مقدمه کتاب خاطرات سال 1370
کتاب «سازندگی و شکوفایی»، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1370، در 800 صفحه تدوین و چاپ و منتشر شده است
حرف اول
بسمالله الرحمن الرحیم
سازندگی و شکوفایی
با گذشت حدود بیست ماه از شروع کار دولت که به کابینه «کار، بازسازی و سازندگی» شهرت یافت، سال 1370 را با آمادگی کاملی آغاز کردیم. براساس برنامه پنجساله اول که با الهام از سیاستهای کلی مصوب امام راحل در امر بازسازی و سازندگی، پس از جنگ هشتساله، در دولت تنظیم شده و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود، فعالیتهای دولت با افق روشنی پیش می رفت.
در طول کتاب، خوانندگان محترم با تاریخ تلاشهای اجرایی دولت، بهترتیب تاریخی آشنا میشوند و در پایان کتاب، فهرست کوتاهی از دستاوردهای این سال را ملاحظه میفرمایند. در این مقدمه نیز بخشی از فرازهای مهم توفیقات و مسایل سال 1370 را میآورم.
لازم است همین جا یادآور شوم که موج سازنده ایثار و جهاد هشتساله دفاع مقدس و مشعل روشنگر خون شریف شهدا و رنجهای طولانی جانبازان و همچنین صبوری تحسینبرانگیز خانوادههایشان، و بهخصوص آزادگان غیور و صبور و افتخارآفرین و جاویدالاثرهای مفقود، باعث سلامت جامعه و انگیزهیافتن مسئولان و خدمتگزاران بود؛ رایحه معطر و آموزنده ایثار، همه را به خدمت خالصانه در جهت اهداف انقلاب و ایثارگران، همراه با طراوت و درخشندگی رهنمودهای امام راحل، مسئولان و مردم را به تلاش بیشتر دعوت میکرد.
عراق و حزب بعث
نقطه مقابل رفتار ایران بعد از تمام شدن جنگ، وضع رقّتبار حزب بعث عراق و صدام بود که با انبوهی از ویرانیها و بدهکاری فراوان و خزانه خالی و خشکیدن منابع تامین هزینهها و عدم قدرت برای بازسازی و سازندگی و از دست دادن نیروی هوایی خود و فشار طلبکاران برای گرفتن طلب و مواجه بودن با خطر رأی شورای امنیت سازمان ملل، برای متجاوز بودن عراق و احتمال تصویب غرامتهای گزاف به نفع ایران و بدتر از همه، نتایج معکوس تجاوز به ایران و انتقادات بیپایان مردم عراق و بیکاری و قحطیها مواجه بود.
صدام تحت فشار این مشکلات، به دنبال راه نجات بود؛ بهخصوص که مردم عراق و جهانیان، مشاهده میکردند که ایران بعد از خاموش شدن آتش جنگ، بدون فوت وقت، کار بازسازی و سامان دادن به مشکلات مهاجران را آغاز کرده و مشغول تهیه برنامه توسعه و سازندگی است و توانسته از مصیبت عظمای خلاء وجود امام راحل، بنیانگذار جمهوری اسلامی، بدون مشکل بهکار ادامه دهد و خیال خام و امید واهیِ ناظران و دشمنان را در مصیبت فقدان امام (ره)، نقش برآب کند. صدام، بهجای پند گرفتن از عاقبت شوم تجاوز به ایران، به فکر حلّ مشکلات از راه اشغال کویت افتاد؛ به امید تحصیل ثروت عظیم نفت کویت که در گذشته هم آنجا را جزو خاک عراق میدانست.
اما این بار هم «سرکهانگبین صفرا فزود» و در تاریخ 11 مرداد 1369
(2 آگوست1990)، ظرف چند ساعت، ارتش عراق با 140 هزار نیرو و 1800 فروند تانک، خود را به کاخ امیر کویت رساند. سربازان دیکتاتور بغداد، هرچه از اموال منقول یافتند، غارت کردند و در 17 مرداد، کویت را با نام «الکاظمه»، بهعنوان استان نوزدهم عراق، اعلان و «علاء حسین» را به عنوان استاندار گماشتند. آنها همراه غنایم زیاد و انبوهی از نیروهای بخت برگشتة کویت، پیروزمندانه به عراق برگشتند؛ اما به زودی ابلهانه بودن تجاوز دوم خود را پذیرا شدند.
فقط خوشحال بودند که ایران در آن مدت کوتاه، برای جبران ظلمهایی که دیده، از پُشت به آنها خنجر نزده است. روشن بود که انحصارگران مستکبر در این مورد بیتفاوت نمیمانند، بهخصوص که خاندان حاکم کویت هم سریعاً از میدان فرار کردند و با موجودیهای فراوانشان در خارج، به حیات خود ادامه دادند. جمع زیادی از آنها، با اتومبیل و داراییهای قابل انتقال، به ایران پناه آوردند که به گرمی پذیرفته شدند.
بعد از این حوادث، مسایل زیادی را در خاطرات سال 1370، بهصورت اشاره میخوانید و میبینید که صدام از چالهای به چاه افتاد و در پایان، از گوری که به عنوان پناهگاه ساخته بود، بیرون کشیده شد و بالای دار رفت. ارتش بعثی هم بهروز سیاه نشست.
غرب تلاش همهجانبهای را برای بیرون کردن عراق از کویت آغاز کرد. صدام هم برای استقرار در کویت و احتمالاً برای ادامه پیشرفت در سواحل خلیجفارس تقلا مینمود. صدام در نامهاش به من، مرزهای آبی عراق و ایران را هشتصد کیلومتر ثبت کرده بود![1] در فاصله اشغال کویت تا اخراج عراق از آن، حوادث و اتفاقات زیادی روی داد که در این مقدمه نمیگنجد. یکی از مهمترین کارها، تعبیه مواد منفجره در چاهها و مخازن نفت کویت توسط ارتش بعث بود؛ تا اگر روزی مجبور شدند کویت را تخلیه کنند، با انفجار آنها، زمین سوخته تحویل دهند. آنها چنین کاری را قبلاً در حلبچه کرده بودند.
قیام شیعیان و کُردها علیه صدام
طبیعی بود که در این فاصله، مخالفان رژیم بعثی، با دیدن مشکلات رو به وخامت عراق، به فکر قیام باشند که انجام هم شد، ولی با سرکوب قساوتبار بعث عراق، با تقدیم شهدا و مهاجرتهای وسیع و از دست دادن امکانات و تحمل رنجهای فراوان شیعه و اکراد، صفحات ننگآوری در تاریخ عراق ثبت شد. البته ایران با پذیرش مهاجران و دادن کمکهای ممکن، وظیفه انسانی و اسلامی خود را انجام داد و از آیتالله خویی، [مرجع تقلید شیعیان عراق]، دفاع کرد. ایشان، تحت فشار و بازداشت، مجبور به انجام مصاحبهای شدند که روحشان نیز از آن بیزار بود. گویا در پانزدهم رمضان سال 1411 هجری قمری - دهم فروردین 1370- که مردم عراق در انتفاضه شعبانیه علیه صدام قیام کره بودند، آیتالله خویی به دلیل حمایت از مردم و حتی تعیین شورای رهبری انقلاب، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده میشوند تا با صدام دیدار کنند. از دیدار ساختگی عکس گرفته و به نقل از آیتالله خویی، مطالبی منتشر کرده بودند.
نقش جمهوری اسلامی ایران
در این قطعه تاریخ، ایران مسئولانه با حوادث مواجه شد. ایران، ضمن کمک به مظلومان و پناه دادن به آنها، توانست عراق را از اراضیای که برخلاف قطعنامه 598 نگه داشته بود، بیرون کند و اسیران خود و عراق را که در انتظار پیوستن به بستگان و مردمشان رنج میبردند، آزاد نماید و صدام را وادار به پذیرش پیمان 1975 الجزایر کند؛ همان پیمانی که صدام، قبل از شروع حمله به ایران، آن را در برابر دوربینهای تلویزیون پاره کرده بود .
ایران همچنین ابایی از پذیرش تعدادی از هواپیماهای عراق که نگران انهدامشان در حمله غربیها بودند، نداشت و البته توانست، عملاً قطعنامه 598 را که صدام نمیخواست اجرا کند، به مرحله اجرا درآورد. بخشی از این موارد، مربوط به سال قبل است و در خاطرات 1369 به تفصیل آمده است.
با ماجراجویی عراق درکویت که منجر به تحریمهای شدید شورای امنیت سازمان ملل، موسوم به «نفت در برابر غذا» شد و نهایتاً به خلع سلاح و جنگ رسید، قیمت نفت و احتیاج به نفت ایران بالا رفت؛ از این رهگذر برخی از مشکلات ارزی ایران از لحاظ درآمد هم برطرف شد.
کشورهای عرب منطقه
در دوران دفاع مقدس،اغلب کشورهای منطقه، بهخاطر عروبت یا وابستگی، در کنار صدامیان و علیه ما بودند. بعد از اشغال کویت، احساسات کشورهای عرب منطقه، علیه صدام شد و از طرفی با رفتار مناسب ما در کویت مواجه شدند. رفته رفته، روابط ایران و همسایگان عرب منطقه، به طور نسبی حسنه شد و در این میان رفتار عربستانسعودی که محور ضدیت اعراب منطقه با ایران شده بود، با تدبیرهای مناسب تغییر یافت و مساله غامض حج و عُمره که پس از شهادت صدها نفر از حاجیان ایرانی در مکه، بسیار بحرانی بود، حل شد و موارد همکاریها زیاد گردید. برنامه زیارت حج و عُمره از سرگرفته شد.
این کار برای مردم دیندار و مسلمان ما، حکم مائده آسمانی داشت. از آن پس، همکاریهای مفید منطقهای توسعه یافت و روابط قطع شده با اردن، مراکش و تونس از سرگرفته شد. در سوریه و لبنان نیز، شرایط خوب همکاری، وسیعتر از قبل سامان پیدا کرد.
نگاه به شرق
گرچه سیاست اعلان شده نظام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «نه شرقی، نه غربی» بود، ولی تیرگی روابط با غرب به سردمداری آمریکا بیشتر بود. روابط با شوروی هم بهخاطر اشغال افغانستان و حمایت ما از مردم این کشور و کمکهای فراوان شوروی به عراق که از سالها پیش، عراق را جزو اقمار خود بهحساب میآورد، تیره بود، ولی رابطه رسمی داشتیم.
روابط با کشورهای چین و ژاپن، به خاطر سفری که در سالهای دفاع مقدس، من به عنوان رییس مجلس داشتم و پیامهای شفاهی امام(ره)، مبنی بر اراده برقراری روابط استراتژیک را به آن دو کشور رساندم، چندان سرد نبود؛ چین توازنی را در دادن بعضی نیازهای نظامی به ما و عراق مراعات میکرد و با ژاپن نیز همکاری غیرنظامی داشتیم.
با سیاست نرمش آقای [میخاییل] گورباچف، [رهبر اتحاد جماهیر شوروی] و بیرون کشیدن نیروهای شوروی از افغانستان و نامة تاریخی امام (ره) به ایشان و نهایتاً سفر بسیار گرم من به شوروی در سمَت ریاست مجلس شورای اسلامی، و امضای قرارداد وسیع همکاریهای مهم اقتصادی، عمرانی و نظامی، با این کشور مشکلی نداشتیم و در دولت سازندگی، بسیاری از توافقها، حالت اجرایی گرفت. آقای گورباچف با اعزام معاون وزارت امور خارجه به ایران، پیشنهاد همکارهای بیشتری را مطرح کرد و پیام ابراز تمایل برای سفر به ایران را فرستاد.
روابط ایران با غرب هم به تدریج حسنه شد و همکاریهای مالی، عمرانی، سیاسی و فرهنگی شکل گرفت. با رفتار معتدلانه ایران در مسایل حاد منطقه، مانند مساله گروگانها در لبنان و رفتار مناسب در عراق، علیرغم پیشنهاد و اصرار بعضی از تندروهای رادیکال، مبنی بر حمایت از صدام، به هنگام محاصره و تحریم و حمله نظامی ناتو به آن کشور و خودداری ما از مواضع تند و اکتفا به مخالفت نظری با دخالت نظامی در عراق و اقدام به نجات جمعی از گروگانهای غربی در لبنان و نیز آزاد کردن هواپیمای ربوده شده تی دبلیو. ای که با 140 مسافر و 8 خدمه، ربوده شده و خلبان را مجبور کرده بودند در فرودگاه بیروت بر زمین بنشیند؛ همه این سیاستهای تنشزدا و مسئولانه، غربیها را از کردههای نادرست خود در جنگ و تحریم، به حال انفعال انداخت. روابط با اروپا عادی شد و بسیاری از طرحهای مهم ما، با فاینانس غرب و کمکهای فنی آنها به نتیجه رسید.
آمریکا
در این میان آمریکا که در پایان جنگ، عملاً با ایران و به نفع عراق وارد جنگ شده بود، علاوه بر دادن اطلاعات و تبلیغات برای عراق، چند هدف مهم ما در خلیج فارس و همچنین ناو و هلیکوپتر و سکوهای نفتی و هواپیمای ایرباس مسافربری با حدود سیصد سرنشین را منهدم کرده بود. این کشور هنوز از رفتار خشن و ناگوار خود علیه انقلاب اسلامی، دست برنداشته و حاضر به انجام قراردادهای مهم نظامی و تسلیحاتی قبل از انقلاب با ایران نبود.
آمریکا، علیرغم وعدههایی که به وسیله ژاپن، دبیرکل سازمان ملل و ترکیه، برای کمک ایران به نجات گروگانها در لبنان داده بود، به وعدهها وفا نکرد و همچنان در شرایط منفی روابط بودیم؛ گرچه پیامهای دوستانهای ارسال میداشت و خواستار همکاری بیشتر بود، ولی جواب ما این بود که برای اثبات صداقت، لازم است ابتدا اموال و کالاهای ایران را که ظالمانه نگه داشته بود، به ما پس بدهد، ولی زیر بار نمیرفت و این وضع تاکنون، به همین منوال ادامه داشته است.
جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز
پس از آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، توجه جمهوریهای رو به استقلال، به جمهوری اسلامی ایران جذب شد. ما هم به جمهوریهای مسلماننشین، با سفرها و ارتباطات، توجه ویژه نشان دادیم.
مردم جمهوری آذربایجان، علناً با ایران ابراز همبستگی میکردند و در دوران تلاش برای استقلال، دو سوی رود مرزی ارس، شاهد حضور ایرانیان و آذریها بهطور روزانه و مبادله شعارها و پیام برادری اسلامی بود. بهخصوص در سفر من به باکو در سال 1369و استقبال کمنظیر مردم، قبل از استقلال، عکسها و فیلمها مبادله میشد. در جمهوریهای ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان نیز به تدریج این جاذبهها خودنمایی میکرد.
این جمهوریها، پس از استقلال، به کمکهای ایران چشم امید داشتند و ما هم دریغ نمیکردیم. وزارت امور خارجه ایران، تلاش چشمگیری برای ایجاد روابط سیاسی و فرهنگی و بهخصوص ارتباطات دینی میکرد که مردم تشنه آن بودند. در ایران، شورای عالی رسیدگی به این جمهوریها شکل گرفت و جلسات آن بهطور منظم برگزار میشد و خود من هم شرکت میکردم.
در تأمین نیازهای ضروری آنها و سفرهای دوستانه، بهخصوص پس از به رسمیت شناختن این کشورها، کوتاهی نمیکردیم. سران این کشورها، بدون استثنا، ایران را پناه خود میخواندند و گاهی با تعبیر خانه دوم یاد میکردند. حتی وقتی که در آذربایجان، مشکل جنگ با ارامنه پیش آمد، آقای [حیدر]علیاف، رییسجمهور در یک جلسه رسمی، با حضور مقامات دولت، به من صریحاً گفت: «شهرهای آذربایجان را از خود بدانید و برای حفظ آنها کمک کنید.»
جالب اینکه در زلزله وسیع و شدید گیلان، قزوین و زنجان، کاروانهای کمک مردم آذربایجان به زلزلهزدگان، شبیه کمکهای استانهای معین خودمان بود. در خواست اتصال راهآهن ایران به جمهوریهای آسیای میانه، در صدر خواستههایشان بود که ما هم این خواسته را عملی کردیم و هنگام افتتاح آن، همة رؤسای این جمهوریها به ایران آمدند و از مشهد سوار قطار ویژه تشریفاتی ایران شدند و با هم برای افتتاح، به سرخس رفتیم که یک همایش و جشن تاریخی بود.
آنان در همان سفر، خواستار تقویت سازمان [همکاری های اقتصادی] اکو شدند که اعضایآن به 9 کشور، با سیصد میلیون نفر جمعیت رسیده بود. ایران، اولین هواپیمای خط هوایی اکو را در فرودگاه منطقه ویژه اقتصادی سرخس، با حضور سران اکو به پرواز درآورد و مسؤولان سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان، با تسلط به زبان مشترک، فارسی صحبت میکردند.
گاهی بعضی از آنها، تلفنی از من میخواستند که برای جلوگیری از قحطی برایشان آرد بفرستیم و ما هم بیدرنگ ارسال میکردیم که بعداً بهای آن پرداخته شد. شورای سواحل خزر را تشکیل دادیم که آنها اصرار داشتند، دبیرخانه آن در منطقه سرسبز شمال ایران و جنوب دریای خزر باشد.
یک بار، رییسجمهورگرجستان که بهخاطر قطع کمکهای روسیه در زمستان، در برف سنگین و سرمای سخت، فاقد گاز و برق بودند و حتی در سفرم به این کشور، اتاق مرا با کپسول گاز گرم میکردند، خواست تا یک میلیارد مترمکعب گاز، از طریق خط لوله گازی که قبل از انقلاب، گاز ایران را به شوروی میبرد و بعد از انقلاب تعطیل شده بود، به گرجستان بدهیم که به اقساط بهای آن را بعداً بدهند و این کار عملی شد. آنها در بندرگاه دریای سیاه، منطقهای را به ایران دادند که بین بندرعباس و بندر بوتی، در دریای سیاه، یک راه دریایی بینالمللی برای ارتباط جنوب و شمال برقرار شود.
با همدلی قابل توجه میان ما و ترکمنستان، آنها لوله گاز خود را به ایران رساندند. ما این گاز را با قیمت نازل میگرفتیم که قدم اول برای ترانزیت منابع عظیم گاز ترکمنستان به کشورهای ترکیه و غرب بود. این خط لوله، هم برای ما و هم برای ترکمنستان، بسیار ارزشمند بود و آنها را از وابستگی انحصاری به روسیه، نجات میداد. حتی مذاکرات برای فروش کلی گاز اضافی ترکمنستان به ایران را آغاز کردیم، اما متاسفانه بعد از دولت من کوتاهی شد، وگرنه اکنون ایران صاحب انحصاری منابع گاز منطقه شده بود.
در سفری که آقای [صفرمراد] نیازُف، [رییسجمهور ترکمنستان] به ایران داشت، با اصرار ایشان، با هم کار ساخت خط لوله گاز ترانزیت را در جنوب تهران، به صورت نمادین، در حال جوش دادن کلنگ زدیم.
افغانستان که به کمک ما و دیگران، از یوغ اشغال شوروی نجات یافته بود، خود را وامدار ایران میدید و در سازمان اکو، جانبدار جدی ایران بود و ما هم از یاریرسانی به مردم آزاد شده افغانستان در حد وسیع دریغ نمیکردیم.
با کشورهای هند، چین، کره، ویتنام و به طور کلی شرق آسیا و بهخصوص پاکستان و مالزی، روابط بسیار گرم و همکاریهای فراوان داشتیم. کشورهای آمریکای لاتین هم اشتیاق زیادی به همکاری با ایران نشان میدادند. آرژانتین با کمک موثر خود، مشکل نیروگاه تحقیقاتی هستهای امیرآباد را که پس از قطع روابط با آمریکا از کار افتاده بود، با رآکتور و سوخت جدید حل کرد که هنوز هم ادامه دارد.
کوبا با انحلال شوروی، دچار مشکل بسیار جدی سوخت شده بود و آقای فیدل کاسترو، [رهبر کوبا]، با اعزام فرزندش به ایران، برای مبادله شکر با نفت، خواستار همکاریهای همه جانبه شد و از همین رهگذر، برای تأمین یکی از مهمترین نیازهای علمی و فنی ما، در زمینه ساخت دستگاه بسیار مهم در صنعت بیوتکنولوژی، در جهت معالجه بیماری هپاتیت و سایر نیازهای ما، در بنیان این بخش از دانش استراتژیک و هایتک بیولوژی، کمک کرد.
در آن زمان، غرب حاضر به دادن این فناوری نبود و ما بر همان پایه، امروز تا مرز تولید سلولهای بنیادی و دیگر پیشرفت های افتخارآمیز علمی، در سطح بسیار خوبی پیش رفتیم.
از کره شمالی برای توسعه صنایع موشکی بهره گرفتیم؛ البته در زمان دفاع مقدس، خودمان با تولید موشکهای تا بُرد 100 کیلومتر، راه را آغاز کرده بودیم و اکنون استکبار جهانی، خیز تضعیف قدرت علمی و فنی صنایع هوا فضای ما را دارد که البته دیگر دیر شده است! امروز دیگر ماهوارههای حامل موجود زندة ایران، به فضا میروند و سالم بر میگردند.
* * *
تا اینجا نتایج بخشی از اقدامات جهانی برای رفع موانع و آماده کردن کشور جهت حل مشکلات ناشی از عقب ماندگی های میراث رژیم پهلوی و دوران آشوب بعد از پیروزی و خرابیها و عقب رفتن دوران دفاع مقدس را در زمینهسازی اجرای سیاستها و برنامههای اجرایی پنجساله اول، به اختصار آوردم و اکنون میخواهم فهرستی از دستاوردهای اقتصادی، فنی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بیاورم؛ البته میتوانید مطالب مبسوطتر را با ترتیب تاریخی در این کتاب و کتاب خاطرات سا ل 1369 بخوانید.
دستاوردهای سیاسی و اجتماعی
1- حل مشکل عراق که در سالیان دور تا این زمان، خسارات زیادی وارد کرده بود.
2- مراجعت سرافرازانه آزادگان که روح و جسم و جانمان را آزرده داشت.
3- اخراج کامل دشمن از آخرین وجبهای اشغال شده میهن اسلامی.
4- حل مشکل انجام فریضه مهم حج که امام راحل را غمگین و مردم را نگران ساخته بود.
5- ترمیم و تحسین روابط خصمانه با کشورهای عربی که در جنگ جانب صدامیان را گرفته بودند.
6- تقویت توجه به نهضتهای اسلامی که در مسیر حق و عدالت و ستیز با ستم فعال بودند.
7- تحسین موقعیت کشورمان در سازمانهای مفید و مؤثر بین المللی که دچار ضعف و آسیب شده بود.
8- عضویت در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، با هدف دفاع از حق و مخالفت با سوءاستفادهها.
9- فعال شدن همکاریهای سیاسی، اقتصادی، علمی و فنی با کشورهای شرق و غرب.
10- جانبداری معنادار از جنبش عدم تعهد و همچنین کشورهای عقب نگه داشته شده دنیا.
11- بازشدن محیط و ابزار برای بهرهگیری از منابع خلیج فارس و تلاش برای رفع بحرانهای این منطقه.
12- فعال کردن سازمان همکاریهای اقتصادی اکو و توسعه و تقویت آن.
13- اثبات حقانیت ایران در جنگ تحمیلی و تعیین خسارات با آمدن دبیرکل سازمان ملل و هیات بررسی خسارات وارده به ایران و تعیین مبلغ غرامت استحقاقی.
14- سرعت در بازسازی و مینزدایی و برگرداندن مهاجران زجرکشیده و چشمانتظار به وطن.
15- رفع موانع مهاجران ایرانی، مایل به مراجعت از خارج کشور.
دستاوردهای اقتصادی و صنعتی
1- کم شدن کسر بودجه و استقراض از بانک مرکزی و پرداختن بخشی از وامهای گذشته.
2- هدایت نقدینگیهای مزاحم به سوی عمران و سازندگی و خدمات مفید که در عمل، آثار مخرب نقدینگی، تبدیل به سرمایههایی در خدمت رفاه و توسعه شد.
3- تبدیل وضع بانکها از ضرر دهی به سود آفرینی، از طریق جذب نقدینگیهای انگلی به سپردهگذاریها و سپس مشارکت بانکها در طرحهای توسعه ملی.
4- رشد تولید ناخالص کشور و تبدیل رشد منفی به رشد مثبت و در عمل بزرگشدن و بالا رفتن اقتصاد و سود سرانه را در پی داشت؛ در سال 1369 رشد تولید به ده درصد رسید.
5- تجدید فعالیت واحدهای تولیدی که پس از انقلاب و در جنگ، دچار ضعف تولید و یا تعطیلی شده بودند، با تهیه مواد اولیه و قطعات و نوسازی و تامین سرمایه در گردش.
6- اصلاح درآمدها با بالا رفتن سهم درآمد اقشار ضعیف و کم شدن درآمد دهک بالا که برای اولین بار ضریب جینی به نفع دهک های پایین اصلاح شد و روند تقویت قشر متوسط جامعه را در پی داشت و کالاهای بادوام به خانههای فقرا راه یافت که پیش از آن سابقه نداشت.
7- رشد بودجه و اعتبارات عمرانی و اصلاح شدن نسبت اعتبارات عمرانی به هزینه جاری، به گونهای که سهم عمرانی از 30 درصد اعتبارات بالا رفت و عمل هم شد و در نتیجه رشد اشتغال را در پی داشت و اُفت آمار بیکاری را که 16درصد بود، به 9 درصدکاهش داد.
8- جذب ارزهای سرگردان که در سالهای جنگ، در دست افراد و خانوادهها به عنوان سرمایه جمع شده بود و آوردن سرمایه راکد به چرخه فعال اقتصادی تولید و تجارت.
9- جذب ارزهای ایرانیان که در خارج کشور نگهداری میشد، به داخل، با اجازه ورود کالا بدون انتقال ارز که تا آن زمان مقدور نبود و سود زیادی هم نصیب صاحبان آنها میکرد؛ بهخاطر بازار پر رونق و رسوب بسیاری از سودها در داخل با سرمایهگذاری در امور مولّد و پایدار.
10- کمکردن قاچاق کالاها در واردات و صادرات از طریق قانونی نمودن تجارت خارجی در آن نوع از کالاها که در زمان جنگ ممنوع بود. این کار آثار زیادی در کم شدن جرایم و سودهای حرام و انحرافات اخلاقی داشت و البته بر مالیاتها هم اثر مثبت گذاشت.
11- تعدیل بعضی از قسمتهای یارانهای برای رفع محدودیتها و بالا بردن درآمد خزانه و جلوگیری از مصرف مُسرفانه و بهترکردن خدمات که در عمل رضایت جامعه را فراهم کرد، مثل گاز، برق، آب، گازوییل و مازوت. به عنوان مثال، بهای بنزین شش برابر شد و از لیتری 50 ریال به 300 ریال رسید؛ در کنار آزاد کردن بنزین در حد نیاز همه، هم مردم راحت شدند و هم بازار سیاه که قیمت در آن، ده برابر قیمت کوپن دولتی بود، جمع شد و جامعه را چنان راحت و خوشحال کرد که اعتراضی به گوش نرسید. مقایسه کنید با شیوه بالا بردن مواد سوختی در سالهای اخیر که چه بلایی در جامعه به وجود آورد.
12- تعدیل نرخ خریدهای تضمینی کالاهای تولیدی کشاورزی، با هدف تشویق تولید کشاورزان و بالا رفتن تولید که آثار آن، با تعدیل قیمت نهادههای کشاورزی و صنعتی، فوراً مشاهده شد.
13- آغاز خصوصیسازی و کم کردن بار دولت و سودآور نمودن سرمایهها براساس آییننامه دقیق و حساب شده، با مدیریت شادروان دکتر [حسن]حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] و در نظر گرفتن سهم قانونی کارگران، با واگذاری سهام آنها که باعث رشد تولید شد.
14- توجه به صنایع دستی و روستایی، با هدف حفظ و بالندگی روستاها و کمکردن موج مهاجرت از روستا و سهم بیشتر در تجارت جهانی صنایع دستی و تقویت اقتصاد خانوارهای روستایی.
15- آزاد کردن قیمت بسیاری از کالاها که محدودیتهای زمان جنگ، دیگر مانع آزاد بودن قیمتها نبود و جالب توجه این است که بهخاطر اشباع بازار، باعث بالارفتن قیمتها نشد و بازار سیاه از میان رفت.
16- وفور عرضه کالاهای ساختمانی، با هدف تأمین نیازهای سازندگی و توسعه و جلوگیری از دلال بازی و سودهای بادآورده و رونق سازندگی.
17- توسعه و فعالتر کردن نمایشگاههای فصلی و سالانه داخلی و بینالمللی در حمایت از تولید و عرضه و دادن حق و فرصت انتخاب به مصرفکننده.
18- ترمیم دستمزد و حقوق کارمندان و کارگران که در دوران جنگ، امکان آن نبود و جبران عقب افتادگی.
19- بالابردن درآمد شهرداریها با هدف ارایه خدمت بهتر به شهروندان و ترمیم فرسودگیهای دوران دفاع مقدس و تأمین ابزار کار که به جبههها برده بودند. این کار منجر به شادابی فضاهای شهری شد.
20 – فعال کردن بورسها که پس از انقلاب دچار فرسودگی و کم رونق شده بود؛ با هدف جذب سرمایههای خُرد و کلان و تقویت بازار سرمایه برای پشتوانه سازندگیها.
21- تسریع در تقویت صنایع بخش نفت و ترمیم خرابیهای جنگ که نیاز کلی کشور بود و رشد تولید و بازیابی بازارهای از دست رفته و بهخصوص جلوگیری از هدر رفتن مخازن مشترک و مهاجرت نیروهای کاردان و عالم و تأمین نیاز مالی دولت و خزانه و قدرت رقابت و تاثیرگذاری جهانی و نیازهای مصرفی پالایشگاهها و بنگاههای تولیدی.
22- تقویت صنایع پتروشیمی، به عنوان مهمترین میدان دارای مزیت اقتصادی و تأمین خوراک هزاران صنعت پایین دستی که با صادرات پُرسود و رقابت بالا، برنامهریزی شده بود.
23- توجه ویژه به توسعه شهرکهای صنعتی، با هدف رفع مشکل تولیدگران و صنعتگران از لحاظ زمین، آب، برق، گاز و کم شدن هزینه تولید و بردن صنایع از شهرها برای جلوگیری از تخریب محیط زیست و تأسیس مناطق و مجتمعهای صنعتی برای روستاها، با هدف ایجاد اشتغال برای نیروهای مازاد کشاورزی روستایی و بردن صنعت به روستاها.
24- توجه ویژه به بخش کشاورزی، با توسعه آموزش و ترویج و تأمین نهادهها و مهار آبها با سدهای مخزنی و انحرافی و کانال سازی مزارع و بیمههای موثر و تامین به موقع کود و سم و بذر و پرداخت به موقع وجه خرید تضمینی و توسعه تعاونیها، به منظور استفاده یکپارچه از زمین خُرده مالکان و کم کردن هزینهها، بااستفاده از کشاورزی مکانیزه و استفاده از آبیاری تحت فشار، با هدف بهرهبرداری عالمانه از آب و زمین و کم شدن مصرف آب و امکان استفاده از اراضی بایر و موات و انبارداری و انتقال محصول به بازار مصرف و بهینهسازی مزارع و باغات، با شخم عمیق و اراضی دیمی، با شخمهای جهت دار، در مصرف آب و حفظ خاک و آوردن گونههای مناسب آب و هوای منطقه و کمک به چایکارها برای بهتر کردن کشت محصول با خرید تضمینی و جلوگیری از قاچاق واردات.
25- توجه و تسریع و ترمیم پالایشگاههای آسیب دیده از جنگ و ساخت پالایشگاههای جدید، با هدف جلوگیری از واردات فراورده و نیز صادرات فراوردهها بهجای نفت خام.
26- در صنایع فلزی از قبیل فولادسازی، آلومینیوم، مس و خودروسازی از سواری، کامیون، اتوبوس و مینیبوس و صنایع ریلی، پیشرفتهای چشمگیری داشتیم. با تقویت صنعت قطعهسازی، علاوه بر اشتغال خوب نیروهای حرفهای، تولید سرعت گرفت، کشتیسازی وارد مرحله جدیدی شد و در بخش نظامی و هم غیرنظامی، به سطح خوبی در تولید شناورها دست یافتیم.
27- در ساخت تجهیزات بهداشتی و درمانی و داروسازی، گامهای بلندی برداشته شد و تولید واکسنها چشمگیر شد.
28- در اکتشاف و استخراج معادن از قبیل سنگ آهن، مس، کروم، طلا، منگنز و اورانیوم و نظایر آن، کشور وارد مرحله جدیدی شد.
29- با ماشینسازی و قالبسازی سبک و سنگین و ساخت سیان سیها، بخش مهمی از نیروگاههای بخار و گازی، در داخل کشور تولید میشد.
30- صنایع سنگین و مادر، مثل آذرآب و تراکتورسازی و ماشینآلات آبیاری تحت فشار و حفاری و ماشینهای تراش و خطوط تولید و برجهای بلند نیروگاهها و کابلسازی سبک و سنگین و دکلهای کوچک و بزرگ خطوط انتقال و فیبرنوری تکمیل و ساخته شد و یا در مسیر ساخت قرار گرفت. ساخت سیلوهای بزرگ و سردخانهها نیزکه قبلاً به طور کلی به دست خارجیها سپرده میشد، بومی شد.
30- در ساخت بنادر، اسکلهها، تونلها، پلهای بلند و بزرگ و مرتفع، کارخانههای بزرگ قند، نیشکر، کاغذسازی و پتروشیمی و تولید الیاف و قطعات مهم و پیچیده واحدهای بزرگ صنعتی و طراحی و ساخت سدهای بتونی و خاکی، صاحب تکنولوژی شدیم.
در بسیاری از فهرست بلند صنایع مذکور و موارد زیادی که در این فهرست نیامده، از زمان طراحی تا پایان کار و یا در مسیر کار و یا در افتتاح و بهرهبرداری و یا در تکمیل و بهسازی، شخصاً حضور داشتم.
نکته مهم دیگر، توجه به توسعه صنایع نظامی در دوران دفاع مقدس و استفاده از نیازهای صنعتی جنگ در واحدهای غیرنظامی بود. پس از جنگ هم بسیاری از نیازهای مصرفی جامعه یا قطعات جانبی واحدهای صنعتی غیر نظامی، از مجموعه صنایع نظامی تأمین میشد که هم این واحدهای نظامی سود بردند و فعال ماندند و هم پشتیبانی خوبی از نیازهای فنی و صنعتی و مصرفی غیرنظامی به عمل آمد. در حقیقت این دو بخش، بهخاطر هماهنگی خوبی که بخش نظامی و بخش غیرنظامی داشتند، مکمل یکدیگر بودند.
برای کار در دریا، صنایع دریایی بسیار ضعیف و سطحی بودند. با برنامهریزی و تشکیل شرکت صنایع دریایی با ابتکار فرزندم مهدی، همکاری وزارت صنایع سنگین و وزارت نفت، وارد مرحله تهیه تکنولوژی ساخت سکوهای دریایی و حفاریها و بهرهبرداریها در اعماق خلیجفارس شدیم و توانستیم لولههای کف دریا را با کوتینگ و جوش، برای عبور نفت و گاز بسازیم و وسایل لازم برای نصب و تعمیر لوله های کف دریا را فراهم کنیم.
در صنایع دریایی سپاه و ارتش، در زمان جنگ پایه ساخت زیردریاییها و قایقهای تندرو و سپس شناورهای سنگین فراهم شد. امروز شرکت صنایع دریایی در رقابتهای مهم در شرق و غرب، میتواند برنده شود و به خوبی از عهده انجام کار برآید و در کشورهایی مثل هند، پروژههای مهمی در دست انجام دارد.
نیروهای مسلح، بسیاری از نیازهای ساخت و لجستیک را بومی کردهاند و قایقهای مسلح تندرو و پرنده و اژدرها و موشکهای دقیق زن مورد نیاز را به آسانی میسازند و توسعه میدهند و ناوگان دریایی در اقیانوس اطلس حضور دارد.
دستاوردهای صنعت هسته ای
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، طرح های بزرگی در زمینه ساخت نیروگاههای برق هستهای و بخشهای دیگر صلحآمیز، با حمایت کشورهای فرانسه، آلمان و آمریکا جریان داشت.
بعد از پیروزی انقلاب، همه آنها، به جز نیروگاه تحقیقاتی امیرآباد، متوقف شد. در دوران جنگ، اقدامات محدودی برای تجدید حیات هستهای در کشور انجام شد. بعد از ختم جنگ و آغاز دولت سازندگی، در این بخش هم فعالیتها به طور جدی دنبال شد و در زمینههای گوناگون صلحآمیز، اقدامات مقدماتی را در حد مقدور شروع کردیم.
برای تکمیل نیروگاه بوشهر، پس از یاس از برگشت آلمان، با روسیه وارد مذاکره شدیم و نهایتاً قرارداد تکمیل آن بسته شد، ولی با مشکلاتی که پیش آمد، سالها طول کشید تا قرارداد وارد مرحله اجرایی شود و با تاخیرهای مکرر و بالا بردن هزینه، نهایتاً امسال به بهره برداری رسید، ولی برای اموری، چند ماهی است که خاموش است.
همچنین در سفر من به چین، با خواست رییسجمهور این کشور، قرارداد ساخت دو نیروگاه 300 مگاواتی بسته شد. رییسجمهور همراه تیم خبری و فیلمبرداری، به مقر من آمد و همان جا قرارداد را امضا کردیم. این قرارداد، مبلغ شصت میلیون دلار پیشپرداخت هم داشت، ولی بعد از مدتی، چین قرارداد را فسخ کرد و پول پرداختی ما را پس داد. بعضی معتقدند اینگونه اقدام خبری چین، برای باج گرفتن از آمریکا بوده که پس از دریافت مابهازاء، آن را فسخ کرده و بعضی هم فسخ را معلول فشارهای آمریکا می دانند.
قرارداد ساخت یو اف سی اصفهان هم به همین سرنوشت دچار شد؛ البته بخشی از آن را ساختند و نیمهکاره رها کردند؛ شاید با فشار غرب، ولی خودمان توانستیم با داشتن نقشه ها و فاز اجرایی، آن را تکمیل کنیم و به بهره برداری برسانیم.
همکاریهایی هم با چین در معدن اورانیوم ساغند داشتیم که آن را تکمیل نکردند، ولی خودمان به بهره برداری رساندیم و برای تولید کیک زرد از آن معدن، کارخانهای را در اردکان یزد ساختیم. طرح ساخت سانتریفیوژ را هم با استفاده از نقشههای تهیه شده از نیروهای خودی ساخته شد که در نطنز فعال گردید.
آب سنگین هم با طرح سه دانشمند ایرانی آماده و به تایید یک شرکت روسی به عنوان مشاور رسید و اجرا شد؛ رآکتور آب سنگین هم توسط دانشمندان خودمان در حال ساخت و نزدیک به تکمیل است.
بخشهای دیگر ساخت رادیو دارو و همچنین بهداشتی نگهداشتن محصولات کشاورزی و نظایر آن هم سالهاست که فعال است. در لیزر هم تا حد غنی سازی آزمایشی پیش رفتیم و سپس متوقف شد.
کار مهم دیگری که مطالعات و تحقیقات آن در جریان است، در مورد یکی از مهم ترین آرزوهای بشر است که به جای شکافت هستهای، از جوش هستهای، با فناوری گداخت برای تولید برق و انرژی استفاده شود؛ همانند سیستم خورشید که با جوش اتمها، نور و حرارت تولید می کند. این طرح، سالهاست در دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه امیرکبیر در حال تحقیق است.
اکنون چند کشور پیشرفته جهان، با همکاری مشغول بررسی و ساخت اولین نیروگاه این فناوری حیاتی هستند و امید دارند که در سال 2029 میلادی به بهرهبرداری برسد. چنین کاری اگر به نتیجه برسد، بزرگترین دستاورد بشر برای تامین انرژی خواهد بود
دستاوردهای فرهنگی و آموزشی
دولت سازندگی، در زمینه فرهنگ نیز دستاورهای بسیاری داشت که بخشی از آن را به اختصار ذکر می کنم:
1- برنامهریزی و اجرای گام جهشی در مبارزه با بیسوادی و ارتقای سواد عمومی:. در دولت سازندگی، تعداد باسوادان در جمعیت بالای شش سال، از 9/27 میلیون نفر به 32 میلیون نفر افزایش یافت.
2- تلاش برای ارتقای فضای باز سیاسی و آزادی مطبوعات و شکوفاسازی فضای رسانهای کشور: رسانههای نوشتاری از 163 عنوان به 344 عنوان افزایش یافت، یا به عبارت دیگر دو برابر شد.
3- سرمایهگذاری برای افزایش برنامه های رادیو تلویزیونی: در این زمینه با سرمایهگذاری های صورت گرفته، ضمن افزایش قابل توجه کمّی و کیفی برنامههای رادیویی و تلویزیونی، مناطق تحت پوشش شبکههای صدا و سیما افزایش یافت.
4- توجه به بخش کتاب و فرهنگ کتابخوانی: در این بخش، آمارهای ثبت شده گویای آن است که تعداد عناوین انتشار یافته 95 درصد رشد داشته و شمارگان کتاب نیز نسبت به قبل دو برابر شده است.
5- برنامهریزی برای تحکیم بنیان خانواده: در این سال، افزایش میزان ازدواج به تعداد حدود 93 هزار مورد به ثبت رسیده است. جالب اینکه ازدواج از رشد ده برابری نسبت به طلاق برخوردار بوده است.
6- حمایت از فرهنگ جهاد و ایثار و خانواده های شهدا و ایثارگران و آزادگان : مهمترین دغدغه دولت پنجم بود. رشد 43 درصدی بودجه مربوط به این بخش، گویای توجه خاص به این مشعلداران فرهنگ جهاد و ایثار بوده است.
6- سرمایهگذاری در آموزش و پرورش و آموزش عالی: توسعه ستایش انگیز آموزش در سطوح ابتدایی، متوسطه و عالی قابل توجه بود و آمار این عناوین در سالنامه های آماری سازمان برنامه و بودجه همان سال موجود است. تعداد دانشجویان ظرف دو سال نخست دولت سازندگی، رشد 33 درصدی را تجربه کرد. تعداد پذیرفته شدگان در دانشگاه ها در سال 1370 بیانگر رشد 61 درصدی بود. اعضای هیات علمی دانشگاه ها نیز از رشد 50 درصدی برخوردار شد که نشانگر سرمایه گذاری مناسب در این بخش است.
7- موزهها و نمایشگاه های فرهنگی و هنری و نمایشنامه های اجراشده نیز شاهد تحول جدی بود. در این بخش نیز آمارهای ثبت شده، نشان دهنده رشد مثبت است. به عنوان مثال، تعداد بازدیدکنندگان از موزه ها، دو میلیون نفر نسبت به سال قبل افزایش داشت. همچنین در این سال، تعداد 437 نمایشنامه در سطح کشور اجرا شد.
8- بخش ورزشی و تفریحات سالم نیز شاهد رشد بود. بودجه سازمان تربیت بدنی با 85 درصد رشد، توانست در زمینه پر کردن اوقات فراغت و توجه به ورزش قهرمانی، اقدامات مهمی را به انجام برساند.
مقایسه همه این دستاوردها با سال های قبل و بعد از دولت کار و سازندگی، در کتاب محققانه نوشته آقای دکتر حسن واعظی که در دست چاپ است، به تفصیل آمده و در رسانهها از جمله در روزنامه جمهوری اسلامی سال قبل انتشار یافته است
امور اداری
با استفاده از اختیارات شورای عالی اداری، اقدامات مفیدی در جهت اصلاح امور اداره کشور انجام شد که بخشی از آنها را میآورم:
1- رفع موانع روان بودن صادرات و واردات و گمرک، با حذف گلوگاههای غیرضرور و سالمسازی نیروهای کار و اطلاعرسانی به مراجعهکنندگان و مکانیزه کردن کارهای دستی و وضع مقررات حمل بار.
2- کم کردن مشکلات گشایش اعتبارات در بانکها و گذاشت و برداشت از حسابها و استفاده از کارتهای اعتباری.
3- کم سود کردن قاچاق کالا، از طریق روان سازی صادرات و واردات.
4- ادغام نیروهای شهربانی، ژاندارمری و کمیتههای انقلاب، تحت عنوان نیروی انتظامی و ادغام وزارت دفاع و وزارت سپاه.
5- صدور یک روزه گذرنامه و گواهینامه رانندگی.
6- روان کردن کار انجام بیمه و پویایی سازمان تأمین اجتماعی.
* * *
در خاتمه از خوانندگان گرامی تقاضا می شود، با دقت در خاطرات فشرده سال 1370 و مراجعه به اسناد مفصل و مکتوب، تاثیر اعتدال، همدلی و وحدت در شکوفایی کشور را ارزیابی و نقد فرمایند.
اکبر هاشمی رفسنجانی
11/12/1392
[1] - اشاره به نامه مورخ 8 مرداد 1369 صدام حسین، رییسجمهور وقت عراق به آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییسجمهوری اسلامی ایران. صدام حسین در این نامه چنین نوشته بود: « اشراری که در کمین ما هستند، ممکن است به انگیزه ناتوانی در تحقق اهدافشان، بدون درگیر کردن دو کشور و یا یکی از آنها در جنگ و شاید هم به دلیل نگرانی از سلاح های انباشته شده نزد طرفین نزاع، و چه بسا با انگیزه تمایل آنها برای شناخت کارایی آن سلاح ها و یا بخشی از آنها با بهکارگیری ابزارهای پلید خود برای زده شدن جرقه بکوشند و برای این کار، شاید مشکل چندانی نداشته باشند، آن هم در جبهه ای که تنها در خشکی 1200 کیلومترو در دریا، تقریباً 800 کیلومتر ادامه دارد» . برای مطالعه متن کامل نامه، رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سال 1369؛ اعتدال و پیروزی» بهاهتمام عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1392 ، صفحه 637.