محمد هاشمی: آقای هاشمی ابایی از گفتن واقعیت نداشت
پایگاه خبری جماران: محمد هاشمی رفسنجانی بمدت ده سال ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده داشته و در دو دوره بعنوان معاون رئیسجمهور در امور اجرایی و ۱۵ سال عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. فعالِ سیاسی قبل و پس از انقلاب از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و عضو مؤسس حزب کارگزاران سازندگی است. از مهمترین کارهای او در زمان ریاست صداوسیما تأسیس شبکه ۳ در سال ۱۳۷۳ و شبکهها و دفاتر استانی و برونمرزی بود.
در ادامه گفتگوی ما را با ایشان در باره سیاستِ اخلاقی آیتالله هاشمی بخوانید:
• ضمن تشکر، لطفاً بفرمایید با توجه به اینکه دو وجه اخلاقی (مثبت و منفی) در حکومت متصور است، در جمهوری اسلامی (در معنای عام) کدام وجه آن بر دیگری غلبه دارد؟
این سؤال شما نیاز به بررسی و تحقیق دارد. در هر جامعهای جنبه منفی اخلاق وجود دارد، اما از آنجا که در جامعه ما حکومت جمهوری اسلامی مبنای آن کرامت انسانی است و حقوق شهروندی آن بر اساس کرامت انسانی است، جنبههای مثبت بر جنبه منفی غلبه دارد. در امر حکومت، حکمرانی خوب و حکمرانی بد مطرح میشود و فکر میکنم بر این مبنا اگر صحبت بشود، بهتر است. لازم است در ابتدا شاخصهای حکمرانی خوب مشخص بشود و سپس با حکمرانی بد مقایسه بشود. اگر این دو را در کنار هم ارزیابی کنیم بله متوجه اشکالاتی میشویم. اما در مجموع دولت جمهوری اسلامی دارای جنبههای مثبت زیادی هست. حکومتها در جهان امروز، که از دوقطبی بودن خارج شده و هر کدام هم ویژگیهای خاص خود را داشتند، هیچکدام مبنای اسلامی و یا مبنای انسانی نداشتند؛ در حکومتهای غیردینی بهرهکشی، ابتذال فرهنگی، مسائل غیر اخلاقی و فساد اخلاقی مطرح است. اگر نظام کاپیتالیستی، کمونیستی و یا مارکسیستی را بررسی کنید میبینید که حقوق بشر، انسانیت و کرامت انسانی در آنها جایگاهی ندارند. اما در حکومت جمهوری اسلامی مبنای آن کرامت انسانی و احترام به حقوق شهروندی است؛ هر چند که اشکالات فراوان به دلیل اجرای نادرست، همواره وجود داشته و قابل کتمان هم نیست. باید بپذیریم که ما به همه اهداف انقلاب اسلامی که همان مدینه فاضله است، نرسیدیم و تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم؛ چراکه معتقدیم که نظامِ بر مبنای اسلام دارای چنین ظرفیتی است؛ آنچه مهم است این است که نسبت به حکومتهای بشری کاپیتالیسم و مارکسیسم بسیار بهتر هستیم. بنابر این در مجموع بر اساس نگاهی که در اسلام به اخلاق و حقوق مردم وجود دارد، حکومت بسیار پیشرفتهتر از دیگر مکاتب بشری است. مجدد تاکید میکنم که ما به همه اهداف خود در امر حکومتداری مبتنی بر اخلاق مورد سفارش حضرت رسول دست نیافتهایم؛ چراکه حکومت اسلامی هم برای سعادت دنیا و هم سعادت آخرت مردم برنامه دارد. البته که مسائل و درگیریهای کشور که ساخته دست آمریکا برای کشور ما هست نیز در عدم تحقق اهداف جمهوری اسلامی بیتأثیر نبود.
هدف و مبنای فکری آیتالله هاشمی توجه به دنیا و آخرت مردم بود
• چهره مثبت اخلاق بر امر حکومتداری چگونه از سوی مرحوم آیتالله هاشمی ترویج میشد؟
هدف و مبنای فکری آیتالله هاشمی توجه به دنیا و آخرت مردم بود؛ و برای تحقق این هدف ایشان در رشتههای مختلف از جمله علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تلاشهای بسیاری انجام داد که در اینجا نمیتوان در باره آن بحث کرد. در بعد علمی ایشان از همان روزهای نخست با تشکیل دانشگاه آزاد اسلامی به دغدغه علمی کشور توجه کرد و در زمانهای که جوانها برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت میکردند این دانشگاه را تأسیس کرد و اکنون در میان دانشگاههای همعرض خودش در رده دوم جهان قرار دارد که اولی آن در کشور هندوستان است. این دانشگاه با سرمایهگذاری ایشان، هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ سختافزاری رشد بسیاری کرد و توانست بخشی از دغدغههای علمی کشور را مرتفع کند. در ابعاد دیگر آیتالله هاشمی برای ساختن کشور راه تقویت صنعت، کشاورزی، سدسازی، راهسازی، و امور عمرانی و امور زیربنایی را در جهت رفاه و آسایش مردم پیش گرفت تا مردم بتوانند زندگی شرافتمندانهای داشته باشند. جمهوری اسلامی در ده سال نخست حیات خود درگیر مسائل داخلی و جنگ تحمیلی بود؛ هر چند که این عوامل روند حرکت کشور را کند میکرد اما هدف اصلی ایشان اعتلای مادی و معنوی مردم بود؛ که این نگاه تفاوت ماهوی با ایدئولوژیها و حکومتهای دیگر دارد. بر اساس مبانی دینی، حکومت اسلامی توجه به انسان دارد و ایشان هم برای رشد مادی و معنوی مردم تلاش کرد. ایشان معتقد بود که ما در کشور از نظر منابع معدنی و زیرزمینی و انرژی از جدول مندلیف از ابتدا تا انتهای آن برخورداریم؛ از جمعیت جوانی هم برخورداریم، بازار مصرف 300 میلیونی هم داریم، بنابراین باید به گونهای عمل کنیم که در ابتدا ملت ما از این نعمت برخوردار شوند و برنامهریزی ایشان در تولیدات صنعتی و کشاورزی هم بر همین اساس بود. اقدامات موثری هم انجام دادند که الان نتیجه آن را در برخی حوزهها مشاهده میکنیم از جمله اشاره کنم به اینکه دانش سدسازی که از زمان دولت ایشان شروع شده اکنون باقی ماند و برای کشور بسیار مفید واقع شد و حتی این دانش در اختیار برخی کشورها نیز قرار گرفت. برنامه ریزی و تلاش ایشان این بود که زندگی مردم به یک نقطه مطلوب رسیده و به استاندارهای کرامت انسانی نزدیک کند. آیتالله هاشمی یک فرد روحانی متدین روشنفکر و پیرو مکتب اهل بیت بود و انقلاب را تنها در مبارزه با طاغوت نمیدید؛ بلکه هدف را در این میدید که جامعه اسلامی مبتنی بر رفاه اجتماعی، مادی و تعالیم معنوی باشد.
آیت الله هاشمی دخالتی در امور صدا و سیما نمیکرد
• با توجه به حضور طولانی مدت شما در صدا و سیما و تاثیرگذاری این نهاد مهم بر ترویج اخلاق در جامعه، چه از سوی حضرت امام و چه از سوی آیتالله هاشمی چه توصیههایی برای تقویت بنیانهای اخلاقی انجام میگرفت؟ چند مصداق را بیان فرمایید.
زمانی که بنده سرپرست وزارت خارجه بودم، شورای سرپرستی صدا و سیما بنده را به ریاست سازمان (مدیرعامل) انتخاب کرد؛ گفتم باید از حضرت امام کسب تکلیف کنم. خدمت حضرت امام رفتم، ایشان تکلیف فرموده و چند نکته مهم را تذکر دادند؛ یکی آن این بود که صدا و سیما، صدای اسلام است؛ پس باید آموزنده باشد و بدآموزی هم نداشته باشد. دوم فرمودند که صدا و سیما متعلق به همه مردم است و سوم اینکه صدا و سیما دانشگاه عمومی سراسری است؛ یعنی یک نهاد آموزشی مبنتی بر ارزشهای اسلامی است. فرمودند شما کاری کنید که برنامهها صدا و سیما جذاب باشد؛ البته حضرت امام بر جنبه بینالمللی بودن صدا و سیما در آن زمان هم تاکید کردند که صدای انقلاب و مردم ایران به گوش جهانیان هم برسد. این توصیههای حضرت امام مبنا و استراتژی کار ما قرار گرفت و برنامهها را بر مبنای آموزههایی که حضرت امام ترسیم کردند، تهیه میکردیم که هم جذاب، هم آموزنده و هم آموزش محور باشد. لذا بر اساس مقاطع تاریخی مختلف از دوران صدر اسلام تا دوران معاصر برنامه ساختیم. بعنوان مثال سریال امام علی و واقعه عاشورا برای دوره صدر اسلام ساخته شد. برای دوران معاصر هم سریال کوچک جنگلی، سربداران و داستان مشروطه و فیلم مدرس ساخته شد؛ در زمینه مسائل اجتماعی سریال همسایهها را با هدف ترویج ویژگی رفتارهای اجتماعی ساختیم. برای بچهها برنامه مختلف آموزشی با ابعاد مختلف که جنبه آموزشی و سرگرمی داشته باشد، ساخته شد. طنز سلطان و شبان را با رویکرد تاریخی ساختیم. همه اینها که فقط به بخش بسیار کوچک آن اشاره کردم، بر مبنای آموزههای دینی و آنچه که حضرت امام توصیه کردند، ساخته شد و به تدریج مسائل و موضوعات مختلف دسته بندی شده و بر اساس نیاز مخاطبان تهیه و پخش شد.
• چه توصیههایی از سوی آیتالله هاشمی به صدا و سیما میشد؟
ایشان دخالتی در امور صدا و سیما نمیکرد. البته ایشان در دورهای عضو شورای سرپرستی بودند و به اقتضای عضویتشان در این شورا، در سیاستگذاریها شرکت فعال داشتند و توصیههای خوبی هم در این راستا به صدا و سیما داشتند؛ ولی در غیر این صورت در کار صدا و سیما دخالتی نمیکرد. البته تذکراتی بعضاً در باره دولت و وزرا میدادند. اما حضرت امام خیلی مراقبت میکردند. بعنوان مثال ما یک سریالی در باره امیرکبیر ساختیم که در قسمتی که ایشان را در حمام فین شهید کردند، همسر امیرکبیر [در فیلم] که هم زیباروی بود و هم خوشبیان و توسط عوامل فیلم گریم شده بود؛ وقتی که اشک میریخت گریم صورتش، بر گونههای او نشست و پلان بسیار جذابی تولید شد؛ حضرت امام یک بار گفتند که کی زن امیرکبیر این گونه بود؟! یعنی امام اینقدر دقیق بودند.
حضرت امام هر کجا مسئلهای میدیدند، تذکر میدادند
• به مانند دقت و تذکر امام در باره استفاده از گریمور مرد، که شما در مصاحبههای قبلی به آن اشاره کردید!
بله دقیقاً؛ حضرت امام هر کجا مسئلهای میدیدند، تذکر میدادند. در مورد موسیقی هم حتی موردی نمیگفتند فقط میگفتند فقها حکم میدهند کارشناسان باید مصداق را تعیین کنند.
• همیشه نسبت به آیتالله هاشمی بی مهریهایی صورت میگرفت و به ایشان تهمتهایی زده میشد؛ آیا اتفاق افتاد که مرحوم آیتالله هاشمی به شما توصیه کنند که نسبت به فلان موضوع در صدا و سیما موضع بگیرید و یا نگیرید؟
برای حفظ اخلاق در جامعه، ایشان هیچوقت نمیخواستند که مطلبی را تکذیب و یا تأیید کنیم.
• حتی راجع به وزیرانش؟
آقای هاشمی از وزیران خودش در مواقع لازم دفاع میکرد. ما در صدا و سیما یک برنامه رادیویی زنده که ارتباط مردم با مسوولان بود، و یک برنامه تلویزیونی زنده با همین مضمون با عنوان مردم و مسوولان داشتیم. برای برنامه زنده رادیویی خیلی مشکل نداشتیم. اما برای برنامه زنده تلویزیونی گاها دچار مشکل میشدیم؛ برنامه به این صورت بود که ابتدا فراخوان میدادیم و مردم در سالن اجتماعات صدا و سیما، جنب مسجد بلال جمع میشدند و نظراتشان را به مسوولان میگفتند و برنامه پخش میشد. این برنامه گاهی تند میشد؛ بدلیل اینکه تعدادی برای شلوغ بازی میآمدند و میخواستند وزیر را هو کنند! برنامه رودرو بود و تلویزیون هم پخش میکرد؛ هر چقدر هم که ما مراقبت بعمل میآوردیم ولی چون برنامه زنده بود اتفاقی میافتاد که نمیباید میافتاد. مرحوم آقای هاشمی نسبت به این برنامه بعضاً اظهار نظر میکردند و توصیه داشتند که برنامه به گونهای اداره شود کهشان و منزلت وزیر حفظ شود و باعث ترویج بیاخلاقی در جامعه نگردد؛ توهین نباشد و جلوی حرمتشکنی گرفته شود؛ ولی در کل در برنامههای صدا و سیما دخالت نمیکردند.
مدیران آقای هاشمی میگفتند که سر آقای هاشمی نمیتوان کلاه گذاشت!
• یکی از اصول اخلاقی کردن سیاست، توجه به اصل شفافیت است. مرحوم آیتالله هاشمی چقدر به این اصل معتقد بود و چه اقدام عملی در این زمینه انجام داد؟
به نکته مهمی اشاره کردید؛ قبل از پاسخگویی به سؤال شما باید عرض کنم که شفافیت و برخوردار کردن جامعه از شفافیت عملکرد مسوولان جزو باورهای آیتالله هاشمی بود. ایشان به این موضوع مهم که اخلاق هم حکم میکند که مسوولان نباید پوشیده عمل کنند، خیلی اعتقاد داشتند؛ بر این اساس در هیات دولت، گزارشهایی که در صدا و سیما به مردم میدادند و در خطبههای نماز جمعه مردم را نسبت به مسائل پشت پرده تا آنجا که برای جامعه تشویش ایجاد نکند و آرامش جامعه را بهم نزند، آگاه میکردند. موضوع شفافیت در گزارشها و عملکرد در دوره ایشان مطرح بود؛ مرحوم آیتالله هاشمی حافظه بسیار قوی داشتند اگر وزیر و یا مدیری میخواست گزارشی به مردم بدهد که با صحبتهای قبلی او و یا برنامههایش تناقض داشت، آن مدیر را بازخواست میکرد که چرا تناقض در گزارش وجود دارد و یا اگر بزرگنمایی صورت میگرفت، حتماً تذکر میداد؛ با کسی تعارفی نداشت؛ چون اخلاق حکم میکرد که گزارش صحیح به مردم ارائه شود. بواسطه این مسئله بود که مدیران آقای هاشمی میگفتند که سر آقای هاشمی نمیتوان کلاه گذاشت! با قاطعیت عرض میکنم که همیشه دقت میکردند که بزرگ نمایی و غلو در گزارشها نباشد؛ بخاطر مردم هم این کار را میکرد. ایشان خطیب جمعه بود در خطبه سیاسی گزارش عملکرد میداد و به تحلیل اوضاع سیاسی میپرداخت و آنچه برای مردم ابهامی وجود داشت، مبتنی بر واقعیتها گزارشهای واقعی شفافسازی میکرد. بعنوان مثال اگر در عملیاتی شکستی حاصل میشد برای روحیه دادن به مردم بحثهای تحلیلی را مطرح میکرد و ابهامها را از میان میبرد. مبنای خطبههای ایشان بر برخورداری مردم از شفافیت بود. در باره مسائل اجتماعی هم همینگونه عمل مینمود بعنوان مثال در باره مسائل و مشکلات حجاب و روابط اجتماعی آگاهیبخشی میکرد.
• حتی بازگویی و شفافیتی که به مصلحت خودش و یا به نفع خودش نبوده؟ و مورد حمله قرار میگرفت؟!
در خطبههایش مطالب اینگونه دارد، بله.
• میتوانید مصداقیتر توضیح دهید؟
یک قشری در جامعه وجود دارند به نام متحجرین و تندروها که حضرت امام هم از دست آنها به ستوه آمده بود. مطالبی که آقای هاشمی در خطبههای نماز جمعه مطرح میکرد برخی از این مطالب به مذاق متحجرین و تندروها خوش نمیآمد! طبعاً این علیه خودش بود. و گاها موجب تنش هم میشد. نگاه متحجرین و تندروها با نگاه امام و یاران امام تعارض ایجاد میکرد؛ اما آقای هاشمی برای بیان حقایق ابایی نداشت، هر چند که به مذاق برخیها خوش نمیآمد. به هر حال قرائت آنها از اسلام با قرائت امام و آقای هاشمی تفاوت داشت و این باعث تنش میشد؛ اما آقای هاشمی واقعیتها را میگفت. اصلاً خودش در نماز جمعه برخی تندرویها را محکوم میکرد. بنای ایشان این نبود که همه خوششان بیاید و نشدنی هم بود. باید واقعیتها را میگفت که گفت و ابایی از گفتن واقعیت نداشت، این همان شفافیت است.