جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره سوم – جلسه 12 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره سوم – جلسه 12 )

  • یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی.صورت مشروح مذاکرات جلسه علنی روز یکشنبه دوازدهم تیر ماه 1367.فهرست مندرجات: 1-       اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید. 2-       بیانات قبل از دستور آقایان: سید محمد مهدی طباطبائی شیرازی، سید هاشم بنی هاشمی و قاسم معماری.3-       بیانات آقای رئیس به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله صدوقی و تذکرات نمایندگان به مسؤولان اجرائی کشور.4-       تعیین رویه انتخابات هیأ‌ت رئیسه کمیسیونهای دائمی دورة سوم مجلس شورای اسلامی.5-       گزارش کمیسیون تحقیق و تصویب اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی نماینده مردم تاکستان.6-       گزارش کمیسیون تحقیق و تصویب اعتبارنامه آقای سید احمد حسینی زید آبادی نماینده مردم سیرجان. 7-       پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده.جلسه ساعت هشت و پانزده دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد. 1-       اعلام رسمیت جلسه وتلاوت آیاتی از کلام الله مجید. رئیس – بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 184 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه اعلام شود. منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه دوازدهم روز یکشنبه دوازدهم تیر ماه 1367 هجری شمسی مطابق با هجدهم ذیقعده 1408 هجری قمری.یک – گزارش از کمیسیون تحقیق در خصوص اعتبارنامه آقایان : 1-       قهرمان رحمانی ازحوزه انتخابیه تاکستان. 2-       سید احمد حسینی زید آبادی از حوزه انتخابیه سیرجان. 3-       نادر کاووسی از حوزه انتخابیه تویسرکان.رئیس- تلاوت کلام الله مجید. اللهم صل علی محمد و آل محمد.     اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجویکم صدقه ذلک خیرلکم واطهرفان لم تجدوا فان الله غفور رحیم. ءاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجویکم صدقات فاذلم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیمواالصصوه اتواالزکوه و اطیعواالله و رسوله والله خبیر بما تعملون. الم ترالی الذین تولوا قوماً غضب الله علیهم ما هم منکم ولا منهم و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون.   (صدق الله العلی العظیم. حضار صلوات فرستادند.)      «از آیه 13 تا 16 سوره المجادله.»2-       بیانات قبل از دستور آقایان : سید محمد مهدی طباطبائی شیرازی، سید هاشم بنی هاشمی و قاسم معماری.رئیس- سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید. منشی- آقای طباطبائی نماینده مشهد، آقای سید هاشم بنی هاشمی نماینده مشهد(به جای آقای توسلی)، آقای قاسم معماری نماینده اهر. طباطبائی شیرازی- بسم الله الرحمن الرحیم. و به نستعین. صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنی.  در این موقعیت فعلی کشور و در خانه مردم که مرکز سیاست و سیاستگذاری است نکته ای که بیش از هر چیز در این موقعیت مطرح است مسأله جنگ است و چون مسائل گوناگونی در حول وحوش این مسائل گذشته و میگذرد من سخن را از روایتی که در این زمینه است آغاز میکنم و مطالبی را هم بطور فشرده تقدیم مینمایم:     اولا معلوم باشد که حکومت اگر حق باشد باید در نبردباشد امکان ندارد حکومتی که حق است بگذارند افراد باطل که همیشه در جهان بیشتر بوده اند آسایش و آرامش برای حکومت حق باقی بماند. حکومت نبی مکرم صلی الله علیه وآله و سلم در ده ساله ای که در مدینه گذراند بنا به نقل تاریخ 76 غزوه وسریه داشته و که در 26 تا از آن خود آن حضرت حضور داشته و در تعداد 14 تا علی بن ابیطالب علیه السلام و بقیه به فرمان آن حضرت یعنی در طول ده سال. پنج سال حکومت علی بن ابیطالب علیه السلام سه جنگ بود که جنگ آخرش تا اواخر سال چهارم و اوائل سال پنجم که دیگر بعد شهادت آن حضرت آمد. پس از گذشت سالیان دراز که حکومت جمهوری اسلامی بر پایه عدل و قسط برپا شده طبیعی است که نبردش با دشمنان ادامه دارد و هر گاه حق باشد هر حکومتی جهاد با نفس هم دارد که خود باید بگوئیم دائم جهاد و نبرد است.     امام صادق علیه السلام میفرماید:‌«المؤمن مجاهد فی دوله الباطل بالتقیه و فی الدوله الحق بالسیف» خواه ناخواه در حال نبرد. مهمترین مسأله این است که در طول این ایام برای امیرالمؤمنین و برای پیامبر فراز و نشیب ها بوده یعنی این چنین نبوده است که همه جا غلبه باشد ولی در همه جا پیروزی بوده حتی آن جائی که شکست هم بخوریم یا بخورند یا خورده اند بازباید بگوئیم همه اش پیروزی است زیرا اسلام و هر حکومت حقی برای تربیت انسانها آمده چون تربیت انسانها است گاهی همان شکست همان نشیب که برایشان پیش آمده یا پیش می‌ آید آنها را در آینده بهتر میسازد و قوی تر مینماید که در همین زمینه آیات بسیاری در سورة آل عمران وانفال آمده است که الان مجال خواندنش نیست وصرفنظر میکنم اما به این نکته اشاره میکنم که به این آیات توجه کنید و نکاتی که در این آیات گنجانده شده برای پیشگیری از نشیب ها در آینده سخت مؤثر است که به آن جهت فعلا بطور فشرده اشاره میکنم: 1-    باید اطاعت از رهبری و فرماندهی بنحو کامل باشد عامل مهم موفقیت و حتی مدد الهی هم در اطاعت از رهبری و فرماندهی است و هر گونه تخلفی را در این جهت، پیامبر به شدت مجازات میکرد و ایستادگی میکرد و خدا هم آن بزرگوار را به این کار امر کرده بود.      من فقط دو آیه رااشاره میکنم بقیه آیات را صرفنظر میکنم ولی حدود 11 آیه در قرآن در این زمینه دارد: یکی بعد از قصه جنگ احد میگوید: «یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فنه فاثبتوا واذکرواالله کثیراً لعلکم تفلحون.      بعد میگوید واطیعواالله و رسوله (سوره انفال آیه 46).     بعد در رابطه مدد غیبی صحبت میکند میگوید مدد غیبی هست اما همیشه به سراغ شما نمی آید.   میگوید : «ورحمتی وسعت کل شئی فاکتبها للذین یتقن و یؤتون الزکوه و الذین هم بایاتنا یؤمنون.» بعد میگوید: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی (سوره اعراف آیه 156).       در اینجا میفرماید وقتی مدد من می آید که شما رزمندگان پشت سر رهبر و فرماندهی تان اطاعت بکنید اگر اطاعت نباشد آن رحمتی که «وسعت کل شیئی» هست برای شما نوشته نمیشود «ساکتبها» وقتی است که شما این موقعیت را حفظ کنید. در موقعیت کنونی حمایت عملی و زبانی حتی تبلیغاتی هم لازم است ولی عمل مهم است زیرا محدودة علمی همیشه وسیعتر از محدودة عمل است خیلی چیزها آدم میگوید اما وقت عمل که میشود بواسطه وضعیت عمل محدود است و نمیتواند آنطور که باید عمل کند گاهی هم اغراض موهوم و هواخواهی جلو می افتد لذا باید تذکر بدهیم و توجه داشته باشیم عمل مهم است در موقعیت کنونی بر همه ملت واجب است، لازم است بر اساس آیات و روایات حمایت از عالم متعهد  و مجاهد متعبد حجت الاسلام آقای هاشمی رفسنجانی قائم مقام رهبری. اینرا نباید سبک و یا کوچک بشماریم و فقط در مرحله شعار از کنارش بگذریم پس اول اطاعت از رهبری و مقام فرماندهی.      مطلب دوم فشرده اینست که آموزش نظامی برای همه، باز در این زمینه بحمدالله انجام شده ولی به نحو کامل هنوز دنبال نشده و باید بهتر دنبال بشود که در این مورد هم دو آیه میخوانم:      و خذواحذرکم ان الله اعدللکافرین عذاباً مهیناً «سوره نساء آیه 103»   یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفرواثبات اوانفروا جمیعاً «آیه 71 سوره نساء».      بعد طرح نوبه بندی.       طرح نوبه بندی یک روایت مفصلی است که من همه اش را الان نمیتوانم بخانم ولی آدرس آنرا میدهم بسیار مهم است که فرمود:    «و ان یکون غذزو نوباً» جنگ باید نوبه بندی بشود عده ای میروند خسته میشوند عده دیگر باید مهیا باشند  اینجور نباشد باز مدتی طول بکشد تا عده ای جمع بشوند. مهیا بودن، آماده بودن حتی به جوری که میگوید وقت نماز «ولیکن اسلحتهم معهم» در وقت نماز هم اسلحه اش را از خودش جدا نکند که البته این جمله و این مطلب در میدان جنگ است ولی برداشت جمله ای که در تفسیر شده است قابل استفاده در این زمینه است.     مسأله دیگر این است که در تمام حالات جنگ هر سخنی و هر کاری که موجب تردید و سستی شود حرام است و عجب این است که گاهی به عنوان حمایت از دین و گاهی به عنوان حمایت از انقلاب و اسلام، مسائل اختلافی مطرح میشود. من یک روایت میخوانم نمیتوانم همه اش را بخوانم اشاره میکنم جایش هم تذکر میدهم.    امیرالمؤمنین علیه السلام در میدان جنگ بود، یکی از دوستان نزدیکش جلو آمد یک مرتبه این جمله را گفت . گفت:      «یا امیرالمؤمنین کیف دفعکم قومکم من حقکم وانتم احق به»    گفت علی جان حق که با شما بود چرا در آن گذشته پی حق نرفتی و دنبال نکردی؟     با اینکه امیرالمؤمنین کلام او را درست میدانست صحیح میدانست انکاری نداشت در آخر کلمات هست اما آنجا برای اینکه جای گفتنش نبود اینجور فرمود. فرمود:  «یا اخابنی اسد انک لفلق وزین» فرمود تو آدم کم حوصله و آدم عجولی هستی حالا وقت این حرفها نیست چرا این صحبت را میکنی. امیرالمؤمنین با اینکه دوستش بود از خودش دور کرد گفت حالا وقت این حرفها نیست این حرفها را بگذاربرای وقت دیگر. در اینجور مواقع هر گونه حتی روزنامه-ها، جرائد، تلویزیون هر کدام به هر مسأله ای ولو به عنوان اثبات حق دامن به اختلاف میزنند مجرمند به این نکات توجه نمیکنند وگمان میکنند چون حق است باید دامن بزنند غافل از اینکه آنچه زیان می بینند بیشتر است از آنچه که نفع میبرند هر گونه اختلافی ممنوع و نبرد، یا مقابله کردن یا متخلف در هر موقعی باشد این هم باز معاندین در خانه نشسته اند و دور هم تصمیماتی دارند توطئه هائی دارند حضرت برای خاطر اینکه در این موقعیت جای این مسائل نباشد دستور خشونت باری داد یعنی دستور داد جناب طلعه بن ابی عبیده را با عده ای حمله کند و فرمود قبل از ورودتان خانه را به آتش بکشید، بطوری به آتش کشیدند000رئیس – وقتتان تمام است. طباطبائی – رعب و وحشت ایجاد شد و یک نفر پایش شکست با اینکه همزمان با همین قضیه پیغمبر مأمور بود که فیمارحمه من الله لنت لهم و یوکنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک»  پیغمبر بنای مماشات و مدارا داشت این یک مورد را حضرت به شدت کوبید بعد نتیجه اش هم این شد که دیگر از آن تاریخ ببعد نتوانستند در هیچ واقعه ای از وقایع جنگی مردم توطئه ای بکنند یا صدائی از خود درآورند و موجب سستی دیگران شوند. رئیس- وقتتان تمام است. طباطبائی شیرازی- من میخواستم یک نکته ای را هم راجع به رزمندگان بگویم. رئیس- خوب حالا آن راسخنران بعدی میگوید جنابعالی 2-3 دقیقه هم زیاد صحبت کردید. طباطبائی شیرازی- ضمناً این را هم اصلاح بکنم در آنجا که گفتم قائم مقام رهبری، منظورم جانشین فرماندهی کل قوا بود که بدینوسیله تصحیح میشود. یک جملاتی هم راجع به رزمندگان است که میفرمایند گفته بشود ولی من میدهم درصورت مذاکرات اگر خواستند چاپ بشود. مسأله-ای که مهم است این است که حمایت از رزمندگان به نحو کامل و از خانواده شهداء بشود که نقشی در پیشبرد اهداف جنگ دارند والسلام علیکم و رحمه الله.منشی- آقای بنی هاشمی بفرمائید. بنی هاشمی- سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بسم الله الرحمن الرحیم. ما در این ایام مواجه هستیم با دو حادثه تاریخی: یکی ولادت باسعادت حضرت ثامن الائمه علیه السلام امام و پیشوای شیعیان جهان که ولادت با سعادت حضرت علی بن موسی لرضا را تبریک میگویم و دیگر حادثه جانگداز هفتم تیراست روزی که امام امت در سوگ72 تن شهدای آن روزچنین فرمود:     «شماکوردلان با آنکه دیده اید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده تر و عزم آنان مصمم تر میشود میخواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید شما تا توانستید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوائی همه تان در سر بازارها زده شد در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابهانه زده اید که به خیال خام خود ملت شهید پرور و فداکار ما را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمیدانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست» شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و یاران او ضامن تداوم راهی بود که بهشتی عمرش را در ارائه آن صرف نموده بود و آن ارائه اسلام ناب محمدی (ص) به تشنگان راه حق و حقیقت بود راهی که محرومان و مستضعفان جهان در آن مسیر حقوق خود را باز خواهند یافت آیت الله بهشتی میگفت جهت این انقلاب روشن است «حاکمیت صدق، حاکمیت حق وعدل  و عفت وتقوی مهر و عطوفت برادری الهی حاکمیت قهر و غضب فی الله دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا» او میگفت: «انقلاب ما کفر ستیز است و از طریق فرهنگ و عمل ما بتدریج در قلوب همه محرومان و مستضعفان رسوخ میکند و راه را برای حرکت او در مبارزه با ظلم و استکبار جهانی هموار میسازد.» شهید بهشتی میگفت: «افشای توطئه ابرقدرتها بخصوص آمریکای جهانخوار و شناساندن چهره ها و سازمانهای آنها در این راه فوق العاده مؤثر است» سالگرد این روز را به امام امت و امت امام تبریک و تسلیت میگویم. و به منافقین و جهانخواران میگوئیم که تا استقرار کامل عدل اسلامی در جهان از پای نخواهیم نشست. هر چند که میدانیم هرروز برای خاموش کردن نور اسلام دست به توطئه ونیرنگ خواهد زد.      و اما مطلب دوم.       نمایندگان محترم! اکنون که کمیسیونهای مجلس کار خود را آغاز می نماید بیائیم به این سؤال پاسخ دهیم که چگونه شعارها را به برنامه و روش تبدیل کنیم در این بخش از عرایضم بطور اختصار به این مطلب میپردازم مجلس است که وظیفه خطیر برنامه ریزی ونظارت بر اجرا را در نظام جمهوری اسلامی دارد مجلس سوم با موقعیت زمانی و ویژگی ترکیب تخصصی آن بیشترین امکان را دارد که به تدوین برنامه کشور بر اساس استراتژی و اهداف جمهوری اسلامی بپردازد. امام امت به نمایندگان مجلس توصیه نموده اند که: «یه جای پرداختن به مسائل شخصی و گروهی که چیزی جز انعکاس تفرقه و بی محتوائی کار مجلس در حل مشکلات جامعه را ندارد به طرحهای اساسی و زیربنائی که مشکلات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در جهت رفع محرومیتها از جامعه دربرداشته بپردازد.» رهنمودهای امام امت و قانون اساسی جمهوری اسلامی که به بعضی از محورهای آن اشاره میکنم چنین است:1-    تکیه بر اصل ولایت فقیه و پیشتازی روحانیت در نهضت اسلامی به عنوان بیان کننده اسلام برای مردم و تکیه بر مردم که همواره روحانیت در راه تحقق اسلام با اعتقاد و ایمان خویش حماسه های بزرگی را آفریدند واین مهمترین ضامن موفقیت در پیاده کردن نظام اسلامی میباشد زیرا همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مأمور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلامی بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهای عادل هم بایستی رئیس وحاکم باشند و اجرای حکام کنند و نظام اجتماعی اسلام را مستقر گردانند . چون حکومت اسلام حکومت قانون است قانون شناسان و از آن بالاتر دین شناسان یعنی فقها، باید متصدی آن باشند ایشان هستند که بر تمام امور اجرائی و اداری و برنامه ریزی کشور مراقبت میکنند. 2-    جنگ در رأس امور است زیرا پیروزی در جنگ جدای پیروزی همه جانبه انقلاب نیست در تدارک برای جنگیدن خوب و زندگی کردن خوب فاصله ای نمیباشد زیرا حیات انقلاب و موفقیت در ابعاد مختلف آن نیاز به برخورد همه جانبه و قوی با دشمن اسلام را دارد. و سرکوب دشمن و هوشیار بودن به اینکه از دشمن ضربه ای حادث نگردد میتواند امکان اجرای برنامه های دیگر را برای ما بوجود آورد. برای این امر مجلس که برنامه ها و قوانین مملکت را معلوم مینماید اولین مکانی است که بایستی جنگ را در تمام لوایح و طرحها مد نظر داشته واولویت جنگ را در ماهیت قوانین ملحوظ دارد زیرا ما در بطن حرکت جامعه مان بایستی در درازمدت نیز روح الویت دفاع از اسلام و هشیاری خویش را حفظ نمائیم تا بتوانیم به سازندگی اساسی مملکت همزمان پرداختن قوی به امر جنگ بپردازیم و باید بدانیم که برنامه- های گسیخته در امر جنگ و سازندگی از یکدیگر راه به جائی نمیبرد بلکه خودکفائی در صنایع نظامی، خودکفائی در مایحتاج غذائی ،الگوی مصرف، مدارس و دانشگاه و غیره همه در استراتژی اولویت جنگ میتواند جایگاه ویژه خود را داشته باشد. تکیه بر تقویت و پشتیبانی از قائم مقام فرماندهی کل قوا که اخیراً توسط امام امت به فرزند برومند انقلاب جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی ابلاغ گردید واجرای دستورات امام در حکم معظـم له اولین گامهای لازم در جهت انسجام و قوت در فرماندهی و پیشبرد امر جنگ در ابعاد مورد نیاز است.     این در فرمان امام ما و باور امت ماست که پیروزی بر صدام و صدامیان مقدمه پیروزی بر آمریکا و کفر جهانی است و ضعف و سستی و تردید در جنگ بهیچوجه جایز نبوده که پاسداری از خون شهداء گذاردن پیام آنها که اطاعت از امام و پیروزی در جنگ و آزادسازی قدس و حرمین شریفین و برافراختن پرچم اسلام در سراسر جهان است. جمهوری اسلامی باید به صورت حزب اللهی در کارزار جهانی علیه کفار حضور قوی و مؤثر خویش را حفظ و با قوت بیشتر تداوم بخشد.3-    دگرگونی نظام پرپیچ و خم اداری نمیتواند با طرحها و لوایح ترمیمی حل شود بلکه نیازمندیهای جامعه اسلامی بر اساس اهداف آن که در اصل سوم قانون اساسی بیان شده و وظیفه دولت اسلامی را معلوم میکند این نیاز را می طلبد که دستگاههای مجری آن ساخته و پرداخته برای اجرای خواسته های مزبور بوده باشند که سیستم اداری موجود به دلیل عدم تطابق آن با جامعه انقلابی ما با گذاردن مسؤولیتهای محوله از نارسائی های فراوانی برخوردا ر است . تجربه نهادهای انقلابی و تاریخ پربار بسیاری از آنها الگوی مناسبی برای پیشتازی دگرگونی نظام اداری میباشد . و باید بدون ترس از عوارض جنبی آن در دو محور روی تحول نظام اداری حرکت نمود: یکی استفاده از الگوی نهادهای انقلاب و دیگری تقویت نهادها. رئیس- وقتتان تمام است.بنی هاشمی- البته بیم آن میرود که نهادهای انقلاب ماهیت انقلابی خویش را از دست داده و به نظام ادرای تبدیل شوند که مسأله قابل پیگیری وئ تعمق است ولی آنچه در اصل موضوع مطرح است زیربنای تحول اداری جز الگوی نهادها چیز دیگری نمیتواند بوده باشد. برخورد قاطع با فساد ادرای و دنبال کردن وظایف محوله به وزارتخانه ها مسأله مهمی است که به موازات دگرگونی اساسی بایستی انجام پذیرد.     موارد دیگری از جمله مسأله رفع محرومیت در جامعه و مسأله آموزش و پرورش و عدالت اجتماعی و مواردی از این قبیل نکات قابل تکیه ای هست که چون فرصت تمام است من نتوانستم اشاره کنم فقط اگر اجازه بدهید دو تا تذکر در پایان دارم که بدهم (رئیس: بدهید) فقط دو تا تذکر در پایان میدهم . و آن قسمتها را انشاءالله در نطق های آینده اگر فرصت شد خدمت برادران عرض میکنم.     تذکری که داشتم خدمت برادران خوب دنبال کردن بحثهای مطرح شده در مجلس بین نمایندگان محترم نیازمند رعایت انضباط و آئین نامه داخلی میباشد از اینکه افرادی بدون اجازه از رئیس مجلس برای خود این حق را قائل شوند بدون نوبت صحبت کنند کار درستی نیست. پرخاش کردن نمایندگان به یکدیگر و حرفهای بی حساب زدن در شأن نماینده مردم نمیباشد. البته همانطور که امام نیز فرمودند «اختلاف نظر میتواند وجود داشته باشد خوب است که طرح آن به صورت صحیح باشد، تا انشاءالله بتوان با بحثهای منطقی به راه حلهای مفید دست یافت».        تذکر دوم علیرغم ضرورت حرکت وسیع وقوی در ارائه و دنبال کردن برنامه های اولویت جنگ در مجلس و دولت لازم است که نمایندگان به صورت مؤثر در فعالیتهای جنگ مشارکت داشته و متناسب با توان خود و نیازمندیهائی که از طرف قائم مقام فرماندهی کل قوا مطرح میگردد، در جنگ حضور داشته باشند و من از طرف مردم قهرمان و مؤمن مشهدو کلات که تاکنون در صحنه های مختلف انقلاب حضور فعال و مؤثر داشته و در جبهه های نبرد همیشه رشادت ها و دلاوریهای آنها دشمن را به خاک مذلت نشانده است اعلام میدارم که اولین خواسته آنها پیروی از فرامین امام امت و حضور قوی و همه جانبه ملت ودولت در جنگ میباشد. تا انشاءالله بتوان هر چه زودتر (رئیس: وقتتان تمام است ) به پیروزی نهائی دست یافت. والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته.خیلی ممنون.رئیس- این دو نفر آقایانی که صحبت کردند ، نیم ساعت صحبت کردند یعنی هر یک 5 دقیقه اضافه صحبت کردند، برادران مراعات بکنند که 10 دقیقه وقتشان که تمام شد دیگر صحبتشان را ادامه ندهند. قاضی زاده هاشمی- خوب است که ایشان در دو دقیقه پیش در این خصوص تذکر دادند. بنی هاشمی- آخر سر راجع به تذکرات بود که میخواستم بدهم.رئیس- نه، تذکراتتان را اول بدهید. سخنران بعدی را دعوت کنید. منشی- آقای معماری بفرمائید. قاسم معماری- بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی. باعرض تبریک بر موفقیت جناب مهندس  میرحسین موسوی نخست وزیر در کسب رأی اعتماد با رأی اکثریت قاطع 204 نمایندگان محترم دوره سوم مجلس شورای اسلامی ما انتظار میرود  در پیاده کردن پیام حضرت امام به مجلس شعارها جامة عمل پوشانده در محروم زدائی از مناطق محروم از آن جمله منطقه وسیع شش بخش و 1400 دهی هم مرز کفر و الحاد که از پنج ، شش استان فعلی کشور بزرگتر متأسفانه چه در دوره طاغوت و چه در این 10 سال حکومت محرومان و مستضعفان در عمل هیچ قدم زیربنائی واساسی در محروم زدائی از این منطقه که بزرگترین مهاجر فرستنده ترین شهرهای ایران شده است برداشته نشده است چه بهتر است به آیه اول سوره مائده «یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود» شما که ایمان دارید به عهد و پیمانتان عمل کنید. اولین جلسه هیأت دولت را همچون شورای پزشکی در شناختن و تشخیص و نتیجه عملی بر سر این محتضر در برأی العین جهت رسیدن به عین الیقین محرومیت این منطقه ، کشاورزی وعشایری که خود به ذخیره انقلابش معترفید در به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه اعم از معادن فلزی و غیر فلزی و سایر منابع، برنامه ریزی زیربنائی اساسی به عمل آید و این نشود مثل چهار سال گذشته باشد تا  رأی اعتماد گرفتید واولین تبریک را حقیر د رنطق قبل از دستور گفتم همچو مروز دعوت به تشکیل هیأت دولت در اهر کردم متأسفانه با بی اعنائی برخورد کرده و پشت گوش انداخته وقتی هم به این منطقه مسافرت کردید من نماینده شهرستان خبر نشدم و به کلیبر و ورزقان تشریف بردید اما به خود اهر نیامدید که نیامدید و کار اساسی هم صورت نگرفت.     از جناب مهندس موسوی نخست وزیر و هیأت دولت میخواهم به رمز فلسفله رسانی آرم حکومت جمهوری اسلامی ایران هشدار داده به طور جدی میخواهم که در عمل به این رسالت عمل کنند، انشاءالله . مگر آرم جمهوری اسلامی ایران کلمه جلاله «الله» نیست؟ چه بهتر شما انسانهای خلیفه اللهی در زمین در محروم زدائی از مملکت منتسب به این حکومت کار خدائی کرده همانطوری که خداوند در شکوفا کردن استعدادهای خفته و رهائی محروم به سراغ کشور متمدن ایران وروم و مصر آن زمان نرفت به سرزمین به ظاهر فاقد تمدن مرکز جاهلیت و به طور کلی از همه چیز محروم تر عربستان رفت و پیامبرش را از میان چوپانان یتیم و بی سواد با ابلاغ رسالت بخوان و بنویس برانگیخت در نتیجه پیامبر از آن ملت فاقد تمدن وفرهنگ ، جامعه نمونه ساخت. مدینه که تمام تمدها از آنجا نشأت گرفت. شما نیز عوض تهران و مراکز استان، بزرگترین شهرستان محروم ایران که با داشتن شش بخش و 1400 روستا هم مرز کفر والحاد اهر ارسباران که از پنج ، شش استان بزرگتر و لیاقت استانی شدن را دارد توجه برنامه ریزی ریشه ای در محروم زدائی از این منطقه واقعاً محروم و استعدادهای خفه شده بروید دانشکده پزشکی و دانشکده کشاورزی بزنید در دادن موافقت های اصولی زیربنائی بدون قید و شرط موافقت ها به نقاط محروم داده شود نه آنکه به نام نقاط محروم موافقت اصولی در حاشیه شهرهای بزرگ یا در سه راه جاده به طرف نقاط محروم نه خود نقاط محروم به اصطلاح یک حقة سیاسی و اقتصادی زدن و باز نقاط محروم سرش بی کلاه ماندن و محروم تر از سابق ماندن و سیل مهاجرتها به حاشیه شهرهای بزرگ به نام ایجاد شهرکها، نمونه اش حاشیه شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، تبریز، اراک ، مشهد سرازیر شدن. چه بهتر است جلواین سیاستهای غلط برای همیشه گرفته شود و به آیه اول سوره مائده قرآن عمل شود. واقعاً با برنامه ریزیهای صحیح و اصولی و زیربنائی برای همیشه واژه محرومیت و مستضعف را از چهره حکومت انقلاب اسلامی ایران پاک کند تا در عمل به فکر تمرکز زدائی نباشید سیل مهاجرتها از نقاط محروم به طرف تهران و مراکز استان سرازیر خواهد بود و غده های سرطانی در این پیکر جمهوری اسلامی چهره نازیبائی به خود خواهد گرفت . چه بهتر است پایتخت بودن تهران به هم بخورد و دانشگاهها و کارخانه ها و وزارتخانه ها به شهرهای فاقد دانشگاه و کارخانه در محروم زدائی نقل مکان شود. چه وتقی جاذبه های کاذب کار و تحصیل ورفاه درتهران و مراکز استان هست ، آب در هاون کوبیدن است که مردم به محرومیت بسازید، مهاجرت نکنید.     به وزارت بهداشت و درمان توصیه میکنم تمام پزشکان بنگلادشی و کره ای و هندی و پاکستانی را از شهر و بخشهای محروم اهر فراخوانده و به طور کلی بردارید به بی پزشکی میسازیم، اما درمان غلط روی هوا و نسخه های عوضی دادن ها، درنتیجه آبادی قبرستانها را د ر حکومت عدل علی وار اسلامی به هیچ وجه نمیتوانیم تحمل بکنیم و این تبعیض ناروا را بپذیریم که هر چه پزشک ایرانی و متخصص است در تهران و مراکز استانها و یا  در هر خیابان شمال تهران واصفهان و تبریز، در هر ساختمان 30-40 تابلو روی هم زده شود و طب نجات انسانها تبدیل به طب تجارتی و مکیدن خون ضعفا به دست این زالوها شود و این شهرستان شش بخش و 1400 دهی به این وسعت یک پزشک زنان و زایمان نداشته و در مقابل چشمانمان هر روز شاهد از بین رفتن زنان باردار و یتیم وبی سرپرست ماندن خانواده هایشان بوده باشیم واگر از طرح سهمیه دانشجوئی بخواهیم پزشک داشته باشیم تبریز فوراً دو پزشک متخصص و فارغ التحصیل اهری را برای خود برمیدارد واقعاً دست مریزاد. 3- به وزارت راه و ترابری پیشنهاد می شود اسفالت راه ینگچه بـه هریس و بیلوردی به زرنق و آی باتان اسفالت اساسی گرم ریخته شود و بقیه راه فعلی تبریز به اهر از بیلوردی به طرف اهر که در حدود 35 کیلومتر است اسفالت گرم اساسی ریخته شود وراه اصلی تبریز به اهر به طور جد ساخته بقیه قطعات مطالعه شده با تأمین اعتبار به پیمان داده شود. 4- در جهت محروم زدائی و زمینه سازی در اشتغال زا بودن منطقه به طور جد میخواهیم در اولویت مهم که باز ده اقتصادی نیز دارد در سال جاری 67 بدون عذر و بهانه تراشی درصدور موافقت اصولی به بنیاد مستضعفان در زدن کارخانه سیمان سفید اهر یعنی (ذگلیک) که با ذخیره 800 میلیون تن برآورد شده است قدم جدی اساسی و عملی برداشته شود انشاءالله . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.رئیس- خوب متشکر از آقای معماری، آن مقدار وقتی که آقایان زیادی گرفته بودند ایشان جبران کردند. 3- بیانات آقای رئیس بمناسبت سالگرد شهادت آیت الله صدوقی و تذکرات نمایندگان به مسؤولان اجرائی کشور.رئیس- به مناسبت سالگرد شهادت شهید محراب آیت الله صدوقی که حق بزرگی بر انقلاب و همه ما دارند ما یاد این مرد بزرگ را گرامی میداریم و به همکار ارجمندمان جناب آقای صدوقی فرزند ایشان تسلیت و تبریک عرض میکنیم و همچنین به همه بازماندگان ایشان.      تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور:     آقای طاهائی نمایندة تنکابن و رامسر به وزارت سپاه و بنیاد شهید در مورد رفع تبعیض در پرداخت حقوق و مستمری بازماندگان شهدای سپاه.     آقای سلیمی نماینده میانه و همچنین آقای حججی به وزارت راه و وزارت بازرگانی در خصوص اصلاح جاده- های بخشها و روستاهای میانه و حومه و تأمین نیازهای رانندگان در منطقه میانه.       آقای نوروزی نماینده دماوند و فیروزکوه به وزارت راه در مورد اتمام پروژه پل تقاطع راه دماوند و فیروزکوه در جاده هراز و ترمیم پل کمرد جاجرود.     نمایندگان ملایربه وزارت بهداشت در مورد آغاز ساختمان بیمارستان جدید ملایر.     آقای شیبانی نماینده تهران به استانداری و شهرداری تهران در خصوص لایروبی مسیل ها و تخریب بناهای موجود در مسیل و جلوگیری از اشغال آنها توسط افراد یا ارگانها.      آقای معزی نماینده اصفهان به وزارت بازرگانی در مورد تصحیح سیاستهای توزیعی به منظور تأمین عادلانه مصالح مودر نیاز بخشهای دولتی.     آقای قریشی نماینده خمین به وزارت کشاورزی در خصوص رفع کمبود داروی دامی و کشاورزی درخمین و حومه.    آقای برومند نماینده مغان به ریاست دیوانعالی کشور در مورد تأسیس دادگاه صلح و مستقل در شهر بیله سوار ، به بنیاد شهید در مورد دایر کردن بنیاد شهید در بیله سوار به وزارت بهداشت در خصوص ساخت و راه اندازی بیمارستان در بیله سوار.    آقای آقامحمدی نماینده همدان به وزارت مسکن و شهرسازی در خصوص تسریع در واگذاری اراضی شهری به مردم همدان.    آقای موحدی ساوجی نماینده ساوه به نخست وزیر در خصوص تصویب و ابلاغ آئین- نامه اجرائی قانون زمین شهری. 4- تعیین رویه انتخابات هیأت رئیسه کمیسیونهای دائمی دوره سوم مجلس شورای اسلامی.رئیس- پیش از اینکه دستور را شروع بکنیم، یک استفساری از مجلس باید بکنیم. در خصوص یک ابهامی که در آئین نامه داریم که درمورد انتخابات کمیسیونها الان مشکلی پیش آمده. ما طبق یکی از مواد قانون آئین نامه حق داریم، یعنی تکلیف مان این است وقتیکه ابهامی پیش بیاید از خود مجلس میتوانیم از نمایندگان بپرسیم و نظر مجلس را در مورد معنای این آئین نامه ببینیم اکثریت هر نظری را داد آن معیار ما میشود. من حالا ابهام را توضیح میدهم تا آقایان که میخواهند رأی بدهند، در رأیشان توجه بکنند. اگر آئین نامه خدمتتان هست مادة 43 صفحه 26، در مورد کمیسیونها این مطلب را درایم: «تعداد اعضاء کمیسیونها حداقل 7 نفر و حداکثر 13 نفر با تشخیص جلسه مشترک هیأت رئیسه و رؤسای شعب خواهد بود.» در این خصوص دو نفر از آقایان به عنوان مخالف و موافق صحبت میکنند00خلخالی- اگر راجع به عدد کمیسیون میخواهید استفسار کنید 00رئیس- حالا جنابعالی صبر کنید من اصل مسأ‌له را طرح بکنم بعد که طرح کردیم مخالف و موافق صحبت کنند. این ابهامی که پیش آمده از این جهت است . بعضی از کمیسیونها پیش از اینکه این جلسه مشترک تعداد اعضاء را معین بکنند آقایان رفته اند انتخابات انجام داده اند، یعنی مثلا کمیسیونی که 13 نفرش تکمیل بوده (حالا یا نبوده من نمیدانم، همه تکمیل بوده یا نبوده) رفته اند انتخاباتشان را انجام داده اند. ابهامی که به وجود آمده این است که بعضی از آقایان نظرشان این است که این مادة 43 میگوید تا این نظر هیأت مشترک داده نشده رقم کمیسیونها مشخص نشده، اصلا کمیسیون رسمیت پیدا نکرده. چون معلق بر این است که اول هر دوره ای، هیأت رئیسه و رؤسای شعب تعیین کنند که هر کمیسیونی بین 7 نفر تا 13 نفر چقدر باید عضو داشته باشد. عبارتش را ببینید ، ببینیم معنای عبارت اصلا این است . «تعداد اعضاء کمیسیون حداقل 7 نفر و حداکثر 13 نفر با تشخیص جلسه مشترک» (خلخالی: عدد را تعیین بکنید) آقای خلخالی جلو نیفتید و میخواهیم روی این بحث بکنیم. با تشخیص است یعنی این تشخیص عدد را باید این هیأت بدهد. سؤالی که مطرح است این است . آیا قبل از اینکه این هیأت بنشیند و عدد را تعیین بکند ما باید به همان عدد دوره گذشته عمل بکنیم. یعنی مثلا ما قبلا تعیین کردیم 13 نفر یا 11 نفر در دوره قبل. این به اعتبار خودش باقی است تا ما در دوره بعد تغییر بدهیم. این در آئین نامه یک احتمال است. یعنی ما تا تغییر ندادیم همان عدد قبلی معتبر است.    احتمال دیگر نه، این است که اول هر دوره تا این هیأت مشترک تصویب نکرده اند، عددی را مشخص نکرده اند اصلا کمیسیون عددش معلوم نیست. ممکن است این 7 نفر بشود. ممکن است 13نفر بشود. ممکن است بین اینها بشود. بنابراین انی دو نظر است من دارم خیلی واضح عرض میکنم که آقایان ضمن صحبتهای من رأی خودشان را در ذهن خودشان بپرورانند: یکی از آقایان به عنوان طرفدار آن احتمال، یکی از آقایان هم به عنوان طرفدار این احتمال حرف میزنند نتیجه این خواهد شد. توجه به نتیجه داشته باشید. اگر چنانچه قبل از تعیین این هیأت مشترک کمیسیونها کمیسیون نباشند، هیچ تصمیمی را حتی انتخابات یا تصویب هیچ کاری نمیتوانند بکنند رسمیت کمیسیون بعد از تعیین این عدد خواهد بود. و اگر نه این جور نگفتیم به محض اینکه مطابق روال قبل (چون دیگر معیار دیگری نداریم) مطابق روال قبل در سال گذشته عدد کمیسیون هر چه انتخاباتش درست است و هم تصمیماتش درست است.البته یک احتمال کوچکی هم وجود دارد و آن این که حداقل را که همان 7 نفر است وقتی داشته باشند، دیگر کمیسیون هستند ولو اینکه مثل دوره گذشته نشده باشند به 7 نفر که رسیدند حداقلش را پیدا کردند و بنابراین کمیسیون هستند. این هم یک نظر است.    پس بنابراین آقایان صحبت بکنند مخالف و موافق یا طرفدار هر نظر پنج دقیقه صحبت کنند، استدلالشان را بکنند تا ما رأی بدهیم. آقای خلخالی طرفدار این هستند که کمیسیون مثل روال گذشته عددش رسمی است با عدد روال گذشته باید عمل بکند تا این دوره جدید عوض بکند. آقایان موحدی ساوجی و مجید انصاری نظر مخالف این را دارند.منشی- آقای خلخالی بفرمائید. صادق خلخالی- آقایان محترم و هیأت رئیسه این را توجه داشته باشند که در مادة 35 آئین نامه در صفحه 21 نحوه انتخاب اعضاء کمیسیونها در ابتدای هر دوره مشخص شده. مادة 35: «هیأت رئیسه پس از دریافت گزارش بدوی شعب در بارة نامزدهای کمیسیونهای مجلس این گزارش را تکثیر و در میان نمایندگان توزیع مینمایید ، 48 ساعت پس از این توزیع مجدداً شعب تشکیل جلسه میدهند و با توجه به گزارش منتشر شده و بررسی همه اولویتها دوباره نامزدیهای خود را برای هر کمیسیون انتخاب و به هیأت رئیسه گزارش مینمایند. در صورتیکه تعداد افراد معرفی شده برای هر کمیسیون با دعوت یکی از افراد هیأت رئیسه تشکیل جلسه میدهند تا در مورد افراد مورد نیاز هر کمیسیون به توافق برسند. در صورتیکه توافق لازم به عمل نیامد، افراد مورد نیاز هر کمیسیون با قرعه تعیین خواهند شد «یعنی افرادی که قرعه کشی میشود، مورد نیاز 13 نفر است 7 نفر است. کما فی السابق به وسیله همین قرعه کشی اعضاء تعیین میشود این احتیاج به قید و قیود ندارد. اما در صفحه 26 . آقایان آنجا را توجه کنند در صفحه 26 مادة 43 تعداد اعضاء کمیسیونها مطرح است یا اینکه اعضاء کمیسیونها رسمیت پیدا کرده ممکن است که هیأت رئیسه روی مصالحی که در نظر دارد تعداد اعضاء کمیسیون را یا پائین ببرد یا بالا ببرد. و این از اختیارات دائمی هیأت رئیسه است. این اختصاص به اول انعقاد کمیسیون ندارد. بلکه بعد از رسمیت کمیسیون، بعد از دو سال هم حتی هیأت رئیسه میتواند این تصمیم را بگیرد بگوید زیاد است یا کم است. کما اینکه در جاهائی این وضع اتخاذ شد تعداد اعضاء یعنی آن که تشخیص است مربوط به تعداد اعضاء است نه راجع به ابطال کمیسیون که اگر منعقد شده باشد. آن بر طبق روال سابق کارهایش را صورت داده. مادة 43: «تعداد اعضاء کمیسیونها حداقل 7 نفر وحداکثر 13 نفر با تشخیص جلسه مشترک هیأت رئیسه و رؤسای شعب خواهد بود» این راجع به تعداد است. به قول طلبه ها این حیثی است ، این تشخیص تعداد آیا 7 نفر است 13 نفر است،‌9 نفر است 11 نفر است این مربوط به هیأت رئیسه است و از اختیارات هیأت رئیسه است . این خیلی چیز خوبی هم هست. اولی را باطل نمیکند و «تعداد اعضاء کمیسیونهای اصل 90 و کمیسیون ویژه، بررسی قوانین، شورای انقلاب و قبل از انقلاب از این قانون مستثنی بوده و به ترتیب حداکثر 31 و 21 نفر خواهد بود». اینجا باز اشاره میکند یعنی روی آن عدد در سایر کمیسیونها دست هیأت رئیسه را باز گذاشته ، ولی در رابطه با این اصل نمیدانم هفتاد وچند و000 «حداکثر 31 نفر و 21نفر» این مربوط به آن اصل 90 است و کمیسیون فرعی دیگری که اینجا اعداد را معین میکند ولی در آنجاها اعداد در اختیار این هیأت رئیسه است، هیأت میتواند کم بکند، میتواند زیاد بکند اصلا این مربوط به این نیست که آیا قبلی باطل است ، باطل نیست، کما فی السابق کارها انجام گرفته و تمام شده دوباره تعیین میشود یا خارج میشود یا اینکه اضافه میشود. آن مربوط به این مسأله نیست من عقیده ام این است که وضع روشن است خیلی واضح است و کما فی السابق کمیسیون کارهای خودشان را درست کرده اند و هیأت رئیسه محقق شده و کارهای زیادی پیشرفته اگر این جوری بوده باشد لازمه اش این است که دوباره باید از نو معرکه بگیریم. این مسأله احتیاج به دوباره رأی گیری ندارد و مسأله واضح است. منشی- آقای مجید انصاری به عنوان مخالف بفرمائید. مجید انصاری- بسم الله الرحمن  الرحیم و به نستعین . این مسأله ، مسأله مهمی است و به شکل – گیری کار کمسیوهای مجلس مربوط میشود،‌ من استدعا میکنم نمایندگان محترم دقت بفرمائید. اگر فرمایش جناب آقای خلخالی درست باشد و آن احتمال اول را ما صحیح بدانیم به نظر میرسد مادة 43 در آئین نامه ، ماده لغوی خواهد بود. مادة 43 یک حقی را برای هیأت رئیسه و رؤسای شعب ایجاد کرده که در متن عمل و تجربه اگر احیاناً در دوره ای احساس کرند تعداد اعضاء کمسیونی زیاد هست ، دستشان باز باشد بعداً کمترش بکنند و اگر احساس کردند تعداد اعضاء کمیسیونی کم هست، زیادش بکنند. به تناسب کاری که به آن کمیسیونها ارجاع میشود. به همین لحاظ مادة 43 یک حق شناور و مستمری را برای هیأت رئیسه و رؤسای شعب ایجاد کرده که بتوانند بین حداقل 7 نفر و حداکثر 13 نفر راجع به تعداد اعضاء کمیسیونها اظهار نظر بکنند بنابراین اینیک مسأله مسلمی است و اگر قرار بود تعداد اعضاء کمیسیونها ثابت باشد، در آئین نامه مشخص میکرد که کمیسیونها تعدادشان این است و یا اگر رؤسای شعب و هیأت رئیسه انتخاب میکنند این انتخاب دائم خواهد بود . برای همیشه خواهد بود. نه اینکه یک حق مسلمی را ایجاد بکند و در اینجا تصریح دارد تعداد اعضاء کمیسیونها حداقل 7 نفر حداکثر 13 نفر با تشخیص جلسه مشترک هیأت و رؤسای شعب خواهد بود. این صراحت آئین نامه است، فلسفه اش هم خیلی روشن است.     اما ضایعاتی که تغییر اول دارد به نظر من حق مسلم عده زیادی از نمایندگان تضییع خواهد شد، ما اگر تفسیر اول را بپذیریم . به این معنا: فرض بفرمائید کمیسیونی مبنا را بر این گذاشته که تعداد اعضاء آن 7 نفر باشند. از قضا بعداً جلسه هیأت رئیسه و رؤسای شعب تشکیل شد و 13 نفر یا 11 نفر یا 9 نفر را تصویب کرد. آقایانی که با 7 نفر تشکیل جلسه دادند و انتخاب هیأت رئیسه کردند ، افرادی که جدیداً وارد آن کمیسیون میشوند نه حق دارند دیگر خودشان را کاندیدا بکنند (چون انتخابات هیأت رئیسه شده ) نه حق دارند در رأی گیری هیأت رئیسه کمیسیون که نقش مؤثری در اداره کمیسیون دارد و میخواهند حداقل یکسال با این هیأت رئیسه کار بکنند، از حق رأی دادن و کاندیدا شدن بدون اینکه خودشان خواسته باشند محروم شدند. اگر فرض را در حداکثر گذاشتند ، یعنی آمدند گفتند 13 نفر عضو این کمیسیون باشد و بر مبنای 13 نفر انتخاب هیأت رئیسه کردند و بعداً از قضا هیأت رئیسه و رؤسای شعب آمد و گفت این کمیسیون 7 نفر عضو بیشتر نمیخواهد و شش نفر را از آن کمیسیون اخراج کردند و یا به قید قرعه کنار گذاشتند ممکن است آن 6 نفر همان 6 نفری باشند که درهیأت رئیسه رأی آوردند پس این برای کمیسیونها  یک تعداد اعضاء کمیسیونها را اعلان نکرده اند، کمیسیونها رسمیت ندارد. زیرا احتمال کم و زیاد شدن دارد. علاوه بر اینکه بر اساس آن ماده آئین نامه که جمعی از نمایندگان میمانند و کمیسیون اول و دوم آنها مشخص نمیشود به ناچار به قید قرعه باید کنار گذاشته بشوند و بعد این افراد را تعیین بکنند صرفاً به دلیل اینکه آقایان شانس نداشتند و در کمیسیون دلخواهشان قرعه به نامشان نیفتاده وبا چند روز تأخیر وارد کمیسیونی میشوند باید این جور و ظلم هم برآنها روا بشود که از حق کاندیداا شدن یا رأی دادن در هیأت رئیسه محروم بشوند . الان بسیاری از نمایندگان در همین مجلس هستند همین مسأله مبتلا به آنها است. یعنی کمیسیون اولشان تعداد زیاد بوده به قید قرعه بیرون آمده اند، تا رفتند کمیسیون دوم تعداد کمیسیون دوم کامل شده به آنجا هم راه پیدا نکرده اند، به ناچار در یک کمیسیون ناخواسته ای گذاشته شده اند. تازه در این کمیسیون ناخواسته هیچ حقی در کاندیدا شدن یا رأی دادن ندارند. چون قبل از اینکه آقایان وارد بشوند کمیسیون انتخاب هیأت رئیسه خودش را کرده. لذا با توجه به این توضیحات به نظر من آئین نامه روشن است و اگر ما تفسیر اول را انجام بدهیم هم حقی را از هیأت رئیسه و رؤسای شعب سلب کرده ایم. هم حقی را از نمایندگان مجلس سلب کرده ایم،‌اجازه بدهید این اختیار همچنانکه آئین نامه صراحت دارد وجود داشته باشد هیچ اشکالی هم ندارد. ما فرض کنیم که بحث اعتبارنامه ها چند صباحی طول کشیده و کمیسیونهای مجلس امروز اکثریت پیدا کرده. اشکالی ندارد که از نو همه کمیسیونها انتخاب هیأت رئیسه بکنند. الحمدالله اعضاء کمیسیونها الان دیگر تکمیل شده، نمایندگان بعد از تکمیل مجدداً انتخاب هیأت رئیسه کنند و هیچ مسأله هم در بین نباشد. ضمن اینکه بعضی از کمیسیونها هنوز به حد نصاب اصلی هم نرسیده انتخابات کرده اند. کمیسیونی که مثلا طبق آئین نامه حداقل 21 نفر عضو باید داشته باشد،‌یا باید 13 نفر عضو داشته باشد با تعداد کمتری تشکیل جلسه دادند که آن اصلا خارج از موضوع بحث ما است لذا من استدعا میکنم نمایندگان برای حفظ حق قانونی و شرعی خودشان و برای حفظ مصلحت مجلس همین صراحت آئین نامه را حفظ بکنند و بگذارند این حق برای خودشان محفوظ باشد والسلام علیکم. رئیس- اگر توضیح برای آقایان کافی است دیگر کسی صحبت نکند. موحدی ساوجی- توضیح آقای انصاری کفایت میکند من هم میخواستم همین موضوع را بگویم. رئیس- بسیار خوب مذاکره کافی است. رأی میگیریم . آقایان ببینید دو احتمال الان وجود دارد یک شبهه ای هم اضافه شد و آن این است که اگر چنانچه تعداد کمیسیونها مثلا 13 نفر یا اعتبار ندارد پس چطور شد وقتی که هیأت رئیسه آن 13 نفررا تعیین کرد یا قرعه کشید، چه طور مثلا معیار را 13 نفر قرار داد؟ یعنی ذهنیت افراد این بود که تعداد کمیسیونها همین 13 نفر است که آن موقع تا به 13 نفر که پر میشد بقیه را اخراج میکردیم یا تعدادی را در قرعه میبردند این هم یک شبهه ای اضافه .موحدی ساوجی- روی تفسیر دوم که آقای انصاری توضیح دادند رأی گیری بشود. رئیس- به آن کار قبلی پس به چه معیاری است؟ چون عددی که نداشته ما چرا معیار را 13 نفر قرار داده بودیم؟ سؤالی بود، سؤالی کردند ما سؤال آقایان را منتقل کردیم ، حالا آقایان توجه بفرمائید الان میخواهید رأی بدهید ببینید با دقت ما دو جور میتوانیم ، هر یک اینها را میتوانیم به رأی بگذاریم . یکی اینکه این 000 الان این را به رأی میگذاریم که کمیسیونها مطابق دوره قبل عددشان باقی است تا اینکه هیأت رئیسه و رؤسای شعب این را تغییر بدهند. مجید انصاری- این صراحت دارد. باید خلافش را رأی بدهید. رئیس- آقای انصاری اگر بر عکس آن را بگذاریم که بهتر است. آن که به رأی میگذاریم آن برعکس باید رأی بیاورد. شما چطور از ای طرف را میگوئید؟ باید ممنون باشید که از این طرف داریم رأی میگیریم. آقامحمدی- صراحت آئین نامه است ، به عکس آن رأی بگیرید. رئیس- فرقی نمیکند. من میخواهم بگویم فرقی نمیکند . چون ما احتیاج به اکثریت داریم. اگر اینکه رأی میگیریم. اکثریت آورد ، خوب آورده ، معلوم میشود که اکثریت این را میخواهند . اگر نیاورد. چون ممکن است رأی بعضی ها ممتنع باشد آن یکی را رأی میگیریم. ببینیم آن یکی اکثریت دارد یا ندارد. خلخالی- برای مخالف رأی بگیرید. رئیس- اینکه به ضرر شما میشود. دوباره شما حرف آقای انصاری را میزنید . ما اگر بگویئم . این اکثریت لازم دارد . یعنی دیگر ممتنعین به حساب نمیایند . یعنی اگر ما این را رأی بگیریم مثلا 216 نفر که هستیم باید 109 نفر به این که شما میگوئید رأی بدهند. دکتر شیبانی- دو سوم باید رأ‌ی بدهند. رئیس- نه، دو سوم در آئین نامه نیست. اینکه آقای شیبانی گفتند من میخوانم، ماده 132 را توجه بفرمائید. آقای موحدی باید اکثریت رأی بدهند. سر قضیه فرقی نمیکند. آقای موحدی توجه بفرمائید.مادة 132- در موارد زیر اخذ رأی با قیام و قعود یا کلید برقی حتمی است و به هیچ طریق دیگری به عمل نخواهد آمد. 1-    در تفسیر و توضیح یکی از مواد این آئین نامه که اختلافی حاصل و منجر به اخذ رأی شود.    یعنی ما الان داریم در تفسیر رأی میگیریم. آن که آقای شیبانی فرمودند آن مورد آئین نامه آن جوری نیست و این مورد را گذاشتند برای همین که در مجلس گاهی اختلافی پیش میآید و دیگر نمیشود صبر کرد تا برویم 000 (شیبانی: آئین نامه دو سوم است) تفسیر نه، اینطور نیست. اینجا که تفسیر نگفته است. این تفسیر است میخواهند ببینند اکثریت مجلس نظرشان چیست. اگر دو سوم رأی نیاورد باز اختلاف باقی میماند . معلوم است که عقلایی نیست. (آقامحمدی: عکس آن را رأی بگیرید) این برای رفع اختلاف است. اگر شما بگوئید دو سوم و دو سوم رأی نیاورد 60 درصد بود، اختلاف تا ابد باقی میماند. معلوم است این را گذاشتند برای اینکه اختلاف را بشکنند. اختلاف شکستن با یک نفر پائین و بالا است. این چیزی است برای رفع مشکل مجلس والا ما این دعوا را باید تا آخر مجلس داشته باشیم. آقا بگوید من رئیس کمیسیون هستم بقیه هم بگوئید ما قبول نداریم شما رئیس کمیسیون هستید. برای اینکه آن جور شده است. این همیشه باید یک جایی قطع بشود و قطعش این جوری است. این را به این منظور گذاشتیم . آقایان حالا رأیی که ما میگیریم این است. رأی میگیریم که کسانیکه نظرشان این است که عدد کمیسیونها به همان نصاب دوره قبل باقی است تا زمانی که جلسه مشترک هیأت رئیسه و رؤسای شعب عدد جدیدی را تعیین بکنند. آقامحمدی- آئین نامه صراحت دارد . به عکس آن باید رأی بگیرید. رئیس- خیلی خوب، میخواهید برعکس آن رأی بگیریم. (عده ای از نمایندگان: بلی) برعکس آن رأی میگیریم آقایان چون بی خود نق میزنند من بگویم که به ضررشان است و توجه هم نمیکنند . چون این دومین رأی گیری است این باید اکثریت بیاورد. ما سر این رأی میگیریم. کسانیکه نظرشان این است که هیچ کمیسیونی رسمیت پیدا نمیکند تا اینکه اول هر دوره ، جلسه مشترک هیأت رئیسه و رؤسای شعب عدداعضای کمیسیون را تعیین کنند. پس آقایانی که نظرشان این است که 000خلخالی- این خلاف آئین نامه است، آئین نامه صراحت دارد. رئیس- آقای خلخالی قبلی را میگفت خلاف آئین نامه است . این را هم میگوید خلاف آئین نامه است . این چه صراحتی است؟ اگر صراحت بود که عقلای قوم اختلاف نیمکردند، این چه حرفی است شما میگوئید؟ من تعجب میکنم این همه اختلاف در مجلس هست. روزی 20 نفر به من مراجعه میکنند آقایان میگویند صراحت، صراحت یعنی چیزی که احتمال خلاف نیست. (شهرکی: حاج آقا ما درست عمل میکنیم) آدمی که معنای صریح را نداند ما خیلی بحث با او ندرایم.     آیا معنای ماده 43 این است که اعتبار کمیسیون حتی برای انتخابات، مشروط به این است که قبلا عددش توسط اعضای هیأت رئیسه و رؤسای شعب تعیین شده باشد، یا اینکه نه، طبق همان چیزی که در دوره گذشته بوده کمیسیون عددش معتبر است تا عوض بشود؟ حالا ما چون آقایان خواستند دومی را رأی میگیریم (آقامحمدی: رویه داریم). کسانیکه نظرشان این است که قبل از آن که هیأت رئیسه رأی بدهند موافقان با این نظر قیام بفرمایند (عده ای برخاستند) منشی ها اختلاف دارند از 99 نفر گفته میشود تا 115 نفر ، من هم که شمردم 106 نفر است. باید با ورقه رأی بگیریم. دعائی – با ورقه رأی بگیرید. خلخالی- تصویب نشده است دیگر! با ورقه چرا؟ رئیس- خیلی خوب، تصویب که نشده، نظر شما خراب شد. شما چی دارید میگوئید؟ مثل اینکه آقای خلخالی توجیه نیست! اگر تصویب نشده باشد نظر شما خراب شده است. ما نظر شما را رأی گرفتیم . همسایه آقای خلخالی به ایشان توضیح بدهند این قدر ما را اذیت نکند. خلخالی- شما خلافش را رأی گرفتید. رئیس- پس ایشان اصلا توجه نکردند، یک رأی اضافه شد. مثل اینکه آقای خلخالی که در بحث، بحث کردند ایشان توجه به این موضوع که ما رأی گرفتیم. 00 خلخالی- جنابعالی توجه نداشتید. رئیس- ما اصال نظر شما را به رأی گذاشتیم. آقایان ببینید ، معلوم میشود که اطرافیان ما متوجه نشدند قضیه چیست. ما سر این رأی گرفتیم که اعتبار این کار کمیسیونها مشروط باشد به اینکه هیأت رئیسه و اینها تعیین کرده باشند. انصاری- این مسأله صراحت آئین نامه است. حائری زاده – شما به نظر آقای انصاری رأی گرفتید. خلخالی- دوباره رأی بگیرید. رئیس- پس حالا که این رأی نیاورد. باید آن طرفش را رأی بگیریم. توجه بفرمائید مثل اینکه ما باید یک قدری صریح تر رأی بگیریم. (همهمه نمایندگان ) سر قضیه را توجه بفرمائید . الان موضوع شده کمیسیونهایی که انتخابات کرده اند، ببینیم انتخاباتشان درست است یا درست نیست. ما این جوری رأی میگیریم که همه بفهمند . اگر این شد معنایش همان بحث قبلی است. من این رأیی که میگیریم قاطع است. یعنی دنبال آن اگر آقایان بحث هم بکنند بحث هم خراب است. من الان رأی میگیرم که نظر آقایان در این بحثی که شد معلوم شد چیست این است که آیا این انتخاباتی که کمیسیونها کرده اند درست است یا درست نیست. خلاصه مطلب این است. آقایان در بحث گیج نباشند، 219 نفر در جلسه حاضرند آقایانی که نظرشان این است که انتخابات کمیسیونها که انجام شده که پیش از آن نظر هیأت رئیسه و رؤسای شعب انتخابات کرده اند، آقایانی که نظرشان این است این انتخابات درست است و احتیاج به تجدید ندارد قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد. انصاری- اعضاء کمتر بود، دو مرتبه رأی گرفتند و تأیید  شد که تصویب شده بود انتخابات هیأت رئیسه درست است (آقا محمدی: رویه همین بوده است) رئیس- آقایان توجه بفرمائید. آقای انصاری میگویند کمتر بود. این حق ایشان است . آقایانی که قبلا رأی دادند قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) دوسوم هم بیشتر است (یکی از نمایندگان : قضیه روشن نشد) کمیسیونها معتبر است. انتخابات صحیح است و از این به بعد هم تفسیر این است که از این به بعد تا هیأت رئیسه و اینها تعیین نکرده اند بر روال دوره قبل روی عدد تعیین میشود تا اینکه دوره بعد 00 رویه هم همین بوده است. دستور را شروع کنید. (در این موقع آقای هاشمی صندلی ریاست را ترک کردند و آقای کروبی «نایب رئیس» عهده دار اداره جلسه شدند). 5- گزارش کمیسیون تحقیق و تصویب اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی نمایندة مردم تاکستان. منشی- گزارش از کمیسیون تحقیق در مورد اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی است. آقای اصغری مخبر کمیسیون تحقیق تشریف بیاورند. سید محمد اصغری(مخبر کمیسیون تحقیق)- بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد پرونده آقای قهرمان رحمانی از تاکستان یک توضیح بسیار مختصری بنده قبلا دارم ه شاید در مورد همه پرونده ها قابل توجه هست. آن توضیح این است که اعتراضات و اتهامات یا ادعاهایی که به یک پرونده میشود گاهی دلیل دارد، مستند است. کمیسیون برای بررسی آن اعرتاض یا اتهام دقیقاً میرود بررسی میکند. ولی یک موقع هم هست که صرف ادعا است، مستندی هم ندارد کمیسیون نیاز به تحقیق نمی بیند. بعضی از برادرا سؤال میکنند که فلان مطلب مورد اعتراض تحقیق نشد و کمیسیون نظرش را ارائه نداد. برای اینکه در این موارد مستندی نیست که کمیسیون را ملزم به تحقیق بیشتر بکند.       بسم الله الرحمن الرحیم.     گزارش از کمیسیون تحقیق به مجلس شورای اسلامی.در تاریخ 6/4/67 پرونده انتخاباتی آقای قهرمان رحمانی از حوزة انتخابیه تاکستان که پس از عدم تأیید در شعبه 4 و طرح در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به کمیسیون تحقیق ارجاع شده بود مورد رسیدگی قرار گرفت. اهم اعتراضات به شرح زیر بود: 1-    طرح اتهام ساواکی بودن علیه یکی از رقبای انتخاباتی توسط طرفداران آقای رحمانی با پخش اعلامیه جعل.      یعنی علیه یکی از رقبای انتخاباتی نامه ای را جعل کردند که ایشان اتهام ساواکی بودن دارد. 2-    شیوه ناصحیح تبلیغات در گرفتن امضاء از شخصیتهای سیاسی و پخش این نامه ها.     چند تن از نمایندگان مجلس سابق ایشان را تأیید کرده بودند و به این مطلب اعتراض شده بود. 3-       پاک کردن مهر شناسنامه ها و دادن آراء مکرر به آقای قهرمان رحمانی. 4-       طرفداری هیأتهای اجرائی و نظارت به نفع آقای رحمانی و حمایت فرماندار و مسؤولین اجرائی از مشارالیه. 5-    اشاعه اینکه آقای رحمانی از مرکز تعیین شده است (شایع کرده که ایشان تعیین شده و به هر طریق رأی خواهد آورد. اینها غالباً ادعا بود. مستندی نبود.)پس از مذاکرات اعضای کمیسیون تحقیق آقای قهرمان رحمانی در جلسه حاضر و در پاسخ به اتهامات بالا اظهار داشت من توضیح هر گونه نامه جعلی واعلامیه علیه رقبای انتخاباتی را تکذیب میکنم. این گونه نامه های مورد ادعا اساساً در منطقه پخش نشده است واساساً این ادعای بی وجه است. در مورد حمایت هیأتها و مسؤولین اجرائی نیز اظهار داشت که مدتها است به عنوان مدیر اداری و مالی در دیوان محاسبات کار میکنم و مدتها قبل ارتباط اینجانب با مراکز فوق (منظور مسؤولین اجرائی تاکستان و غیره است) قطع بوده است و همچنین در مورد محو مهر انتخاباتی شناسنامه ها ایشان اظهار داشت که موردی در این زمینه نبوده و مستندی هم در پرونده دیده نشده است. با عنایت به توضیحات بالا و نظر به اینکه مطلب مبهم یا مهم دیگری در پرونده نبود رأی- گیری به عمل آمد و اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی با 10 رأی موافق یعنی به اتفاق آراء به تصویب رسید.                                                        کمیسیون تحقیق مجلس شورای اسلامی.نایب رئیس- متشکر، شعبه حرفی دارد؟ (اظهاری نشد) 197 نفر در مجلس حاضرند. گلدانها را برای گرفتن آراء خدمت خواهرها و برادرها ببرید. قهرمان رحمانی- اجازه هست چند جمله ای توضیح عرض کنم؟  نایب رئیس- نیازی نیست. چون شعبه هم نظری ندارند (اخذ رأی کتبی به عمل آمد و نتیجه به قرار ذیل اعلام گردید): کل آراء ریخته شده توی گلدانها                      198 رأی. آراء موافق (سفید)                                     185 رأی. آراء ممتنع (زرد)                             10  رأی. آراء مخالف (کبود)                           3   رأی.بنابراین اعتبارنامه آقای قهرمان رحمانی فر از حوزه انتخابیه تاکستان تصویب شد. (تکبیر نمایندگان). 6- گزارش کمیسیون تحقیق و تصویب اعتبارنامه آقای سید احمد حسینی زید آبادی نماینده سیرجان.نایب رئیس- پرونده بعدی ، پرونده انتخاباتی آقای سید احمد حسینی زید آبادی از حوزه انتخابیه سیرجان است، مخبر کمیسیون تحقیق تشریف بیاورند. سید محمد اصغری(مخبر کمیسیون تحقیق)- بسم ا لله الرحمن الرحیم . گزارش از کمیسیون تحقیق به مجلس شورای اسلامی.        پرونده انتخاباتی آقای سید احمد حسینی زیدآبادی از حوزة انتخابیه سیرجان پس از عدم تأیید در شعبه 10 در تاریخ 12/3/67 در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی مطرح گردید. در این جلسه همچنین اعتبارنامه آقای حسینی مورد اعتراض آقای هادی غفاری ، مجید انصاری، ابوطالب حبیبی و عباس دوزدوزانی قرار گرفت. پس از ارجاع پرونده به کمیسیون تحقیق در تاریخ 31/3/67 در چندین جلسه کمیسیون تحقیق مورد بحث و بررسی واقع گردید. قسمتی از دلایل اعتراض و همچنین رد اعتبارنامه در شعبه به شرح زیر به سمع نمایندگان محترم میرسد: 1-       عدم التزام مشارالیه به قانون اساسی و همچنین عدم اعتقاد به ولایت فقیه. 2-    تضعیف نظام اسلامی از تریبون مجلس که در جریان سخنرانی نطق قبل از دستور آقای زمانی نمایندة بابل مسائلی مطرح شد که مورد اعتراض آقای دوزدوزانی قرار میگیرد، مطمئناً برادران اینها را در توضیحات خود مفصلا خواهند گفت و جناب آقای حسینی سیرجانی که در همین جا تشریف داشتند و نشسته بودند با فریاد بلندی گفتند استبداد، استبداد و بعد مذاکراتی در این زمینه مطرح شد که تفصیلش را برادران معترض توضیح خواهند داد. 3-       ادامه و استمرار همین تفکر در سخنرانیها و حتی تبلیغات انتخاباتی .    در این زمینه نامه ای از فرمانداری حوزه انتخابیه نیز موجود است. 4-    طرح سؤال از وزیر امور خارجه در جریان ورود متقلبانه و توطئه آمیز یکی از مهره های خائن امریکایی به ایران که این سؤال صرفاً به منظور درخواست توضیحات از وزیر خارجه نبوده بلکه هدف اصلی به زیر سوال بردن جمهوری مقدس اسلامی و مسؤولان بالای نظام انقلابی بوده است. تا جایی که این حرکت حساب شده و نامقدس موجب ناخشنودی امام امت قرار گرفت و در توضیح به معظم له امضاء کنندگان این نامه عناصری پوچ و اهداف و حرکات آنان بدتر از اسرائیل عنوان گردید وعمل آنها مخالفت با اسلام معرفی شد. 5-    شیوه تبلیغات انتخاباتی ایشان که بر مدار تضعیف دولت و اصرار بر نقطه های ضعف و کمبودها بوده است با این روش تبلیغاتی عناصر ناباب و غیر معتقد به نظام و انقلاب پیرامون آقای حسینی را گرفته و با تشکیل و راه انداختن به اصطلاح کارناوالهای تبلیغاتی وهزینه مخارج سنگین ، مشارالیه را در مجلس فرستادند. 6-    مخالفت با دولت و دادن رأی مخالف به جناب مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر با وجود توصیه و تأیید مقام معظم رهبری از آقای نخست وزیر به گونه ای که حتی پس از مخالفت وندادن رأی مشارالیه ظهار میدارد که من به آقای موسوی رأی ندادم وافتخار هم میکنم. پس از بررسی دلایل اعتراض ومذاکرات اعضای کمیسیون و توضیحات آقایان مجید انصاری و عباس دوزدوزانی که از جمله معترضین به اعتبارنامه بودند آقای حسینی در جلسه حاضر گردید. در پاسخ به اعتراضات گفت من کوشش در تضعیف نظام جمهوری اسلامی نداشته و آن را ناصحیح میدانم ودر مورد سؤال از وزیر محترم امور خارجه طبق قانون اساسی سؤال را حق خود میدانستم. علیهذا با دریافت نظر مقام معظم رهبری آن را پس گرفتم و در هیچ سخنرانی دولت را تضعیف نکرده ام و نگفته ام که به دولت رأی مخالف داده ام بلکه گفته ام هر کس رأی غیر علنی را افشا کند کار باطل و ناپسندی انجام داده است. در زمینه تبلیغات انتخاباتی  و چگونگی تبلیغات نیز ایشان افزودند که به هر حال هر کاندیدایی طرفدارانی دارد که برایش تبلیغ میکنندو اگر کاروان تبلیغاتی هم بوده به عهده طرفداران و مبلغین بوده است. پس از استماع توضیحات آقای حسینی نظر به اینکه ابهام یا نکته تاریکی در رسیدگی به پرونده نبود کفایت مذاکرات اعلام و اخذ رأی به عمل آمد که نتیجتاً اعتبارنامه مشارالیه با 11 رأی مخالف و 2 رأی موافق رد گردید. البته با توضیحاتی که فوقاً و به طور خلاصه ذکر گردید نیازی به احصاء دلائل رد نیست. ماحصل کلام آنکه عمده ترین دلیل رد اعتبارنامه ، عدم التزام عملی به ولایت فقیه و موضع گیریها و مشی فکری و خط سیاسی ایشان عنوان گردید.                                   با تشکر- کمیسیون تحقیق مجلس شورای اسلامی.نایب رئیس- آقای هادی غفاری (یکی از معترضین) توضیح بدهند. هادی غفاری- بسم الله الرحمن الرحیم. من هم وقت خودم و هم برادرمان آقای مجید  انصاری را استفاده میکنم. موحدی ساوجی- آقای کروبی! اگر معترضین دیگر اعتراضشان را پس بگیرند ایشان نیم ساعت وقت دارند، اگر اعتراضشان را پس نگیرند به هیچ وجه حق گرفتن وقت دیگران را ندارند. فقط یک ربع وقت دارند.این آئین نامه است. نایب رئیس- درست است، یا یک نفر نیم ساعت یا اگر متعدد شد00هادی غفاری- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. اطیعواالله واطیعوالرسول و اولی الامر منکم.     به اطلاع نمایندگان بزرگوار این مجلس شورای اسلامی و همچنین مردم مهربانمان میرسانم. مخالفت اینجانب با اعتبارنامه آقای حسینی زید آبادی از سیرجان طبیعتاً در دوبخش خواهد بود. یک بخش مربوط به شخص ایشان است و بخش دیگر مربوط به نحوة انتخابات. به دلیل اینکه در مورد شخص ایشان صحبتهای من طبیعی است که طول میکشد و یک ربع من تمام میشود و به مسأله انتخابات نخواهم رسید ولی اگر مجلس محترم مایل باشد میتواند ببیند که چه مقدار شکایت راجع به پرونده انتخاباتی ایشان آمده که اکثراً هم وارد تشخیص داده شده است.     در مورد آقای حسینی زیدآبادی من اینجا دو سه مطلب را تذکر خواهم داد. مسأله اول من ، سؤال ایشان هست از به اصطلاح وزیر امور خارجه. من ابتدا سؤال رابرایتان میخوانم . بعد هم شرایط را میگویم. بعد هم موضع گیریهای امام بزرگوار را خدمتتان میخوانم:       سؤال عده ای از آقایان نمایندگان از آقای وزیر امور خارجه.ریاست محترم مجلس شورای اسلامی.     احتراماً تقاضا دارد به وزیر محترم امور خارجه ابلاغ گردد تا طبق اصل هشتادو هشت قانون اساسی در مهلت مقرر در مجلس حاضر و به سؤالات ذیل پاسخ دهند: 1-    با توجه هب اینکه وزارت امور خارجه عهده دار اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و تعیین خط مشی با مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی است در رابطه با جنجال تبلیغاتی اخیر در داخل و خارج از کشور در خصوص ارتباط با دولت آمریکا‌ اعلام دارند که این ارتباط در چه سطحی صورت پذیرفته است؟‌     (در همین بخش اول بگویم که سؤال از وزیر امور خارجه در این بخش نیست. می بینید که سؤال از وزیر امور خارجه نیست.)2-    نظر به اینکه مجلس شورای اسلامی هیچگونه اطلاعی از این فعل وانفعالات نداشته اند، اعلام دارند چه مقامی یا مقاماتی تصمیم به این تماس و ارتباط گرفته اند؟ بطوریکه شنیده میشود افاردی خارج از کادر وزارت امور خارجه با هیأت آمریکائی تماس گرفته و مذاکره نموده اند. لطفاً اعلام دارید این افراد مأموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشته اند یا خیر، و در صورتی که پاسخ منفی باشد مجوز قانونی تماس و ارتباط افراد مذکور کدام است؟ 3-    جریان سفر هیأت آمریکائی به ایران بچه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنان مذاکره نموده، محور مذاکرات چه بوده و مذاکرات بچه تصمیماتی منجر گردیده است؟  ضمناً موضوع قبلا با وزیر محترم امور خارجه در میان گذاشته شده و پاسخ مشارالیه مقنع نبوده است.       من از آخر نامه تذکری را بدهم. همان جور که خودشان امضاء کرده اند هشت نفر: سید احمد حسینی سیرجانی، سید محمد خامنه ای، موسویانی، حسنعلی نجفی رهنانی، فهیم کرمانی، جلال الدین فارسی و اسرافیلیان. همان جور که در متن سؤال آمده است با وزیر  امور خارجه صحبت شده ووزیر امور خارجه اصرار این برخورد را به حضرت امام و بعد در جریان کامل بودن ایشان و اینکه عنصر عامل در این قضیه و تصمیم گیر در این قضیه بعد از حضرت امام یار دیرین انقلاب حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی بوده اند با توجه به علم چنین مسأله ای این سؤال را مطرح کرده اند. بنابراین با این سؤال هرگز مقصود به مقصد سؤال از وزیر امور خارجه نبوده است، به زیر سؤال بردن مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی و بعد از آن ملکوک کردن یاران و بازوان غیرتمند و فعال امام از جمله برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی بوده است.   من در این رابطه خدمتتان بگویم یک بحثی است در فیزیک، به عنوان قاعده ظروف مرتبطه که اگر دو تا ظرف داشته باشیم یکی بالا و یکی پائین . در بالائی آب باشد و پائینی خالی، با یک شیلنگ (Schlange) هر چه آن بالا است به ظرف پائینی منتقل میشود واین یک قاعده فیزیکی عادی است.   این سؤال ، خدا را گواه میگیرم حتی قبل از آن که من سخنرانی امام را که برایتان خواهم خواند، بشنوم دقیقاً یاد این مسأله افتادم که این بحرانی را که نوع و کیفیت بالای برخورد جمهوری اسلامی  ایران با جریان مک فارلین سبب شد که در غرب، آمریکا و غیر آمریکا بحران ایجاد بشود. کخ سفید افتاد به جان سنا، سنا به جان کنگره ، کنگره به جان C.I . A و اطلاعات به جان کجا! و کجا به جان کجاو 000 ریگان گفت ما خبر نشدیم، مک فارلین گفت چرا خبر داشتند، او گفت اطلاعات به ما بد داده بودند. دعوا و جنجال برخاست . از آن طرف «تاچر» از انگلستان داد زد که ریگان و مک فارلین با این کار خودشان آبروی ما را بردند. یک دعوا و بلبشو و یک اللهم اشغل الظالمین باالظالمینی کجا راه افتاد. احساس، این بود که این سؤال نقش آن شیلنگ را ایفا خواهد کرد در انتقال همه بحران به ایران و همین وزیر امور خارجه را به جان رئیس مجلس، رئیس مجلس را با مجلس، مجلس با فقیه عالیقدر، فقیه عالیقدر را با دولت، دولت را با مجلس، عین آن بحران رابه تهران و به ایران منتقل بکنند. این یک .      جالب توجه اینجا است که بدانید این سؤال درست در شرایطی مطرح میشود که عنصر قوی یی که این مسأله را چوب کرد و پیراهن درست کرد و چماق درست کرد معدوم سید مهدی هاشمی بوده است.     با تلفنش به یکی از شخصیتهای بزرگ که آقا اینها با آمریکا تماس برقرار کرده اند، روابط برقرار کرده اند، شروع به جنجال آفرینی، درست همزمان با  مهدی هاشمی این جریان در کشور باز میشود یعنی از آن طرف مهدی هاشمی و از این طرف از جمله آقای حسینی زید آبادی این مأموریت بهم ریختن اوضاع کشور را بعهده گرفتند.     این سؤال در حالی است که موضع امام نسبت به برخورد با مک فارلین و با جریان آمریکائی اینها است که خدمتتان میخوانم:     «این یک مسأله است، مسأله ای است که از تمام پیروزیهای شما بالاتر است. مسأله رئیس آمریکا با آن همه به قول خودش جلال و جبروت کسی را از مقامات عالی بفرستد به اینجا که با مقامات اینجا ملاقات کنند و هیچیک از آنها حاضر به ملاقات نشود این مسأله بزرگی است که دنیا را منفجر کرده است و باید هم بکند، کاخ سفید را به عزا نشانده است و باید هم بنشاند، مسأله ، مسأله ای مهم است» میآید تا اینجا «در عین حال انسان می بیند که در حالی که کاخ کرملین به لرزه درآمده است و کاخ سیا، سیاهپوش شده است و میخواهند توجیه کنند هی حرفهای خودشان را ، هی از این ور به آن ور میزنند که توجیه کنند این خطائی که کرده اند و این کسی را که به اینجا فرستاده اند و با رسوائی از اینحا بیرونش کرده اند میخواهند توجیه کنند. مع الاسف بعضی از اشخاص که در خود ایران هستند (که یکی از آنها حسینی زیدآبادی هستند) توجه به مسائل یا ندارند یا متعمدند (که در هر دو صورت چنین فردی لیاقت حضور در مجلس شورای اسلامی را نخواهد داشت) اینها هم به تبع آنها کارهائی به تبعیت از تبلیغات آنها، آنها هم با همان لسان اینجا تبلیغات میکنند. من نمیخواهم در این روز مبارک اسباب افسردگی اشخاص بشوم لکن میخواهم عرض کنم چرا ما آنقدر عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانی این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی اعتنائی ایران، به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید اینقدر غربزده باشیم یا شیطانزده ؟ من هیچ توقع نداشتم از بعضی از این اشخاص، ولو بعضیشان از نظر من پوچند لکن بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند بر آمریکا، فریاد میزنند سر مسؤولین ما. چه شده است؟ شماها چه تان هست؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیر نفسانیات خودتان؟ در یک همچو مسأله مهمی که باید همه شما دست به دست هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم وحدت ما اینطور شده است و در روزی که روز هفته وحدت است چرا شماها میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید دو دستگی ایجا کنید؟ چه شده است شما را ؟ کجا دارید میروید؟ این تذهبون؟ من نمیتوانم آن طوری که میخواهم با شما صحبت کنم و نمیخواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم لکن شما انصاف بدهید در یک همچو وقتی وقت یک همچو اموری است؟ وقت یک همچو تأییدی است از طرف کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟ لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید از لحن «اسرائیل» تندتر است. از لحن خود کاخ نشینان آنجا تندتر است . شما چه شده است اینطور شدید؟ شما که اینطور نبودید؟ من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل ، توجه کنید به دنیا. توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را . گرچه شماها نمیتوانید لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود، شما هی تندرو  و کندرو درست نکنید ، دو دستگی ایجا د نکنید، این خلاف اسلام است و خلاف دیانت است. خلاف انصاف است، نکنید این کارهارا».                 این موضع و برخورد امام با این صراحت و تندی ، بعد آقایان وقتی به قول خودشان سؤال را میخواهند پس بیگرند، این لحن سؤال است در برابر این برآشفتگی جدی امام بزرگوار ، شما را به خدا لحن را ببینید:       «هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی، با سلام . پیرو فرمایشات اخیر حضرت امام امت در روز میلاد حضرت پیغمبر اکرم واظهار پیروی کامل از رهنمودهای حکیمانه مقام رهبری، چون طرح سؤال از وزیر امور خارجه به تصور این بود که طرح مسأله در مجلس به مصلحت انقلاب و در خط رضای امام امت است پس از اطلاع از نظر امام امت و مصلحت ملت، نیازی به سؤال مزبور نمی بینیم»! نیاز به سؤال نمی بینیم! یعنی به این صراحت امام موضع بگیرند و ما به جای اینکه بیائیم از ساحت مقدس امام امت عذب بخواهیم ، پوزش بطلبیم و به جای اینه بیائیم خودمان را نادم و پشیمان و تواب حداقل نشان بدهیم اگر هم نیستیم این برخورد را داریم.     تذکر دادند که ایشان در کمیسیون تحقیق گفته اند که من هیچ کجا نگفته ام که من مخالف دولت هستم یا چه 00 ین نامه فرماندار مرکز حوزه انتخابیه سیرجان و بردسیر است به برادر بزرگوارمان آقای هاشمی رفسنجانی به تاریخ 24/1/67 یعنی امسال (نامه ای را ارائه نمودند) شکایت است از ایشان که در سخنرانی خود گفته اند گرچه مجلس رأی داد، رأی مجلس محترم است ولی بنده به رأی مخالفم افتخار میکنم. این نوع برخوردنماینده-ای است که مدعی است من هرگز نگفته ام که به دولت رأی داده ام باز هم میدهم. این برخورد است که «من به رأی مخالفم افتخار میکنم» آنهم پس از آن برخورد قاطع و روشنی که شما دیدید امام بزرگوار نسبت به دولت برادرمان آقای مهندس موسوی در دوره قبل داشتند. نایب رئیس- وقتتان تمام شده است .هادی غفاری- من خیلی حرف داشتم ولی فقط با اجازه شما یک جمله را میخوانم، در روز جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، قبل از آنکه جلسه علنی تشکیل بشود، آقای هاشمی رفسنجانی آن روزها تذکر فرمودند که این آمار و ارقامی که به صلاح مملکت نیست و گاهی وقتها سری است اینها را به بیرون ندهید، امام ناراحتند و رسماً ابراز فرموده اند این کار را نکنید. همان روز، وقتی که جلسه علنی شد آقای زمانی نماینده وقت بابل آمدند و به مجلس ارقام و آماری را که دل هر مسلمانی را تکان میداد و مأیوس میکرد و بریده میکرد اینجا ارائه دادند ، هی برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی تذکر دادند فیلمش موجود است ، من  خواهش میکنم بیاورند نشان بدهند یا نمایندگان قبل از دادن رأی این فیلم آن روز مجلس را ببینید که چه وضعیتی بود، برادرمان آقای هاشمی رفسنجانی هی تذکر میدادند آقا این کار را نکنید، آقا نگوئید،‌ آبروی کشور را نبرید، هی مرتب میگفتند و آقای زمانی اصلا سرش را بلند نمیکرد وتند و تند آمار را میخواند.       وقتش تمام شد، باز ادامه میداد، باز میگفت. آقای هاشمی فرمودند آقا بس کنید! با تندی ایشان گفتند بس کنید آقا!نایب رئیس- وقت شما دیگر تمام شده است. الویری- این را هم بگوئید که آماری که آقای زمانی میگفتند غلط بود .غفاری- بله، آمارشان هم غلط بود،‌ آقای رئیس اجازه بفرمائید این بحث را تمام کنم.نایب رئیس- نه، قضیه آن وقت خراب میشود. غفاری- من برای احترام به وقت مجلس، بقیه صحبت از همین جا را به برادر دیگری که ثبت نام کرده است عرض میکنم چون نمیخواهم غیر قانونی عمل کرده باشم، والسلام علیکم و رحمه الله.موسوی تبریزی- ادامه بدهید.نایب رئیس- نه، وقتشان تمام شده است. آقای دوزدوزانی میگویند من هم همان مطلب را ادامه خواهم داد، بفرمائید.عباس دوزدوزانی- بسم الله الرحمن الرحیم. مجلس سوم در فضای انقلابی جامعه ما در دلهای عموم امید آفریده است و خاصه محرومان و مستضعفان و کسانی که پیروان امام بوده و هستند و انشاءالله همیشه خواهند بود. پیروانی که نه در حرف و شعار و لفاظی پیروی کرده و میکنند بلکه با تمام صداقت و با همه وجود پیروان امام بوده و هستند  ولو به تمام اتهامات خلاف هم متهم بوده باشند یا متهم شده باشند.        من با تمام دقت و بر اساس احساس مسؤولیت شرعی، اخلاقی، انقلابی ، مکتبی اعتراض کرده ام به صلاحیت آقای حسینی زیدآباید.     و مبتنی بر تجاربی که خودم دقیقاً داشته ام در طول مجلس دوم و وقتی که د رکمیسیون تحقیق هم صحبت میکردم ابا نداشتم از ذکر حقایق، دقیق صحبت کردم و آقای زیدآبادی هم مطالبی را گفتند که در نوار ضبط شده وبعد امر منجر شد به این که نوار ویدئوی همان روزی را که آقای هادی غفاری هم اینجا اشاره کردندو من تفصیلا عرض میکنم در کمیسیون ببنند و بعد مبادرت به دادن رأی بکنند.     من بعضی نکات را اصلا مطرح نمیکنم، بعضی را آقای غفاری گفتند و شاید معترضین دیگر هم بسهم خودشان اشاره بکنند.      در رابطه با سؤال 8 نفر که مطرح شد برادرها ملاحظه فرمودند، من استدعا میکنم حتی الامکان متن آن سؤال از سوی نمایندگان محترم مورد مداقه قرار بگیرد. آن سؤال در 4 بند مطرح شده است، ظاهراً سؤال از وزیر امور خارجه است.      بند اول و دوم سؤال را اگر امروز بکنیم خرج وزارت خارجه در بند اول جدا شده، نظر به اینکه وزارت امور خارجه مجری سیاست خارجی است و خط مشی را مقام معظم رهبری و مجلس شورای اسلامی تعیین میکند. اصلا وزارت خارجه خرجش جدا شده است، مربوط نیست به این مسأله.      در بند دوم با توجه به اینکه مجلس شورای اسلامی اصلا در جریان امر نبوده است. باقی میماند یک مورد و ما اماممان را می شناسیم، حضرت امام در مواردی که خاص ایشان باشد اصلا دأبشان این نیست که برخورد بکنند. در مواردی که قانون باشد ، یک سؤال قانونی حساب شده مفید به حال جامعه و حامی حقوق عامه در جامعه و صلاح نظام و انقلاب باشد امام عتاب نمی فرمایند، دأبشان نیست. اما وقتی که یک امر اساسی و اصیل و ریشه ای و محور نظام ما زیر سؤال میرود آنجا عتاب میفرمایند به همان ترتیبی که برادرمان متن فرمایشات حضرت امام را خواندند و همه هم شیندید.  خوب ، حالا خودشان لابد توضیح خواهند داد که امضای ایشان در زیر آن سؤال به چه صورت بوده است.     من در کمیسیون تحقیق از ایشان سؤال کردم که شما میدانستید سؤال این است و زیر آنرا امضاء کردید؟ ایشان جوابش را به مجلس هم خواهند داد.     من به مسأله آخری که آقای غفاری اشاره کردند میپردازم. روزی در همین مجلس ، در دورة دوم به دنبال بیان آمار و ارقام غلط و ناصحیح و سوژه برای جریانهای ضد انقلاب داخل و خارج پشت این تریبون شده بود حضرت امام به مجلس پیام میدهند که آقایان مراقب باشند، آقایان مسؤول هستند و مسؤولیتشان هم این نیست که سوژه به دست این و آن بدهند با آمار و ارقام غلط، همان فرد، من اسم نمیبرم همان فردی که پیام امام بخاطر صحبتهای او بوده است همان روز به دنبال پیام امام، مجلس متوجه میشود که باز وقت گرفته است که نطق قبل از دستور داشته باشد!      با ایشان مذاکره میشود. تذکر داده میشود که آقا شما امروز یا صحبت نکنید یا مطلب دیگری بگوئید. از آن گونه مسائل را دنبال نکنید ارقام و اقلام شما غلط است ، درست نیست و به نفع نظام وانقلاب نیست. او خوب، کلمه ای میگوید، چون الان اینجا نیست، من دیگر ذکر نمیکنم!     بعد، دنبال آن کلمه اصرار بر سخنرانی میکند. من به سهم خودم احساس مسؤلین کردم، خود بنده آن روز چون طرف قضیه بودم عرض میکنم. به رئیس مجلس عرض کردم که با این پیام صریح حضرت امام اگر این مطالب دنبال بشود مسلماً برای مجلس قابل تحمل نخواهد بود.     در این مجلس به هر حال عناصر مکتبی و پیرو امام ، با سابقه و لاحقه روشن در انقلاب هستند ، اینها این مسائل را نمیتوانند تحمل بکنند.     دو ناطق در آن جلسه صحبت کردند، ناطق سوم ایشان بود که آمد پشت تریبون ، نوار ویدئوی آن سخنرانی هست اول مقدمه ای گفت، اعضای کمیسیون تحقیق آن را دیدند. بعد از سی ، چهل ثانیه باز بهمان مطالب قبلی خود پرداخت بنده نزدیک تریبون نشسته بودم بلند شدم، عرض کردم آقای رئیس، این مطالب به دنبال 20 دقیقه فاصله از پیام صریح امام دارد در این مجلس گفته میشود.   رئیس مجلس فوراً بایشان خطاب کرد، تذکر داده شد که چرا شما این مطالب را میگوئید؟ مگر نمیدانید که اینها خلاف است؟ او اعتنا نکرد وباز ادامه داد.      بنده بلند شدم و مجدداً اعتراض کردم و گفتم حاج آقا هاشمی قابل تحمل نیست. این مطالب صحیح نیست در مجلس شورای اسلامی. اصلا اینها غلط است.       بعد ایشان تذکر دوم دادند. باز با بی اعتنائی سخنران مواجه شدیم. بار سوم من بلند شدم سرپا ایستادم وگفتم حاج آقا هاشمی اگر این اوضاع ادامه پیدا کند من با اجازه شما ایشان را از پشت تریبون به کنار خواهم برد و آقای هاشمی به او پیاپی تذکر میدادند. خوب، عناصری بودند که حالا چون نیستند اسمشان را نمیبرم از گوشه وکنار مجلس بلند شدند که چرا نمیگذارید نماینده مردم حرفش را بزند؟ و آقای زیدآبادی هم تا این مرحله در جرگه همانها بودند.       ناطق وقتی که ادامه داد من آمدم نزدیک تریبون قرار گرفتم و باز به آقای هاشمی عرض کردم حاج آقا! من با اجازه شما ایشان را از پشت تریبون کنار میبرم. او پشت میکروفونها بود آمدم کنارش قرار گرفتم چند بار به او تذکر دادم. همه اینها ضبط شده است، در نوار ویدئو هم هست. گفتم مگر نمی بینید که رئیس مرتب به شما تذکر میدهد و میگوید مجلس متشنج شده؟ مگر قصد دارید که مجلس را به تشنج بکشید؟ این مطالب چیست در اینجا دارید میگوئید؟ در این حال که دستم را بردم به شانه ایشان که با هم بیائیم برویم پائین ، برادر دیگری زودتر از من دست ایشان را گرفت واز پشت سر از پشت تریبون کشید پائین و در همین حال ما فریاد عجیبی بگوشمان رسید. یعنی سراسر مجلس با این فریاد مواجه شد که آی! استبداد، استبداد، استبداد! با جیغ و داد عجیب. من ناگهان متوجه شدم که آقای حسینی زیدآبادی هستند که دم از استبداد میزنند و تلقی  استبداد میکنند از این برخورد. تعجب کردم، رفتم جلوترو به ایشان گفتم که الان شما احساس استبداد میکنید؟ از کی وارد این قضایا شده اید؟ استبداد موقعی که بود و بعضیها جان کندند تا شاخص و محورش را از عرش به حضیض ذلت کشاندند و به مزبله تاریخ انداختندش و اعوان وانصارش را از این مملکت طرد و دفع کردند آنجا چه کردید که حالا دارید دم از این مسأله میزنید؟         تلقی شما از مجلس که پیام رهبرش اینجا خوانده و گفته شده و بدنبالش این حرکت دارد صورت میگیرد، این را استبداد تلقی میکنید؟ این حادثه آن روز بود.     ایشان در کمیسیون فرمودند که نه من فقط نسبت به خود تو تلقی و برخورد استبدادی کردم که واقعاً من نمیدانم چند یک هستم در مجلس که حرکت من حکایت از استبداد مجلس و قوه مقننه بکند.  بدنبال این قضایا و عتاب هائی که در پی آن سؤال بود و برخورد آقایان من جمله ایشان در آستانة انتخابات که عرایضم مستند بود، ایشان میگویند بله من مخالف هستم و رأی مخالف هم داده ام و افتخار هم به این میکنم و مسائل دیگری که «مردم ، آگاه باشید اینها میخوهند من را از شما جدا بکنند و شما را از من!» و گریه حضار. یا «مخالفم و افتخار به مخالفتم میکنم» تکبیر حضار مثلا.    این وضعیتی است که عرض کردم. اگر تلقی آنچنانی و تلقی خط امامی و انقلابی و مکتبی از این مجلس هست، امیدها به این مجلس دوخته شده و توقعات در قبال مجلس سوم ایجاد شده است و من از آنهائی هستم که معتقدم تمام توقعات مردم به حق است و عرض کردم از هر جای دیگری در نظام مردم ناامید بشوند باید امیدشان را به مجلس ببندند و مجلس به تعبیر حضرت امام بالاترین قدرت است. مجمع فضایل ملت است ودر رأس امور است وچهارچوبهای قانون اساسی این حقوق را به مجلس داده است که هم مقنن باشد هم مشرفه باشد و هم کنترل بکند هم تحقیق و تفحص بکند این مجلس مورد توقع و امید مردم است. در این مجلس عناصری باید باشند که وفق مراد و مآل بحق انقلابی، مکتبی مردم حرکت بکنند ، موضع بگیرند و عملکرد داشته باشند ومن فکر میکنم به مجلس باید تصمیم بگیرد که چه کسانی باشند و چه کسانی در مجلس نباشند. والسلام علیکم و رحمه الله.  نایب رئیس- متشکر. آقای مجید انصاری هم صحبت میکنند؟ (منشی: الان بیرون از جلسه هستند) بیرون هستند که هیچ ، عرض کنم که بعضی از نمایندگان تذکر داده بودند که چون شعبه هم این اعتبارنامه را رد کرده است، حق صحبت دارد.     توجه داشته باشند که شعبه دیگر حق صحبت ندارد به این علت که کمیسیون تحقیق هم رد کرده است و گزارش هم داده و معترضین هم صحبت میکنند من توجه میدهم نمایندگان را به مادة (20) آئین نامه داخلی مجلس:      «مادة 20- چنانچه اعتبارنامه نماینده ای از طرف شعبه مورد اعتراض واقع شده و به کمیسیون تحقیق احاله شده باشد، نظر کمیسیون تحقیق در مجلس قرائت میشود. اگر گزارش کمیسیون مبنی بر رد اعتبارنامه باشد مخبر کمیسیون تحقیق ادله رد اعتبارنامه را توضیح میدهد و در صورتیکه گزارش مبنی بر تأیید اعتبارنامه باشد ویا در موعد مقرر گزارش ندهد، مخبر شعبه معترض ادله اعتراض را توضیح میدهد و نماینده مورد اعتراض مطابق مادة 16 دفاع می نماید.»     بنابراین شعبه دیگر نمیتواند صحبت کند چون رد کرده و ادله اش را هم ذکر کرده است. آقای زیدآبادی یکساعت وقت دارند که صحبت بکنند حتماً هم از تمام وقت خود استفاده خواهند کرد ما یک ربع تنفس میدهیم ، بعد ایشان تشریف میآورند و صحبتشان را میفرمایند. جلسه برای تنفس یک ربع تعطیل میشود.    (جلسه ساعت 15/10 به عنوان تنفس تعطیل شد و مجدداً ساعت 50/10 به ریاست آقای مهدی کروبی «نایب رئیس» تشکیل شد.)نایب رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه برای ادامه مذاکرات رسمی است. معترضین صحبتشان تمام شده؟‌اشرفی اصفهانی- من هم جرو معترضین بودم. نایب رئیس- چرا اسمتان را نخوانده اند؟ منشی- ایشان جزو معترضین بوده اند. نایب رئیس- بسیار خوب،آقای اشرفی اصفهانی بفرمائید. اشرفی اصفهانی- بسم الله الرحمن الرحیم.  رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی. قال الله الحکیم فی کتابه. اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم: ان الله یأمرکم ان تؤدواالامانات الی اهلها.      بنده به عنوان یکی از معترضین به نماینده مردم سیرجان آقای حسینی زیدآبادی مطالبی عرض میکنم البته مطالب را برادر عزیزمان آقای غفاری و آقای دوزدوزانی فرمودند اما تا آنجائی که من خودم در جلسه بودم و استماع کردم مطالب این دو برادر آنچنان گویا و رسا نبود وبرای نمایندگان عزیز دورة سوم که در خدمتشان هستیم. مطالب کاملا برای آنها به نظر من جا نیفتاد. اولا ما باید بدانیم که مجلس همانگونه ای که امام عزیزمان فرمودند باید عصارة فضائل ملت را چگونه باید پیدا کنیم  و جویا شویم؟ عصارة فضائل ملت چیست؟ ما باید سراغ خود حضرت امام برویم تا در این رابطه از ایشان سؤال کنیم و سخنانی که ایشان در رابطه با جریان سؤالی که چند نفر از نمایندگان دورة دوم از وزیر محترم خارجه کردند (اصحاب ثمانیه) آن سؤالی که آقایان کردند، سؤال چه بود؟ و چه مسأله ای را میخواستند جویا بشوند؟ یک مسأله ای که فوق العاده اهمیت داشت، مسأله ای که تا پیش از دو ماه رادیوهای بیگانه در باره آن گفتگو داشتند، تحلیل داشتند و در رأس مسائل رادیوهای بیگانه قرار گرفته بود. یک جریانی که میخواستند نظام را زیر سؤال قرار بدهند. آن هم رهبر انقلاب امام امت در سخنانشان ، شما عزیزان به یاد دارید جملاتی که امام بعد از سؤال این چند نفر که از وزیر امور خارجه کردند، جلمات امام گویای چه مسائل است؟ و فضائل ملت چگونه باید شناسائی بشود و معرفی بشود؟ امام عزیز فرمودند: «لحن شما که به مجلس دادید از لحن آمریکا و اسرائیل بدتر است» می بینیم دنبال این سخن امام ، که همآهنگ با صدای آمریکا و صدای اسرائیل از درون مجلس سال میشود و جویا میشود، مسأله ای که برای نظام و برای ا نقلاب بسیار سنگین ودشوار خواهد بود و میخواهند لکه ننگی را بر دامن انقلاب ما بنشانند.     آقای حسینی زیدآبادی در سخنانشان که عیناً از یکی از نوارهایشان پیاده شده در ارتباط با این جملة حضرت امام ، این جملات را بیان میکنند، ایشان میگویند که : «اینها که یا حسین میکشند ، اینها که یا زهرا میکشند اینها را که ما نرفته ایم از آمریکا اینجا بیاوریم (درست،دقیقاً خوب دقت داشته باشید با سخنان امام) حسینی (یعنی خودشان) اسرائیلی است؟ من اینها را از اسرائیل آورده ام؟».       درست ، دقیقاً در پاسخ به سخن امام هست که امام فرمودند «لحن شما از لحن آمریکا واسرائیل بدتر است ». ایشان اینجا امام را در واقع خطاب قرار میدهد و میگوید اینها که یا حسین میکشند ، اینها از اسرائیل آمده اند. این چه ارتباطی با مسأله شما دارد؟‌اینها که یا حسین مشکند، اینها با اعتقاد به حسین و زهرا، یا حسین ویا زهرا میکشندو فریاد سر میدهند. چه ارتباطی به این دارد که اینها را به خودت ربطش بدهی؟ و خودت را حسین گونه معرفی کنی؟ و مردمی که یاحسین میگویند اینها را به عنوان اسرائیلی یا آمریکائی تلقی کنی که بگویی آیا مقصود از اینکه امام فرمودند لحن اینها از اسرائیل یا از آمریکایی تلقی کنی که بگویی آیا مقصود از اینکه امام فرموند لحن اینها از اسرائیل یا از آمریکا بدتر است، مسأله را ارتباط به او بدهی. این دقیقاً معلوم است که امام را خطاب قرار داده است. زیرا امام به شخصه در ارتباط با آن سؤال خطاب به اینها کردندو فرمودند آنها که این سؤال را کرده اند اینها پوچند، بعضیشان که من میشناسم اینها افراد پوچی هستند . ایشان با آن وضعیتی که در سیرجان داشتند. مردمی را که ایمان به خدا دارند، ایمان به انقلاب دارند از صداقت آنها ، از سادگی آنها سوءاستفاده میکند، بهره برداری میکند به نفع خودش و مسأله شخص خودش را مطرح میکند تا جائی که خودش را به عنوان یک «مدرس» در سیرجان تلقی میکند که : «من مدرس زمان هستم» . و آن کلمة استبداد، استبدادی که در مجلس با صدای بلند فریاد سر میدهد و خوشبختانه فیلمش هم ضبط شده و برادرها میتوانند آن فیلم را از نزدیک ببنند که ایشان چندین نوبت بلند میشوند وفریاد استبداد، استبداد، را بلند میکنند.     ایشان در سخنرانیهایشان در سیرجان به وسیله عواملی که در کار داشتند شعار «حسینی سیرجانی ، مدرس زمانی» مسأله مدرس را و اینکه ایشان در مجلس کلمات استبداد، استبداد را بلند میکند و فریاد سر میدهد، میخواهد مسأله زمان رضاخان را مطرح کند و مجلس حاضر را با مجلس زمان رضاخان و خودش را هم مدرس و با استبداد زمان رضاخان مقایسه کند. بنابراین من خیال میکنم مسأله کاملا روشن هست. از اینکه ایشان در سیرجان رأی آرودند یک عده از افرادی که بنا به گفته بسیاری از نمایندگان استان کرمان افراد قاچاقچی و افراد فرصت طلب، افراد شناخته شده اینها برای ایشان تلاش کردند، فعالیت کردند. و علیرغم اینکه آن هشت نفری که سؤال کردند آن جریان مک فارلین را ، به خودشان اجازه ندادند حتی در هیچ مجمعی حاضر بشوند ایشان در بین آن هشت نفر خودش را کاندیدا میکند و یک رأی هم جمع میکند و میخواهد اینجا به دهان همة ملت ایران و مجلس سوم بزند که علیرغم این مسائل من رأی آوردم وبه مجلس آمد. بنابراین ، این شما هستید که باید مسأله عصاره فضائل را  سخنان امام را در رابطه با جریان مک فارلین که بحمدالله همة شما از افراد صاحب نظر وافراد تحلیل گر هستید و کاملا از جریان مک فارلین مطلع هستید، میتوانید انشاءالله نسبت به این مسأله تصمیم گیری کنید واگر چنانچه این مسائل حقیقت و واقعیتش بر شما کاملا رسیده شد و به حقیقت این مسائل پی بردید، میتوانید تصمیم گیری کنید و بالاخره در ارتباط با  پروندة صلاحیت اخلاقی ایشان رأی مثبت و یا رأی مخفی بدهید. من به عنوان معترض لازم دیدم که چند جمله عرض کنم. و در ارتباط با کارشکنی ایشان با دولت مورد تأیید حضرت امام که ایشان در سخنانشان گفته اند که امام آقای مهندس موسوی را تعیین نکرده اند تا اینکه بر ما تکلیف بشود، بلکه ایشان آقای مهندس موسوی را تأیید کرده اند و ما اختیار داشتیم که رأی مخالف بدهیم. و ایشان جزو همان افرادی بودند که رأی مخالف به آقای مهندس موسوی دادند (نایب رئیس: وقتتان هم رو به اتمام است) من معذرت میخواهیم از اینکه وقت عزیز مجلس را گرفتم انشاءالله امیدواریم که موفق و مؤید باشید. نایب رئیس- آقای حسینی بفرمائید. سید احمد حسینی زیدآبادی- بسم الله الرحمن الرحیم. خداوندا من به خاطر جلوگیری از اختلاف در میان امت و به خاطر مصلحت دین تو و به خاطر امت حزب الله تشخیص دادم سکوت کنم والتزام خودم را نسبت به ولی فقیه رهبر کبیر انقلاب ثابت کنم. ایشان دستور دادند، امر فرمودند که در رابطه با سؤال، سؤال از وزیر امور خارجه نسبت به قضیه مک فارلین ، این قضیه باید مسکوت بماند. ما باید ساکت باشیم، مصلحت انقلاب نیست، مصلحت ملت نیست . ما سیلی امام را به عنوان مبارک و میمون برخود پذیرفتیم وتسلیم امر ایشان بوده ایم وهستیم وخواهیم بود.     اما نکته ای را که امروز مجبور شده ام صحبت کنم خدایا تو شاهدی به خاطر این است که دیگران مرا به اینجا کشانیده اند. هنوز نمیخواستم صحبت کنم، نمیخواستم انتقام بگیرم بیش از سیصد جلسه در سیرجان علیه بنده مصلحت شده، سمینارهای مختلف ، جلسات مختلف، مسائل مختلف، تا حدی که در سیرجان شایع کرده اند ایشان مسلمان نیست ونماز نمیخواند. اگر بنده در سیرجان دفاعی کرده ام و چیزی گفته ام در مقابل آن خطی است که برای انهدام بنده در سیرجان بیش از سیصد صحبت کرده است. لکن بنده یکی دو تا ، سه تا صحبت شاید کرده باشم. اگر این هم حقم نبوده بفرمائید تا آخر عمر، اماما! رهبر کبیر انقلاب! اگر شما بفرمائید تا آخر عمر سکوت کنم سکوت خواهم کرد. اما جملاتی که آقایان گفته اند بنده در مقابل شما گفته ام ، آی خدای لایزال، ای کسانی که عالم به ضمائر انسانهائی ، در روز قیامت از تواحقاق حق خواهم کرد و حقم را باید بستانی.      کسی که در سالهای خفقان، آن سالهایی که بسیاری از کسانی که امروز به عنوان انقلابی در میدانهای سیاسی هستندو شرکت میکنند، نبودند. شما بروید و بررسی کنید وسؤال کنید و تحقیق کنید ببینید در سال 50 و 51 وقتی سرگرد رنجبر رئیس شهربانی سیرجان در داخل شهربانی سیرجان به امام بزرگوار جسارت میکند بنده با چه قدرتی به فضل خدا توانستم یقة سرگرد رنجبر را بگیرم و با صراحت از امام دفاع کنم. بنده ضد  امام هستم؟ بنده التزام به ولایت فقیه ندارم؟ در آن زمانی که بسیاری از روحانیون در بالای منابر جرأت نمیکردند اسم امام را ببرند بنده در شهربانی یقه سرگرد رنجبر را گرفته ام و مردم قهرمان سیرجان، مردم متدین، مردم مذهبی افتخارات گذشته خود را به یاد آورده است و به بنده رأی داده. به خاطر اینکه بنده طرفدار امام بوده ام، التزام به ولایت فقیه داشته ام . چرا طوری صحبت میکنید کان بنده امروز به میدان آمده ام؟ چرا نمی گوئید با پول کم شهریه اش رسالة امام و حکومت اسلامی را میگرفته و جانی پخش میکرده؟ دوستانم، فرهنگیان عزیز، همکلاسیان عزیزم در سیرجان هستند و تأیید میکنند چرا نگفتید درسال 45 وقتی که یک شاگرد دبیرستانی است آنجا در دبیرستان «بدر» سیرجان از امام دفاع میکند و حمایت میکند؟ چرا اینها را نگفتید؟ انصاف برای ما خوب است، آخر قیامتی است اگر هم قرار شده در مملکت خط بازی باشد، خط کشی باشد ، طیف بندی و جناح بندی باشد، آخر یک ذره انصاف هم در بین ما باشد دیگر. بگوئید سال 45 در دبیرستان بدر دارد از امام دفاع میکند و همکلاسهایش هستند، معلمهایش هستند. اکنون بیش از 95 درصد از فرهنگیان سیرجان با بنده هستند. این را شما بروید و بررسی بکنید. آیا آنها نستجیر بالله به خاطر اینکه بنده ضد امامم به بنده رأی داده اند؟ این چه حرفی است شما میزنید؟ آخر این بسیار شیوة زشت وزننده ای است که بیائید بنده را در مقابل امام قرار بدهید شما دارید به امام جسارت میکنید. مگر بنده فقیهی هستم ، مگر بنده آنجا به مردم گفتم بابا! این شعار مدرس را ندهید ، شاگرد مدرس هم نیستم. چرا درست نمیخوانید؟ چرا درست قضاوت نمیکنید؟ چرا نور را درست پیاده نمیکنند؟ آخر این نوار فردای قیامت میآید دنیا برود مهم نیست من در دنیا اگر نتوانم حقم را بگیرم معذورم. من به خاطر امام سکوت کرده ام وساکتم، اما در قیامت بدانید مظلوم منفجر میشود ، بدانید انسان خاموش در قیامت ساکت نیست و خاموش نیست. حقش را می ستاند. آنجا دادگاه الهی است، آنجا محکمه ای است که نمیشود با شعار از کنار قضیه گذشت. خوب بود دوستان مسائل رادقیق پیاده میکردندو دقیق میگفتند. بنده صریحاً گفته ام من مدرس که نیستم شاگرد مدرس هم به حساب نمی آیم. اینها شعار است که مردم میدهند. این را در حضور خود مردم گفتم. گفتم این که شما دارید میدهید یک شعار است. بنده شاگرد مدرس هم نیستم. بعد بنده گفته ام مدرسم در مقابل امام؟ نستجیربالله ، پناه به خدا میبرم! قرآن عزیز تو نیز مظلوم بوده ای و گاه گاهی صحبتهای تو، کلمات تو، ای خدای مهربان، آیات  الهی تو را تفسیر به رأی کرده اند، برای اینکه افکار خودشان را ثابت کنند، آیات الهی را تحریف کرده اند. برای اینکه افکار خودشان را ثابت کنند، علی مظلوم را در تاریخ آمده اند بالای منابر، در جلسات مختلف علیه او مسائلی را به راه انداختند. این تحریف برای تضعیف شخصیتها، این تحریف آیات به خاطر اینکه تفسیر خودشان و راه خودشان را ثابت بکنند، این خلاف است و این خلافی است که در تاریخ تکرار شده وادامه داشته است.     اما راجع به سؤال از وزیر امور خارجه ، شما انصاف بدهید. امام رهبر انقلاب است، پدر همه است، مولای همه است، ولی فقیه است دستورش، فرمانش، نظرش ، فوق قانون و فوق همه چیز است، امام فوق قانون اساسی است. چرا این جمله را نگفتید که بنده در شب تولد فاطمه زهرا سلام الله علیها به مردم چنین گفتم، چرا این را نگفتید؟ چه گفتم؟ گفتم: ملت سیرجان عقیده ام این است (همان عقیده ای که در زمان گذشته و زمان شاه اعلام داشته ام) در زمان غیبت ولی عصر (عج) هیچ کس لیاقت حکومت بر انسانها را در هیچ جای از زمین ندارد مگر آن کسی که نائبی باشد از امام زمان. و در زمان غیبت، نائب امام زمان است که باید حکومت اسلامی را در زمین گسترش بدهد. چرا این را نگفتید که بنده گفته ام؟ امام باید حکومت اسلامی را در جهان گسترش بدهد. و این تکلیف امام است، این حاکمیت اسلام است. خوب، در رابطه با سؤال چه گفتم؟ گفتم مردم سیرجان! عزیزان ، برادران و خواهران! ما سؤال کردیم، امام همانند حضرت خضرسلام الله علیه (این را شما نگفتید!) مصلحت دید کشتی را سوراخ کند ولو اینکه دیگران این مصلحت را درک نکنند و نفهمند، اما باید تسلیم نظر امام باشند، اما باید در خدمت امام باشند، لکن یک جمله را توجه کنید عزیزان و همکاران و برادران و خواهران وهمه مسؤولین جمهوری اسلامی!       در روز 25 آبان 65 وقتی که ما این سؤال را ما به مجلس دادیم آیا همکاران عزیز، معترضین، مخالفین عالم به فساد نسبت به این سؤال بودند یا نبودند؟ اگر عالم به فساد بودند چرا در همان روز یکشنبه 25 آبان 65 نیامدند ما را امر به معروف کنند، نیامدند ما را نهی از منکر بکنند؟ اگر عالم به فساد نبودند پس چرا مذمت میکنند؟ و اگر عالم به فساد بودند چرا نهی از منکر نکردند؟ شاید ما می پذیرفتیم. در یک جلسة برادرانه می نشستید اینجا با ما صحبت میکردید شاید ما می پذیرفتیم. و اگر کارها را در آن لحظه ، در آن ساعت صحیح میدانستید، شرعی میدانستید ، قانونی میدانستید، پس چرا بعد از فرمایش امام که همة ما علم پیدا کردیم به نظر مبارک ایشان و تسلیم شدیم، دیگر جای دعوی و اختلاف برای چه؟ جای تشنج و درگیری برای چه؟ آیا اختلاف افکندن در بین امت گناه نیست؟ اگر به عوض طومارها ،اعلامیه ها، روزنامه ها، رسانه های سرتاسر مملکت که اختلاف افکندید، اگر به جای این قضیه میگفتید بابا! اینها هم مسلمانند، یک قضیه ای بود حضرت امام فرمود واینها قبول کردند، تمام شد. این بهتر نبود؟ این به نفع اتحاد جامعه نبود؟ این برای انقلاب بهتر نبود؟ تا بروند تشنج بیافرینند بگویند اینها مقابل امام اند، آخر ما که هستیم که بخواهیم مقابل امام بایستیم؟ این چه حرفی است که شما میزنید؟ این جسارت به امام است شما تاریخ را ببینید! (بعضی تصورات ذهنی را من مجبورم فاکتور بگیرم از بسیاری از صحبتها) ببینید! در 25 آبان 65 ما سؤال کردیم . امام امت در 29 آبان صحبت فرمودند. خوب، ما علم غیب که نداشتیم از نظر حضرت امام. روزی هم که اقدام کردیم برطبق اصل 88 قانون اساسی که اجازه میدهد نمایندگان در هر مسأله ای میتوانند از وزیر مسؤول سؤال بکنند، ما سؤال کرده بودیم. و در آن روز ، کار ما شرعی بوده، قانونی بوده، صحیح بوده، هیچ اشکالی هم نداشته است ما از نظر امام اگر اطلاع داشتیم، اگر آقایان معترضین آمده بودند نظر امام را به ما میگفتند که امام راضی نیست سؤال بکنید، و ما سؤال میکردیم اشکال وارد است. خلخالی- اگر نظر امام تذکر بود مطلب را به خود شما میگفت.نایب رئیس- اجازه بدهید. آقای خلخالی اجازه بده. حسینی زیدآبادی- آقا! در 25 آبان، مسلمانها! در 25 آبان که ما علم غیب نداشتیم. ما در 25 آبان داریم قضاوت میکنیم، قبل ازصحبت امام است . امام در 29 آبان 65 صحبت فرمودند. صحبت امام بالای سر ما. صحبت امام که مشخص است. ما هم عکس العمل نشان دادیم.      ما 25 آبان هیچ علم غیبی نداشتیم و هیچ کس به ما چیزی نگفته بود، ما این کار را انجام دادیم طبق ا صل 88 قانون اساسی ، 29 آبان امام صحبت فرمودند، 29 آبان روز پنجشنبه است بعد از پنجشنبه، جمعه مجلس تعطیل است بعد از جمعه، شنبه مجلس تعطیل است. یکشنبه ما آمدیم به خاطر اطاعت فرمایش امام و گوش کردن فرمایش ایشان، نامه ای به مجلس نوشتیم وقضیه تمام شد، این التزام ما را به ولایت فقیه میرساند. به محض اینکه نظر ایشان برای ما روشن شد ما آمدیم تسلیم نظر ایشان شدیم. این چه حرفی است که ایشان میگویند میخواستندمخالفت با امام بکنند؟ من یک مثالی دیگر برای شما میزنم شما دقت کنید عزیزان ببینید آخر این قضاوتها تا چه اندازه میتواند صحیح باشد ؟ ما یک تذکر دادیم به مجلس، این تذکر، یک تذکر مهمی هم نبود. هیأت رئیسه تشخیص داد که این تذکر را باید برگرداند تذکر چیست؟ راجع به (دقت کنید) 179 میلیون دلار، یک شرکت آمریکائی آمده بود علیه ایران و علیه جمهوری اسلامی ایران ادعا کرده بود . عده ای از دوستان آمدند و نامه ای نوشته شد، تذکری نوشته شد دادیم خدمت هیأت رئیسه گفتیم این تذکر را به آقای نخست وزیر و وزیر نفت تذکر بدهند. آقای حسینی برمایی که قبلا عضو هیأت رئیسه بودند تشریف آوردند و فرمودند که بابا! آقای هاشمی فرموند این تذکر صلاح نیست خوانده شود، شما این تذکر را راضی باشید که اعلام نشود. گفتیم بسیار خوب، اگر آقای رئیس صلاح نمیدانند این تذکر اعلام بشود خوب اعلام نکنند. اینجا هم آمده: «توضیح اینکه این تذکر قانونی چون در جلسه روز سه شنبه مورخ 28/3/64 رسماً اعلام نشد بدین وسیله به نظر نمایندگان محترم میرسد.» تذکر ، را برگرداندند، خوب، هیأت رئیسه محترم اگر سؤال ما مفسده ای داشت (آن سؤال را نسبت به این تذکر شما مقایسه بکنید) خوب، این را برگرداندند آن را هم برمی گرداندند. مگر ما گفتیم برنگردانند؟ هیأت رئیسه تشخیص میداد، میبایست برگردانند. ما قبول نمی کردیم؟ ما ایستادگی میکردیم؟ ما مقاومت میکردیم؟ این تذکر قانونی بوده، خودشان نوشته اند این تذکر قانونی را ما برگرداندیم. اگر صحبت امام باشد ، صحبت امام عرض کردم بعد از اقدام ما بوده. بله، اگر حضرت امام نظرشان را اعلام فرموده بودند و بعد از نظر ایشان ما میخواستیم مقاومت بکنیم در اینجا اشکال شرعی داشت و جای شک و شبهه ای هم نیست. در آن روز 25 آبان نیز بنده خودم سؤال را خدمت شخص آقای کروبی دادم و ایشان جلسه را اداره میکردند واز این جهت سؤال را به دست شخص ایشان دادم که اگر نظری دارند نظرشان را به ما اعلام بکنند. خوب، نظری هم اعلام کردند. اگر خلاف شرع بود، اگر خلاف قانون بود که هیأت رئیسه اعلام نمیکرد. درست 29 آبان امام فرمودند ، سیلی امام بالای سر ما و مبارک. برای همه  مبارک. بابا! اگر یک پدر، اگر یک استاد، اگر یک مرجع تقلید،‌اگر یک رهبر مصلحت دید بچه اش را ادب کند، مصلحت دید شاگردش را ادب بکند، (من این سؤال را میکنم از وجدانهای بیدار، و این سؤال را میکنم در فردای قیامت) اگر رهبر انقلاب مصلحت دید به عنوان استاد، به عنوان رهبر یک سیلی به ما بزند آیا کدام شرع و منطق وقانون و ملیت اجازه میدهد بقیه شاگردها بریزند توی سر آن شاگرد وبخواهند حیثیت او را به باد بدهند و او را لگدمال کنند، این منطقی است؟ این شرعی است؟ امام زد، بالای سر ما ، دستش هم درد نکند، خدا خیرش هم بدهد. مصلحت انقلاب را دیده است، مصلحت کشور را دیده. این رهبری انقلاب همین است، رهبر کشور همین است، آیا بر دیگران جایز بود این قدر هتاکی کنند؟ اینقدر جسارت کنند؟ این که میگویند اسرائیلی ، در ده بلورد سیرجان یک بندة خدائی بالای منبر رفته و آنجا اعلام کرده که این حسینی اسرائیلی است. بنده اگر سیرجان جمله ای را گفتم در مقابل آن همه سخنرانیها و آن همه اهانتها گفتم، نه در مقابل امام. شرم کنند و این نسبتها را ندهند. لااقل تصور بکنند که قیامتی هم توی کاره. این بازیها یعنی چه؟ خط بازی هم اگر قرار است باشد، باشد دیگر با این شدت و حدت؟ التزام به ولایت فقیه. اماما! رهبر عزیز، بنده تصمیم داشتم راجع به اعتبارنامه آقای فخرالدین حجازی اعتراض بکنم لکن به خاطر فرمایش شما، به خاطر دستور شما به خاطر نظر مبارکتان که در روز هفتم خرداد در مجلس توسط فرزند بزرگوارتان اعلام شد که ر اعتبارنامه ها این دخالتها نشود بنده اصلا اعتراض نکردم. این التزام بنده به ولایت فقیه است، این التزام بنده به اسلام است. همین آقای هادی غفاری که اعتراض میکند خودش شاهد است در جلو آقای فاضل هرندی دستش را روی میز آقای فاضل هرندی گذاشته بود. آقای عربی نمایندة کاشمر هم آن جا بود، چندین فحش و جسارت واهانت به من کرد. آقای فاضل هرندی! شهادت بده آیا بنده یک کلمه جواب دادم؟ بنده به اسلام ملتزمم، بنده ملتزمم به قانون ، بنده طرفدار وحدتم، طرفدار اتحادم، والا اگر میخواستم از خودم دفاع کنم جواب فحشهای ایشان را میتوانستم بدهم واین حق شرعی بنده بود. بنده از این حق صرفنظر کردم. نمایندگان محترم، خدای لایزال میدانی در پرونده انتخاباتی آقای اشرفی در دوره دوم جملاتی بود ، مسائلی بود من آن مسائل را در شعبه دیدم، بررسی کردم لکن (نمایندگان دقت کنید)ظرف 4 سال یک کلمه از این حملات را که در اعتبارنامه ایشان بود به احدی نگفتم000رحمتی- آقای کروبی! این حرفها ایجاد شک و تردید میکند ، حرف از خودش بزند. هادی غفاری- این الان مردم را ملکوک میکند اینجوری.حسینی زیدآبادی – دارم از خودم حرف میزنم، دارم التزام خودم را به اسلام میگویم. نایب رئیس- آقای حسینی گش کنید من یک نکته را بگویم، اسم بردن مشکل به وجود میآورد. الان شما از بنده واز هیأت رئیسه اسم بردید در حالیکه خود من اینجا مسأله دارم و چیزی هم نوشتم و خدمتان دادم که جواب بدهید. اسم نبرید. (همهمه نمایندگان). عبدالعلی زاده – ایشان بگویند چرا به دولت رأی ندادند اگر ملتزم به فرمان امامند؟ امام که کتباً نوشتند به دولت رأی بدهید. نایب رئیس- آقایان خواهش میکنم ساکت باشید. مطلب را کلی بگوئید اسم بردن هم خودتان میدانید که مشکلات دارد. حسینی – مطلب روشن است، میگویند ایشان ملتزم به اسلام نیست، ملتزم به نظام جمهوری اسلامی نیست. ملتزم به قانون اساسی نیست. میخواهم بگویم چه کسانی اختلاف می اندازند و چه کسانی طرفدار وحدتند. ملک آسا- مظلوم نمائی خوب میکنی و لی حدی دارد. اشرفی اصلهانی- با این جوسازیها شما رأی نمی آورید. نایب رئیس- آقای اشرفی00حسینی – رأی نیاورم آقای اشرفی، رأی نیاورم. من آمده ام و دارم دفاع خودم را میکنم، شما همه حرفهایتان را گفتید. نایب رئیس- آقای حسینی شما صحبتتان را بفرمائید. آقای اشرفی بفرمائید بنشینید(زنگ نایب رئیس). اشرفی- بنده باید از خودم دفاع کنم، روضه خوانی که اینجا نیست. حسینی – راجع به مسائلی که در رابطه با مردم سیرجان وانتخابات بحث میکنند خیال میکنند ما رفته ایم و کلاه سر مردم گذاشته ایم و از مردم رأی گرفته ایم این توهین به مردم است، این توهین به روحانیت یک شهر است. در آن جا همة روحانیت از بنده دفاع کرده اند. یعنی روحانیت یک شهر همه شان ضد امامند؟ نستجیربالله ، همه ضد انقلابند؟ این صحیح است؟ این را شما ببینید، هم در دور دوم، هم در دور سوم روحانیون آمده اند بنده را نامزد کرده اند. روحانیون منطقه ، مردم منطقه. شما نماینده اولتان در مجلس با 14 هزار رأی به مجلس آمده. بسیار خوب، مردم شرکت کرده اند ، اما بنده طوری با مردم رفتار کرده ام، البته مردم سیرجان از بچگی من را میشناسند، از زمان طفولیت من را میشناسند، زمان دبستان و دبیرستان من را میشناسند، زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب ممن را میشناسند. در دور دوم با دور اول شما حساب بکنید بنده با بیش از 45000 رأی میآیم به مجلس، یعنی مردم توجه نداشتند؟ بنده در آنجا امام جمعه مردم  بودم، بنده در آن جا مردم را دعوت به تقوی واتحاد کردم، مردم میدیدند من بارها از حقم صرفنظر کردم، بارها مسائل را تحمل کردم به خاطر اسلام. حالا بیایند و من را عامل تشنج قرار بدهند؟ بیش از 300 سخنرانی، سمینار، جلسه علیه بنده در جاهای مختلف شهر ودهات، آنها طرفدار وحدت بودند؟ ما اگر دفاع نکردیم ما طرفدار اختلافیم؟ ما مخالف نظامیم؟ چون که از حقمان دفاع نتوانستیم بکنیم؟ خوب دو تا جمله گاهی دفاع شده. در دور سوم ببینید روحانیت سیرجان چه نوشتند؟ حالا القابش را دیگر صحیح نیست که بخوانم نوشته اند که : سید احمد حسینی را که فردی شناخته شده، با توقی با صداقت و شجاع و دارای تجربه چندساله نمایندگی و معتقد به ظام مقدس جمهوری اسلامی و در خط ولایت فقیه و رهبری میباشد به عنوان کاندیدای اصلح انتخاب و معرفی مینماید. این شورای روحانیت سیرجان است. یعنی این روحانیت تشخیص نمیدهند؟ بنده راکه امام جمعه شان بوده ام نمی شناسند؟ در بینشان بوده ام، قبل و بعد از انقلاب، حالا چهار تا آدم بیایند این طرف و آنطرف فقط شابعه پخش کنند، این صحیح است؟ این وجدانی است؟ اینکارها منطقی است؟       راجع به خود سؤال «مک فارلین» این جا شورای نگهبان نظر داده، این نظر شورای محترم نگهبان است که فرموده اند : با توجه به مادة 30 و 32 قانون انتخابات و ملاحظه فرمایشات حضرت امام مدظله العالی در مورد سؤال 8 نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد مک فارلین و با عنایت به نامه این 8 نفر که به ریاست محترم مجلس شورای اسلامی مرقوم داشته اند سلب صلاحیت کاندیداتوری مناط قانونی ندارد. اصلا گفته این اشکال قانونی ندارد که بخواهند اینقدر ایراد بگیرند این صحیح نیست. چون که بعد از آن ما فوراً التزام خودمان را نشان دادیم.      در رابطه با این مسائلی که میفرمایند در سیرجان گفته، مخالفت با دولت گفته من رأی مخالف داده ام، این حرف دروغ است. نوار را ببینید، نوار را بیاورید، نوار را پیاده کنید. آقا بنده این را گفتم، اسامی را پخش کرده اند در بین اسامی اسم بنده را هم نوشته اند که اینها جزو مخالفین هستند که مخالف رأی داده اند. درست است، بنده به مردم گفته ام باباجون که نظام خواسته این اسامی مخفی باشد و مصلحت بوده که این رأی مخفی باشد اصلا هیچکس نمیتواند این را علتی کند که کی رأی مخالف داده وکی رأی موافق داده ، این نمیشود مشخص باشد. امکان دارد آن روز یکعده خودشان رأی مخالف داده باشند و بعداً هم موافق شده باشند، یا امکان دارد موافق بودند بعداً مخالف شده باشند. این دلیلی ندارد واین حرف حسابی نیست. این صحیح نیست ، امکان دارد در بین اینها کسانی باشند که حقشان ضایع شده000 این شیوه، شیوة صحیحی نیست. و اما این که میگویند گفته افتخار میکنم که به دولت رأی مخالف داده ام. دروغ است دروغ است . هم در دنیا و هم در محکمة وجدان و هم در قیامت باید ثابت بکنند. بنده کجا گفته ام رأی مخالف به دولت و نخست وزیر داده ام وافتخار میکنم؟ بنده گفته ام هر کس بخواهد این را افشاء بکند گناه است ، خلاف است، چون که نظام این را مخفی خواسته بعد خودم میآیم افشاء میکنم؟     خوب حالا بر فرض، سلمنا که این حرف شما درست باشد. بنده آمده ام به مردم گفته ام رأی مخالف میدهم و افتخار هم میکنم و مردم هم به من رأی میدهند دیگر؟ خوب این مردم که همه طرفدار امامند. اینها ، همین خانواده شهداء هستند. یکی از این طلبه ها که به بنده رأی داده و عضو شورای روحانیت است، ایشان هم برادرش شهید شده، هم پدرش شهید شده، هم اخوی اش در مکه مجروح  و صدوم شده، هم خودش چندین بار مصدوم شده. خوب این طور طلبه ای ، پدر شهید، برادر شهید، خودش با سابقه ، خودش مصدوم ایشان می آید مثلا من را انتخاب میکند و حرف امام را زیر پایش میگذارد؟! آخر این جور است؟ آخر در دور سوم بیش از 85000 نفر که در انتخابات شرکت میکنند، بیش از 53000 نفرشان به بنده رأی داده اند، این بیش از 53000 نفر 51000 آن از خود سیرجان بوده (بیش از 51000 آن) جونکه از بچگی بنده را میشناسند بلی، اگر کسانی بروند آن جا و شایعه پخش کنند که ایشان نماز نمیخواند خوب مسلم است، امکان دارد، مردم هم که میدانند من امام جمعه شان بوده ام واز گذشته ام خبر دارند خوب، یک عکس العملی نشان میدهند . این را که دیگر بنده مقصر نیستم .شایعات پخش نکنند، ناراحتی به وجود نیاورند تا مسأله ای به وجود نیاید.    این که میگویند آقای فرماندار اعلام کرده بلی، آقای فرماندار چون که نمیخواسته بنده رأی بیاورم و رأی آورده ام مسلماً خیلی چیزها خواهند نوشت . شما ببینید بنده ای که در آنجا همه روحانیت از سالهای گذشته ، سالهای طاغوت بنده را قبول داشتند وتا الان قبول دارند و آینده هم قبول دارند چون که میدانند بنده خلافی نکرده ام، چون که میدانند معتقد به امام بوده م، چون که میدانند در سالهای خفقان که کسی جرأت نمیکرد اسم امام را ببرد با تجلیل از امام دفاع کرده ام و بعد از ا ین قضیه عمل حضرت امام را تشبیه به حضرت خضر کردم، نوشته: با تجه به این که نامبرده در حال حاضر محور مناسبی برای انسجا و تجمع از سوی مردودین و منحرفین از انقلاب و امثالهم و نیز، در جهت خلاف مصالح نظام جمهوری اسلامی تشخیص داده شده که عملا هم مورد کاربرد قرار گرفته و این خود به منزلة گامی است به سوی تضعیف نظام جمهوری اسلامی و تقویت خطوط ضد انقلابی و ضد ولایت. یعنی همه روحانیون منحرفند که بند ه محور آنها شده ام؟‌یعنی همه مردم منحرفند که بنده محور آنها شده ام؟ خوب چطور میشود 53000 نفر از مردم در نطقه که به من رأی میدهند همه شان باید قاچاقچی بشوند. اما به دیگران رأی بدهند همه حزب اللهی میشوند؟ آخر این تناقض راشما جواب بدهید. اگر به فلان آقا در فلان شهر رأی بدهند آقا حزب الله رأی داده،‌خانوادة شهداءرأی داده اند، مسلمانها رأی داده اند، مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولایت فقیه، اما اگر در سیرجان بیایند رأی بدهند همه منحرفینند؟‌همه مردودینند؟ همه قاچاقچی ها هستند؟ این توهین به مردم نیست؟ شما ببینید بنده چه جوری با مردم رفتار کرده ام  که رأی 14000 آنها در مجلس اول میشود 45000 در مجلس دوم و همین رأی در مجلس سوم میشود 53000 یعنی مردم من را بی تقوی میدانستند و رأی دادند؟ این توهین به مدرم است. این مردمی که امام میفرمایند: ما هر چه داریم از این مردم داریم. شمااطلاعایه هائی که بنده داده ام، این اطلاعیه ها راببینید بنده با چه مشکلی بامردم برخورد کرده-ام؟ چون که نمیخواهم تمام مسائل را بازگو کنم،‌اگر بخواهم تمام مسائل را بازگو کنم خوب وقتی خیلی زیاد گرفته میشود، بنده در آن جا اعلام کرده ام: 1-   هر گونه بی نظمی و ارتکاب عمل خلاف قاون و اغتشاش در جریان انتخابات را تضعیف قانون تلقی کرده وآن را شدیداً محکوم میکنیم. 2-   پاره کردن عکس وپوستر واهانت به کاندیداهای محترم را عملی خلاف موازین قانونی وانسانی میدانیم و رعایت احترام و حفظ شخصیت آنان را بر همگان توصیه میکنیم. 3-      هر گونه سوء استفاده از امکانات دولتی و بیت المال عمومی را جهت تبلیغات عملی خلاف شرع دانسته وشدیداً محکوم میکنیم. 4-   ایجاد جو آشفته و صحنه سازی به منظور بر هم زدن نظم انتخابات آزاد مردمی را بی احترامی به حقوق عمومی تلقی کرده و آن را محکوم مینمائیم. گر با رأفت و صداقت ورعایت اخلاق اسلامی و قانونی نتوانیم دلها را تسخیر کنیم مطمئن باشید راههای انحرافی حربه های زنگ- زده است . ما با این شکل با مردم برخورد کردیم. در رابطه با جو آشفته ای که دیگران به وجود آورده اند توجه کنید.     یک انسان سرمایه دار، یک انسان طاغوتی ، خوب حالا در انتخابات سعی میکرده به جناحی باشد آن نیست خودش بوده و تشخیص خودش بوده آن مصلحت دیگری است و مسأله دیگری است ما دیگر به آن ربطی داریم . دقت کنید عزیزان ، این انسان جنایتکار ، انسانی را که مخبر کمیته اسلامی بوده آن را کشته و بدنبال ماشین آن را وصل کرده، در خیابانها چرخانده، خودش آمده جلو کمیته آن را تحویل داده، کسی او را ندیده و نگرفته. از آن طرف چهار تا مسلمان که مده اند چراغ روشن کنند فوراً جلویشان را گرفتند و آنها را به زندان بردند. دریک مسیر راهپیمائی که عده ای از بندگان خدا با ما بودند آنقدر میخ سر راه ریختند که بیش از 65 ماشین را پنچر کردند. خوب ما با این کارها مقابله کردیم، مردم را دعوت به آرامش و نظم کردیم حالا بیایندو بگویند شما مخالف نظام هستید، مخالف قانون هستید. ما که بر طبق قانون میخواستیم عمل بکنیم. این چه حرفی است که میزنند؟   در رابطه با مسأله استبدادی که ایشان میگویند در مجلس گفته استبداد، من تعجب میکنم، من حرفم این است،‌ میگویم اگر نماینده ای آمد اینجا برخلاف  هم چیزی گفت ، آمارش هم غلط بود، مسأله اش هم غلط بود، حضرت امام پیغام دادند سفارش دادند همه باید قبول کنند این جای شک و شبهه ای نیست ، تمام است ، اما وقتی نماینده ای دارد از تریبون آزاد صحبت میکند، رادیو باز است، مردم و تماشاچی ها آن جا نشسته اند، ضد انقلاب بیرون دارد گوش میکند، دشمنها دارند گوش میکنند اگر حرکتی برخلاف امنیت ، برخلاف نظم ، برخلاف قانون در مجلس مشاهده بشود خیلی بد است. این برای مجلس وهن است ، این زشت است، این غلط است. آقایان آمدند آقای زمانی را از تریبون پائین بکشند، شما صحبت را تمامش را باید ببینید که چه گذشته آن روز و بعد انسان بتواند قضاوت بکند. ایشان یک مقداری صحبت کرده و دارد دفع از تولیدات داخلی میکند حالا ولواین دفاعش دفاع ناقصی باشد. آقای معترض شما فردا وقت بگیر بیا خیلی عالی وخیلی تمیز آمار دقیقی بده واعلام بکن و نظرشان را نقض کن. بر طبق آئین نامه ، بر طبق قانون وقت بگیر بیا صحبت کن وهمة مسائل را مطرح کن . این بهتر است یا این که بیایند و نماینده را از پشت تریبون بکشند پائین؟ بنده اگر گفتم استبداد، به امام نگفتم نستجیربالله از این نسبت، بنده به عمل آن نمایندگانی گفتم که یک نماینده را از پشت تریبون پائین کشیدند. بنده به این کار اعتراض کردم. باباجان! میگویم نکشیدش پائین ، حرفش را زد شما فردا بیائید وجواب بدهید، شما فردا بیائید و نقد کنید،‌شما فردا بیائید و آمار صحیح را بدهید. حالا آن تخلف را کرده جلوتماشاچی ها، جلو مردم بیرون ، رادیو، همه دارند گوش میکنند. این هرج و مرج و بی نظمی و خلاف قانون و خلاف آئین نامه که در مجلس انجام بشود و بنده به عمل شما اعتراض کنم این را ربطی به امام میدهید؟ این صحیح است؟ بنده به عمل آقایان اعتراض کردم چه ربطی به حضرت امام دارد؟ نستجیربالله. آمار غلط کسی میدهد خوب توبیخش کنند. قانون هست بگیردو به حسابش برسد و بررسی بکندو جای شک و شبهه ای هم از آن جهت نیست، کسی هم که بحثی ندارد. در این مدت تبلیغات  انتخابات آقایان آمدند چندین روز صلاحیت ما را رد کردند تا این که با رد صلاحیت ما قدرت تبلیغ از ما گرفته بشود و ما نتوانیم تبلیغات خودمان را انجام بدهیم. لکن ما چکار کردیم؟ ما به مردم اعلام کردیم شما باید مطیع قانون باشید،‌مطبع نظم باشید، نباید هرج ومرج و تشنج به را ه بیندازید . مردم میخواستند راهپیمائی کنند ما جلو آنها را گرفتیم و نگذاشتیم راهپیمائی کنند. گفتیم مراعات کنید ، خلاف نکنید، مواظبت کنید، دقت کنید. مردم را ساکت کردیم ، آرام کردیم، گفتیم هر وقت تبلیغات به ما اجازه داد و قانون به ما اجازه داد ما تبیلغ میکنیم. و درعین حال به مردم گفتیم که بابا! بنده اصلا احتیاجی به تبلیغ ندارم، شما از روحانیت بپرسید. بنده گفته ام پول صرف تبلیغات بنده نکنید راضی نیستم پول خرج کنید. خود من هشاهی پول خرج نمیکنم، پول را بروید صرف فقراء و مساکین کنید. راضی نیستم پول در انتخابات خرج کنید، این را من اعلام کردم. این را از روحانیت بپرسید. آقایان روحانیون گفتند مگر تو مرجع تقلید ما هستی که با ما این جوری صحبت میکنی؟ ما تشخیص مان این است که خرجی بکنیم و کارمان ر انجام بدهیم به شما ربطی ندارد. گفتم تشخیص تان برای خودتان مبارک است هر چه مصلحت میدانید. بنده اگر نظرم را بخواهید نظرم مخالف است، راضی نیستم. خوب ، خود آقایان آمدند اقدام کردند ، فعالیت کردند، و در زمانی که تبلیغات آزاد شد، فعالیتهائی به راه افتاد و کارهائی شد وبعد قضیه منجر شد به آن رأی در سطح بالائی که مردم دادند. اصلا مناصب دنیا، این منصب ها، این جاه و ریاستها ، اینها همه در معرض زوال است. انسان اگر خدا را در نظر نیگرد این ها برای انسان وبال وخسران است. آدم باید طوری برخورد کند و طوری زندگی کند که در فردای قیامت بتواند پاسخگوی اعمالش باشد والا همه این رایستها واین امور خصیصه میگذرد. دل بستن به این عاریت سرا نفعی ندارد. طرفدار حق بودن و مسأله را با حق گفتن وصحیح اداء کردن آنجا لازم و جایز است والا تشنج و هرج ومرج که صحیح نیست. عاتقه صدیقی- راجع به سؤال صحبت کنید، شما زمان طاغوت کجا بودید؟ حسینی – زما ن طاغوت بنده کجا بودم؟ عاتقه صدیقی- موقعی که شما میگفتید استبداد، استبداد، شرایط جامعه و مجلس طوری بود که این کلمه به نظام برمیگشت. شما زمان طاغوت کجا بودید؟ آن موقع نگفتید استبداد، حالا میگوئید. نایب رئیس- خانم رجائی ، اجازه بدهید. حسینی- زمان طاغوت کجا بودم؟ زمان طاغوت را از شهربانی سیرجان سال 50-51 بپرسید. زمان طاغوت کجا بودم ؟ سال 53 را از زندان قم بپرسید . زمان طاغوت کجا بودم؟ سال 54 حضرت حجت الاسلام استادمکرم حاج آقا شرعی یادشان است. وقی ایشان آمدند در شهربانی قم و سراغ ماها را بگیرند بنده با بدنی پر از خون و آلوده، بالباسهای خونین با عده ای از برادران عزیزمان که مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودیم و به شدت زخمی بودیم در یک اطاق دیگر ما را نگه داشته بودند که وقتی آقای شرعی تشریف آوردند توی زندان ماها را ببینند ، من را ندیدند و عده ای از ما را ندیدند و بعد درمدرسه رضویه قم شایع شد که ایشان کشته شده. بنده در زمان طاغوت کجا بودم؟ روحانیون سیرجان اعلام کردند بنده از سال 45 شدیداً با طاغوت مبارزه کرده ام علناً و مخفی، در جلسات علنی، در صحبتهایم. من خواهش میکنم اگر میخواهید بدانید بنده در زمان طاغوت کجا بودم این آقای نمایندة محترمی که از کاشمر آمده برود از منطقه خودشان سؤال بکند،‌از بخش فرودقه سؤال بکند زمانی که آقای مشکینی در آن جا تبعید بودند و این حسینی در فرودقه و آن بخش صحبت کرد، بعد از شب عاشورا چرا فرار کرد؟ ساواک چرا در تعقیب او بود؟‌شب عاشورا چه گفته بود که ساواک تعقیبش کرده بود و فرار کرده بود؟ زمان طاغوت کجا بودم؟ اگر شما ندیده اید که زمان طاغوت بنده کجا بوده ام و چقدر خدمت کرده ام، چقدر افراد را به امام نزدیک کرده ام، در زمان رحلت مرحوم آیت الله حکیم، بنده در منابرم در سخنرانیها ، در جلسات به طور صریح از امام حمایت کردم و به مردم اعلام کردم. یعنی چه زمان طاغوت کجا بودی؟ صحیح است؟ درست است ، در قضیه مک فارلین مسأله ای پیش‌ آمد سؤالی کردیم امام فرمود نه، گفتیم چشم. چرا دیگر اختلاف بیندازند؟ چرا دیگر تشنج ایجاد میکنند؟ بابا امام صادق (ع) است، روایت فرموده به «مفضل» : اگر کسی روایتی را ، داستانی را علیه مؤمنی بخواند که بخواهد شخصیت او را لگد کوب کند،‌بخواهد او را منکوب بکند، بخواهد او را از چشم مردم بیندازد خدای متعال او را از ولایتش خارج میکند به ولایت شیطان و شیطان او را قبول نمیکند. بابا امام صادق (ع) است به مفضل فرمود: مفضل اگر در بین امت ، اگر در بین مردم اختلافی به وجود آمد، ناراحتی به وجود آمد، تشنجی به وجود آمد (مضمون را عرض میکنم) حضرت امام صادق سلام الله علیه به مفضل میفرمایند تو وکیل منی از بیت المال خرج کن جلسه بگذار و اختلاف راحل کن. آن تشنج را حل کن. من دوست داشتم آقایانی که اعتراض میکنند، آقایانی که صحبت میکنند یک جلسه ناهاری، شامی میگذاشتند ، جلسه میگرفتد ، صحبت میکردیم، مسأله را حل میکردیم. آخر من مخالفت با امام میخواهم بکنم؟ عزیزان این مخالفتی که شما میگوئید من با امام کرده ام این نیست که بخواهید من را کوچک بکنید. این اشتباه شما است . دارید به امام جسارت میکنید، عزیزان دقت کنید توی صحبتهایتان، بنده کی ام که بخواهم مقابل امام بایستم و مخالفت بکنم؟‌این چه حرفی است؟ بسیار خوب،‌ حالا اگر آقایان میگویند باید قبلا شما از امام سؤال میکردید بنده این اشکال را به خود شما برمیگردانم. آیا شما که امروز اشکال کردید و انتقاد کردید آیا امام راضی بود به این کار شما؟ شما سؤال کردید؟ خوب، شما سؤال نکردید، خیال کردید وظیفه تان است، تشخیص دادید که وظیفه تان است ، کاری را کردید. بابا! ما دیدیم دولت بازرگان در الجزایر با برژینسکی ملاقات میکند آن دولت دارد ساقط میشود، ما دیدیم امیر انتظام دارد زندانی میشود، ما دیدیم مسائلی به وجود آمد. در آن زمانی هم که هنوز صحبت امام نشده، مسأله ای نیامده ما پیش خودمان هراس وخوف داشتیم ، گفتیم نکند شیطنتی دارد شیطان بزرگ میکند، نکند فتنه ای را به وجود آورده ، نکند نقشه ای برای ا نقلاب کشیده، نکند نقشه ای برای شهداء کشیده. نکند نقشه ای برای ملت کشیده؟ خوب، در الجزایر، امیرانتظام با برژینسکی ملاقات کرده مسأله شده، حالا مک فارلین که آمده لابد سازمان «سیا» نقشه کشیده  و خطری برای ما به وجود آورده . ما ازاین جهت ترسیدیم. شما این را حساب بکنید. در آن لحظه ای که بنده سؤال میکنم و هیچ کلمة مقدسی از امام به ما نرسیده است. من چه خوب و هراسی داریم که این را دارم امضاء میکنم. لااقل بگوئید آن خوف هم خوف مقدسی بوده. بعد از این که امام صحبت فرمودند بسیار خوب، گفتیم چشم. سوری- دولت آقای موسوی با دولت بازرگان فرق میکند. حسینی- مگر ما گفتیم که فرق نمیکند؟! نایب رئیس- آقای موسوی اجازه بدهید. حسینی- مگر ما میگوئیم این دولت با آن دولت فرق نمیکند؟ اصلا بحث دولت نیست عزیز من. میگویم شما خودتان را بگذارید جای بنده. شما اگر تشخیص دادید توی این مجلس طبق فلان قانون باید کار بکنید (تشخیص دادید) و بلند شدید قیام کردید طبق فلان مادة قانون میخواهید کارتان را انجام بدهید، بسیار خوب کارتان را انجام میدهید، یا نمیدهید. اگر تشخیص دادی وظیفه- ات است، اگر بگوئی انجام وظیفه نمیکنم که مخالفت با قسم خود ت کرده ای، باید کفاره بدهی واگر قسم خورده ای انجام وظیفه باید بکنی، بر طبق قانون قیام کردی و کارت را انجام دادی پس در آن لحظه کارت صحیح است ولو این که حاکم مسلمین ، رهبر مسلمین، امام مسلمین، رهبر انقلاب، ولی فقیه ، فردا مخالف بکنند . وقتی مخالفت فرمودند چشم. نظرشان فوق قانون اساسی است، نظرشان فوق هر چیزی است . خوب، قضیه به این روشنی حل میشود. دیگر جای اختلاف و تشنج ندارد. عرض کنم خدمت شما بنده میخواستم بعضی اعلامیه ها و چیزها را بخوانم. حالا شاید مجلس خسته شده باشد و راضی نباشند بیش ز این ادامه بدهم،‌ مسأله بسیار روشن است . بنده امیدوارم، آن کسانی که بادقت ، با بینش ، با تشخیص خودشان میخواهند رأی بدهند، رأی بدهند و اگر به این نتیجه رسیدند که بنده ضد امام هستم رأی مخالف بدهندو این رأی مخالف برای بنده مقدس است اگر به این تشخیص رسیده اند. و اما مواظب باشند که تحت تأثیر هوای نفس و القائاتی قرار نگیرند . و بنده از شما عزیزان تقاضای رأی علنی نمیکنم تا این که در فردای قیامت حجت داشته باشم. به امید ظهور مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم و طول عمر اماممان و پیروزی رزمندگان اسلام. والسلام و علیکم و علی الشهداء والصدیقین ور حمه الله و برکاته. نایب رئیس- متشکر.اشرفی اصفهانی- بنده عرض دارم چون اسم مرا بردند. نایب رئیس- بگذارید برسیم به این ها ببینیم عبارتشان چیست. وقت شما که نمیگذرد حالا ببینیم چه عبارتی گفتند. اشرفی اصفهانی – اسم مرا بردند،‌حق دارم صحبت کنم.نایب رئیس- اگر حق دارید در جلسه بعد هم میتوانید دفاع کنید. اشرفی اصفهانی- ایشان ایجاد شبهه کردند. نایب رئیس- آقای اشرفی حالا لازم نیست اگر دیدیم طبق آئین نامه مطلبی هست که شما لازم است صحبت کنید، جلسه بعدی.اشرفی اصفهانی- اجازه بدهید، طبق آئین نامه من حق دارم صحبت کنم. نایب رئیس- نه، الان اجازه نمیدهم، اگر چیزی بود جلسه بعد. من عبارت را ببینم اگر حق هم داشته باشید، جلسه بعد. اشرفی اصفهانی- آخر ، ایشان000نایب رئیس- آقای اشرفی! شما که چهره تان وسوابقتان وهمه چیزتان روشن است. شماو خانواده-تان وپدرتان را همه میشناسند  و روشن است ، خواهش میکنم بفرمائید.      حضار الان 208 نفر آنچه که تابلو نشان میدهد. اگر افرادی بیرون هستند سریع تشریف بیاورند که تعداد کاملا مشخص بشود و موجب شبهه نشود.       شروع کنید. گلدانها را خدمت آقایان ببرید. (در این موقع چند نفر از نمایندگان وارد جلسه علنی شدند) الان 212 نفر است. یک کمی درنگ کنید، چون میخواهیم رأی مخدوش نشود، بعد مورد بحث قرار نگیرد. منشی- جلسه مشترک رؤسای شعب و هیأت رئیسه که قرار بود ساعت 2 بعدازظهر تشکیل بشود به علت اینکه کمیسیونها جلسه دارند فردا ساعت 30/7 صبح تشکیل میشود. فردا ساعت 30/7 صبح جلسه مشترک رؤسای شعب وهیأت رئیسه برای مشخص کردن کمیسیونهائی که نامشخص است. نایب رئیس- اعتبارنامه آقای کاووسی هم گر طول نمیکشد امروز مطرح کنید. منشی- طول میکشد. نایب رئیس- آقای دوزدوزانی اسامی غائبین و دیرآمدگان را بخوانید. منشی(دوزدوزانی)- بسم الله الرحمن الرحیم. آقای غلامحسین آقائی (20 دقیقه) امروز تأخیرکرده- اند. آقای محمد علی حقی((20 دقیقه)، آقای دمادی (20 دقیقه)، آقای رجائی خراسانی (25 دقیقه)، آقای روحانی نیا(15 دقیقه). آقای شعله سعدی (25 دقیقه)، آقای شفیعی (20 دقیقه)، آقای یونس محمدی (35 دقیقه)، آقای میرزاپور (یک ساعت). نایب رئیس- ما به آقایان تذکر میدهیم و خواهش میکنیم که کم کم طرح ها و لوایح مطرح میشود، مرتب ومنظم رأی گیری داریم. آقایان اگر تأخیر بیندازند گاهی ، مجلس معطل میشود و مسؤولش خودشان هستند که باید پیش خدا جواب بدهند لذا توجه بکنند که به موقع تشریف بیاورند، بیرون تشریف نبرند.    (آراء مأخوذه شماره شد و نتیجه به قرار ذیل اعلام گردید):‌نایب رئیس- توجه بفرمائید! نتیجه آراء آقای حسینی زیدآبادی نماینده سیرجان : کل آراء ریخته شده در گلدانها 235 رأی. آراء موافق 118 رأی. آراء مخالف 90 رأی. آراء‌ممتنع 27 رأی. بنابراین اعتبارنامه آقای سید احمد حسینی زیدآبادی تصویب شد. (تکبیر نمایندگان). 7- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده. نایب رئیس- جلسه بعد ساعت 8 صبح روز سه شنبه و دستور جلسه هم بعداً اعلام خواهد شد. ختم جلسه اعلام میشود.    (ساعت 05/12 جلسه پایان یافت).                                                             رئیس مجلس شورای اسلامی- اکبرهاشمی رفسنجانی