سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم شهدای بندرانزلی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم شهدای بندرانزلی

  • مصلای بندر انزلی
  • پنجشنبه ۲۲ دی ۱۳۸۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
از ابراز محبتی که فرمودید، متشکرم. خداوند را شکر می‌کنم که این سعادت را عطا فرموده تا در بین نیروهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در برنامه‌های بزرگداشت عزیزترین فرزندان انقلاب اسلامی، یعنی شهدا حضور پیدا کنم و بهره‌مند شوم و از صفای برنامه‌های ایثارگران و شهیدان صفا بگیرم.
نمی‌توان در مورد استان گیلان و واقعیت‌های موجود، شهدا و ایثارگران در حد یک سخنرانی حق مطلب را ادا کرد. نمی‌توان به این ابعاد نپرداخت. لذا بنده با اختصار در همه این موارد سخنان کوتاهی خواهم داشت و سعی می‌کنم تا جایی که ممکن است حق این موارد را ادا کنم.
استان و مردم گیلان را در طول تاریخ تا جایی که اطلاع داریم، سربلند و پرافتخار و در راه حق می‌بینیم. آیت‌الله قربانی در سخنان خود اشاره‌ای به سوابق گیلانی‌ها کردند، از روزی که اسلام وارد این منطقه شد، مردم گیلان نسبت به اسلام جزو وفادارترین مردم بودند. قرنها پناهگاه نیروهای مجاهد و آواره‌ای بودند که از دست حکومت‌های غاصب کناره می‌گرفتند و در خفا به تبلیغ و ترویج اسلام می‌پرداختند.
در شرایط کنونی هم استان گیلان با منابع خدادادی و آب و هوای بسیار مناسب، جایگاه ویژه‌ای در ایران دارد. از کشاورزی استان می‌گذرم و نگاهی به آینده این استان از لحاظ صنعت می‌اندازم. تمام مناطق گیلان برای بحث انرژی مهم هستند. مسئله انرژی در دنیا اهمیت بسیار دارد و راهها و زمانهای کوتاه‌تر برای انتقال انسان و کالا جز مهمترین توجهات بشری است.
در گذشته که دوران شوروی بود، شمال کشور ما بسته و پشت پرده آهنین بود و نمی‌توانستیم کاری انجام دهیم. امروز این منطقه باز شده است. قسمت اعظم آسیا، به خصوص هندوستان نیازمند است که رابطه جدی با شمال دنیا، منطقه آسیای میانه، قفقاز، روسیه و بخشی از کشورهای اروپای شرقی و اسکاندیناوی داشته باشد.
بهترین راه همینجاست. یعنی از بنادر خلیج فارس به بنادر دریای خزر و از اینجا به شمال دنیا که نقطه مهم آن خاک ایران است. در خاک ایران هم چند نقطه در ساحل دریایی خزر و خلیـج فاس اهمیت دارند که باید با راههای خوب و سریع، اتوبانها و راه‌آهن‌ها به هم متصل باشند تا این کریدور عظیم به وجود می‌آید.
در زمان دولت خودم اقدامات زیادی برای این کریدور کردم. در گرجستان وکنار دریای سیاه منطقه‌ای را گرفتیم و آماده کردیم که آنجا پایگاه دوم ما باشد. یعنی از خلیج فارس و استان هرمزگان به دریای خزر و از طریق گرجستان به دریای سیاه برویم.
 امروز امتداد آن به طرف شمال و خود روسیه و بعد اوکراین و اسکاندیناوی مطرح است. بنابراین
بندر انزلی بسیار اهمیت دارد و مطمئن‌ترین پایگاه مرکزی است. خوشبختانه زمینه کار در این بندر مهیا شد. امروز از بندر بازدید کردم. شرایطی که الان در اینجاست، با سالهای قبل قابل مقایسه نیست. به سرعت روبه توسعه است. مطمئن باشید یکی از جاهایی که نبض اقتصاد به شدت خواهد زد، بندر انزلی خواهد بود. به خصوص که امروز صاحب منطقه آزاد هستید. اگر منطقه آزاد خوب مدیریت شود، در همه جا مدیریت حرکت اقتصادی کشور است. در اینجا این شرایط فراهم است.
من سال76 یا یک سال قبل از آن در آخرین سفرم به استان گیلان، به انزلی آمده بودم. در آن سفر در اجتماع مردم احساس کردم که خواسته مهم آنها منطق ویژه است که این تصمیم را همان موقع گرفتیم. این طرح در دولت آقای خاتمی تبدیل به منطقه آزاد شده و انشاءالله با توجه مسوولان اجرایی منطقه شکل واقعی خود را خواهد گرفت.
خوشبختانه مهندس حق‌شناس، نماینده بسیار خوب شما، به این مسئله توجه دارد. چون خود سالها مدیر بندر بود و ارزش و اهمیت کار را می‌داند. الان روال خوبی برای توسعه وجود دارد که انشاءالله انجام شود.
در مورد مسایل فرهنگی منطقه امروز گزارش مختصری از امام جمعه دانشمند و فعال شما، جناب آقای میرتبار شنیدم که خوشحال شدم. ایشان فرمودند جوانان بندرانزلی به شدت به انقلاب و اسلام علاقه‌مند هستند و امروز فعالیت‌های گروههای جوان و NC ها متدینین خوب است. انشاءالله اگر این منطقه در آینده به موقعیت اقتصادی خود برسد، نیاز به تحرک فرهنگی و دینی دارد که جهت حرکت این مردم در توسعه و پیشرفت از انقلاب، اسلام، ولایت و اهل بیت (ع) که همیشه در اینجا حاکم بوده، جدا نخواهد شد.
اما مسایل جبهه، شهادت، جهاد و شهدا که امروز برای مراسم بزرگداشت آنها در خدمت شما هستیم. باید به این دوره بسیار پر افتخار دفاع و انقلاب در همه تاریخ آینده بنازیم. باید حقایق‌این دوره را چنان در تاریخ ثبت و برجسته کنیم که‌این قطعه ارزشمند تاریخی‌هیچ‌وقت در تاریخ ایران فدا و گم نشود. شاید نسل ما که در صحنه بود و همه چیز را با چشمان فرد دید، به اهمیت این قطعه تاریخ پی نبرده باشد.
اگر به تاریخ ملتها از هزاران سال پیش تا الان نگاه کنید، خواهید دید که نقاط برجسته تاریخها نقاطی است که ملتها فداکاری، مقاومت، جهاد و سختی‌ها را تحمل کردند و روی پای خود ایستادند و کشور، وطن و امنیت خود را حفظ کردند. یعنی زیباترین صفحات تاریخ هر ملتی، صفحاتی است که مربوط به دفاع آن هم دفاع جانانه - و نه حرکتهای تجاوزکارانه – است. آن صفحات، صفحات زیبای تاریخ هر ملت، اجتماع و جامعه‌ای است.
شما در هشت سال دفاع مقدس کاری کردید که هیچ‌کس در دنیا باور نمی‌کرد ایرانیان چنین قطعه‌ای را به این خوبی بنویسند. شاید نسل جوان ما نداند، ولی هنوز نسل جهاد در جامعه هستند. با فتنه جهانی مواجه شده بودیم. قدرتهای بزرگ دنیا از شرق و غرب گرفته تا ارتجاع منطقه دست به دست هم داده بودند تا انقلاب را که خیلی جوان و نوپا بود، از پادرآورند.
نمی‌خواستند ببینند که ایران بزرگ مرکز انقلابی باشد که این انقلاب کاملاً مردمی است و دارای پیام آسمانی می‌باشد و با ظلم، ستم، تجاوز، انحصار، استعمار و استکبار مبارزه می‌کند. همه قدرتها در این تهاجم منافع مشترک داشتند. استعمار غرب اینجا را خانه خود می‌دانست. استعمار شرق هم از ازدیاد مسلمانان در جمهوری‌های شوروی نگران بود که از انقلاب اسلامی الگو می‌گیرند. مرتجعین ایران را دژ ارتجاع می‌دانستند. شاه حافظ آن دژ بود که شکست. شکستن این دژ به معنای این بود که سیلی که با حضور مردم در صحنه شروع شده، آنها را هم خواهد برد. صدام خودش به عنوان دیکتاتور، برکشوری حکومت می‌کرد که اکثریت آنها شیعه بودند. او می‌خواست با اقلیت اهل تسنن، شیعیان را تحت سلطه نگاه دارد و ظالمانه بر مردم حکومت کند و با انقلاب اسلامی احساس خطر می‌کرد.
این چهار عنصر دست به هم دادند و قدرت شومی خلق کردند که همه چیز داشت. نیروی کافی برای جنگ داشت. هرچه پول می‌خواستند، از چاههای منطقه بیرون می‌آمد. در تبلیغات هرچه می‌خواستند، رسانه‌های استکباری در اختیارشان می‌گذاشتند. سلاح هرچه لازم داشت، در انبارها و زراد خانه‌های خود داشتند و تبلیغاتشان هم بر دوش امپریالیسم خبری و صهیونیسم بود. چیزی کم نداشتند. شقاوت و بی‌رحمی هم در حد اعلا در وجودشان بود. طمع کافی هم به این قطعه گرانبهای ایران در روی کره خاکی داشتند. چیزی برای تهاجم کم نبود.
فکر می‌کردند کشوری تازه انقلاب کرده را که ارتش آن درحال تصفیه است و حال دفاع  ندارد، نیروهای جدید که سپاه و بسیج بودند، هنوز جان نگرفته و محدود بودند. در مرکز اختلاف بود. بنی‌صدر در مرکز کشور فتنه‌ای را به راه انداخته بود که وقت همه ما را می‌گرفت، از پا در می‌آورد.
وافعاً فکر کردند که همه چیز آماده است که حرکت کنند تا انقلاب را از پا درآورند. صدام به آنها قول داد که ظرف سه روز خوزستان را می‌گیرم و بعد از یک هفته در تهران خواهم بود. گفته بود که حتی اگر به تهران نرسیم، خوزستان را که بگیریم، ایران نمی‌تواند بدون نفت زندگی کند. این تئوری تجاوز و آن هم پایه‌های آن بود. ایران چه داشت؟ آن موقع ارتش ما در حال تصفیه بود. رابطه ارتش با عقبه لجستیکش قطع بود. چون ما را تحریم کرده بودند و همه سلاحهای ما خارجی بود و احتیاج به قطعه و کارشناس داشتند که در دست ما نبود. متسشاران آمریکایی را که ارتش را اداره می‌کردند، بیرون کرده بودیم.
فکر می‌کردند انقلاب اسلامی خیلی زود متلاشی می‌شود. آنها سابقه دوران رضاخان را داشتند. در آخرین روزهای آن دوران، وقتی پای دشمنان به خاک ایران رسید، حکومت در مرکز ساقط شد و رضاخان را تبعید کردند و ایران را تحویل گرفتند. از بوشهر تا تهران کسی جلویشان سبز نشد. از شمال هم هرکس می‌آمد، می‌توانست تا تهران بیاید.
آن سابقه را داشتند. وضع انقلاب هم معلوم بود. انقلابها شیرازه کتاب را می‌کَنند و اوراق کتاب متلاشی می‌شود و دوباره باید اینها را با هم جمع کرد که کار آسانی نبود. همه محاسباتشان این بود که انقلاب را از پادرآورند. اما به محض اینکه جنگ را شروع کردند، یک سخنرانی و یک پیام که از امام امت، آن شخصیت نادر و بی‌نظیر تاریخ بشر صادر شد، امواج خروشان انسانهای انقلابی، اسلامی و آماده جانبازی به طرف جبهه‌ها حرکت کرد و جلوی صدامیان را گرفت.
البته نیروهای هوایی، زمینی و دریایی ارتش در روزهای اول کارهای مهمی کردند. دشمن متوقف شد تا مردم رسیدند و بعد در آن حماسه تاریخی 8 ساله اتفاقاتی افتاد که تمام ناظران جهانی، آنهایی که جنگ را می‌فهمند، در تعجب فرو رفتند.
مایه قدرت چه بود؟ ما که تنهای تنها بودیم. هیچ کشوری در دنیا از ما حمایت نمی‌کرد. البته بعداً بعضی کشورها مثل لیبی و سوریه کمک‌هایی به ما کردند. ولی این مردم خودشان با تقدیم عزیزترین موجودی، یعنی جوانان خود، توانستند از انقلاب، اسلام و ایران دفاع کنند. نتیجه جنگ برای ما گران تمام شد.
خرابی‌ها و هزینه‌های فراوانی داشتیم و با بیش از 200 هزار نفر بهترین نیروهای ما شهید و بیش از 1 میلیون جانباز و دهها هزار آزاده و تعداد زیادی مفقود جنگ به پایان رساندیم. در نهایت هم توانستیم حق خود را در سازمان ملل تثبیت کنیم و رأی بگیریم و متجاوز بودن صدام و مظلوم بودن ایران را در محکم‌ترین جای تصمیم‌گیری دنیا ثبت کنیم که ایران باید خسارات جنگ را بگیرد و آنها مجبور شدند گروهی را بفرستند تا خسارات‌ را حساب کنند. البته یک دهم خسارات را حساب کردند، ولی از لحاظ تاریخی اتفاق مهمی افتاد.
یعنی ایران تنها در مقابل شرق، غرب، ارتجاع و بعثی‌های ظالم ایستاد و حق خود را با قیمت گزافی که همین شهدا، جانبازان و آزادگان هستند، تثبیت کرد. می‌خواهم از این مقدار مقدمه نتیجه بگیرم که چه مقدار ارزش باید برای شهدا، جانبازان و یادگاران دوران دفاع مقدس قائل باشیم. موجودیت انقلاب، حیثیت و افتخارات خود و سرمایه آینده زندگی ایران را از اینها داریم. آنها جان خود را تقدیم خداوند کردند تا اسلام را در ایران عزیز پایدار کنند و کردند. الان موظفیم که آرمانهای دفاع مقدس را روز به روز با تحلیل جدید به دنیا ارائه کنیم. باید تاریخ جنگ را با همه زبانهای هنر، ادب، فیلم، نمایش‌های مختلف، ادبیات و زبانهای مختلف جهانی در دنیا مطرح کنیم. با اینکه نیم قرن از جنگ جهانی می‌گذرد، هنوز کسانی که افتخار داشتند، دارند برای آن فیلم درست می‌کنند. ما باید بیش از آنها بنویسیم و کار کنیم. بهترین سوژه برای کار ما همین نیروهای ایثارگر ارتش، سپاه، بسیج، نیروهای انتظامی و نیروهای متفرق مردمی هستند که این افتخار را به وجود آوردند. در کنار این ایثارگران، خانواده‌های آنها هستند.
شهید با روحیه و عشق به طرف خداوند پرواز می‌کند. اما پدر، مادر، همسر، دختر، پسر و دوستانش می‌مانند و دلشان می‌شکند و عزادار می‌شوند. جای او را خالی می‌بینند. مجموعه ایثارگران محوری برای ما هستند که می‌توانیم از دید اسلامی، دینی، ملی، سرزمینی، غیرت انسانی و افتخارات در همه زوایا به این دوره نگاه و این دوره حقیقتاً ارزشمند را مشعشع‌تر و در تاریخ خود ثبت کنیم و رنگ و لعاب مناسب بدهیم.
معمولاً یک کشور می‌تواند با چند شهید افتخاراتش را حفظ کند. ما با بیش از 200 هزار شهید، آنهم از نوع انسانهایی که می‌شناسید و جانبازانی که الان می‌بینیم و آزادگانی که در بند اسارتگاههای عراق زندانبانها را با مقاومت خود به ستوه آورده بودند، می‌توانیم کار بزرگی در تاریخ کنیم. نویسندگان، ادبا، هنرمندان، خطبا، روحانیت و همه وظایف مهمی‌دارند که در این راه از استعدادها، ذوق، سلیقه، هنر و ادب خود بهره بگیرند.
بنده صمیمانه از شما مردم و مسؤولان بندر انزلی تشکر می‌کنم که ششمین اجلاس بزرگداشت 400 شهید و فرماندهان و سرداران خود را برگزار کرده‌اید. بدانید که این شهدا مایه افتخار شما مردم و تاریخ ایران هستند. انشاءالله در آینده شاهد توسعه مادی، علمی، فرهنگی و معنوی منطقه شما و بندر انزلی باشیم. امیدواریم که بتوانیم هرجا که می‌توانیم به همه مردم خدمت کنیم و وظیفه خود را به خوبی انجام دهیم. شما را به خدا می‌سپارم و برای توفیق بیشتر شما دعا می‌کنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله