مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 42 )
جلسة چهل و دوم بسمه تعالی 26 مهر ماه 1363 هجری شمسی
22محرم الحرام 1405 هجری شمسی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم – اجلاسیه اول
1363-1364
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنجشنبه بیستو نهم مهرماه 1363
فهرست مندرجات:
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای محمد یزدی نایب رئیس.
3- بحث پیرامون تقاضای رسیدگی و اخذ رأی اعتماد آقای نخستوزیر نسبت به وزرای آموزش و پرورش و دفاع و رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به آقای سید کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش.
4- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت و بیست پنج دقیقه به ریاست آقای محمد یزدی (نایب رئیس) هاشمی رفسنجانی تشکیل شد
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
نایب رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم. با حضور یکصد و نود نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه را قرائت بفرمائید.
منشی- بسمالله الرحمنالرحیم. دستور جلسة چهل و دوم روزپنج شنبه 26/7/ 1363 مطابق با 22محرمالحرام 1405 رسیدگی و اخذ رأی اعتماد نسبت به آقایان سید کاظم اکرمی و سرهنگ فرخ عظیمی اعتمادی وزرای آموزش و پرورش و دفاع
نایب رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
اللهم صل علی ومحمد و آل محمد.
اعوذ بالله منالشیطان الرجیم
بسماللهالرحمنالرحیم
ان ینصرکم الله فلا غالب لکم و انیخذلکم فمن ذاالذی ینصر کم من بعده و علی الله فلیتو کل المومنون و ما کان لنبی ان یغل و من یغلل یات بماغل یومالقیمه ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لایضللمون افمن اتبع رضوانالله کمن باء بسخط من الله و ماویه جهنم و بئس المصیر هم درجات عندالله و الله بصیر بما یعملون لقد منالله و علیالمومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم یتلواعلیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوامن قبل لفی ضلال مبین.
(صدقالله العلی العظیم- حضار صلوات فرستادند)
«از آیة154الی 158 سوره آل عمران»
2- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای محمد یزدی نایب رئیس
نایب رئیس- همانطور که عنایت دارید امروز نطق قبل از دستور نداریم قبل از اینکه وارد دستور بشویم من تذکرات نمایندگان را عرض میکنم.
آقای سلطانی نماینده اردستان به وزارت بهداری در مورد تکمیل و راهاندازی بیمارستان 50 تختخوابی و تأمین امکانات زایشگاه اردستان.
آقای حجازی نماینده خوی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد رفع نقص تلویزیونی منطقة خوی و ترمیم ماکروویو ارومیه و سلماس.
آقای علوی نماینده گرگان به وزارت بهداری در مورد آب آشامیدنی روستاهای والش آباد و سرخنکلاته و به وزارت راه در مورد احداث پل در روستاهای جلین و تقیآباد و به صدا و سیما در خصوص راهاندازی شبکة دوم تلویزیون و رادیو قرآن در گرگان.
آقای اسفندیاری نمایندة کوهدشت به وزارت آموزش و پرورش در مورد رسیدگی به وضع آموزش و پرورش کوهدشت و جلوگیری از حذف نیروهای متعهد.
آقای رنجبر نمایندة صومعه سرا و تشکیل ستاد بسیج اقتصادی بجای آن.
نمایندگان خوزستان به شورای عالی قضائی در مورد جلوگیری از تخلیه اماکن مسکونی مهاجرین جنگی توسط دادگاهها و به وزارت نیرو و مسؤولان در مورد جلوگیری از انحراف و تقلیل آب کارون.
نمایندگان استان زنجان به وزارت راه در مورد تکمیل و آسفالت و راه اندازی پلها و شانه خاکی جادة قزوین زنجان.
آقای آخوندی نمایندة شبستر به وزارت کشاورزی در مورد تأمین وسایل کشاورزی و به وزارت نیرو در مورد تأمین آب آشامیدنی و برق رسانی به روستاهای منطقه و به سازمان محیط زیست در مورد گردوغبار کارخانه سیمان صوفیان و تهدید سلامتی مردم منطقه.
آقای ناروئی نماینده بم به مرکز عشایری در مورد رفع نیاز ناشی از خشک سالی عشایری منطقه.
3- بحث پیرامون تقاضای رسیدگی و اخذ رأی اعتماد آقای نخست وزیر نسبت به وزرای آموزش و پرورش و دفاع و رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به آقای سید کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش
نایب رئیس- دستور را شروع میکنیم. جناب نخست وزیر بفرمائید برای توضیحات مقدماتی. جناب آقای موسوی بفرمائید.
سید حسین موسوی (نخست وزیر)- سلام علیکم بسماللهالرحمنالرحیم. با سلام و درود به امام امت و امت شهید پرور و سلام و درود به رزمندگانی که هم اکنون در راه اسلام در جبهههای غرب و جنوب کشورمان ایثارگری میکنند، با
آرزوی موفقیت و پیروزی برای این دلیران امروز قرار است که بنده خدمت شما نمایندگان عزیز وزیر دفاع و وزیر آموزش و پرورش را معرفی کنم. نفر اول که بنده در مورد ایشان صحبت میکنم و معرفی میکنم وزیر دفاع است برادرمان جناب سرهنگ مهندس فرخ عظیمی اعتمادی برای وزارت دفاع یقیناً نمایندگان محترم اهمیت وزارت دفاع را کاملا میدانند. وزیر دفاع نماینده ارتش در دولت و نمایندة دولت در ارتش هست که این یکی اصیلتر است و با توجه به نقش عظیم دولت در رابطة با مسأله جنگ اهمیت این موضوع روشن خواهد شد و از سوی دیگر در غالب مسؤولیتهای مشترکی که وزیر دفاع در هیأت دولت و دررابطه با ارتش دارد طبیعتاً برادری که برای این پست انتخاب میشود وسیلهای است که توسط آن نمایندگان محترم با ارتش اتصال پیدا میکنند و مسائل ارتش را زیر نظر قرار میدهند، مسائل جنگ را زیر نظر قرار میدهند، مسائل مربوط به تدارکات را زیر نظر قرار میدهند و بسیاری از عملکردهای دیگر و در کنار این مسئله صنایع نظامی ما هست (صنایع دفاع) که بینهایت برای ما و برای خود کفائی ما مهم است مخصوصاً من نظر نمایندگان محترم را به این مسأله جلب میکنم که با در پیش گرفتن سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی بیش از همة ملتهای دیگر ما به خودکفائی در این زمینه احتیاج داریم. این جنگ به خوبی به ما نشان داد که اگر ما بخواهیم در مقابل غرب و شرق محکم بایستیم و مستقل باشیم سرخم نکنیم، مطابق منافع چپ و راست حرکت نکنیم، به اسلام بیندیشیم، به انقلاب اسلام بیندیشیم جهان در رابطه با دادن سلاح، در رابطه با دادن ادوات جنگ به ما پشت خواهد کرد و این چیزی است که ما در این مدت جنگ دقیقاً آنرا تجربه کردهایم. اگر امروز ما در جبههها به طور نسبی دارای تجهیزاتی هستیم که رزمندگان ما با قدرت آنها را به کار میبرند به این معنا نیست که الان ما این سلاحها را به آسانی در جهان به دست میآوریم. خوب، همة شما برادران و خواهران میدانید که ما سلاحهای پیچیده در دست نداریم و دشمن ما در این زمینه بسیار دستش پر است و ما همه خلاءهایمان را در سراسر جهان با نیروی ایمان مردم خودمان و رزمندگان خودمان پرمیکنیم. در چنین مقطعی که ما احساس میکنیم مسأله صنایع نظامی تا چه اندازه چه الان و چه آینده برای ما مهم است. سرمایه گذاریهای عظیمی است در این زمینه که باید به کار گرفته شود و در این رابطه که آیا ما از این سرمایه عظیم از همة ظرفیتش استفاده میکنیم محل سؤال بسیار است و این چیزی است که طبیعی است ما در رابطه با وزیر دفاع به آن فکر بکنیم که آیا این توانائی در ایشان وجود دارد که با این مسأله برخورد بکند یا نه و نکات دیگری هم هست که من به این دو تا نکته اشاره کردم. برادرمان آقای جناب سرهنگ اعتمادی شرح حالشان را خدمت برادران دادهایم و در پروندهای که من از ایشان میخواندم نشان میدهد که از اول ایشان یک فردی متدین بودهاند و کارشنان از همان اول در رسته مهندسی بود، که من یک مختصری دراین زمینه صحبت میکنم و برمیگردم به برنامهها یقیناً در بعد از صحبت کردن نمایندگان محترم بیشتر دراین ارتباط میشود صحبت کرد. مدت هفت سال که در مراغه بودند بیشتر کارهائی که آغاز کردند در ارتباط با کارهای مهندسی و آموزشی بوده، در تهران پس از این که دورة عالی مهندسی را طی میکنند سرپرستی پست مهندسی اداره مهندسی و املاک را میگیرند و بعد از اینکه دورة فرماندهی و ستاد را میگذارنند مدیریت اداره مهندسی و املاک وزارت دفاع در زمان شهید چمران را به عهده داشتند، معاونت طرح و برنامة وزارت دفاع هم برای مدت 8 ماه ایشان بودهاند. در ضمن ایشان هم عضو هیأت مدیره سازمان صنایع دفاع بودهاند و هم یک مدتی مسؤولیت مدیریت عامل این سازمان را داشتهاند و به مسائل پیچیده مدیریتی آنجا و مسائل تکنولوژیک آنجا به صورت گستردهای وارد هستند وخود برنامهای که برادرمان ارائه دادهاند نشان تسلط ایشان به مسائل مدیریت سازمان صنایع دفاع است. البته غیر از مسائل فنی و مسائل پیچیدهای که در سازمان صنایع دفاع وجود دارد مسألة مدیریت در نظام جمهوری اسلامی کمی فراتر از این موضوع میرود، دائم در سازمان صنایع دفاع بحث اینکه از نیروهای متخصص در چه چهارچوبی باید استفاده کرد همیشه مطرح بوده و مسألة حضور مکتب مطرح بوده،استفاده از نیروهای حزباللهی و مبتکر که احیاناً خارج از این سازمان هستند مطرح بوده و اگر توجه کنیم سرمایة عظیمی از این ملت در این سازمان هست طبیعی است که نحوة برخورد مدیریت با این نیروهای خلاقی که در جامعه هستند چه بیرون این سازمان و چه درون سازمان بسیار اهمیت دارد که در این برنامه اشاراتی به آن شده است. هدفهائی که ایشان پیشنهاد کردهاند وهدفهائی است که دولت هم آنها را تعقیب می کند یکی استقلال تسلیحاتی است به دلایلی که خدمت نمایندگان محترم عرض کردم و توسعه صنایع دفاعی هست که اینهم باز ادامه همان مسألة قبلی میشود. البته من به جزئیات در اینجا نمیپردازم، در رابطه با این دو تا مقداری که ایشان مطرح کردهاند مسأله آموزش در این زمینه، تقویبت بنیه زیر بنائی دفاعی یا خود کفائی در صنایع تسلیحاتی اینها همهاش بحثهائی است که به طور مفصل میشود راجع به آنها صحبت کرد فقط به دو سه تا نکتة مهم برای معرفی بیشتر برادرمان من اینجا رویش تکیه میکنم. برای اینکه تسلط ایشان را در این زمینه من به کار اینجا ذکری کرده باشم غیر از سوابقی که یقیناً برادران که از نزدیک در رابطه با صنایع دفاع کار کردهاند نسبت به این مسأله وقوف دارند همین یکی دو تا از این بندهای برنامه را من خدمت برادران و خواهران عرض میکنم و یک توضیح مختصری میدهم، در یک جائی صحبت از این هست که جزو کارهائی است که انجام بگیرد، برنامة کار اینجا ارائه شده «بررسی و تعیین سیاستهای لازم جهت سالم سازی کارخانجات در جهت بازسازی، توسعه و تکامل» که هر کدام از این واژهها اگر برادران و خواهرانی با زمینة وسیع صنایع دفاع ما و مشکلات آنها آشنائی داشته باشند میدانیم که به جا به کار رفته است و نشان دید درست نسبت به این مجموعه است. استقرار نظام صحیح تشکیلاتی و ثبات مدیریت یکی از آن چیزهائی است که مجلس محترم هم نسبت به آن حساسیت داشته و در این مورد صحبت کرده است. جلوگیری از به هدر رفتن نیروها مسألهای است که بسیار مهم در رابطه با سازمان صنایع دفاعی ما و استفادة به جا از نیروها و سازمان دادن به نیروها و بهرهگرفتن از این نیروها است. اوقات مفید کار. تعمیر و نگهداری و آماده به کار بودن که البته تعمیر و نگهداری که یک مسأله ملی در رابطه با کل صنایع کشور است و یکی از مهمترین مسائلی است که نظام ما باید به دقت به آن برسد و این سرمایههای عظیمی که در دستان ما هست باید هم یک آموزش وسیع به کارگران و کارکنان داده بشود و هم برنامههای مفصلی وجود داشته باشد که به مسأله تعمیر و نگهداری به عنوان یک اصل و یک مهم در نظام جمهوری اسلامی پرداخته بشود و در سازمان صنایع دفاع هم این مسأله اهمیت دارد، مسأله قطعات یدکی ابزار آلات و ماشینآلات. در یک بند دیگر مسأله «تغییر و تبدیل بعضی از خطوط تولیدی و خدماتی شامل سلاح و مهمات وتجهیزات تسلیحات هوائی» و غیره صحبت شده «به منظور تأمین نیازمندیهای واقعی رزمندگان و بهرهگیری از مقدورات فنی ماشین آلات وتجهیزات موجود به منظور تکمیل زنجیرة تولیدات و خدمات دفاعی بهبود آنها و تبدیل تولید تک محصولی به تولید متنوع» که یکی از مشکلات عظیم سازمان صنایع دفاعی ما است ما در جایی در نقاط مختلف کشور به طور گستردهای دارای امکاناتی هستیم که چه بسا تولیداتی که در آنجاها داریم دقیقاً در راستای مصرف جبهههای ما نیست و همچنین در حدی نیست که تمام امکانات بالقوة آنجا را به فعلیت تبدیل بکند. من اسم در اینجا نمیبرم بعد توجه به این مسأله یکی از نکات مهم برنامه ریزی ایشان هست یا تکیه به «راه اندازی و بهرهبرداری از واحدهای تولیدی نیمه تمام با اتکا به کارشناسان داخلی و برنامههای ضربتی و انقلابی و در نهایت مذاکره با پیمان کاران خارجی برمبنای حفظ منافع دولت جمهوری اسلامی ایران با کمک سایر وزارتخانهها و سازمانهای مسؤول» که برادران وخواهرانی که اطلاعی از صنایع دفاعی ما دارند میدانند که این بخش از کارها تا چه اندازهای در وزارت دفاع اهمیت دارد مخصوصاً در رابطه با پروژههای اصفهان من در اینجا تکیه میکنم و مسائل دیگری هم هست که من خیلی بحث نمیکنم جز اینکه در یکی از این صفحات هست که این مسأله ارتباط دارد با شیوه نگرش ایشان نسبت به مسألة مدیریت است. بحث تثبیت واستحکام مدیریت در سطوح مختلف هست، انتصاب صحیح و سپردن کار به کاردان که تمام اینها قابل توجه هست. در یک قسمتی این مسأله بیان شده که «بدیهی است جذب افراد متعهد و کاردان به صورت استخدامی برای سپردن مسؤولیتهای مختلف و در سطوح مختلف همواره در اولویت خواهد بود» این به معنای استفاده از نیروهای خلاق مومن در سطح جامعه در رابطه با صنایع دفاع هست. البته وظیفة وزارت دفاع فقط در ارتباط با مسأله صنایع دفاع نیست بلکه ارتباطی با مجلس، ارتباط با ارتش، شرکت در شورای عالی دفاع، تدارک جنگ و خریدهای خارجی تمام اینها با توجه به سابقة طولانی ایشان در اینکار و تعهدشان و تدین
ایشان که مورد تصدیق بسیاری از برادران هست یقیناً میتواند کمک بکند که ایشان به صورت موفقی در صورت رأی نمایندگان محترم انجام وظیفه بکند.
نفر بعدی که من خدمت برادران و خواهران معرفی میکنم فرد ناشناختهای برای مجلس نیست بلکه جزو چهرههای شاخص و چهرههای انقلابی مجلس هست. برادرمان سید کاظم اکرمی که برای وزارت آموزش و پرورش معرفی میشود. برادرمان سید کاظیم اکرمی که برای وزارت آموزش و پرورش معرفی میشود. آموزش و پرورشی که یقیناً جزو وزارتخانههای بسیار بسیار مهم نظام جمهوری اسلامی است و اگر ما انقلاب خودمان را انقلابی در ارزشها، انقلابی در فرهنگ بدانیم بیش از اینکه انقلاب سیاسی و امثال آنها بدانیم و این انقلاب را انقلابی بدانیم که تحت تأثیر یک دگرگونی درونی انسانها به سمت ارزشهای الهی روی آوردهاند ما نقش آموزش و پرورش را بیشتر درک خواهیم کرد. مخصوصاً اگر حتی به صورت کمی هم با این مسأله برخورد بکنیم که نزدیک بیش از ده میلیون نفر دانش آموز و از نونهالان ما در مدارس هستند که اگر دقت بکنیم وزارتخانة آموزش و پرورش یک وزارتخانهای است که در حقیقت با تمام خانوادههای کشور ما سروکار دارد و به نوعی آیندة کشور تا اندازة زیادی در درون مدارس هست که تنظیم میشود و در آنجا هست که تدارک دیده میشود. به ویژه اگر توجه بکنیم به نقشی که آموزش و پرورش تلاش میشده که در رژیم سابق داشته باشد و تغییر جهت کاملی که آموزش و پرورش به همت بزرگانی چون رجائیها و باهنرها به خودش پذیرفته است. خوب. در چنین حالتی طبیعی است که ما انتظار داشته باشیم برادری که بخواهد این مسئوولیت را قبول بکند فرد شناخته شدهای از نظر انقلاب، مبارزات و وسعت نظر باشد. یقیناً خواهران و برادرانی که در میان شان بسیاری از برادران و خواهرانی هستند که در آموزش و پرورش بودهاند پیچیدگی کار را کاملا احساس میکنند و اینجور نیست که ما یک فرد از بیرون را بدون اینکه آشنائی داشته باشد و سابقهای در آموزش و پرورش داشته باشد هر چقدر هم قوی باشد بتوانیم برای تصدی کار آموزش و پرورش بیاوریم و در آنجا موفق بشویم. آموزش و پرورش با مسائل آموزشی دارد، با مسائل مربوط به قشر عظیم و زحمتکش معلمان دارد کسی را میطلبد که درد آشنا باشد و مسائل را از درون احساس کرده باشد و آموزش و پرورش را به صورت درونی و از داخل فهمیده باشد و تجربه کرده باشد. این تمام ویژگیهائی است که ما در رابطه با برادرمان آقای اکرمی مییابیم. ایشان از سالهای 1342 من از زبان برادر بزرگوارمان آقای هاشمی رفسنجانی شنیدم که سابقة مبارزه دارد و فرد شناخته شدهای برای تمام کسانی است که با رژیم جابر شاه مبارزه میکردند و از اول رشتهای هم که برای خودشان انتخاب کردند فوق لیسانس در زمینة روانشاسی از دانشسرای عالی تهران بعد فوقلیسانس مشاوره راهنمائی و بعد داخل شدن در آموزش و پرورش و در حقیقت ایشان جزو افرادی هستند که از اول زندگی از همان موقعی که میتوانسته اند در داخل آموزش و پرورش تجربه داشتهاند ولی این تجربه یک تجربه خنثی و بی تفاوتی نبوده بلکه ایشان فردی بودهاند که نسبت به جریانات روز، نسبت به همة جریاناتی که سرنوشت ملت ما را تحت تأثیر قرار میداده در آن سنگری که انتخاب کرده بودند حساسیت همیشه نشان دادهاند. من زیاد نمیخواهم صحبت بکنم برادران و خواهران گرفتاریهای ایشان را رژیم سابق هم میدانند. در سال 51 یک بار دستگیر میشوند، در سال 52 باز هم دستگیر میشوند و چند سال در زندان میمانند تا سال 56 آزاد میشوند و در این مدت پستهائی هم در آموزش و پرورش داشتهاند و بعد از انقلاب هم مدتی ریاست دانشسرای راهنمائی و بعد مسؤولیت آموزش و پرورش کل استان همدان را داشتند و سال 60 هم که انتخاب میشوند برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی و قبلا هم نمایندة مجلس خبرگان بودند وبعد از اینکه در این دوره مجلس شرکت نمیکنند بلافاصله باز هم به کار قبلی خودشان برمیگردند که نشان دهنده علاقه ایشان و نشان دهندة اهمیتی است که ایشان به آموزش و پرورش میدهند و اینهم یکی از نکتههای بسیار مهم هست. در برنامهای که ایشان مطرح کردهاند یک نکتهای اولش هست که گفتاری از حضرت امام هست که در آن سعی کردهاند که عظمت کار آموزش پرورش را بنمایانند. روی واژة عظیمالحجم ایشان تکیه کردهاند وحقیقتش این است که یکی ازمقدمات موفقیت در یک کار درست درک کردن مقیاس کار است چه بسا ما افراد آشنا و قوی را ما بیدار بکنیم ولی بخاطر اینکه تسلط به مقیاس کار ندارند و عظمت کار را آن چنانکه هست حس نمیکنند و لمس نکردند و تجربه نکردهاند معمولا این نوع برادران در رابطه با مسؤولیتهائی که میپذیرند با شکست روبرو می شوند یا موفقیت چندانی بدست نمیآورند. کسی که وارد آموزش و پرورش میشود این ابعاد مختلف و متنوعی که آموزش و پرورش دارد و حجم عظیم کاری که در آنجا هست و گستردگی کار را باید از قبل با تمام جان، باتمام وجود احساس کرده باشد. یقیناً خواهران و برادران به این مسأله تکیه داشتند و موقعی که ما اسامی از مجلس خواستیم، اسامیشان مشترک بود که نشان میداد که مجلس به این مسأله توجه کامل دارد که فردی که معرفی میشود حتماً ریشه در آموزش و پرورش داشته باشد و برادرمان در این زمینه جزو قدیمترین چهرههای و جزو صادقترین و مبارزترین چهرهها است.
برنامهای که ایشان پیشنهاد کردهاند با توجه به این تصویر درستی که از آموزش و پرورش در ذهن ایشان هست از نظر وسعت یکی تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش در ذهن ایشان هست ازنظر وسعت یکی تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش و توجه خاص به آموزشهای فنی و حرفهای است که این ضرورتی است که از اول انقلاب ما آن را احساس کردهایم و این تغییرات البته نمیخواهیم بگوئیم شروع نشده ولی در ساختار آموزش و پرورش ما اعتقاد داریم که این دگرگونی هنوز به وقوع نه پیوسته است محتوای انقلاب به درون آموزش و پرورش راه پیدا کرده یقیناً تعلیمات، نوع برخورد معلمها نوع برخورد نظام بانونهالان و فرزندان خود دگرگون شده و آموزشهائی که به بچهها داده میشود یقیناً فرق کرده و کاملا در جهتی سیر میکند که مخالف آن جهتهائی است که قبل از انقلاب وجود داشت ولی تمام اینها به این معنا نیست که ما هم شأن انقلاب و در خور این انقلاب توانسته باشیم تغییرات لازم انقلاب را در آموزش و پرورش بدهیم به خاطر عظمت کار و به خاطر اینکه کار نمیتواند شاید به صورت آنی صورت بگیرد. اصل این است که ما اعتقاد به این تغییر داشته باشیم و اراده داشته باشیم که این تغییر را به وجود بیاوریم و در بندهای دیگر، در سایر جاهای این برنامهای که برادرمان ارائه دادهاند همین تغییر بنیادی را به طور وسیع باز کردهاند و پیشنهاد ستادی را کردهاند از کارشناسهای مختلفی که در سطوح گوناگون میتوانند وجود داشته باشند جهت اینکه در این زمینه فکر بکنند و به طور مرتب بیندیشند وبرای این دگرگونی طرح بدهند. این دگرگونی هر چه قدر از نظر معنوی و از نظر متناسب کردن آموزش و پرورش با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی اهمیت دارد از نظر مادی هم برای ما بسیار مهم است. همه خواهران و برادران میدانند که بودجه عظیمی را نظام جمهوری اسلامی به آموزش و پرورش میدهد، ما به این مسأله افتخار هم میکنیم، این نشان جهت گیری صحیح انقلاب اسلامی است. در عینحال ما متوجه این قضیه هستیم که ما به شکلی باید آموزش و پرورش را تنظیم کنیم که بار آموزش و پرورش بر بودجه کشور طاقت فرسا نباشد، راه حلهائی در این زمینه انشاءالله باید فکر بشود.
همچنین در رابطه با ترکیب خود دروس و رشتههائی که هست اشاره این جا شده است که اشارهای است از نشان یک مریضی و بیماری که از رژیم سابق ما به ارث بردهایم و یقیناً باید دگرگون بشود و در این زمینه ما کار زیادی داریم انجام بدهیم که در صفحه 2 آمده و اینجا اشاره میشود که قریب 45% از یک میلیون نفر دانشآموز متوسطه در رشته اقتصاد و اجتماعی و فرهنگ و ادب مشغول به تحصیل هستند که اصولا سرنوشت آنها در جامعه نامعلوم است ولی در مقابل حدود 6یا7 درصد در رشته ریاضی ما دانش آموز داریم این یکی از آن مصیبتهائی هست که به آن گرفتار هستیم و این سریعاً باید دگرگون بشود. ما اگر به توسعه کشور در آینده میاندیشیم این تناسب را باید به هم بزنیم و این را دگرگون بکنیم. البته من به اختصار ازاین مسأله میگذرم.
مسأله دوم تثبیت مدیریت متکی بر ضوابط اسلامی است ما بیش از هر جای دیگر در آموزش و پرورش و مدارس خودمان و همچنین دانشگاههای خودمان به تثبیت مدیریتی متکی بر ضوابط اسلامی احتیاج داریم این نکته بسیار مهمی است. ما تصور نکنیم که اگر مراقبت نکنیم طاغوتیان برنخواهند گشت. ارزش های فاسد طاغوتی بر نخواهند گشت، دائم یک مراقبت همگانی و در همه جا برای حفظ و اصالت دادن به مکتب باید وجود داشته باشد مخصوصاً در آموزش عالی ما، مخصوصاً در آموزش و پرورش ما و این چیزی است که ما از برادرمان اکرمی میتوانیم انتظار داشته باشیم.
تربیت و توجه به وضع زندگی معلمان به ویژه آموزگاران البته اینجا دو تا مسأله گفته شده است. یکی مسأله تربیت معلم هست که باز هم یک کمی مفصلتر،
ایشان این قضیه را باز کردند و یک وحدت رویهای را مطرح کردند که باید در پیش گرفته بشود و کارگسترش بیابد و خود آن ظرایفی در خودش دارد وتوجه به زندگی معلمان که جا دارد ما در این جا یادی در این زمینه بکنیم. ضمن تقدیر از این ایثارگرانی که به واقع در جبهه نبرد اسلام با کفر جهانی ایثارگرانه و با صبر انقلابی خودشان میجنگند باید توجه داشته باشیم که وضعیت معلمان ما از نظر مادی وضعیت دل خوش کنندهای نیست. یقیناً معلمان ما این وضعیت را با صبر انقلابی خودشان، با ایثارگریهای خودشان با درک مسائل عمدهای که نظام ما با آن روبرو هست پر میکنند. این چیزی هست که ما همیشه دیدهایم. کسانی که به جبهه بزرگ و مقدس معلمی در نظام جمهوری اسلامی شتافتهاند خودشان را آماده کردهاند درست مثل کسانی که در جبههها میرزمند، در اینجا سختیها ببینند و دشواریهائی را تحمل بکنند. ولی با این وصف نظام باید حرکت بکنند ضمن اینکه منزلت واقعی معلم را به معلم میدهد و در جامعه این منزلت را در سطح بالائی قرار میدهد از نظر وضع زندگی به آموزگاران برسد. مسائل و مشکلات امور تربیتی هست که یقیناً خواهران و برادران توجه دارند. توجه به نقاط محروم و روستائی هست که نقطه امید و محل امید برای انقلاب اسلامی ما همین نقاط است. استعدادهای عظیمی که در این نقاط لگد کوب میشده و از بین میرفته و له میشده و امروز این نیروها بیدار شدهاند و نگهدارنده انقلاب در تمام جبههها همین نیروهای موجود در نقاط محروم و در میان اقشار مستضعف و در میان روستاهای ما هستند. مسأله عمده دیگری که الان آموزش و پرورش با آن روبرو است مسأله فضای کمبود آموزشی است که یقیناً شما خواهران و برادران در محل نمایندگی خودتان غالباً با این مسأله روبرو شدهاید. و این مختصری بود در مورد برادرمان آقای اکرمی، یقیناً برادران و خواهران با دقتی که خواهند فرمود انشاءالله کمک خواهند کرد که ما هر چه زودتر بتوانیم این پستهای خالی را پر بکنیم. این دو تا پست به واقع برای کشور بسیار مهم هستند، ما وزارت دفاع را به این شکل در نظر میگیریم که الان در هنگامه جنگ هستیم و بیش از همیشه نیاز هست که ما این پست را پر بکنیم و همچنین آموزش و پرورش با نیازی که به یک سرپرست دارد، به یک وزیر دلسوز دارد و در رابطه با مسأله کمی هم دقت بکنیم خواهیم دید که به واقع خیلی مهم است که انشاءالله زودتر دراین زمینه گام انتخاب برداشته بشود. تشکر میکنم.
نایب رئیس- بسیار خوب، مخالفین و موافقین میتوانند صحبت کنند.
منشی- اولین مخالف آقای غلامحسین نادی.
غلامحسین نادی- آقای موحدی من جایم را با آقای یوسف پور عوض کردهام.
منشی- آقای یوسف پور بفرمائید.
یوسف پور- بسماللهالرحمنالرحیم، و به نستعین انه خیر ناصر و معین. صحبتی که برادرمان جناب آقای مهندس موسوی نخست وزیر محترم فرمودند در مورد اهمیت وزارت دفاع، شاید هر چه بگویند، کم گفتند و شاید صنایع دفاعی ما از نظر تأسیسات و حجمی که دارند برابری کنند با سه وزارتخانهای که ما در صنایع و در صنایع سنگین و معادن و فلزات داریم و ما تجربه داریم که در جنگهائی که کشورهای مثل ژاپن و آلمان کردند نه تنها در طول جنگتوانستند مهمات و اسلحههائی که احتیاج دارند تهیه کنند بلکه در همین مدت توانستند خودکفائی در صنایع نظامی در صنایع دیگر هم تا حدی به خودکفائی برسند. این است که ما از وزیر دفاع این انتظار را داریم که متأسفانه گرچه ما مهمات و سلاحهائی که در جنگ باید تأمین بشود، درتولید داخلی تا حالا شده ولی واقعاً صنایع دفاعی ما یکی از بزرگترین صنایع کشورهای جهان است و متأسفانه و با کمال تأسف باید بگوئیم که بعد از انقلاب با اعمال مدیریتهای بسیار ضعیف آن راندمان بالائی که باید داشته باشد، نداشته و وضع به این صورت کشیده شده است که یکی از عواملی که باعث بسیار بد در اداره کردن صنایع دفاع بوده است. این است اگر ما این فرصت جنگ را از دست بدهیم همانطوری که در جنگ باعث میشود استعداد ایثارگری و فداکاری واین همه استعدادهای جوانان ما شکوفا بشود و درتاریخ ثبت بشود اگر ما ما یک مدیر خوب و یک وزیر خوب داشته باشیم استعدادهای فنی وصنعتی هم انشاءالله در این بعد شکوفا بشود.
اما برادرمان که به عنوان وزیر دفاع معرفی شدهاند ما باید به برادرمان آقای نخست وزیر بگوئیم که ما داریم وزیر انتخاب میکنیم. اگر به عنوان یک مدیر کلی بود و یا به عنوان یک فرد مسؤولی بود، زیاد حرفی نبود. ولی وزیری که میآید بر صندلی یک وزارتخانهای تکیه میزند که با قطرهقطره خودن شهدای این مملکت که ما برای پیروزی هر مرحله از انقلاب، هزاران شهید دادهایم تا به این مرحله رسیدهایم ما نمیتوانیم قبول کنیم که وزیری با این سوابق انتخاب بشود و انسان به عنوان یک فرد مسلمان که با خانواده شهدا در ارتباط بوده بدنش میلرزد وقتی این مسائل را میبیند که ما بیائیم و افرادی را معرفی بکنیم که تا یک ماه قبل از پیروزی انقلاب به فرمان شاه «روی چشم» میگفتند. یک سندی هست که مربوط به وزارت جنگ سابق است تاریخ 6/5/1357 از وزارت جنگ به گیرندگان.
موضوع: سخنرانان داوطلب.
(یعنی سخنران داوطلب میخواهد که بیاید سخنرانی کند).
با توجه به وضع روز (یعنی در آذرماه 57 که وضع ارتش و آن مسائل را خود برادرها بهتر در جریان هستند و تمام پادگانها داشت از هم میپاشید در نظر است جهت پرسنل وزارتخانه و یگانها و سازمانهای تابعه سخنرانی به عمل آید. خواهشمند است دستور فرمایند صورت اسامی افسران واجد شرایطی که…
نایب رئیس- ضمن مخالفت کردن، میبایست مسائل و دستور حضرت امام و مسائل دیگر را دقیقاً رعایت کرده حتماً ملاحظه فرمودهاید.
یوسف پور- بلی، ما اگر ایشان نمیخواست وزیر بشود، الان هم ناراحت هستیم که این چیزها را میگوئیم ولی به عنوان وزیر جمهوریاسلامی ناچار هستیم که بگوئیم، کاری هم با ایشان نداشتیم و مورد احترام ما هم بودند.
افسران واجد شرایطی که داوطلب سخنرانی هستند و به این فن آشنائی دارند، حداکثر تا تاریخ 12/9 به آجودانی درجلسات سخنرانی شرکت نمایند.
من از خود جناب سرهنگ سؤال کردم این سخنرانی چه بوده ایشان فرمودند من میخواستم در مورد روحانیت سخنرانی کنم. من میخواهم بگویم در مورد روحانیت سخنرانی کردن اولا که در ارتش چه کسی جرأت داشت چنین اسمی بیاورد، این یک مطلب. آنوقت احتیاج به راهنمائی ضد اطلاعات دارد؟ ایشان پشت همین ورقهای که به ایشان میدهند (یعنی پشت همین ورقه) امضاء میفرمایند که آمادگی خود را اعلام میدارم. یک سندی دیگر هم هست که تقریباً 5 روز بعد ازاین است تاریخ 14/9/57 ته تیمسار ریاست آجودانی.
از وزارت جنگ اداره مهندسی.
بازگشت به شماره فلان که همین شماره است صورت اسامی افسران واجد شرایطی که داوطلب سخنرانی میباشند به منظور هرگونه اقدامی جهت اقدام لازم به شرح زیر اعلام و به آگاهی میرسد. دو تا سرهنگ معرفی کرده که من اسم آنها را نمیگویم که یکی از آنها جلو اسمش را امضاء نکرده یعنی اگر هم داوطلب بوده، بعداً پشیمان شده یا از زیرش در رفته و با به مأموریت رفته خلاصه امضاء نکرده است ولی در ردیف سوم سرهنگ 2 مهندس ستاد فرخ عظیمی اعتمادی است و امضاء هم کرده که میرود سخنرانی میکند. حالا اگر بعداً بگوید که سخنرانی نکردم که آن مسأله دیگری است و فشاری هم در کار نبوده است. در آن زمان 57 که ما در پادگان لویزان آن برادرانی که سران وابسته به رژیم را به رگبار میبندند و خودشان هم شهید میشوند ما در مقابل خانواده آن شهدا چه باید بگوئیم که افسری که تا یک ماه مانده به انقلاب، این جور اعلام وابستگی میکند در مقابل شهدای 17 شهریور وغیره چه باید گفت؟
یک سندی هست روزی که شاه خائن میخواسته از ایران برود (روز بیست و ششم دیماه 57) می آید یک فرمانی صادر میکند.
فرمان همگانی ارتش شاهنشاهی فلان…
افسران، هنرسران، درجهداران و سربازان و کارمندان نیروهای مسلح شاهنشاهی. اینک که برای استراحت مسافرتی به خارج از کشور مینمایم، لازم دانستم که از همه شما در ایران بخواهم که با حفظ و وحدت یک پارچگی و به دور از هر گونه سستی و تزلزل و رعایت انضباط به مبانی آن ایمان و اعتقاد دارید (یعنی کشتن مردم حزباللهی وغیره) با عزمی خلل ناپذیر و روحی سرشار از عواطف میهن خواهی یگانگی سازمان خود را حفظ کنید و آن را وثیقه گرانبهای امنیت و آسایش هم میهنان و ضامن فلان و بهمان… رجای واثق دارم که در این انجام این وظیفه ملی و مهینی از هیچگونه تلاش و فداکاری دریغ نخواهید
مورخه 26 دیماه 1357
این فرمانی است که شاه برای ارتشیهای آن زمان صادر کرده است. بعد اینجا وزارت جنگ میدهد به همین اداره مهندسی. یک برگ فتوکپی فرمان اعلیحضرت زهرمار شاهنشاه فلان بزرگ ارتشتاران جهت استحضار و ابلاغ مراتب به کلیه یگانهای پرسنل جنبی به پیوست فرستاده میشود. رئیس آجودانی فلان…
خلخالی- آقای یوسف پور. بگو شاه در مصر بوده.
یوسف پور- بلی، این موقع که دیگر رسیده دست این افراد شاید در مصر بوده، تاریخ 30/10/57 است میدهند دست جناب سرهنگ (ایشان) ابلاغ شد روی چشم و ما همه سرباز خمینی میگفتیم واز این برنامهها بوده است و ما میدانیم که در همان لحظه در سال 56 و 57 برادرهائی در ارتش بودند چه در اصفهان و چه در تهران و چه در جاهای دیگر که با نیروهای انقلابی ارتباط داشتند و همکاری هم کردند و الان هم در سطوح فرماندهی و غیره هستند و خدا انشاءالله آنها را حفظشان کند و ما را با بقیه هدایت بکند.
در زندگی نامه جناب سرهنگ اشاره شده که من وقتی که میخواستم به ارتش بروم با اجازه مرحوم آیت الله حاج یونس اردبیلی بوده است. من میخواهم بگویم که شما این اجازه را خوب یادت هست که گرفتهای ولی یادتان نبوده که در سالی 57 اجازه بگیرید واز پادگان فرار بکنید و نروید سخنرانی بکنید؟
یک مسأله دیگر که خودشان هم اقرار دارند گرفتن نشان درجه 5 تاج است. واقعاً ببینید نشان را به کی میدادند؟ ما در همین ارتش افرادی داریم که از طرف ضد اطلاعات تحت تعقیب بودند حالا اگر آنها را زندانی نکردند و فراری نشدند ولی کارهای حساس به آنها نمیدادند. ولی به این برادرمان یک نشان درجه 5 تاج دادهاند که خودشان البته اقرار دارند که گرفتهاند و با شماره فرمان 1389 تاریخش هم دقیق معلوم نیست ولی 1354 است و سندش در ستاد مشترک هست. واقعاً وقتی که انسان این مسائل را میبیند و من متأسفم از اینکه جناب آقای مهندس موسوی یک مقداری دقت نمیکنند که ما میخواهیم یک نفر شورای ده را انتخاب بکنیم بگوئیم آقا جزءخانه اصناف نباشد. خوب، بدبخت آن دیگر گناهی نکرده است. خانه اصناف چه قدر میتواند رژیم شاه را تحکیم کند؟ در یک ده با 150 خانوار. آن وقت در سال 57 در یک ماه مانده به پیروزی انقلاب، این کارها انجام میشده است. حالا این یک بعد مسأله است و یک بعد دیگر این است که واقعاً ما از تمام افرادی که با این برادرمان همکار بودند چه در صنایع دفاع و چه در صنایعی که مربوط به اینها باشند. آن چیزی که برای همه یقین بود، ضعف مدیریت ایشان بوده و خود ایشان نه تنها به خود سرهنگ سلیمی گفتهاند که من نمیتوانم این کار را انجام بدهم من را از این کار بردارید (در مدیریت صنایع دفاع) حالا بگوئیم آنها اختلاف سلیقه داشتند و شاید هم اینطوری بوده ولی به برادرهای دیگر اقرار کرده که بابا بروید به سرهنگ سلیمی بگوئید که من از این کار بردارند و نمیتوانم اداره بکنم. حالا من نمیدانم چه طوری میتواند این پست را اداره بکند؟ جناب آقای موسوی فرمودند که برنامه ایشان نشان میدهد که ایشان خیلی روی صنایع دفاع مسلط هستند. اولا که نوشتن برنامه کار خیلی ساده است و اینکه واقعاً مرد عمل پیدا بشود و برود مسائل و مشکلات را حل بکند، آن را میخواهد. الان به بنده بگویند آقا شما وزیر کشاورزی بشوید، بنده هم میآیم یک برنامه میدهم ساختن سدهای خاکی، کانال فلان و بهمان و دامداری و غیره این هم برنامه خود وزیر سابق، شما ببینید و برنامه را بخوانید و ببینید وزیر سابق دفاع موقعی که معرفی شده «مطالعه و بررسی سازمان و تشکیلات موجود» و فلان چند درصد توانسته این برنامه را اجرا بکند که ایشان با آن ضعفهائی که داشته بخواهد اجرا بکند. دادن برنامه بلی درست است که نشان دهنده رشد فکری و نشان دهنده… ولی این را که باید نشان بدهد چه طوری شده؟ حالا این مسأله برنامه ولی وقتی که ما میخواهیم یک بخشدار را فرماندارش بکنیم میگوئیم چون ایشان در امربخشداری خودش را نشان داده و لیاقت داشته پس آمده فرماندار شده است. من میخواهم بگویم برنامه هیچ، این جناب سرهنگ در آن پستهائی که بوده مگر در پست طرح و برنامه معاون وزیر دفاع نبوده؟ مگر مدیر عامل صنایع دفاع نبوده؟ آن موقع در این مدت چه کار کرده؟ یعنی چه اقدامی و چه بزودی از خودش نشان داده که واقعاً شایسته این شده؟ (یکی از نمایندگان- احسنت) یک کاری باید انجام داده باشد. حالا ما میگوئیم برنامه بهترین برنامه، حرفی نیست. ولی در این مدتی که معاون وزیر بوده و مدیر عامل صنایع بوده و عضو هیأت بوده چه کار کرده؟ این اقدامات را نشان بدهید. اولا ایشان (کسی که میخواهد وزیر دفاع بشود) مدتی مدیر عامل صنایع دفاع بوده علت اینکه مدت کوتاهی بوده و یا او را برداشتهاند چه بوده؟ این یک مطلب حالا ما کاری خیلی به آن نداریم ولی واقعاً صنایع به این عظیمی واین بزرگی که سرنوشت جنگ ما و سرنوشت خودکفا شدن ما درآینده خیلی وابسته به این است، احتیاج ندارد که یک فردی باشد که حداقل اطلاعاتی از مسائل تولیدی داشته باشد، حداقل اطلاعاتی از مسائل نظامی داشته باشد؟ چه اطلاعاتی تولید ایشان دارند و چه اطلاعات فنی دارند که بلی ما هم میگوئیم که قطع وابستگی، خوب اینها جزء شعارهای انقلاب است اهداف درازمدت و این قطع وابستگی را چه کسی باید انجام بدهد؟ حالا من چند بندی هم از برنامه ایشان میخوانم. اولا آن مسائلی که در مورد صنایع دفاع هست در برنامه وزیر قبلی هم بوده… (نایب رئیس – دو دقیقه از وقتتان باقی مانده است.) ایشان غیر از آن برنامههائی که در جهت… اعلام کردهاند برنامهای اینجا اعلام کردهاند که بیشتر به این میماند که انسان بنشیند واقعاً انشاء بنویسد و آن این است:
انجام اصلاح اساسی و آشکار و چشمگیر در امور معیشت ورفاهی پرسنل به طوری که علائم بهبودی در زندگی خدمتی آنان به چشم بخورد.
اصلاح در روابط اجتماعی- انضباطی به طوری که تبعیضات ازبین برود و دست تطاول ستمکاران به خود و مملکت کوتاه و تحول ثمر بخش و اسلامی در نظامات اجتماعی جامعه ارتش برقرار گردد.
ایجاد اشتغال کار برای کلیه افراد قادر و مایل به کار.
انجام پژوهش و تحقیقات و نوآوری علمی و فنی مورد نیاز در صنایع دفاعی و تدارکاتی و خدماتی با تدابیر زیر.
حالا ما امیدواریم که همان برنامههای فنی و صنعتی کردن را بتوانند اجرا کنند ولی نه اینکه بیایند برنامهای راجع به معیشت و اصلاح و غیره… مثل برنامههای سابق بدهند. من دیگر بیشتر از این صحبتی ندارم ولی واقعاً اگر مجلس فتحالباب بکند به فردی که واقعاً تا یک ماه مانده به پیروزی انقلاب این طور اعلام وابستگی به آن رژیم کرده است. ما در مقابل خانواده شهداء چه میگوئیم؟ والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته (احسنت- احسنت).
منشی- اولین موافق آقای میرزائی است که وقتشان را به آقای فاضل هرندی دادهاند.
فاضل هرندی- بسماللهالرحمنالرحیم. اللهم انطقنی بالصواب. من در رابطه با برادرمان جناب آقای سرهنگ اعتمادی شناختی ندارم و به این جهت در باره ایشان صحبتی ندارم. صحبت من فقط در باره برادر اکرمی است. در اینکه وزارت آموزش و پرورش یک وزارتی است از نظر حجم و کار چه کماً و چه کیفاً از بزرگترین وزارتخانهها است جای بحث نیست. در این هم که ما برای اغلب پستهایمان الان یک فرد ایدهآل از هر نظر نداریم این هم جای بحث نیست. بنده که اینجا خدمتتان صحبت میکنم یک نماینده و وکیل ایدآل نیستم. وکیل ایدآل مرحوم مدرس بود. الان اگر مرحوم آیت الله مطهری بودند و این پست را قبول میکردند همه ما با سر به استقبال ایشان میرفتیم. اما به طور نسبی امور باید ملحوظ باشد. ما در هر پستی چند چیز را لازم داریم:
یکی تعهد طرف. یکی استقلال فکری طرف، یکی مهارت در آن قسمت و تخصص نسبی در آن مسأله و دیگر طرح و برنامههائی که برای آن قسمت ارائه میدهد. برادر عزیزمان آقای اکرمی کسی است که هیچکس در تعهد ایشان و دیانت ایشان و اینکه ایشان از روز اول مقلد امام و پیرو خط امام بودهاند، هیچکس بحثی و سخنی ندارد. سوابق ایشان قبل از انقلاب، از اول پیروزی انقلاب تا به حال بر همه مشهود بوده و بهترین شاهد اینکه در اولین مجلسی که در نظام جمهوری اسلامی تشکیل شد یعنی مجلس خبرگان قانون اساسی برادرمان آقای اکرمی یکی از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، بعد هم هر پستی که به ایشان محول شده است، پست را قبول کردهاند الان هم که 6 سال از انقلاب میگذرد اگر در آن محدوده فعالیتشان تشریف ببرید باز از محبوبترین و محترمترین چهرهها هستند خصوصاً نسبت به کسانی که با ایشان در ارتباط بودهاند و باایشان همکاری داشتهاند، در این جهت ما بحثی نداریم. ایشان از سال 1343 که فارغالتحصیل شدهاند در آموزش و پرورش مشغول خدمت بودهاند بعد هم باز برای ادامه تحصیل به تهران آمدهاند که در آن زندگی نامه ایشان خواندهاید و حتی در این دوره دوم هم که موفق
نشدند به مجلس تشریف بیاورند باز سراغ همان پست قبلی خودشان و مدیر کلی آموزش و پرورش استان همدان رفتند. در تحرک ایشان در این قسمت همین بس که اوائل ماه محرم بود، بخشنامهای از امور تربیتی صادر شده بود که تمام دانشآموزان تا یک ماه روزانه میبایست یک ساعت مشغول عزاداری باشند. ما تقدس اصل عمل را کاری نداریم. اما در این شرایط بچهها را تحمیل کردن چه واکنشی دارد؟ و چه برایش بار میشود من نمیدانم، تنها کسی که از محل کارش به تهران آمد خدمت جناب آقای هاشمی. و خدمت جناب آقای خامنهای و بقیه دوستان، بالاخره این قدر تلاش کرد تا این بخشنامه را لغو کرد، جناب آقای اکرمی بود.
از طرفی برنامههائی که ایشان ارائه کرده ما دیروز با ایشان جلسه داشتیم و از ایشان مسائل را سؤال کردیم هم در امور تربیتی که ایشان در اصل ضرورت بودن این مسأله امور تربیتی میگوید، جای بحث نیست. امامیگوید از ریشه باید زیرو رو بشود چه محتویاتش و چه مسائلی که باید آنجا تنظیم بشود و چه کسانی که باید از آن کسان استمداد کرد، واقعاً طرح نوی است و شای خودشان هم ارائه بدهند و با این پیشنهادی که ایشان دارد طرح انشاءالله موفقیت آمیز خواهد بود.
از طرفی برای بالا بردن سطح آموزش. باز ایشان برنامه دارد. از ایشان سؤال شد عدهای از برادرانی که فعلا به عللی دراین وزارتخانه الان همکاری نمیکنند اعلان آمادگی کردهاند. چنانچه وسط کار اینها نتوانستند با شما همکاری کنند و کنار رفتند آیا برای بعد از این مدت هم شما الان برنامه دارید؟ ایشان گفتند بلی و بسیار برنامه جالبی را ارائه کرد. ایشان گفت من 3 سال قبل به مرحوم رجائی گفتم خوب است شما برای ارزیابی افراد یک بانک اطلاعاتی مردمی تشکیل بدهید. در هر وزارتخانهای، در هر قسمتی نیروهای به درد بخورد، نیروهای ارزنده، نیروهای لایق شناسائی بشوند. ایشان میگفت به نظر من خیلی بعید است در یک وزارتخانهای که 600 هزار نفر کارمندان آن را تشکیل میدهند 60 نفر که شایسته احراز مقام وزارت باشند وجود نداشته باشد. من این کار را از روز اول انجام میدهم. افراد را شناسائی میکنیم. افراد را ارزیابی میکنیم. حتی با کمال شجاعت گفت: اگر فردی را لایق تر و شایستهتر از خود دیدم پست را دو دستی به او تقدیم میکنم. این هم در قسمت جذب افراد. راجع به جذب افراد باز ایشان میگفت که جملهای را مرحوم شهید مظلوم بهشتی میفرمودند و این جمله دستورالعمل من است. که همیشه در دفع به حد ضرورت قناعت کنید، اما در جذب از حداکثر امکان استفاده کنید. این طرز تفکر ایشان است. در عین این که به هیچ دستهای، به هیچ گروهی، به هیچ جناحی وابسته نیست و مستقل است میگوید از همه نیروها و از همه افرادی که واجد شرایط باشند و بخواهند همکاری بکنند استفاده خواهند کرد. عرض کنم که در رابطه با این افرادی که الان از آموزش و پرورش به عنوان خدمت در سایر ارگانها از آنها استفاده میشود که حدود ده هزار نفر هستند و به قول ایشان بهترین افراد رفتهاند الان یا در جهان یا در نهادهای انقلابی یا در سایر پستها و چون به وجودشان آنجاها نیاز است مرتب تقاضا میشود که اینها باشند. باز برای برگرداندن این افراد به وزارتخانه به طوری که لطمه به آن ارگانها و نهادها هم زده نشود باز ایشان طرح و برنامه داشت. در هر جهت به طور خلاصه باید عرض کنم برنامههای ایشان برنامههائی است که اگر مجلس با ایشان همکاری بکند و اگر مسؤولین مربوطه باایشان همکاری بکنند انشاءالله موفق خواهد بود. کما اینکه در این پستی که در این مدت به عهده ایشان بوده است یعنی مدیر کلی استان همدان ایشان فرد موفقی است و بهترین دلیل مسؤول آموزش و پرورشهائی که در سطح استان بودهاند و بعضی از آن عزیزان الان در مجلس هستند. این خیال میکنم بهترین شاهد باشد و بهترین دلیل باشد. در هر صورتی با توافقی که بین برادر عزیزمان جناب آقای موسوی و ریاست محترم جمهور حاصل شده اگر برادران عزیز به آقای اکرمی رأی ندهید قصه وزیر مسکن و شهرسازی یادتان بیآید. چند ماه طول میکشد بعد هم آیا بتوانیم فردی قویتر پیدا بکنیم یا باز از ایشان استدعا بکنیم. مگر یادتان رفته که باز بیایند و قبول این پست را بکنند من خیال میکنم که با اینکه اول سال تحصیلی است و این وزارت عریض و طویل و وسیع واقعاً به یک فردی که بتواند نیروهای را جذب بکند و بتواند از افراد استفاده بکند نیاز شدید دارد من خیال میکنم رأی دادن به برادر عزیزمان آقای اکرمی چیز مطلوبی باشد. من بیش از این وقت عزیزان را نمیگیرم چون شاید آقایان حرفهای دیگری هم داشته باشند که بخواهند بزنند. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- مخالف بعدی.
منشی- آقای عباسی فرد مخالف دوم.
عباسی فرد- بسماللهالرحمنالرحیم، «اللهم و فقنا لماتحب و ترضی» من در باره جناب سرهنگ اعتمادی کاندیدای وزارت دفاع صحبتی نمیکنم چون هم برادرمان آقای یوسف پور اشاراتی داشتند و هم برادران دیگری برای توضیح در مورد سوابق ایشان و این وزارتخانه اعلام آمادگی کردهاند و با توجه به دیدگاههای مجلس و نمایندگان در مورد جناب سرهنگ اعتمادی و وزارت ایشان نیازی به صحبت نمیبینم. من در مورد برادری صحبت میکنم که خودم و میتوان ادعا کنم همه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صلاحیت دینی، انقلابی و اخلاقی ایشان کمترین شبههای نداریم، و چانه هم نمیزنم که ایشان رأی نیآورند رأی کافی هم در مجلس دارند. به این امید که این تذکرات در مقام وزارت برای خودشان و برای همکارانشان در وزارتخانه اثر مطلوب را بگذارد و یادآوری این تذکرات و این نکاتی که بیان میشود گاهی مفید باشد در برخورد با مسائل. یکی اینکه با توجه به شناخت کامل و کافی که از برادرمان جناب آقای اکرمی در دور اول مجلس شورای اسلامی که همکار بودهایم داریم ایشان کارآئی و قدرت بدنی کافی از نظر صحت مزاج برای وزارتخانهای که در برنامه خودشان اشاره کردهاند به معضلات ومشکلاتش در ایشان نمیبینیم.
یکی از نمایندگان- شما از کجا میدانید؟
عباسی فرد- از من نخواهید که توضیح بدهم.
یکی از نمایندگان- باید شورای پزشکی تشکیل بدهیم.
نایب رئیس- بعد خود ایشان پاسخ خواهند داد.
عباسی فرد- بله خودشان توضیح میدهند.
دوم این است که: وزارت آموزش و پرورش با ده میلیون دانش آموز و ششصد هزار کارمند و چهارصد واحد اجرائی و شصت و پنج هزار مدرسه و چهارصد وچهل میلیارد ریال بودجه سالانه براساس آنچه که خودشان در برنامه کارشان دادهاند از طرفی و رسالت تعلیم و تربیت و تضمین آیندهای روشن به لحاظ ساختن نسلی متعهد و آگاه نیازمند به یک مدیر مجرب با قدرت علمی کافی است بنده شخصاً نفوذ لازم برای حل معضلات و فصل خصومتهائی که الان در آموزش و پروش هست و صفحه چینی و شیرازه بندی وزارت آموزش و پرورش را در جناب برادرمان آقای اکرمی نمیبینیم. توجه داشته باشیم آقای اکرمی به سنگری به عنوان وزیر تشریف میبرند که اسطورههای مقاومت و شهدای بزرگواری مثل رجائی و باهنر از مشکلاتش مینالیدند. و ایشان به جای دانشمندی عارف به وزارت آموزش و پرورش می روند که از چهرههای سرشناس انقلاب بودند و دیدید که مجلس در صلاحیت دینی یا انقلابی یا اخلاقی آقای پرورش شک نداشت و به خاطر مشکلات آموزش و پرورش و آشفتگی در این وزارتخانه به ایشان رأی نداد.
مطلب سوم این است که مجلس میخواهد افرادی را که انتخاب میکند همانها وزیر باشند و اگر به آقای اکرمی رأی میدهیم از ایشان مسؤولیت میخواهیم. خدای نخواسته کارها در وزارتخانهها به دست وزرای بیمسؤولیت نباشد و قوانین و مقررات در آنجا ذبح شرعی نشوند و مثل گوشت قربانی بین افراد و گروهها تقسیم بشوند. من در اینجا به نخست وزیر محترم و خدمتگزار عرض میکنم، در رابطه با معرفی اشخاص دست و دل بازتری نشان بدهند. و به خصوص در مورد وزرائی که ضایعات و تلفات برخورد خطوط سیاسی میشوند، افرادی معرفی شوند که نتیجه جمعبندی نظرات موافقین و مخالفین آن وزراء در وزارتخانه باشند. و حاصل عرض من این است که دولت با ملاحظه معیارهای اسلامی و انقلابی به تدریج درصدد توسعه دیدگاهها باشد، نه تضییق.
مطلب چهارم بنده لیست برنامه های برادرمان جناب آقای اکرمی را که در مقام نوشتن خیلی سهل و ساده هستند میخوانم اگر چه نمیتوانیم به آنچه را که در آنجا آمده به معنی واقعی کلمه هم برنامه بگوئیم به دلیل اینکه اینها هدفهای والائی هستند که برای همه ملت ایران دولت، مجلس و وزارت آموزش و پرورش و هر فردی مطرح هستند و من هم میتوانم بگویم من که کاندیدا وزارت آموزش و پرورش نیستم اینها برنامههای من هم هستند. شما هم میتوانید این را بگوئید. اماکلید حل این معما و این مشکلات و آنچه
را که میخواهد این برنامههای اعلام شده را بر کرسی بنشاند و جامه عمل بپوشاند چیزهائی نبود که ما بتوانیم به آن اعتماد و اطمینان کنیم. ایشان برنامههائیکه فرمودند:
1-تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش و توجه خاص با آموزشهای فنی و حرفهای.
در راه حلی که ارائه شده در قسمتی از آن میبینیم که ایشان ستادی را وعده میدهند از گروههای معرفی شده در همان برنامه که تشکیل این ستاد بتواند به ایشان کمک کند این برنامه را انجام بدهد. و یک تغییر نظام اساسی در آموزش و پرورش انجام بدهد و آموزش و پرورش را به یک سازمان مطلوب و مقبول برای جامعه انقلابی و مسلمان برساند. توفیق ایشان در اینکه این ستاد را تشکیل بدهد و همکاری آن ستاد و رسیدن آن ستاد به این دیدگاه و جامه عمل پوشیدن و اینکه آیا کار آن ستاد برای تغییر نظام میتواند به عنوان یک برنامه قابل قبول برای مجلس مطرح باشد؟ تثبیت مدیریت متکی بر ضوابط اسلامی.
بسیار خوب است و خیلی هم آسان است بیان کردنش و گفتنش اما تثبیت مدیریت بین جریانها و گروهها و افراد و خطوط و برخوردهای موجود در آموزش و پرورش با این نیم سطر کلمات و نوشتن ان دراین کاغذ چیزی است که ما به آن امیدوار باشیم، خوب است، یک ایدهآل است. یک خواب طلائی است، اما آقای اکرمی مجلس و ملت و مردم تعبیر این خواب را در آینده نزدیکی از شما خواهند خواست.
تربیت وتوجه به وضع زندگی معلمان به ویژه آموزگاران.
چه توجهی؟ از کجا؟ شما که میدانید مسائل استخدامی، مسائل بودجهای مسائل مالی، مسائل و مشکلاتی که باعث شده است شما این وعده را بدهید نسبت به زندگی معلمان و به ویژه آموزگاران چیزی نیست که در حیطة اختیار یک وزیر و وزارت آموزش و پرورش باشد. راه حلش را شما بگوئید که از کجا و چگونه میتوانید؟ در آنجا چیزی که بتواند این موضوع را روشن کند بیان نشده. این وعده را اگر دولت هم مثل بسیاری از وعدههائی که داده میشود ولی در عمل به مشکلات بر میخورد. اگر صرفاً به عنوان یک وعده بود، دولت هم میگفت، قابل اطمینان به عنوان یک آرامش بخش حتمی نبود. تا چه رسد شما. صرفاً بدون اینکه بیان کنید چگونه یک هدف عالی را وعده دادهاید. و بالاخره نقاط محروم روستائی را وعده کردهاند که توجه کنند و کمبود فضای آموزشی را. انشاءالله که همه ما به امید تفسیرهای خوبی برای این وعدههای باشیم و برادرمان جناب آقای اکرمی هم برایشان آرزوی موفقیت خواهیم کرد. اما بنده شخصاً این بار را بسیار بسیار سنگینتر از آن میبینم که بنیه علمی و تجربی و نفوذ اجتماعی آقای اکرمی آن را حل کند. والسلام علیکم. رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- موافق بعدی را دعوت کنید.
منشی- موافق بعدی آقای رحمانی اصل هستند که وقتشان را به آقای رهامی دادهاند.
رهامی- سلام علیکم و رحمهالله و برکاته- بسماللهالرحمنالرحیم، الحمدلله ربلعالمین. اللهم و فقنا لما تحب و ترضی ولاتکلنا الی انفسنا طرفه عینابدا.
راجع به دو نفر از برادران که به عنوان کاندیدای وزارتخانههای آموزش و پرورش و دفاع از سوی برادرمان آقای نخست وزیر و موافقت جناب آقای رئیس جمهوری معرفی شدهاند بنده از فرصتی که برادرمان آقای رحمانی دادند ضمن تشکر از ایشان روی وزارت آموزش و پرورش صحبت میکنم و روی وزارت دفاع چون آشنائی ندارم عرضی ندارم.
راجع به آموزش و پرورش یک بحث این است که وضع موجود آموزش و پرورش چیست؟ و بحث دیگر این است که برای این وزارتخانه و حل مشکلات موجود چه کسی را میخواهیم، یعنی ضوابط آن کسی که باید انتخاب بشود، معیارهای آن کسی که باید انتخاب بشود وبحث سوم این میشود که آیا برادرمان آقای اکرمی دارای این ضوابط و معیارها هستند یا نیستند؟ و ما اگر معیارها را اول مطالعه کنیم وبخواهیم که ما دنبال چه کسی میگردیم آن وقت میتوانیم قضاوت کنیم که ایشان این ضوابط را دارند یا ندارند؟ بعد هم با طیب خاطر رأی بدهیم انشاءالله. اما راجع به مشکلات موجود آموزش و پرورش من فکر میکنم که هم لازم نیست زیاد بحث بشود چون الحمدلله خود برادرهای محترم، نمایندگان محترم در جریان هستند و هم وقت نیست آدم صحبت کند پانزده دقیقه فرصتی نیست که ما بیآئیم الان بحثی بکنیم روی آموزش و پرورش موجود. خود برادرها در این مدت به خصوص در بحث رأی اعتماد هیأت محترم دولت مفصل گرفتاریهای آموزش و پرورش موجود، اشکالاتی که آنجا هست بحث کردند خیلی از برادرها که تشریف داشتند قبلا معلم بودند شاید 30-40 درصد از نمایندگان محترمی که اینجا تشریف دارند شاید بیشتر از معلمین وزارتخانه هستند که قبلا بودند از دور و نزدیک آشنائی دارند گرفتاریها را. اجمالا میشود دسته بندی کرد گرفتاریهای آموزش و پرورش را به اینکه آموزش و پرورش موجود جوابگوی نیاز انقلابمان نیست، روز به روز آمار بیسوادی به خصوص در روستاها دارد بالا میرود با توجه به تولید بالای جمعیت و جوابگو نبودن آموزش و پرورش در مقابل این تولید جمعیت و رشد جمعیت. و مشکل کمبود معلم، مشکل حقوق معلمین، مشکل کمبود بودن فضای آموزش، مشکل فرار نیروهای حزبالله از آموزش و پرورش و اینکه برادران حزبالله متعهد که در بیرون هستند کمتر مایل به آمدن در آموزش و پرورش هستند مشکل ضعف مدیریتها، مشکل استفاده نکردن از افراد متعهد قدیمی که تجربه دارند و تعهدی دارند و مشکل کم بها دادن به مسائل پرورشی، امور تربیتی، مشکل عدم تغییر اساسی نظام آموزش و پرورش و اینکه کتابها، کتابهای قدیمی و کتابهای جدید هم بیحساب و کتاب نوشته میشود نتیجهای عاید ما نمیشود. مشکل اینکه حدود پنجاه درصد دانشآموزان دبیرستانی در رشته اقتصاد مثلا درس میزنیم که چه کنیم. اینهائی که در خارج فکرشان را پرورش دادند و در آب نمک خواباندندشان به درد این انقلاب نمیخورند. ما نمیگوئیم باید بیرونشان کرد ریخت بیرون، اما نمیشود پیش نمازشان کرد، میشود توی صف بایستند، خدمت کنند اما پست کلیدی حساس مثل وزارتخانه را نمیشود دستشان داد. حالا بیائیم این معیارها را روی ایشان بیان کنیم.
روی تعهد و تقوای ایشان. خوب برادرهای همدانی برادرهائی که اینجا تشریف دارید خیلیهایشان از علما، دیگران، سابقه ایشان را میشناسند. از قبل از انقلاب میشناسند تا حالا خیلی روشن است جای ابهام ندارد که بگوئیم اینجایش مبهم است. ایشان میخوانند و رشتههای فنی خیلی کم است. و نتیجهای هم این دبیرستانها برای ما ندارد. اکثراً از آن طرف بیرون که می آیند فقط منتظر میزی هستند که به آنها داده بشود، جذب بازار کار کمتر میشوند، آمادگی برای جذب بازار کار ایجاد نمیشود در آموزش و پرورش. همه منتظر هستند که یا دانشگاه بروند یا میزاداره به آنها داده بشود و قس علیهذا خودتان در همین ردیف میتوانید مشکلات موجود را در بیآورید. اما برای وزارتخانهای که این همه مشکلات دارد و با یازده میلیون دانشآموز و ششصد و پنجاه هزار معلم و دبیر و کارمند طرف است چه ضوابطی میخواهیم این را من خیل اجمال باید خدمتتان عرض کنم. فرصت خیلی کم است. اینکه اول ما آن معیارهای وزراء را بحث کنیم بعد هم بیآئیم وزیر خاص آموزش و پرورش را روی آن مطالعه کنیم. در صحبتها اجمال است این معیارها روی…
1-تعهد داشته باشد.
2-تخصص داشته باشد. و کنار تخصص میشود تجربه را هم به عنوان یک محور جدا بحث کرد که تجربه داشته باشد. قدرت جذب نیروها را داشته باشد یک حالت تکروی و حذف نیروها و اینکه فقط به خودش متکی باشد و اهل مشورت نباشد این حالت نباشد در آن. سابقه روشنی برای ما داشته باشد که محل چون و چرا نباشد یک رأی هست در هیأت دولت اعتبار هیأت دولت مطرح است. اعتبار مملکت مطرح است. از سوابقش مثلا چیزی در نیآید که بعداً مرتب انقلت روی آن گذاشته بشود. بعد مرتب سند توزیع بشود که بله این چنین بوده، چنان بوده. و این محورها را میشود یک قدری بازترش کرد. روی تعهد و علاقهمندیاش به اسلام و تشیع و ولایت فقیه باید خیلی بحث کنیم. کسانی که دارای تربیت اسلامی هستند در دوران انقلاب به خصوص در کوران انقلاب در ایران بودند این خیلی مهم است. از آنهائی نباشد که ده، پانزده سال در آمریکا یا فرانسه در آب نمک خواباندهاند، شستوشوی مغزی شان دادهاند آنها را آوردهاند ایران تا میرسد میشود وزیر یا معاون وزیر بعد مصیبت سر انقلاب در می آورد، بعد هم توی سرمان قبلا که آموزش و پرورش بود، دانشسرا بودند روشن است با چه جریانهائی کار میکردند در زندان برادرها اینجا هستند خود آقای بیات در زندان با ایشان هم بند بوده. خدا رحمت کند آقای شاه آبادی رحمهالله علیه خود آقای موحدی ساوجی بعضی از برادران، آقای بادامچیان و دیگران اینها در زندان با ایشان بودهاند
ببینند که در زندان ایشان اشتباه داشته، لغزش داشته، وابستگی به این گروه و آن گروه داشته خوب خط فکری اعتقاد به ولایت فقیه همینجا روشن میشود. الان یک ریش گذاشتن و انگشتر عقیق دست کردن و یک تسبیح شاه مقصود دست گرفتن و از این اورکتهای پاسداری پوشیدن ادعای حزباللهی کردن خیلی آسان است اما آن موقع که نفسها توی سینه بند شده بود و زیر تازیانه نفس کسی در نمیآید معلوم میشد چه کسی حزب اللهی است و چه کسی حزباللهی نیست. این خط فکری که این طرفی هست و یا آن طرفی نیست از زندان معلوم میشود، زیر شلاق معلوم میشود. خوب ایشان چهار، پنج سال در زندانهای رژیم بوده. آقایانی که همدان میرفتند منزل ایشان میرفتند آشنائی داشتند تا حالا بعد هم به خاطر همان سوابق به عنوان عضو خبرگان اول انتخاب میشوند میآیند مجلس خبرگان اول. حرکتش هم در خبرگان اول مشخص است بعد هم میروند مدیر کل آموزش و پرورش میشوند دوباره میآیند مجلس خبرگان اول. حرکتش هم در خبرگان اول مشخص است بعد هم میروند مدیر کل آموزش و پرورش میشوند دو باره میآیند مجلس، درمجلس یکی دو سال خدمتشان بودیم. برادران اینجا بودند با ایشان همکاری داشتند. بعد از مجلس اول هم باز مدیر کل آموزش و پرورش همدان میشوند پس هیچ جای سؤال و ابهامی ندارد در سابقه مبارزاتی و خط فکری ایشان. برادرهائی که میگویند که آدم قوی باشد از نظر سیاسی ما وزیری داشتیم که یک روز هم در خیابانها در سال 56-57 مرگ بر شاه نگفته. اصلا قبلا از انقلاب سال 50 مثلا رفته 57 آمده، شده فلان مسؤول. اینجا گفتند که آقا این مسائل را مطرح نکنید ایشان تخصص بالائی دارد. حالا دیگر آن رد شده ما نمیخواهیم بحث کنیم. اما آنجا این حرف که رجل سیاسی باشد، قوی باشد اصلا مطرح نبود گفتند تخصص کافی است نماز خواندن باشد کافی است. ما میگوئیم ایشان از حیث سابقه مبارزاتی و سیاسی و تعهد و تقوی و اخلاص خیلی بالاتر از کسانی است که ما قبلا همینجا به آنها رأی دادیم که یک روز در این خیابانها مثل این بچه محصلها و مثل این بچه کارگرها نرفتند «مرگ بر شاه» بگویند. اما گفتند که خوب است و در بیرون هم بوده مثلا نقطه قوتش این بوده که گوشت ذبیحه اسلامی مثلا میخورده. این نقطه خیلی مثلا قوی بوده این از نظر سابقه. آشنائی با مسائل اسلامی با مسأله حدیث دارد با علما نشست و برخاست کرده است. تا حدی به مسائل فقهی و حدیث و علوم عربی و تفسیر و غیره کلاسهائی داشتند و آشناهائی داشتند و زبان روحانیت را میفهمد. در زمینه «عدم وابسته بودن به جریانهای سیاسی». خوب برادران میدانند یک نفر هست که مدعی باشد بگوید ایشان به یکی از جریانهای سیاسی که مورد قبول ما نیست وابستگی داشته؟ اتفاقاً نقطه قوت ایشان که جناب آقای خامنهای هم تأیید کردند که آدم مستقلی هست وابسته به این جریان و آن جریان نیست. این یک مسأله. بعد میآئیم مسأله تخصص و تجربه. ما برای آموزش و پرورش چه تخصصی میخواهیم؟ ما میخواهیم برویم از قم یک مجتهد وخود رأی بیآوریم در آموزش و پرورش بگذاریم، ما میخواهیم مثلا یک مهندس مکانیک بیآوریم در آنجا بگذاریم یک متخصص طب بگذارید؟ تخصصی که لازم است در آموزش و پرورش چه تخصصی هست؟ ایشان لیسانسشان را از دانشسرا گرفتهاند. در رشته روانشناسی. فوقلیسانسشان را از دانشسرا گرفتهاند. در رشته روانشناسی. فوقلیسانشان هم امور پررورشی بوده و کسی است که تخصصاش به درد آموزش و پرورش میخورد. در آموزش و پرورش ما لیسانس و فوق لیسانس داریم دیگر بالاترش همین ها است. حالا شاید یکی، دو تا مثلا دکتر و اینها داشته باشیم اما بالاترین مدارک موجود در آموزش و پرورش لیسانس و فوقلیسانس است. پس تخصصشان در ردیف بالای موجودین آموزش و پرورش است. کارشان هم حدود بیست سال کار آموزش و پرورشی داشتند از مدیر کلی و معلمی واستادی دانشسرا الی ماشاءالله کار کردهاند درد را میفهند در آموزش و پرورش چه میگذرد دردها 1، 2 ، 3، 4 چیست ما نشستیم با ایشان صحبت کردیم در چند جلسه، دوره قبل هم تشریف داشتند اینکه ایشان برای گرفتاریهای آموزش و پرورش چون خودشان آنجا بودهاند حرف دارند، راه حل دارند، گرفتاریها را میفهمند این فرق میکند با این که یک کسی را ازبیرون بیآوریم و باصلعلیمحمد بیآئیم وزیرش بکنیم که ایشان مثلا تخصص خیلی بالا در فقه دارد، در ادبیات عرب دارد. ممکن است ایشان نظر خوبی در تربیت اسلامی داشته باشد خوب از آن آقا هم باید استفاده کنیم. نه فلان آقا در خارج بوده تخصص بالائی هم در فلسفه مثلا دارد در نمیدانم فلان فن غربی دارد فیلسوف بالائی هست. اما این قهرمان فلسفه یا قهرمان فقه میتواند وزیر آموزش و پرورش باشد؟ میتواند درد معلمین و محصلین و بچه محصل را بفهمد؟ این قضیه روانشناسی کودک، روانشناسی بچه راهنمائی روانشناسی دبیرستانی خیلی مهم است. کسی بفهمد که در این مدارس چه میگذرد، درد محصل چیست؟ گرفتاری چیست؟ همین طوری نیآید یک کتاب بنویسد و چاپ کند، پس فردا بگوئید که نه این کتاب خوب نشد و عوضش کنید. یا نه فلانی تخصص بالائی دارد و مدرک بالائی دارد، اما مثلا پس فردا بگویند که آقا ایشان در فلان انجمن بوده و بعد مدرک برایش پخش کنند از همان اول زیر پایش را خالی کنند. خوب این مهم است این که در دل محصلین و معلمین جای میگیرد در دل جامعه جامیگیرد. یک انقلتی فردا رویش نگذارند مردم. پس از نظر تعهد و تخصص و تجربه کار ما بالاتر از حالا نمیگویم که در 650 هزار آدم دیگر سرند کنیم هیچ بالاتر از این گیر نمیآمد. اما عرض میکنم در دو سه ماهی که بوده، صحبت شده از آقایان خواستند، خود آقای نخست وزیر نامه نوشته بودند به آقایان وکلا که شما آدمهائی را که دارید معرفی کنید. خوب برادرهائی که معرفی کردند آنهائی که میگویند نه! ما باید دنبال قهرمان بگردیم، گرفتاری آموزش و پرورش قهرمان پروری است؟ نبودن قهرمان است؟ ما مثلا عذر میخواهم یک رستمالعلما میخواهیم بگذاریم آنجا که خیلی مثلا آدم قهرمانی باشد؟ ما آنجا در این دو سه ماه که گشته شده به ایشان رسیده شده و چند نفر از برادرهای دیگر. توی این چند نفر هم یک عدهای که مورد قبول آقایان هست و صحبت شده برادرهائی مثل آقای کتیرائی و دیگران قول همکاری دادهاند برادرهائیکه در انجمنهای اسلامی معلمین بودند جاهای دیگر بودند در آموزش و پرورش استخوانی خرد کردهاند 10-20 سالی تخصص دارند، تجربه دارند دلسوزی دارند. جلساتی خودشان دعوت کردن آقای اکرمی را قول همکاری داده شده. بنابر این آن مسأله هم حل است. اما حالا در دو سه ماهی که به ایشان رسیدیم ما فرض کنید اگر کسی دیگر هم دنبالش بگردیم در یکی دو ماه آن آقایانی که نظرشان روی کسی دیگر هست خوب تشریف میآوردند به آقای نخست وزیر معرفی میکردند چرا معرفی نکردند؟ میگویند بله یک آقائی هست مثلا خیلی تخصص فقهی بالائی دارد و متخصص مسائل عرض کنم که تربیت اسلامی هست خوب آن هم میتواند بیآید همکاری کند. اما بنده طلبه کوچکی هستم و خاک پای علما هم نمیشوم. یک مجتهد عالی قدر قریب به اجتهاد یا خودش مجتهد باشد در آموزش و پرورش نمیتواند موفق باشد، باید خودی باشد. همینطور که در وزارت دفاع این صحبت بود که یک برادر حزباللهی خیلی متدین که پاسدار باشد یا بسیجی باشد خیلی هم حزباللهی باشد در وزارت دفاع باید ما یک ارتشی بگذاریم. باید یک سرهنگ بگذاریم، باید تیمسار بگذاریم. درست است که شما یک پاسدار هم بگذارید، آنها قبول میکنند به خاطر فرمان امام یا رأی مجلس مخالفت نمیکنند اما این فرق میکند. (نایب رئیس- وقت شما تمام شده است). این روی این مسأله. بعد میآئیم روی برنامههای ایشان. ایشان روی تغییر مقاطع، نظام آموزش و پرورش و کوتاه کردن این مقاطع، ایجاد رشتههای جدید. روی امور تربیتی را باید اصلاح کرد، سروسامان داد، گیرهایش را رفع کرد، باید هماهنگ با مدیریتها باشد، امور تربیتی. اما اصل امور تربیتی، اصل این که پرورش مقدم بر آموزش است. ایشان جزوهای در همین زمینه، در همدان که بودند، در دانشسرا، دادهاند، آنجا توزیع شده، کار شده، قبلا نظرشان این بوده روی بودجه آموزش و پرورش، ریو معلمین جدید، یک حرفی هم اینجا عرض کنم. همان روز هم که بحث آقای رجائی (خدا رحمت کند انشاءالله) بود، همین حرفها بود که ایشان تخصص ندارد. خوب آقای رجائی (نایب رئیس- وقت تمام شده است). (رحمهالله علیه) تخصصشان چه بود که موفق شدند به عنوان یک اسوه آموزش و پرورش مطرح بشوند؟ ایشان هم دبیر بودند، معلم بودند مثل برادرمان آقای اکرمی و سابقه مبارزاتی بالا و این که فوقلیسانس ریاضیات ظاهراً داشتند. (در همین زمینهها). منتهی آمدند و اخلاص داشتند و تعهد داشتند و دلسوزی داشتند. درد را میفهمیدند. بقیه هم دورش را گرفتند. من همینجا عرض کنم هر کسی دیگر را شما بگذارید. اگر همکاری نشود، اگر برادران فکر ندهند، کمک نکنند، هیچکس در آموزش و پرورش موفق نخواهد شد. اما اگر یک آدمی باشد که دفع نکند، همه را پخش نکند. ما گفتیم آقا شما، با چه کسی کار خواهید کرد؟ میفرمایند کسی که متعهد به اسلام باشد و متعهد باشد و ولایت فقیه را قبول داشته باشد و فردا کتاب کمونیستها را در مدرسهها پخش نکند و قول همکاری
بدهد و بیاید، ما دنبال یک جریان… شما هم دارید معرفی کنید و خود برادران ایشان فرمودند همین سه شنبه آینده به امید خدا اگر رأی بگیرند من میآیم این جا و از شما تقاضای کمک میکنم که آدم دارید آنجا هست، باز هم شما معرفی کنید. (نایب رئیس- وقت تمام شده است). همکاری بشود. نرود آنجا پشت میزش بنشیند و دیگر پیدایش نشود تا بحث بودجه سال دیگر. برادران هم بحث بودجه هست. گیر کمبود معلم هست. گیرهای دیگر هست که شما باید حل کنید. درمجموع که ما بحث کردیم بینی و بینالله، بنده و برادرانی که مشورت کردیم. جلساتی گذاشتیم رسیدیم به ایشان. از برادران محترم تقاضایم این است. با توجه به این که باید وزیری آنجا برود و با قاطعیت و برندگی و پشتکار کار کند. ایشان احتیاج به رأی بالائی دارد. باید کمک بشود. کسی که با رأی ضعیف آن جا برود نمیتواند، مشکل باز ایجاد میشود. پشتیبانی کنند برادران، کمک کنند. توکلت علیالله. میرویم جلو و مشکلات آموزش و پرورش را با کمک برادران و هم فکری دوستان انشاءالله ایشان موفق میشود حل کند انشاءالله من خیلی عذر میخواهم وقت عزیز برادران را گرفتم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- مخالف بعدی آقای محمد علی هادی.
احمد کاشانی- تذکر آئیننامهای دارم.
نایب رئیس- بفرمائید.
احمد کاشانی- بسماللهالرحمنالرحیم، این قانون اساسی میگوید، آئین نامه هم عیناً تصریح دارد که وزراء با پیشنهاد نسخت وزیر و تصویب رئیس جمهور به مجلس معرفی میشوند. معمولا روی ورقهای که به اصطلاح ابلاغ میشد این قضیه. هر دو تا امضاء وجود داشت. هم امضاء نخست وزیر، هم امضاء رئیس جمهور. البته نه این که بخواهیم بگوئیم موافقت رئیس جمهور وجود ندارد ولی این کار باید…
نایب رئیس- نامهای که توسط رئیس محترم مجلس خوانده شد، امضای هر دو را داشته است.
احمد کاشانی- ولی خوب آن که توزیع میشد در مجلس بین نمایندگان. هر دو تا امضاء وجود داشته، همیشه رویه بر این بوده و طبیعتاً…
نایب رئیس- بلی، اگر چنین چیزی هست میگوئیم اصلاح کنند یعنی نامهای که خوانده شد داشته حالا ممکن است آن را هم ببینیم که چه طور است. آقای هادی بفرمائید.
هادی- بسماللهالرحمنالرحیم، الحمدلله ربالعالمین والصوه والسلام علیسیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین. (حضار صلوات فرستادند) اعوذباللهمنالشیطان الرحیم «انالله یا مرکم ان تودواالامانات الی اهلها» بنده به عنوان مخالف با وزارت جناب آقای سرهنگ اعتمادی به عنوان وزیر دفاع میخواهم صحبت کنم.
در ابتدا این تذکر را بدهم که وزیر در جمهوری اسلامی یک معیارهائی دارد که همه نمایندگان محترم و مردم ما آن معیارها را دیگر تا به حال شنیدهاند و میدانند، اما باز هم من عرض میکنم، فردی که در جمهوری اسلامی ایران میخواهد وزیر بشود و یک عضوی از کابینة یعنی یک بیست و چهارم از قوة مجریه این انقلاب باشد و بار مسؤولیت نه تنها وزارت خودش را، بلکه بار مسؤولیت اجرائی انقلاب عظیم ما را به عهده بگیرد باید در درجه اول تعهد داشته باشد و تخصص داشته باشد و در آن وزارت خانه قدرت کار داشته باشد و توان برخورد با مشکلات و مسائل پیچیده داخلی و خارجی که هر روز بر سر ما میبارد توان این برخورد را با این مسائل و حل این مسائل و ارائه راه حل در مقابل این مسائل داشته باشد. این به صورت کلی یک وزیری است که برای وزارتخانه معرفی میشود. در وزارت دفاع اضافه بر آن مسائلی را که یک وزیر باید دارا باشد واضافه بر آن قدرتی را که یک وزیر باید در هیأت دولت داشته باشد و از خودش بروز بدهد غیر از آن در وزارت دفاع با توجه به اهمیت مسأله یک وزیر یک ویژگیهای دیگری را نیز دارا باید باشد که آن ویژگیها در جناب آقای اعتمادی نیست.
شما توجه دارید که وزیر دفاع عضو شورای عالی دفاع است و عضوی در هیأت دولت. بنابر این از نظر سیاسی و اعتماد و قدرت و اراده باید در حدی باشد که مهمترین مسائل کشور را او میخواهد برایش تصمیمگیری بکند (این را دقت بفرمائید).
امروز مهمترین مسألة نها تنها ایران، اگر بگوئیم ایران که حق مطلب را ادا نکردهایم، نه تنها مهمترین مسألة جمهوری اسلامی، بلکه مهمترین مسأله منطقه و مهمترین مسألة جهان جنگ است. جنگی است که به این انقلاب تحمیل کردهاند براین نابودی این انقلاب و بسیاری از کشورها و قدرتهای بزرگ اولین اولویت در سیاست خارجیشان جنگ است. و آقای اعتمادی میخواهند سرنوشت جنگ را در دو جا تعیین کنند. یکی در شورای عالی دفاع و یکی در هیأت دولت. و قطعاً با شناختی که بنده تحقیق کردهام و در کمیسیون دفاع هم به عنوان نایب رئیس از جاهای مختلف از روزی که این جا رأی نیاورد آقای سلیمی و ما رفتیم از آن روز شروع کردیم. و افرادی را هم معرفی کردیم. ایشان به هیچ وجه قدرت این مسأله را ندارند. توان این مسألة را ندارند که در شورای عالی دفاع بنشینند و برای این کار عظیم تصمیم گیری کنند. مسأله دیگری که وجود دارد در رابطه با وزیر دفاع و قابل دقت است این است. وزیر دفاع مسؤول (همان طور که آقای نخستوزیر فرمودند) مسؤول تدارک جنگ است و کلیة خریدهای نظامی ما را او باید امضاء بکند. تمام خریدها را او باید تأیید بکند. و از کانال وزارت دفاع است. و با این همه مشکلاتی که ما در خرید داریم و با این همه گرفتاریهائی که برای ما به وجود می آورند. وایشان به هیچ وجه نمیتوانند، یک کار عظیم است. شما میلیاردها ریال، در سال تصویب میکنید. بودجه دفاعی خوب چه؟ حالا جنگ مسأله اصلی است. جنگ که مسأله اصلی است، عناصری که باید این جنگ را به پیش ببرند و ادامه بدهند چه کسانی هستند؟ یک بخش عظیم آن وزارت دفاع است وزیر دفاع است. که این جنگ را میخواهد تدارک بکند و در خریدها بسیار مسأله داریم ما و ایشان قدرت برخورد و قدرت حل این مسأله را به هیچ وجه ندارند و بسیار ضعیفند. حالا من البته برای این بسیارها، بعد میرسیم به دلیلش، در ذهنتان باشد. میرسیم به صنایع نظامی. یکی از کارهای اختصاصی وزیر دفاع که باز وزیر دیگری این کارها را ندارد صنایع نظامی است و نمایندگان محترم توجه داشته باشید بسیاری از مشکلات را در جنگ باید حل کرد. نگوئید، حالا جنگ تمام میشود، بعد یک فکری میکنیم. بهترین برنامه ریزیها را کشورهای دیگر در ایام جنگ میکنند، در دوران جنگ میکنند. و ما در دوران جنگ است که صنایع نظامی را باید به کار بیندازیم. در دوران جنگ است که همه اینها باید دست به دست هم بدهند و صنایع نظامی ما راه بیفتد، نه این که ما صنایع نظامیمان را مرتب هر روز با تغییر مدیریتها، با ضعفها با باری به هر جهتها، نتوانیم راه بیندازیم تا خوب جنگ که تمام شد انشاءالله مینشینیم یک فکری میکنیم. مطمئن باشید اگر در ایام جنگ نشد، در ایام غیر جنگ به مراتب مسأله کندتر پیش میرود. و ایشان در صنایع نظامی بودهاند ونه این بودن در صنایع نظامی را یک کسی بیاید در موافقت به عنوان یک نقطه قدرت و قوت استفاده کند. ایشان در صنایع نظامی بودهاند ونتوانستهاند اداره کنند و ایشان آنجا بودهاند و رفتهاند استعفاء دادهاند و آقای سلیمی، ما تلفن کردیم گفتند که: ایشان گفته من نمیتوانم. حالا این نمیتوانم و این عجز و این استعفاء برای نتوانستن از دو حال خارج نیست. یک موقع است میخواهی استعفاء بدهی. خوب آدم استعفاء میدهد میرود. دلیل دارد. ممکن است شما الان بگوئید که بنده به مدیریت آن زمان اشکال داشتم، به این دلیل استعفاء دادم. اگر اشکال داشتید خوب قدرت باید داشته باشید در برخورد، و توضیح و ارائه دلیل وگفتن این که ما این دلیلها را داریم، به مدیریت اشکال داریم پس ما استعفاء میدهیم. نه این که بگوئید ما نمیتوانیم، ما قدرت ندرایم، ما ضعف داریم. این حالت را شما حالا میخواهید کسی که در صنایع نظامی بوده و نتوانسته کاری را از پیش ببرد دو باره ما برگردانیم مسلط بکنیم بر شورای عالی دفاع، بر هیأت دولت و بر صنایع نظامی به عنوان این که برود آن جا را راهاندازی بکند. من ایشان را، بلی، در تدین در آن چیزهائی که گفتهاند من حرفی نمیزنم، ولی برادران تنها تدین کافی نیست. لازم هست ولی کافی نیست. اگر یکی آدمی نماز شب خوان هم باشد، متدین هم باشد. البته خیلی بهتر است که یک آدمی هم نماز شب بخواند هم بتواند اداره بکند. ولی تدین را ما تنها کافی نمیدانیم ولی لازم میدانیم
خوب تدین دارد حالا آن حرفهائی که زدند البته من نمیدانم چیست. آن سندها را ارائه دادند. من در آن دیگر صحبتی نمیکنم. اما این تنها کافی نیست که بگوئیم یک آدمی نماز میخوانده. خوب بلی اگر نماز نمیخواند که جرأت این که کسی اصلا صحبت بکند که او وزیر بشود اصلا مطرح نبود. مگر بحث این است که کسی نماز میخوانده یا نمیخوانده یا متدین بوده یا نبوده. بحث در این است که بار سنگین این انقلاب را ما میخواهیم به یک نفر بدهیم، فقط بیائیم بگوئیم او آدم خوبی است آن کافی نیست. ما در کمیسیون دفاع بارها بحث کردیم. افرادی را هم معرفی کردیم. البته حالا نمیدانم. دلیل داشته لابد که پذیرفته نشده، ولی همین الان در مجلس شورای اسلامی من نظر خواهی کردم از برادران عضو کمیسیون دفاع بودند 9 نفر مخالف بودند که من گفتم من اجازه میخواهم که بگویم 9 نفر مخالفند. گفتند بگو یکی از آنها گفت من مخالفم به توان دو. گفتم بسیار خوب این را هم من میگویم. دو نفر ازآقایان ممتنعاند یعنی نهایتاً 11 نفر رأیی که میدهند رأی مثبت نیست و دو نفر موافق هستند و این را دقت بکنید اگر ما برای کمیسیونهای مجلس ارزشی قائل هستیم، اگر آن اطلاعاتی را که به کمیسیونها میرسد برایش ارزشی قائل هستیم، به تخصصی که در طول مدت کمیسیونها پیدا کردهاند ارزشی قائلیم، این نظر کمیسیون دفاع بود که 9 نفر مخالف بودند، البته نه در کمیسیون، من نظر کمیسیون دفاع بود که 9 نفرمخالف بودند، البته نه در کمیسیون، من نظرخواهی همین الان در مجلس کردم 9 نفر مخالف بودند و دو نفر فقط موافق بودند و دو نفر ممتنع. البته در کمیسیون هم که ظاهراً من نبودم، صحبت شده. دو سه نفر موافق بیشتر نبودهاند. این است که من از برادران عزیز، از نمایندگان محترم خواهش میکنم رأی نیاوردن یک وزیر هیچ مسألهای نیست. نه برای مجلس و نه برای خود وزیر. و من مطمئنم که اگر انسانی باشد که قدرت را در خودش نبیند که ایشان، جناب آقای اعتمادی در کمیسیون هم اظهار عجز را کردهاند و گفتهاند که یک نفر دیگر را پیدا بکنند، حتی یک روحانی را پیدا بکنند من حاضرم در خدمت او کار بکنم. این طور نمیشود با مسائل کشور برخورد کرد که ما از اولش شک داشته باشیم و از اولش اظهار عجز بکنیم. آن کلیاتی را هم که آقای نخست وزیر فرمودند، ما کلیات را قبول داریم. آن دستورالعملی که به عنوان برنامه تکثیر کردند و در اختیار نمایندگان قرار دادند آن را همه قبول دارند. چه کسی است که قبول نداشته باشد که ما باید به خودکفائی برسیم. آن کلیات را ما قبول داریم ما در کبری صحبتی نداریم. مادر صغری صحبت داریم. ما میخواهیم بگوئیم آن کلیاتی که آقای نخست وزیر فرمودند بر این آقای اعتمادی انطباق ندارد. ایشان نیستند آن مردی که بروند این کلیات را و این حرفها را بتوانند در آنجا پیاده بکنند. برای شخصی هم که به مجلس معرفی شده هیچگونه نقضی نیست که رأی نیاورد که من اعتقادم این است اگر انسانی در خودش احساس ضعف میکند و رأی از مجلس نیاورد به مجرد خروج از مجلس باید یک سجده شکری را به جا بیاورد که خدا این بار عظیم مسؤولیت را به عهدهاش نگذاشت و این به آن معنا هم نیست که ما از یک فردی استفاده در جائی دیگر نکنیم ما این راهم نمیگوئیم اما میگوئیم ایشان به درد این کاری را که پیشنهاد شدهاند یعنی وزارت دفاع، به درد این کار نمیخورند. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- متشکرم، موافق بعدی.
منشی- موافق بعدی آقای قاضی زاده.
قاضی زاده- وقتم را میدهم به برادرمان آقای اصغری.
منشی- آقای اصغری وقت آقای قاضی زاده را میتوانند صحبت کنند.
محمد اصغری- بسماللهالرحمنالرحیم، الابذکرالله تطمئن القلوب. صحبت من در خصوص جناب آقای اکرمی به عنوان یک شاگرد دبیرستانی است که 30 سال قبل از استاد خودش دارد صحبت میکند. بنده معیارهائی را که با توجه به حضورم در دولت جناب آقای مهندس موسوی و با توجه به همه مسائلی که در انقلاب ما بوده، معیارهائی را برای انتخاب شخص وزیر فکر کردم و بیان میکنم. تعهد به اسلام و انقلاب هست، تخصص هست و سابقه کار، مبارزات انقلابی هست، خانواده شخص مؤثر است، مدیریت هست، هماهنگی با جناب آقای نخست وزیر و دولت هست که اگر هماهنگی نباشد وضع مختل است. آشنائی با مردم و مجلس هست، هماهنگی با نیروهای حزباللهی هست وخطامامی و آنهائی که به انقلاب دلسوزند، تحت سیطرة گروه و باند مشخصی نبودن هست. وارادت مردم به آن شخص. جداً این معیارهائی را که بنده شمردم در برادر عزیزم جناب آقای اکرمی وجود داشته از قدیم الایام. راجع به تعهد و اخلاص ایشان نسبت به مقررات و احکام اسلام و انقلاب اسلامی زیاد صحبت نمیکنم. همه میدانند. النهایه زمانی را به خاطر میآورم که 20 سال قبل در همدان و در قلمرو استان شاید اگر بگویم کسی با آن سوزو با آن تلاش کار نمیکرد و فعالیت در مسیر انقلاب اسلامی نمیکرد و نمایاندن اسلام صحیح، واقعاً گزافه نگفتهام. کلاسهائی که تشکیل داده بودند، مبارزاتی که داشتند، حضور جناب آقای اکرمی از استان همدان در مجلس خبرگان، تعهد و علاقه مندی ایشان را به اسلام واین خصیصه را که مردم ایشان را به این عنوان میشناسند نشان میدهد.
در مورد تخصص، ایشان در حدود 26 سال سابقه در امور آموزش و پرورش دارد و در پستهای مختلفی در این وزارتخانه کار کرده، مسؤولیتهای مختلفی داشته، قبلا مدیر کل استان بوده و بعداً از طرف مردم به مجلس شورای اسلامی راه پیدا میکنند و باز بعد ازطی این دوره، دو باره همان مردم مکرر در مکرر با طومارهای بسیار وسیع تقاضا میکنند (مردم همدان، علماء همدان و حتی فرهنگیان همدان) که مجدداً جناب آقای اکرمی به همین سمت برگزیده شوند. خود علاقه مردم و فرهنگیان نشان میدهد قدرت جذب را، قدرت اداره و مدیریت را. تحصیلات ایشان هم که مشخص است دراین رشته بوده و کسی هم بود که فعال در این رشته بود از 23- 24 سال قبل. در مورد تخصص هم اگر یکی از معیارهای قوی باشد در انتخاب افراد. برادرمان جناب آقای اکرمی این تخصص را دارند. در خصوص مبارزه نه تنها ایشان دوبار، سه ماه و 4 سال در زندان بوده بلکه مبازرات ایشان با امواج بیدینی و اسلام زدائی که در ایران بود و از جمله در استان همدان بود با سوز عجیبی که ایشان با همین دانش آموزان، دانشجویان، در تمام محافل فرهنگی کار میکرد، مبارزه با چپیها که آن موقع سخت فعال بودند، بنده هرگز فراموش نمیکنم. عامل دیگری که هست، خانواده است. خانواده ایشان در استان همدان به تقوی و تقدس مخصوصاً ابوی محترم ایشان معروف هستند و حتی ارادت عجیبی که پدرایشان و خانواده به حضرت سیدالشهداء دارند. این دیگر آن جاز با نزد است. هماهنگی با جناب آقای نخست وزیر را جداً روی این پارامتر و عامل بنده تأکید میکنم. امکان ندارد قویترین فرد در این مملکت نخست وزیر باشد، بدون هماهنگی اعضاء بتواند آن چنان که در خور این انقلاب است کار بکند. بنده در دولت بودهام. اخلاقیات، رفتار، تفکرات نخست وزیر محترم و اکثر وزراء را میشناسم و جناب آقای اکرمی میتواند هماهنگ باشد.مسأله دیگر مدیریت است. برادرعزیزمان جناب آقای عباسی فرد به دو سه نکته اشاره کردند. یک ضعف جسمی، ضعف جسمی در همة مسؤولین ما نمیخواهم بگویم در همه ولی در بعضیها که در مسؤولیتهای بسیار بالائی را داشتهاند بوده. رئیس جمهور ما مورد ترور آن ناجوانمردان قرار گرفت و با همان ضعف توانست اداره بکند. ریاست محترم مجلس ما و حتی جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم ما ایشان هم ضعف جسمی شاید داشته باشند و اکثراً مسؤولین هستند که دارند و این ضعف جسمی چیزی نیست که کسی که این ضعف جسمی را در زندان دیده، کسی که در مسیر انقلاب اسلامی دچار بک ضعف جسمی شده. چطور ما این را به عنوان یک ضعفی تلقی بکنیم. مدیریت، بعضیها میگویند که از نظر اجرائی ضعیف است. چه کسی آقای اکرمی را آزمایش کرده در کار اجرائی؟ اگر کسانی آزمایش کردهاند در آموزش و پرورش و مدیر کلی آموزش و پرورش همدان ایشان جز قدرت، جز تلاش، جز جذب و جز ارادت مردم چیزی را به ارث نبرده. تلاش فوقالعاده بود از بیست سال قبل. ارادت مردم هر روز بیشتر وارادت فرهنگیان و آموزش و پرورش به قدری زیاد که اصرار و مکرر در مکرر تقاضا کردند جناب آقای اکرمی دو باره به همدان مراجعت بکنند. ایشان جز مدیر کلی همدان به آن معنا کار اجرائی نداشته که کسی بگوید ضعیف است. ضعف اجرائی، برادران و سروران محترم این جاست که کسی را در یک جائی بگمارند و پرو بال او را ببرند و از هر جانب به او حمله کنند بعد بگویند پرواز کن. شیر مرد، هر کس قدرتمندترین مرد هم باشد اگر از هر جانب تحت حملات باشد نمیتواند کار بکند نمیدانم. بنده در تاریخ هم خواندهام از پیرمردها هم شنیدهام میگویند انگلیس زمانی که میخواست رضاخان را به عنوان یک قدرت بسیار قوی به مردم معرفی بکند و این کار را هم کردند، به هر صورتی که مردم در خانههایشان اسم او را میشنیدند میلرزیدند، یاد میدادند به بعضی از سرهنگهای غولپیگر که رضاخان میخواهد
از فلان جا بازدید بکند و شما زمانی که برخورد میکنید خودتان را یک مرتبه به بیهوشی بزنید. یعنی که از هیمنه و قدرتی که رضاخان دارد من بیهوش شدم و این بارها اتفاق افتاده بود. واین پیرمردها میگفتند که اعلیحضرت بزرگ را زمانی که فلان سرهنگ قدرتمند دید عقب عقب چند قدم رفت و افتاد. از آن قدرتی که داشت. نه این قدرت فردی نیست. این قدرتی است که استعمار میخواست به یک شخصی بدهد تا بهتر بتواند استثمار بکند. مگر شهید بزرگوار ما که اسوهای هست در انقلاب، جناب آقای رجائی مگر از نظر فردی خیلی قدرت داشت. زمانی که ایشان معرفی شد اولین بار یادتان هست به عنوان یک سمبل مقاومت و قدرت نبود. نیروهای انقلابی، نیروهای اراتمند و دلسوز به انقلاب دور شهید رجائی را گرفتند و در برابر تمام قدرتهائی که ضد خط امام حرکت میکردند رجائی شد سمبل قدرت و سمبل مقاومت. یعنی این همکاری، این همآهنگی، این حمایت. این حرمت و احترامی که به شخصی جامعه قائل میشود قدرت به او میدهد. فرد را آن چنان قوی میکند که مبتکر میشود. اما زمانی که شخصی از هر جانب زیر حملات توطئه است قویترین هم باشد، آن ابتکاری را هم که قبلا داشته از بین میرود. نمیتواند کاری بکند. انقلاب اسلامی زماین که کسی را منصوب میکند و مجلس رأی میدهد چنان باید به او قدرت بدهد که هر امری بکند بتواند قابل اجرا باشد. و این جا است که بنده میخواهم عرض کنم برادر عزیزمان جناب آقای اکرمی نه ضعفی در مدیریت دارد و تلاش بسیار پرسوزی که در طول سالیان از ایشان دیدیم همیشه نشان میدهد که قدرت اجرائی هم داشته و ارادت فرهنگیان همدان، آموزش و پرورش همدان این مسأله را اثبات میکند. مسأله دیگر، آشنائی با مردم و مجلس است. برادرمان اکرمی 4 سال در مجلس بوده. روحیات مجلس را میداند و ما میدانیم وزرائی که در مجلس بودند و این روحیات را آشنا هستند میتوانند موفق باشند. با مردم هم همیشه در تماس بوده.
هماهنگی با نیروهای انقلابی دلسوز. آن طوری که بنده شنیدهام، انجمن اسلامی وزارت آموزش و پرورش که سابقهدار هست این انجمن انجمنی نیست که 6 سال قبل، یکسال، دو سال قبل از یک جائی جوشیده باشد نمیخواهم به انجمنهای اسلامی، خدای نکرده توهینی بکنم همه انجمنهای اسلامی پر تلاشند اما بعضی از انجمنهای اسلامی هستند که در طول سالها سابقه دارند و افراد پر سابقه اعضای اینها هستند. انجمن اسلامی آموزش و پرورش ایشان را معرفی کرده و تمام نیروهای آن طور که بنده میدانم. نیروهای پرسوز و دلسوز انقلابی همآهنگاند با تفکر، با مشی و با روحیات جناب آقای اکرمی این جا است که بنده میخواهم بگویم، فرد هر قدر هم قدرتمند باشد در رأس یک وزارتخانه، اگرتنها باشد نمیتواند کاری بکند. وانگهی مقایسه میکنم برادر عزیزمان آقای اکرمی را با آرائی که ما تاکنون در مجلس دادهایم به بعضی وزراء که کار اجرائی هم کمتر قبلا داشتند و این انتقاد را ما نمیکردیم. از صحت مزاج صحبت کردم کلید حل مشکلات را همان همآهنگی میدانم. و باز برادر بسیار عزیزمان جناب آقای عباسی فرد اشاره کردند به بنیة علمی، تجربی و نفوذ اجتماعی و گفتند نیست. بنده میخواهم اتفاقاً عرض کنم که همین جا هست در برادر عزیزمان آقای اکرمی چطور بنیه علمی ندارد که کسی فوقلیسانس در همین رشته است و کسی که بیست و شش سال درهمین رشته کار کرده کسی که به اضافه رشته خودش پیش علماء با فقه با اصول و با معارف اسلامی آشنا شده من یادم میآید آن زمانی که ایشان مطالعه میکرد در همدان و معرفی میکرد کتب و معارف اسلامی را که بچهها بروند مطالعه کنند بیست سال قبل را عرض میکنم پر مطالعهترین دبیری بود که در همدان معروف بود به عنوان یک کسی که پرتلاش و پر مطالعه است در این زمینه بنیه علمی دارند بنیه تجربی هم دارند و نفوذ اجتماعی چطور میتواند باشد کسی که در همان زمان از یک استانی به عنوان نماینده یک استان در مجلس خبرگان انتخاب میشود این خد نمودی هست و به هر حال گوشهای از ایران است یک استان و چطور ممکن است درمجلس در تهران در همه جا آقای اکرمی را خوش نام و دارای نفوذ اجتماعی میشناسند با توجه به همه این موارد بنده فکر میکنم و با توجه به سوابق و امثال و نظائری که درمجلس بوده و رأی دادیم بنده ایشان را به نسبت بسیار بالا و پر تجربه و با تعهد میدانم و بهمین علت رأی میدهم تقاضا میکنم که کسی که با این سوز و اخلاص به انقلاب آمده خداوند هم کمکش خواهد کرد ما نباید این مسأله را فراموش کنیم کسی که با این اخلاص میخواهد شب و روز کار بکند یکی از علل موفقیتهای شهید رجائی این بود یعنی برادران دیدهاند شب ساعت دوازده هم میرفتند آنجا میدیدند کار میکند مثل برادران و نخست وزیر دیگر که آمدند و الان میبینیم کسی که با آن سوز جلو می آید شب و روز کار میکند مطمئناً بعضی از نواقص جبران میشود و خدا هم با این اخلاص کمکش خواهد کرد امیدواریم انشاءالله خداوند پشت و پناه ایشان باشد و با کمک مجلس محترم و نیروهای پر سوز انقلاب و روحانیت بزرگوار و متعهد ما، ایشان را در این تلاششان موفق باشند.
یکی از برادران تذکر دادند که بفرمائید انجمن اسلامی معلمین. نه انجمن اسلامی وزارتخانه بلی انجمن اسلامی معلمین اگر بنده وزارتخانه گفتم معذرت میخواهم.
نایب رئیس- متشکر. جناب آقای فاضل هرندی که در فرمایشاتشان نسبت به بخشنامه مدت یک ماده ذکر کرده بودند به ایشان اطلاع داده شده و تذکر میدهند که این مدت در صحبتها اشتباه شده و یک ماه نبوده است. از روابط عمومی به ایشان اطلاع داده شده که زمان یک ماه نبوده است.
اکرمی- ده روز بوده است.
نایب رئیس- جناب آقای اکرمی میفرمایند ده روز بوده است. حالا به هر حال معلوم شده که ده روز بوده است. اشتباه را تصحیح میکنیم.
اصغری- یکی از برادران هم تذکر دادند به بنده که جناب آقای پرورش کتباً دو بار از آقای اکرمی تقاضای معاونت کرده بودند. والسلام علیکم و رحمهالله.
نایب رئیس- یک ربع ساعت تنفس میدهم انشاءالله آقایان رأس یک ربع تشریف میآورند:
(جلسه در ساعت 25/10 به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً در ساعت 05/11 به ریاست آقای محمد یزدی نایب رئیس تشکیل گردید.)
نایب رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم، مجلس برای ادامه مذاکرات رسمی است، مخالف بعدی را دعوت بفرمائید.
منشی- مخالف بعد آقای توسلی زاده هستند.
توسلی زاده- بسماللهالرحمنالرحیم، با آرزوی موفقیت برای رزمندگان عزیز و صادرکنندگان انقلاب و سلحشوران مبارز و پیشتاز و پیروزمان و با تشکر از برادر عزیزمان آقای اکرمی و جناب آقای اعتمادی که گاهی فرا راه نهاده و اعلام پذیرش مسؤولیت سنگین را نمودهاند در رابطه با برادر اعتمادی بنده اطلاع زیادی ندارم فقط نظرم محدود میشود به نظر کمیسیون و قهراً بعضی از برادران مخالف صبحتهائی کردند و برادران در جریان قرار گرفتند. اما عمدة نظرم در رابطه با وزارت آموزش و پرورش است آن هم نه بخاطر مخالفت با شخص برادر عزیزمان اکرمی که بنده از نزدیک ایشان را نمیشناسم ولی از برادران شنیدهام که فردی متدین است و دلسوز و زندان رفته و مدیرکل و دارای فقو لیسانس. اما مخالفت بنده به خاطر اهمیت آموزش و پرورش است. این وزارت عظیم و بزرگ که فراگیر همه ابعاد مملکتمان است آموزش و پروش است. این وزارت عظیم و بزرگ که فراگیر همه ابعاد مملکتمان است آموزش و پرورش با گستردگی و افراد زیاد حساسیت و ظرافت کاریها باوجود نسل جوان و نوجوان دقیق و کنجکاو و وجود افراد محقق صاحب نظر و طراح و برنامه ریز و وجود افراد صبور متعهد و پرتلاش و دلسوز و ایثارگر افراد عاشق امام و در خط امام و فداکار و حساسیت ضد انقلاب برای پیدا کردن روزنههای نفوذ و انحراف و مشکلات مالی و فضای آموزش و تعلیم و تعلم و ابراز و امکانات آموزش مسؤولی را میپذیرد که بتواند به همه ابعاد و جوانب اشراف و همه عاشقان و تشنگان فضیلت را سیراب نماید و از مقبولیت نسبتاً بالائی برخوردار باشد تا بتواند همه حق جویان را اقناع و دارای مدیریت و شخصیت علمی باشد که اهل فضل را سیراب نماید و برنامه ریز طراح باشد تا در مقاطع و فواصل زمانی به رشد فرهنگی و حرکت تکاملی فرهنگ بفزاید از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار باشد تا بانوآوریها و حرکت فرهنگی جان تازه بدمد و هنر جدیدی را ترسیم نماید دارای سعه صدر باشد تا بتواند کریمانه به حزبالله محبت نماید و دارای استقلال فکری باشد که آلت دست باندها نگشته و همه را پدرانه بپذیرد. وزیر آموزش و پرورش باید تبلور ارزشهای انقلاب اسلامی باشد تا نسل انقلاب و مربیان انقلابی و مسلمان
با اطمینان خاطر به حرکتشان ادامه بدهند و با حالت تهاجمی تکالیف خود را انجام دهند و در مقابل ضد انقلاب و موانع دیگر دچار انفعال نشوند و از مدرک زدگی به ارزشهای مترقی و اسلامی خود برسند و سمبل دیگران باشند اینکه برادر عزیزمان جناب آقای اکرمی آقای این توانائی را دارد؟ آیا به فراخور این همه مسائل قدرت لازم را دارد؟ آیا آنچه که به عنوان برنامه خود اعلام کردهاند این نیازها را پاسخ میدهد؟ ایشان در شرح حالشان مطالبی را فرمودند که البته در این فصل انقلاب مدعیان مسؤولیتهای انقلاب اسلامی باید تا حدی از ارزشها را برخوردار باشند چون الان بحث در مورد فرد انقلابی و ضد انقلابی نیست چند سال از انقلاب گذشته بحمدالله انقلاب مراحل تکاملی را طی میکند و لذا بحث در بهترین از انقلابیون و متدینین است که بهتر و برترین و کاراترین این جبهه وارد میدان بشود و به همین جهت از یک جهت به برنامهای که برادرعزیزمان ارائه دادهاند نگاه میکنیم که همه مشکلات را فرمودند و مطرح کردند، آیا این برنامهای که ارائه دادند چه دردی از دردهای آموزش و پرورش را حل میکند؟ چه مشکلی را معضلات این فرهنگ میتواند بگشاید؟ ایشان مطرح فرمودند که در اینجا فرمایش امام را ملاک قرار دادند که میدانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگانها و مقامات چکار کنند دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد. و بر سر خود و کشور خود آن آورده که در طول ستم شاهی و خصوصاً 50 سال سیاه اینجوری شد خوب ما سؤالمان این هست آیا شما چه برنامه عملی برای جلوگیری از انحراف فرهنگ دارید و چرا ارائه ندادید؟ مسأله دومی که در اینجا مطرح میکنند از آنجمله اصلاح مدارس ازدبستان تا دانشگاه را جدی بگیرند شما چه برنامه جدی دارید که افراد مجد بتوانند با شما کار کنند ومجدانه در این امر عظیم الحجم همکاری کنند؟ آیا به عنوان یک فرد دارای طرح و برنامه عملی هستید یا نه؟ فرمایش امام را آوردند که هیچ عذری پذیرفته نیست و همه باید به مقدار توان خویش در این امر حیاتی کوشش نمائیم آیا با نداشتن برنامه و ندادن طرح عملی و اکتفا به یک سری کلمات میشود عذر تراشید که نهایتاً فرمایش امام اینجا هست در این امر حیاتی کوشش نمائیم تا خون جوانان برومند و مجاهد و کوشش ملت و مجاهدات بیدریغ آنها هدر نرود آیا با نداشتن برنامه و ندادن طرح عملی و اکتفا به یک سری کلمات میشود عذر تراشید؟ آیا با نداشتن توان میشود این امر حیاتی را به شوخی گرفت که به تعبیر برادران وقتی صحبت میشد میگفتند که فرد ضعیفی است ولی در بعضی موارد فرد ضعیف ضربهاش کاریتر از اغیار است و ما اگر یک فردی را انتخاب کنیم که دارای ضعف باشد در آتیه ضرباتش را خواهیم دید مسألهای که مطرح کردند دراینجا به عنوان طرح عملی تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش است. سؤال ما این است که چگونه و در چه موارد؟ و آیا تاکنون هیچ تغییر بنیادی پیدا نکرده؟ و اگر تغییر کرده و شما لازم میدانستید چرا در ایام مجلس و قبل و بعد طرح ندادید که هر چه زودتر این مشکل حل بشود و حالا هم طرحی ارائه ندادهاید. یکی دیگر از مسائلی که به عنوان برنامه عملی اعلام میکنند مورد توجه قرار دادن مسأله مدیریت و ثبات آن و تربیت مدیرانی است که علاوه بر تعهد وتقوی فلان باشند آیا شما خود دارای مدیریت هستید اصول و شیوهها و روش مدیریت شما چیست؟ و شما چه طرحی را در برنامه ریزی مدیریت و اداری ارائه دادهاید؟ برادر عزیزمان بحمدالله جای تقدیر هست مانند برادر دیگرمان که مسؤولیت را قبول کردند قدم دراین میدان گذاشتند که در چنین شرایط خاصی این مسؤولیت را بپذیرند اما مسأله وزارت و مدیریت با یک استان محدود فرق میکند افرادی که از نزدیک با ایشان کار میکردند خودشان مطرح میکردند که ایشان ضعیف هستند افراد دیگری که بنده به عنوان البته معذرت میخواهم از بعضی برادران صاحب نظر و کسانی که با ایشان در زندان بودند و در مجلس بودند حرفهائی داشتند ولی بنده به عنوان یک فرهنگی میخواستم این واقعیت را که در بعضی از موارد دیدم اینجا مطرح کنم حداقل دینم را ادا کنم. شما به عنوان طرح مدیریت ارائه میدهید چه مدیریتی را میخواهید ترسیم کنید در آموزش و پرورش و چه طرحی را ارائه دادید در اینجا؟ بعد اشاره میکنند که مثل نوع صحبتها و شعارها چند میلیون دانشآموز چند هزار کارمند چقدر پول چقدر مدرسه اینها را همه بلد هستیم این نطقهای قبل از دستور که بعضی از برادران میگویند در اینجا خیلی قویتر این شعارهارا داراست اما چه طرح عملی داریم ما در اینجا که این مشکل را حل کنیم مسأله که بتواند اینهمه مشکلات را اینهمه دانشآموزان را اینهمه معلمان را که متأسفانه الان سیر نزولی را دارد طی میکند بتواند اینها را جان تازه بدهد و مشکلات مالی را حل کند خوب چه طرحی داریم یک سری مطالب در اینجا مطرح کردند که با یک عده از افراد همکاری بکنیم مشروط بر اینکه وزارتخانهها چکار کنند خوب همین مشکل هم هست الان در روستاهای محروم معلم ندارند. تأمین اعتبار هم نمیشود هم مسؤولان هم دچار این مشکلات هستند خوب اگر اعتباری نیست شما چطور میتوانید این مشکل را حل کنید و روش عملی که بتوانید آموزش و پرورش را اقناع کنید نیروی انسانیاش را تأمین کنید فضای آموزشی را تأمین کنید و دانش آموزان را با بار انقلاب و با شور و حرکت اولیه انقلاب به سر منزل سعادت و نجات برسانید چه هست؟ یک سری برنامهها که عرض کردم دراینجا مطرح کردند باز هم جنبة شعاری دارد و برادرانی که البته صحبت کردم من با بعضی از برادران کارشناسی با بعضی ازمدیرکلها با برادرانی که در مجلس بودهاند افراد متعهد خوب خالی از این واقعیت نیست که جریانی هست که یک عده در آن شرایط موافق بودند یا مخالف حالا بر عکس است برای ما مسأله سرنوشت انقلاب و آموزش و پرورش است اگر اینجا غفلتی بکنیم ما مسؤول هستیم و این عزیزانی که متعهد بودند و در جریان مستقیم و در دفاع از مستضعفان و در خط امام خودشان را نشان دادند میگفتند برادرمان آدم متعهد و دلسوز و خوب و فعال و زندان رفته اما ضعیف هست. بعضیها مطرح میکردند که خوب ضعفش هم جبران شده بخاطر اینکه بعضی از افراد قول همکاری دادند که با ایشان کار کنند خوب آن طبقهای که اعلام کردند با ایشان کار کنند چه کسانی هستند؟ این را ما نمیتوانیم اغماض کنیم در اینجا که شرائطی قبلا بود یک سری درگیریها بود یک سری جوسازیها شد و یک سری افراد تصفیه شدند باز یک عده دیگر بیآیند باز همین جریان شروع بشود مسأله آموزش و پرورش است آنهائی که آن سری ضربه شدند باز حالا بیآیند روی کار دیگران را ضربه بکنند در اینجا نسل جوانمان، فرهنگیانمان که اعتماد میخواهند، اطمینان میخواهند امید میخواهند، امیدشان تبدیل به یأس میشود و سرکوب میشوند مانند توپ فوتبال و در نهایت در آتیه اثرش را میبینیم (نایب رئیس- وقت تمام شده است) باید در این شرائط کسی انتخاب بشود که دارای ویژگیها و معیارهای صحیح انقلاب باشد و در نهایت بنده عرض میکنم وزیر باید در رأس مسائل در وزارتخانه قوی باشد بتواند همه را تأمین بکند و از طرف دیگر ما یک وزیر را کنار گذاشتیم چرا مجلس سیر نزولی دارد در رابطه با انتخاب وزیر من این عرض را مطرح میکنم در اینجا وبا اخلاصی که دارم به ایشان، ایشان را با شناختی که پیدا کردم و تحقیق کردم برای مسؤولیت آموزش و پرورش ضعیف میدانم و ضرباتش در آتیه مشخص است و این از مجلس قبیح است که سیر نزولی بعد از رجائی و باهنر طی کند و وزیری را آنچنان کنار گذاشته و وزیر دیگر انتخاب کند چه جوابی در مقابل مردم دارد و در نهایت تفضیل مفضول به فاضل نشود افراد و شخصیتها هستند اگر محظوریت این است خوب خود آقایان میدانند من درنهایت یک روایت را عرض میکنم که قال المعصوم علیهالسلام من ساوی یوماء فهومغبون و من کان اول یومه افضل من آخره فهم ملعون. والسلام علیکم.
نایب رئیس- موافق بعدی صحبت کند.
منشی- آقای حسین ابراهیمی موافق بعدی.
حسین ابراهیمی- بسماللهالرحمنالرحیم، قالالله تبارک و تعالی فیکتابه: «قبشرعبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولواالالباب» حرفهای برادرهای عزیز و نمایندگان محترم شنیده شد من ابتدا در رابطه با جناب آقای اکرمی چون شناختی ندارم هیچ صحبتی نمیکنم. اما دررابطه با جناب سرهنگ اعتمادی من بایستی عرض کنم چهار سال مسؤول عقیدتی سیاسی بودم در ارتش که سه سال آخرش را مسؤول سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع بودم و برادرهای عزیز نظامی را از نزدیک با اینها همکاری داشتیم و آنها را میشناسیم. وزارت دفاع در اینجا بیان نشد اصولا چه وزارتخانهای است و برادرها بعضاً به خاطر عدم اطلاع از این وزارتخانه نتوانستند وزارتخانه را ترسیم کنند. وزارت دفاع از یک اهمیت فوق آنچه برادرها بیان کردند برخوردار است. ویک نقلی بود از جناب آقای موسوی نخست وزیر که صنایع دفاع به تنهائی سه تا وزارتخانه است. یک وزارتخانهای با این عظمت طبیعی است که
فرد لایق و شایستهای را میخواهد وزارت دفاع مرکب است از سازمان صنایع دفاع، سازمان اتکا، سازمان خدمات درمانی، اداره جغرافیائی ارتش، و مزرعه نمونه و اداره بیمه و بازنشستگی اینها همه و همه از توابع و وابستههای وزارت دفاع هستند و نکاتی که بعضی از برادرها بیان کردند من اینها را ابتدا جواب میدهیم و بعد در رابطه با جناب سرهنگ اعتمادی من آنچه را دیدم و مشاهده کردهام خدمت برادران و خواهران نماینده عرض میکنم وتصمیمگیری به عهده خود برادران و خواهران خواهد بود. اولین مسألهای که بیان شد در رابطه با تعهد ایشان بیان شد. اشکالاتی ایراد شد. که من بایستی در این رابطه عرض کنم اول بایستی ارتش را شناخت قدرتی که حاکم بر ارتش بوده آن قدرت را شناخت و بعد روی نظامیها قضاوت کرد که چون گاهی غیر منصفانه است که آدم یک سپاهی را بیاورد کنار یک ارتشی مقایسه کند و در مقایسه با یک برادر سپاهی بخواهد نظر بدهد نمیشود اینجوری نظر داد. اما در رابطه با خود ارتش که یکی از ادله عدم تعهد ایشان را گفتند که ایشان قبول کردند یک سخنرانی بکنند من در این رابطه صحبت نمیکنم خودشان در وقتشان توضیح بدهند فقط این نکته را میگویم که چرا سخنرانی انجام نشد این را خودشان باید توضیح بدهند که چرا انجام نشد. نکته دوم در رابطه با مدال تشویقی اینجا مطرح شد در رابطه با عدم تعهد. من بایستی عرض کنم ارتش مبتنی بر تشویق وتوبیخ است. منتها بایستی بررسی کرد این تشویق در چه رابطهای بوده آیا برای تاج گذاشتن روی سر شاه بوده که ایشان را تشویق کردند یا یک خدمتی در آن زمان کرده چون ما ارتش را نمیتوانیم همه کارهایش را بگوئیم منفی است خوب بیتالمالی بوده اختلاسی بوده اگر ایشان کشف کرده باشد که باز هم جزئیاتش را دوست دارم خودشان توضیح بدهند در وقت خودشان. بعد قسمت دوم که بحث شد در رابطه با کار ایشان بود که ایشان مدیریت ندارند نمیتوانند اداره کنند وزارت دفاع اهمیت خاصی دارد در اهمیت وزارت دفاع هیچ تردید نیست اما بایستی توجه داشت که ایشان کار کرده و نشان داده است. یکی از برادرها فرمودند چه کاری ایشان انجام دادند؟ من به طور مختصر فقط فهرستی را ازکارهائی که خودم ناظر بودم نه اینکه حال بگوئیم کسی برای من نقل بکند تا اینکه من ازنقل او بگویم. نه خودم آنجا بودم، ایشان هشت ماه در معاونت طرح و برنامه وزارت دفاع در زمان وزارت جناب آقای سلیمی بودند و ملاقاتی که ما با ریاست جمهوری وجناب آقای نخست وزیر داشتیم یکی از افرادی را که معرفی کرد خود آقای سلیمی که در معاونت بسیار فعال است آقای اعتمادی بودند که در این هشت ماه توانست فعالیت را به حدی برساند که او را ببرند عضو هیأت مدیره صنایع دفاع کنند لذا در طرح و برنامه ایشان یک فرد موفقی بود. وقتی هم ایشان وارد صنایع دفاع شد ابتدا عضو بود بعد رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل صنایع دفاع شد و جناب آقای نیکروش هم که درمجلس حضور دارند از اعضای آن هیأت مدیره بودند که با ایشان کار میکردند و آقای نیکروش کار ایشان را تأیید میکند در آنجا چندکار بسیار مهم انجام شد. یکی راه اندازی باطری سازی نور که یک کار بسیار مهمی بود و امروز تولیدات به حدی رسیده که در بازار ایران نمیتوانند مصرف کنند و بازاریابی میکنند که این باطری را به خارج صادر کنند. دیگر انتقال مکانیک بود که در گذشته به نام قورخانه بود میدان امام. این را منتقل کردند به سرخه حصار که یک کار آسانی نبود کار دشواری بود.
چهارم برنج سازی در مهمات سازی را ایشان راه اندازی کردند که گلولهها انواع و اقسامش از این برنج سازی تولید میشود.
پنجم بازیابی سرب از باطری فرسوده که میریختند دور اینها درغنی آباد آنجا برنامهای را تنظیم کردند و راه اندازی کردند که این با طریهای فرسوده میرود آنجا و سربش مجدداً میآید به باطری سازی و مورد استفاده قرار میگیرد.
ششم- افتتاح پرکن یکی از سلاحهای سنگین که چون اینها محرمانه است من نمیتوانم پشت تریبون عرض کنم.
هفتم- افتتاح نوعی از سلاح سنگین که در جبههها کارآئی بسیار مؤثری دارد.
هشتم- تحقیقات قابل ملاحظهای که خط تولیدی در این رابطه به وجود آمد منجمله نارنجک طریقالقدس که الان دارد کار میکند و در جبههها مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. و نوعی لامپ مخصوص که خیلی دشوار بود در ایران وخیلی نیاز و ضرورت بود در زمان ایشان اینها درست شد. اینها از کارهائی بود که ایشان در آنجا انجام داد. در قسمت تعهد ایشان ما بایستی دقت داشته باشیم که مشکل بزرگ وزارت دفاع در رابطه با صنایع است یعنی سازمان اتکا مشکلی ندارد خدمات درمانی مشکلی نداشته اداره جغرافیائی مشکلی نداشته اینها کارشان را انجام میدادند آنچه مشکل بوده در رابطه با صنابع دفاع بوده و وزیر سابق هم یکی از مشکلاتی که ایشان را زیر سؤال قرار داد در رابطه با صنایع بود که مشکل صنعت حل نشد بخاطر تعویضهائی که حدود شش هیأت مدیره در زمان خود ما یعنی در طول مدتی که ما در وزارت دفاع بودیم شش هیأت مدیره آمد و رفت منجمله آقای نیکروش هم اعضای یکی از هیأت مدیرهها بود که در آنجا کار میکردند. عمدهترین مشکل این بود که نتوانست کسی این نیروهای متعهد… چون صنایع دفاع نظامی دارد. کارگر دارد. تکنیسین دارد. مهندس تحصیل کرده هم در سطح بالائی دارد. این نیروها را نتوانست کسی با هم جمع بکند وحدتی در آنها بوجود بیآورد که خوشبختانه در زمان جناب سرهنگ اعتمادی این کار شد که برادرهای سپاهی که حتی در صنایع بودند آن برادران سپاه هم با ایشان همکاری میکردند که از کمیسیون دفاع وقتی تلفن شد به آن برادری که مسؤول آن برادرها بود در این رابطه گفتند ما با هم همآهنگی خوبی داشتیم و آقای اعتمادی با ما خوب همکاری میکرد که برادرهای سپاهی را حتی ایشان میتوانستند با آنها کار بکنند و یک نظامی که بتواند یا برادرها سپاه کار بکند این خودش را خیلی باید ساخته باشد که بتواند درجه تعهد خودش را درحدی بیاورد که بتواند با برادرهای سپاه که ازیک اخلاص فوقالعادهای برخوردار هستند، کار بکند، آن وقت در صنایع نظامی بعضی فکر میکنند که نیاز دارد به متخصصهائی که از خارج بیاید این یکی از اشتباهات بسیار بزرگی است که تا به حال شده. صنایع نظامی بیشترین افراد خودش را در داخل خودش دارد. اما متأسفانه اینها به کار گرفته به اندازه کافی نشدهاند و افراد متعهد و مخلصی هستند که این افراد را یک کسی میتواند جمع بکند که خودش از تعهدی برخوردار باشد و من به نوبه خودم فکر میکنم جناب سرهنگ اعتمادی این تعهد را دارند که کارگرها و استادکارها و متخصص صنایع دفاع را انشاءالله بتوانند در کنار خودشان جمع و با هم کار بکنند و آن وقت روی دیانت ایشان آدم گاهی یک چیزهائی را میبیند واقعاً مشکلش است. درارتشی که نظامیهای عزیز ما با آن اختناق زندگی میکردند و آن فشار روی آنها بوده ما میبینیم ایشان وقتی که میخواهند به دبیرستان نظام بروند بدون اجازه یک روحانی به دبیرستان نظام وارد نمیشود یعنی میرود از یک روحانی کسب تکلیف میکند که شرعاً میتوانم وارد بشوم یا نه؟ و وقتی اجازه میدهند وارد میشود. و وقتی از جناب سرهنگ کوچک زاده سؤال میکنند که شما که هم دوره ایشان بودید نظرتان نسبت به او چیست؟ ایشان به یکی از عزیزان میفرمایند که در نمازخانه نماز میخواندیم دیگران مسخره میکردند اما ایشان نمازش را میخواند. و خودشان که به کمیسیون آمد یکی از جهاتی را که گفت این بود: در دانشکده افسری وقتی به نماز میایستادیم افراد جلو ما میایستادند و ما را مسخره میکردند اما ما نمازمان را میخواندیم. و در مسجد هدایت که آیتالله طالقانی رضوانالله علیه در مسجد بودند ایشان فرمودند که من قرآن قبل از سخنرانی ایشان را در اینجا من میخواندم دیگر درجه تعهد و دیانت برای یک نظامی تا چه حد باشد یک چیزی است چون در ارتش متعهدها و مسلمانهائی که ما داشتیم یک سری از انجمنهای حجتیه بودند، یک سری هم این برادرهای آزادی بودند که وابسته به این انجمن نبودند و نمازشان را میخواندند و کارهای مذهبیشان را انجام میدادند البته ما نمیخواهیم بگوئیم که ایشان یک سابقه انقلابی دارد که یک انقلابی هم در آنجا رهبری میکرده نه، این جور چیزی را خودشان هم مدعی نیستند اما اهل تعهد و خانوادهای محترم هستند و آنوقت افرادی هم در این رابطه با دیانت ایشان شهادت دادند این افراد را عنایت بفرمایند آقای کوچکزاده، برادرمان آقای ادیب از سپاه، آقای دکتر مهدی زاده نماینده گناباد که الان در مجلس تشریف دارند که ایشان فرمودند که آقای اعتمادی از همکلاسیهای من بودند و فرد متعهدی است. آقای نیکروش که در صنایع با ایشان همکاری داشتهاند. بعد هم هم در وزارت دفاع بعد از انقلاب ایشان از مؤسسین انجمن اسلامی وزارت دفاع است شما میدانید که اوائل انقلاب اگر یک نظامی در محیط کاریاش سوابقی میداشت خود بچه مسلمانها نمیپذیرفتند که درانجمناسلامی بیاید بالاخص در ارتش که مسأله قشربازی مطرح بود و مسأله قشر را طاغوت درست کرده بود، امکان نداشت یک سرهنگ بتواند برود در انجمن اسلامی با کارمند درجهدار کار
بکند وقتی ایشان میتواند با درجهدارو کارمند برود در انجمناسلامی با هم کار بکنند، این میرساند که قبل از انقلاب هم جوری برخورد کرده و رفتار داشته که این برادرها او را پذیرفته بودند که میتواند مؤسس انجمناسلامی باشد وبا آنها همکاری بکند (نایب رئیس- وقتتان تمام است) در این سه سالی که من در وزارت دفاع بودم ایشان همکاری نزدیکی با سازمان عقیدتی سیاسی داشتند که انشاءالله امیدواریم که برادرها با آراء خودشان این وزیر محترم دفاع را انتخاب بکنند. اگر یک دقیقه دیگر اجازه بدهید (نایب رئیس- بفرمائید) وزارت دفاع را کاری بکنیم که الان در این مقطع جنگ، در این موقعیت حساس که الان با اعضای کمیسیون چه قدر تماس گرفته میشود و چه قدر گفته میشود و خدای نکرده اینجور در ذهن برادرهای نظامی متعهدمان پیش نیاید که حال دیگر در ارتش فردی که بشود به او اعتماد کرد، وجود ندارد در حالی که کمیسیون در این مدت هم تلاش کرده و کار کرده اما دربین افرادی که مطرح شدند ایشان را بهترین تشخیص دادند و بعضی برادرها که نظر کمیسیون را اینجا گفتند، نظر کمیسیون به این صورتی که مطرح کردند این جور نبود والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
دکتر هادی- آقای یزدی بنده یک ربع وقت دارم طبق آئین نامه صحبت کنم چون که گفتند که بنده..
نایب رئیس- آقای ابراهیمی! جنابعالی در کمیسیون تشریف داشتید و عضو کمیسیون هستید؟
ابراهیمی- بلی.
نایب رئیس- به هر حال پس اختلاف نظر در کمیسیون بوده است.
ابراهیمی- در کمیسیون رأیگیری کردیم که از 8 نفر، چهار نفر رأی مثبت داشتند و ….
یکی از نمایندگان- امروز اینجور نبود.
ابراهیمی- امروز من نبودم.
نایب رئیس- آقای ابراهیمی جنابعالی بفرمائید وقتتان تمام شد آقای هادی مسأله روشن است و نمیشود صحبت کرد شما اینجا فرمودید که همینجا از اعضاء کمیسیون نظر خواهی کردید و نظرشان را نقل کردید.
هادی- بلی. بنده اینجا نظر خواهی کردم و در کمیسیون رأی گیری مثبت نبوده سه رأی موافق بوده است.
نایب رئیس- من مطلب شما را عرض میکنم حتی نقل هم کردید که در جلسهای که در کمیسیون صحبت بوده است من حضور نداشتم ولی این طور گفته شده است. مخالف بعدی را دعوت کنید.
قائمی- جناب آقای یزدی در کمیسیون نظر موافق نداشت.
منشی- مخالف بعدی که آخرین مخالف باشد آقای نادی هستند.
نادی- بسماللهالرحمنالرحیم، أمن هوقانت آناءاللیل ساجداً و قائماً یحذر الاخره و یرجوا رحمه ربه قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکر اولواالالباب.
بنده مقدمتاً عرض کنم که طی یک نطق قبل از دستور که راجع به وزیر آینده آموزش و پرورش که میخواهد معرفی بشود درخواست کردم از جناب آقای موسوی و آقای خامنهای و آقای هاشمی که یک کاری بکنند نمایندگان با وزراء معرفی شده تماس داشته باشند و سؤالاتشان را بکنند و حرفهایشان را بزنند و با خیال و با خاطر جمع و استواری قدم رأی بدهند. طبیعی است کارکمتر صورت میگیرد و یا بعد از زمان مرحوم شهید رجائی صورت نگرتفه است ما همه به ناچار محدودیت داریم ولی خواه ناخواه در یک شرایطی لازم میدانیم مسائلی گفته بشود بیشترین بحث بنده راجع به وزیر دفاع است بیشترین نقش وزیر دفاع در ارتباط با لجستیگی و تدارکات میباشد که یکی از مراکز مهم تأمین تسلیحات، صنایع دفاع است. صنایع دفاع به صورت شرکتی اداره میشود یعنی خرید و فروش میکند خرید مواد اولیه و فروش تسلیحات ساخته شده از نظر پرسنلی تابع آئیننامه وزارت دفاع است و بقیه بر اساس مصوبات هیأت مدیره صورت میگیرد حجم گردش کار چیزی بیش از 150 میلیارد ریال است صنایع دفاع جایگاه مهمی در صنایع ما دارد که باید با مدیریت قوی و تکنولوژی بالا اداره شود 80% مشغولیت وزیر دفاع در ارتباط با همین صنایع میباشد و با توجه به اینکه انتخاب هیأت مدیره با مجمع عمومی است که از 7 وزیر تشکیل میشود ولی چون رئیس مجمع وزیر دفاع میباشد روی هر کس نظر داشته باشد معمولا دیگر اعضاء نیز امضاء میکنند با توجه به اینکه جنگ مسأله اصلی کشور ما میباشد و اثرات عمیق و گستردهای بر روابط اقتصادی و سیاسی ما گذاشته و میگذارد و بکسه عن مسائل سیاسی و اقتصادی نیز اثرات فراوانی در جنگ دارد و خواهد داشت و نظر به اینکه تولید مهمات و تسلیحات نقش محوری را در جنگ دارند. لذا باید بیشترین توجه به بها به صنایع دفاع داده شود که علاوه بر اینکه مشکل جنگ را میگشاید با تمرکز نیرو و رشد و پیشرفت در آن، تمام صنایع و کارگاههای تولیدی دیگر را نیز به حرکت در میآورد و به شکوفائی و اقتصاد کشور و قدرت سیاسی و نظامی آن میافزاید. جا دارد که نمایندگان ملت دقت فرموده و حساسیت بیشتری به خرج بدهند. در برنامه ارائه شده از طرف جناب سرهنگ فرخ عظیمی اعتمادی بیان شده. ثبات مدیریت کنونی صنایع دفاع حال اگر بخواهیم سیاست کنونی را ادامه بدهیم به کجا خواهیم رسید؟ خیلی ساده اگر به نمودارها و ارقام نگاه کنیم بنده همه مسائل را اینجا دارم و لزومی نمیبینم که اینجا نشان بدهم و ارقامی هم ذکر نمیکنم. خیلی ساده اگر به نمودارها و ارقام نگاه کنیم متوجه میشویم که صنایع دفاع از سال 60 رشد خودش را آغاز میکند و در سال 61 جهش پیدا کرده و در سال 62 رو به کاهش گذاشته همچنان ادامه دارد. برای اینکه حساسیت موضوع بیشتر روشن شود علاوه بر اینکه دنیا ما را تحریم اقتصادی و به ویژه تسلیحاتی نموده و در دنیا تلاش بر آن است که از طریق تسلیحات سیاست خودشان را نیز اعمال نمایند جمهوری اسلامی سیاستش بر نه شرقی و نه غربی میباشد و جنگ تحمیلی را نیز باید با پیروزی به پایان برساند باید جنبههای اقتصادی و ارزی آن را نیز مد نظر داشته باشد اگر گلولهای را در دنیا به قیمت 400 دلار یا کمتر یا بیشتر میخریم به هر قیمتی که بخریم همان گلوله را قادر هستیم در داخل تولید و به قیمت ریالی آن به نصف قیمت تمام کنیم. ارزی که باید جهت توسعه اقتصادی و برای سرمایهگذاری مصرف کنیم و اگر از نظر ماشینآلات در مضیقه میباشیم، توسعه دهیم ناچار بیشترین ارز را جنگ به خودش اختصاص داده و میدهد در صورتی که در داخل قادر بودهایم 80% نیازهای خود را تأمین و برنامه ریزی کنیم ولی در اثر ندانم کاری و تعویض مدیریتها و فراری دادن صدها کارشناس، وضع به اینجا کشیده شده است. امروز وقتی میبینیم که سیاست رفاه طلبی و پاداشهای بی حساب و کتاب به افرادی که تعهدشان در مقابل جمهوری اسلامی معلوم نیست وقتی که سقف حقوقها با یک تصمیمگیری هیأت مدیره به 200 هزار ریال میرسانند و باز برای افزایش حقوق چون سقف تعیین شده دیگر قابل افزایش نیست باز به بهانه دوری از مرکز با اینکه در تهران کارمیکند افزوده میشود. وقتی افرادی را که لیست حقوقی آنان موجود میباشد که 225 هزار ریال، 340 هزار ریال میباشد و نقشی نیز در رشد و حرکت و تولید نداشته و این افزایشها در شرایطی انجام میگیرد که از حقوق کارگران و استان کاران که بار سنگین تولید بر دوش آنان است. ترتیبی داده نمیشود که هیچ، بلکه در زمینههای دیگر مثل غذا پول بیشتری نیز میگیرند. آیا صحیح است سرهنگهای بازنشسته شده را از خارج دعوت کنیم و با حقوق گزاف به سرپرستی واحدها بگماریم و به عناوین مختلف به حقوق آنان بیفزائیم؟ 37 هزار ریال حقوق بازنشستگی، 48 هزار ریال حق سرپرستی، 50 هزار ریال مزایا و به منظور قدردانی از تلاش شبانهروز مشارالیه مبلغ 15399 ریال به صورت پاداش به نامبرده پرداخت نمایند. اسامی و فهرست همه آنها هست.
پرسنلی که در سال 61 و اوائل 62 بیشترین ایثار را داشته و شبانهروز کارکرده و عملکرد نشان میدهد چنان شده که افرادی که حقوق بیشتری از صنایع دفاع میگرفتند در اثر مدیریت غلط به دستگاههای دیگر رفته و با حقوق کمتر به کار گرفته شدهاند. آقای اعتمادی نمیدانم چه گونه میخواهند این مسائل را حل نموده و برخورد نمایند آن چه که بنده احساس کردم تثبیت وضعیت موجود است.
از طرف دیگر جناب سرهنگ میدانند که در مسائل خود تصمیمگیرنده نیستند بلکه آخرین گروه که ملاقات کنندگان باشند گمان میکنم همان تصمیم باشد. این تحقیقی است که من گسترده کردم و با تمام افرادی که در صنایع دفاع کار میکردند اگر بگویم چند نفر واگذاشته شدهاند مسأله دیگری است شما در مدت 8 ماه عضو هیأت مدیره و رئیس هیأت مدیره بودهاید چه کار کردهاید و چه تحولی توانستهاید ایجاد کنید جز اینکه در پایان استعفای خودتان را تقدیم داشته و از همه چیز زده شده و در خانه نشستهاید؟ آیا شما در آن مدت 8 ماه فردی را به عنوان معاونت مالی قرار ندادهاید که قبل از انقلاب با خارجیان تماس داشته
و اطلاعات صنایع دفاع را به خارجیان به خصوص شرکت اسمش را هم نمیبرم در پرانتز هست میداده معاونت مالی که تمام اطلاعات و ارقام و اعداد آنجا متمرکز شده و سابقه داشته و در ضد اطلاعات بوده و داده میشود.
جنبة دیگر اینکه تدارک جبهه یانیروهای سه گانه احتیاج به دید نظامی دارد که جنگ و جبهه را بفهمد و وضعیت فوقالعاده را درک کند تا آنجا که بنده تحقیق کامل کردهام جنابعالی جز مهندس ساختمان ارتش، اطلاعات دیگر ندارید و همان 8 ماه هیأت مدیره که کار اجرائی به دست گرفتید حکایت دارد و آقایان حکایت میکردند.
مسأله دیگری را که آقایان مطرح کردند بنده خیلی مطرح نمیکنم فقط در ارتباط با مسائلی که آقای ابراهیمی نماینده ورامین فرمودند، عرض میکنم. ببینید یک کارهائی دیگران میکنند ما به اسم کسی تمام نکنیم بنده رفتم از نزدیک دیدم افرادی که سازنده طریقالقدس است یک طرحی دیگر هم هست که شما فراموش کردید بگوئید «میندریائی» است که دیگران میکنند چرا شما پای حساب دیگران میگذارید؟ هم افرادشان و هم تعدادشان و هماسامیشان دقیقاً مشخص است. آنها تلاش میکنند و دارند کارشان را انجام میدهند و فعالیت میکنند هیچ ربطی به فردی که 8 ماه آنجا بوده اصلا ندارد و دقیقاً هم مشخص است که جناب سرهنگ جایشان کجا بوده و وضعشان چه بوده از نظر زندگی، همه ویژگیها هیچ نقشی هم در مسائل نداشتند میگویند آقای پای فلانی است این صحیح نیست. بعد شما میگوئید که نوع لامپ فلان فلان… که یک گروهی دیگر دارند روی آن کار میکنند از نظر تحقیقاتی وضع به ثمر رسیده بعد میگوئید فلان برادر و اسمش را هم میبرید بنده دیشب با او تماس گرفتم چون شما در کمیسیون عصر سهشنبه اینجا فرموده بودید که فلانی سپاهی است و مسؤول سپاهیان آنجا بوده و تمام کارها را خوشبختانه او به راه انداخته و همین مسؤول سپاهیان آنجا بوده و تمام کارها را خوشبختانه او به راه انداخته و همین مسائل باعث شده است که از منطقه بیرون بشود و از تمام سرمایهگذاری و صنایعی که ما آنجا داریم، بهرهبرداری نکنیم و افرادی که از نظر مهندسی، قویترین افراد هستند آنجا تماس گرفتم میگویند آقای فلانی از نقل شما این حرف را زده درست است؟ گفت والله بالله من به روحانی این حرفها را نزدهام و چیز دیگری گفتهام بنده خودم نسبت به این مسائل تماس گرفتم. صحیح نیست ما با واقعیات وقتی که میخواهیم مسائل را انجام بدهیم، سعی کنیم که صحیح برخورد بکنیم و حرف را صحیح بزنیم نخواهیم یک کسی را اینجا تثبیتش بکنیم بای نحوکان باشد مسأله دیگری که من میخواهم اینجا مطرح بکنم ببینید برادران! من حرفم این است چگونه است در آن شرایطی که ماه آخر پیروزی انقلاب است نامهای نوشته میشود و آن نامه وقتی نوشته میشود در ارتباط با سخنرانی، ایشان اعلام آمادگی میکند و یک سخن بعدی هم دارد: «به روی چشم» و کل مسائل دیگری که هست این ابراز وفاداری و علاقه است، و اساساً صحیح است که در جمهوری اسلامی فردی که تا آخرین لحظه این شرایط را داشته به اضافه مسائل دیگری که هست: دریافت مدال در جشنهای 2500 ساله بوده و قطعه نشان درجه 5 تاج بوده و مسائل دیگری بوده ما بیائیم به عنوان یک کار کلیدی ایشان را تثبیت بکنیم بنده هیچ موقع فراموش نمیکنم خدا رحمت کند مرحوم آیتاللهکاشانی در ارتباط با سرلشکر زاهدی وقتی که میخواستند قرارش بدهندگفت آقا این صحیح نیست. گفت توبه کرده، گفتم قبول دارم که توبه کرده ولی حالا باید وزیر کشور هم بشود؟ من والله به یاد آن افتادم خیلی معذرت میخواهم چنین تعبیری را میکنم ولی صحیح نمیدانم به عنوان یک فرد دلسوز به حال انقلاب و کسی که انقلاب را میفهمد حالا تا اندازهای که میفهمم (نه نمیفهمم) حالا تا اندازهای که درک میکنم باید ازکسانی باشد که از هر نظر قوی باشد اگر بنا است افرادی باشند که احیاناً پروندههایشان هم یک سری ضعفهائی دارد بابا ما افراد قوی در این کشور داریم که میتوانند از نظر صنایع و غیره… تحول ایجاد بکنند، مشخص و معین هم هستند آقایان جلسه بگیرند و مسأله را حل بکنند و توانائی هم دارند کارهای اساسی و بنیادی هم کرده باشند. نه کسی که در مسائل جنگی و نظامی نبوده در جبههها حضور نداشته، یا خیلی کمتر داشته تا آنجا که من تحقیق کردم که چگونه است و در چه شرایطی است الان به چه چیز نیاز داریم و چه باید بکنیم من صحیح نمیدانم تا آنجا هم که من سعی کردم که تحقیق بکنم که آیا این مسائلی که هست، مربوط به کس دیگری است که به نام اعتمادی باشد و اسم دیگری داشته باشد آنها را هم پیدا کردیم ولی دیدیم که به اسم ایشان است (فرخ عظیمی) من به هر جهت آن چیزی که به نظرم رسیده رأیم مخالف است و امیدوارم که مجلس وضعیت و شرایط خودشان را احساس بکنند والسلام علیکم و رحمهالله.
نایب رئیس- موافق را دعوت کنید.
منشی- آقای شینی مصطفی آخرین موافق هستند که وقتشان را به آقای غفاری دادهاند.
هادی غفاری- اعوذبالله منالشیطان الرجیم- بسماللهالرحمنالرحیم، «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم».
اصل سیام و بندهای اول و دوم و سوم و چهارم و نهم و سیزدهم از اصل سوم قانون اساسی چهار چوب کلی هدفهای آموزشی و نظام آن در جمهوری اسلامی ما مشخص میکند این اصول دو هدف کلی را تعقیب میکنند. اول بر آوردن نیاز فردی و نیاز افراد در جهت تعالی فرد دوم تحقق نیاز جامعه در جهت بوجود آمدن جامعه متعالی اسلامی در ابعاد اجتماعی، انسانی، اخلاقی، سیاس و فنی، صنعتی. در بعد اول از آنجا که ما انسان را تعالی طلب میدانیم ناگزیر باید امکان ارتقاء و تکامل او را فراهم کرد در یک سخن ساده، مدرسه عنصر قوی است که میتواند و باید به این امر تحقق ببخشد. در همین دوره است که کیان یک فرد در چهارچوب خاصی مایه میگیرد و سمت مییابد «العلم فی الصغر کالنقش فیالحجر» بدون یک چنین ساختی با همه ظواهر زیبا و حتی محکم نمیتوان انتظار داشت که یک نظام ارزشی معتبر مستمراً پایدار بماند و در بعد دوم از آنجا که انسان در جمع نیز مطرح است و جماعت وی مجموعهای است از روابط انسانی، سیاسی و فنی- عملی باید در یک آموزش خلاق، ابعاد این جمع، رشد مطلوب و مورد نیاز داشته باشند از این جهت در یک برنامهریزی آموزشی مطلوب، هر دوی این هدفهای کلی باید مورد نظر باشند. جنبه فرهنگی، آموزش همان قدر مطرح است و مهم که جنبه اقتصادی آن و رشد اقتصادی بدون توجه به افزایش قابلیتهای فردی مطلوب یک نظام قابل اجرا نیست بر این اساس و با توجه به واقعیتی که هم اینک در جامعه ما الان مطرح است و نظام ما با آن روبرو است. میتوان نیتجه گرفت که حدود و شمول آموزش و پرورش بسیار وسیع است و پوشش تعلیم و تربیت و کیفیت و کمیت ارائه آن بستگی به میزان توانائی و سرمایهگذاری وزیری دارد که میخواهد مسؤولیت این وزارتخانه را با این کار عظیم به عهده بگیرد. برادرمان جناب آقای اکرمی به خوبی میدانند اینک برای نیل به این اهداف که گفتم مسائل زیر مطرح است:
1-رفع نیاز شدیدی که در حال در کلیه سطوح آموزش به معلم وجود دارد. در این زمینه با اتکاء به امکانات و روحیه جذبی میتوان نیروهای فراوانی را بدین مهم و بدین سمت کشاند و جذب نمود و نیز میتوان از طریق ارائه طرحهائی برای آموزش دادن کسانی که میشود از آنها به خصوص در سطوح پائین آموزشی استفاده نمود حتیالمیسور با این مشکله برخورد اصولی نمود.
2-توزیع عادلانه امکانات آموزشی میان مناطق جغرافیائی کشور و میان گروههای و قشرهای مختلف اجتماعی و اقتصادی جامعه ما، مدارس شمال شهری در مقایسه با مدارس جنوب شهری، من اینجا وقت شما را نمیگیرم اگر خواستید آمار در کمیسیون برنامه و بودجه هست برای هر دانش آموز شمال شهری چند متر فضا در نظر گرفته شده و برای هر چند دانش آموز جنوب شهری از ان متراژ هم کمتر.
3-تغییر و شکل دهی نظام آموزشی براساس نیازهای فردی اقتصادی و اجتماعی جامعه متناسب و هم سو با ارزشهای اسلامی.
تشویق روحیه آموختن و کارکردن و مبارزه با روحیه مدرک گرائی. من در این جا هم اشاره بکنم به دوستان و برادران و خواهرانی که در مدارس میخواهند کارفکری فوقالعاده انجام بدهند. میگویم که مواظب باشند این کارهای فوق برنامهشان، مزاحم کار اصلی نباشد که هر وقت آقا را ببینیم کجا هستید؟ مثلا بگوید من در فلان انجمن کار میکنم، نه. آن کار فنی و علمی را فراموش نباید کرد.
5-بالا بردن سطح آموزش عمومی و فرهنگی افراد جامعه.
6- بهبود وضع مدیریت و گماشتن افراد لایق و کاردان و مومن و در مدیریتها براساس لیاقت و نه رفاقت، هم سنگ با نیازها و ابعاد گسترده آموزش و پرورش در فعلیتمان و در آینده مان.
7- تکیه بر تقویت روحیه فنی و آموزشی متناسب با نیازهای جامعه.
و اما نگاهی به آمار: برادرمان جناب آقای اکرمی در سالهائی که بر ما گذشت این آمار و ارقام راحتماً دیدهاند و توجه دارند.
تعداد دانش آموز دوره متوسطه در سال تحصیلی 59-58 عبارت بوده از:
(لطفاً به این آمار دقت بفرمائید) 929000 نفر و در نهایت در سال 61-62 از 929 هزار نفر به 850 هزار نفرتنزل کرده است.
تعداد فنی و حرفهای سال 58-59 عبارت بوده از 265 هزار نفر در سال 59-60 به 202 هزار نفر و در سال 60-61 (159) هزار نفر و بالاخره رقم 265 هزار نفر به 127 هزار نفر در رشته فنی و حرفهای افت کرده است حالا درصد پوشش تحصیلی مقاطع ابتدائی و راهنمائی و متوسط و فنی و حرفهای دورة راهنمائی تحصیلی درسال 1358 از صد درصد کل دانش آموزان بوده است 1/59% در سال 61 به 5/53% تنزل کرده است. دورة متوسطه فنی و حرفهای در سال 1358 عبارت بوده است از 5/38% کل دانش آموزان و در سال 61 از 5/38% به 4/28% تنزل کرده است این آماری است که ما داشتهایم در این فرصتی که بر ما گذشته است و جناب آقای اکرمی قطعاً بدانند که انتظار مجلس و انتظار مردم این است که این آمار به شکل مطلوب برگرداند که من به حق این انتظار را از ایشان به جا میدانم و معتقدم که ایشان انشاءالله خواهند توانست که این کار را بکنند.
و اما راجع به شخص خود آقای اکرمی، خود فرد هر چند دراین بحث مهم است اما نقش تیم و مجموعهای که این برادرمان گرد خواهند آورد وبه صورت محور با آنها کار خواهند کرد نیز مطرح است. جناب آقای اکرمی با بحثهائی که اینجا شده است مجموعة خوبی از افراد متدین و مبارز وبا تجربه را به عنوان معاون خود در نظر دارند که بعضی از آنها را شخصاً هم می شناسم و اسم نمیبرم شاید با افراد دیگری که به عنوان وزیر نامشان اینجا و آنجا برده میشود این مجموعه شاید فراهم نشود و مجتمع نشوند و این وعده را دادهاند که مجتمع بشوند و وقتی افراد متعهد و متشرعی که سالها تجربه معلمی داشتهاند و در امر آموزش و پرورش سابقه داشتهاند و مبارزه و معتقد هم بودهاند به عنوان معاون آقای اکرمی آن چنانکه صحبت کردهاند در این مجموعه قرار بگیرند انشاءالله این مجموعه توانا و کار آمد خواهد بود که من معتقدم هستم که کارآمد خواهد بود. ایشان علاوه بر چند سال سابقه در مدیریت ادارة آموزش و پرورش یک ستان (برادرمان آقای اکرمی) چهار سال حضور و عضویت در کمیسیون آموزش، فرهنگ، تحقیقات مجلس شورای اسلامی از خصوصیات است که برای افراد دیگر به این صورت شاید وجود نداشته باشد ایشان از برنامههای مختلف و ویژگیهای آموزش و پرورش و مشکلات و معضلات آن کاملا مطلع هستند و روحیه و فکر کلی کمیسیون را که باید با آن کمیسیون کار بکنند را نیز به خوبی میدانند و با آن تفاهم دارند علاوه بر تدین و تقوا و سابقه مبارزاتی من در پرانتز این جمله را بگویم برادرمان آقای اکرمی در دوران رژیم منحوس پهلوی به 24 ماه محکوم شده بودند و 28 هم اضافه کشیدند آن روزها این جور اضافه کشیدن را میگفتند، ملی کشی ایشان 28 ماه هم ملیکشی کردهاند یعنی علاوه بر تحمل زندانی که برایش مقرر کردهاند به دلیل اینکه رژیم روی اینها حساستر بوده است 28 ماه هم اضافه نگهداشتهاند. حالا علاوه بر تدین و تقوا و سابقه مبارزاتی، حسن خلق، سعه صدر و جاذبه خاص جناب آقای اکرمی مسأله بسیار مهمی در اداره مجموعه آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش را با شعار. هیکل، زور و جسم درشت نمیتوان اداره کرد. آموزگاران، دبیران و دانشآموزان به اخلاق، مدیریت، احترام متقابل، حسن خلق بیشتر نیازمندند و متکی تا قدرت و ویژگیهای دیگر، جناب آقای اکرمی در طول چهار سالی که نماینده مجلس بودهاند نشان دادند که به عنوان یک مسلمان حر و آزاده به خدا و حق تبارک و تعالی میاندیشیدهاند لاغیر. و بالاخره به لحاظ تخصصی هم برادران بزرگوار و خواهرانمان آگاهند که ایشان تخصص همین کاری را دارند که اینک قرار است مسؤولیت آن را به ایشان واگذار بکنند. اما برادران مخالفمان مطالبی فرمودند که مجملا اشاره میکنم. برادرمان آقای توسلی زاده در ابتدای صحبت گفتند این عین جمله خودشان است: «من شخصاً شناختی راجع به آقای اکرمی ندارم در حالیکه باید گفت موافقین ایشان را به خوبی میشناسند.» بقیه صحبت ایشان به صورت سؤالاتی بود اینجوری: آیا برنامه دارند؟ آیا همکاری خواهند داشت؟ و نیز گفتند ویژگیهای صحیح انقلاب را میخواهند. ما هم به دلیل همین ویژگیها از ایشان دفاع میکنیم. جناب آقای عباسی هم مانند آقای توسلی زاده دائماًسؤال کردند. که آیا ایشان میتوانند؟ خواهند توانست؟ باید بگویم که موافقین و خود آقای اکرمی معتقدند بلی خواهند توانست. در مورد برنامه و همکاران آینده خود ایشان آقای اکرمی در فرصتشان جواب خواهند داد. که آیا دارند کسانی را که بتوانند آن کار را بکنند یا نه؟ یکی از آقایان متأسفم که این را باید بگویم. یکی از آقایان از برنامه به خواب تعبیر کردند. این کم لطفی است که اینجانب به جای برادر مخالف عذرخواهی میکنم. و بالاخره ما وقتی وزیر معرفی میکنیم داریم خط و سمت انقلاب را هم مشخص میکنیم و معین. امروز این صحبتها که از تریبون مجلس ما پخش میشود به عنوان ضعف جسمی و این حرفها ظاهراً در اذهان غیر از دوست این جمله ممکن است که به ذهن برسد پس معلوم میشود که این نظام، این جامعه بنا را بر چیز دیگری میگذارد مسأله تعقل و درک و مدیریت شاید اینها در درجه بعد مطرح است و اما آنچه که به عنوان جریان مشخص عرض میکنم آن این است که ما به عنوان وزیر در دو سه نوبت قبلی که داشتیم آنجا دیدیم که دوستانمان به شدت مطرح کردند که نیاز به تخصص داریم. مرحبا و درست هم هست این کشور نیاز به تخصص دارد قویاً همه این را معتقدیم که امروز نمیشود فقط با کلمات یک کشور را با این همه مشکلات اداره کرد. امروز کشور نیاز به تخصص دارد اما تخصصی که ما برای یک وزیر آموزش و پرورش میخواهیم چه تخصصی است؟ غیر از این که یک فرد در متن جریان آموزش و پرورش باشد چه چیز مورد نیاز ما است؟ تخصص به چه گفته میشود؟ آیا ما شانزده تا دکترا را قاب عکس نکردیم و بالای سرمان نزدیم و بعضی از ماها این ورقههای مدرکیمان را وقتی گرفتیم زیر زیلو انداختیم و دیگر هم یادمان رفت که اصلا داریم یا نداریم آیا این باید شاخ به شاخ بشود با کسانی که اگر یکساعت اضافه کار کردند دردفتر مینویسند از ساعت 45/3 تا 45/3 اضافه کار داشتند. این را میگوئیم تخصص؟ و آیا امروز معتقد نیستیم که کشور را یعنی جمهوری اسلام را کسانی میتوانند اداره بکنند که درمتن دردهای این نظام بزرگ شده باشند. من این را میگویم کسانی که در سیل نیفتاده باشند ممکن است سیل را تعریف بکنند اما درک سیل را کسی به خوبی میتواند بیان بکند که خود در درون سیل گرفتار آن سیل شده باشد. کسی که در متن دردها، محرومیتها، رنجها واز یک طرف در متن آموزشی رشد کرده است. مدیر کل بوده است. در جریان آموزشی لیسانس این رشته را داشته است. کار کرده است. اگر اینها تخصص ندارند چه کسانی تخصص دارند؟ و اشاره کردند دوستانمان که در همینجا میشود گفت . شما هر کس را بیآورید میشود همین حرف را زد. وقتی که مرحوم رجائی مطرح بود همین حرف را میگفتند. وقتی که مرحوم باهنر مطرح بود همین حرف بود. همیشه خیلی ساده است میتوان همیشه ابراز کرد که آیا بهتر نیست کسی دیگری را بیآوریم؟ در هر حال من فکر میکنم که برادر بزرگوارمان جنابآقای اکرمی خواهند توانست بیاری حق و همان جور که برادر بسیار بزرگوار جناب آقای خامنهای ریاست محترم جمهور در ذیل امضائ نوشتند با تأیید الهی من استنباطم این است که چون آموزش و پرورش کار بسیار عظیمی است قطعاً تأیید الهی را مدد بگیرند و انشاءالله بتوانند یک وزیر موفقی برای جمهوری ما باشند. فقط یک تذکر… (نایب رئیس- وقتتان تمام شده است) من جملهام را تمام کنم چسم. یک تذکر میدهم و آن این است که برادر بزرگوارمان جناب آقای اکرمی این را قطعاً اگر برای این مسؤولیت انتخاب شدند قطعاً در نظر خواهند داشت که کشور را، نیروهای جدید الورود نمیتوانند سمت بدهند. آنها بیآیند زحمت بکشند کار بکنند عیبی ندارد ولی سمت را قبلا مشخص کردند حضرت امام مان بر اساس آن سمت باید حرکت کرد انشاءالله. والسلام علیکم و علیعباداللهالصالحین و رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- جناب موسوی یک ساعت وقت باقی است برای سرکار و آقایان دیگر.
یکی از نمایندگان- وقت را باید تمدید کنید.
نایب رئیس- نه احتیاج به تمدید نیست اصل جلسه پنج ساعته است. طبع جلسه پنج ساعته است قانوناً نیازی به تمدید ندارد و حدود یکساعت دیگر هم وقت داریم.
سرهنگ اعتمادی- بسماللهالرحمنالرحیم وبه نستعین ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم. با نثار بهترین درودها به پیشگاه فرماندهی کل قوا، شهیدان علیالخصوص سه سردار شهید دکتر مصطفی چمران سرتیپ فکوری و سرتیپ نامجوی وزرای شهید وزارت دفاع. و سلام بر ملت شهید پرور و شما نمایندگان عزیز که در این شورای محترم گرد آمدهاید. بنده با توجه به اوقات
کمی که در اختیار دارم مدارکی آورده بودم و میخواستم تقدیم بکنم متأسفانه بایستی خیلی زود از آنها بگذریم. در وهله اول اجازه بدهید و سه موردی که برادران اشاره فرمودند یکی به سخنرانی دیگر به نشان تاج و بعد علت استعفاء و مسائلی که بعد از آن در مورد ضعف مدیریت فرمودند. من واقعاً متأسفم که در این مجلس فرد نظامی وجود ندارد وگرنه درد ما را خیلی خوب میفهمید از جامعة شما عزیزان حاجآقا ابراهیمی مدتی در ارتش تشریف داشتند و میدانند که وضعیت آنجا چگونه بوده است. حالا نمیخواهم تشریح بکنم که به اصطلاح ما یک مقداری مظلوم واقع شدیم اشکالی ندارد من خدمتتان ارائه میدهم اگر قبول کردید بدانید که روی عشق و شوق و علاقه است که واقعاً مسخ انقلاب شدم و دلم میخواهد خدمت ناچیزی تقدیم ملت عزیزمان بکنم. اگر سخنرانی عیب است من این سخنرانی را کی کردم و کجا کردم؟ چرا نکردم! و آن روزی که اگر کسی تا میخواست در این پادگانها و یا در ادارات پشتیبانی بکند خیلی راحت برایش این مقدورات را فراهم میکردند چطور شد این سخنرانی انجام نشد؟ دلیلش این بود که دراداره ما تعدادی افراد مذهبی حضور داشتند. بخصوص دو نفرافسر وظیفه نمیدانم شاید جوراب باف بود جورابچی بود مهندس طاهری بود و تعدادی گروهبانهای وظیفه. اینها دردها و ناراحتی خودشان را اغلب میآوردند و به من میگفتند حتی چند کارمند هم دراینها اضافه شد. ما از همان ابتدا طرفداری میکردیم از اینها و از طریق حفاظت واطلاعات آن وقت دائماً برای اینها ایراد و اشکال ایجاد میکردند که واقعاً مانعی برای اینها بودم حتی خانمی به لباس آن وقت میدانید حدود سه ماه قبل لباس مشکی میپوشیدند ایشان لباس مشکی پوشید الان هم جزو همان اداره مهندسی هستند و محجبه شدند. خوبخواه ناخواه ما میبایستی فریاد می کشیدیم همینطور که برادرمان گفتند درست است چه زندانی یا چه فریادی داشتیم. ما میخواستیم فریاد بکشیم و شما خودتان آگاهید که این شمهائی است که بعضی از مبارزین داشتند و میخواستند یک موقعیتی نصیبشان بشود فریاد بزنند یک عده دیگر هم طرفداری بکنند. خوب بهترین جا آن جائی بود که بایستی سخنرانی میکردیم و آنها میتوانستند نظراتشان را بگویند. فریادشان را بکشند. متأسفانه متوجه شدند و جلوی این کار را گرفتند و آن مسألهای را هم که میفرمائید ببینید یک کسی دارد میرود تمام ملت ایران میدانند که او بر نمیگردد دارد ولی میگوید مرخصی میخواهم بروم ولی میدانستند همان روز فریادهائی که میکشیدند شاه رفت کسی میآید باز بگوید «به چشم» رفتنش را ما داریم میگوئیم: به چشم. این مطلب را برادران بر عکس تلقی نفرمایند. ببینید بعد از آن، انقلاب پیروز شد همان برادرانی که فرار کردند از اداره ما تشریف آوردند یک تعدادی از آنها در آنجا و ما جزو اولین نفراتی بودیم که برای نگهداری باز مجدداً برگشتیم. در این زمینه همان برادرانی که فرار کرده بودند اگر عکس العملی بود باید نشان میدادند. خیلی با طیب خاطر ما با همدیگر کار کردیم. و انجمن اسلامی را درستش کردیم با سایر برادرانمان بعد هم که اداره سیاسی عقیدتی آمد روی چشم حاج آقای آیت الله مرحوم اشراقی تشریف آوردند که یک برادری را آوردند بنام آقای ابوترابی. ایشان هم تشریف آوردند قبل ازایشان باز بروید بپرسید ببینید رفتار و کردار من در آن زمان چگونه بوده است میخواهم عرض کنم که باز یک مسألهای که برادرمان فرمودند که کسی که میرود از آقای حاج یونس اردبیلی اجازه میگیرد چطور زمانی چگونه بوده است میخواهم عرض کنم که باز یک مسألهای که برادرمان فرمودند که کسی که میرود از آقای حاج یونس اردبیلی اجازه میگیرد چطور زمانی که فریاد میکشیدند عکسالعمل نشان نداد و فرار نکرد؟ ببینید اگر من الان اینجا در خدمت شما برادران عزیز هستم همان تکلیفی است که این فقیه عالیقدر گردن من گذاشت. وگرنه مسلم بدانید که با تمام وجود در خدمت انقلاب نمیتوانستم باشم. تمام مدت خدمتم آقایان همدورههای من مرا میشناسند از ضعفا طرفداری کردم در اداره مهندسی و املاک اگر بودم یک ضعیفی میآمد یک پیر مرد آفتاب سوختهای میآمد حتی گاهی اتفاق میافتاد اینها حمل بر خدای نکرده خودنمائی نشود پول مسافر خانهاش را بدهم. و در تمام مدت گزارشات آگاهانه من الان وجود دارد در ادارة مهندسی و در جاهای دیگر تشریف بیآورید ببینید ما روی دربایستی که نداریم. ببینید که چهل صفحه در باره ماجرای زمینهای عباسآباد گفتم و این کسان باید دادگاهی بشوند. و یکی از مسائلی که در مورد این نشان مداخله داردمسألهای است که در بندر عباس اتفاق افتاد. زمینی در پایگاه بندرعباس افتاده بود پایگاه نیروی دریائی شخصی آمده بود زمینی ملی شده بود. موات بود. ایشان آمده بود با هم بستگی اداره ثبت اقدام کرده بود حدود اربعه این را به گونهای درست کرده بود که شرقش آفتاب برمیخیزد غربش آفتاب غروب میکند. با ثبت هم تبانی کرده بود و تعدادی از قطعات هم به آنها واگذار کرده بود سندش را هم گرفته بود. بنده به اتفاق یک کمیسیون رفتیم آنجا رسیدگی کردیم از قوانین استفاده کردیم از قانون مدنی استفاده کردیم باز دید کردیم و نوشتیم که هیچ حیازت نشده مستحدثهای ایجاد نشده و با گاو بندی این را به این ترتیب درآورده بودند. ما جلویش را گرفتیم دفتر خانهاش را هم تعطیل کردیم و اداره ثبت هم رئیس ثبتاش یا معاونش بود گذاشت فرار کرد. بنده آمدم به تهران و خدا را گواه میگیرم این کارها و امثال اینها را برای خودنمائی نمیکردم برای اینکه این بیتالمال ملی را نگهدارم. بعد هم که آمدیم تهران رفتیم فرماندهی ستاد اصلا هیچ خبری نداشتیم که من را میخواهند تشویق بکنند تقدیر بکنند. رفتم شش ماه حدوداً از دورهام گذشته بود که آمدند گفتند که سرهنگ اعتمادی به اتفاق یک تعدادی از نفرات نشان تاج گرفته. نشان تارج درجه پنج. یعنی در حقیقت آخرین درجه این نشان است که کاش این برادر عزیزمان وقتی که این را آوردند میپرسید آن گزارشی هم که نوشته شده برایش به چه علت گرفته آن را هم آوردید با آن. من از دیشب به جانشین وزارت دفاع مرتب دارم توصیه میکنم این در پرونده هست آن را هم بفرستید. و اگر فرستاده بودند خیلی راحت روشن میشد مسائل. عرض کنم که به مدیریت ضعیف اشاره فرمودید برادران من افسر رزمی مهندس هستیم در اداره مهندسی فعالیتم آنچنان بود که برادرمان دکتر چمران در حضور برادرش مهندس چمران در نخستوزیری من را احضار کردند دست به پشت من زدند و گفتند من تو را تأیید میکنم بیا در یکی از معاونتها خواهش کردم گفتم من رستهام این است اجازه بدهید کار بکنم. خدا رحمتشان کند انشاءالله. با ایشان کار کردم و در خدمت ایشان در خدمت شهید فکوری چندی فقره با شهید رجائی از نزدیک ما مذاکره کردیم و ایشان لطف کردند و حتی این را من فراموش نمیکنم این موهبت انقلاب است با دست مبارک خودشان چائی ریختند خوب من را شماها باید جذب بکنید بایستی به من امکان بدهید که من خود نمائی بکنم ارتش را میخواهید بالاخره باید یک افرادی متعهدی هم داشته باشید. نمیخواهید آن امری است علیحده. بنده در زمان جناب سرهنگ سلیمی ایشان من را دعوت کردند طرح و برنامه. گفتم من طرح و برنامه چی نیستم جناب سرهنگ. فرمودند که تعهدت خوب است بیا انشاءالله خداوند کمک میکند. آمدم کار کردم به گواه دوستانم در وزارت دفاع بپرسید برای اولین بار سازمانها تثبیت شد. سازمانهائی که به امضاء رساندیم موجود است. اساسنامه سازمان صنایع دفاع را قانونش را قبل از جناب آقای موسوی تصویب کرده بودند در زمان ایشان ابلاغع کردند اساسنامهاش را ماها نشستیم نوشتیم و امضاء گرفتن از برادران توکلی، موسویانی خودشان شاید تشریف داشته باشند اینجا سایر برادران عضو مجمع هم کار مشکلی بود به این سادگی نبود و ما نشستیم با آنها ساعتها جناب هاشمی وزیر صنایع اینها را آنقدر ما روی این مذاکره کردیم و بعد هم در هیأت کمیسیون فنی هیأت دلت یک مقداری از اینها را جابجا کردند گفتند. وزارت دفاع حق وتو میخواهد این را جابجایش کردند جناب سرهنگ سلیمی از همان روز اول ناراضی شدند و میخواهم به عرضتان برسانم همین ضعف مدیریت مال من نیست این کسانی که با من کار کردند الان امروز در کشور خودمان در حال حاضر در بهترین پستها هستند آقای مهندس نعمتزاده الان در شرکت توانیر است. آقای مهندس فراشاهی معاون هوائی ما بود الان در هواپیمائی کشوری است. آقای مهندس شیری شما این چهره ما را کجا میتوانید پیدا کنید؟ مهندس شیری معاون من بود بعد از اینکه من رفتم ایشان را آوردند گذاشتند با شروطی نتوانست بسازد. شما مطمئن باشدی قبل از آن دکتر تبریزی نتوانست با شروطی نتوانست بسازد. شما مطمئن باشید قبل از دکتر تبریزی نتوانست بسازد این گزارشش است این گزارش آقای مهندس شیری که من به ایشان اعتقاد دارم و اینها موتور بودند نمیتوانستند یک جائی بنشینند. آقای مهندس نعمتزاده را اگر نشاختید من واقعاً میگویم نمیتواند یک جا بنشیند. خدا نکرده کی من گفتم این کارهائی که انجام شده توی صنایع دفاع من کردم؟ این برادرها همهشان دست به دست هم دادند ولی بهترین کارها بهر حال شده.برادران این صنایع دفاع پشت جبهه را واقعاً پشتیبانی کرده اینقدر آن را نکویید اگر مدیریتش عیبی دارد که من معتقدم مشکل دارد عیب ندارد بهترینها را شما گذاشتید. مدریرتش عیب ندارد
این سازمان جان نثارهاها کرده شب و روز تاسوعا، عاشورا جمعه برادرمان آقای ابراهیمی اگر نبودند اعتصابات واقعاً عظیمی شروع شده بود (یکی از نمایندگان- آقای صنایع را کسی نکوبیده است با سازمان کسی کاری ندارد) همین را میخواهم بگویم وقتی میگویند کار پیشرفت نمیکند یک سازمان کوبیده میشود ببینید این آقای شیری… (همهمه نمایندگان)
نایب رئیس- بله اجازه بفرمائید صحبت کنند.
سرهنگ اعتمادی- معذرت میخواهم اگر سازمان تعریف میشود من از همین تریبون میگویم که کارگران و مهندسین واقعاً زحمت کشیدند مشکلات مهندسین را هم انشاءالله ما از بین میبریم. من عذر میخواهم همانگونه که جنابعالی نیز اعتماد دارید آقای مهندس شیری را آقای مهندس موسویانی قشنگ میشناسند ما گرفتاری داشتیم تا ایشان را میخواستیم بیاوریم جنابعالی نیز اعتقاد دارید سازمان صنایع دفاع به ویژه در این برهه از زمان از چنان نقش برجستهای که هیچ واحد را با آن نمیتوان قیاس نمود لذا در حفظ کیان آن و و جهه و حیثیتاش باید کوشید. متأسفانه آنچه مسلم است مدیریت سازمان در تمام ردههای سلسله مراتب تضعیف شده و حتی در شرف لوث شدن میباشد الان ببینید خود شماها ایراد بمن گرفتید ولی بدانید که من با یک هیأت مدیره ای که در آن دو تا وزیر بود مهندس نعمت زاده وزیر صنایع بود و وزیر کار بود آقای دکتر نیک روش وزیر کشور بودند و سابقه دانشگاهی داشتند شما را بخدا به خودتان اجازه بدهید یک دفعه بپرسید تا آن نصفههای شب ما چکار می کردیم آنجا با یک تیکه نان سنگک و پنیر همهمان میساختیم که یک خدمتی کرده باشیم. این مال این این مال این و این هم گزارشی است که جناب سلیمی خدمت جناب نخست وزیر تقدیم کردند و مشکلات را گفتند علت اختلافات نه از جناب سرهنگ سلیمی است نه از خود من بود و نه از مدیران. علت اینجا هست. ان شاءالله این را ما سعی میکنیم که بر طرفش کنیم. اما درصدر مسائل مسأله جنگ است. تمام اینها را انشاءالله ملت ایثارگرمان میپذیرد و تا بحال راه بردیم باز هم راه میبریم. مسأله جنگ را بایستی ما جدی بگیریم پشتیبانی بکنیم و اینکار را همه ملت میکنند اما برای سازمان صنایع دفاع ما باید برنامه ریز باشیم باید حقیقت نگر باشیم باید بنشینیم و علت نگر باشیم من ادعا نمیکنم برادران صنعتی هستم. رفتم آنجا خود مجمع عمومی هجده هزار تومان برای مدیر عامل پیش بینی کرد بنده هیچ از این حقوق استفاده نکردم برای چی کسی کردم محضاً الله بوده؟ غیر از این بوده که فقط میخواست توشهای برای آخرتم داشته باشم؟ الان هم برادران عزیز باز من حرفهایم را خدمت برادرم. جناب نخست وزیر و سایر مقامات زدم در کمیسیون امور دفاعی هم با تمام شهامت این را گفتم من باید متواضع باشم ولی بدانید اگر دستم برسد آنی برای خدمت خدمت به این مملکتم آرام نخواهم نشست. حالا اینجا نه جای دیگر. ثابت هم کردم درجائی دیگر هم گذاشتند خیلی پائین تر از معاونت و جوسازی هم کردند ببینید همان موقعی که من از خواستند از معاونت طرح و برنامه بردارند ببینید چه چیزی را فرستادند به وزارت دفاع. نوشتند سرهنگ اعتمادی افسر ضد اطلاعات به وزارت دفاع گیرنده دادند این را هم یک جوری فرستادند که برسد به دست مسؤول ثبات با یگانه ما اتفاقاً آن روز از آنجائی که خدا یار ما است و توکلمان به اواست آوردند دادند به دست خود من این را برداشتم گفتم بسیار خوب اگر من ضد اطلاعات… من که از خودم خاطر جمع هستم خدا را گواه میگیرم در این مدت خدمتم به جزء یک نامه که آن هم نزدیک به انقلاب بود که میخواستم بهرهبرداری کنم من با این سازمان مکاتبه شخصی نداشتم بدم میآمده و همیشه هم دفاع میکردم از پرسنل رفتم در دادستانی انقلاب گفتم برادران، من ضد اطلاعاتیام بنده را بگیرید و اعدام کنید از اینجا هم تکان نمیخوردم. همان روز این نامه را نوشتند:
از دادستانی انقلاب ارتشک وزارت دفاع جمهوری اسلامی. پیرونامه کلاسه فلان..
به اطلاع میرساند منظور این دادستانی از مشارالیه سرکار سرهنگ فرخ اعتمادی فرزند اسماعیل شناسنامه 335 مشهد نبوده و بلکه افسر مورد بحث جمعی نهاجا و ضد اطلاعات منحله میباشد. سه، چهار روز است عین همین جریان باز یواشکی جلسه تشکیل دادن و بر علیه این بنده ناقابل که میخواهد خدمتی انجام بدهد دارند الان جوسازی میکنند. من خیلی سپاسگزارم. و متأسفانه من مطالبی را برای آینده وزارت دفاع تهیه کرده بودم وقت نیست فقط من میخواهم به عرضتان برسانم ببینید برادران من کارشناس رسمی دادگستری ضمن کارم هستم من اگر بروم بیرون یک کارشناس بکنم کارشناس دارد اینجا مسلماً به اندازه حقوقم در میآورم. ولی خدمت هجده ساعته نوزده ساعته را ترجیح میدهم برای اینکه بتوانم چون از بطن جامعه بلند شدم تمام مدت خدمتم هم این بوده هیچ چیزی ندارم متواضعانه به عرضتان میرسانم اگر من را مفتخر و مباهی به این مسؤولیت میکنید به میز نمیچسبم ثابت کردم مدیریتها با ثبات شد همان وقتی که بودیم من یک مدیریت را تا آن وقت تا خودش نیآمد گفت نمیتوانم عوضش نکردم و حمایتش کردیم برنامهریزیها کردیم سازماندهیها کردیم بروید ببینید از دور شماها نمیدانید اطلاع ندارید. حاج آقا ابراهیمی هم که از نزدیک آنجا تشریف داشتند من ممنونشان هستم بزرگواری فرمودند این مسأله انشاءالله ذخیره آخرت ما باشد مطمئن باشید که به جز راه خدا نخواهم رفت و علت اساسی این برکناریام این بود که فقط راه خدا را میخواستم بروم به هیچ دسته، گروهی وابسته نیستم حتی یک از دوستان نماینده بمن تلفن زد گفتم برادر تلفن بمن نزن بپرسید از او میخواهید اسم او را بگویم با کدامتان من تماس گرفتم که بیآیم پایگاه برای خودم درست بکنم. پس ببینید من برای شغل و مقام نیست میخواهم خدمت بکنم خدا را گواه میگیرم اگر امروز بمن رأی ندهید بازاگر دربانی در یک مؤسسهای هم باشد برای خدمت به امام عزیزمان باشد با جان و دل میپذیرم وافتخار میکنم والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
نایب رئیس- جناب آقای اکرمی بفرمائید.
اکرمی- بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام به امام امت و شهید بهشتی و شهید رجائی و شهید باهنر و همه معلمان شهیدی که گمنام در سراسر جبهههای حق علیه باطل خون خویش را نثار انقلاب اسلامی کردند. در پاسخ محبتها و الطاف برادران عزیز این کلمه مولی امیرالمؤمنین را عرض کنم که «الهی و ربی کم من ثناء جمیل لست اهلاله نشرته» هر چه است از او است.هیچ چیز از ما انسانها نیست که بی عنایات او هیچیم. هیچ. فرمودند که به حق که این مسائل آموزش و پرورش وضع معلمین، مدارس استیجاری کمبود معلم ووو… شما برنامه خاصی که خودتان داده باشید در آن نوشته نشده. حرف حقی است. بنده و هر کس دیگری بدون پشتیبانی مجلس محترم و هیأت دولت و این تفکر که بر سازمان برنامه حاکم باشد که انقلاب ما قبل از هر چیز فرهنگی است، نمیتوانم کاری بکنم هیچکس دیگر هم نمیتواند کاری بکند. این مسائل بودجه میخواهد الان در آموزش و پرورش استان خودما پانصدر معلم کم داریم. معلم حقالتدریس پول این رانه بنده میتوانم بدهم و نه هر کس دیگر که جای من باشد. باید انشاءالله این تفکر حاکم بشود که فرهنگ و تربیت و تعلیم در یک جزوهای که اشاره کردم چندین سال پیش نوشتم تربیت و تعلیم نه تعلیم و تربیت، با تفکر اینکه این اصل است باید کمک بشود و این جا عرض میکنم بودجه و امکانات میخواهد و شرط میکنم برادرهای عزیزی که فردا خواهند آمد و خواهند فرمود که فلان روستا معلم ندارد فلان بخش مدرسه راهنمائی ندارد فلان جا دبیرستان ندارد من اول میآیم خدمت خود شما. کمیسیون بودجه و برنامه کمیسیون آموزش و پرورش سازمان برنامه و بودجه همه و همه باید کمک کنند در رفع این مشکلات بعد ده در وضع زندگی معلمین. برادران عزیز خواهران محترم نماینده برادر شهید آمده است میگوید آقا! این استعفای بنده، چرا؟ میگوید این پولی که شما به من میدهید یک کارگر روزمزد بیشتر از من میگیرد آن میتواند با لباس پاره هم بگردد من معلم که نمیتوانم. کارمند بعضی از ادارات میتواند بعد از ظهر برود یک کاری بکند اما من که با بچهها وجوانها و نوجوانها سروکار دارم خیلی کارها را نمیتوانم بکنم. معلمی که نیاز به مطالعه دارد ولو در حد ابتدائی و در سطح ابتدائی و به آرامش فکری احتیاج دارد اگر با این وضع حقوقی که ما میخواهیم نگهش بداریم بنده اعلام خطر میکنم برای آموزش و پرورش شما. معلمینی که با عشق و علاقه به انقلاب اسلامی به جهت مشکلات مادی نگاه نمیکنند بچههای من و شما را مسلمان انقلابی بار نخوهند آورد. فقط جهت ادای تکلیف میروند سرکلاس و اکثریت معلمین اینطور هستند از این 400 هزار معلم، 20% و یا 30% انقلابی باشند ولی همه این جور نیستند، بنا به عللی که توجیه دارد و یکی از آن هم این است. به ویژه آموزگاران. آموزگاری که 3 هزار تومان حقوق میگیرد در این شهر تهران، هر چه بفرمائید انقلابی، چه قدر از آن را به اجاره خانه بدهد؟ یک چادر میخواهد برای خانمش بخرد هفته پیش درهمدان یک معلم برخاست و دست بلند کرد و گفت آقا اینها را که شما میگوئید، انقلاب اسلامی روی چشم مان ولی من چهار دختر دارم، چهار تا چارد میخواهم برای اینها بخرم باید همة حقوقم را بدهم. بنابر این هر کس دیگر هم این مسؤولیت را به عهده بگیرد، مجلس محترم و سازمان برنامه و بودجه جناب آقای موسوی وعده فرمودند که هر چه بنده اینجا مایه بگذارم و آنجا مایه بگذارم حتیالمقدور کمک خواهند کرد. پس انشاءالله تعالی باید روی این،
برادرها مشروط رأی بدهند به اینکه کمک کنند هر کس دیگری ما تشویق میکنیم به ازدواج، خوب معلم ازدواج میکند، خانه میخواهد. روند افزایش جمعیت در کشور ما الان شاید نسبت به بعضی از کشورها در حد بسیار بالائی است خوب این معلمین بچههایشان را چه کار کنند؟ برای مسکن معلمین باید همه مجلس به ویژه کمیسیون محترم مسکن و کمیسیون آموزش و پرورش کمک کنند. نمایندگان در هر شهر، انشاءالله زمین فراهم بکنند و به آنها بدهیم. وزارت بازرگانی باید برای تقویت فروشگاهها و برای تشکیل تعاونیها کمک کنند یک مقداری معلمین لااقل وضع معاششان تغییر کند خود معلمین به علت بینشی که دارند توقع افزایش حقوق چندانی ندارند. میدانند که تأثیر تورمی آن بیشتر است اما خدمات جنبی را باید داد و به فوری هم باید داد. بیشتر از این معطل کردن، نتیجهاش این است که فرزندان ما آنچنانکه باید و شاید بار نمیآیند
روحانی- این مسائل که مطرح میکنید این مشکلات که الان حل نمیشود. چه فایده دارد؟
نایب رئیس- اجازه بدهید صحبتشان را بکنند.
اکرمی- تذکرش را بنده باید بدهم به عنوان یک آدمی که میداند معلمین چه رنجی از وضع زندگیشان میبرند در مورد لغو بخشنامه عزاداری یک نکتهای را بنده خدمت برادران عرض کنم که این نبوده است که بنده بخشنامه عزاداری 10 روز وزارت آموزش و پرورش را کلا لغو کنم جناب آقای فاضل! شاید بنده این قسمتش را نگفته بودم و به اطلاع نرساندند که بنده با تلفنی که به نخست وزیری کردم و به وزارت آموزش و پرورش سه روز اعلام عزاداری و سوگواری و بحث و سخنرانی کردم و اینجا عرض میکنم اگر ما بدون اطلاع بر مبانی روان شناسی و جامعه شناسی و تعلیم و تربیت، بخواهیم فرزندان این مملکت را با اکراه به اسلام و انقلاب اسلامی بکشانیم، نیتجة منفی خواهیم گرفت (احسنت – احسنت) باید با رغبت و با میل، با مطالعه اساتید تعلیم و تربیت مثل حضرت آیتالله امینی که در قم داریم استادان تعلیم و تربیت. بنشینیم و برای این کارها برنامه تهیه کنیم. بنده هم جناب آقای عباسی هیچ مدعی اینکه بشخصه بتوانم برای این کارها برنامه تهیه بکنم، نیستم. فکر نمیکنم هیچیک از آقایان هم منصفانه بر خورد کنند چنین ادعائی داشته باشند. باید علماء و بزرگان و آنهائی که مسائل تعلیم و تربیت و اخلاق اسلامی را میدانند و عملا و علماً کار کردهاند و عرفان میدانند و کتب فلسفه ما را خوب خواندهاند، اینها را باید در بیاورند و روانشناسان و جامعه شناسان جدید آن مقداری که با مبانی اسلامی ما میخورد نه اینکه همة علوم انسانی مورد قبول باشد چون اینها دقیق و ظریف است.
بعد در مورد کارآئی و قدرت بدنی و اینها که برادران فرمودند بنده الان در ادارة آموزش و پرورش همدان گاه شده است که 10 ساعت، 12 ساعت کار کردم و الحمدلله بیماری هم ندارم. نفوذ و اینها را هم که فرمودید در منطقه خودمان توضیح دادم و برادر عزیزمان جناب آقای اصغری فرمودند امیدواریم که معلمان عزیز مملکت اگر لیاقت این مسؤولیت را خدا به بنده داد و این مسؤولیت به عهده بنده محول شد بدانند که در یک استانی 20 سال است که معلمی کردهام و کار کردهام و یک آدمی هم که بخواهم همین جوری بدون دلیل و برهان به هم بریزم، نخواهم بود، حالا ضوابطم را عرض میکنم انشاءالله عنایت بفرمائید جریانی هم برود و جریانی بیاید، خیر. در این مجلس، با قدرت بنده عرض کردم انشاءالله باید در مملکت جریان اسلام و انقلاب و خط امام فقط باشد (احسنت – احسنت) همة برادران دیگری که آیندة سیاسیشان را بخواهند در گرو آموزش و پرورش قرار بدهند کار صحیح نیست. در آموزش و پرورش اسلام، انقلاب و قانون اساسی، خط ولایت فقیه، آدم با تجربه و با سواد، جوان مستعد که آن را هم سر جایش باید بالا بیاوریم و تربیت مدیران لایق و لازم و اینجا عرض میکنم که ضابطه برای بنده بسیار محترم است. و گمان نمیکنم کسی و مقامی در جمهوری اسلامی ایران بخواهد که بنده بر خلاف ضابطه عمل کنم. برای بنده حقجوئی، خداخواهی و مصلحت جامعه بر همه مصالح مقدم است. وسعت نظر در استفاده از نیروهای انسانی که عرض کردم با این ضوابط. و حزبالله انشاءالله بوده است باید هم حاکم بشود اما عاقلانه و خردمندانه با تجربه، با جذبه با توجه به اخلاق اسلامی همة اینها نکاتی است که امیدوارم همه حزباللههای آموزش و پرورش که بسیارند عنایت بیشتری به آن بفرمایند. آنچه که مهم است این است برادران! در هر شهری، هر منطقهای، هر استانی میزان کار بنده این است فرهنگیان مسلمان و معتقد آن منطقه و خیلی سرراست عرض میکنم ممکن است که برادر نمایندهای ازیک مسؤول خوشش نیاید. اما قاطبه فرهنگیهای مسلمان و متدین آن منطقه این را مسلمان و کارآ بدانند، برادرها این میزان است. باز هم عرض میکنم قاطبه معلمان و مسلمان و متدین. چون ما هنوز در آموزش و پرورش داریم متأسفانه کسانی که شب به طرف دیگری میخوابند و خوابهای دیگری میبینند باید به این با دقت توجه بشود و البته حل این مسائل قانون میخواهد. حیثیت اسلام وانقلاب بالاترین چیز است. هر کس از مسائل قانون میخواهد. حیثیت اسلام و انقلاب بالاترین چیز است. هر کس از هر گروه ازهر حزبی باشد اما علتش روی فرهنگیها منفی باشد، حیثیت اسلام را لکهدار کرده باشد، انقلاب را زیر سؤال برده باشد بنده عرض میکنم قرص و محکم زیر تأثیر هیچ فشاری قرار نخواهم گرفت (احسنت- احسنت) انشاءالله تعالی باید فرهنگیان شما گروه گروه بیشتر به انقلاب و اسلام علاقهمندتر و وفادارتر بشوند و نمازهای جمعه و سایر مراسم انقلابی ان شاءالله بیشتر توجه و عنایت کنند و دلشان را باید به دست بیاوریم و تکریمشان کنیم و و به حرف حقشان گوش کنیم « به حرف حقشان با این قید» نه به هر حرفی و حرف درستشان انشاءالله بایستی مورد توجه قرار بگیرد. بعد عرض میشود به حضورتان ضمن همین که پاسخ دادم اینکهعدهای بروند و عدهای بیایند الان برادران بزرگوارمان حضرت حجت الاسلام جناب آقای حمیدی و جناب آقای آقامحمدی حاضرند بنده سه ماه اخیراً به فرهنگ همدان رفتم. خوب آقایان شهادت بدهند حالا که بنده رفتم یک کسان دیگری که دائماً متمایل بودند که بنده بیایم و نامه مینوشتند و تلگراف میکردند حالا همه آنها را آوردهام سرکار گذاشتم و قبلیها را گفتم بروید خیر این جور نیست به شهادت آقای آقامحمدی که اینجا میتوانند شهادت بدهند که این جور نیست به شهادت آقای آقا محمدی که اینجا میتوانند شهادت بدهند که این جور جریانی نبوده. اگر جوانی تند روی داشته باشد ارشادش کرد باید اصلاحش کرد تا آنجا که به طرف حق میآید اگر معلوم شد که نه، میزانش حق نیست، باند است و دسته است، گروه است، بنده زیر بارش نمیروم و امیدوارم مجلس محترم هم چنین چیزی را نخواهد. بنابر این برادرهای عزیزی که الان مشغول کار هستند چه در وزارت آموزش و پرورش که از خدماتشان تشکر میکنم، از زحماتی که جناب آقای پرورش در این مدت کشیدهاند به سهم خودم به عنوان یک معلم تشکر میکنم، همة همکارانشان در سراسر ایران بالاخره دو سالی زحمت کشیدند و کار کردند، قابل تشکر است و ما مسلمانیم و اخلاق اسلامی جلوتر از همه چیز برای ما بایستی ارزش داشته باشد. امیدواریم این برادران با خاطر جمع به اینکه کارشان درست باشد خط و خطوطی نباشد، مسلمان و علاقهمند به انقلاب اسلامی، علاقه مند به اعتلای فرهنگ اسلامی انشاءالله باید پیش برود. دانش و دانشمندی هم باید همینجور که فرهنگ اسلام پشتیبانی آن هست، جلو برود، دانش معلمان انشاءالله باید بالاتر برود، برنامههائی اجمالی در ذهن دارم و به بعضی از برادران صحبت کردم آموزش ضمن خدمت باید تقویت بشود. معلمین ما به فرهنگ اسلامی به دانشهای تخصص خودشان انشاءالله بایستی توجه بیشتری بکنند. فرهنگ ما از این وضعی که هست باید قدمهای بلندتر و بلندتر انشاءالله بردارد. بنده دیگر عرضی ندارم خواهر بسیار عزیزمان خانم رجائی فرمودند که بعضی از برادران فکر کردند که نظر شما بالا بردن حقوق است. نه، بنده عرض کردم و معلمین هم این نوشته را دادهاند و دیگر نمیخواهم زیاد وقت برادران را بگیرم میدانند جنگ است اما ما هم باید بدانیم که معلمین مشکلات دارند دو طرف قضیه است خدمات جنبی حداقل اولین کاری است که برای این عزیزان با جدیت و قاطعیت ما انشاءالله به دنبالش برویم و امیدواریم آن مسائل دیگر هم دنبال سر این قضایا حل بشود والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. (احسنت- احسنت)
نایب رئیس- متشکر. جناب آقای مهندس موسوی بفرمائید.
مهندس میر حسین موسوی (نخست وزیر)- بسماللهالرحمنالرحیم. با تشکر از همه برادران موافق و مخالف و همه خواهران و برادرانی که با حوصله به این بحث ها گوش کردند ما کاوش و حساسیت مجلس را در امر انتخاب وزیر یک چیز طبیعی و جزو افتخارات نظام جمهوری اسلامی میدانیم البته یکی از کارهای مشکلی که کسی که میخواهد مسؤولیت بپذیرد آمدن به مجلس هست به خاطر همین کنجکاویها و دقتها. ولی با این وصف به خاطر اهداف بلند انقلاباسلامی و دگرگونیها و تغییراتی که این نظام در روح و جان همه خدمتگزاران به وجود آورده، همه تن در میدهند که زیر ذره بین قرار بگیرند و مجلس قضاوت بکند و قضاوت مجلس و داوری مجلس را پریمن و برکت
میدانم برای نظام و برای کشورمان. و همینطور که جناب سرهنگ اعتمادی فرمودند برای همه خدمتگزاران اصل خدمت است چه در موضع وزارت باشد یا جارو زدن همین مجلس باشد یا کار کردن در یک نقطهای برای این ملت که همه خیر و برکت و نیکوئیها از آن این ملتی است که پشت سر امام حرکت میکنند. همه مسائل گفته شده و بحث شده من دو سه تا نکته دارم و فکر میکنم که مفید هست که اینها بیان شود: یک مقدار در صحبت برادران مخالف بحثهائی بود که متکی بر دلیل نبود فقط یک شهادتی بود میگفتند فلان بحثهائی بود که متکی بر دلیل نبود فقط یک شهادتی بود میگفتند فلان مدیریت ضعیف است یا قوی هست فلان کار باید بشود یا نشود ولی اینها هیچکدام دلیل خاصی نمیتوانستند بر ضعف مدیریت یا قوت مدیریت باشد. مخصوصاً در رابطه با صحبتهای برادر عزیزمان آقای دکتر هادی که یک صحبتهائی فرمودند و گفتند که دلایلش را بعداً میگویم من هر چه دقت کردم که این دلایل را ایشان بیان بفرمایند من این دلایل را نیافتم.
هادی- شما با فرد دیگری صحبت میفرمودید.
میر حسین موسوی(نخست وزیر)- یک دو سه تا نکتهای هست و طبیعی است که در مجلس برادری که نسبت به یک برادری گذشته بر این که مجلس چه تصمیمی میخواهد بگیرد، صحبت میشود، طبیعی است که این صحبتها باید دقیق باشد. چرا که با شخصیت افراد و موضع افراد در گذشته و روش زندگی آنان سروکار دارد. در مورد این اسنادی که برادران اینجا خواندند من خودم یکی دو تا دقت روی این اسناد کردم که خوب بود اگر این اسناد و این مطالب گفته میشد به این نکات هم تذکر داده میشد که خود مجلس نسبت به این مسائل به داوری بنشیند.
در مورد آن سندی که اشاره شد که ابلاغ شده و جناب سرهنگ نوشتند: به روی چشم و اقدام میشود این تکهاش خوانده نشد که این یک فرمان همگانی برای ارتش است. دست همه پرسنل ارتش داده می شده از همه رسید گرفته میشده. از همه امضاء گرفته میشده و اگر این مسأله گفته میشد و جو ارتش را که با برکت انقلاب متحول شد (صادق خلخالی- همه افسران که در جواب نامه شاه فراری عبارت: «به روی چشم» را ننوشتهاند) حالا اجازه بدهید باید سندها را دید ما گفتیم که آنها را بیاورند ببینیم رویه است.
نایب رئیس- حالا اجازه بدهید صحبت کنند.
مهندس میر حسین موسوی موسوی (نخست وزیر)- سند دیگری هست در مورد مسأله سخنرانهای داوطلب من میخواهم بگویم آن تکههای نگفته را اینجا بگوئیم برای اینکه خود نمایندگان انشاءالله داوری خواهند کرد. تکیهای که یکی ازبرادران کردند روی همین واژه داوطلب بود و داوطلبانه. حالا یک قسمتی را جناب سرهنگ اشاره کردند که این سخنرانی انجام نشده من یک تکه دیگری ذیل همین سند را میخوانم و خود سند را توضیح میدهم در این سند سه تا اسم است که سه نفر افسر هستند و بعد روی یکی از افسرها خط کشیده شده در مورد این خطکشیدگی این متن ذیل سند هست: در مورد سرکارسرهنگ (حالا اسم نمیبرم) پس از مراجعت از مأموریت و اعلام نظریه اگر نظر قبول سخنرانی باشد مستقیماً اعلام خواهد شد که اقدام شود. این متنی است که ظاهراً نوشته شده و به امضاء رسانده شده. مسأله داوطلبی در ارتش در آن موقعیت وجود نداشته مسأله به این ترتیب بوده. که عملا جو، جو شدیداً انقلابی است به نام اسلام و به نام خدا مردم قیام کردهاند، نظام و رژیم شاهنشاهی سخت دست و پاچه است درارتش دنبال افراد مذهبی میگردد که از آنها دستاویزی بسازد بلکه آن گرایش به انقلاب را به یک ترتیبی فرو بنشاند. خود نظام است که دنبال این افراد میرود و شناسائی میکند میگوید این مذهبی و این غیرمذهبی است. از چه کسی میشود استفاده کرد. و اینها… اسامی نوشته میشود و به امضاء رسانده میشود که باید بیائید صحبت بکنید و همین طور که اشاره شد این صحبت هم انجام نمیشود. حالا این تحلیلی است که ما نسبت به این قضیه داریم.
در مورد مدیریت برادرمان آقای نادی حرفهای درستی زدند واهمیت صنایع نظامی را ترسیم کردند ولی ایشان نفرمودند که سال 62 که سیر نزولی در صنایع دفاع شروع شده درست همان موقعیتی است که آقای اعتمادی از صنایع دفاع بیرون آمدند یعنی درست به هنگامهای که ایشان در هیأت مدیریت هستند و در مدیریت صنایع دفاع مطابق آمار و ارقام ما این جهش و این حرکت و این تحرک را داریم.
مسائل دیگری هم هست که باز هم من این تذکرات را مفید میدانستم کلا ما اطلاعاتی در مورد جناب سرهنگ داریم و من پرونده اداره دوم را در مورد ایشان خواندم جزو پروندههائی است که شاهد صداقت ایشان در تدین ایشان هست کاملا آن پرونده صداقتشان را و وفاداری ایشان را به اسلام میرساند و پروندههای جزو پروندههائی است که نشان دهند یک فرد متعهد و مؤمن و مسلمان در داخل ارتش است و ما به مسألهای که نشان دهنده خدای نکرده انحرافی در برادرمان باشد به هیج وجه بر نمیخوریم. آن مسأله مدالی هم که اشاره شد شما حتی در ردههای اداری ممکن است به افرادی بربخورید که در یک دورهای به خاطر مراسمی دهها از این مدال بلکه صدها و هزاران از این مدال داده میشد کافی است که مجلس محترم از ستاد و از سایر ادارات ارتش بخواهد که مجموعه اسامی که مدال گرفتهاند بدهد. شاید اصلا اینجا نشود که روی هم بگذاریم و از این تریبون هم بالاتر برود چرا که هر فردی چند تا از این مدالها به مناسبتهای مختلف، تمام کردن دورة، کار یک مانور و نظایر اینها میگرفت در همه اینها هم دلیل قانع کنندهای نمیتواند باشد.
در رابطه با برادرمان آقای اکرمی مسائل باز شد و گفته شد ایراداتی که برای ایشان گرفته شد واقعاً یک ایراداتی است که از نبود ایراد شاید برادرها به این مسأله پرداختند ما تا حالا در مجلس ندیده بودیم که ایراد بگیرند فلانی ضعف جسم دارد و نمیتواند اداره بکند، این برای اولین بار بود من به برادرمان آقای عباسی فرد خیلی علاقه دارم ولی اینکه ما بیائیم مبنای بحث و استدلالمان را روی این قرار بدهیم که توان جسمی یک فرد ضعیف است توان جسمی اگر خدای نکرده، بیماری خاصی هست یا از نظر فکری ناراحتی کسی دارد یا اینکه نمیتواند به وظایفش برسد و این ثابت شود، میتوانیم ما به آن تکیه بکنیم ولی به همین سادگی گفتن اینکه توانائی جسمی یک نفر کم است به خاطر اینکه یک نفر از نظر جسمی نحیف به نظر میآید، کوچک به نظر میآید قد رشید و بلندی ندارد خوب این کمی بیانصافی در مورد یک برادر انقلابی است ما یال وکوپال را برای یک فرد انقلابی در آموزش و پرورش سابقه انقلابی ایشان میدانیم. ما در قالب آقای اکرمی، فردی را میدانیم که با تمام توانائی از سال42 به بعد در معرکه مبارزه با رژیم شاهنشاهی بوده و توانائی جسمی و روحی خودش را عمیقاً نشان داده ما فکر میکنیم که در آموزش و پرورش هم انشاءالله این کار را خواهد کرد.
در مورد کار کردن سایر نیروها یک اشارات تلویحی شد آن چنان که من اطلاع دارم با برادرمان اکرمی، نیروهای صادق و متعهد و انقلابی آموزش و پرورش، همه حاضرند و همه حاضر هستند که همکاری بکنند و ایشان جاذبه انقلابیشان و معرفتشان به آموزش و پرورش این امکان را میدهد که تمام نیروهای متعهد و قوی آموزش و پرورش دور ایشان را بگیرند و انشاءالله این بار سنیگین را بردارند. یکی از مهمترین ویژگیهای آموزش و پرورش این است. شما یک فرد بسیار قوی را بگذارید من اشاره کردم اگر ریشهای در آموزش و پرورش نداشته باشد، نتواند نیروهای متعهد وانقلابی را جذب بکند، هر چه قدر این فرد قوی باشد. شکست خواهد خورد الان شاید یکی از ویژگی های برادرمان آقای اکرمی این باشد که نیروهای متعهد و انقلابی آموزش و پرورش مایل به ایشان هستند و اکثراً موافق انتخاب ایشان هستند. از جمله از آنها انجمن اسلامی معلمان همانطور که یکی از برادرها اشاره کرد یکی از نهادهای انقلابی محکم و قوی ما است که در آن نیروهای بسیار قوی انقلاب بودند و پایهگذاران آن اشخاصش مثل شهید باهنرها و شهید رجائیها بودهاند.
نکته دیگری که در مورد هر دو وزارتخانه گفته شد که واقعاً جواب دادن به آن سخت است بعضی از برادران به این که این برنامهها شعار هست و بعضیها گفتند که برنامه کم هست و غیره ببینید برنامه عموماً در مجلس گرایش یک مدیر را نشان میدهد و حرکت آتی آن مدیر را نشان میدهد. تحقق یک برنامه به همکاری همانطور که برادرمان آقای اکرمی اشاره کردند همکاری کل دولت همکاری مجلس و همه نیروها احتیاج دارد گرچه توانائی خود فرد هم در این زمینه بسیار دخیل است. وقتی بحث میکنیم که ما به روستاها میخواهیم بپردازیم این نیست که 6 ماه دیگر آقای اکرمی بیایند و بگویند مسائل مدارس روستاها کلا حل شد بلکه گرایش ایشان در برنامه ریزی، تخصیص بودجه، کل حرکتشان این هست که در این زمینه حرکت بکنند نه در زمینههای
خلاف این حرکت بکنند و همین جور سایر چیزهائی که در برنامه گفته شد اگر به برنامهها با این دیدنگاه بشود، یقیناً برنامههای درستی است و برادرانی که در آموزش و پرورش هستند به نحوی با آموزش و پرورش سروکار دارند میدانند که اصلیترین مسائل آموزش و پرورش و فوری ترین مسائل همین محورهائی است که برادرمان آقای اکرمی در اینجا مطرح کردند. بهر حال ما امیدواریم که نظر مجلس بعد از این صحبتها هر چه باشد انشاءالله برای کشور خیر و برکت با بیاورد. و همچنین برادرانی که اینجا معرفی میشوند و کل دولت ما همیشه این آمادگی را داریم که رأی مجلس را آن چنان که هست به آن ارج بگذاریم و مطابق آن رأی عمل بکنیم و همین طور که گفتیم یقیناً برای مجلس هم این چنین هست و ما این را از نمایندگان و شهدای مجلس خودمان و سایر شهدایمان یاد گرفتیم که اصل خدمتگزاری است. انشاءالله موفق باشید. (احسنت- احسنت).
نایب رئیس- رقم حضار را مشخص کنید چون باید اکثریت مطلق باشد ( منشی –207 نفر حضور دارند) 207 نفر درمجلس حضور دارند، رأی علنی است گلدانها را جهت اخذ رأی آماده کنید (یکی از نمایندگان- آقای یزدی رأی علنی است؟) بلی رأی علنی است مادة 126 آئین نامه را ملاحظه بفرمائید.
مادة 126- در موارد زیر اخذ رأی با ورقه الزامی است
1- در مورد اخذ رأی اعتماد به دولت هنگام معرف و یا پس از استیضاح
یکی از نمایندگان- آقای یزدی! در این مورد لطفا توضیح بدهید.
نایب رئیس- توضیح عرض شد، شما با بغل دستیتان صحبت میفرمودید حتی متن آئیننامه هم خوانده شد.
( در این هنگام اخذ رأی و شمارش آراء به عمل آمد و نتیجه به شرح زیر اعلام شد)
نایب رئیس- عنایب بفرمائید که نتیجه رأی گیری را عرض کنم. آراء مربوط به جناب آقای اکرمی برای وزارت آموزش و پرورش:
تعداد حاضر در جلسه 207 نفر
آراء موافق 122 عدد
سفید بدون اسم 3 عدد
آراء ممتنع 26 عدد
آراء مخالف 39 عدد
مخالف بدون اسم 4 عدد
و کسانی هم که به صورت ممتنع هستند و شرکت نکردهاند 13 نفر به این ترتیب مجلس به جناب آقای اکرمی رأی اعتماد داد (تکبیر نمایندگان)
نسبت به جناب سرهنگ فرخ عظیمی اعتمادی
کل آراء 207 نفر
موافق 76 نفر
مخالف 66 نفر
ممتنع 40 نفر
بدون اسم سفید 3 نفر
مخالف بدون اسم 2نفر
به این ترتیب به ایشان رأی اعتماد داده نشده است
(اسامی رأی دهندگان به آقای سید کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش)
موافقین:
آقایان: ابراهیم دشتی- مروی سمارچی- علی عبدالله پور- عبدالعلی قنبری- محمد محمدی- محمد باقر داودی- رحمتالله رحمتی- حسین محلوجی- کلیمی نیکروز- سید نور محمد محمودیان- امام زاده واقفی- علی پناهنده- مراد علی احمدی- غلامرضا سلطانی- محمد رشیدیان- سید حسین قطمیری- غلامرضا بیات- عزتاللهدهقان- اسفندیاری- سید محمد علی قریش- احمد وند- سید رسول موسوی- غلامرضا حیدری- لطیف صفری- وارطانیان- محمدی آذر- امام موسوی- خنانشو- سید هادی خامنه- اسحق مدنی- اصغرمرتضوی فر- معرفی زاده- عباس پور- شاهچراغ- احمد همتی- عوض زاده- سید ابوالقاسم داود الموسوی- خانم عاتقه صدیقی- روحانیفر- رحمان رحیمی- ابوالفضل رحمانی اصل- هادی نجف آبادی- سبحان اللهی- حسین سلطانی- قنبر کبیری- رهبرپور- سید مرتضی موسوی اردبیلی- راه چمنی- سید مصطفی ذوالقدر- شینی مصطفی- حامد دامنی- فاضل هرندی- علی ملکوتی- علیرضا نظری- شقاقیان- محمد امین طرفی- سید عباس موسوی چهرگانی انزابی- حایری زاده- افرازیده- شاملو محمدی- میرزائی عطا آبادی- سید جواد انگجی- خداکرم جلالی- سید حسن موسوی پور- سید حسین موسویانی- محسن رهامی- اکبر پرهیزکار- سید علی حسینی زاده- محمد علی عربی- مرتضی رضوی- نورالله عابدی- ابوالقاسم رزاقی- نصرالله صالحی- دشتی- مصطفی فارغ- حسین کمالی- مهدی کروبی- محمد تقی لطفی- محمد رضا عباسی فرد- پرویز ملک پور- طالب خیاطی- هادی غفاری- سید محمد حسن نبوی- سید محمد اصغری- صمد شجاعیان- محسن راثی- عبدالله نوری- اسدالله بیات- محمد یزدی- دعائی- دری نجفآبادی- حجتالله زمانی- فریدون سلیمی- علی محمد غریبانی- محمد باقر بهرامی- طباطبائی نژاد- خانم دستغیب- غلامرضا رحیمی حاجی آبادی- اسحق جهانگیری- محمد جعفر سعیدیان- کیاوش- نادی- حسین هاشمیان- موسی زرگر- سید حسین قاضی زاده- فؤاد کریمی- آقا محمدی- دوزدوزانی- عبدالله تاتلی- بهاری اردشیری- خلخالی- یونس محمدی.
(سفید بی نام – سه رأی)
ممتنعین:
آقایان: مهدی مهدیزاده- فرودسی پور- محمد حسن علوی- سید جلیل صدر طباطبائی- علی شوشتری- حسین ابراهیمی- صفوی کوهساره- غلامرضا فدائی- اسماعیل فدائی- سید احمد حسین زند آبادی- فریدون استکی- محمد باقر آخوندی- سید محمد رضا هاشمی- یوسف پور- علی نظری منفرد- محمد رضا باهنر- دکتر شیبانی- حسن روحانی- علیزاده باروق- حکمالله پزشکی- سید رضا اکرمی- هاشمی خانکهدانی- چیت ساز محمدی- شجاعی کیاسری.
(ممتنع بی نام- یک رأی)
مخالفین:
آقایان: موحدی ساوجی- حسین محمد خانی شاهرودی- محقق بانکی- اسدی نیا- جلال فارسی- توسلی زاده- عطاءالله فضائلی- حسین نژاد- سید احمد کاشانی- رهبری املشی- عبدالحسین ساوه- هجرتی قزوینی- اسرافیلیان- نجفی رهنانی- حسن جعفری- عباس متین- اسلام خرمی- راجی- سعید امانی- سید جواد حسینی- وافی- حسینی برمائی- بادامچیان- راستی لاری- پریزاد- قائمی فر- سبحانی نیا- مخزن موسوی- سید محمد خامنهای- محمود صفری- محمد حصاری- محمد علی کریمی- اسماعیل شوشتری- سید رضا زوارهای- منتجب نیا- میر علی سید خاوری- محمد تقی رنجبر- یار محمد عرب عامری- عباس رحیمی.
(مخالف بی نام- 4 رأی)
(اسامی رأی دهندگان به سرهنگ فرخ عظیمی کاندیدای وزارت دفاع)
مخالفین: آقایان شقاقیان- محمد علی کریمی- عبدالرضا اسدی نیا- علی پناهنده- عبدالحسین ساوه- سید محمد علی قریش- سید هادی حسین خامنهای- علی ملکوتی- غلامرضا حیدری- نبیاللهراجی- یار محمد عرب عامری- صادق خلخالی- سید محمد رضا امام زاده واقفی- فریدون سلیمی محمود جیق- رسول منتجبنیا- محمد رشیدیان- اکبر پرهیزکار- حسین محقق بانکی- غلامحسین رهبر پور- فؤاد کریمی- محسن راثی گول مراغه- محمد باقر محیالدین انواری- عباس دوز دوزانی- حسین محمد خانی شاهرودی داراب- صمد شجاعیان- محمد علی هادی نجف آبادی- علی عبدالعلی زاده- محمد معزالدین – سید حسین قاضی زاده هاشمی- علی رحم یوسف پور- علی محمد غریبانی- غلامرضا رحیمی قاضی زاده هاشمی- علی رحم یوسف پور- علی محمد غریبانی- غلامرضا رحیمی حاجی آبادی- محمد جعفر سعیدیان- مهدی کروبی- لطیف صفری- نورالله عابدی- حسینعلی نجفی رهنانی- علی معرفی زاده- جلال فارسی- هادی غفاری- حجت الله زمانی- علی شوشتری- سید محمد رضا هاشمی- سید رضا اکرمی- سید عباس موسوی- مهدی قائمی فر- رحمتالله رحمتی- محمد رضا راه چمنی- مهدی شاملو محمودی- قنبر کبیری- عیدی محمد میرزائی عطا آبادی- عبدالله نوری- محمد رضا عباسی فرد- سید ابوالحسن حائری زاده- محمد اسماعیل شوشتری- محمد علی عربی- سید مصطفی فارغ- علیرضا نظری-
کارت کبود بی نام دو عدد.
اسامی موافقین:
آقایان- ابوالفضل رحمانی اصل- سید محمد حسن علوی- محمد حصاری- عزتالله دهقان- موحدی ساوجی- سید محمد اصغری- موسی سلیمی- سبحانی نیا- خرمتائی- سبحان اللهی- محمد یزدی- پورسالاری- فریدون استکی- ربانی املشی- اسفندیاری- داودی- سید جواد انگجی- دکتر شیبانی- امام موسوی- طباطبائی نژاد- هجرتی- بادامچیان- راستی لاری- تاتلی- مهدی زاده- یعقوبی- شینی مصطفی- چیت ساز محمدی- ارومیان- سعید امانی- عبدالله پور- هاشمی خانکهدانی- محمد رضا باهنر- قنبری- قطمیری- اسماعیل فدائی- فضائلی- حسینی زید آبادی- علیزاده باروق- حسن جعفری- پزشکی- سید نورمحمد محمودیان- سید محمد حسن نبوی- حامد دامنی- افرازیده- چهرگانی انزابی- سید جواد حسینی- وافی- خنانشو- سید علی حسینی زاده- سید مرتضی موسوی اردبیلی- پریزاد- اسلامی خرمی – موسی زرگر- سید حسن موسوی پور- اسرافیلیان- رنجبر- دعائی- سید مجتبی عرفانی- اسدالله بیات- عباس متین- سید مصطفی ذوالقدر- سید فضل الله حسینی- برمائی- غلامرضا سلطانی- احمد همتی- محمد باقر آخوندی- رزاقی- شجاعی کیاسری- محمد محمدی- حسین کمالی- رهبری املشی-محلوجی- حسین ابراهیمی- صفوی کوهساره- کلیمی نیکروز- داود الموسوی و ( سفید بی نام سه رأی)
ممتنعین:
آقایان: شاهچراغ- اسحق مدنی- محمود صفری- سید محمد خامنهای- سید رسول موسوی- سید جلیل صدر طباطبائی- دری نجف آبادی- مروی سمارچی- محمد امین طرفی- غلامرضا بیات- توسلی زاده- محمد صالح احمد وند- علی نظری منفرد- مخزن موسوی- ابراهیم دشتی- سید احمد کاشانی- اسماعیل فردوسی پور- روحانی فر- فاضل هرندی- عباسی رحیمی- حسن روحانی- مراد علی احمدی- حسین هاشمیان- غلامرضا فدائی- محمد باقر بهرامی- سید حسین محمدی آذر- محمد تقی لطفی- سید محمود علوی- اسحق جهانگیری- یونس محمدی- عباس پور- خداکرم جلالی- سید محمد حسینی نژاد- محسن رهامی- زوارهای- بهاری اردشیری- کیاوش- نصرالله صالحی- حسین سلطانی- (ممتنع بی نام –2 رأی)
4- پایان و تاریخ تشکیل جلسه آینده
نایب رئیس- جلسه بعد صبح یکشنبه ساعت هشت صبح خواهد بود ختم جلسه اعلام میشود.
(جلسه در ساعت 20/13 پایان یافت)
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی- محمد یزدی
اصلاحیه جلسه چهلم
صفحه
26 ستون
دوم سطر
27 غلط
فتحهالله صحیح
فتحهالله