خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶ / کتاب «سردار سازندگی»

شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۷۶ // ۹ شوال ۱۴۱۸// ۷ فوریه ۱۹۹۸

ساعت نُه صبح به دفترم رسیدم. پس از انجام کارها و نگاهی به روزنامه‌های صبح مطابق معمول، ساعت ده آقای فلاحیان آمد. از دفتر رهبری و دستگاه قضایی و روزنامه کیهان گله‌مند است که مسئله خانه مسکونی خود و برادرانش را به صورت خلاف مطرح‌کرده‌اند و گفت، ماجرا از این قرار است که با وام و با چند شریک، مجموعه‌ای را می‌سازند که یک آپارتمان ۳۰۰ متری را برای مسکن خود در نظر گرفته و شهرداری تهران، هنگام جواز ساخت، برخلاف خواست خودش، مبلغی در حدود 195 میلیون ریال از عوارض تخفیف داده که همین را در دادگاه مطرح کرده‌اند و ایشان پس از اطلاع آن مبلغ را پرداخته. رفته خدمت رهبری و پیشنهادکرده‌که همین واحد سیصدمتری را هم حاضر است، وقف امور فرهنگی‌کنند و رهبری هم از این وقف استقبال کرده‌اند. از این جهت هم ناراحت بود که بعد از بیست سال کار و فروختن خانه قم، خانه‌ای هم نخواهد داشت و گفت، همین کار بر سر آقایان محسنی و آقایی هم آمدهاست. ضمناً برای تأسیس بنیاد فرهنگی و روزنامه مشورت کرد.

آقای شریفی دهاقانی آمد. به‌جای آقای [عطاءالله] مهاجرانی، مسئول کمیته فلسطین شده و برای کیفیت انجام‌کار مشورت کرد. نظراتی دادم. عفت آمد و برای خرید خانه برای سه نفر از محرومان کمک گرفت.

آقای [عباس] آخوندی، جانشین رئیس صداوسیما آمد و از اینکه از موضع رهبری در جریان مخالفت با بر قراری مذاکره با رابطه با آمریکا، حمایت درستی از سوی بزرگان کشور نشده است، اظهار نگرانی کرد؛ در صورتی‌که از موضع آقای خاتمی حمایت شده از سوی افراد موافقانش و نیز از بی‌سرپرستی جناح روحانیت مبارز اظهارنگرانی‌کرد و از من خواست برای هدایت قشر میانه در روحانیت اقدام کنم. گفت، بیت رهبری و همفکرانشان، از نقشی که من در اجلاس خبرگان مشهد ایفا کرده‌ام، ممنون‌اند و استعفای آقای پورنجاتی را اطلاع داد. قرار شد، اگر من به عربستان رفتم، برای تأسیس دفتر در عربستان برای صداوسیما همراه من بیاید. آقای لاریجانی، [رئیس سازمان صدا و سیما]، تلفنی از من درخواست‌کردکه ایشان را ببرم و مجموعاً از تلاش‌های جناح چپ برای تضعیف رهبری اظهار نگرانی کرد.

عصر سفیر پاکستان آمد و وضع ثبات سیاسی کشورش را گفت. من هم برضرورت مبارزه با فرقه گرایی و تردد مواد مخدر و قاچاق اسلحه و همکاری برای صلح در افغانستان تأکید کردم.

آقای خرازی، وزیر امورخارجه تلفن کرد، برای کسب اطلاع از نظر نهایی من در مورد سفر به عربستان؛ گفتم روی سه فرض ورود به ریاض یا جده یا مدینه کارکنند و احتمالاً ورود به جده مناسب‌تر باشد.

عصر فائزه آمد و گزارش تهیه دفتر برای روزنامه زن و آماده‌کردن قبوض برای شرکت پشتیبانی آن و نیز جلسه‌معتمدان تهران برای انتخاب هیأت اجرایی در انتخابات میان‌دوره‌ای را داد. خودش هم نامزد هیأت است. باران خوبی می‌بارد.