خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»
روزنامه نگاری که به جرم جاسوسی تا اعدام پیش رفت.
جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۷۶ // ۸ شوال ۱۴۱۸// ۶ فوریه ۱۹۹۸
در خانه بودم. بیشتر وقت به مطالعه تاریخ معاصرگذشت. گزارشها را مطابق معمول از روی کامپیوتر دیدم؛ مسئله عراق و آمریکا موردتوجه است. آمریکا و انگلیس، رسماً ًاعلان امکان حمله نظامی علیه عراق کردهاند؛ مشغول اعزام نیروهای هوایی و دریاییاند. آمریکا، اعلان جواز بهکارگیری سلاح اتمی، علیه کشورهای مختلف و یاغی کرده. چین و شوروی مخالفتکردهاند.
آقای [بوریس] یلتسین، رئیسجمهور روسیه، امکان منجرشدن به جنگ جهانی سوم را مطرحکرده که خیلی حرف بزرگی است. عراق کمی عقب نشینیکرده و اجازه مشروط بازرسی کاخها را داده، ولی آمریکا شرط نمیپذیرد. صریحاً صحبت از سرنگونی صدام میکنند. کنگره آمریکا هم از حمله حمایت کرده است. بعضی از گزارشها، از موافقت بعضی از کشورهای عرب منطقه با حمله خبر میدهد.
ظهر، عموزاده محسن هاشمیان برای خداحافظی آمد. مسئولیت دفتر شرکت در کانادا را پذیرفته است؛ رئیس شرکت تعاونی [صادرکنندگان] پسته رفسنجان در تهران بود. از برخوردهای سیاسی زده شده است. همسرش آمریکایی است و گویا از شرایط در اینجا خسته شده است. گفت، وضع مردم رفسنجان به خاطر سرمازدگی پسته در سال گذشته خراب است و با محدودشدن چندماهه ورود پسته ایران به اروپا بدتر شده و معلوم نیست سال آینده وضع خوب شود؛ اگر پسته زیاد باشد ممکن است ارزان شود.
امروز هم مراجعه برای شفاعت نسبت به [مرتضی] فیروزیکه محکوم به اعدام شده زیاد است. به آقای یزدی، [رئیس قوه قضاییه] تذکر دادهام. آقای خاتمی هم گفت، از طریق آقای [علیاصغر میر] حجازی در دفتر رهبری اقدام کرده و از رهبری خواسته است که کمک کنند. با توجه به اینکه [مرتضی فیروزی]، روزنامهنگار است، احتمال ضررهای سیاسی و تبلیغاتی زیاد است.