سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولین مرکز رسیدگی به امور مساجد
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
از حضور آقایان که زحمت کشیدند، تشکر میکنم. با توضیحاتی که دادید، از جهات مختلف برای من مورد توجه قرار گرفت. مدتهاست که توجه متمرکزی به مساجد نشده است. بعد از انقلاب توقع بیشتری بود. قبل از انقلاب هم اصلاً زمینه نبود و انفرادی کار میکردیم. این دوره تازهای است که دارد اتفاقاً میافتد.
مطالبی که الان گفتید و چند موضوعی را که مطرح کردید، بخشی از کارهای شماست. الان دیگر ما را غنی نمیکند که فکر کنیم افکار جدیدی را مطرح کنیم. چون شما عملاً به خیلی از کارها رسیدید. کار در مرکز رسیدگی به امور مسجد تخصصی شد و من با مطالبی که شما میگویید، از شما عقب هستم. خیلی از این چیزها در ذهنم نبود که این کارها را باید برای مساجد بکنیم. به نظر میرسد که اگر همین جور جلو برویم، میتوانیم نمونه خوبی در دنیای اسلام برای مساجد باشیم.
البته در جامعه تسنّن معمولاً بیشتر از شیعه به مساجد توجه میکردند. اگرچه سطحی بود، ولی به هر حال بیشتر به مسجد میرسیدند. انسان به جاهایی که سنیها هستند، میرود، مساجد خوبی میبیند که مقداری مربوط به مردم و مقداری هم مربوط به جهات مختلف است. در بعضی جاها زیاد توجه میکنند. به چند مسجد عربستان سعودی و ترکیه رفتم.
معمولاً در سفرها به مساجد هم سر میزدم و در جریان قرار میگرفتم. ولی مجموعهای که الان شما دارید، واقعاً فضای بهتری را نشان میدهد که توجه همه جانبهای به مسجد میشود.
طبعاً این کار باید به گونهای انجام شود که دست متولیان و مسؤولان هدایت مساجد قدری باز باشد که بتوانند هم در تصمیماتشان با قدرت عمل کنند و هم امکاناتی داشته باشند.
در جامعهای که همه ما قبول داریم خیر و سعادتمان از مسجد بیرون میآید، باید به مساجد رسیدگی کنیم. بالاخره شروع جامعه اسلامی وقتی که پیغمر(ص) به مدینه رسیدند و دستشان باز شد، از مسجد بود. هنوز هم مسجد هست. این سرمایه حضور مشافههای که در مساجد اتفاق میافتد، با زمینه قدسیتی که دارد، سرمایه ارزشمندی میباشد. چون آدمی که به مسجد میآید، با آدمی که به سینما یا تالار یا میتینگ و یا جاهای دیگر میرود، خیلی فرق میکند. آدم وقتی وارد فضای مسجد میشود، همان حالت مسجد، روحیهای به انسان میدهد که آن روحیه در بیرون مسجد و در جاهای دیگر نیست. این هم شاید جزو سنتهای الهی است که در ما گذاشته و فطرتی به انسانها داده است. چون مساجد را خانه خدا میدانیم، احکام ویژهای برای آن نقطه قائلیم و اینگونه هم میباشد. چون اینها در قرآن هست.
به هرحال فضای روحانی و سازنده مسجد را جای دیگر ندارد و باید متناسب با فضای روحانی برنامههایمان را تنظیم کنیم که این تقدّس آسیب نبیند. الان هیچ جا مثل مساجد نمیتواند انسانساز باشد، بخصوص اگر بتوانیم بچههایمان را به مساجد بفرستیم که متأسفانه الان نسل سوم وضع بدی دارد.
اخیراً جهاد دانشگاهی گزارشی تهیه کرد و برای من فرستاد که نگران شدم. جهاد دانشگاهی در این گزارش که از طرف شورای انقلاب فرهنگی مأمور شد، مطالبی را آورد که به نظر من خطرناک و اخطار واقعی است. اکثر ارزشهایی که بعداز انقلاب اوج گرفته بود، الان در ذهن اکثریت جوانان معکوس است. هرچه را که ما اصول مسلم انقلاب فرض میکردیم و در طول مبارزه با آن کار میکردیم، الان برای جوانان مسئله است.
این گزارش نشاندهنده این است که الان در مدارس به بچهها نمیرسند. شاید خود معلمها آسیب دیدند، شاید معلمها اشکال دارند، احتمالاً این است. با سوالاتی که در ذهن معلمها ایجاد میشود، تردیدها به بچهها منتقل میشود. یا در خانوادهها چنین سوالاتی پیش میآید و به بچهها منتقل میشود و یا در ارتباطاتشان هست. بالاخره خیلی از آنها اهل کامپیوتر، اینترنت و اطلاعات ماهوارهای هستند، آنها هم خیلی چیزهایی را که ما نمیدانیم، القاء میکنند.
در این شرایط مساجد پناهگاه خوبی هستند. وقتی چند جوان را در مساجد میبینیم، خوشحال میشویم، ولی باید به گونهای باشد که جوانها واقعاً احساس کنند که از مساجد چیزی گیرشان میآید. حالت عشق پیدا کنند. مسجد حالت جاذبهدار باشد. اینکه پدرهایشان آنها را با خودشان ببرند، زیاد مؤثر نیست. آنجا که نشستند، حرفهایی میشنوند و یا فضایی میبینند که اگر بینظمی، عدم نزاکت و نظافت باشد، میتواند فراردهنده باشد. شما قاعدتاً باید از افراد روانشناس استفاده کنید که لابد میکنید.
در آموزشها باید به ریزهکاریهای القاء مطلب توجه شود. فکر خوبی کردید که برای ورود به مسایل قرآنی درسهای تخصصی گذاشتید. نمیدانم در آموزشهای شما - در حرفهای شما هم نشنیدم - جامعهشناسی و علوم انسانی استفاده میشود یا نه. اطلاعرسانی با گرایش تبلیغی، نوعی اطلاعرسانی است که انسان هرچیزی را که میخواهد، بگوید. یک جور اطلاعرسانی هدفدار است.
فکر میکنم اگر تا به حال این کار نکردید، احتیاج به یک کلاس تخصصی دارید. اول به شکل محدود عمومی کنید. آدمهای زبده را پیدا کنید تا برای شما کار کنند. به هر حال ما الآن با نسلی مواجه هستیم که بوی طغیان میدهد. ممکن است طغیان فیزیکی در خیابان نباشد، اما طغیان ردّ ارزشها و رو آوردن به ارزشهای لائیک، بسیار بسیار جدی است.
در گزارش جهاد دانشگاهی آمار گرفتند. چهارهزارنفر را در دویست شهر از سنین دبیرستان انتخاب و سؤالات خیلی زیادی را با آنها مطرح کردند. از مجموعه سؤالات درآمده که بچهها متوجه نبودند دنبال چه هستند. یعنی وقتی جوابها راجمعبندی کردند، به این نتیجه رسیدند. ما وظایفی در دانشگاهها، مدارس و صدا و سیما داریم که باید کار کنیم. ولی به نظر میرسد مساجد جزو عمیقترین جاها باشد. هرچه آدمهای خوب که از قبل از انقلاب برای ما ماندند و یا بعد از انقلاب داریم، بیشتر کسانی هستند که با مسجد ارتباط داشتند و به نحوی اهل مسجد بودند. فکر میکنم الان باید روی آموزشها، شیوهها، متدها و محتوا مقداری عالمانه باشیم.
یک مسأله دیگر که باز در حرفهای شما نبود، این است که باید گروهی را به کشورهایی اعزام کنید که به مساجدشان اهمیت میدهند تا با شیوه مدیریت، محتوا و ... در مساجد بیشتر آشنا بشوند. شاید چیزهایی داشته باشند که ما نداریم. نمیدانم این کار را کردید یا نه. یعنی در مرکز به واحد بینالمللی نیاز دارید. یک معاونت بینالمللی بگذارید. میتواند کار این معاونت دوطرفه باشد. یعنی هم دستاوردهای خود را به دیگران بدهید که این کار خیلی اثر دارد و هم از دیگران استفاده کنید. کشورهایی مثل ترکیه که لائیک است، یا مالزی، مصر، عربستان، مغرب و ... مساجدشان را خوب اداره میکنند. چون این مطلب در حرفهای شما نبود، الآن به ذهن من آمد.
در مورد شرکت در مراسم هم طبعاً به اینگونه کارها علاقهمندم و جزو وظایف ذاتی خودم میدانم. اگر بتوانم و شرایط مناسبی باشد، حتماً میآیم. انشاءالله شرکت میکنیم.
اینکه جنابعالی از من تشکر میکنید، تشکری ندارد. جزو آرزوهایمان بود که روزی مساجد ما سامان بگیرد. جزو وظایفمان هم بود.
آن آئیننامه را که آن زمان گذراندیم، با این آرزو گذراندیم. به حل مشکلات مساجد پرداختیم که مقدمهای میخواست تا کارهایی از این قبیل انجام بدهیم. انشاءالله تکمیل شدهاش اجرا میشود.
در مجموع زمان حساسی داریم. یک عده از نیروها، بچههای مسلمان و انقلابی هستند که کارهای آنها نگرانکننده نیست. ولی شرایط زمانه به گونهای است که باید مواظبت کرد. ما که نمیتوانیم از مردم منقطع شویم. بنا بود انقلاب ما به آراء و افکار مردم متکی باشد. اگر زمانی اکثریت را از دست بدهیم و تبدیل به اقلیت شویم و بخواهیم با زور کشور را اداره کنیم، مشکل خواهیم داشت. البته زمان اینگونه حکومتها هم گذشت.
برای همدلی با مردم مساجد یکی از مکانهایی هستند که میتوانند حافظ اکثریت ما باشند. البته با همان شرایطی که خدمتتان عرض کردم. جوری باید مواظب باشید که اهالی محل و مسجدیها احساس نکنند که دولت دارد امور مسجد را اداره میکند و آنها احساس غنای مسجد کنند. حتی اگر نیازمند هم نباشید، باید مردم پول بدهند و برای کارها وقت بگذارند. چون برای خودشان سازنده است. خانوادهای که احساس میکند کمکی به مسجد میکند، برای خودش و بچههایش مؤثر است، ولو اینکه نیاز نداشته باشیم. سعی کنید رابطه مالی مردم با مسجد حفظ شود. به هر حال زیارت شما برای ما اوقات خوبی بود.
○ آقای حیدری مدیرکل آموزش و پرورش استان خراسان بود. ایشان به دفتر ما آمدند و گفتند که ما چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟ گفتم: ارتباط شما با مسجد خیلی میتواند کارساز باشد. به این نتیجه رسیدیم که از امسال پیش دبستانیها را با رویکرد قرآنی در مساجد شروع کنیم. ایشان نامهای از طرف آقای فرشیدی نوشتند و به مرکز تفویض اختیار کردند که هرکجا بتوان کلاس پیشدبستانی را برگزار کرد، با پشتیبانی و اعزام مربی انجام شود که بخشی از بچهها قرآن را کامل حفظ کنند، چون بهترین دوره فراگیری هم سن پنجسالگی است.
● چیزی که مهم است، این است که در کتابهای درسی مطالب زیبایی از موضوعات قرآنی بگنجانید. لازم نیست زیاد باشد که بچهها خسته شوند. کم و مفید باشد. مطالبی هم از مساجد باشد که خود شما پیدا کنید. متناسب با سن بچهها از کتاب ابتدایی تا آخر مطالبی مثل تاریخ و نقش مساجد بیاید. هفت، هشت موضوع را برای هفت، هشت سال انتخاب کنید که برای بچهها خیلی مفید است. چیزهایی که آدم در مدرسه یاد میگیرد، هیچوقت از یادش نمیرود. امیدوارم موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمه الله