خاطرات

مقدمه کتاب خاطرات سال 1375

  • تهران
  • پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷
سردار سازندگی- رؤیای ناتمام - هماهنگی و تفاهم با رهبری - معضل تندروها و خودسرها در دستگاه‎‏های حاکمیتی - انتخابات ریاست‏ جمهوری -

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اکنون‌که مشغول بازبینی نهایی و تحریر مقدمه کتاب کارنامه و خاطرات سال 1375 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هستم، دو سال از رحلت باورنکردنی آن نادره روزگار می‌گذرد. رابطه‌ام با آیت‌الله تنها ارتباط پدر- فرزندی نبود. آن بزرگمرد، مرادم بود و من چون مریدی عاشق؛ گویی چهره مصمم او در همه وجودم حک شده است. اگر هنوز هم قدمی کوچک برای مردم برمی‌دارم و یا در شورای شهر، مشکل شهروندی را برطرف می‌سازم، چنین احساس می‌کنم که او زنده و حاضر است و دست مهربان و حمایتگرش، در پشتم سنگینی می‌کند.

 امروزه و در شرایط دشوار ایران در حوزه سیاست خارجی، جای خالی آن عالم مجاهد و انقلابی‌نستوه که نماد تدبیر و عقلانیت نظام بود، بیشتر احساس می‌شود. در جشن چهل‌سالگی انقلاب اسلامی، نیاز ما به بهره‌گیری از میراث هاشمی که اعتدال، میانه‌روی و پرهیز از افراط‌وتفریط است، بیشتر احساس می‌شود. راه هاشمی که همانا حکمرانی بر اساس اعتدال اسلامی است، هنوز پیش‌ روی ماست و هرچه از مسیر وسط و اعتدال فاصله بگیریم، انقلاب اسلامی با مشکلات بزرگ‌تری مواجه می‌شود. صدای مهربان و آرامش‌بخش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، از گوش ما بیرون نرفته است‌که همیشه آکنده از طراوت و امید و ترجیع‌بند جملاتش، میانه‌روی و رعایت اعتدال بود.

لحظه‌لحظه زندگی پُربار و پُرمشقت آیت‌الله هاشمی، برای رسیدن به هدف بزرگش سپری شد که همانا ساختن کشوری آباد، آزاد، پیشرفته و سرشار از سعادت و بهروزی و ارائه الگوی تمدنی موفق برای جهان اسلام و انسان‌های آزاده در سراسر دنیا بود. او به ما آموخت، در برابر ابتلائات و ناملایمات، صبور و قوی باشیم و درهرحال، خدای متعال را ناظر بر اعمال خود ببینیم. 

سردار سازندگی- رؤیای ناتمام

سال 1375 برای دولت سازندگی، سال بسیار پُربار و  موفقیت‌آمیزی بود. در این‌سال، رییس‌دفتر رئیس‌جمهور بودم و افتخار همراهی سردار سازندگی را داشتم و تلاش بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر آن بزرگمرد تاریخ ایران را از نزدیک می‌دیدم. او حال کسی را داشت که همه جان و جوانی خود را برای پی‌ریزی یک تمدن انسانی بر پایه آموزه‌های دینی صرف‌کرده و حال بعد از یک‌عمر مبارزه و تلاش، فرصت جامة عمل پوشاندن بر این رؤیاها برایش فراهم شده بود. به همین دلیل، برای پیشرفت بازسازی و سازندگی، روز و شب نمی‌شناخت و این سردار بزرگ سازندگی، چونان جوانی پُرانرژی و عاشق، پیگیر تحقق اهداف برنامه بود. وقتی آب توفنده از یک سد نوساز فوران می‌کرد، گل از گل او شکفته می‌شد، انگار که دنیا را به او داده‌اند.

   سال 1375 به‌مثابه آینه‌ای شفاف، جلوه‌های کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران را منعکس ساخت. ناکامی تحریم اقتصادی و سیاسی ایران عیان شد و آمریکا به شکست خود اعتراف کرد و این در حالی بود که اغلب کشورها، بیش‌ازپیش شایق به ایجاد ارتباط با جمهوری اسلامی ایران بودند. گشایش راه‌آهن سرخس - بافق بندرعباس، جاده ابریشم را احیا کرد و بار دیگر موقعیت برجسته جغرافیایی ایران عزیز را به نمایش گذاشت. ظهور موفقیت‌های ایران و جلوه‌های سازندگی در ساخت زیربنا و روبنای کشور و گسستن رشته‌های شوم وابستگی به خارج و به شکست‌کشاندن توطئه‌ها و تبلیغات گمراه‌کننده دشمنان، اعتبار ایران و انقلاب را تحکیم نمود.

در سایه آرامش الهی و ایمان روزافزون مردم به انقلاب اسلامی و آینده روشن و امیدبخش کشور، حرکت‌های خجسته دیگری آغاز گردید. تدوین لایحه فقرزدایی، سازمان‌دهی طرح اقتصاد غیرمتکی به نفت خام و سرانجام راهبرد بلندمدت ایجاد تمدن اسلامی «ایران 1400» که طراحی یک الگوی فراگیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلامی را دنبال می‌کرد، از این زمره‌اند. رسیدن به این مرحله از برنامه‌ریزی برای آینده و ترسیم افق‌های روشن، آینده فرزندان این مرزوبوم، حاصل ایثارگری‌های مردم مسلمان و قهرمان ایران و نتیجه اندیشه‌های تابناک امام راحل (ره) و راهنمایی و هماهنگی مؤثر رهبر معظم انقلاب و تلاش‌های ستایش‌برانگیز مدیران و نیروهای مخلص انقلاب بود.

با توجه به آنکه سال 1375، آخرین سال فعالیت دولت سازندگی محسوب می‌شود، دکتر قادر باستانی، پژوهشگر و محققی که زحمت ویراستاری و تنظیم خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را برعهده دارد، در نوشتار محققانه‌ای به ارزیابی عملکرد دوران سازندگی پرداخته است که این نوشتار را در ادامه مقدمه کتاب ملاحظه خواهید نمود و بنده در این فرصت، به برخی از نکات مهم رخ‌داده در سال 1375 که اشارات مکرری به آن در خاطرات صورت گرفته است، اشاره می‌نمایم.

هماهنگی و تفاهم با رهبری

یکی از مهم‌ترین ارکان موفقیت دولت سازندگی، نوع هماهنگی و تفاهم آیت‌الله هاشمی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب بود. رفاقت دیرینه و همکاری نزدیک و برادروار در طول دوران مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی، این دو را به هم نزدیک کرده بود. آن‌ها دهه اول انقلاب را شانه‌به‌شانه هم در کنار بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، کشور را اداره کرده و همه بحران‌های فراروی انقلاب اسلامی را با همفکری یکدیگر، به فرصتی برای بالندگی و ثبات انقلاب اسلامی مبدل ساخته بودند.

حضرت امام (ره)، پیش از رحلت، دست آن‌ها را به دست هم داده و توصیه کرده بودند که از هم جدا نشوند تا انقلاب آسیب نبیند. گذشت زمان ثابت کرد، درایت، دوستی، یگانگی و اعتماد میان این دو استوانه انقلاب اسلامی، در همه مراحل تاریخی، باعث حفظ و استحکام نظام شده و گسست و شکاف و اختلاف، نتیجه عکس برای انقلاب داشته است.

آیت‌الله هاشمی، علاقه و اعتماد زایدالوصفی به آیت‌الله خامنه‌ای داشت و این عشق و علاقه را تا پایان عمر شریف حفظ‌کرد. او به‌صراحت می‌گفت که زیر سقف آسمان، بعد از خانواده، بیشترین اعتماد و علاقه را به ایشان دارد. این اعتماد، متقابل بود. یک‌بار آیت‌الله  راشد یزدی، در جمع خانواده‌های شهدای یزد، از قول حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقل کرد: «از خداوند خواسته‌ام که اگر خطری جان آقای هاشمی را تهدید کند که عمرش کوتاه شود، بخشی از عمر من را به ایشان بدهد.» ایشان در پایان دوران ریاست‌جمهوریِ سردار سازندگی نیز تعبیر معروف «هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود» را عنوان کردند.

این ارتباط و اعتماد دیرینه، در بسیاری موارد کمک کرد تا توفیقات دوران بازسازی کشور به‌درستی حاصل شود. تصمیم روی اعضای کابینه دولت از وزیران و معاونان وزرا، با مشورت رهبری بود و حتی لیست نهایی کابینه سازندگی، با دستخط رهبر معظم انقلاب بود که سردار سازندگی آن را سند افتخار دولت می‌خواند. همه‌چیز خوب پیش می‌رفت و مظاهر هماهنگی و وحدت نظر، دل‌های خناسان و حسودان و دشمنان را آزار می‌داد.

معضل تندروها و خودسرها در دستگاه‌های حاکمیتی

کم‌کم علایمی از اختلاف‌نظر بروز کرد؛ گرچه این موارد عمقی نداشت. مسئله این بود که به‌تدریج عده‌ای، مدعی سخنگو، شارح و تفسیرگر مواضع رهبری، در فضای سیاسی کشور ظهور و بروز یافتند و نوک پیکان حمله را متوجه دولت سازندگی و سازمان‌های تحت مدیریت رئیس‌جمهور نمودند.

در برخی از نمازجمعه‌ها، منبرها، تریبون‌ها، مطبوعات و همچنین بخشی از اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و شورای نگهبان، مطالبی در جهت تضعیف دولت سازندگی بیان می‌شد. گاه مطالبی عنوان می‌شد، یا تجمعات و اقداماتی سازمان‌دهی می‌گردید که در جهت ارعاب و فراری‌دادن کارآفرینان و صاحبان سرمایه از فعالیت در بخش خصوصی بود و یا اعتمادبه‌نفس و جسارت کاری مدیران اجرایی کشور را تضعیف می‌کرد. در این تریبون‌ها به‌طور غیرمنصفانه، خدمات بی‌سابقه دولت سازندگی در توسعه مناطق محروم و روستاها در استان‌های جنگ‌زده و زلزله‌زده و تقویت بیمه‌های اجتماعی و بالابردن دستمزد کارگران و مستمری‌بگیران و جهش‌دادن به اعتبارات کمیته امداد امام و بنیاد شهید و سرانجام طراحی برنامه‌های فقرزدایی، عمداً مورد بی‌توجهی قرار می‌گرفت.

رسانه‌های بیگانه و تریبون‌های ضدانقلاب که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را یافته بودند، در اخبار و تحلیل‌های خود به‌طور مرتب، اختلاف میان رهبری و رئیس‌جمهور را به مخاطبان خود القا می‌کردند و می‌دانستند که این خط حمله، بهترین حربه برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی است. برخی اقدامات نیز به این پروپاگاندای فزاینده سیاسی دامن می‌زد؛ فضاسازی در ماجرای تحقیق و تفحص مجلس چهارم از سازمان صداوسیما و حمایت برخی مراکز خاص از شایعه‌سازی علیه رئیس‌جمهور و تخریب دولت سازندگی، به جان گرفتن این فضا کمک می‌کرد.

ریشه اختلاف‌نظر در آن بود که آیت‌الله هاشمی، عدالت واقعی از نظر اسلام را در توزیع ثروت می‌دید، نه توزیع فقر و لازمه توزیع ثروت را تولید ثروت و رونق اقتصاد کشور، حمایت از تولید، سرمایه‌گذاری و توسعه اقتصادی جامعه می‌دانست تا سطح معیشت مردم، برابر شأن و منزلت یک انسان متمدن بالا برود. ایشان می‌گفت: «من به اتکای بسیاری از آیات و روایات و سُنن، معتقدم که باید از نعمت‌های الهی خوبی استفاده شود؛ با مراعات حدود شرعی و اخلاقی و عرف».

 ایشان ضمن اینکه مخالفتی با استفاده از امکانات رفاهی توسط مردم نداشت و در مواردی آن را مفید می‌دانست، خود در زندگی متوسطی که داشت، اهل ریاکاری و اسراف و تبذیر نبود. منزل مسکونی ایشان که اکنون به خانه‌موزه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است، بهترین گواه برای ابطال ادعاهای زهدفروشانی است که بیشترین اتهامات و تخریب‌ها را علیه این شخصیت منحصربه‌فرد انقلاب اسلامی، منتشرکرده و مدعی اشرافی گری ایشان بودند. خوانندگان محترم، در همه جای کتاب می‌توانند، جریان رو به رشد خط فکری مخالف توسعه و پیشرفت کشور را ملاحظه کنند.

این جریان، نه‌تنها در بُعد تبلیغاتی و رسانه‌ای، بلکه در بخش‌های حاکمیتی و امنیتی کشور نیز به فعالیت مشغول بود. ازاین‌رو در خاطرات به‌صورت مکرر، به گلایه‌های وزیر امورخارجه، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و دیگر مسئولان دولتی از عملکردهای خودسرانه وزارت اطلاعات و تذکرات عدیده رئیس‌جمهور به این وزارتخانه اشاره شده است.

انتخابات ریاست‌جمهوری

علی‌رغم توصیه بسیاری از علما و طبقات مختلف اجتماعی، برای فراهم‌شدن امکان تداوم یک‌دوره دیگر ریاست‌جمهوری سردار سازندگی، از طریق رفع محدودیت قانونی، آیت‌الله هاشمی به جد مخالف آن بود و اصرار بر برگزاری انتخابات و تعیین فرد جدید برای سکان‌داری ریاست‌جمهوری داشت. در سال 1375، تلاش احزاب و گروه‌های سیاسی، بی‌وقفه ادامه داشت و در خاطرات، روایت‌های جالبی از این تلاش‌ها و چالش‌ها را مطالعه می‌کنید. سیاست آیت‌الله هاشمی در این زمینه، هماهنگ با رهبری، حفظ بی‌طرفی و پیشگیری از برگزاری انتخابات فرمایشی و از پیش‌تعیین شده بود.

در این میان گروهی از جریانات مؤثر در قدرت، قصد داشتند تا با ایجاد کاندیداهای منسوب به دولت سازندگی، موجبات تقسیم آرا و اصطلاحاً مهندسی انتخابات را فراهم کنند. در این مسیر به دکتر حبیبی و دکتر روحانی که معاونت اول و دبیری شورای‌عالی امنیت ملی دولت سازندگی را برعهده داشتند، فشار زیادی برای اعلام کاندیداتوری وارد آوردند، اما این اتفاق رخ نداد و با تدبیر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، منویات رهبر معظم انقلاب، در برگزاری انتخاباتی مردمی و پُرشور محقق شد. خوانندگان محترم، بسترهای برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1376 را در جای‌جای خاطرات سال 1375 مشاهده می‌کنند.

ایشان در آخرین نماز جمعه قبل از انتخابات دوم خرداد، تصریح کردند کسانی‌که تمایل به شرکت در مبارزه انتخاباتی دارند، به‌هیچ‌وجه نگران تبعیض و تضییع حقوق خود نباشند. کسانی که امکانات عمومی در اختیار دارند، حافظ بیت‌المال باشند و از اعمال سلیقه‌های شخصی پرهیزکنند و تمایلات قلبی مسئولانی که امکانات عمومی را در اختیار دارند، فقط در برگه آرای خود آنان تجلی نماید که این خطبه تاریخی، یکی از عوامل مؤثر در رقم‌خوردن واقعه‌ای بود که آیت‌الله خامنه‌ای آن را «حماسه دوم خرداد» تعبیر نمودند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، همواره اعتقاد داشت، مدیران نظام، باید در چارچوب قانونی حرکت کنند و مطمئن باشند که انتخاب افراد صاحب صلاحیت توسط مردم، به نفع کشور است. او به رأی مردم اعتماد داشت و معتقد بود که وجود سلیقه‌های مختلف در بین مردم، امری طبیعی است و تشخیص مردم ما، به برکت انقلاب اسلامی، تشخیص درستی است و در آرای مردم، قطعاً مصلحت‌نظام نهفته است؛ به همین خاطر همواره تأکید می‌کرد که وزارت کشور باید امین باشد و مردم نسبت به آزادی انتخابات اطمینان داشته باشند.

***

نکته آخر

این جلد از خاطرات، نوزدهمین کتاب کارنامه و خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است. در چاپ و نشر خاطرات، تقریباً عین عبارات مکتوب دستی ایشان می‌آید، جز در مواردی بسیار جزئی که باعث خیر نباشد. سعی می‌شود مطالب مربوط به دیگران، درصورتی‌که احتمال عدم رضایت طرف داده شود، با خود او در میان گذاشته شود و در صورت عدم موافقت، آورده نشود. در موارد بسیار نادری، اگر چیزی هنوز از اسرار نظام باشد چاپ نمی‌شود، اما چون ایشان توجه داشته‌اند که موارد سری را ننویسند، بنابراین موارد حذف، نزدیک به صفر است.

قبل از چاپ کتاب، نسخه‌ای به رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) داده می‌شود که در صورت لزوم نظر بدهند. در پاورقی کتاب نیز ویراستار، توضیحاتی راجع به مطالب مهم می‌نویسند که روشنگر موارد مبهم است. به‌هرحال سعی و وقت زیادی صرف می‌شود که اصالت و صحت مندرجات تضمین شود و تغییرات، بسیار جزئی و معمولاً لفظی است. اگر در ویراستاری کلمه‌ای اضافه شود، در داخل کروشه می‌آید.

خوشبختانه دفتر نشر معارف انقلاب، متن تمامی خاطرات نگاشته‌شده را به لوح فشرده منتقل کرده است که در صورت آسیب‌دیدن یادداشت‌ها، نسخه‌های دیگری وجود داشته باشد. اکنون با انتشار این کتاب، 20 دفتر دیگر برای انتشار باقی‌مانده است که به‌تدریج چاپ و منتشر خواهد شد. از خداوند متعال شاکریم که توفیق تدوین و انتشار آثار قلمی آن عالم فرهیخته را بر ما عطا فرموده است. از تمام کسانی که در این راه مساعدت دادند، ازجمله فرزندم عماد که اکنون مدیریت دفتر نشر معارف انقلاب را بر عهده دارد، متشکرم.

محسن هاشمی رفسنجانی

9/12/1397