خاطرات

مقدمه کتاب خاطرات سال 1360

دسته‌بندی: خاطرات و سفرنامه‌ها عنوان: هاشمی رفسنجانی کارنامه و خاطرات 1 (عبور از بحران 1360) (7جلدی) موضوع: ایران تاریخ جمهوری اسلامی 1358 نویسنده : اکبر هاشمی رفسنجانی ناشر: دفتر نشر معارف انقلاب قطع: وزیری سال انتشار: ۱۳۸۶ تعداد چاپ: ۹ عرض: ۱۶.۶ ارتفاع: ۲۳.۸ نوع جلد: نرم تعداد صفحات: ۴۹۶

  • پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۷
ترور شخصیت ها، اولین نماز جمعه، 7 تیر ، 8 شهریور، مجلس شورای اسلامی ، نماینده امام در شورای عالی دفاع، سخنگوی شورای عالی دفاع

 

حرف اول

 

 

 

 

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

 

اخیراً برای یادآوری بعضی از حوادث مهم سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب، به یادداشت‌های روزانه آن روزها مراجعاتی داشتم. آنها را برای خودم که در متن کار بودم، جالب و آموزنده یافتم. و فکر کردم احتمالاً برای دیگران هم، چنین است؛ چه آنها که خودشان در آن زمان در حوادث حضور داشتند و چه آنها که بعداً آمده و یا خواهند آمد.

مراجعات فراوانی هم از طرف کسانی که به نحوی، از این یادداشتها مطلع شده بودند، دارم که تأکید بر انتشار این اسناد تاریخی دارند. دو سه بار گوشه‌هائی از این نوشته‌ها به مناسبتهائی، در رسانه‌ها منتشر شده مانند خاطرات جنگ یا موضوعات دیگر که مورد توجه قرار گرفت و شاید انتشار همان چند صفحه، باعث هجوم درخواستها و اصرارها شد. با چند نفر از دوستان اهل نظر مشورت کردم که به اتفاق، تأکید بر چاپ و نشر این یادداشتها داشتند.

و بالاخره از رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای نظر خواستم و معظم‌له با مطالعه دوره یک ساله از این یادداشتها، تشویق و تأکید بر انتشار فرمودند و با دریافت نظر ایشان، که خودشان هم از نزدیک شاهد و یا در متن حوادث بوده‌اند، بر تردید پیروز شدم.

***

توفیق ثبت بخشی از خاطرات و حوادث مهم تاریخی دوران انقلاب اسلامی را از الطاف الهی می‌دانم؛ کاری ساده و آسان برای اینجانب بود، اما مطمئناً برای تدوین تاریخ پربار انقلاب، می‌تواند سرمایه خوبی باشد.

متأسفانه، دو سال و 38 روز از تاریخ بعد از پیروزی انقلاب را یادداشت نکرده‌ام. شاید آن غفلت حسرت آور، معلول روحیه‌ای باشد که در دوران مبارزات پیش از پیروزی انقلاب داشتیم و رسوبات آن تا مدتی بعد از پیروزی وجود داشته است.

قبل از انقلاب، یادداشتهای سیاسی، ممکن بود به دست عوامل رژیم بیفتد و مورد سوء استفاده آنها و دردسر برای انقلابیون بشود و خیلی‌ها به همین دلیل، از نوشتن مطالب و خلق مدارک، خودداری می‌کردند.

حوادث این دو سال و دو ماه بسیار مهم است و اگر یادداشتهای دقیقی از دست‌اندرکاران دست اول امور انقلاب وجود داشته باشد، خیلی روشنگر است.

مسائل مربوط به شورای انقلاب، بازگشت و ورود امام، سقوط رژیم پهلوی، تشکیل دولت موقت، تشکیل حزب جمهوری اسلامی، تدوین پیش‌نویس قانون اساسی، تشکیل اولین مجلس خبرگان، اقامت امام را حل در قم، تشکیل کمیته‌های انقلاب و امداد امام و تشکیل جهاد سازندگی و سپاه و بسیج و دادگاههای انقلاب، درگیریهای درون دولت موقت و شورای انقلاب، تعطیلی دانشگاهها و تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی، تحرکات گروههای ملی گرا و ضدانقلاب، شروع ترورها و شورشها، تسخیرلانه جاسوسی، استعفای دولت موقت، مسئولیت اجرائی شورای انقلاب، تجدید ساختار شورای انقلاب، اختلافات و درگیریها میان مسئولان کشور، اولین انتخابات مجلس و شکل‌بندی مجلس اول، کودتای نوژه، آغاز جنگ تحمیلی با تجاوز وسیع عراق، مواضع کشورها و دولتها و احزاب، وضع جنگ در زمان فرماندهی بنی‌صدر، مشکلات همکاری سپاه و ارتش و خیلی موضوعات دیگر فرازهای مهمی از تاریخ اسلام و ایران‌اند که سزاوار بررسی و تحلیل‌اند.

اینجانب، اکنون متأسفم که چرا در همان زمان، روزانه یک صفحه کارنامه و خاطرات، برای این همه موارد تاریخی و تاریخ ساز ننوشته‌ام که اکنون مجبور باشم، خاطرات را از سال 60 شروع کنم.

 

 

 

***

سال 60 را با بحرانهای شدید سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی آغاز کردیم. با مراسم  14 اسفند 59 برای بنی‌صدر در دانشگاه تهران، اختلافها شدیدتر شد و فضای سیاسی را متشنج  و دولت را مواجه با اشکال کرد و در جبهه‌ها تحرکی نبود و نیروهای عراقی، مواضع خود را برای ادامه اشغال تحکیم می‌کردند. افکار آقای بنی‌صدر که اختلاف میان ارتش و سپاه به وجود آورده بود، امکان تحرک مناسب، برای عقب راندن اشغالگر را از دسترس بیرون برده بود. بین مجلس و رئیس جمهور، اختلاف شدید بود و نیروهای ضدانقلاب که پشت سر آقای بنی‌صدر موضع گرفته بودند، به آتش اختلاف دامن می‌زدند. امنیت کشور در مرزها و به خصوص در کردستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان، دشت آزادگان و مرکز آسیب داشت.

با سلب کفایت سیاسی از بنی‌صدر و عزل او، به اوج بحران رسیدیم. شورش وسیع مسلحانه  30 خرداد، ترور آیت‌الله خامنه‌ای، فاجعه 7 تیر و شهادت هفتادودو تن و یک تن، ترور و شهادت جمع زیادی از استوانه‌های بسیج کننده انقلاب و کسالت زجر دهنده امام امت نمونه‌هائی از آثار بحران است و علائم یأس در بسیاری از نیروهای انقلاب به چشم می‌خورد.

وضع من که بسیاری از بهترین همرزمان دوران انقلاب و همراهان و همکاران را در کنار خود نمی‌دیدم، قابل توجه است؛ با احساس مسئولیتهای بسیار سنگین و تعدد جبهه‌های کاری و محدودیت امکانات و ابزار کار.

 

***

در سال 59 هم اختلاف و مشاجرات سیاسی داشتیم و بحران‌های سال 60 نتیجه طبیعی همان اختلافات است. تفاوت بین سالهای 59 و 60 در موضع‌گیری‌های روشن‌تر امام است که در اثر واضح شدن اهداف دو طرف، اختلاف و یأس ایشان از ایجاد وفاق بوجود آمده بود و کار توضیحی ما هم تأثیر زیادی در تصمیم امام برای اتخاذ مواضع صریح داشت. در این مدت در ملاقات‌ها و پیامها و نامه‌ها بخشی از واقعیت‌ها را به عرض امام رسانده بودیم.

در این خصوص دو سند مهم منتشر نشده قابل توجه است. دو نامه تاریخی که در فاصله یک سال به امام نوشته‌ایم (28/11/58 و 25/11/59) اهمیت این دو سند از این جهت است که بسیاری از مسائل مهم تاریخی سال 59 را نشان می‌دهند. نامه اول به امضای آیات بهشتی، خامنه‌ای، اردبیلی، باهنر و من است و نامه دوم فقط امضاء من را دارد و توضیحی درباره نامه اول و شرایط بعد از نامه اول و هر دو نامه به خط من است. نکته قابل توجه اینکه، قرار بود در ملاقات دسته‌جمعی‌مان در بیمارستان قلب، من نامه را به امام تقدیم کنم. من با دیدن حال امام و شنیدن حرفهای ایشان منصرف شدم و مجال مشورت با همراهان هم نبود.

وقتی که از اتاق بیرون آمدیم، دوستان از من بازخواست کردند و نمی‌دانم با توضیحات من قانع شدند یا نه؟ و پس از آن تاریخ یاد آن تصمیم تک روانه رنجم می‌داد و سرانجام با مشاهده ادامه مجادلات و احساس نیاز به انجام وظیفه "النصیحة لائمه‌المسلمین" پس از مشورت با دوستان با نوشتن نامه‌ای دیگر و تقدیم دونامه به امام از رنج سلامت وجدان راحت شدم، بخشی از مضامین این دو نامه را در یک جلسه تاریخی شفاهاً به خدمت امام عرض کرده بودیم؛ در آن تاریخ امام برای رفع اختلافات یا اتمام حجت، جمعی از شخصیتهای مؤثر دو طرف را به دفترشان احضار کردند و با حالت جدی و تأثر، نصایح مهمی فرمودند. من اجازه گرفتم و مطالب صریحی مطرح کردم، که از طرف دوستان و بخصوص شهید بهشتی مورد تشویق و تحسین فراوان قرار گرفت[1] .

 

 

***

در سال 59 با عبور از بخشی از مشکلات، دولت شهید رجائی تشکیل شده بود. سرعت حوادث ما را مجبور به انتخابی دیگر کرد. رجائی به مسئولیت ریاست جمهوری می‌رود و با دولت شهید باهنر احساس هماهنگی بین همه ارگانها می‌کنیم: (مجلس و دولت  و قضا و ارگانهای انقلابی.) با فاجعه 8 شهریور این وضع مطلوب از دست می‌رود.

بالاخره با انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به ریاست جمهوری، علیرغم نقاهت شدید ناشی از سوءقصد منافقان، دوره آرامش و استقرار را در نیمه دوم سال 60 تجربه می‌کنیم. در این شرایط است که امکان توجه به جبهه‌ها و دفاع را به دست می‌آوریم.

خوشبختانه، تحرک مطلوبی با عملیات کوچک ولی الهام‌بخش دارخوین آغاز می‌گردد و عملیات تهاجمی نیروهای رزمنده، برای عقب راندن بعثیان روند تکاملی خود را ادامه می‌دهد که پس از عملیات ثامن‌الائمه و بیت‌المقدس و سپس فتح المبین، بخش عظیمی از خاک مقدس کشورمان، آزاد می‌شود و غنایم فراوانی، به دست می‌آید و نیروهای متجاوز بعثی آن چنان منهدم می‌شوند، که برای راست کردن کمر، احتیاج به زمان طولانی و امکانات فراوان داشتند و نتوانستند، نیروهای اشغالگرشان در خرمشهر را هم حمایت کنند.

خوانندگان عزیز، در مورد این مسائل، نکات قابل توجهی در این کتاب می‌خوانند، البته تا آنجا که به کار من مربوط می‌شود و یا به دلیلی، من در مسیر آنها قرار گرفته‌ام.

***

خوب است، به نکاتی در مورد مطالب این سلسله خاطرات یا کارنامه توجه شود :

1- از روز اول سال 1360 (تاکنون) بدون استثناء برای هر روز مطالبی نوشته‌ام.

2- این نوشته‌ها، همگی در تقویمهای مربوط به همان سال و در صفحه همان روز درج شده است.

3- گاهی مطالب مورد نظر، بیش از یک صفحه بوده که معمولاً در صفحات دیگر همان تقویم، که جای خالی داشته، نوشته شده؛ با توضیح در ارتباط تاریخی مطلب.

4- معمولاً هر شب، بعد از کارهای روزانه، خاطرات را یادداشت می‌کردم. مواردی هم هست که با تأخیر یک یا چند روز، انجام می‌شد، که معمولاً یادآوری تأخیر هم شده و در این صورت، ممکن است نوشته‌ها ناقص‌تر باشد.

5- چون مطالب، آخر شب و با خستگی نوشته شده، قلم رسا نیست و آثار خستگی را نشان می‌دهد و گاهی اختصارها و نارسائی‌های نابجائی دارد.

6- طبیعی است، همه مطالب مربوط به موضوعات، درج نشده است و چه بسا مطالبی که از قول اشخاص، یا در مورد افراد و یا خودم آمده، ناقص باشد و گاهی باعث نقص کار؛ البته سعی کرده‌ام که اصل مطلب یا بخش مهم موضوع را ولو با اشاره بنویسم. در عین حال ممکن است، اشخاصی که مطلب به آنها مربوط می‌شود، اشتباهی یا نقص مهم، یا نیاز به توضیح تشخیص دهند که اگر تذکر بدهند، ممکن است در چاپهای بعد جبران شود.  به همین جهت در چاپ اول، کمتر از میزان مورد تقاضا، چاپ می‌شود که با تذکرات خوانندگان رفع نقص شود.

7- در هنگام تنظیم نهائی یادداشتها، اصلاحات جزئی لفظی یا معنوی انجام شده، ولی اصل براین بوده که کمترین تغییر باشد؛ البته متن اصلی، محفوظ است و ممکن است، در شرایطی دیگر، بدون تغییر چاپ شود.

8- از چاپ بعضی از مطالب که جنبه اسرار کشور یا افراد را دارد، خودداری شده و برای این منظور، با چند نفر از دوستان اهل نظر و راز دار مشورت شده است.

9- خوشبختانه، با تلاش فرزندم یاسر، تمامی یادداشتها، در رایانه ضبط شده که از حوادث روزگار، مصون‌تر بماند.

10- بنا دارم، جلد بعدی را، پس از دریافت نظرات و انتقادات خوانندگان، منتشر کنم که بی‌شک از این طریق، از اشکالات کار کاسته خواهد شد.

11- می‌دانم که انتشار خاطراتی این چنین، در زمان حیات خود صاحب اثر وحیات بسیاری از افراد و خانواده‌های مذکور در کتاب، خالی از مشکل و آثار منفی هم نیست، ولی فکر می‌کنم که نتایج مثبت و سازنده آن، خیلی بیشتر باشد.

12- از خوانندگان محترم، تقاضا دارم که ما را از تذکرات و انتقادات و ارسال اسناد و عکسها و ... که مکمل کار است، محروم نکنند و امیدوارم این کار، باعث رواج انتشار آثاری از این قبیل باشد.

13- معمولاً در یادداشتها، اشاره به مصاحبه‌ها، سخنرانیها و مدارک مشخص دیگری شده که مجموعه آنها در پاورقی‌ها، یا به صورت مستقل، چاپ و منتشر می‌شود. کسانی که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشند، می‌توانند به آنها مراجعه کنند.

14- با توجه به محدودیت فضای یادداشت و وقت اینجانب، کاستی‌ها و مبهم گوئیها و نیامدن بسیاری از مطالب قابل ذکر، توجیه پذیر است و استحقاق غمض عین و چشم پوشی دارد.

15- معمولاً در یادداشتها، عناوین و القاب شخصیتها نیامده و نخواستیم در موقع تنظیم نهائی، از این جهت تغییری بدهیم.

            اکبر هاشمی رفسنجانی

                                                          2/10/ 1377

 

[1] ـ متن دو نامه در پایان مقدمه آمده است.