جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 12 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره دوم – جلسه 12 )

  • یکشنبه ۱۷ تیر ۱۳۶۳

بسمه تعالی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم – اجلاسیه اول
1363-1364
صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز یکشنبه هفدهم تیرماه 1363
فهرست مندرجات :
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2- بیانات قبل از دستور آقایان : صاحب الزمانی‌ ، سید هاشم حمیدی و معماری.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس.
4- استرداد اعتراض آقای استکی و تصویب اعتبارنامه آقای سیدعلی حسینی زاده نمایند بروجن.
5- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای طالب خیاطی و تصویب اعتبارنامه ایشان.
6- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای سیدفرج الله افرازیده و تصویب اعتبارنامه ایشان.
7- گزارش شعبه 5 در مورد پرونده انتخاباتی آقای سید فخرالدین هاشمی خانکهدانی و ارجاع آن به کمیسیون تحقیق.
8- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای سیدمصطفی ذوالقدر از حوزه انتخاباتی میناب و تصویب اعتبارنامه ایشان.
9- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت و بیست دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
    رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم، با حضور 190 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه قرائت شود.
    منشی- بسم الله الرحمن الرحیم، دستور جلسه دوازدهم روز یکشنبه 17/4/63 هجری شمسی مطابق با هشتم شوال 1404 هجری قمری.
1- نطق های قبل از دستور.
2- گزارش از کمیسیون تحقیق در خصوص پرونده انتخاباتی آقایان سیدعلی حسینی زاده، طالب خیاطی، سیدفرج الله افرازیده، مصطفی ذوالقدر و عبدالکریم اربابی از حوزه انتخابیه بروجن، نوشهر، دشت آزادگان، میناب و چابهار.
    رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
» اللهم صل علی محمد و آل محمد «
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم- بسم الله الرحمن الرحیم
    یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین اذوا موسی فبراه الله مما قالوا و کان عندالله وجیها. یا ایها الذین آمنوا اتقوالله وقولوا قولا سدیدا. یصلح لکم اعمالکم و بغفرلکم ذنوبکم و من یطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظیما. انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا. لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات و یتوب الله علی المؤمنین و المؤمنات و کان الله غفورا رحیما.
( صدق الله العلی العظیم- حضار صلوات فرستادند )
»از آیه 69 الی آخر سوره الاحزاب «
2. بیانات قبل از دستور آقایان: صاحب الزمانی، سیدهاشم حمیدی و معماری.
    رئیس- ناطقین قبل از دستور را دعوت کنید.
    منشی- آقای صاحب الزمانی نماینده ارومیه، آقای حمیدی نماینده همدان، آقای معماری نماینده اهر.
    صاحب الزمانی- سلام علیکم و رحمه الله. بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین (حضار صلوات فرستادند) و لعنه الله علی اعدائهم و مخالفیهم اجمعین.
    درود و سلام بر مرجع تقلید و رهبر انقلاب اسلامی. درود به امت مجاهد و فداکار، پشتوانه حکومت اسلامی. درود و سلام بر رزمندگان پرتوان اسلام که با مجاهدتها و ایثارگری های خود عرصه نبرد را بر مزدوران استکبار تنگ نموده، رعب و وحشت بر دل تاریک ستمگران زورگو انداخته اند. سخن ما به مستکبران و زورگویان و قدرتها و ابرقدرتهای متجاوز شرق و غرب همان است که امام امت و امت حزب الله و شهیدپرور و قهرمان در راهپیمائی و تشییع جنازه شهدا با قاطعیت ابراز داشته اند که : » نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی « . و همان است که کتاب خدا میفرماید » ان العزه لله جمیعا « ، ان العزه لله و لرسوله و للمؤمنین « عزت و سرافرازی و غلبه مال خدا و پیامبر و مؤمنان است و همان است که حسین علیه السلام فرمود » هیهات منا الذله «. ملت ما روزی که بادست خالی و تنها با نیروی ایمان و شهادت طلبی طاغوت سرتاپا مسلح و از ناحیه ابرقدرتها پشتیبانی شده را از کشور بیرون راند چگونه امروز تسلیم جنایتکاران میشود؟ که هم از جنبه مادی هم از جنبه معنوی بحمدلله مسلح است. تذکر به نمایندگان محترم
مجلس شورای اسلامی :
    همگی سروران عزیز مافوق این هستند که مثل منی چیزی یادشان بدهد. با این حال کتاب خدا میفرماید » و ذکر فان الذکری تنفع المؤمنین « . ما نماینده مردمی هستیم که به خاطر اسلام شهید داده اند و می دهند. آنها به جز اسلام به چیزی دیگر نمی اندیشند. وقتی تبلیغ میکردیم و از مردم می خواستیم که به ما رأی بدهند فراموش نکنیم که ما به آنها وعده حاکمیت اسلام داده ایم، قانون گذاری بر اساس اسلام. روز قیامت هم حتی انبیاء و اولیاء و انفسا خواهند گفت، به جز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که واامتا خواهد گفت. آن وانفسا را امروز باید بگوئیم با تسلیم شدن در برابر اسلام نه اینکه به اسلام مایه بگذاریم و به پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام چیزی یاد بدهیم و مثلا بخواهیم نواقص آنها را تکمیل کنیم، بلکه ما باید هرچه را که آنها فرموده اند اجرا کنیم و همان را با شرایط امروز تطبیق و پیاده کنیم. وقتی صحبت از احکام شرعیه میشود، سخن از احکام اولیه و احکام ثانویه به میان میاید و چنین گاهی وانمود می شود که احکام ثانویه در عرض احکام اولیه است و مکلف و مخیر است که با دلخواه خود به احکام اولیه عمل کند یا به احکام ثانویه باید توجه کرد که این چنین نیست بلکه وظیفه شرعیه همان عمل به احکام اولیه است و احکام ثانویه فقط در صورت عدم امکان عمل به احکام اولیه تجویز میشود. مثل صورت اضطرار، اکل میته حرام است مطلقا و در صورت اضطرار فقط به قدر حفظ جان از تلف تجویز میشود. مثل داروی سمی که طبیب مصرف آن را مضر و خطرناک می داند ولی در بعضی اوقات در مورد بیماری مخصوص می بیند این درد علاجی غیر از داروی سمی ندارد، به حکم ضرورت تجویز می کند. ولایت فقیه که بحمدالله بالاترین مقام در نظام ما است آن هم محدود است به اجرای حکم شرعی. امام امت مدظله العالی فرمودند » حتی حکومت رسول الله صلی الله علیه و آله و حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام هم حکومت قانون بود « . در انتخاب افراد هم همواره باید در نظر داشته باشیم که از میان چند کاندیدا علاوه بر شرایط آگاهی و کاردانی کدامیک بیشتر متعبد به شرع     می باشد. مخصوصا  آنجا مردم را به کسی یا کسانی می سپاریم که ما هم به وسیله رأی دادن و اختیار انتخاب در نیک و بد اعمال او شریک میباشیم. از سؤال و تذکر و انتقاد نباید ناراضی باشیم، همگان این وظیفه را دارند، انتقاد است که انسان را به استقامت در راه درست و صراط مستقیم و قانون صحیح وامیدارد. فرموده اند اگر کسی برای دلخواه تو مصلحت تو را نگفت و حقیقت را پوشیده داشت که مبادا ناراضی و ناراحت شوی او با تو دشمنی کرده است » قد عاداک من ستر عنک الرشد اتباعا لما تهواه « معمولا هرکس هر کاری را که می کند نام مصلحت روی آن میگذارد ولی ما انسانی هستیم محل نسیان و دارای نقصان، نمی شود گفت که همیشه صددرصد مطابق واقع فکر کرده ایم.
    گفتند دهها کامیون هندوانه را در خوزستان متوقف کرده اند و نگذاشته اند به فروش برسد و بالاخره فاسد شد. وقتی علت سؤال شده جواب داده اند : ما گفته بودیم گندم بکارید و به جای آن هندوانه کاشته اند،حالا آیا ما به چه مجوز شرعی میتوانیم به کشاورز بگوئیم باید فلان چیز بکاری. هندوانه و گندم هر دو شرعا حلال و تولید هر دو بی اشکال. باید کشاورز آزاد باشد و اگر شما گندم را اصلح میدانید تبلیغ کنید و تشویق کنید و سودی را که از هندوانه می برد به گندم بدهید. حتما و یقینا گندم خواهد کاشت.
    و دیگر اینکه آیا در صورت تخلف از آن امر مقرر مجازاتش این است که هندوانه را با وجود نیاز مردم اجازه فروش ندهند تا فاسد شود؟ به آب و برق و مدرسه و درمانگاه و راه روستاها دولت باید توجه بیشتری کند.
    اینکه در مساجد به مردم وسائل داده میشود، این برداشته شود که مناسب با شؤون مسجد نیست.
    دو قیمت بودن اجناس به صلاح مردم نیست. گروهی که جنسی را لازم ندارند با کوپن و قیمت دولتی ارزان میخرند و گران میفروشند.
    بعضی از مسائل در حوزه انتخابیه ما هست. در آذربایجان غربی و در همه جا امنیت اهمیت ویژه ای دارد. راههای کردستانی ما ناامن   است. از ابتدای انقلاب عده ای ضد انقلاب از کرد که در واقع آبروی کرد را می برند و از غیر کرد ( رئیس- وقتتان تمام است ) کمین گرفته و از مردم عزیز ما می کشند و گروگان می برند. به این معنا توجه شود.
    مردم ارومیه به قاضی نیاز مبرم دارند. بازرسی کل کشور و همچنین دیوان عدالت اداری باید فعال باشند، به ارومیه هم سری بزنند.
    مسائل دیگری هم هست. چون دیگر وقت تمام است صرفنظر می کنیم. با تشکر از برادر آقای رضوی که نوبت خود را به بنده دادند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    منشی- آقای حمیدی بفرمائید.
    سید هاشم حمیدی- بسم الله الرحمن الرحیم، همانطور که همه میدانیم و امام بزرگوار بارها فرموده اند، در رأس همه مسائل کشور ما مسأله جنگ است. جنگی که استکبار جهانی به دست صدام ناپاک، دیکتاتور عراق بر ما و ملت ما تحمیل کرد و موجب خسارت و ضایعاتی گردید. ملت شریف ما با صبر و استقامت که لازمه یک ملت انقلابی و با ایمان است دشمن متجاوز را به عقب راند و پیروزیهای بزرگی را به دست آورد. سران مرتجع منطقه که در نخست میخواستند کمکهای آنها مکتوم و پنهان بماند، ولی به مرور زمان پرده ها بالا رفت و با   صراحت اعلام پشتیبانی و حمایت از صدام بعثی و این جنایتکار تاریخ کردند. ملت متدین و متعهد ما به پیروی از مقام معظم رهبری و  ولایت فقیه حضرت امام با حضور در جبهه ها و فداکاریها و در پشت جبهه ها به کمک ها و ایثارها چنان خودگذشتگی از خود نشان داد که در تاریخ نظیر آن کمتر دیده شده و گاهی نمونه هائی از آن را باید در میان مسلمانان صدر اسلام جستجو کرد. این ملت شریف با حضور خود در جبهه و اعزام بهترین عزیزان خود و تحمل شهادت فرزندان و دیدن نقص عضو جانبازان، برخورد صبورانه با عوارض جنگ مانند کمبودها و گرانی نه تنها تزلزل در اراده اش پیدا نشد، بلکه صبورتر و مقاوم تر گردید، تا جائی که جنگ امروز برای ملت ما یک امر عاد ی شده و همچنین برای ادامه جنگ تا پیروزی نهائی ایستاده و خداوند به آنها وعده پیروزی داده است و فرموده   » ولینصرن الله من ینصره « در برابر چنین ملتی که دین خود را به خوبی به اسلام و میهن اسلامی ادا کرده وظیفه مسؤولین کشور بسیار سنگین است که همواره از خداوند متعال مسألت می نمائیم توفیق انجام وظیفه و خدمت به چنین مردمی را به ما و همه مسؤولان کشور مرحمت فرماید. وظیفه ما نمایندگان دومین دوره مجلس شورای اسلامی طبق قانون اساسی و مسؤولیتی که این ملت شریف به عهده ما گذاشته از قانونگذاری براساس موازین اسلامی و نقش در رأی به دولت و وزراء و نظارت و تحقیق و تفحص و اظهار نظر در همه امور کشور بسیار سنگین است که امیدوارم با رهنمودهای امام بزرگوار بتوانیم این مسؤولیت را به خوبی انجام دهیم. در مورد قوه مجریه با اینکه دولت مورد تأیید و پشتیبانی ما است و با همه مشکلات موجود که لازمه انقلاب و از عوارض جنگ تحمیلی است به موفقیتهائی دست یافته. ولی نصیحت و خیرخواهی مسؤولان کشور امری است که نباید از آن غفلت کرد و به فرمایش پیامبر گرامی اسلام در خطبه مسجد خیف، از اموری است که هیچ مسلمانی نباید در آن خیانت کند و از نصیحت خودداری نماید. که امروز از آن تعبیر به انتقاد صحیح میشود. انتقاد از ریشه لغت نقد الدینا روالد را هم به معنی صرافی کردن و محک زدن سکه های طلا و نقره و تشخیص سالم از مغشوش و درست از نادرست می باشد. البته همین انتقاد ممکن است صورت سرکوب کردن و ملامت نمودن که بسیار زشت و ناپسند است باشد که در روایات اهل بیت علیه السلام از آن به » تعییر « تعبیر شده است و ممکن است به صورت خیر خواهانه و دلسوزانه باشد که وظیفه هر مسلمانی است که از آن به نصیحت تعبیر میشود و بنده ترجیح میدهم به جای کلمه انتقاد همین کلمه نصیحت را که تعبیری است روائی به کار ببریم. شکی نیست که هر قدر به مسؤولین رده بالا اعتقاد داشته باشیم ولی مسلما در رده های پائین افرادی وجود دارند که در آب و هوای دوران طاغوت رشد کرده و با همان آب و هوا و فکر و اندیشه و با همان قوانین خشک زمان طاغوت با این ملت برخورد می کنند. ما در درجه اول خود را موظف میدانیم ناصحانه و مشفقانه این مطالب را به همان مسؤولان تذکر دهیم. ولی هنگامی که ترتیب اثر ندادند، یا احیانا برای اینکه ما را با بالاتر درگیر کنند و بگویند، دستور از بالا است، تکلیف ما چیست؟ دولت خوب است به این مسؤولان گوشزد کند که قدری به این مسائل توجه کنند و برای ما صحیح نیست هر روز برای مسائل جزئی وزیری را برای پاسخگوئی به مجلس دعوت کنیم. بسیار مشاهده شده مسؤولی برای اجرای قانونی از قوانین تند زمان طاغوت که در شرایط فعلی جنگ مصلحت نیست، گذشته از اینکه خود مرتکب چند خلاف قانون شده جوی ایجاد کرده که اگر دشمن دانا میخواست به انقلاب لطمه بزند بیش از این مسؤولان نمی توانست صدمه بزند 
و بیش از این نمی توانست بدبینی ایجاد کند، با همه تأکیدات و رهنمودهائی که فقیه عالیقدر حضرت آیت الله منتظری مدظله العالی در مورد رسیدگی به امور روستاها دارند که اگر واقعا رعایت بشود جاذبه روستانشینی زیاد میشود، به جای توجه به آن رهنمودها برخی از مسؤولان به خیال خودشان برای جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهر شیوه هائی را به کار میبرند که بسیار زشت و جاهلانه است که نه تنها این امور نمیتواند جلوگیری از مهاجرت روستائیان نماید، بلکه موجب بدبینی به دولت خواهد شد. در کشوری که به واسطه عوارض جنگ تحمیلی دولت مسلما قادر نیست طبق اصل 28 قانون اساسی امکان اشتغال به کار برای مردم فراهم کند و نیز در شرایط فعلی قادر نیست طبق اصل 29 زندگی افراد بیکار را تأمین کند، برخی صرفا به عنوان جلوگیری از سد معبر چنان قساوت مندانه عمل می کنند و چنان افراد را بیکار می کنند که اسباب بدبینی خواهد شد. کنار زدن افراد متدین و متعهد از دستگاهها، گاهی مشاهده میشود افرادی که تازه روی کار می آیند، کسانی را که سابقه طولانی در تقوی و دیانت دارند کنار میزنند و برای خالی کردن عقده خود در روزنامه هم اعلان می کنند و به حیثیت آنها لطمه میزنند که طبق فرمایش حضرت امام مدظله افرادی که به حیثیت آنها لطمه وارد میشود باید حق دفاع داشته باشند.
    در مورد ساده زیستن که امام بزرگوار در پیام مبارکشان به آن تأکید داشتند شکی نیست که به حکم ضرورت انقلاب مسؤولان در ادارات و سازمانها وپشت میزهائی و روی صندلی هائی در میان ساختمانهائی می نشینند که ناگزیر از آن هستند. ولی باید توجه داشت که این بساط تشریفاتی میراث طاغوت ما را بد عادت نکند و برای ما این سؤال مطرح است که اگر صندلی چرخان فلان مسؤول فرسوده و از رده خارج شد باز سراغ صندلی چرخان نو می رود، یا به یک صندلی معمولی؟ و همچنین…
    از خداوند می خواهیم که به ما توفیق بدهد مسؤولیت خود را بخوبی انجام بدهیم.
    یک تذکر راجع به حوزه انتخابیه.
    در حوزه انتخابیه ما همدان، طرح جامع شهر که سابقا یک طرح طاغوتی بوده مشکلاتی برای مردم ایجاد کرده. بعضی از مناطق را به عنوان مناطق آموزشی، بعضی را به عنوان مناطق بهداشتی، مشکلاتی ایجاد کرده اند که برای آنها تعمیر خانه مشکل است، نوسازی خانه مشکل است، بازسازی خانه مشکل است، انتظار داریم هر چه زودتر در این طرح تجدیدنظر بشود و دولت نظر نهائی اش را بگوید تا اینکه مردم مشکلاتشان حل بشود.
    مسأله دیگر توزیع سهمیه مواد غذائی روستائیان است که در بعضی از روستاها الان مدتی است برنج تأخیر افتاده و نداده اند. دولت زودتر اقدام عاجل انجام بدهد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    منشی- آقای معماری بفرمائید.
    معماری- بسم الله الرحمن الرحیم، رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی. نظر به بی توجهی و بی مهری مسؤولان که منطقه حوزه انتخابیه اینجانب در گمنامی و محرومیت مطلق به سر می برد ناچارا اشاره می کنم به اهمیت این مسأله که چوب این گمنامی را تا بدانجا ما خورده ایم که اهر را با ابهر زنجان اغلب اشتباه می گیرند. به طوری که سودجویان هم از این راه در سهمیه آهن (بعد از انقلاب) سود کلانی به جیب زدند و نزدیک 2 سال است که حتی در نزدیک ابهر در اثر تصادف این مسأله روشد و راننده بدبخت بنام محمد ناصریان کشته شد و بچه هایش یتیم ماندند، ولی این باند تبهکار که به صورت بختک، اختابوس بر منطقه سایه انداخته است دم به تله قضائی ندادند به طوری که آزادانه می گردند و حتی در بسیج اقتصادی و سایر ارگانها اینها سوء استفاده دارند که از شورایعالی قضائی تقاضای اعزام بازرس و رسیدگی به مسأله را عاجلا مورد تقاضا است.
    دوم، محرومیت این منطقه تا بدانجا است که این منطقه که بعد از مشهد که بزرگترین استان است چون دارای 1300 ده و پنج بخش است که بیش از چهارصد هزار جمعیت دارد، با این منطقه بزرگ که می بایست به شکل استان در می آمد بدبختی تا بدانجاست که راه اصلی از تبریز به اهر که منطقه را وصل می کند سی کیلومترش را اسفالت گرم ریختند و بقیه راه که بیش از هفتاد کیلومتر نیست در اثر بی مهری و در انتظار آمدن به صورت جگر حضرت زلیخا درآمده به طوریکه دست اندازهایش از قهر و غضب تمام شاه فنرهای ماشین های راننده ها را می شکند و مردم که نسبت به این مسأله ناراحتند نسبت به مسؤولین آن ناراحتیشان را نشان می دهند که از جانب آقای وزیر راه به نداشتن بودجه که مثل آن کوهی که سر بنی اسرائیل (در سوره بقره خوانده اید) که دائم به فروریختن بر سر آنهاست تهدید میشود این باعث این نشود که لااقل به صورت امانی تا آن راه اصلی کشیده بشود اسفالت گرم ریخته بشود تا این منطقه به این بزرگی اینطور مورد بی مهری واقع نشود. این راه اصلی اش است » تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل « که این 1300 ده نه راه دارد نه آب دارد، نه برق دارد. تازه ما می خواهیم که در خودکفائی » لا شرقیه و لا غربیه « به خودکفائی برسیم و از محاصره اقتصادی در بیائیم و کشاورزان را بگوئیم که به شما که توجه نمی کنیم باید از مهاجرت به شهرها خودداری کنید یعنی تهرانی که در سال 57 که من تهران بودم (یعنی 57 به اهر رفتم) پنج میلیون، شش میلیون بود حالا دوازده میلیون شده شهرهای مراکز استانها به صورت تهران های دوم درآمده. باید به روستاها برسیم همانطور که در پیام حضرت آیت الله منتظری در افتتاحیه دوره دوم مجلس شورای اسلامی راجع به اهمیت کشاورزی توصیه شده باید به درددل اینها برسیم. لازم است که به اهمیت این مسأله توضیح دهم که در جنگ بین المللی اول و دوم ( درست دقت بفرمائید) مازاد گندم ما، مازاد علوفه ما، جو منافقین را از گرسنگی نجات داد آنموقع که کشاورزی سنتی بود با گاو بود و با گاو آهن، حالا کشاورزی مکانیزه شده. این دیگر ننگ است که ما بیائیم عوض حمایت ، از ترکیه جو بخریم راننده اش 85 هزار تومان پول بگیرد و تازه بیاید در اهر خود ما به طعنه بگوید، مگر شما زمین ندارید مگر کشاورزی ندارید؟ چرا کشت نمی کنید؟ به قول حافظ:
    سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
                                       آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
    در همین روز جمعه گذشته شما بعدازظهر در یک برنامه دیدید که در یک کشور پیشرفته برای اینکه امر کشاورزی شان پیش برود جزیره ای را که قابل سکونت نیست و باتلاق است آنرا تبدیل به زمین زراعی می کنند. حالا ما با داشتن این زمینهای به این وسعت که می تواند دنیا را جواب بدهد، علاوه بر اینکه خودکفا باشد صادر کننده هم باشیم، ما عوض اینکه ارز وارد کنیم ارز خارج می کنیم، این نادانی چرا؟ سوم 1300 ده منطقه ما یک دکتر دامپزشک ندارد به طوریکه من به جهاد سازندگی رفته بودم بدبخت دامدار آمده می گوید من برای اینکه یک تب بر بگیرم من را علاف کردند که برو شناسنامه بیاور ده روز دیگر، دو روز دیگر، گوسفندان دارند می میرند، حتی در این منطقه برای هفتصد تراکتور در عرض دو سال 9 حلقه لاستیک فرستاده اند. این رسیدگی به امر کشاورزی است! باید این مسأله را رسیدگی کرد و چهارم آنها که کشت نمی کنند به اصطلاح در تهران یا تبریز یا سایر استانها هستند از آنها زمین گرفته بشود به آن کسی که در ده است و می خواهد کشاورزی کند به او بدهند و کشاورزی منحصر به روستائی نشود. هر که داوطلب است امکانات در اختیار او قرار بدهند و از همه مهمتر خدمات روستائی را که امکانات رفاهی است تشکیل بدهیم که اهمیت این خدمات روستائی تا بدانجاست که جزو نهادهای انقلابی حساب میشود. قابل توجه مقامات مسؤول و از همه مهمتر به اداره جنگلبانی توصیه بشود برای اینکه این عشایر ما بتوانند برای تربیت دام امکانات داشته باشند زمین، مرتع، در اختیار آنها قرار بدهند. اغلب گرفتار هستند و از مجلس و از شورای نگهبان تقاضا داریم که این مسأله زمین را حل کنند بیش از این اینها را در سرگردانی نگذارید و از پزشکان تقاضا دارم اینها هم دست به انقلاب بزنند همانطور که بچه های ما می روند برای دفاع از اسلام و قرآن در این جبهه ها از جان مایه می گذارند، اینها هم بیایند. این منطقه ما و امثال ما که اینها نمونه است 1300 ده از صدتا یک پزشک عمومی نداریم، اما در تهران خیابانهای شمال شهر در یک ساختمان پنجاه تابلو روی هم زده اند آخر این چرا؟ اینها را راهی این مناطق محروم بکنند، آن امکاناتی که به پزشکان بنگلادشی و کره ای و فلانی می دهند که اغلب اینها دلال بازی در می آورند چون زبان منطقه را نمی فهمند، عوض اینکه مرض را تشخیص بدهند یک نفر را به اصطلاح روی هوا معاینه می کنند یک معالجه کشکی تازه چقدر پول به آنها می دهیم عوض اینکه ما این دکترهایمان را تشویق بکنیم دست گدائی به فلان دراز می کنیم این دیگر خیلی نادانی است و از همه مهمتر منطقه ما با داشتن معادن که
تابحال صنایع و معادن به آنجا توجه نکرده است. در معدن سنگن ( که اسم محلی است ) مس عیارش 28 است ( یعنی صدی بیست و هشت است) اگر مورد توجه قرار می گرفت مثل برادرش کرمان حالت استان را پیدا می کرد. ما اورانیوم داریم، طلا داریم، جیوه داریم، و سایر معادنی که اصلا اینها شناخته نشده به اصطلاح ما ملت فقیر روی گنج به گرسنگی می خوابیم. اگر مورد توجه قرار می گرفت، این معادن شناخته میشد، سرمایه گذاری میشد، کارخانه های مادر در آنجا قرار داده میشد … آن مملکت، آن جامعه پیشرفته است که تولید کننده باشد اما بیشتر منطقه ما حالت مصرف کننده و دلال بازی است حالا امید است که مسؤولین نسبت به این منطقه که چوب سالها دوران طاغوت را خورده ایم و بعد از انقلاب هم که حکومت علی است و حکومت رافت است ما هنوز از این رافت و مهربانی سهمی نبرده ایم.
    رئیس- وقتتان تمام است.
    معماری- و ضمنا از مقامات مسؤول تلویزیون خواهش می کنیم که کانال یک راچون بیشتر ارتباط دارد با اردبیل عوض اینکه برنامه های ایران نشان داده بشود برنامه های باکو نشان داده میشود. این کانال را از اردبیل به تبریز منتقل کنند و کانال دوم تشکیل بدهند تا این برنامه ها دیده بشود و رادیو اف-ام در آنجا قرار داده بشود تا از برنامه ها محروم نمانند و ضمنا آخرین تذکر من اینست که اهرما هنوز فرمانداری ندارد، به هر صورت سرپرستی اداره میشود از وزارت کشور خواهشمندیم به آنجا یک فرماندار کارکشته و با تجربه بفرستد و یک حسابرس دلسوز هم بفرستند که به حساب شهردار منطقه برسند در صورت تخلف آنرا هم تعویض کنند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    کیاوش- این مطالبی که گفته میشود یک مقداری از آنها تغذیه میشود برای رادیوهای بیگانه، شنوندگان هم از پشت میکروفون مجلس …
    رئیس- حالا اشکال عمده کار این است برخلاف فرمان امام بود. ایشان مثلا اسم شهردار را اینجا بردند، ما حالا باید به شهردار اجازه بدهیم بیاید اینجا از خودش دفاع کند و اینجور نباشد بعلاوه آماری هم که دادند اکثرش صحیح نبود.
    موسی سلیمی- آمار هم درست نبود.
    رئیس- خوب حالا آقایان دیگر توجه داشته باشند این اشتباهاتی که ایشان کردند تکرار نشود.
    خلخالی- خیلی از مطالب هم باغلیان بود.
    رئیس- بله احساساتی بودند.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله
آقای رئیس
    رئیس- تذکرات نمایندگان محترم به مسؤولان محترم اجرائی کشور.
    آقای محقق نماینده کرج به وزارت نیرو در مورد رفع نارسائیهای آب و برق کرج تذکر داده اند.
    آقای عرفانی نماینده طوالش و هشتپر به وزارت راه در مورد اسفالت جاده های هشتپر به آستارا، نوپل به شاندرمن و رضوان شهر به سید شرف الدین و تکمیل جاده های دیگر و به وزارت بهداری در مورد اعزام پزشک به منطقه تذکر داده اند.
    آقای یوسف پور نماینده اردل به وزارت بهداری در مورد اعزام پزشک به منطقه تذکر داده اند.
    نمایندگان استان باختران به وزارت بهداری در مورد کنترل و حق ویزیت پزشکان استان باختران تذکر داده اند.
    آقای محمدی آذر نماینده تاکستان و طارم سفلی به وزارت نیرو در مورد تکمیل و تجهیز چاه های عمیق تاکستان و روستاهای تابعه تذکر داده اند.
    آقای کبیری نماینده مرودشت به وزارت راه و ترابری در مورد احداث راههای روستائی کام فیروز و اسفالت راه ارسنجان به تخت طاوس تذکر داده اند.
    آقای زین العابدین قربانی نماینده اشرفیه به وزارت راه و ترابری در مورد احداث پل در مدخل شهر آستانه اشرفیه، به وزارت نیرو جهت ایجاد سیل بند در قریه دهنه سفید رود و تامین آب آشامیدنی شهر آستانه اشرفیه و تامین آب و برق دیلمان تذکر داده اند.
    آقای شیخی نماینده ایذه به وزارت بهداری در مورد اعزام پزشک به منطقه، تسریع در تکمیل بیمارستان هشتاد تختخوابی منطقه، به وزارت دادگستری در مورد تامین کادر قضائی دادگاه صلح ایذه تذکر داده اند.
    آقای کامیار نماینده ارومیه به وزارت کشاورزی در خصوص ارسال کمباین به منطقه، به وزارت نیرو در مورد نصب آرم جمهوری بر روی سد ارس تذکر داده اند.
    عده ای از نمایندگان فارس، خوزستان، کهکیلویه، بویر احمد، چهار محال بختیاری به وزارت کشاورزی در مورد تامین علوفه جهت دام ایلات و عشایر منطقه، تامین غلات در منطقه تذکر داده اند.
4- استرداد اعتراض آقای استکی و تصویب اعتبارنامه آقای
سیدعلی حسینی زاده نماینده بروجن
    رئیس- اولین دستورمان امروز بررسی گزارش های کمیسیون تحقیق است. ابتدا پرونده آقای حسینی زاده مطرح است آقای شوشتری بفرمائید.
    اسمعیل شوشتری (مخبر کمیسیون تحقیق )- بسم الله الرحمن الرحیم. گزارش از کمیسیون تحقیق :
    کمیسیون تحقیق بعد از ظهر روز سه شنبه 12/4/63 تشکیل جلسه داد و پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم بررسی پرونده انتخاباتی حوزه انتخابیه بروجن و اعتبارنامه آقای سیدعلی حسینی زاده که مورد اعتراض آقای استکی قرار گرفته بود ادامه یافت ابتدا لایحه اعتراضیه آقای استکی قرائت و پس از آن مذاکرات لازم در اطراف لایحه اعتراضیه به عمل آمد و نهایتا پس از استماع توضیحات آقای حسینی و مشورتهای لازم کمیسیون وارد مرحله تصمیم گیری گردید به موارد اعتراض در این پرونده که موارد اعتراض در این پرونده عبارت بودند از :
1- ایجاد تفرقه و بدبینی بین مردم بروجن و لردگان و سه دهستان و طرح مسائل ناسیونالیستی از سوی آقای حسینی.
2- تبلیغ سوء علیه کاندیدای نمایندگی دیگر.
3- تبلیغ از ماهها قبل و استفاده از عنوان امام جمعه محترم اصفهان به نفع خود.
4- وجود و حاکمیت خوانین در امر انتخابات و حمایت از آقای حسینی زاده و تهدید و ارعاب روستائیان و ایجاد جو مسموم.
5- پاره کردن پوستر رقیب انتخاباتی و دادن شعارهای زشت.
6- پخش زندگینامه که حاوی مطالب اغراق آمیز بوده و همین ادعای فعالیت نابه جا در جهت انقلاب.
7- اخذ بعضی از امکانات از نماینده زمان طاغوت برای ساختن جاده.
8- شکایات رسیده و اینکه از سیزده عدد صندوق باز شده هشت صندوق ابطال گردیده است.
    پس از مطالعه پرونده و بررسی اوراق موجود و مطالعه لایحه اعتراضیه آقای استکی و همچنین استماع توضیحات حضوری آقای حسینی زاده، نظر به اینکه موارد اعتراض مستند به دلائل کافی نبوده و بعضا تأثیری در کل جریان انتخابات نداشت و مخصوصا لایحه اعتراضیه نیز مستند به مدارک قانع کننده ای نبود علیهذا رای گیری به عمل آمد و از سیزده عضو حاضر در جلسه کمیسیون ده نفر رای تأیید اعتبارنامه آقای حسینی زاده دادند و اعتبارنامه مشارالیه تأیید گردید.
    موارد اعتراضی که آقای استکی در لایحه اعتراضیه خودشان به کمیسیون ارائه داده بودند برخی از این موارد مستند به دلائل کافی نبوده و بعضا در بعضی از موارد هم که مستند و مدلل بود نظر به اینکه تأثیری در سرنوشت انتخابات نداشت بنابراین با اکثریت آراء اعضاء کمیسیون اعتبارنامه آقای حسینی زاده مورد تأیید قرار گرفت و موارد هم از مواردی نبود که در صلاحیت ایشان یا در انتخابات حوزه انتخابیه ایشان تأثیری داشته باشد، علیهذا کمیسیون در رأی گیری با اکثریت اعتبارنامه ایشان را تأیید کردند.
    رئیس- بسیار خوب معترض می خواهند صحبت کنند ؟ آقای استکی صحبتی ندارید؟ ( استکی- صحبتی ندارم) بسیار خوب ایشان هم با مطالبی که در کمیسیون تحقیق بررسی شده قانع شده اند، دیگر بحثی ندارند. خود آقای حسینی زاده اگر صحبتی دارند بفرمایند.
    سیعلی حسینی زاده- بسم الله الرحمن الرحیم، با توجه به اینکه برادرمان آقای استکی احترامشان بالای سرمان بوده و هست و با توجه به اینکه برادرمان هم آن مسائلی را که صحبت کرده بودند و از مرحله قضیه دور بودند همان باعث 
شد که یک مقدار دفاع بکنند همان مسائل باعث شده که ایشان چون قبلا با ما آشنائی نداشتند، برخوردی نداشتند که بگوئیم خدای نکرده این مسائل حمل برغرض بشود، همان مسائل باعث شده که بی غرضی ایشان برای ما ثابت بشود. این ها مسائلی بود که به برادرمان تذکر دادند وقتی که واقف در قضیه شدند کمیسیون هم تحقیق کردند و ایشان تابع کمیسیون شدند. احترام ایشان هم سرجای خودش هست و هیچگونه دفاعی هم نداریم انشاء الله امیدواریم که با حسن تفاهم همه مسائل جزئی برطرف بشود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    رئیس- متشکر. آقایان روی صندلیهای خودشان بنشینند، برای رای گیری آماده هستیم.
    سیداحمد کاشانی- تذکر آئین نامه ای دارم.
    رئیس- آقای کاشانی تذکر آئین نامه ای دارند بفرمائید.
    سید احمد کاشانی- بسم الله الرحمن الرحیم، اگر نماینده معترض قانع شده باشد قبل از اینکه گزارش در اینجا خوانده بشود دیگر احتیاجی به خواندن گزارش و رای گیری نیست ایشان اعلام قانع شدنش را میتواند بکند، اگر معترضی نباشد دیگر احتیاجی به رای گیری    به این ترتیب وجود ندارد.
    رئیس- اگر قبل از مطرح شدن گزارش کمیسیون باشد همینطور است، اگر ایشان پس گرفته باشند ما حاضریم رای گیری نکنیم، یعنی اگر معترض جدیدی نباشد.
    احمد کاشانی- تذکر بفرمائید که دیگران به این ترتیب عمل کنند.
    رئیس- آقای استکی پس می گیرید؟ (استکی- بله، پس گرفتم ) در آئین نامه این طور است که در هر مرحله ای میتوانند پس بگیرند اگر پس بگیرند ما حرفی نداریم یک وقت نمی خواهند صحبت کنند، یک وقت هم هست که پس می گیرند. پس پرونده های بعدی هم که ما داریم آقایان توجه بکنند آن آقایانی که نمی خواهند صحبت بکنند یا پس گرفتند جدا بشود. پس ما مجددا اعتبارنامه آقای حسینی زاده را مطرح می کنیم اگر معترضی نباشد تصویب شده تلقی میشود.
    اعتبارنامه آقای حسینی زاده از بروجن مطرح است( اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست اعتبارنامه آقای حسینی زاده نماینده بروجن تصویب شد (تکبیر نمایندگان).
    ناصری- اگر کسی مجددا اعتراض کند قبول می کنید؟
    رئیس- اگر کسی اعتراض بکند ما دوباره به کمیسیون تحقیق می بریم، حالا که تصویب شد ولی اگر کسی بعد از اعلام اعتراضی کرد به کمیسیون تحقیق می فرستیم، آئین نامه اینطور می گوید. آقای شوشتری پرونده بعدی را مطرح کنید.
5- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای طالب
خیاطی و تصویب اعتبارنامه ایشان
    اسمعیل شوشتری(مخبر کمیسیون تحقیق)- بسم الله الرحمن الرحیم.
    گزارش از کمیسیون تحقیق به مجلس شورای اسلامی.
    ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی
    در تاریخ روز چهارشنبه 6/4/63 کمیسیون تحقیق تشکیل جلسه داد، در این جلسه پرونده حوزه انتخابیه دشت آزادگان (سوسنگرد) که مورد اعتراض آقای سید مرتضی ابره به کوه معروف به موسوی اردبیلی قرار گرفته مورد بحث واقع شد. موارد اعتراض به قرار زیر است:
1- عدم صلاحیت.
2- جو ناسالم انتخابات و شایعات.
3- جوسازی علیه روحانیت.
4- ایجاد اختلال در سخنرانیها.
5- استفاده از مسائل محلی و قوی و عنوان امامت جمعه توسط یکی از برادران اهل علم.
6- کم کردن تعداد صندوقها جهت اخذ رای از رزمندگان در مرحله دوم که در مرحله اول 35 صندوق و در مرحله دوم بیست صندوق.
7- تفاوت کم آراء در مرحله دوم بین آقای خیاطی و رقبای انتخاباتی و تغییر نسبت آن در مرحله دوم به نفع آقای خیاطی.
    اعتراضات فوق الاشعار مورد بررسی واقع و پس از مطالعه پرونده و مذاکرات اعضاء کمیسیون نسبت به عدم صلاحیت آقای طالب خیاطی نماینده مردم دشت آزادگان دلیل کافی مشهود نبود و همینطور مستندات و شواهد دیگر که جو ناسالم انتخابات را بنحو مؤثر مشخص نماید یا حاکی از جو سازی علیه روحانیت باشد دیده نشد. تغییر تعداد صندوق آراء بعلت شرایط خاص منطقه و جنگی بودن منطقه و جابجائی رزمندگان و تغییر نسبت آراء در مرحله اول و دوم نیز به این علت بوده که در دور اول شش نفر کاندیدا بوده اند اما در مرحله دوم تنها دو نفر کاندیدا وجود داشته که آراء طرفداران چهار نفر دیگر به یکی از دو کاندیدا یعنی آقای طالب خیاطی داده شد. با توجه به مورد یاد شده کمیسیون وارد رای گیری و با اکثریت ده رای از دوازده رای اعضاء، حاضر در جلسه اعتبارنامه آقای طالب خیاطی به تصویب رسید.
    همینجور که در گزارش کمیسیون عرض شده در کمیسیون نسبت به موارد اعتراض، چون دلائل کافی نبود و هیچکدام از مواردی که ذکر شد مستندا و مدللا ذکر نشده بود، لذا با توجه به موارد، در کمیسیون مورد بحث قرار گرفت و با اکثریت اعتبارنامه اقای خیاطی تأیید شد.
    در مورد آن صندوقها که یکی از موارد اعتراض بود که در مرحله اول 35 صندوق و در مرحله دوم 15 صندوق کمتر شده بود دلیلش به همین جهت بود که ان 15 صندوق از مناطق جنگی کم شده بود ( از صندوقهائی که برای رزمندگان عزیز برده میشده ) و آن هم سوال شد، تحقیق شد گفتند به دلیل جابجائی رزمندگان و احتیاج نبودن به صندوق بیشتر، لذا تعداد صندوقها کمتر شده در حقیقت نیازی به 35 صندوق در مرحله دوم دیده نشده بود و لذا تعداد صندوقها به بیست صندوق برمی گردد.
    رئیس- معترض می توانند به مدت نیم ساعت صحبت کنند.
    ابره به کوه( موسوی اردبیلی)- بسم الله الرحمن الرحیم، الصلوه و السلام علی خیر خلقه و افضل بریته محمد و آله الطاهرین (حضار صلوات فرستادند) » قال سیدنا و مولانا امیرالمؤمنین: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان و لاالتماس شیئی من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و تقام المعطله من حدودک « .
    با سلا به رهبر کبیر انقلاب و درود به شهدای اسلام مخصوصا شهدای جنگ تحمیلی و با سلام خدمت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی. قبل از ذکر مطالب خواستم خدمتتان عرض بکنم که بنده هیچ اختلافی با برادرمان آقای خیاطی ندارم و خدمت ایشان هم قبلا نرسیدم. همان روزهای افتتاح مجلس یکی از برادران ایشان را معرفی کردند و بعد از اعتراض در همان روز در مجلس به خدمتشان رفتم و معذرت خواستم و عرض کردم که خدای نکرده سوء تفاهمی بوجود نیاید که فکر بکنید مساله مساله شخصی باشد چون خدمتتان نرسیدم فکر می کنم وظیفه شرعی است و باید وظیفه خودم را انجام بدهم خودم را مسؤول می دانم. باز هم مجددا خدمتشان رسیدم و مطالبی که در این زمینه بود یکی از این مطالب را خدمت ایشان مطرح کردم فرمودند من از این مسائل اطلاعی ندارم، بعد صحبت شد که در کمیسیون تحقیق حاضر باشم و آنجا مطالب خودم را بگویم اگر رای کمیسیون تحقیق مثبت بود بنده از اعتراض خودم بر می گردم و حتی صحبت شده بود که اگر در کمیسیون تحقیق مطرح بشود چون ما اطلاعی نداشتیم ممکن است در مجلس مطرح بشود. بنده عرض کردم که جلسه غیر رسمی باشد و مطالب را یگویند تا در خود مجلس هم مطرح نشود از همانجا اعتراض خودم را پس بگیرم. روز اول به کمیسیون تحقیق رفتم و این جمله را خدمت آقایان عرض کردم بنده این وظیفه شرعی را مثل زنجیری در گردن خودم احساس میکنم و این زنجیر را از گردن خودم در می آورم و مانده شما خودتان چطور وظیفه شرعی خودتان را انجام بدهید اما من باید مطالب خودم را بگویم. وقتی که شروع به صحبت کردم گفته شد که چون فرصتی نیست، پرونده های زیادی هست به همین دلیل به نوبت خودش باید انداخته بشود ما هم منتظر نوبت بودیم که امروز آمدند به ما گفتند که بلی ضروری تشخیص داده نشده که شما در کمیسیون حاضر باشید و مطالب خودتان را بگوئید.
    ثانیا به خدمت شما عرض میشود که بنده حتی در همان منطقه ای که روزهای انتخابات یکی، دو روز بودم از بنده برای سخنرانی دعوت کردند و حتی بنده قبل از اینکه رادیو اعلام بکند تبریک گفتم. البته در جلسه شب گفتم که بالاخره تبریک شاید معنی نداشته باشد مسؤولیتی است باید انسان انجام دهد و حتی بنده فتوکپی ندارم یا مدرکی الان در دسترس من نیست حتی از این مدارک فتوکپی هم نگرفتم و یا با کسی در این زمینه صحبت نکردم آقای
   
هاشمی اگر ممکن است مدارکی که در پرونده هست لطف کنید.
    رئیس- آقای بیات اگر پرونده اینجا هست به ایشان بدهید.
    بیات- گفتم بیاورند.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- تا اینکه پرونده بیاید.
    رئیس- الان در حرفهای ایشان یک نکته بود که کمیسیون تحقیق ایشان را برای صحبت نخواسته …
    اسماعیل شوشتری (مخبر کمیسیون تحقیق )- اولا طبق آئین نامه در صورتیکه کمیسیون ضرورت ببیند معترض را دعوت میکند. در عین حال از ایشان دعوت شد و آمدند و توضیح دادند.
    رئیس- ایشان می گویند که گفتید در جلسه بعد باشد دیگر نخواستید.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- بنده هم منتظر بودم پریروز خدمت آقایان عرض کردم که منتظر هستم که نمی خواهیم وقت مجلس را بگیریم و مطلع هستیم که واقعا مردم امروز منتظر مجلس هستند …
    رئیس- بهتر بود در کمیسیون رسیدگی میشد که ممکن بود دیگر نیازی به مجلس نداشتند که بحث بکنند اگر آنجا به حرف هایشان رسیدگی میشد چرا کمیسیون تحقیق ضرورت ندیدند ؟ خیلی خوب آقای موسوی ادامه بدهید.
    هادی- آقای هاشمی پرونده های دیگر را مقدم بدارید ایشان باز بروند کمیسیون دو ساعت مجلس… یکساعت خودشان یک ساعت هم…
    فؤاد کریمی- آقا بگذارید حرفهایش را بزند. دلیلی ندارد.
    هادی- آقا از نظر آئین نامه من عرض میکنم.
    رئیس- از نظر آئین نامه همانطور که ایشان گفتند کمیسیون تحقیق باید تشخیص بدهد و ضرورت ندیدند.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- خواستم خدمتتان عرض بکنم که بین بنده با برادران خیاطی هیچ اختلافی خدای ناکرده وجود ندارد و      » والله علی ما اقول شهید و وکیل « .
    رئیس- شما مطالبتان را به طور کتبی به کمیسیون دادید؟
    موسوی اردبیلی- بنده؟ بلی (رئیس- خیلی خوب ) قبل از اینکه الان پرونده را بیاورند یک نکته ای لازم است خدمتتان عرض بکنم که  در مرحله دوم بنده یکی دو روز در منطقه بودم و چون شاهد بعضی از جریانات بودم به همین علت هم اعتراض کردم. اولا اختلاف آراء در مرحله اول بین برادران خیاطی و رقیب ایشان ( البته چند رقیب دیگری هم بودند که من گفتند یکی از این رقبا به نفع رقیب آقای خیاطی  کنار رفتند ) و حالا دیگر اطلاع ندارم که چند نفر دیگر استعفاء دادند یا خیر اما این را میدانم. بیش از 6300 رای بیش از این آراء به نفع رقیب آقای خیاطی بود. در مرحله دوم اختلاف آراء به نفع رقیب آقای خیاطی بود. در مرحله دوم 1646 رای به نفع برادرمان آقای خیاطی بود. حالا مطالب را به سه دسته تقسیم کردم باز هم عرض کردم که گرچه تحقیقات سپاه یک نامه ای نوشته حدود 8 صفحه است درباره مسائل سیاسی منطقه و جریاناتی که آنجا بوده بالاخره خود سپاه این نامه را نوشته و مسؤولیتش را خود برادرانمان در تحقیقات سپاه به عهده خواهند گرفت. اولین مساله ای که بنده شاهد بودم مساله جو اختناق در منطقه بود. به خدمت شما عرض میشود که بنده را دعوت کردند  یکی از شبها در یکی از مساجد صحبت بکنم وقتیکه شروع به سخنرانی کردم در اثناء یک اشاره مختصری به رقیب ایشان کردم و حتی    کلمه ای که ایشان افضل هستند یا اصلح هستند این را مطرح نکردم چون شناختی نسبت به برادرمان آقای خیاطی نداشتم که بگویم فرض کنید ایشان اصلح است یا طرف اصلح است گفتم من شناختی نسبت به برادرمان افشار دارم اینطور ایشان را می شناسم و درباره شهداء 20 دختری که در بستان آنها را زنده به گور کردند یا اینکه شهیدشان کردند و دفن شان کردند هم به مناسبت صحبت کردم بعد از این      صحبت ها یک ولوله ای در مسجد افتاد و یک مساله شرعی باز هم از بنده پرسیدند که یک عده ای می آیند در مسجد حاضر میشوند به قصد اهانت، به امام جماعت مسجد نماز می خوانند شما جواب این مساله را بگوئید. بنده عرض کردم که شخصی اگر به این قصد بیاید در مسجد به قصد توهین به امام جماعت نماز بخواند نمازش باطل است چون قصد قربت ندارد. بعد از این صحبت …
    خلخالی- این مطابق فتوا نیست. نمازشان درست است.
    رئیس- آقای موسوی بفرمائید.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی – فتوائی بالاخره در این باره ذکر نشده. اما به قصد، به قصد توهین، دو تا مساله هست.
    خلخالی- اگر فحش به امام جماعت بدهی و پشت سرش نماز بخوانی نمازت درست است.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی-خیر، به قصد، به قصد توهین به امام …
    رئیس- خوب حالا شما وسط صحبت بحث نفرمائید.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- فرض مساله را خواهش میکنم توجه بفرمائید.
    خلخالی- آقا علماء همه اجتماعی هستند.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- بلی به قصد توهین … عرض کردم قصد قربت نداشته باشد همه شما میدانید دیگر این مساله شرعی مشخص است قصد قربت نداشته باشد نماز باطل است بعد یک ولوله ای در مسجد افتاد ( ببخشید تمام این مسائل روی این … چون نامی از رقیب ایشان آوردم ) ولوله ای در خود مسجد افتاد و عده ای جمع شدند و یکی از آن برادرانی که در ستاد انتخاباتی برادرمان آقای خیاطی فعالیت میکرد آمد و به شکل خیلی توهین آمیزی به من گفت که اگر استقبال اهالی سوسنگرد از صدام صحیح باشد این هم صحیح است من فکر کردم شاید جوان متدینی باشد، اما مسائل قیاسی را نمیداند، نمی تواند بین یک مساله و مساله ای دیگر مقایسه بکند بعد کسی را بنده به عنوان امام جمعه معرفی کردم امام جمعه منطقه ای از شمال، ایشان گفتند که خیر نمازشان صحیح است و اگر هر آینه ... گر چه امام فرمودند که نمازش صحیح است اما به نظر من نمازش باطل است ایشان هم اینطور به ما گفتند بعد عرض کردم به ما گفتند که شما باید فردا بیائید در مسجد و حاضر باشید و به مردم بگوئید که غلط کردم ، اشتباه کردم به این شکل شروع شد به بنده توهین کردن در داخل خود مسجد و   جوان ها هم در داخل مسجد جمع شده بودند بنده مبلغ نبودم اگر هم به عنوان مبلغ می خواستم بروم میتوانستم در منطقه 6-5 روز بمانم داشتم به طرف جبهه حرکت میکردم و چون بعد از ظهر بود برای سخنرانی دعوت کردند یا شخص دیگری که شب میلاد حضرت امام زمان علیه السلام وارد منطقه شده بود در آن شب چراغ ها را خاموش میکنند و با صدای بلند درود بر خیاطی میگویند، چراغ ها را خاموش   میکنند و درود بر خیاطی . افراد دیگری از برادران هستند اسامی شان هم نوشته شده ما مبلغ نبودیم اما بقیه مبلغ بودند و به اینها توهین میکردند و اینها را یا از منبر پائین می آوردند یا بالاخره به این شکل آمدند پیش ما اسامی شان را هم عرض کردم هست. این جو اختناقی که برای مبلغ کاندیدای رقیب به وجود آمده بود، این یک مساله.
   مساله دوم اینست که یک طیفی، یک حرکتی در منطقه بود و این طیف را من نمی گویم برادرمان خیاطی در این طیف بود یا خیر خودشان بهتر میدانند » والله اعلم « ان شاء الله امیدوارم که در این طیف نباشد. حرکت، حرکت مخالف اسلام و مخالف خط امام … مدارک را نیاوردند؟ چون فتوکپی اینها را ندارم پرونده را بیاورید اینجا.
    رئیس- اینکه آن هفته اعلام شده بود چه طور میفرمائید نداشتید. آن هفته اعلام شد که پرونده ایشان در دستور است.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- خیر بنده عرض کردم نه فتوکپی از این مدارک دارم نه چیز دیگر.
    رئیس- خیر، چون شما فرمودید امروز صبح متوجه شدید این را ما آن هفته پنجشنبه در دستور گذاشته بودیم یعنی اطلاع داشتید چه طور مدارک تان را حاضر نکردید این را بایست پنجشنبه مطرح میکردید.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- علتش اینست که یکی از آقایان در کمیسیون تحقیق فرمودند روز یکشنبه صحبت میکنیم بلکه بروید در کمیسیون تحقیق باز هم مطالب خودتان را بگوئید.
    رئیس- به هر حال این یکشنبه در دستور بود. آقای بیات اگر چیزی دارند بگوئید سریع بیاورند.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- حرکت های مخالف اسلام و مخالف روحانیت مساله این است که شخصی روحانی در منطقه رای بیاورد یا رای       
نیاورد مساله اینست که مردم به او رای بدهند اما یک حرکتی که به وجود آمده بود حرکت مخالف خط امام و مخالف روحانیت بود مثلا    در مسجد با صدای بلند به یکی از سخنرانان میگویند شما بروید از قم 270 نفر روحانی بیاورید و اینها را در منطقه تعیین بکنید به خدمت شما عرض میشود همان شخصی که به عنوان امام جمعه که مطمئنا امام جمعه نبود و مدرک هم هست و خود ایشان هم قبول کردند که امام جمعه نیستند و وقتی ایشان را به روستاها و جبهه ها مب بردند می گفتند ایشان امام جمعه فلان منطقه هستند. به مردم در مجلس میگفت که ای مردم اجنبی پرست نباشید یعنی رقیبی که به منطقه آمده یک نفر اجنبی است و شما اجنبی پرست نباشید و آنطوریکه به ما گفتند حدود  20 عکس از عکسهای امام که درباره انتخابات صحبت فرموده بودند روی این عکسها را چسب زدند و به دیوارها چسباندند و نوشته بودند که به برادرمان آقای خیاطی رای بدهید. این چه افرادی ممکن است باشند؟ اینها چه کسانی هستند؟ ممکن است گفته بشود که اینها افراد ضد انقلاب هستند اما ضد انقلاب چرا به یک کاندیدا به این شکل و با این شیوه دعوت میکند و یا تبلیغ میکند و همچنین همین پوستری که الان در دست من هست به این شکل » کلمه حق یرادبها الباطل « در اینجا نوشته در معرفی افراد سعی شود افرادی که مردم محل نسبت به آنها شناخت دارند و آنها را افرادی مؤمن و لایق می دانند معرفی کنند اینطور نباشد ( ظاهرا از حضرت آیت الله منتظری نقل کرده اند ) که مانند انتخابات خبرگان بعضی از افراد محترم به جاهائی که مردم شناخت نداشتند معرفی شوند و رای بیاورند و آنوقت گفته شود مردم به کاندیداهای روحانیون تهران و قم رأی ندادند این معنا اشتباه بود و تکرار آن به صلاح اسلام و روحانیت نیست. ببینید اینها یکی از      حرکت هائی است که کاملا میشود مشخص کرد که این حرکت های اسلامی نیست و جو، جو انتخاباتی نیست و همچنین شایعاتی که در آن منطقه بود شاید در بیشتر حوزه های انتخابیه شایعاتی بوده باشد شاید … خود برادرمان آقای خیاطی هم یک روز به من فرمودند که شایعاتی علیه من وجود داشته اما نوع شایعات مطرح است شایعاتی که علیه رقیب این برادرمان وجود داشت تمام این شایعات علیه روحانیت بود. علیه فرد نبود، علیه یک رقیب به خصوص نبود.
    سومین مورد تخلفات انتخاباتی است : نماینده محترم شورای نگهبان در منطقه که اگر امضاء نکند انتخابات باطل میشود خود ایشان در  یک جلسه ای که بنده شاهد بودم به بنده گفتند که اینجا کسی نیست که از ما حمایت بکند و من در اثر فشار جو سیاسی رفتم امضاء کردم و حتی در این زمینه ایشان نامه ای هم نوشته و امضای ایشان هم در این نامه وجود دارد، کسی نیست از ما حمایت بکند و به همین علت من در اثر تحت فشار جو سیاسی رفتم این را امضاء کردم که اگر امضاء نمیکرد که همه شما میدانید انتخابات باطل میشد.
    موسی سلیمی- باطل نمیشد.
    رئیس- آن آقا بایست اینقدر شهامت داشته باشد که امضاء کند نکند یعنی چه؟ مسؤولیت او بوده مگر میشود بگوید جو … بایست استعفاء… حالا شما صحبتتان را ادامه بدهید.
    سید مرتضی موسوی اردبیلی- اینجا هم هست.
    رئیس- عرض میکنم او بایست میکرد یعنی نبایست امضاء میکرد اگر نمی خواست.
    سیدمرتضی موسوی اردبیلی- بعد از اعتراض بنده ایشان این نامه را نوشته. به خدمت شما عرض میشود همچنین صندوقهائی که به جبهه ارسال کرده بودند از 38 صندوق در مرحله اولی که به جبهه ارسال کرده بودند در مرحله دوم به این دلیل که گفته شد که نیامدند بگیرند حالا تعجب اینجا است که چرا نیامدند این صندوقها را بگیرند. از 38 صندوق مرحله اول در مرحله دوم. 2 صندوق فقط به جبهه ارسال شده بود یعنی 18 صندوق و حتما این اثر منفی در خود انتخابات خواهد گذاشت، همچنین ما در سیاسی عقیدتی یکی از تیپ ها که عرض کردم من به طرف جبهه ها میرفتم مسؤول سیاسی عقیدتی به من گفتند که آمدند از ما یک نفر راهنما خواستند ما این راهنما را با اینها فرستادیم و اینها گفتند که ما فقط به خط اول میرویم میدانید دیگر مسائل جبهه ها و نیروهائی که در خط اول موجود هستند، گفتم که خیر باید شما به خطوط بعدی بروید چون نیروها در آنجا زیاد است. ( رئیس- جنابعالی 7 دقیقه دیگر وقت دارید هر چه میخواهید استفاده کنید) اینهم صحبت امام که درباره انتخابات بود فقط درباره انتخابات و حدود 20 تا از این عکسها که باید در منطقه از آن استفاده میشد و از این مطالب استفاده میشد به این شکل چسب زدند و به دیوار چسباندند. 10 عدد از این عکسها هم در دادگاه صلح منطقه می باشد تا ساعت 10 بعدازظهر همین راهنما را از ماشین پیاده کرده بودند و به ایشان گفته بودند که خیر لازم نیست چون متوجه شده بودند که ایشان به رقیب برادرمان میخواهند رای بدهند به همین علت ایشان را از ماشین (یعنی آن مسؤول سیاسی عقیدتی به ما میگفت) پیاده کردند و به خط اول رفتند و تا ساعت 1 بعدازظهر در یک تیپ حدود 30 رای گرفته شده بود. حالا ممکن است فرض کنید مساله امام جمعه، امام جمعه یک مساله ای فرض کنید در انتخابات تخلفاتی در خود انتخابات باشد و در تبلیغات انتخابات باشدو اثر منفی در انتخابات نگذارد اما شخصی را که در یک منطقه می برند ایشان را به عنوان امام جمعه معرفی میکنند و آنهم از شمال و با این شیوه، توجه فرمودید، با این شیوه که  »مردم اجنبی پرست نباشید « و یا به ما اعتراض بکند برای از بین بردن آبروی روحانیت نمیدانم حالا شما به چه دلیل می توانید تفسیر بکنید و مردم به عنوان شخصی که امام جمعه هست بیایند در انتخابات شرکت بکنند و رای بیاندازند و این اختلاف فاحشی که در مرحله اول بود که حدود 6 هزار و خرده ای رای بود و در مرحله دوم حدود 1646 رای به نفع برادرمان آقای خیاطی بشود. این وظیفه شرعی بنده بود احساس کردم که این وظیفه شرعی است به همین علت آمدم خدمتتان عرض کردم و دیگر خودتان دانید والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    رئیس- آقای خیاطی یکساعت وقت دارند که دفاع بکنند.
    خیاطی- السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. من زیاد مایل نیستم که مطالبی را که برادرمان عنوان کردند اینجا بشکافم چون به نظر من ارزش شکافتن ندارد فقط میگویم الله اکبر، اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمد رسول الله (حضار صلوات فرستادند). حالا اگر برادران و نمایندگان محترم دوست داشته باشند بنده مطالب را بشکافم در خدمتتان هستم. (عده ای از نمایندگان- لازم نیست) والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.
    خیاطی- تقاضای رای علنی میکنم.
    رئیس- فرقی نمیکند ایشان فرمودند که رای علنی بگیریم به هر حال نمایندگانی که کارت با اسم خدمتشان هست که دارند آنهائی هم که ندارند اسم خودشان را پشت کارت بنویسند همه نماینده ها هم میتوانند در رای شرکت بکنند. کسانیکه اعتبارنامه شان هم تصویب نشده در رای گیری به اعتبارنامه ها می توانند شرکت کنند. (181 نفر حضور دارند) مامورین گلدانها را بگردانند، آقایان هم رای علنی بدهید یعنی کارت با اسم و اگر اسم ندارد اسمشان را پشت کارت سفیدی بنویسند. موافقین کارت سفید میدهند مخالفین کارت کبود و ممتنعین کارت زرد.
( اخذ رأی و شمارش آن به عمل آمد و نتیجه به شرح زیر اعلام شد)
    رئیس- نتیجه استخراج آراء در مورد اعتبارنامه آقای خیاطی را عرض میکنیم. مجموعه آرائی که به گلدانها ریخته شده 168 رای است که 13 نفر از آقایان رای ندادند که آنها ممتنع حساب میشوند.
    آراء موافق 131 رای.
    آراء ممتنع 34 رای به اضافه آن 13 نفر که رای ندادند.
    آراء مخالف هم 3 رای.
    بنابراین اعتبارنامه آقای خیاطی تصویب شد (تکبیر نمایندگان).
    (اسامی رای دهندگان به پرونده انتخاباتی آقای خیاطی به شرح زیر است)
    موافقین آقایان: غلامعلی شهرکی- دکتر عباس شیبانی- یونس محمدی- سید مصطفی ذوالقدر- علی معرفی زاده- ناصری- رحمت الله رحمتی- فؤاد کریمی- ربانی املشی- حسین هاشمیان- عبدالکریم اربابی- اسحاق مدنی- عباسپور- سیدابوالحسن حائری زاده- غلامرضا سلطانی- حجت الله زمانی- اکبر هاشمی رفسنجانی- عزت الله دهقان- محمدعلی سبحان اللهی- احد انجیری مطلق- دکتر موسی زرگر- علی آقامحمدی- علیرضا نظری- اسدالله بیات- صادقلو- علی محمد غریبانی- محمدرضا رحیمی- شاملو- بابائی- عبالرضا هاشمزائی- عابدی- سید احمد حسینی- حسین سبحانی نیا- محمدباقر بهرامی- سیدعلی حسینی- عبالرحمان رحیمی- سیدمحمدعلی قریشی- دکتر راه چمنی- سید ابوالحسن موسوی- سید حسین قاضی زاده هاشمی-
اسدی نیا- جاوید رمضان پور- مرتضی شیرازی- محمد اشرفی اصفهانی- سید رسول موسوی- علی شوشتری- غلامرضا بیات- اکبر پرهیزکار- سیدرضا اکرمی- علی کریمی- سیدمحمد خامنه ای- آنه محمد غراوی- عطاءالله فضائلی- شیخی- ابوالقاسم رزاقی- ولی الله زمانی- سیدحسین محمدی آذر- حسنعلی نجفی- علی عبدالعلی زاده- محمد مهدی رهبری املشی- رضوی- مهدی مهدوی حاجی- برزو مهبودی- مطهری- سیدخاور لنگرودی- محمدجواد راستی لاری- محقق- ابراهیم اسلامی-رحیم علی زاده- محمد شاورانی- مصطفوی- سیدمحمدحسن علوی- پزشکی- خیرخواه- خنانشو- روحانی نیا- مهدی زاده- غلامحسین رهبرپور- غلامرضا فدائی- وافی- سیدعلی عوض زاده- محمدهاشم رهبری- محمدعلی صاحب الزمانی- دکتر منوچهر نیکروز- سیدجواد انگجی- غلامرضا حیدری- محمدعلی موحدی- اسرافیلیان- ابراهیمی- سید مصطفی فارغ- حاتم ناروئی- شیخ علی اصغر مرتضوی فر- سیدمحمد کاظم امام موسوی- کیاوش- سیدحسن موسوی پور- خزاعی- هاشم حجازی- سیداحمد کاشانی- علی پریزاد- سید محمدحسن نبوی- امیر میر- مصطفی قادری- محمدصالح طاهری- پناهنده- سیدمهدی طباطبائی شیرازی- خداکرم جلالی- شاه چراغ- خیاطی- عبدالله تاتلی- سید عبدالله هجرتی- اسمعیل آهنی- احمد آذری قمی- توسلی زاده- ابوالفضل رحمانی- موسی سلیمی کمینی- عباس متین- طالب خیاطی- جعفری- میر جعفری- محمد شینی- موسوی دامغانی- عبدالحسین ساوه- مهدی یعقوبی- قاسم مهرزاد صدقیانی- علوی- افرازیده- قاسم معماری- خانم مریم بهروزی .
    موافق بی نام ( 7 رأی )
    ممتنعین آقایان : حسین سلطانی- سعید امانی همدانی- مهدی قائمی- محمدباقر محی الدین انواری- اسماعیل فدائی- خرمتائی- سید ابوالحسن حسینی- کبیری-  محمد میرزائی- سیدجواد حسینی- وارطان وارطانیان- زین العابدین قربانی- نیکروش- محمود مروی- محمدباقر آخوندی- عباس رحیمی- محمدرضا باهنر- سید مجتبی عرفانی- یارمحمد عرب عامری- و ممتنع بی نام (11 رای ) .
    مخالفین آقایان : سید حسین موسویانی- سید مرتضی موسوی اردبیلی و مخالف بی نام (1 رأی ).
6- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای سید
فرج الله افرازیده و تصویب اعتبارنامه ایشان
    رئیس- دستور بعدی مطرح شود. مخبر کمیسیون تحقیق تشریف بیاورند.
    اسماعیل شوشتری ( مخبر کمیسیون تحقیق )- بسم الله الرحمن الرحیم.
    گزارش از کمیسیون تحقیق.
    کمیسیون تحقیق صبح روز چهارشنبه مورخ 13/4/63 تشکیل جلسه داد، در این جلسه پرونده انتخاباتی حوزه انتخابیه نوشهر نسبت به آقای سید فرج الله افرازیده مطرح گردیده پرونده فوق الذکر پس از عدم تأیید در شعبه 15 به کمیسیون تحقیق ارجاع و در جلسه علنی   مجلس نیز مورد اعتراض آقایان کیاوش، دوزدوزانی، نادی، حجازی و خانم دباغ قرار گرفته بود، دلائل اعتراض که تنها از سوی آقای نادی کتبا و در موعد قانونی واصل شده، به شرح زیر است :
1- عضویت در حزب منحله رستاخیز .
2- شرکت در مراسم نیایش .
3- تلاش در جهت تأمین منویات شاه معدوم .
4- سخنرانی در جلسه ختم شهید جهت تبلیغات انتخاباتی .
5- نسبت ناروا به بعضی از روحانیون منطقه از سوی ستاد آقای افرازیده .
6- طرفداری گروههای منحرف از آقای افرازیده .
    در بررسی اعتراضات و دلائل رد شعبه پرونده مربوطه مورد مطالعه قرار گرفت و پس از اظهار نظر حاضرین و قرائت موارد اعتراض،  آقای افرازیده در جلسه حضور یافتند و به بیان فعالیت های خود از سال 1341 پرداختند. اقدامات و فعالیت های ایشان از قبیل سخنرانی در مراسم شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی که مورد تأیید علمای منطقه بود گزارش گردید و مشارالیه منکر عضویت در حزب رستاخیز و تلاش در جهت تحکیم مبانی رژیم منحوس گذشته شدند و اعلام عضویت را تنها جهت فرار از فشار عوامل ساواک منحله معرفی کردند، در اوراق بازجوئی که از سوی ساواک منحله از آقای افرازیده به عمل آمده دلایل و قرائنی موجود است که ایشان قبلا نیز تحت پیگرد ساواک قرار گرفته اند. در مورد سخنرانی در جلسه ختم شهید نیز آنگونه که مفصلا در جلسه توضیح داده شد، غرض حفظ وحدت و بیان این مطلب بوده است که آقای افرازیده می خواستند علت سخنرانی در مجلس دیگری را بیان و از اینکه مجلس ختم را ترک میکنند، عذرخواهی نمایند، با توجه به مراتب یاد شده و نامه هائی که از بعضی عدول و علمای محترم منطقه رسیده و توضیحات آقای افرازیده در جهت انقلاب اسلامی و همچنین تعداد آراء و با در نظر گرفتن اینکه ایشان سنگر نسبت دادن موضوعات ناروا گردید و نیز توضیحات لازم را در مورد عدم آشنائی با افراد منحرف ارائه داد و نهایتا مذاکرات اعضای کمیسیون و نبودن دلائل کافی در مورد بعض اعتراضات کمیسیون، اعتراضات را وارد تشخیص نداد و از یازده عضو، حاضر در جلسه ده نفر رای به تأیید اعتبارنامه آقای افرازیده داده، نتیجتا اعتبار نامه ایشان با اکثریت آراء +به تصویب رسید. توضیحا اضافه میشود که از سوی معترضین دیگر، اعتراض مقرر و قانونی و اصل نشده است.
    عرض کنم که آقای هاشم حجازی نوشته اند که معترضی که در گزارش ذکر شده، آقای حجازی ، آقای فخرالدین حجازی است. در مورد آقایانی که اعتراض کرده اند و خانم دباغ که اعتراض کرده اند، این را لازم است عرض بکنم که براساس آئین نامه داخلی مجلس معترضین ظرف پنج روز باید اعتراضات کتبی خودشان را به کمیسیون ارائه بدهد و در صورت ندادن اعتراضیه کتبی در ظرف پنج روز به کمیسیون طبعا کمیسیون به اعتراضشان رسیدگی نخواهد کرد، لذا از میان معترضین فقط برادرمان آقا نادی اعتراض کتبی را به کمیسیون داده اند در نتیجه به موارد اعتراض آقای نادی رسیدگی شد و بقیه معترضین، اعتراض به کمیسیون تا این تاریخ نداده اند.
    کیاوش- باید دعوت بکنند، دعوت نکردید.
    اسماعیل شوشتری (مخبر کمیسیون تحقیق)- کمیسیون موظف نیست از معترضین دعوت بکند که اعتراض کتبی بدهند بعد از اینکه معترضین اعتراض کتبی دادند، طبق آئین نامه داخلی مجلس اگر کمیسیون ضرورت تشخیص داد که از معترض دعوت بکند، دعوت خواهد کرد، البته این بعد از آن است که اعتراض کتبی را ظرف پنج روز به کمیسیون بدهند. صحبت در این است که آقایان اعتراض کتبی را اصلا نداده اند تا کمیسیون ببیند که لازم است از آقایان دعوت بکند یا خیر؟ بنابراین فقط معترضی که اعتراض داده، اقای نادی است که این را لازم بود عرض بکنم، مواردی هم که در اعتراض آقای نادی بود، در گزارش تقدیم شد و دلائل عدم ورود این موارد اعتراض هم در گزارش تقدیم نمایندگان مجلس شد.
    کیاوش- آقای هاشمی! معترضین باید صحبت کنند.
    رئیس- عیبی ندارد، معترضین میتوانند صحبت کند همه میتوانند صحبت کنند معترض چه در کمیسیون رفته باشد ،چه نرفته باشد میتواند صحبت کند.
    یکی از نمایندگان- خیر مخبر شعبه ضرورتی ندارد که صحبت کنند، شعبه اگر خواست صحبت میکند ولی حالا معترض نداریم، معترضین را به ترتیب دعوت کنید که صحبت کنند، معترضین هر نفری یک ربع ساعت حق صحبت دارند و نماینده مورد اعتراض به اندازه صحبت همه آقایان میتواند از خودش دفاع بکند، بفرمائید.
    منشی- جناب آقای نادی اولین معترض هستند.
    رئیس- آقایان معترضین دقت بفرمائید، اگر حرفها را معترض قبلی زد، دیگر لزومی ندارد که تکرار کنند چون توجه کنند که وقت دو مقابل میشود و به هر اندازه صحبت کنند، باید وقت بدهند به آقای افرازیده، بنابراین حرفهای تکراری نباشد، یکی از آقایان که یک مطلبی را گفت، اگر کس دیگری، مطلب دیگری دارد بفرماید، آقای نادی بفرمائید.
    نادی- آقای افرازیده نماینده نوشهر در 21 فروردین سال 55 در مراسم نیایش شرکت نموده و سخنرانی میفرمایند که ضمنا در آن سخنرانی انتقادی نیز از ادارات داشته اند که منتهی میشود به سؤالاتی که شهربانی و سازمان ناامنی شاه از وی نموده، سؤال میشود در تاریخ 21/1/35 (که 55 باشد) که کلیه کارمندان و رؤسا برای مراسم دعا و نیایش در مسجد جامع چالوس گرد آمده بودند، دومین سخنران مجلس شما بودید که از ادارات انتقاد نمودید، انتقاد و نارضائی شما چیست؟نامبرده جواب میدهند سخنرانی بنده خارج از موضوع نبود، بلکه هدفم هشدار به تمام ادارات دولتی بود که در این عصر، یعنی عصر رستاخیز نباید کسی از انجام وظایف خود سرباز زند، چون شخصا در کار ادامه اصلاحات
ارضی و شهرداری چالوس نواقصی را مشاهده میکنیم که نباید چنین نواقصی در عصر انقلاب وجود داشته باشد. سؤال میشود نواقص چه بوده که مشاهده کرده اید؟ جواب میفرمایند نقص بزرگ اصلاحات ارضی این است که تمام زمین های زراعتی باید در دست زارع برای زراعت باشد، ولی دیده شده زمین زراعتی به سوداگران فروخته شده و یا درخت تبریزی کاشته شده. در مورد شهرداری چالوس یک فقره از عدم انجام وظیفه آن که جلو منزل اینجانب بروید، مشاهده کنید، با اینکه شخصا ده بار حضورا نزد شهردار رفتم و بیست بار تلفنی تماس گرفتم، که اثری نبخشید ناچارا سخنرانی کردم.
    سؤال میشود لازم بود خارج از موضوع مطالبی بفرمایید. جواب میدهد مطلب خارج از موضوع نبود، چون مجلس است که تمام طبقات به احترام آن شرکت می کنند بهترین جای تذکر و ارشاد است ، آن هم مطلبی که جزو فرمان همایونی باشد و ماکت بودن در برابر فساد اجتماعی درست نیست. خاصه اصلی که جزء اصول انقلاب شاه و ملت است. باید به مجامع تذکر داد که آرمان مقدس شخص اول مملکت را تبعیت کنند.
    عرض کنم که با توجه به این که من بعد توضیح خواهم داد خدمت برادران البته یک تذکر دیگر بدهم سؤال میشود تاکنون نظیر این مراسم شرکت کرده اید؟ جواب میدهند در پانزده بهمن 45 یا 46 و 21 فروردین 46 یا 47 سخنرانی کرده ام.
    سؤال میشود آیا به اتهامی سیاسی بازداشت و یا احضار شده اید؟ جواب این است: بازداشت نشده ولی یک مرتبه احضار و بعد از رفع سوء تفاهم آزاد گردیدم، برادران متوجه هستند سال 46 و 45 و سال 55 شرایط اختناق و فشاری که رژیم گذشته علیه علماء و دانشمندان داشته اند که امام در تحریر الوسیله در امر به معروف و نهی از منکر بحث مفصلی راجع به علماء دارند که در آنجا مسائل را مطرح میکنند، بنده به عنوان نمونه چهار مساله آن را اینجا مطرح میکنم:
    اولین مساله این است: » لو کان فی سکوت علماء الدین و رؤساء المذهب اعلی الله کلمتهم تقویه و تأیید له و العیاذ بالله یحرم علیهم السکوت « . صرفا اگر سکوت علماء موجب بشود ایشان هم سخنران بودند، هم در منطقه بودند، الان مدارکی که علمای منطقه فرستادند برای تأیید ، من بحث خواهم کرد، یک چهره سرشناس بودند در ان شرایطی که همه علماء زیر فشار و شکنجه به سر میبردند، شرکت می کنند و عباراتی هم که شهود هستند که شهادت بدهند، میفرمایند که دست از آستین بیرون آمد برای ترور فلان رویش مانور فراوانی هم میدهند، ایشان می بینیم که امام وقتیکه در آن شرایط میگوید: » یحرم علیهم السکوت « ایشان دارد….
    خلخالی- ترور چه کسی؟
    نادی- ترور شاه، وقتیکه امام میفرمایند یحرم علیهم السکوت ما مشاهده میکنیم که ایشان در جلسات نیایش که آن موقع اگر برادران مدنظر شان بود تمام ساواک چماق کرده بود علیه هر چه طلبه بود و هر چه روحانی بود و امام برای همین جهت موضع گیری کرده بود. عرض کنم که میگفت آنها هم روحانی هستند، آنها هم آخوند هستند، آنها هم درس خوانده اند، آنها هم چنین و چنان هستند، چرا فلان، فلان شده تو فقط می فهمی آنها نمی فهمند.
    مساله 10- لو کان سکوت علماء الدین و رؤساء المذهب اعلی الله کلمتهم موجبا لجراه الظلمه علی ارتکاب سائر المحرمات و ابداع البدع یحرم علیهم السکوت و یجب علیهم الانکار، اگر موجب بشود که ظلمه جرأت پیدا کنند که محرمات را فقط صرفا مرتکب بشوند و تحریک بشوند و بدعت ها افزایش پیدا بکند سکوت برآنها حرام است و واجب است مسائل را انکار بکنند.
    مساله 11: » لو کان سکوت علماء الدین و رؤساء المذهب اعلی الله کلمتهم موجبا لاساءه الظن بهم و هتکهم و انتسابهم الی مالایصح و لا یجوز الانتساب الیهم لکونهم نعوذ بالله اعوان الظلمه یجب علیهم الانکار لدفع العار عن ساحتهم و لو لم یکن مؤثرا فی رفع الظلم « . امام میفرمایند که اگر سکوت علماء صرفا فقط (نه اینکه اقدام کرده اند، شرکت کرده اند، حمایت کرده اند) موجب اسائه ظن به آنها بشود و موجب اسائه هتک شان و حرمتشان بشود و انتسابشان به ظلمه با دستگاه دیگری بشود که صریحا امام نقل میکنند به عنوان اعوان ظلمه باشند، واجب است بر آنها انکار برای اینکه آن عار را از حیث خودشان رفع بکنند اگر چه در رفع ظلم مؤثر نباشد.
    مساله 3- در بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند که: » لو کان فی اعراض علماء الدین و رؤساء المذهب اعلی الله کلمتهم عن الظلم و سلاطین الجور احتمال التأثیر و لو فی تخفیف ظلمهم یجب علیهم ذلک « اگر موجب این بشود که علماء دین اعراض بکنند از ظلمه و سلاطین و روگردانی بکنند و به آنها پشت بکنند که موجب احتمال تأثیر داشته باشند، اگر چه موجب ترک ظلمشان بشود واجب است که این کار را انجام بدهند.
    ایشان می بینیم که به اعتراف صریح خودشان شرکت میکنند به عنوان تأیید مبارزاتی هم که ایشان در نظام گذشته داشته اند، بعضی از علماء میفرمایند که از ایشان دعوت کردند در یک جلسه ای که دعا و نیایش به شاه بکند، ایشان نپذیرفتند، بنده صحبتم این است که اصلا سراغ چه کسی میرفته، یعنی آن موقع سراغ چه کسی میرفتند که از او دعوت بکنند که بیاید، با توجه به مسائل ومدارکی که وجود دارد، این از نظر وضعیت که (حالا من آن مساله خودشان میگویم از او سؤال میکنند شما عضو چه جزئی هستید، میگویند عضو رستاخیز) در صورتیکه کسی که در نیایش صحبت می کند، هیچ پرونده ای هم ندارد، زمان شاه یک گزارش هم هست، میدهند، وقتیکه علمای منطقه را بررسی میکند، میگوید ایشان از کسانی است که هیچ ضرری برای ما ندارد و سازشکاریش هم مسلم است و گزارش هست.
    مساله بعدی من در ارتباط با انتخابات است، چه از دوره اول البته سه بحث من دارم یکی راجع به وضعبت خود ایشان است. دوم راجع به انتخابات است و سوم وضعیتی که بعد از انتخابات در منطقه پدید آمده است. از هیات نظارت شورای نگهبان در دوره اول وقتیکه به منطقه میروند و ایشان هم حضور داشتند، فقط من چند جملات آنرا میخوانم ، در مورد نحوه تبلیغات این جور مینویسند،  » در ضمن به نحوه تبلیغات کاندیداها و اعلام مواضع نهادها نظارت کامل نموده و موارد خلاف و کذب را کتبا متذکر میشویم و یک مورد بسیار مهم ذکر میکنیم قبل از تعیین صلاحیت کاندیداهای مجلس شورای اسلامی از طرف هیات اجرائی که روز پنجشنبه 25/4/60 بررسی شد، ستادهای تبلیغاتی تشکیل شده بود و اطلاعیه ها و پوسترهای تبلیغاتی در سطح شهرها و روستاها، حوزه انتخابیه نوشهر و چالوس پخش گردیده بود، از جمله از طرف جامعه روحانیت منطقه نوشهر و چالوس اطلاعیه ای مبنی بر » ما همگام با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به برادر مکتبی و متعهد آقای محمدعلی رجائی نامزد ریاست جمهوری و به برادر مبارز و مسؤول حجت الاسلام افرازیده کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی رای خواهیم داد « . صادر و در سطح وسیع پخش گردید و توسط ستاد آقای افرازیده هر روز در سطح نوشهر و چالوس از بلندگوها پخش میشد، نظر به اینکه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از کاندیداتوری ایشان حمایت نکرده و چون حمایت نکرده بود موجب اعتراضات گردیده بود، در نتیجه می بینیم که نهادهای انقلاب از نوشهر و چالوس و امام جمعه نوشهر و امام جمعه چالوس و عده کثیری از مردم مراجعه کردند به هیات نظارت که به این دروغ بزرگ اعتراض میکردند، مراتب جهت کسب تکلیف تلفنی از برادر دکتر افتخار سؤال شد، ایشان فرمودند این مطلب را خود آقایان باید تکذیب کنند و اگر نکردند، خود هیات تکذیب نمایند، در روز چهارشنبه 24/4 کتبا خواستار تکذیب مطلب کاندیداتوری آقای افرازیده توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شدیم، ولی ایشان (یعنی آقای افرازیده) در روز 30/4/60 ، آنرا تصحیح کردند نه تکذیب که اینجا نوشته ام، مدارک هست.ایشان میفرمایند: نامبرده در تاریخ 4/5/60 در تلگرافی که به وزارت کشور و استانداری مازندران و هیات نظارت شورای نگهبان در نوشهر فرستاده، در بند 6 آن طبق مدارک موجود اینگونه ابراز نموده اند که دستور کتبی برای تکذیب (دقت کنید) اطلاعیه حمایت از ریاست جمهوری برادر رجائی صادر و به ایشان ابلاغ شد، ایشان خودشان وآقای رجائی مطرح بودند، فقط مساله آقای رجائی را مطرح میکنند و خودشان را مطرح نمیکنند و ایشان هم فورا تکذیب و پخش نمودند که هیچکدام از موارد مذکور صحت ندارد.
    مساله بعدی که ایشان مطرح میکنند، این است: ایشان گزارش میدهند، میگوید ما در بررسی هایمان به دست آوردیم که چرا آنجا اختلافات وجود دارد و یک عده از ایشان طرفداری میکنند و یک عده طرفداری نمیکنند، این را مورد بررسی قرار دادیم، میفرمایند که جامعه روحانیت چالوس با نماینده امام، برادر شاکری که به عنوان امام جمعه چالوس انتخاب شده اند، مخالفند، به طوری که
در نماز جمعه شرکت نمیکنند و مرتب در مجالس از ایشان مذمت میکنند و حقیقتا امام جمعه چالوس مظلوم واقع شده اند و جو بسیار بدی علیه ایشان درست کرده اند، این اختلافات زمانی اوج میگیرد که از طرف امام جمعه چالوس و امام جمعه نوشهر از کاندیداتوری برادر چون آقای الله بداشتی بوده مطرح میکنند کاندیدای ائتلاف بزرگ حمایت میشود و نهادها اعلام مواضع نموده و از کاندیداتوری برادر آقای الله بداشتی حمایت میکنند. جامعه روحانیت چالوس تمام نیروهای خود را بسیج نموده علیه امام جمعه چالوس و نهادهای انقلابی به خصوص سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی نوشهر تبلیغات وسیع را شروع کرده تا مردم را نسبت به امام جمعه بدبین نمایند  …
( رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید ) چون وقت من خیلی کوتاه است ایشان مساله دیگری که بعد مطرح میکنند اینجا این مسائل را میگوید که ایشان نه نماینده امام را قبول دارند و نه هیات نظارت شورای نگهبان را قبول دارند، نه انجمن هیات نظارت را قبول دارند بعد  آنجا مسائلی را نسبت به حزب میدهند که حزب همان رستاخیز است، بعد آنجا اختلاف پیش میاید در نتیجه در دوره اول منتهی میشود که حزب آنجا را منحل بکنند، اعضای جدید جایگزین بکنند، من از این قسمت رد میشوم و یک چیز دیگری را باید اشاره بکنم و ایشان رفتند به شهادت در کمیسیون تحقیق، به بنده می گفتند که آقا پیشتاز بودم در انقلاب، چنین و چنان و یکی از مواردی هم که من صحبت کردم در شهادت حاج آقا مصطفی بوده، بنده تحقیق کردم از افراد متعدد که همه اسامی آنرا هم حاضر هستم اینجا نام ببرم، گفتند آقا ایشان نبوده، داماد آقای رضوی بوده، همان روز و همه نسبت به این مساله شهادت داده اند.
    مساله مهم تری که باید اینجا مطرح بکنیم، ایشان در منطقه محور تمام نیروهای ضد انقلابی بوده اند از پیکاری و چپی و نیروهای معدومین و خانواده های زندانی ها و غیره و غیره، همه آنها متمرکز بوده اند و از ایشان تبلیغ میکرده اند و تمام اسامی آنها را، اطلاعات با اسم و نشان و فامیل یک یک اینجا داده است و تمامش هست و موجود و مشخص است.
    مساله دیگری که اینجا باید مطرح بکنیم، حادثه ای است که بعد از انتخاب ایشان پیش میاید.
    1- بازی قمار انجام میگیرد کمیته دخالت میکند در درگیری منتهی به قتل میشود و بعد از قتل تمام نیروهای ضدانقلابی آنجا متمرکز، هماهنگ شعار علیه همه مقدسات کشور میدهند، از امام تا پائین ترین مسؤولین و حتی چند نفر هم به عنوان درود بر رهبر منافقین الان دستگیر شده اند هستند و الان هم زندان هستند و الان در منطقه علیه فرمانداری، شهرداری، آموزش و پرورش تمام دستگاهها و حتی آنجا نقل میکردند وقتیکه مراجعه میکردند، میگفتند آقا این نامه که نوشته اید چرا بالای آن بسمه تعالی ننوشته اید، گفت آقا دوران بسمه تعالی گذشت. این صرفا فقط در ارتباط با مسائل و صلاحیت هست، چون من وقتم کوتاه است، نمیرسم بخوانم … ( رئیس- وقتتان تمام شد ) من در ارتباط با انتخابات بگویم، بیش از صد و پنجاه گزارش هست که از صد و پنجاه نفر تا افراد به پائین تر امضاء کرده اند، نسبت به اینکه  بوق و کرنا در خیابانها راه انداخته با کامیون، وانت و غیره، ایشان هم جلو آن میایستادند، به این نحوه تبلیغ میکردند.
    مساله دیگر در تمام روستاها میرفتند از نارسائی ها به نحو احسن استفاده میکردند، آقا جاده نکشیده اند،‌آسفالت نکرده اند، برق ندارد،  غیره و غیره… و از قبل زمینه سازی میکردندکه همه آن زیر سر نماینده قبلی بوده و چون کار نکرده، از این جهت جو را آلوده کرده اند. در روستای کجور، ختم یک شهیدی است، آنجا اعلام میشود و موانع گفته میشود که چه کسی صحبت میکند، چه کسی حرف میزند اول چه کسی، دوم چه کسی، سوم چه کسی،ایشان قبلا تهیه دیده بودند به آقای مطهری که حاکم شرع آنجا است، از او دعوت کرده بودند، میگوید آقاجان من هم باید بیایم آنجا صحبت بکنم، گفته آقا چون ختم شهید است، شما برای تبلیغات میخواهید، روز بعد بیایند، گفته نه حتما من باید بیایم، با یال و کوپال و کامیون و دم و دستگاه راه میافتد آنجا به مجردی که میرسند، وقتیکه برنامه اعلام میشود و ایشان اسمشان نیست، همان جا بلند میشوند وسط جلسه شروع میکنند صحبت و سخنرانی کردن، جلسه بهم میخورد، درگیری میشود، یک عده میگویند که          » مرگ بر ضد ولایت فقیه « طرفداران ایشان هم میگویند که » درود بر ضد ولایت فقیه « و آن طرف قضیه را شروع میکنند …
    (رئیس- وقتتان تمام است) همان طور که عرض کردم مطرح کردن و شکایت فراوانی است که بر سر صندوقها آمده اند به عنوان بیسواد به جای اینکه به طرف (آقای الله بداشتی) نام بنویسید، به ایشان نام نوشته اند و علنا…
    رئیس- شما مطالبتان را به دیگران بدهید.
    نادی- وقتم تمام شده؟
    رئیس- بلی، من سه بار گفتم، به دیگران بدهید.
    عباسی فرد- آقای هاشمی! مخالفین میتوانند وقتشان را به هم بدهند آقای هاشمی وقتی که هر کس میتواند وقتش را به دیگری بدهد…
    رئیس- خوب حالا نیست، در آئین نامه هست که نمیتوانند وقتشان را بدهند. این تعیین نشده، حداکثر هر نفر یک ربع میتواند صحبت کند.
    عباسی فرد- آقای هاشمی تفویض وقت در همه جا ممکن است در آئین نامه هم صراحت ندارد.
    رئیس- در آئین نامه تصریح نکرده که میتوانند بدهند اینطور نیست.
    رئیس- یک جمله حالا ما سخت نمیگیریم، وقت دیگران را نگیرید.
    نادی- من عرض بکنم که این آقایانی که در ارتباط با تأیید ایشان نوشته اند که من آنجا یک مقداری خواندم. نوشته اند: » ایشان سوابق مبارزاتی دارند علیه رژیم سفاک و غیره « تمام گزارشاتی که بدون تاریخ هم وجود دارد 17/11/57 ایشان سخنرانی کرده اند، (یا 5/11/57) یعنی آن موقعی که طبیعی است شما دقت میکنید در مسائل وقتیکه روحانیتی که آن سوابق را وجود داشته باشد اگر آن زمان هم بخواهد صحبت نکند، اصلا جایش در منطقه نیست نسبت به این مسائل، من با توجه به این مسائل و مدارکی که اینجا وجود دارد و تمام شهودی که شهادت داده اند، بنده با توجه به این مساله، صلاح نمیدانم.
    رئیس- بسیار خوب، مخالفین بعدی میتوانند صحبت کنند.
    عباسی فرد- آقای هاشمی مخالفین میتوانند به هم وقت بدهند؟
    رئیس- نمیتوانند، در مورد نماینده مورد اعتراض هست او میتواند وقتش را به نمایندگان دیگر بدهد، اما این آقایان نوشته اند: حداکثر یک ربع ساعت میتوانند صحبت کنند و قید هم نکرده.
    عباسی فرد- تفویض وقت در همه جا ممکن است. در آئین نامه هم صراحت ندارد.
    لطیف صفری- آقای هاشمی می توانند وقت به هم بدهند.
    عباسی فرد- حداکثر را می گوید.
    رئیس- و بعد هم نگفته در آن مورد گفته است آنها میتوانند ، این مورد چیزی نگفته، پیدا است که نمیتواند دیگر، حالا مگر این آقایان خودشان زبان ندارند که حرف بزنند آقای کیاوش بفرمائید.
    کیاوش- بسم الله الرحمن الرحیم، قال علی علیه السلام و لکن الله یابی ان یؤسی فی ارضه و اولیائه مسکوه و انی الصابر علی السیوف و لا اصبر علی الاغلال. آشنائی با جغرافیای حرف و وضع منطقه تقریبا بلاتشبیه همان اندازه ضروری است که دانستن شأن نزول آیات.
    نوشهر یک بندر سلطنتی بوده شاه معلون آنجا را با امکانات فراوان برای خوشگذرانی ملک حسین ها و سادات و از این قبیل افراد اختصاص داده بود، کل اشخاصی که دوروبر این بندر و جزو این باند حساب میشدند سلطنت طلبهائی بودند که یک عمر جیره خوار دربار رژیم منحوس پهلوی بودند، بعد از سقوط رژیم به دست مردح حزب الله و رهبری امام امت، همان سلطنت طلب ها تبدیل شدند به منافقین و در اول انقلاب در این شهر ایجاد آشوب کردند اصلا در آن منطقه گیلان و مازندران، در اینجا تعدادی از حزب اللهی های جان بر کف از جمله دادگاه انقلاب، حاکم شرع آنجا، آقای الله بداشتی و امام جمعه محترم آنجا حجت الاسلام آقای فاضل فردوسی و برادران سپاه منطقه 3 که در چالوس مستقر شدند، با کمک مردم حزب الله توانستند آن آشوب با آن تفضیلات که خطرات بزرگی شمال ما را در آن موقع، زمان بنی صدر ملعون تهدید می کرد، اینها توانستند احکام خدا را آنجا جاری کنند، آنهائی که باید اعدام میشدند طبق قانون خدا بدست حاکم شرع اعدام میشدندو این بقیه هم که باید می رفتند زندان، رفتند، در انتخابات اول همین آقای افرازیده با آقای الله بداشتی شروع می کند باز به تضاد و نسبت هائی که اینجا خواهم آورد به گزارش معتمدین محل ارگانهائی که همه ما قبول داریم در همه شهرها، ارگانهای
مشهور کدام هستند؟ یا امام جمعه است، نماینده امام یا سپاه پاسدار، یا فرماندار یا مردم حزب الله است، اگر همه این ارگانها صحت یک مساله ای را تأیید کردند و یا خودشان علیه یک مساله ای معترض بودند، شاهدها به غیر از اینها چه کسانی می توانند باشند؟ من از همه این ارگانها و نهادهائی که اسم بردم مدرک آورده ام که این انتخابات در اینجا، انتخابات غیر صالحی بوده و جوی که ایجاد شده که یک جو ناسالم در انتخابات به اضافه آن مطالبی که کمیسیون محترم تحقیق اشاره کردند و در چهار مورد رد کردند گفتند آن گفته های شعبه وارد نبوده من سند می آورم به خط خود آقای افرازیده در همه آن چهار مواردی که کمیسیون محترم تحقیق رد کردند و گفتند اینها وجود نداشته. آنچه راجع به آقای افرازیده مطرح است اولا ایجاد جو ناسالم، ایجاد رعب و وحشت و آشوب و توهین تا سرحد کنار گذاشتن اسلحه توسط بسیج نوشهر است. سوء استفاده انتخاباتی، صلاحیت خود مشارالیه، عضویتش در حزب رستاخیز، تحکیم رژیم منحوس پهلوی با دعا و ثنا در موارد مختلف، در سال 35،45، 46،47 به خط خودشان، لودادن افرادی که در ان موقع مردم را وادار به اعتصاب می کردند و خواسته اند مدارس را به تعطیلی بکشند و این آقا هم در جزو آنها بوده، بعد دعوت کرده اند به ساواک خودشان اینجا به خط خودشان، نوشته اند چه کسانی در آن جلسه بوده اند. شما خودتان می دانید در آن موقع در ان جو خفقان اگر یک نفر لو می رفت چند هزار نفر لو می رفت و چه بلائی به سر آنها در می آوردند که دیگر این خارج از این یکربع وقتی است که من دارم.
    انتقاد از وضع منزل خودش که در جلو منزل آقا یک مقدار زباله ریخته اند. این عامل انتقاد بزرگی برای ایشان شده،آمده در جلسه که دعا کرده یک بار هم گفته در رژیم منحوس شاهنشاهی نباید مردم مسائل و امور بی اهمیت باشند.چرا شهرداری نمی آید زباله های آنجا را جمع کند؟ تأییدی که جامعه روحانیت چالوس، حالا عرض می کنم، نشان می دهم که به خط خود ایشان این اعلامیه ها را فرستاده اند، این اعلامیه هائی که برای ما از طرف جامعه روحانیت آمده که خود ایشان کاندیدای جامعه روحانیت چالوس هستند، این را خود ایشان به خط خودشان نوشته اند و من الان اینجا نشان می دهم. در هر حال تشکیل ستاد انتخاباتی که در رأس آنها 27 نفر بوده اند اسامی یک یک آنها هست، پرونده یک یک آنها هست که یا سلطنت طلب بوده اند، به اسم، آدرس، پرونده همه مشخص است که یا سلطنت طلب بوده اند یا چریک فدائی بوده اند، یا منافقینی بوده اند که مدتها در زندان بوده اند یا بازاری بوده که اموالش مصادره شده و زندان اوین هم رفته و برگشته، اینها تأیید کنندگان این آقا بوده اند.
    اما اول، این ورقه ساواک این آقا است. سؤال می کنند اسمت چیست؟ سیدفرج الله فرزند سیدرضا افرازیده تا آن مساله ای که در کمیسیون محترم تحقیق فرموده اند. فرموده اند در حزب رستاخیز عضو بودن را تکذیب می کنند که سؤال چهاردهم، در حال حاضر در کدامیک از احزاب و جمعیتها و کانونها، اتحادیه ها و فلانها عضویت دارید؟ خودشان به خط خودشان نوشته اند »عضو حزب رستاخیز هستم « آنوقت چه کسی، نه یک کلاهی، یک روحانی که از سال 41 انقلاب به دست روحانیون شروع شده که در آنجا در زندانها با آن وضع شکنجه می بینند، دندانها ریخته، با اطو، با آن مسائلی که دیگر گفتنش شاهد و مثال هم دارم که می توانم اسم ببرم که چه بلاهائی… تا آخرین شکنجه که آن کیسه رادیو اکتیو را می انداختند به سر روحانیون.
    خوب در این تاریخ 19/ که آقا سخنرانی کرده است در اینجا به سه نفر روحانی پیشنهاد میشود شما بیائید برای شاه در روز 21 فروردین دعا کنید. یکی از اینها حجت الاسلام مشایخی است که به تهران فرار می کند، یکی حجت الاسلام خیری است که ایشان هم به لنگرود فرار میکنند. چه کسی می ماند؟ حجت الاسلام آقای افرازیده بدون اینکه به ایشان بگویند همینطور که در بازجوئی خودش نوشته و یک مقداری از آن را هم آقای نادی خواندند خودش نوشته: وقتی که سؤال کردند چه کسی گفته شما بیائید پشت میکروفون؟ می گوید من خودم خواستم بیایم. کسی به من تکلیف نکرد. می آید آنجا هر چه دعا و ثنا بوده می گوید به اضافه اینکه یک انتقاد هم می کند که انتقادش را هم عرض کردم که به این دلیل که در رژیم شاهنشاهی نباید کسی از زیربار مسؤلیت سرباز بزند. همان دعا، همان انتقادش هم اگر تازه جنگ زرگری با ساواک نباشد که بعضی ها بودند می آمدند انتقاد می کردند بعد می رفتند( ساواک هم آنها را احضار می کرد )آنجا خوش و بش می کرد، چائیش را هم می خورد بعد می آمد بیرون مردم خیال می کردند ساواک او را دعوت کرده در حالی که خودش عضو ساواک بوده. من درباره ایشان چنین تهمتی نمی زنم، اما چنین مساله ای هم بوده. اگر فرض کنید ایشان از آن تیپ هم نبوده اند، حداقل انتقادشان را در این سطح بوده که باز هم خودشان به خط خودشان نوشته اند : به این جهت من انتقاد کردم که اوامر مطاع ان لعنتی باید اجراء بشود. آن هم تأیید بوده. من تعجب می کنم از جامعه روحانیت چالوس که چه طور نوشته اند ایشان سوابق مبارزاتی داشته؟ خوب خودشان با خط خودشان           می نویسند که مقدار زیادی گل و خاک در تیر ماه 54 که ما در ییلاق بودیم جلو منزل ما ریخته شده بود، باران های متناوب زمستانی عبور و مرور را مشکل می کرده و انتقاد من از این وضع بوده. شما آدم تحصیل کرده ای هستید چرا اینطور انتقاد کردید؟ چون هر روز که به شهرداری مراجعه می کردم با وعده امروز و فردا مرا سرگرم می کردند. می گویند سخنرانی شما در تاریخ 21 فروردین خارج از موضوع بوده. ایشان می گویند سخنرانی بنده خارج از موضوع نبوده بلکه در این عصر( یعنی عصر رستاخیز )نباید کسی از انجام وظایف خود سر باز زند. چون شخصا در کار اداره اصلاحات ارضی چالوس بودم دیدم نواقصی در اصل انقلاب وجود دارد که نباید وجود داشته باشد. اینها همه به خط خودشان است.
    باز هم ( در یک بازجوئی دیگر )به عقیده بنده خارج از موضوع نبوده. باز بهترین جای تذکر بود که مطلبی را که عرض کردم جزو فرمان همایونی بود و ساکت بودن در برابر فساد اجتماعی به هیچوجه درست نیست. خاصه که جزو اصول انقلاب شاه و ملت نیز می باشد. بعد در اینجا گزارش شده که آقای مشایخی نیامد، از آقای خیری هم دعوت کردیم نیامد بعد ایشان خودشان آمدند سخنرانی کردند باز هم آن مطالب دوباره در بازجوئی توسط ستوان یکم عسکری به ساواک گزارش شده است.( رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید.)حالا میترسم باز وقت نباشد، افرادی که ایشان لو داده اند را به خط خودشان میخوانم، گفتند با توجه به سوگندی که یاد کردید در آن روزی که بنا بود اعتصاب راه بیفتد چه کسانی بوده اند؟ تعدادی از دبیران و نام آنان را که در این جلسه حضور داشته اند بیان کنید.  . » حاج محمدی دبیر زبان ، نصیری ممتحن دبیر عربی ، آقای ثمری دبیر ریاضی ، آقای بلوری دبیر فیزیک ( اینها به خط خودشان است ) آقای کاویانی دبیر انگلیسی ، آقای فقیه بهرام کیا دبیر شیمی ، رضائی دبیر شیمی ، عزیز سلطانی دبیر طبیعی ، آقای رنجبر دبیر تاریخ ، آقای درویش دبیر جغرافی ، آقای آشوریان  دبیر فارسی ، آقای اسدیان دبیر ادبیات فارسی ، و عده ای دیگر که نام آنها را نمیدانم.  .«  چه بلائی به سر اینها آمده نمی دانم .
    اما از آن 17 نفری که اینجا جزو کادر ایشان بودند که هم سپاه تأیید کرده( در 7 برگ )و هم فرمانداری در گزارشش نوشته آن 27 نفر را اگر لازم باشد صلاح میدانید در این موقعیت خاص اسامی یکایکشان … (رئیس- نه، اسامی افراد را اینجا نبرید) و سوابقشان و پرونده شان  را بگویم که من صلاح نمیدانم اینها را بگویم. برادرها که شک داشته باشند بیایند از روی پرونده بخوانند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    رئیس- یک ربع ساعت تنفس میدهیم و سر یک ربع آقایان برگردند.
    ( در ساعت 40/10 جلسه به عنوان تنفس تعطیل و مجددا در ساعت 10/11 به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد )
    رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم، جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است. اگر معترضین دیگر میخواهند صحبت بکنند تشریف بیاورند.
    منشی- آقای فخرالدین حجازی معترض بودند که در جلسه نیستند، خانم دباغ نفر بعدی هستند.
    طاهره دباغ- بسم الله الرحمن الرحیم. من با مشورتی که با برادرها کرده بودم قرار داشتم که دیگر صحبت نکنم. با اینکه برادرهایمان همه مسائلی که در رابطه با این برنامه و پرونده برادرمان آقای افرازیده  بود مطرح کرده بودند، منتهی به دو نکته این برادرها اشاره نکردند که من توجه برادرها و خواهر های محترم نماینده را به آن جلب می کنم.
    یکی مساله وصیت نامه فرزند شهید برادرمان آقای افرازیده هست که در وصیت نامه شان به پدر محترمشان می گویند که سعی کنید که از خون من برای
به مسند رسیدن و به جائی رسیدن استفاده نکنید. در عین حالی که می بینم بعد از شهادت این فرزند برادرمان حدود شصت جلسه در   جاهای مختلف سخنرانی دارند و مرتبا به عنوان اینکه پدر شهید هستند و آن مسائل قبلی را و آن بینشی که نسبت به ایشان است میخواهند خنثی بکنند، مسائلی را مطرح می کنند. و نکته دیگر اینکه یک سری پرونده های بدون مهر محرمانه بدون تاریخ و بدون اینکه اشاره ای شده باشد که چون همه ما میدانیم همه کسانی که با ساواک درگیری داشتند و در ان زمان مورد آن جنایات ساواک قرار گرفتند برادرها همه مستحضر هستند که امکان ندارد گزارشی رد و بدل بشود بین ساواک، شهربانی یا از فرمانداریها به ساواک یا شهربانی که تاریخ و مهر  محرمانه و کدبندی نداشته باشد، در عین حالی که این پرونده ای که چند روز بعد از این جریانات بعد از مخالفت آن شعبه 15به دست  بعضی از نمایندگان و همینطور به دست ما رسیده این است که اینها اولا با یک خط نوشته شده، کدبندی ندارد، تاریخ و شماره گذاری که  این نامه از کجا به کجا رفته و شماره شده ندارد، مهر محرمانه ندارد. تنها به اسم یک سرپاسبان … زیرش امضاء شده و متأسفانه باید عرض بکنم با عرض معذرت از همه برادرهای محترم بالاخص آقای هاشمی، جناب آقای یزدی و همینطور برادر بزرگوارمان آقای آذری قمی که مهری به اسم جامعه روحانیت پای این اوراق خورده که این مهر بعد از اینکه ما از بعضی برادرها سؤال کردیم این مهر در اختیار خود این برادر هست و مهر زده شده و یک خطی هم روی مهر جامعه روحانیت کشیده شده که ما نمی دانیم آیا حقیقتا جامعه روحانیت به این شکل در آنجا هست یا نه؟ و توهینهای مکرری که به برادرمان آقای الله بداشتی شده که همه می دانیم ایشان از بدو جریانات انقلاب چه موقعیتی داشته اند، ان زمانهای زندانشان بعد از انقلابشان و پیش از انقلابشان برای همه مان محرز هست و متأسفانه آنجور که باید و شاید که در صلاحیت یک برادر روحانی با لباس رسول خدا و با لباس رهبر کبیر انقلاب هست، به یک شکلی در مسائل و در تبلیغات برخورد شده که زیبنده این چنین لباس و این چنین شخصیتی نبوده که من امیدوارم برادرها توجهشان به این سه نکته مهم حتما جلب شود و عنایت بکنند که چه باید کرد. متشکرم.
    رئیس- بسیار خوب، آقای حجازی نیستند آقای دوزدوزانی هم نیستند بنابراین آقای افرازیده باید صحبت کنند. آقای افرازیده یک ساعت وقت دفاع دارند .
    عباسی فرد- از نظر آئین نامه اگر بخواهد کمتر از حد مقرر صحبت کند در این مورد اشکالی پیش نمی آید.
    رئیس- در آئین نامه دارد به مجموع مقداری که صحبت کردند یعنی مثلا اگر مخالفین یک ساعت و ده دقیقه صحبت کرده بودند ایشان یک ساعت و ده دقیقه صحبت می کردند. آقای افرازیده تشریف بیاورند.
    افرازیده- بنده ده دقیقه از وقتم را به جناب آقای مهدوی دادم.
    رئیس- بلی، شما میتوانید به یک نفر از نمایندگان وقت بدهید. آقای مهدوی تشریف بیاورند.
    مهدوی- بسم الله الرحمن الرحیم، بنده فقط ده دقیقه ان شاءالله از وقت جناب آقای افرازیده را چند جمله عرض می کنم. چون صحبتهائی که شد من برای خودم تشخیص دادم که وظیفه شرعی است که یک مقدار برادران و خواهران را به بعضی از جریانات توجه بدهم.
    اولا تنها چیزی که در تمام زندگانی جناب آقای افرازیده درباره ایشان میشود پیدا کرد همین جمله بود که برادران تذکر دادند که ایشان در 21 فروردین در آن جلسه آمد و در نیایش شرکت کرد. ولی بایستی کلیه جریانات را برادران و خواهران یک مقدار توجه داشته باشند که خودشان مفصل می گویند و من چند جمله ای مخصوصا توجه روحانیت منطقه نسبت به ایشان است که عمده عرض من آنجا است.
    ایشان آن روز در جلسه نرفته بودند، آمدند از منزل ایشان را به جلسه بردند، یعنی اصلا در جلسه شرکت نکرد. چند نفر که اسمهایشان را ایشان خودشان بیان می کنند آمدند ایشان را به جلسه بردند. در وقتی که به جلسه آمدند ایشان به عکس آنچه را که آن دعوت کننده ها و برنده ها میخواستند برخلاف علیه دولت صحبت کرد. به مقداری که خود جلسه نگذاشتند صحبتش تمام بشود. او را گرفته بودند بردنش به زندان و قریب 48 ساعت او را آنجا نگهداشتند، کتکش هم زدند. بعد خودشان دیدند که وقتی جلسه ای که دعوت کردند، فرماندار، بخشدار در یک جلسه نیایش یک کسی را که میبرند باید به نفع صحبت کند چرا به ضرر صحبت کرد؟ و پای خودشان در این مساله گیر بود لذا به او محرمانه گفتند اگر تو این مساله را که ما میگوئیم انجام ندهی تو را دو سه سال در زندان نگهمیدارند، تو فقط برای نجات خود و همین گزارشات میتوانی این چند جمله را بگوئی که من خودم آمدم و من عضو رستاخیز هستم ( که آن هم به صورت سؤال و جواب است.) تو یک چنین کاری را بکن ما تو را آزاد می کنیم. روی این حساب ایشان یک سؤالی و جوابی را در آنجا مطرح کرد بعد آزاد شد. این درباره جریان آن مساله. شما این گزارش را وقتی میخوانید (بخصوص همه این مطالب را برادران دقت کنند) ببینید خود آن گزارش دهنده وقتی میرسد به مساله آخر که دارد مطلب را بیان می کند. می گوید که ایشان در پایان مراسم دعا و نیایش را به طور کامل انجام نداده‌ (یعنی مجلس به هم خورده) او را گرفتند و دعا و نیایش انجام نداد و با عنایت به اینکه یاد شده اغراض شخصی و خصوصی خود (شما از این چه برداشتی می کنید؟ ) در جمع رؤسای ادارات و کارمندان و کسبه و دانش آموزان مدارس بیان داشته یعنی درست علیه صحبت کرده، در حالیکه میتواند این انتقادات را از مسیر صحیح و قانونی (همین حرفهائی که همیشه ساواک می گوید که شما اگر حرفی داشتید میخواستید بیائید به ما بگوئید و به مراجع ذیصلاح بگوئید) مسؤول برسانند. لذا برای اقدام مقتضی ارسال میشود. بعد این برنامه انجام گرفت.
    مساله ای را که خواستم عرض کنم(که عمده بحثم این است.) این است که اصولا ایشان در طول این جریانات از سال 57 به بعد با روحانیون منطقه همصدا همگام…. اگر برادران گفتند ببینید اولا این خطی که شما می بینید این خط خود روحانیون منطقه است، امضاء خود روحانیون منطقه است اگر برادرها بعضی وقتها میخواهند صحبت کنند باید حساب منطقه و روحانیون آنجا را هم در نظر بیاورند. الان امام جمعه بابل، امام جمعه بابلسر، امام جمعه فریدون کنار، امام جمعه آمل، امام جمعه ساری و امام جمعه کلاردشت ، از خود امام جمعه چالوس هم اگر مستقیما سؤال بشود اینها کسانی هستند که همه او را در تمام این جریانات تأییدش می کنند. خود کل روحانیت (جز چند نفر که ممکن است باشد) ولی اکثریت قریب به اتفاق ایشان را تأیید کردند و تأیید هم می کنند و در تمام این جریانات بنده قبل از آنکه به بروجرد بروم در برنامه های جلسات جامعه روحانیت یکی از افراد برازنده ای بود هم از نظر برنامه ها و در صحبت کردنها و مورد علاقه روحانیون منطقه بوده و این خطشان است، امضاءشان است و اینکه خواهری گفته بود مهر و امضاء و چه… قضیه مهر نیست. شما ببینید خود روحانیون شهر نوشتند و امضاء کردند و دادند.
    بعد این نکته را توجه کنید الان عده ای از برادران در ضمن صحبت گفتند که در رای آمدند همه چپی ها و گروهکها جمع شدند. الان 5 سال از انقلاب می گذرد. ما روز اولی که هنوز انقلاب به اینجا نرسیده بود ما این قدرها گروهکها در چالوس نداشتیم، در نوشهر نداشتیم، چه طور شد در عرض 5 سال بیشتر شد؟ زیادتر شد؟ روحانیون منطقه ای که این قدر از او دفاع می کنند اینها همه را به صورت نادیده گرفتن مساله است؟ که اینطور باید در ضمن صحبت بیان بشود این یک مسأله.
    مسأله استفاده از شهید و وصیتی که مثلا شهید کرده. کلیه شهدأ همین وصیت ها را هم انجام میدهند. اگر شهدا در وصیت نامه ها همین را مینویسند میگویند آقا از خون ما استفاده نشود، از خون ما اینچنین نشود. این وصیتی است که همه شهدا می کنند و ایشان هم اینجور استفاده نکرد. اگر دیگران در تبلیغات بگویند ایشان پدر شهید است، اگر دیگران او را به عنوان پدر شهید معرفی کنند این استفاده از خون شهید از طرف خودش است؟ و الان شما اگر بخواهید (چون اسم بردن از روحانیت خیلی بزرگ سرشناس منطقه ما شاید مصلحت نباشد، شاید نباید اسم ببرم) از افرادی که خودتان به اینها کاملا معتقدید و از شخصیت های بزرگ مملکت ما هستند، از همان روحانیت منطقه مازندران، بدانید که ایشان مورد توجه آنها است و ایشان هم علاقمند هستند و در تمام این برنامه ها بوده و الان از کسانی است که ایشان در آن منطقه از نظر خدمت، از نظر تبلیغات، از نظر برنامه ها و حرکتهائی که دارد در مسیر انقلاب و با همکاری برادران روحانی دارد انجام میدهد و مخصوصا این رائی که در آنجا گرفته شده، رائی که در همان مرحله اول داده شدآمار رأیش قریب پنجاه و شش هزار و خرده ای بود. یعنی این پنجاه و شش هزار و خرده ای رأی را شما میخواهید بگوئید نه، همه افرادی بوده اند که به یک صورت دیگر قرار گرفته بود؟ اینها همه افرادی بودند که با تبلیغ
   
ارگانهای انقلابی (یک عده شان، کل را نمی گویم) و همچنین برادران روحانی حزب اللهی با شناختی که روی این شخص داشته اند ، به ایشان رأی داده اند. من عمده عرضم را خلاصه کنم که دیگر وقت را به خودشان بدهم که بیشتر خودشان صحبت کنند، این است که از نظر ائمه جمعه استان اکثر قریب به اتفاق روحانیون استان ، اکثر قریب به اتفاق و همچنین شخصیت هائی از روحانیون مازندران که الان در قم هستند که عرض کردم شاید مصلحت نباشد اسمشان را ببریم اگر بخواهید و فرصت بدهید از همه آنها ما نامه بیاوریم، تأیید بیاوریم که ایشان را می شناسند و مورد تأیید اینها هم هست. این عرض ما از این مسأله بود و دیگر بیش از این وقت را نمی گیرم چون من میخواهم وقت ایشان کم نشود والسلام علیکم و رحمه الله.
    رئیس- ایشان هشت دقیقه صحبت کردند بقیه وقت مال خود آقای افرازیده است.
    کیاوش- در پیش خدا باید جواب بدهید.
    رئیس- آقای کیاوش ! اینجور برخوردی را که جنابعالی میفرمائید. دیگر ما قبول نداریم.
    افرازیده- بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین. والصلوه والسلام علی نبینا حبیب اله العالمین و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین. قال الله الحکیم فی محکم کتابه : اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم، فاصبر علی ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها. ویا » ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید. « .
    قبل از شروع سخنم تشکرم را از همه مردم شریف منطقه چالوس و نوشهر و کلاردشت و علمده و مرزن آباد و حومه ابراز می دارم که این بار سنگین امانت را بر دوش بنده حقیر نهاده اند. مطالب زیاد گفته شده است برادرانی که به دیگری می گویند پیش خدا باید شهادت بدهید، چیزی که یقین حاصل نشد » ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد… « همه اینها پیش خدا مسؤولند و پناه می برم به خدا. من نمی گویم گناهکار نیستم، گناهم پیش خدا ممکن است زیاد باشد اما گناهی است که خدا پوشانده است. اگر پرده از گناهان ما بردارد فکر نمی کنم هیچکدام همدیگر را در اینجا تأیید کنیم، منتها او به بزرگی خود ستارالعیوب است و پرده ها را پوشانده و از وا می خواهیم که ان شاءالله قیامت هم در بین این مردمی که به ما علاقه مند هستند و ایمان دارند رسوایمان نکند و گناهان ما را محو کند. من یک روستائی بودم و از مستضعف ترین خانواده ها تحصیلاتم را که شروع کرده بودم از سال 41 نوجوانی بودم که در حدود 20 ، 22 سال سنم بود می شود جوان، نوجوان هم نمی شود گفت. در تهران آغاز حرکت روحانیت علیه دستگاه، فکر می کنم در سطح جوانها در صف اول بودیم. در مدرسه مروی کسانی که کم و زیاد با ما سر و کار داشته اند یکی آقا سید نورالدین طالقانی خواهر زاده آیت الله طالقانی بود که 3 سال هم زندانی کشیده و ما قوانین را پیش ایشان می خواندیم و همان سال 42 که من دستگیر شدم ایشان در جریان بودند و علت دستگیری هم چون من مسؤول پخش اعلامیه روحانیت و امام در سطح منطقه خودم بودم که در فروردین 42 پدر همسرم دستگیر می شود و 17 روز در زندان ساری به سر میبرد هنگامی که در زیر فشار کتک قرار میگیرد اقرار میکند اعلامیه ها را داماد من به من داده، با آدرس دقیق 4 ماه فراری بودم بعد از چهار ماه در مدرسه مروی توسط خادم باشی مدرسه که آقای افرازیده بیاید به خانه ما و فامیل ما است روضه بخواند به این بهانه آمدند من را گرفتند و بردند، البته آنجا هم اگر دسترسی باشد، اگر پرونده ای باشد پیدا کنند بازجوئیهای ما مشخص است و مطالب مشخص است. سال 45 ما رفتیم چالوس، سال 48 من مسجد جامع چالوس منبر میرفتم، وضعیت خاص چالوس را بسیاری از گویندگان زبده قم میدانند مثل شهید هاشمی نژاد، نایب رئیس اول مجلس ما حاج آقا یزدی شهید مطهری و دیگران همه آنجا سخنرانی کرده اند و آقای فلسفی و دیگران به وضعیت آنجا واردند در آن دهه محرم یعنی درست آنجا 13 شب صحبت می کنند یازده بار به بهانه های مختلفی شهربانی مرا برد و بازجوئی کرد و گرفت و اینها را چه کردند من دیگر نمی گویم. و بعد روشن میشود.
    در سال 49 در فوت آیت الله حکیم، الان امضای عدول علمای آنجا هست و همراه پرونده هم هست، روز دوم مجلس بود من شرکت کرده بودم توسط یکی از بازاریان چالوس که حاج کلانی به او میگویند، آقای موسوی بزرگ امام جماعت مسجد جامع چالوس پیغامی داد که فلانی را بگو دیروز مجلس ما سرد بود آبروی ما را بخرد، جمعیت زیاد است اینجا منبر برود، عذر آوردم، گفتم من منبر بروم یک وظیفه دیگری دارم اینجا هم جو خیلی نامساعد است من حتما باید … آن روز امام نمی گفتیم، آقای خمینی را به عنوان مرجع معرفی کنیم. خود ایشان تا آن زمان گرایش خاصی به آیت الله حکیم داشتند و بعد هم به آقای خویی داشتند. من را در حضور خواستند و گفتند اگر نگویی چه میشود، گفتم من منبر نروم هیچ. اگر منبر بروم بر خودم واجب میدانم بگویم. گفت رفتن تو که اجباری است اما میخواهی بگویی یا نگویی مسؤولیت با خود تو است. کل بازاریهای آن روز الان هم هستند، آنهائی که آن روز مسجدی بودند انقلابی دوشنبه، انقلابی اول. و تمام روحانیون ان منطقه گواه هستند که من آن روز نام امام را در چالوس بردم، کار ساده ای نبود و او را به عنوان با این کلمه آیت الله العظمی آقای خمینی مرجع تقلید شیعیان، من این جوری معرفی کردم سال 49 ، مبارزات ما در منبر و سخنرانیها و در مدارس کم و بیش برای همه مردم منطقه روشن است، و یک بومی آنجا نیست که من را نشناسد از سیر و پیاز من همه خبر دارند، نقاط ضعف و قوت مرا از کودک و بزرگ منطقه باخبرند، بیش از 5 هزار نفر زیر دست من دیپلم گرفتند در منطقه پخش هستند و همه در ارگانها هستند این جوری که الان برادرها مطرح کردند در سپاه 60 درصد آراء مال من بوده است. سند و دلیل دارم. در جهاد سازندگی چالوس 95 درصد رای با من بوده است. ارگانها چرا مخالف بودند؟ جهاد سازندگی نوشهر 70 درصد رأیش مربوط به من بوده است، روستاهایی هستند که صددرصد آراء را اختصاص به من داده اند. خدا شاهد است اگر دخالتها نبود، دخالت با آن گزارش 32 صفحه ای آقای فرماندار را نگاه بکنید، او با هیأت اجرایی و دیگران نبود در این 78 هزار و خرده ای رأی یقینا 70 هزار رأی مربوط به من بود. نه تبلیغ، اینکه پسرم نوشته و وصیت کرده   پسرم همفکر من بوده دست من تربیت شده، من در کشاکش اختلافات آنجا نمیگذاشتم دامن بزند، میخواست اسم افراد را ببرد من نگذاشتم فقط این جمله را نوشته که نگذارید از خون ما سوء استفاده شود. و خدا شاهد است من در تمام ستاد تبلیغات هم گفتم، عمل هم کردم،  گفتم اگر زبان شما یا اعلامیه تان یک کلمه بنام پدر شهید بشنوم به والله العلیم استعفا می کنم، و این کار را هم میکردم و یک کلمه هم گفته نشد. انتخابات میاندوره ای را برادرمان آقای نادی مطرح کردند. این محاکمه را خوب است که العیاذ بالله به امام بکنند، که چرا این آزادی را دادید، میاندوره ای جو خفقان عجیبی بوده است و با همه خفقان و شرایط که من منتخب جامعه روحانیت بودم بیست و هفت هزار و هشتصد رأی داشتم، به چهار روستا صندوق نبرده بودند و هرجا که اکثریت آراء روستا مربوط به من بوده برگ تعرفه کم بردند، در عین   حال توانستیم تعادل برقرار بشود دو مرحله ای بشود من دیدم درگیری است و میاورند زندان میگذارند، روز اخذ آراء 60 نفر از افراد ما را  در زندان انداختند، اعلامیه دادند، چون تبلیغات غیر اسلامی است و موضع گیریها خلاف اخلاق اسلامی است، من شرکت نمی کنم چون مواجه با انتخاب رئیس جمهور بوده به شما مردم واجب شرعی است که در این انتخابات شرکت بکنید. اعلامیه رسمی من هست و الان مدرک است. عجیب است که مطرح می کنند که 20 نفر اینجا اسم برده و اسمشان اینجا هست، اولا این فقط مربوط به سپاه نیست، فرمانده عملیات سپاه آن هم همسایه ما آن هم شرایطی است که من نمی خواهم بگویم، بحثش را نمی خواهم بکنم، این مطلب را نوشته، 20 نفر از افراد، اگر یکی از اینا را که اینجا نوشته بروید و پیدا کنید که در ستاد تبلیغات من باشد من از همین الان خودم استعفا میدهم آنجا نوشته معدومین به افرازیده رأی دادند، در گزارش نگاه کنید معدومین نوشته خانواده فردی که فلان و فلان بوده اسم برده اند الله قلی درویش، که خودش 6 ماه قبل مرده یک پسرش زندان دائمی است و یک پسرش هم در آمریکا است و زنش هم مرده و خانواده ای ندارد که تبلیغ بکند یا نکند. الحمدلله .
    اینها مسائلی که دارند مطرح می کنند در انتخابات میاندوره ای وقتی آن جوری شده، ما کنار رفتیم، فردی را آوردند که دوهزار رأی  داشت، به اجبار آوردند و تمام مخارج انتخاباتش را تأمین کردند، هرچه شد، باز هم که رأی گیری شد خدا شاهد است اولین بار من به  برادرم آقای الله بداشتی تبریک گفتم. ای کاش الان حضور داشتند و میفرمودند. من دبیر بودم شرایط خاصی داشتم همین برادر بزرگوارمان آقای الله بداشتی از سال 47 تا 49 در ان دبیرستان درس می خواندند و من در کلاس 11 ،12 معلم شان بودم ایشان بیایند بگویند در این چهارم آبان ها، بهمن ها نظایر اینها، این بچه ها را که فرهنگ بزور میبردند بگویند که من یک بار افرازیده را سر صف دیدم. من حرفش را قبول دارم. نرفتن معلمین دیگر مهم نبود
   
ولی نرفتن افرازیده در آن روز شاخص بود، یعنی یک روحانی معروف و گوینده معروف منطقه و تنها دبیر روحانی در منطقه بوده است،    این پرونده ای که الان مطرح کردید که ساواک از من بازجوئی کرد، خدایا ! تو شاهدی من بیست و یک فروردین تمارض کردم در خانه ماندم و به مدرسه نرفتم، میدانستم اینها را به مسجد می برند، دو نفر را بخشدار از دبیرستان ما هر دو الان شاهد هستند بروید بپرسید، اگر نبود باز هم حاضرم خلع لباس بشوم، یکی ناظم ودرسه است به نام ایرج اللهی یکی سلمان منصوری آمدند در خانه ما و من را به اجبار  بردند رئیس فرهنگ وقت ثبوتی بود مراسم نیایشی که نوشته بوده با یک آب و تابی انجام داد من را بردند که باید صحبت بکنی، آن نامه را دست من دادند جلوی جمعیت مچاله کردم و در وسط مسجد انداختم از سر همکاران فرهنگی ما پریده بود. گفتم دعا را آقای ثبوتی انجام دادند ولی من امروز شما را گیر آوردم که با شما حرف بزنم. شما در غیر این مورد مسجد نمی آئید. انتقاد از کل دستگاه مخصوصا به لوایح شش گانه، مخصوصا روی اصلاحات ارضی. صحبت ناتمام من را قطع کردند و من را شهربانی بردم پس حتما بگویم آنجا اگر من هم مثل دیگران دعا می کردم نه این پرونده را داشتم نه بازجوئی اصلا بود دعائی می کردم و خیلی عالی   » السلطان العادل ظل الله « من نمیخواهم پرده بردارم اینجا در تریبون مجلس با فرمانی که امام داد دعاگویان منطقه سه نفر رسمی بودند یکی الان حساس ترین پست را دارد که اینجا اسمش را نمی برم و مدارک دارم و حقوق بگیر هم بودم سه نفر دعاگوی رسمی داشتیم یکی را فقط گفتند نماز جماعت دیگر نخوان و   یکی محضردار است الان مشغول کار است یکی هم حساس ترین پست را الان در اختیار دارد اثبات میکنم اگر نکردم بایستی من خلع لباس بشوم. این کاغذ و این مدارک که الان من را بعنوان بازجوئی بردند آنجا بعد یکی بعد از همه کتک و اهانت و بد و بیراه آمدند گفتند آقا !      تنها راه حل اینست که آنچه ما می گوئیم شما اگر اینها را بنویسید ما الان شما را مرخص میکنیم خدایا ! تو شاهدی اصلا زبانم یک کلمه در تأیید رژیم منفور پهلوی سخنی گفته نشد بلکه همیشه میکوبیدم در تمام منابر هم تمام مردم منطقه می شناسند الان این گزارشاتی که از زبان مسؤولین آنجا این برادرمان اسم برده از ارگانها اشتباه بزرگی است این اسم بردن منطقه می شناسند و منطقه تنفر و انزجارشان را عجیب  نشان میدهند مهر جامعه روحانیت دست من چراست؟ رئیس جامعه روحانیت یکنفر دیگر هست مهر چه هست؟ الان امضای بیش از 15 نفر که هفت نفرشان امام جماعت دو نفر امام جمعه آقای جنیدی که پدر سه شهید و یک معلول است بعد امام جمعه کلاردشت و نماینده امام در جهاد سازندگی و مسؤول دفتر تبلیغات اسلامی نماینده روحانیت منطقه در قم و تمام روحانیون یک روحانی خوشبختانه من در چالوس  چنان اتحاد در بین روحانیت برقرار است که یک مخالف هم ندارد جز امام جمعه محترم نوشهر او هم روحانی منطقه نبوده آن اشکالی هم نداشته فردی را معرفی کرده تا پارسال یعنی سال گذشته این برادرمان الله بداشتی میخواست الان اینجا حاضر باشد من سرپرستی عقیدتی سیاسی دانشگاه علوم دریائی و عضو هیأت علمی بودم آنجا آمده پشت سر من نماز خواند حاکم شرع محترم آن منطقه با دیدن این منظره گفت فلانی ! من سخنرانی شما را علیه دستگاه شنیده بودم با اینجور دررفتی افتخار میکنم و بعد از ان مرتب پشت سر من نماز میخواند   اقتداء میکرد بیاید روبرو بگوید من نماز نمی خواندم سال گذشته یعنی قبل از این انتخابات همان امام جمعه محترم وقتی تشریف آوردند سخنرانی برای دانشجویان گفت با وجود برادرمان حجت الاسلام آقای افرازیده آمدن ما لازم نیست چه جور پارسال حجت الاسلام بودم امسال شدم خطرالاسلام. پارسال عادل بودم امسال شدم رستاخیزی ، ساواکی‌ ، دعاگوی شاه ، پارسال مبارز بودم وقتی امسال من 60 هزار  رأی می آوردم و تمام مردم نه رأی آوردنش شما بروید به منطقه مثل امام زاده دارند زیارت می کنند منتها امام زاده بی معجزه هستم همین معجزه بس که تمام اینها مخالف من بودند و من 60 هزار رأی داشتم کل روحانیت استان مازندران مگر تک و توک افرادی باشند که مرا نشناسند آنهائی که می شناسند و موضع مرا خبر دارند و میدانند موقعیت من چه هست متأسفم برادر روحانی من می گوید من تحقیق کردم در مجلس آیت الله آقا مصطفی خمینی فلانی منبر نرفته آقای رضوی منبر رفته خدا شاهد است آقای غفاری در کمیسیون تحقیق بوده یک مقدار او را اول تحریک کرده بودند. گفتم شما برو از آقای نقیب پور که امام جمعه عباس آباد است بپرس بروید از کل روحانیون منطقه آقای فیض لاهیجانی که در مجلس خبرگان هم هست و در هیأت نظار انتخابات تهران بوده ایشان پای منبر ما نشسته بودند وقتی ما شروع کردیم به صحبت عده ای از مسجد در رفته بودند شوری که در مردم ایجاد شده بود بعد هم من الان روستاهائی که الان نام میبرم بروید تحقیق  بکنید آنجا و علیه رژیم صحبتهائی که کردم گزارشهای بی مارک یا با مارک کار نداریم خود مردم منطقه بهتر از همه میدانند من رئیس جامعه معلمین چالوس بودم نگاه میکنید بیانیه ای که ما چاپ می کردیم: با توجه به اینکه ملت ایران یک صدا خواهان برکناری این رژیم پوسیده میباشند دولت غیر قانونی بختیار که خود از نظر ملت طرد شده است اقدام به تشکیل شوراهای سلطنت می کند تا بار دیگر وجود این خانواده منفور را در این سرزمین تثبیت نماید لذا جامعه معلمان چالوس متفقا و یک صدا با ملت ایران خواستار نابودی رژیم پادشاهی که در دنیا منسوخ شده است میباشند باز اطلاعیه دادیم: که ما به رهبری قائد عظیم الشأن جهان اسلام آیت الله العظمی امام خمینی (حضار سه بار صلوات فرستادند) تا رژیم منفور پهلوی برسر کار است از سر کلاس رفتن خودداری خواهیم کرد آقای زمانی نماینده بابل که در جامعه استان بودند در شرائط متعدد سخنرانی های من را حضور داشتند و بودند در آنجا که اول کسی که باز در آن در جامعه معلمین که جناههای چپ بودند در نور موضع گرفتم علیه چپ گفتند هنوز مصلحت نیست گفتم خیر خط باید از الان روشن بشود بعدأ اینها طلبکار نباشند من بودم. من اینها را اصلا راضی نبودم که بگویم و زشت است مگر چه جور میکرده یک نفر که اینهمه ریش خودش را در راه اسلام و برای قرآن سفید کرده و هستی خودش را در این راه باخته فقط جرم من تا دیروز من گل سرسبد همه مردم بودم و امروز شخصیت من این شکلی در پشت تریبون عمومی با آن همه فرمان امام باید رگبار تهمت ها قرار بگیرد؟  میگویم خدایا اگر صدام کافر در جبهه جنگ فرزند مرا آماج گلوله خود قرار داد خدا! شاهد باش ببین این چهره های به ظاهر متدین سینه مرا آماج گلوله تهمت ها و افتراها قرار دادند من هیچ چیز نمی گویم فقط می گویم: » یا اعدل العادلین و یا احکم الحاکمین فاحکم بینی و بینهم بالحق « خدا ان شاء الله داوری کند سپردم به خدا از هیچکس هم نمی خواهم جناب حاج آقا خلخالی فرمودند آنجا نوشتید بابا ساواک! چه کسی رفته اینرا ننوشته؟ در آنجا برادرمان نوشته اینها را لو داده نگاه کنید محرک اصلی…
    رهامی- به ظاهر متدین به چه کسانی می گوئید آقای افرازیده؟
    افرازیده- محرک اصلی.
    رهامی- به ظاهر متدین یعنی چه؟
    افرازیده- محرک اصلی این تعطیلات من بودم و چون محرک…
    رهامی- تهمت چرا می زنید؟ حالا تو متدین هستی؟
    افرازیده- آنهائی که اینها را نوشته اند و در اختیار شما گذاشته اند. جنجال نکن برادر تو حرف زدی من….
    رئیس- آقای رهامی مطابق آئین نامه قطع کلام ناطق تخلف است. هر چه دارید بنویسید.
    افرازیده- من حرف می زنم و همه تهمتهای تو را گوش کردم.
    رهامی- آن موقع که شما ثناگوئی شاه می کردید آقای نادی در زندان بوده شلاق می خورده حالا او به ظاهر متدین است؟
    افرازیده- جنجال نکن.
    رهامی- آقای کیاوش که بدنش به دست منافقین فلج شده و نصف بدنش از بین رفته به ظاهر متدین است و ثناگوی شاه متدین است؟
    افرازیده- آقای کیاوش نه من را می شناسد و نه اطلاعاتی دارد. اطلاعاتی که در اختیار ایشان بعنوان متدینین گذاشته اند من خدمت این خواهر و این برادر و شما نمی خواهم جسارت کنم.
    رئیس- آقای رهامی با تذکر مجدد من دارد تخلف آئین نامه ای می کند.
    رهامی- تخلف نیست.
    رئیس- تخلف می کنید. وقتی که آنها به ایشان این حرفها را می زنند او هم باید از خودش دفاع کند. قضیه دو طرفی است آقایان یا نیائید پشت تریبون بگوئید یا آماده باشید که جواب بشنوید.
    رهامی- توهین که نباید بکند. من که توهین نکردم.
    رئیس- ایشان خیلی هم احترام کرده که گفته به ظاهر متدین. باطن را هم که نمی داند اینکه توهین نیست. وقتی که آن آقا به ایشان مطالبی گفته و تا ساواکی پیش رفته است این آقا این جور از خودش دفاع می کند شما چطور آن موقع داد نمی زدید؟
    رهامی- آقای هاشمی آقای نادی سند آورده چیزی نگفته است.
    افرازیده- برادران وقت را نگیرید من باز تأسف می خورم آن هم باز از
برادرمان. من گفتم آنهائی که در اختیار شما گذاشته اند شما که اطلاعی از آن منطقه ندارید فقط تأسف می خورم که باز اینطوری داریم برخورد می کنیم. مسأله منطقه ما در اینجا که نوشتید افرادی را لو داده شما نگوئید همین ساواک نوشته محرک اصلی اعتصاب مدارس افرازیده است مرا بازجوئی کرده بعد نگاه کنید این معلمینی که اینجا نوشته بودیم صورت مجلس جداگانه علیه رئیس فرهنگ امضاء کرده بودیم امضاء همه را داشته بودند و اینها نه انقلابی اند و نه ضد انقلاب الان هم معلم ساده ای هستند بروید بپرسید. نه انقلابی اند نه ضد انقلاب که ما اینها را لو داده بودیم که بلا بر سر آقایان آمده باشد و هستند و کل فرهنگیان 90 درصد فرهنگیان با افتخار به من رأی دادند و روی وجود من هم افتخار می کنند و علاقمند هم هستند بروید تحقیق کنید در منطقه کل روحانیت همینجور و چهره های متدین مگر چه میشود یک جو تبلیغاتی آمدند میدان در میدان خدا شاهد است تریبون را گرفتند مردم به افرازیده رأی ندهید اینها می گویند نخست وزیر نباید باشد ما می گوئیم باید باشد اینها می گویند هاشمی نباید باشد ما می گوئیم باید باشد من اولین بار ارادت داشتم خدمت آقای هاشمی  آن زمانی که در سربازی او را گرفته بودند و زمانی که شهید آیت الله دکتر بهشتی وارد چالوس شده بودند به من تکلیف کردند مسؤولیت حزب را بعهده بگیرم هنگامی که حزب خلق مسلمان در نوشهر می آید دفتر تشکیل بدهد ما با افراد خودمان می رویم و تمام را میگیریم پاره پوره می کنیم می اندازیم دور بعد اعلامیه می دهند علیه ما همین اینها که الان هم باز علیه ما هستند که چماقدارانی هستند که می آیند چنین و چنان می کنند. همه اینها را من باز نمی خواهم اسم ببرم و بد است با آن بیان امام و پشت تریبون اینجا یک روز طرفدار سرسخت ابوذر ورداسبی و اکبری مرزناد بودند من اعلامیه شان را دارم بعد هم تا آخرین قدرت بنی صدر زیر بیرق بنی صدر سینه می زند ما در دبیرستان مظلوم بودیم آن روزی که هاشمی رفسنجانی و آیت الله مظلوم دکتر بهشتی و امثال اینها آماج تهمت ها بودند که اگر امام دستشان را        نمی گرفت از نظر مردم چه جور توانستند بدبینی ایجاد بکنند ما بودیم و داشتیم خون جگر می خوردیم و دفاع می کردیم. اطلاعیه رسمی اینها به همفکر بنی صدر هم سنگر بنی صدر نمی دانم از دفتر هماهنگی بنی صدر رأی بدهید دانه دانه اسم بردن نه صلاح اسلام است و نه صلاح این انقلاب. این شکلی برخورد کردند من در میاندوره ای کاندیدا بودم اینها این مدارک را داشتند اگر من ساواکی بودم یا دعاگو بودم و در منطقه می دانستند حداقل این بار من را تأیید نمی کردند بار دوم بیایم اینها چهار سال است در دست حاکم شرع و برادران سپاه بوده حداقل تأیید نمی کردند و چه لزومی دارد الان شما بروید در منطقه بپرسید در یک حال عجیبی است من تمنا می کنم از تمام دوستاران و محبت کنندگان من هم تابع احساسات هم قرار نگیرید و هیچگونه عکس العمل هم نشان ندهید شما را به جان امام حتی اگر رأی اعتماد هم گرفتم جشن نگیرید شیرینی پخش نکنید این پیام من است گوش بدهید تا الان به خونسردی عمل کردید عمل بکنید زمانی جشن بگیرید که ان شاء الله ما برحزب بعث کافر عفلقی پیروز بشویم و رهسپار کربلا بشویم. امیدوارم که ما مخصوصا برادران متدینمان من اگر گفتم بعضی از مسلمانان تازه یا ظاهرنما نخواستم خدمت این آقایانی که در مجلس هستند جسارت کنم چون اینها از اطلاعات دیگران استفاده کرده اند خواستم به اینها بگویم من کجا به کجا رفته الان این برادرمان مثلا نوشهر را گفته همه سلطنت طلب بودند و چنین و چنان نوشهر یک محیط مظلوم شاه زده بود فساد نوشهر را بعضی از عیاشان از مناطق مختلف می آمدند انجام می دادند که الان هم هنوز می آیند مردم جلو آنها را   می گیرند. خود مردم یک عده محروم بیچاره ای  هستند این ویلاهائی هم که در کنار دریا می بینید خیال می کنید آباد هستند اینها همه مال سرمایه دارهائی است که ریختند آنجا را خریدند ده هکتار ده هکتار کنار جنگل مال اینها را خریدند کشاورز آنجا محروم و بدبخت است. در این اگر پنج سال از انقلاب بگذرد همین مردم بودند آن دوره به برادرمان آقای الله بداشتی رأی دادند آنموقع حزب الله بودند امروز شدند   ضد انقلاب و سلطنت طلب. زشت است بعد از پنج سال که از انقلاب می گذرد آنهم دو ماه و سه ماه قبل از انقلاب امام جمعه محترم در حضور نخست وزیر گفت مردم منطقه ما اول چنین بودند ما چنین و چنان کردیم 99 درصد حزب اللهی هستند این 99 درصد یک دفعه الان چون به افرازیده رأی دادند شدند سلطنت طلب و منافق و ضد انقلاب و چنین و چنان این خوش آیند خدا نیست و این بد است و اینجور برخوردها اصلا بد است برادران من خواه ناخواه خدایا تو میدانی مجلس برای من هدف نیست به والله العظیم اول هم بمن با اصرار پیشنهاد کردند مخصوصا بعد از شهادت فرزندم که همسر ما آمده همان در حول و حوش چهلم بوده ما می خواستیم…. گفت فلانی اگر بروی تهران من نمی آیم و همه این حرفها من آقای ضیائی الان یکی از مقدس ترین چهره روحانی منطقه است خواهش کردم برادر این بار را از دوش من بردارید من گرفتارم من سرپرست عقیدتی سیاسی هستم من عضو هیأت علمی پذیرفته شدم من یک منبری هستم یک منبری می روم خلاصه حرفهایمان را می زنیم و بقول منبریها فحش هم می دهیم و پول هم می گیریم راحت ترین کار هم هست. و خیلی خوب هم هست خدمت به اسلام و قرآن هم هست و نوکری امام حسین و عمری هم کار ما این بوده و مشتری ما هم الان هم خیلی زیاد است هنوز کم نشده الان هم یک سخنرانی پریروز داشتم ده هزار نفر جمعیت بیشتر بود. یک منبری هستم. مرا ول کنید بعد رفتند و نشستند گفتند فلانی ما…. گفتم شما خودتان را مطرح کنید روی تو حساسیت کمتر دارند موضع من سخت است محکم است من حرف را نمی خورم شما ملایم تر هستید بروید رفتند نشستند گفتند اگر ما اینکار را بکنیم همه می گویند این چون پسرش شهید شده همیشه در تبلیغات به مردم می گفت و این خرده شد و شکسته شد و چه شد و چه شد این به ضرر اسلام است شما محبت کنید بپذیرید و من با اصرار پذیرفتم با خواهش پذیرفتم نمایندگی مگر چه هست؟ برادران من نمایندگی اگر بگوئید نفع مادی دارد اشتباه است. من همین امسال از منبر ماه رمضان افتادم( خنده نمایندگان) بی رودربایستی می گویم و بعد هم مابین جهنم و بهشت یک برخاستن ما یک حکم را تثبیت می کند یک نشستن ما یک حکم را ممکن است تثبیت نکند با این وضع خطرناکی که هم پست هائی را اگر به من پیشنهاد می کردند مخصوصا جنبه قضائی من وحشت داشتم و نمی رفتم اما اینکار هم که الان آمدم دیدم خطرناکتر از پست قضائی است. این از آن خطرناکتر است و مهمتر است و شرایط سنگین تر است و از خدا می خواهم و می گویم » الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا « خدایا یک لحظه مرا و مارا و همکاران ما را بخودمان وامگذار که اگر او ما را رها کند حساب ما پاک است الان این حرف بخدا آنقدر بر ضرر انقلاب تمام شده این صحبت ها در منطقه من کار ندارم اینها آنجا این حرکاتی که داشتند ما گیرودار زیاد داشتیم امام جمعه اول که اینجا مطرح کردند در همان شرایط بوده دفتر امام اورا عوض کرده امام جمعه عزیز و شریفی الان داریم در چالوس آقای حسینی خراسانی تلفن بزنید با او صحبت کنید درباره ما و وضع ما و حرکت ما و کار ما و تبلیغات ما و زحمات ما. کل روحانیت منطقه این برادری هم که می بینید برادرمان آقای الله بداشتی خودش خیلی متدین است منتها ایشان در سال 58 آمدند لباس پوشیدند در سال 49 در دبیرستان فارغ التحصیل شدند. سال 50 معلو بودند سال 51 رفتند حوزه بعد با درگیری در سال 58 آمدند لباس پوشیدند و حاکم شرع و فعالیت زیادی داشتند دورش را یک عده فرصت طلب گرفتند. خودش بیاید من بعدا برایش اثبات می کنم آنها که لطمه زدند به او اینها زده اند و بعد هم مشخص میشود که باعث آن چه کسانی بوده اند.
    رئیس- ایشان که اینجا نیست شما راجع به ایشان صحبت نکنید.
    افرازیده – دوستش هم دارم ارادت هم دارم خودش هم می داند و خودش هم به من علاقمند است و من بحثی ندارم.
    خلخالی- ولی با زرنگی هم می کوبی.
    رئیس- آنموقع که آقایان معترضین می گفتند که 27 نفر فلان… آن ستاد تبلیغاتی می گفتند اینها همه ساواکی و گروهکی و سلطنت طلب اند آن هم مثل این بود. من خواهش می کنم آقایان عادلانه برخورد کنید آنموقع شما داد نمی کشیدند. حالا داد می کشید شلوغیها در مجلس منفی است و نه او باید بگوید نه ایشان باید بگویند من که می گویم تذکر هم با من است.
    رهامی- آقای هاشمی چرا ایشان این مسائل را می گوید آقای الله بداشتی که الان اینجا نیستند.
    رئیس- من می گویم مگر آن 27 نفر اینجا بودند که…؟
    رهامی- چرا این مسائل را می گوید؟ آقای الله بداشتی قبل از انقلاب لباس داشتند….
    رئیس- ایشان که دارند از آقای الله بداشتی دفاع می کند و می گوید من مخلص او هم هستم. بهرحال از شلوغی هیچ نتیجه ای نمی گیرید. بگذارید طبق
آئین نامه رفتار کنیم.
    رهامی- در حزب هیچ کس دیگر….
    رئیس- آقای رهامی این دفعه چهارم است که دارم به شما اخطار می کنم
    رهامی- شما جلو ایشان را بگیرید من حرف نمی زنم.
    رئیس- من جلو ایشان را نمی توانم برخلاف آئین نامه بگیرم من باید عدالت را اینجا مراعات بکنم آئین نامه می گوید ایشان تخلف نمی کند. ایشان دارد اولا از شخصی که اشم می برد دفاع می کند افراد مبهمی را متهم می کند.
    رهامی- این توهین است. دفاع نیست. شما جلو ایشان را بگیرید من حرف نمی زنم.
    رئیس- چرا موقعی که آن 27 نفر را می گفتند سرکار داد نمی کشیدید؟
    افرازیده- و باز بدتر از همه برادران این خیلی بد است. مردم منطقه را الان بگویند بعد از پنج سال از انقلاب 27 نفر گروهک و سلطنت طلب اینها بیایند تبلیغات بکنند مردم حرف افراد پاک را نپذیرند افراد حرف اینها را بپذیرند و به من رای بدهند. شما را به خدا می گوید من دلیل و برهان نیاوردم انصاف از شما توقع دارم. بیش از این هم حرف نمی زنم وقت عزیز شما را نمی گیرم. خدایا به حق محمد و آل محمد ما را از لغزشها حفظ بفرما. خدایا این مملکت ما را از شر این اختلافها و بگومگوها دشمن هیچ غلطی نسبت به ما نمی تواند بکند و ما خیلی قوی هستیم و پرقدرت اما اینها مایه دلسردی و خطرناک است. خدایا آن محبت و الفت و صمیمیت کامل را بین تمام این امت محروم شهیدپرور برقرار بفرما از اینکه وقت برادران را گرفتم یک ساعت ضربدر 170 و خرده ای این باعث معطل شدن شما و مجلس شدم از همه تان معذرت می خواهم. خدایا تو مرا ببخش که خدا شاهد است اگر می دانستم حتی اینجوری هم برضرر انقلاب از زبان برادران من ایجاد میشود من شرکت نمی کردم به والله العظیم آن تعهد در من بود که شرکت نکنم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
    رئیس- گلدانها را آقایان مامورین حاضر کنند برای رای گیری.
    من قبلا تذکر بدهم از قول من یک قضاوتی نقل شده در مجلس بعضی از آقایان به من مراجعه کردند که من چیزی گفته ام در این مورد این درست نیست این قضاوتی که از من نقل کرده اند صحیح نیست. یعنی من چنین چیزی نگفته ام به هر حال چند نفر از نمایندگان آمدند، پرسیدند که تو فلان جمله را گفته ای؟ گفتم، نه. من چیزی نگفته ام. (181 نفر در جلسه حاضرند)
    افرازیده- رای علنی بگیرید.
    رئیس- نمی خواهد. وقت مجلس گرفته میشود و ظهر است و چه اصراری دارید؟
    منشی- ایشان حق دارند.
    رئیس- حق دارید اما این چه فرقی می کند؟
    افرازیده- رای علنی باشد.
    رئیس- چه لزومی دارد، من می گویم شما روی این مساله اصرار نکنید و بگذارید کار تمام شود. البته اگر شما بخواهید من نمی توانم بگویم نه.
    افرازیده- اگر شما مصلحت نمی دانید اشکالی ندارد.
    رئیس- من می گویم لزومی ندارد. نمایندگان این حریت را دارند که هر جور بخواهند رای بدهند. ولی این یک سنتی در بین آقایان شده که همه رای علنی تقاضا می کنند.
    183 نفر حضور دارند. گلدانها را برای رای گیری حاضر کنند. همه آقایان هم می توانند در رای شرکت کنند، چه اعتبارنامه ها تصویب شده باشد و یا نشده باشد. موافق کارت سفید، مخالف کارت کبود و ممتنع کارت زرد می دهد.
    ( در این هنگام اخذ رای و شمارش آن به عمل آمد و نتیجه بشرح زیر اعلام شد )
    رئیس- نتیجه آراء در مورد پرونده آقای افرازیده 193 کارت در گلدان ریخته شده است که آراء موافق 128 رای، آراء ممتنع 42 رای و آراء مخالف 23 رای است بنابراین اعتبارنامه آقای افرازیده تصویب شد (تکبیر نمایندگان)
7- گزارش شعبه 5 در مورد پرونده انتخاباتی آقای سیدفخرالدین
 هاشمی خانکهدانی و ارجاع آن به کمیسیون تحقیق
    رئیس- مخبر شعبه 5 تشریف بیاورند و گزارشی که فرستاده اند قرائت کنند.
    علوی (مخبر شعبه 5 )- سلام علیکم و رحمه الله. بسم الله الرحمن الرحیم. گزارش از شعبه 5 به مجلس شورای اسلامی.
    پرونده انتخاباتی حوزه انتخابیه جهرم مبنی بر انتخاب آقای سیدفخرالدین هاشمی خان کهدائی در جلسه روز یکشنبه 17/4/63 این شعبه مورد بررسی قرار گرفت و با اکثریت آراء تأئید نگردید.
    رئیس- اعتبارنامه آقای هاشمی از جهرم به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود.
8- گزارش کمیسیون تحقیق در مورد پرونده انتخاباتی آقای سید
مصطفی ذوالقدر از حوزه انتخاباتی میناب و تصویب اعتبارنامه ایشان
    رئیس- مخبر کمیسیون تحقیق بیایند یکی از پرونده هائی که معترض ندارد خوانده بشود. آقای شوشتری تشریف بیاورند.
    اسماعیل شوشتری(مخبر کمیسیون تحقیق)- بسم الله الرحمن الرحیم.
    گزارش از کمیسیون تحقیق.
    در جلسه مورخ چهارشنبه 13/4/63 پرونده حوزه انتخابیه میناب که شعبه 14 برای بررسی و اعلام نظر به کمیسیون تحقیق ارجاع شده بود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. مهمترین دلیل ارجاع پرونده به کمیسیون تحقیق عبارت از یک فقره چک که از طرف سید مصطفی ذوالقدر نماینده میناب در مجلس شورای اسلامی صادر و به یکی از موکلین داده شده است ادعا شده بود چک مزبور که به مبلغ 30 هزار تومان  (سیصد هزار ریال) بوده به عنوان رشوه داده شده است. پس از بررسی اوراق پرونده و استماع نظرات اعضاء حاضر در جلسه و توضیحات آقای سید مصطفی ذوالقدر با توجه به اینکه ادعای رشوه مستند به دلیل یا مدرکی نبوده و با در نظر گرفتن اینکه اعتراض یا ایراد مورد توجه دیگری در پرونده نبود رای گیری به عمل آمد و از 11 نفر اعضاء حاضر در جلسه اعتبارنامه آقای سید مصطفی ذوالقدر با 9 رای تأیید گردید.
    توضیحا اضافه میشود در پرونده انتخاباتی فوق شکایتی از سوی شخصی علیه آقای ذوالقدر و گمرکات دایر بر وارد نمودن کالا و ترخیص از گمرک از طرف آقای ذوالقدر که این کالا متعلق به شاکی بوده است در زمینه این شکایت نیز ضمن توضیحات قانع کننده آقای ذوالقدر و با عنایت به اینکه اساسا موضوع در حد ادعا بوده است علیهذا رسیدگی به شرح بالا انجام و رای گیری به عمل آمد و در توضیحات آقای ذوالقدر قراری که از سوی مراجع قضائی صادر شده مشخص گردید که اتهام اساسا متوجه ایشان نبوده بلکه توجه اتهام به خود شاکی مربوط میشود.
    دو نکته در اعتراض به پرونده حوزه انتخابیه میناب بود. یکی این بود که فردی شکایت کرده بود و فتوکپی چکی به مبلغ 30 هزار تومان ارائه داده که این چک را آقای ذوالقدر به عنوان رشوه به ایشان دادند که از آقای ذوالقدر تبلیغ کنند.
    اولا در کمیسیون هیچگونه دلیلی برای اینکه این چک رشوه است ارائه نگردید. بنابراین فتوکپی یک چک آن هم در وجه حامل هیچگونه دلیلی برای اینکه به عنوان رشوه داده شده نیست و بعد هم بر فرض که ما به اصطلاح می پذیرفتیم این چک به عنوان این داده شده که از ایشان فردی تبلیغ کند اساسا رشوه نیست، رشوه در مواردی است که احقاق باطلی و یا ابطال حقی بشود و توضیحی که خود ایشان هم دادند گفتند این چک برای مصارف تبلیغات بوده که بعد هم به دلائلی خود ایشان به بانک اطلاع می دهند که جلو چک بسته بشود و این پول را به حامل نپردازند و همین هم ظاهرا دلیل شکایت شاکی شده است.
    مساله دومی که ایشان داشتند شاکی شکایت کرده علیه گمرکات که ضمنا هم علیه ایشان بوده که ایشان کالاهای مربوط به شاکی را از گمرک ترخیض کردند در حالی که پس از تحقیقات معلوم شد ترخیص کالائی در بین نبوده بلکه دادسرا جلو ترخیص کالا را گرفته و ارتباطی هم به ایشان ندارد و کالا هم اساسا ترخیص نشده و صبعا دادستانی وقتی جلو ترخیص کالا را می گیرد جهتی داشته است بنابراین رای گیری شده و با اکثریت اعتبارنامه آقای ذوالقدر مورد تأیید اعضاء کمیسیون قرار گرفت.
    رئیس- بسیار خوب، معترضی در مجلس نبوده مخبر شعبه اگر می خواهد حرفی بزند می تواند (مهدی قائمی- مطلبی نداریم فقط برای تحقیق بوده است) خود ذوالقدر اگر بخواهند مطلبی بگویند می توانند (اظهاری نشد) ایشان هم حرفی ندارد. بنابراین رای می گیریم.
    خلخالی- وقتی اعتراض نیست اعتبارنامه تصویب میشود.
    رئیس- وقتیز که معترض شخص بود اگر پس می گرفت ما نبایستی
رای گیری کنیم ولی اینجا معترض شعبه بوده و شعبه هم نمی تواند پس بگیرد این مورد هیچ راهی غیر از رای گیری ندارد ( یکی از نمایندگان- رای گیری ندارد ) چرا آنجائی است که پس بگیرند آن هم مربوط به شعبه نیست. شعبه اگر بخواهد پس بگیرد باید جلسه تشکیل بدهد و رای بگیرند و تازه هم معلوم نیست و اصلا در آئین نامه چنین حقی را به آنها نداده اند. این مربوط به شخص است اگر معترض پس بگیرد. ماده 19 را برایتان می خوانم، اینکه آقای کاشانی تذکر دادند و ما هم قبول کردیم این بود :
    ماده 19 - » هرگاه معترض به اعتبارنامه ای قبل از رای گیری نهائی از اعتراض خود منصرف شود اعتبارنامه در جلسه رسمی علنی مطرح می گردد اگر نماینده دیگری اعتراض نکند اعتبارنامه، تصویب شده تلقی میشود و در صورت وجود معترض جدید فقط برای یک بار پرونده کمیسیون تحقیق احاله می شود «
    مهدی قائمی- آقای هاشمی من مخبر شعبه هستم، قبلا هم عرض کردم شعبه رای رد نداد.
    رئیس- خیلی خوب، شعبه اصلا پس نمی تواند بگیرد.
    مهدی قائمی- شعبه رای رد نداد و گفت ما یک مختصر شبهه ای داریم که آن هم برطرف شد.
    رئیس- حالا هرچه کردید، شعبه وقتی تایید نکرد ما باید ببریم کمیسیون تحقیق و بعد بیاوریم رای بگیریم.
    180 نفر حضور دارند مامورین گلدانها را بگردانند موافق ( کارت سفید ) مخالف ( کارت کبود ) ممتنع ( کارت زرد ) ضمنا ما به اندازه یک جلسه فقط در این هفته مطلب داریم جلسه بعدی مان را چه وقت تشکیل دهیم روز سه شنبه یا پنجشنبه ؟ ( نمایندگان- روز سه شنبه ) بسیار خوب. طبق روال طبیعی روز سه شنبه است ما فکر کردیم که احتمالا روز پنجشنبه موکول کنیم که ان 3-4 روز را آقایان در کمیسیونها کار کنند ( نمایندگان- به روز سه شنبه موکول کنیم ) بسیار خوب.
    ( در این هنگام اخذ رای و شمارش آن به عمل آمد و نتیجه به شرح زیر اعلام شد )
    رئیس- آرائی که در مورد اعتبارنامه آقای ذوالقدر از میناب به گلدانها ریخته شده 192 رای است که از مجموع اینها 185 رای موافق است و 5 رای ممتنع و 2 رای مخالف است بنابراین اعتبارنامه آقای ذوالقدر نماینده میناب تصویب شد. ( تکبیر نمایندگان ) اسامی غائبین و دیر آمدگان اعلام میشود.
    منشی- آقایان : فخرالدین حجازی از تهران ، هادی غفاری از تهران و علی کامیار از ارومیه غیبت غیر موجه دارند و 3 نفر هم هستند که دیر آمده اند که در پرونده شان ضبط خواهد شد.
9- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن
    رئیس- جلسه بعدی ما روز سه شنبه ساعت 8 صبح و دستور جلسه هم گزارش کمیسیون تحقیق به اضافه کمیسیونهائی که در اصلاحیه نظرات شورای نگهبان مطالبی را به ما بدهند در دستور جلسه خواهد بود. جلیه ختم میشود.
                                                              ( جلسه در ساعت 20/12 دقیقه پایان یافت )
رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبر هاشمی رفسنجانی