تفسیر آیات قرآن کریم – سوره مائده – آیه ۳۲ – کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بالبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
بدین سبب بر بنی اسرائیل نوشتیم که هر کس شخصی را بی آنکه کسی را کشته باشد یا فسادی در زمین کرده باشد بکشد مثل این است که همه مردم را کشته است، و هر کس شخصی را زنده بدارد مثل این است که همه مردم را زنده داشته است; و همانا رسولان ما با معجزه ها به سوی بنی اسرائیل آمدند، امّا بسیاری از آنان، بعد از آن، در زمین اسرافکار شدند.
1 کشتن نابحق یک انسان، گناهی بزرگ و دارای کیفر و مجازاتی بسیار سنگین
انه من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً
همسنگی کشتن یک انسان با کشتن تمامی مردم، می تواند کنایه از شدت مجازات باشد.
2 کشتن نابحق یک انسان در نزد خداوند به منزله کشتن همه مردم است.
من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً
3 حرمت کشتن نابحق بر بنی اسرائیل
کتبنا علی بنی اسرءیل انه من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً
4 وجود زمینه های فراوان قتل و خونریزی نابحق در بنی اسرائیل
و من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرءیل
نام بردن بنی اسرائیل با اینکه حکم یاد شده اختصاص به آنان ندارد، حاکی از این است که بنی اسرائیل بیش از دیگران در خطر ارتکاب قتل و جنایت بوده اند.
5 جنایت و برادرکشی قابیل، موجب سختگیری خداوند در مجازات قتل بر بنی اسرائیل
فقتله ... من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرءیل انه من قتل نفساً بغیر نفس
«ذلک» اشاره است به داستان هابیل و قابیل.
6 جلوگیری از پیامد سنگدلیهای افسار گسیخته، فلسفه وضع مجازات سنگین برای قتل و آدمکشی
من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرءیل انه من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً
7 کیفر سنگین برای قتل و آدمکشی، زمینه پرهیز انسانها از ارتکاب آن
و من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرءیل انه من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً
«من اجل ذلک ...» به این معناست که خداوندبا توجه به آدمکشی قابیل و پیامدهای شوم آن، بنی اسرائیل را به مجازاتی سنگین تهدید کرد تا از تکرار چنین جنایتهایی باز دارد.
8 احکام و قوانین الهی، حکیمانه و دارای مصلحت
من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرءیل
تصریح به علت حرمت قتل و کیفر شدید آن، حاکی از آن است که احکام الهی گزاف و بی دلیل نیست.
9 کشتن نابحق یک فرد، هتک حرمت انسانیت و سلب امنیت از همگان*
من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً
برابری قتل یک انسان با قتل همگان، می تواند به این معنا باشد که قاتل، حرمت انسانی را هتک کرده و در حقیقت امنیت جانی را از همگان سلب کرده است.
10 خون و جان قاتلان نابحق و مفسدان در زمین، فاقد ارزش و احترام
من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض
«باء» در «بغیر نفس» برای مقابله است. بنابراین مفهوم جمله شرطیه «من قتل نفساً ...» این است که قتل نفس آنگاه که در مقابل کشتن کسی (قصاص) و یا در مقابل فسادانگیزی باشد، کیفر ندارد.
11 حکم قصاص نفس و قانون اعدام مفسدان، از احکام الهی در آیین بنی اسرائیل
انه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض
12 فسادانگیزی در زمین، موجب مجازات اعدام
من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض
13 تضمین پاداش عظیم در برابر حفظ جان هر انسان، نویدی از جانب خداوند بر بنی اسرائیل
کتبنا علی بنی اسرءیل ... من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
همسنگی حفظ حیات یک انسان با تمامی انسانها، می تواند کنایه از پاداش عظیم باشد.
14 اهمیت و ارزش والای حفظ حیات انسانها
و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
15 حفظ حیات یک انسان و جلوگیری از نابودی وی در پیشگاه خداوند به منزله حفظ حیات همه انسانهاست.
و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
مراد از «احیاء» نمی تواند زنده کردن مردگان باشد ; بلکه به معنای حفظ حیات انسانها و جلوگیری از هلاکت آنان است. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق (ع) تأیید می کند که در پاسخ سؤال از معنای «من احیاها» در آیه فوق فرمود: نجاها من غرق او حرق او سبع او عدو ... .(1)
16 جلوگیری از تکرار رخدادی همچون کشته شدن هابیل، فلسفه تعلق پاداشهای عظیم خداوند بر پاسداری از جان انسانها
من اجل ذلک کتبنا ... و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
17 انسانها، اعضای یک پیکره و به منزله یک مجموعه
1. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 313، ح 84; تفسیر برهان، ج 1، ص 464، ح 11.
من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
از اینکه خداوند کشتن و زنده کردن یک فرد را به منزله کشتن و زنده کردن همه می داند، پیوستگی فرد و جامعه، مانند اعضای یک مجموعه، به دست می آید.
18 انسانها، دارای منزلتی برابر در برخورداری از حق حیات
من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
جزای یکسان برای کشتن هر فرد و پاداش مساوی برای احیای وی، حاکی از برابری تمامی انسانها در حق حیات است.
19 ارزش والای انسان در پیشگاه خداوند
من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
20 خداوند برانگیزنده پیامبرانی بسیار برای هدایت بنی اسرائیل
و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت
21 تمامی پیامبران مبعوث شده به سوی بنی اسرائیل، دارای دلایل روشن (معجزه برهان) بر حقانیت رسالت خویش
و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت
22 انبیای بنی اسرائیل، دارای بیاناتی روشن و بدون ابهام در توجیه احکام و قوانین کیفری*
و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت
«بینات»، به قرینه صدر آیه، می تواند اشاره به شرح و تبیین کیفرهای الهی در موارد قتل و جنایت باشد.
23 اتمام حجت خداوند بر بنی اسرائیل با فرستادن پیامبرانی به همراه دلایل روشن
و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت
توبیخ بنی اسرائیل به جهت اسرافکاری و قانونشکنی پس از ارسال پیامبران، گویای این است که دعوت پیامبران کافی برای هدایت و رفع عذر بوده که از آن به اتمام حجت تعبیر شده است.
24 ایجاد صلح و امنیت و جلوگیری از فساد و ریختن خون بی گناهان، از اهداف رسالت انبیا
من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض ... و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت
اشاره به رسالت انبیا با دلایل روشن پس از بیان عقوبت قتل و پاداش حفظ حیات انسانها، بیانگر جایگاه این تعالیم در رسالت انبیای الهی است.
25 بسیاری از بنی اسرائیل، علی رغم دعوت پیامبرانشان، مردمی اسرافکار و قانونشکن بودند.
و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
اسراف به معنای خروج از حد اعتدال است و کلمه «فی الارض» می رساند که منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال در مسائل اجتماعی است که از آن به قانونشکنی تعبیر شده است.
26 بسیاری از بنی اسرائیل، مردمی خونریز و آدمکش
ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
مراد از اسراف، به قرینه فرازهای قبلی، می تواند خروج بنی اسرائیل از حد اعتدال در قتل نفس، یعنی آدمکشیهای نابحق و خونریزیهای مکرر، باشد.
27 قتل و خونریزی نابحق، از مصادیق بارز اسراف
من قتل نفساً ... ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
28 اسراف و قانونشکنی، با وجود تعالیم انبیا، بسی ناروا و ناپسند
ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
29 گروهی از بنی اسرائیل پیرو انبیای خویش و متعهد به قوانین الهی
ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
30 شدیدترین عذاب جهنم، کیفر قتل به ناحق انسان
انه من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً
امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: یوضع فی موضع من جهنم الیه ینتهی شدة عذاب اهلها ... .(1)
31 جایگاه قاتل یک انسان در جهنم، همان جایگاه قاتل همه انسانهاست، اگر چه عذابشان متفاوت است.
من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً
امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: یوضع فی موضع من جهنم ... لو قتل الناس جمیعا انما کان یدخل ذلک المکان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: یضاعف علیه.(2)
32 گمراه نبودن انسان هدایت یافته، به منزله کشتن وی و هدایت انسان گمراه، به منزله زنده کردنش می باشد.
من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق فرمود: من اخرجها من ضلال الی هدی فکانما احیاها و من اخرجها من هدی الی ضلال فقد قتلها.(3)
33 سیراب نمودن تشنه ای که به آب دسترسی ندارد، به منزله احیای اوست.
و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
امام صادق (ع): ... و من سقی الماء فی موضع لایوجد فیه الماء کان کمن احیا نفساً و «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً».(4)
34 خودداری از اطعام مؤمن گرسنه، به منزله کشتن وی و غذا دادن به او به منزله احیای اوست.
و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
از امام صادق (ع) روایت شده که درباره اطعام مؤمن فرمود: ... من احیی مؤمن فکانما احیا الناس جمیعاً، فان لم تطعموه فقد امتموه و ان اطعمتموه فقد احییتموه.(5)
35 بسیاری از بنی اسرائیل مرتکب خونریزی شده و حرامهای خدا را حلال می شمردند.
ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون
از امام باقر (ع) روایت شده: المسرفون هم الذین یستحلون المحارم و یسفکون الدماء.(6)
آبرو:
هتک آبرو 9
اتمام حجت: 23
احکام: 3، 11
قضایی 22 ; تبیین احکام 3، 11 22 ; فلسفه احکام 3، 11 6، 8 ; مصالح احکام 3، 11 8
اسراف:
سرزنش اسراف 28 ; موارد اسراف 27
اصلاح:
اهمّیّت اصلاح 24
افساد:
کیفر افساد 12
امنیّت:
اهمیّت امنیّت 24 ; عوامل سلب امنیّت 9
انبیا:
اهداف انبیا 24 ; تعالیم انبیا 28 ; فلسفه بعثت انبیا 20، 24 ; نقش انبیا 20، 22، 23
انسان:
احیای انسان 32، 33 ; ارزش انسان 19 ; اضلال انسان 32 ; پیوند انسان ها 17 ; تساوی انسان ها 18 ; حفظ حیات انسان ها 15 ; حقوق انسان 18 ; حیات انسان 18 ; فضایل انسان 19 ; قتل انسان 32
بنی اسرائیل:
اسراف بنی اسرائیل 25 ; اقلیّت بنی اسرائیل 29 ; اکثریتبنی اسرائیل 26، 35 ; انبیای بنی اسرائیل 20، 22، 23 ; بشارت به بنی اسرائیل 13 ; بعثت انبیای بنی اسرائیل 21 ; تاریخ بنی اسرائیل 26، 29 ; تحریفگری بنی اسرائیل 35 ; حقّانیت انبیای بنی اسرائیل 21 ; دعوت انبیای بنی اسرائیل 25 ; قانونخشکنی بنی اسرائیل 25 ; قتل در بنی اسرائیل 4، 5، 26، 35 ; قصاص در بنی اسرائیل 11 ; متعهّدان بنی اسرائیل 29 ; محرّمات بنی اسرائیل 3 ; معجزه انبیای بنی اسرائیل 21
پاداش:
تضمین پاداش 13 ; مراتب پاداش 13، 16
جان:
اهمیّت حفظ جان 13، 14، 16 ; حفظ جان 15
جهنّم:
عذاب جهنّم 30، 31
جهنّمیان: 31
خدا:
فلسفه پاداش خدا 16 ; کیفرهای خدا 5
روایت: 15، 30، 31، 32، 33، 34، 35
سقایت:
اهمیت سقایت 33
عذاب:
مراتب عذاب 30، 31
عمل:
ناپسند 28
فساد:
ممانعت از فساد 24
قابیل:
ظلم قابیل 5
قاتل:
ارزش جان قاتل 10 ; فرجام قاتل 31 ; کیفر قاتل 31
قانون شکنان: 25
قانون شکنی:
سرزنش قانون شکنی 28
قتل:
آثار قتل 9 ; حرمت قتل ناحق 3 ; فلسفه کیفر قتل 6 ; قتل ناحق 2، 27 ; کیفر قتل 5، 7، 30 ; کیفر قتل ناحق 1 ; گناه قتل 1، 2 ; ممانعت از قتل 16، 24 ; موانع قتل 7
قرآن:
تشبیهات قرآن 2، 32، 33، 34
قلب:
موانع قساوت قلب 6
کیفر:
مراتب کیفر 1، 7 ; موجبات کیفر 12
گمراهان:
هدایت گمراهان 32
گناه:
کبیره 1، 2
محرمات: 3
تحلیل محرمات 3 35
مسرفان: 25
مفسدان:
ارزش جان مفسدان 10 ; اعدام مفسدان 11، 12 ; قصاص مفسدان 11
مؤمنان:
احیای مؤمنان 34 ; اطعام به مؤمنان 34 ; قتل مؤمنان 34
نظام جزایی: 12
هابیل:
قتل هابیل 5
هدایت:
عوامل هدایت 20
پی نوشت ها:
1. کافی، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 619، ح 150.
2. کافی، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 619، ح 150.
3. کافی، ج 2، ص 210، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 619، ح 153.
4. کافی، ج 4، ص 57، ح 3; تفسیر برهان، ج 1، ص 464، ح 9.
1. کافی، ج 2، ص 20، ح 20; نورالثقلین، ج 1، ص 619، ح 152.
2. تفسیر تبیان، ج 3، ص 504; نورالثقلین، ج 1، ص 620، ح 158.