سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولان امور زندانها

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولان امور زندانها

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
مسأله مورد بحث، مسأله‌ای است که همه ما هروقت به فکر آن می‌افتیم، ناراحت می‌شویم. صحبت‌هایی که شما کردید، خیلی از دردها را زنده کرد. باید تشکر کنیم که به این فکر افتادید و دنبال راهی می‌گردید.
در درجه اول، ما به کار تخصصی‌ای که آقای شاملو با گروهشان انجام می‌دهند، امید بسته‌ایم. شما و آقایان، باید کمک کنید تا بتوانیم به نقطه درستی برسیم. مجموعاً برآورد وضع فعلی، نشان از عدم توفیق ما در این بخش دارد که نظام اسلامی ناموفق بوده است. به هرجا که بنگریم، اشکالی وجود دارد، اول اینکه؛ چرا یک جامعه اسلامی این‌قدر مجرم دارد؟ چرا این‌قدر آدم‌های مستعد مجازات دارد؟ این برای ما یک اشکال واقعی است. این کاری است که شاید آقایان نتوانند خیلی انجام بدهند، ما و حوزه‌های علمیه و جاهای دیگر باید برای این واقعیت تلخ فکری بکنیم.
نکته دیگری که متفکرین تقریباً به آن رسیده‌اند، اما راهی برای آن نیافته‌اند، این است که چرا قضات دادگستری ما این‌قدر حکم زندان می‌تراشند؟ داد رئیس قوه قضائیه همیشه بلند است و زندان‌زدایی را هم پیگیری کردند. بالاخره ایشان رئیس قوه قضائیه بی‌قدرتی هم نیست، نفوذ کلمه  هم دارد. این واقعاً جای سوال جدّی است که چطور ایشان نمی‌تواند حل کند. خیلی از مواردی که قضات می‌توانند زندانی نکنند، زندانی می‌کنند. همین چیزهایی که الان شما اشاره کردید.
مثلاً کسی بناست برای ضمانت‌نامه یا ودیعه، چون دستش تنگ است، ده، پانزده روز به زندان برود تا اطرافیان او فکری بکنند. این بدترین اقدام است. معمولاً اینها اهل فرار هم نیستند. ما خیلی از اینها را می‌شناسیم، آدم‌های درستی هستند. آبرو، خانواده، زندگی و شغل آنها اجازه فرار نمی‌دهد. اگر زمانی عده‌ای فرار هم کردند، آسمان به زمین نمی‌آید. قبول دارم که زندان کوتاه، در خانواده یابستگان اثر بسیار بدی می‌گذارد و از انقلاب دور می‌کند. این خسارت عمده است. به علاوه خیلی‌ها ممکن است در همین فاصله کوتاهی که به زندان می‌روند، به آموزش‌هایی مبتلا شوند یا بچه‌هایشان بر دَرِ زندان که می‌دانیم چه اتفاق‌هایی در آنجا می‌افتد، گرفتار می‌شوند. این هم مسأله اساسی است.
فکر می‌کنم این از مواردی است که با توجیه قضات می‌توان کار را درست کرد. با همین قوانین، بالاخره قاضی باید راهی پیدا کند. در وثیقه سختگیری نکنند. ممکن است کسی دنبال پول نقد نباشد که می‌توان با چک و سفته و راه‌هایی که وجود دارد، حل کرد. من در این بخش کار اجرایی نکردم، ولی فکر می‌کنم این‌قدر بسته نیست. مواردی را می‌بینم که به زندان فرستاده‌اند که با تماس تلفنی می‌توانستند اطمینان پیدا کنند و لازم نبود به زندان بروند. می‌شد در اعلام حکم تأخیر بیندازند. شاید در چند روزی که حکم تأخیر می‌افتاد، راهی برای خودشان بیابند. امثال اینها  شاید ده یا بیست راه داشت.
پس این یک مسأله اساسی است. بالاخره زندانی کردن برای مصالح عمومی است تا حق مردم و جامعه را بگیریم و مجرمان را تنبیه کنیم. تجربه ما در سال‌های اخیر بعد از انقلاب، این است که از زندانی کردن ضرر کردیم. چون خانواد‌ه‌های اینها آلوده شدند یا به خاطر فقر یا بی‌سرپرستی یا برای عصیان و عصبانی بودن، بچه‌هایشان آلوده می‌شوند.
زندان، صیدگاه این آدم‌هاست. وقتی خودمان زندانی سیاسی بودیم، ملاقاتی‌های ما از کسانی که به ملاقات می‌آمدند، کلی سربازگیری می‌کردند. معلوم است که دیگران هم این کار را می‌کنند. باید به گونه‌ای اینها را محاسبه کنیم و ببینیم چقدر سود می‌بریم.
بر فرض هم تنبیهی کردیم، به جای آن ممکن است نیاز به تنبیه دیگر به وجود بیاید. از لحاظ مالی هم داریم خسارت می‌دهیم. این همه هزینه زندان و زندانی و کمک‌های بیرونی و امثال اینها مال نظام است. یعنی نظام دارد خرج بیهوده می‌کند. یک ریشه بسیار بدی دارد که شما هم اشاره کردید. از جاهایی است که ما گرفتار جو مسأله مواد مخدر هستیم.
ما در مجمع، زمانی که رهبری رئیس مجمع بودند، قوانین غلط و شدید مواد مخدر را گذراندیم و نمی‌توانیم به کسی بگوییم چرا این‌کار را کردید. خودمان کردیم برای اینکه می‌خواستیم سختگیری کنیم تا کسی در این راه نرود، ولی به نظر می‌رسد بعد از ده، بیست سال، نتیجه روشنی نگرفتیم. شاید خودمان را قانع کنیم و بگوییم اگر اینها نبود، اوضاع بدتر می‌شد. این ممکن است، البته ما این را تجربه نکردیم، ولی بعضی‌ها استدلال می‌کنند و می‌گویند اگر این نبود، خیلی بدتر می‌شد، ولی بعضی‌ها هم این را قبول ندارند.
ما معمولاً هرکسی را در مبارزه با مواد مخدر، رئیس ستاد می‌کنیم، بعد از چندماهی می‌آید و پیشنهاد می‌کند که این کارها خوب نیست، چون شعار می‌دهیم. دلشان می‌خواهد بیشتر نظامی‌ها، انتظامی‌ها و اطلاعاتی‌ها باشند، چون تصورات دیگری دارند. ولی این طرفی‌ها نمی‌خواهند چنین شود.
وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم خیلی حرف است. معمولاً هم کسی جرأت نمی‌کند. یعنی وقتی بحث می‌شود که فکری برای این بکنیم، جواب نمی‌دهد. مثلاً همین که معتادها نمی‌توانند امتحان جدیدی بگذارند برای اینکه بروند و معالجه شوند. معتاد، مجرم است و این خیلی دردسر درست کرده و همه راه‌ها را بسته است. کارهایی از این قبیل کم نداریم.
البته آقای هاشمی شاهرودی از آن رؤسای قوه قضائیه هستند که حرفی که می‌زنند نوعاً حرف‌های منطقی است. ما باید با خود ایشان صحبت کنیم و ببینیم مشکل چیست که اینطور شد. بالاخره اگر نیروهای تحت فرمان واقعاً کار کنند، می‌توان راه‌هایی پیدا کرد، آنها باید راه پیدا کنند تا به این مسأله برسیم. حالا با این کاری که فعلاً شروع شده و با مصوّبه‌ای که مجمع دارد، می‌توان کار کرد.
البته فقط این مصوبه نیست که هنوز اجرا نشده است. متأسفانه این‌قدر موارد نقض سیاست‌های کلی و چشم‌انداز در عمل وجود دارد که نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم. بحث‌های اقتصادی می‌کنیم، می‌بینیم عقب رفته‌ایم، به بحث‌های فرهنگی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم عقب رفتیم و حالا این قضایا را می‌بینیم که از نظر انسانی هم عقب رفتیم.
دوسال است چشم‌انداز را ابلاغ کردیم، رهبری هم با آن عظمت ابلاغ کردند، ایشان هم می‌خواهند و پشت آن هستند. اما معکوس عمل می‌شود. مثلاً رهبری می‌گفتند: «بگویید وابستگی بودجه به نفت منقطع شود.» ما بحث کردیم و گفتیم یک دفعه نمی‌شود و بالاخره قرار شد سالی ده درصد بودجه را از نفت آزاد کنیم که ذخیره آینده برای نسل‌های بعدی یا کارهای بهتر بماند. در این دو سالی که گذشته، شاید چهل، پنجاه درصد به نفت وابسته‌تر شدیم. یعنی اگر نفت نرسد، کشور نمی‌تواند خودش را اداره کند. اگر تصادفاً زمانی نفت گران شود، می‌توانیم خرج کنیم. ولی اگر نباشد، نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم، حتی نمی‌توانیم حقوق‌ها و خرج‌ها را هم بدهیم.
یکبار رهبری به ما دستور اکید و کتبی دادند که مثلاً دولت وارد کارها و طرح‌ها نشود و همه طرح‌های خارج از اصل 44 را به بخش خصوصی واگذار کنید. ما دیدیم نمی‌شود، چون سرمایه‌گذاران نمی‌آیند و مجبوریم کارهایی بکنیم. پل، راه، اتوبان، بندر و ... بسازیم که مردم نمی‌آیند. از ایشان خواهش کردیم و قبول کردند که این کار پنج ساله شود، یعنی سالی بیست درصد واگذار شود. الان برعکس شد و بیشتر بخش خصوصی نمی‌آید. شاید هم دولت بخواهد بدهد، ولی شرایط جور نیست.
یا مثلاً گفته بودیم رشد هشت و نیم درصدی را برای بیست سال آینده کشور داشته باشیم. آن سال که گفتیم رشد ما شش و نیم درصد بود، ولی امسال به چهار، پنج درصد برگشتیم. جور نمی‌آید. نظراتی در ستادها و مراکز تصمیم‌گیری بیان می‌شود، ولی در عمل به گونه‌ای دیگر درآمده است.
از جمع شما تشکر می‌کنم. با همین روحیه‌ای که الان صحبت کردید، دنبال کنید. خودم، هم از لحاظ عواطف انسانی و محاسبات کشورداری و به خاطر دلمان که چنین چیزی را نمی‌خواهد، به این‌کار عقیده دارم. در زمان مبارزات علیه طاغوت، آنها را برای زندانی‌های زیادشان یا پرونده‌های زیاد قضائی مسخره می‌کردیم. مثال می‌زدیم. مثلاً در دادگاههای سوئیس میزها گرد گرفته، ولی الان در اینجا این مشکل را داریم.
فکر می‌کنیم که باید تحول اساسی پیش بیاید، از جاهایی هم باید شروع کرد. این کار که شما دنبال آن هستید، جزو کارهای حاد ماست. بنده هم به شما قول می‌دهم که هرجا کاری از من ساخته است، هم در توزیع برنامه‌های شما، هم در پشتیبانی نظارتی کمک می‌کنم. سازمان کمیسیون نظارتی ما، اخیراً کامل شد. اگر بخواهیم عمل کنیم، می‌توانیم. آقای درّی نجف‌آبادی هم به عنوان سخنگو تعیین شدند. ایشان اولین جواب را باید بدهد، باید بپرسد و ببیند که در دستگاه قضایی چه کاری انجام می‌شود. پیگیری خواهم کرد.
در برنامه‌ای هم که شما دارید با کمال میل شرکت می‌کنم. ولی به عنوان مستمع بیایم که ارادتم را ابراز کنم و اگر هم لازم شد، حرفی می‌زنم که زحماتی را که می‌کشید، تأیید کنم. مطمئناً اگر به نتیجه برسید، برای نظام مفید است.
ببینید ما مسأله‌ای را در مجمع تصویب کردیم، ولی آدم‌های تندرو نمی‌گذارند عملی بشود. در کشور ما قبل از انقلاب کشت تریاک آزاد بود و چند هکتار برای نیازهای دارویی و نیازهای دیگر حق کاشت داشتیم. ضرورت را تأمین می‌کردند. بعد از انقلاب، داوطلبانه از این صرف‌نظر کردیم. خیال کردیم که ریشة آن را باید این‌گونه بزنیم. الان افغانستان می‌کارد و ما حق آن را داریم، ولی نمی‌کاریم.
در این فاصله، کم‌کم گیاهی به نام شقایق پیدا و شناخته شد که محصول آن ضمن اینکه نمی‌تواند به صورت تریاک مصرف شود، می‌تواند در تولید مواد دارویی، مخدر، همان کارهای کدئین و مثال چیزهایی که داریم، به صورت معادل می‌تواند جواب بدهد. وزارت بهداشت دولت قبل پیگیری کرد، ما هم در مجمع تصویب کردیم که اجازه دادند این محصول را بکارند. الان به قیمت بسیار گزاف از هند، استرالیا و ترکیه برای تولیدات وارد می‌کنیم. مقداری از تریاک‌های قاچاق تأمین می‌کنیم و مقدار زیادی از این دارو را وارد می‌کنیم تا خودمان مصرف دارویی کنیم.
آقایانی که عقیده دارند - آدم‌های دلسوز هم هستند- می‌ترسند به نحوی این کشت مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. جلوی آن را گرفتند. قانون و مصوّبه‌ای است که باید اجرا شود و رهبری هم تأیید کردند، ولی این تفکرات مشکل‌زاست. اینها در جاهای حساس هستند، زبان دارند، شعار می‌دهند. متهم کننده هستند. نیروهایی که می‌خواهند تصمیم عاقلانه بگیرند، برای اینکه گرفتار افراط‌کاری‌ها نشوند، منصرف می‌شوند.
واقعاً باید یک حرکت دسته‌جمعی کرد که باید از رهبری شروع شود، خوشبختانه اینها سیاست‌های رهبری است، سیاست‌هایی است که ما به ایشان مشورت داده‌ایم. ما که نمی‌توانستیم خودمان تمام کنیم. ما درحدّ مستشار برای رهبری کار می‌کنیم. ایشان تصویب و ابلاغ کردند و از این محکم‌تر امکان ندارد. ولی باز مقاومت می‌شود و این مقاومت‌های از روی جهل برای ما دردسرساز است.
خدا کند در این حرکت خسته نشوید. تا به حال چندبار دربارة زندانی‌ها جلسه داشتم. گاهی برای دادن دیه و بدهکاری‌های آنها بود. البته یک نوع کار خاص است، ولی شما می‌خواهید عمومی‌تر کار کنید. دنبال زمینة اصلی کار هستید که زندانی نداشته و یا کم داشته باشیم. نه اینکه آنهایی که رفتند، دیه یا بدهکاری آنها را بپردازیم یا خانواده‌هایشان را اداره کنیم. اینها باید انجام شود، ولی این اساسی‌تر است. به امید اینکه با هم بتوانیم این کار را به جایی برسانیم. ان‌شاءالله.
والسّلام علیکم و رحمه الله