که قاضی، انقلابی برخورد کرده و این جهات را در نظر نگرفته، یک توقیف بیجا این مشکل را درست کرده و احساس امنیت را از بعضی‏ها گرفته، آنها امنیتشان یک معنای دیگری دارد و امنیت ما یک معنای دیگر، شما امنیت با دید آنها را نگاه بکنید، یک دیدی است که ما نمی‏خواهیم آنها را تأمین کنیم. یک جوری است که ما باید نبض سیاسی و اقتصادی کشور را هم در نظر داشته باشیم.

 من می‏خواهم نتیجه بگیرم که همه مسؤولان دلسوز مملکت، دادگاههای انقلاب را به عنوان یک ضرورت با همه کمبودهایش قبول کرده‏اند. به عنوان یک جریان طولانی در این مملکت که قضاوت باید این روال را حفظ بکند، این را هم قبول کنند و اگر نصحیتی می‏شود و یا یک برخوردی می‏شود در بعضی موارد، این جنبه اصلاحی دارد و مصالح دیگر کشور در جریان است و این مجموعه را در نظر می‏گیرند، و شما می‏توانید به آینده دادگاههای انقلاب، خیلی خوش‏بین باشید و اما خود شما باید بیشتر از همه، دلسوز باشید یعنی کوشش شما این باشد که تلاش کنید [چون] بهتر از ما به عیوب واقف هستید، عیوب را برطرف کنید.

 سعی کنید نواقص را کم کنید، کم‏کم باید راهی را پیش بگیریم تا کسانی که این دوره زحمت کشیده‏اند و خطر را استقبال کرده‏اند، اینها با حق تقدم آن فرمولهای لازم علمی و تجربی را در وجود خودشان داشته باشند که اینها پایه اصلی این دادگاه باشند. قضاوتمان را در کشور یکپارچه کنیم و یکنواخت بکنیم، همه جا را دادگاه انقلاب بکنیم و همه قاضی‏ها را مسلمان بکنیم، مسلمان انقلابی باید باشد، قاضی اصلاً باید قاطع و صریح و با سرعت عمل بکند، در مجموع ما از خدماتی که شما کرده‏اید و دوستان شما در سراسر کشور کرده‏اند، نمی‏توانیم چشم پوشی کنیم، هیچ کس نمی‏تواند چشم پوشی بکند، تاریخ هم نمی‏تواند چشم‏پوشی بکند و دشمنان ما هم نمی‏توانند چشم‏پوشی بکنند.

 شما هم بعضی از نواقصی را که بوده، نمی‏توانید منکر بشوید. نواقصی هم وجود داشته، منتها قابل قبول است، و ما به آینده کشور، همه امیدواریم. ان‏شاءاللّه که رضایت خداوند را و انجام وظیفه را اصولی‏ترین مایه حرکت خود قرار بدهید، شما برای خدا کار می‏کنید.

 سلام بنده را هم به سایر دوستان و رفقا و همکارانتان برسانید، ان‏شاءاللّه باز هم شما را زیارت خواهیم کرد.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه وبرکاته