خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۶۰ / کتاب «عبور از بحران»
پیام های امام، بنی صدر، رجائی، بهشتی و من. پیام ها خشک وتقریباً کم محتوی بود و چون همگی از حفظ و بدون یادداشت ایراد شده بود،
هنگام تحویل سال، آقایان خامنهای و موسوی اردبیلی در منزل، مهمان من بودند. اتفاقاً سال گذشته هم، همین آقایان به اضافه آقای بهشتی [مهمان من] بودند. آقای موسوی [اردبیلی] از ملاقات صبح دیروزشان با امام، صحبت کردند و درباره برنامه رسیدگی و محاکمه عاملان حادثه چهارده اسفند دانشگاه حرف زدند. به طور کلی در بحث های عمومی، مطالب مفیدی مطرح شد. با هم پیام های نوروزی را شنیدیم؛ پیامهای امام، بنی صدر، رجایی، بهشتی ومن. پیامها خشک وتقریباً کم محتوی بود و چون همگی از حفظ و بدون یادداشت ایراد شده بود، الفاظش هم خیلی روان نبود. پیام امام جاذبه دیگری داشت. آخر شب، پاسداران خودمان و پاسداران مهمان ها به دیدن ما آمدند و هر یک از ما دو هزار و پانصد تومان عیدی به آنها دادیم.
صبح، گروهی از افراد گزینش سپاه پاسداران آمدند و درباره کیفیت گزینش سپاه مطالبی گفتند؛ خیلی جالب نیست، احتمال نفوذ افراد ناباب زیاد است.
آقای کمال طباطبائی و جمعی دیگر از بستگان، دکتر هادی، خانواده شهید مطهری وسپس آقای مهدیان آمدند. با دکتر هادی درباره برنامه سال جدید صحبت کردیم و آقایمهدیان از تهدیدی که افکار افراطی برای سرمایهگذاری و در نتیجه رشد تولید ایجاد کردهاست، صحبت داشت. مطلب درست است. بیبرنامگی و ابهام وضع مالکیت خیلی مضراست؛ باید امسال مجلس تکلیف مالکیتها و کارهای تولیدی را روشن کند.
علی (اخوی زاده) از جبهه سرپل ذهاب آمد، خیلی خوشحالم کرد و خبر از روحیه خوبداوطلبان در جبهه میداد. علی خودش از داوطلبان است و مایل است دوباره به جبهه برود. چقدر بچهها خوب و با گذشت شدهاند! سرشب اخوی محمد و خانمش آمدند و درباره وزارت امور خارجه و اظهارات سفیر لیبیصحبت های زیادی داشتیم. شام نداشتیم، پاسدارها چیزی تهیه کردند و خوردیم.