خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۷۶/ کتاب « انتقال قدرت»

از نامه آذری قمی علیه رهبری تا اعلامیه های اعتراضی آیات عظام علیه همدیگر!!

  • یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۷۶

یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۷۶ // ۹ جمادی‌الثانی ۱۴۱۸// ۱۲ اکتبر ۱۹۹۷

 

مصاحبه‌ای با [آقای میشی کاوا، خبرنگار] روزنامه ماینیچی ژاپن داشتم. ابتدا گفت، ۱۵ سال پیش در ایران، یک سال و نیم اینجا بوده و فارسی هم یاد گرفته و امروزکه برگشته، پیشرفته‌های ایران او را شگفت‌زده کرده و مایل است بداندکه من چگونه توانسته‌ام، این همه امکانات را برای سازندگی بسیج کنم و چگونه توانسته‌ام از امکانات نیروهای مسلح، در این سطح برای سازندگی استفاده کنم. پس از جواب طولانی من، سئوال‌های زیادی درباره امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی، انتخابات و مجمع تشخیص مصلحت و... در ارتباط با ژاپن و آمریکا داشت. با حوصله به همه آن‌ها جواب دادم.[1] می‌گویند، روزنامه‌شان حدود ۵ میلیون نسخه در روز، تیراژ دارد.

آقای [کمال] خرازی، [وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر به نیویورک را داد و از فضای مناسب‌تری گفت که بعد از انتخابات [ریاست‌جمهوری در دوم خرداد] در سطح جهانی به‌وجود آمده و باید استفاده کنیم و نیز از راه حلی که برای مراجعت سُفرای اروپایی باز شده و رهبری موافقت‌کرده‌اند، سُفرای آلمان و فرانسه، با هم با فاصله یک هفته از سایر سُفرا بیایند؛ اظهارخوشحالی‌کرد. گفت آقای [علی] آهنی، برای ترتیب کار به فرانسه رفته است. از کار زیاد اظهارخستگی‌کرد و برای سفر به آسیای میانه و کشورهای غربی، مشورت نمود و برای حل مشکل با امارات، راهکار خواست.

در مورد رفتار نامناسبی که در جریان دعوت چند خانم آمریکایی داشته‌اند، تذکر دادم که خود آقای خرازی، از نیویورک نامه نوشته و آن‌ها را معرفی‌کرده و خواسته‌که دعوت شوند، ولی پس از مواجه شدن با انتقاد مطبوعات، وزارت امور خارجه از خود سلب مسئولیت کرده است. گفتم، فاطی [رئیس انجمن همبستگی زنان]، خیلی نجابت کرده که نامه‌اش را به مطبوعات نداده، با اینکه آن‌ها دنبال می‌کرده‌اند.

عصر آقای کرباسچی، [شهردار تهران] آمد و ملاقاتش با رهبری را تعریف‌کرد؛ نتیجه‌ای نگرفته است. از روحیه‌ای که به‌وجود آمده و باعث تضعیف سازندگی خواهد شد، اظهار ناراحتی‌کرد. آقای سردار [حسن] دانایی‌فر، [فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا] آمد و گزارش کار ساخت سدکرخه را داد؛ از طرف سپاه، مدیرکار است. از کم‌توجهی دولت به سازندگی و نیز روحیه فرمانده جدید سپاه، اظهار نگرانی‌کرد و از من خواست که برای حفظ سیاست سازندگی مواظبت‌کنم.

دکتر [موسی] زرگر، [نماینده تهران و رئیس بیمارستان سینا] آمد. از روحیه علاقه به اهل بیت در مردم مصر، کلی تعریف‌کرد و خواست‌که برای تجدید رابطه با مصر فکری‌کنیم و از دولت جدید و وزیر آموزش و پرورش شکایت‌کرد، به خاطر امتناع از تحویل ساختمان مورد تصرف‌شان که بنا بود در روزهای آخر کار آقای [محمدعلی] نجفی، [وزیر وقت آموزش و پرورش]، تحویل بیمارستان سینا دهد که نشده و [آقای حسین مظفر]، وزیر جدید، نمی‌خواهد بدهد. آقای [سیدمحمد] غرضی آمد. از بی‌مهری آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به او و فشار قوه قضاییه نسبت به مدیران او و تعویض وسیع [آقای محمدرضا عارف]، وزیر جدید [پُست و تلگراف و تلفن] گله‌کرد.

شب میهمان رهبری بودم. سرماخوردگی دارند. درباره ملاقاتشان با [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار [تهران]، گفتند که تغییری پیش نیامده، ولی هنوز اجازه محاکمه او را نداده‌اند؛ گرچه قوه قضاییه پیگیری‌کرده است و موافقت‌کرده‌اند که سفیر آلمان و فرانسه، با هم با فاصله از دیگران بیایند، ولی درآن فاصله، ما تبلیغ خواهیم‌کرد؛ کمی عقب‌نشینی است.

درباره سفرم به ارومیه و مرزها صحبت‌کردیم و سفرآینده‌ام به قم و نامه توهین‌آمیزآقای [احمد] آذری‌قمی به وزیر اطلاعات در مورد رهبری و نیز اختلاف زشت بین علامه سید فضل‌الله و آیات وحید خراسانی و شیخ جواد تبریزی که منجر به صدور اعلامیه علیه یکدیگر شده است [2] و نیز گزارش [آقای محسن نوربخش]، رئیس‌کل بانک مرکزی، در مورد رکود اقتصادی به خاطر جو بی‌اعتمادی در اثر مسائل مربوط به ثروت‌های بادآورده و همچنین اظهارات آقای [مهدی] کروبی و [قربانعلی] دُری [نجف‌آبادی] در همین مسئله مذاکره شد. رهبری قبول نداشتند. نامه‌ای را خواندند که یکی از علمای عرب به ایشان نوشته که برای رفع اختلاف سیدفضل‌الله و علمای قم، بر سر فضایل و صفات حضرت‌زهرا (س) دخالت کنند.

 

[1]  - خبر نگار در آغاز مصاحبه گفت: س- با تشکر از اینکه وقت خود را برای این مصاحبه دادید به استحضار می‌رسانم، با توجه به‌اینکه من بعد از ۱۵ سال مجدداً به‌ایران سفر کردم از تغییرات به وجود آمده بسیار متعجب شدم و شهرهای مختلف ایران و مردمی را دیدم که در خیابان‌های تمیز با یکدیگر حتی خانم‌ها به بحث و گفتگو می‌پردازند و این برداشت من است که مردم از زندگی خودشان لذت می‌برند. به‌اصفهان، همدان و چالوس هم سفر کردم آنجا را هم به همین وضع دیدم.

به عنوان یک خبرنگار من ۳ بار از عراق هم دیدار کرده‌ام اگر بخواهم دو کشور ایران و عراق با هم مقایسه کنم باید گفت که این دو کشور چهره‌ای کاملاً متفاوت با یکدیگر داشته‌اند.

به عنوان اولین سؤال می‌خواستم سؤال کنم شما چگونه توانستید اقتصاد جنگ را به موفقیت برسانید؟ به عنوان رئیس جمهور وقت چگونه موفق شدید از نیروهای مسلح بخواهید که اسلحه را به زمین گذاشته و به سازندگی بپردازید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ گفت:  بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این سؤال کوتاه جواب طولانی دارد. من وقتی در مجلس بودم امکانات و استعداد بالقوه کشورمان را خوب می‌شناختم فرمانده جنگ هم بودم و خرابی‌های کشور را هم به خاطر جنگ به خوبی می‌شناختم مشکلاتی را هم که در رابطه با خارج داشتیم و به نحوی هم در محاصره بودیم کاملاً شناسایی کرده بودیم. نیازهای کشور را هم خوب می‌دانستم و براساس اطلاعات واقعی، واقع‌گرایانه برنامه‌ریزی کردم.

همکارانی را هم انتخاب کردم که با این مسائل بیگانه نباشند، اولین مشکلی که به‌چشم می‌خورد کمی بودجه بود که خود این امر نیز عامل خاموش شدن جنگ در اواخر بود. من می‌دانستم که در درون اقتصاد ما منابعی موجود می‌باشد و آنها را احیاء کردم به طور مثال:

ما مهمترین درآمدمان ارز نفتی است که در زمانی ۷ تومان می‌فروختیم در حالی که در بازار قیمت آن ۱۵۰ تومان بود و به تدریج این ارز را به‌سمت قیمت واقعی آن هدایت کردیم و درآمد دولت بیش از ۱۰ برابر شد.

در همان مقطع یارانه‌های نادرستی در کشور داده می‌شد که در حقیقت اتلاف منابع بود به طور مثال نفت، گازوئیل و بنزین به قیمت‌های کمتر از نیم سنت فروخته می‌شد و نان و آرد به‌گونه‌ای به‌مردم فروخته می‌شد که ما حتی هزینه حمل و نقل آن را هم نمی‌گرفتیم. آب، برق، و گاز و همه خدمات دولت به‌همین شکل توزیع می‌گردید. کالاهای مصرفی روزمره هم دچار کوپن و سهمیه‌بندی بود که دولت با ارز ۷ تومانی به‌مردم می‌داد و موارد بسیار دیگری که در اقتصاد ما زیاد یافت می‌شد.

در آن شرایط و در سال ۶۷ قبل از اینکه مسئولیت را به عهده بگیرم ۵۱% کسری بودجه داشتیم و در ظرف چند ماه علاوه بر افزایش بودجه، کسری آن را هم از بین بردیم. این امکان برایمان فراهم شد که بودجه‌مان را به‌سمت کارهای عمرانی سوق دهیم.

تا اینجا توضیحات مختصری راجع به‌ریال بود، اما بخش دیگری از مشکلات ما ارز بود. ما متکی به واردات بودیم و تولید داخلی زیادی نداشتیم، تأسیسات نفتی‌مان هم آسیب دیده بود و صادرات نفت خیلی کم بود به طور مثال یک میلیون تا یک میلیون و نیم بشکه در روز صادرات داشتیم. ما در آن مقطع دو کار انجام دادیم. ابتدا اولویت را به بازسازی صنایع نفت دادیم و تولید نفت را بالا بردیم. دومین کار جلب مبالغ قابل ملاحظه‌ای ارز از منابع بین‌المللی و خارجی به داخل کشورمان بود. ما در ۵ سال اول نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه کردیم که حدود ۶۰ میلیارد آن از داخل تهیه و مابقی فاینانس شد و این در حالتی بود که مجلس اجازه جذب ۱۲۰ میلیارد را به دولت داده بود و آنها را بیشتر صرف کارهای زیربنایی کردیم تا ساختار امور اساسی کشورمان را بالا ببریم از جمله فولاد، مس، گاز، پتروشیمی، برق، سدها، مهار آب، مخابرات، کشاورزی، صنایع اساسی مانند سیمان، لاستیک، مصالح ساختمانی، و هم‌چنین آموزش، این امر باعث شد که ما در ظرف چند سال بسیاری از نیازهایمان را خودمان در کشور تهیه نموده و از واردات کم و به تولیدات اضافه کنیم.

نیروی انسانی کافی در کشور برای سازندگی نبود و متکی به پیمانکاران خارجی بودیم لذا بسرعت نیروهای داخلی را آموزش داده و به‌آنها اعتماد کردیم. چون قبلاً به‌آنها برای اجرای طرح‌های بزرگ اعتماد نمی‌شد. و با این سیاست و تأمین نیازها در داخل، سال گذشته یک سوم درآمدهای ارزی را ذخیره کردیم (۵/۷ میلیارد دلار).

در ارتباط با دومین سؤال شما در مورد نیروهای مسلح باید بگویم، نیروهای مسلح و توان مهندسی‌شان را به خوبی می‌شناختم و در جنگ مقدار بسیار زیادی ماشین‌آلات مهندسی و حمل و نقل برای جنگ ۸ ساله‌مان خریداری کرده بودیم و مقدار زیادی هم از عراقی‌ها غنیمت گرفته بودیم که این مجموعه را ده‌ها هزار دستگاه تشکیل می‌داد، نیروهای مهندسی خوبی از طریق جهاد و سپاه به جنگ جذب شده بودند. اصلی هم در قانون اساسی ما هست که نیروهای مسلح کشورمان باید در زمان صلح در کارهای عمرانی فعالیت کنند.

اکثراً افرادی که به جنگ جذب شده بودند نیروهای نظامی نبودند بلکه مردم معمولی بودند که از طریق نیروهای سپاه و بسیج جذب شده بودند و آنها هم با اشتیاق پیشنهاد شرکت در سازندگی را پذیرفتند و صدها طرح عمرانی و مهم را اینها اجرا می‌کنند و صرفه‌جویی بسیار زیادی در ماشین‌آلات و نیروهای انسانی انجام دادیم و آنها هم با درآمدهایی که داشتند ماشین‌آلات خود را نوسازی کرده و بنیه خود را هم قوی کردند.(متن کامل این مصاحبه در همین سایت آمده است.)

[2]  - آیت‌الله سیدمحمد حسین فضل‌الله، که به علامه فضل‌الله شهرت یافته است، اگرچه تا زمان حیات امام خمینی(ره)و پس از آن، در زمان آیت‌‌الله العظمی گلپایگانی از انتشار رساله عملیه خودداری کرده بود، اما پس از این که دید نمی‌تواند با نظرات آیت‌الله العظمی اراکی کنار بیاید، اعلام مرجعیت می‌کند. نظریات فضل‌الله در چند حوزه قابل توجه است. زنان، اختلاف مذاهب و عزاداری‌های مذهبی از موضوعاتی هستند که وی دارای فتاوایی مناقشه برانگیز بود.مهم‌ترین مسئله‌ای که در فتاوای وی جنجال‌برانگیز شد، مسئله شهادت یا وفات حضرت زهرا (س) بود. ظاهراً آن‌چه موجب اختلاف می‌شود، نواری از وی بوده که در آن سند برخی احادیث را دارای مشکل می‌داند. تشکیک وی در شهادت حضرت زهرا(س)، موجی از محکومیت‌ها را به همراه آورد. و آیت‌الله شیخ‌جواد تبریزی، مرجع فقید و حدیث‌شناس قم، با صدور بیانیه‌ای خواستار راهپیمایی در سالگرد شهادت حضرت زهرا(س) شد. از آن پس همه‌ساله این آیین برگزار می‌شود.