سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با ارباب جراید و مطبوعات کشور

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با ارباب جراید و مطبوعات کشور

  • دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۷۶
همکاری مجموعه مسئولین در پیشبرد اهداف انقلاب/ رابطه خوب دولت با مطبوعات در ۸ سال سازندگی/ همکاری مطبوعات و دولت سازندگی، نمونه خوب همکاری دولت و مطبوعات/ مطبوعات ایران، مطبوعات مستقل/ حضور افراد آرمانی در مطبوعات ایران/ وجود نقد در مطبوعات دوران دولت سازندگی/ مطبوعات، آیینه افکار عمومی جامعه/ گام‌های بلند ایران در دوران سازندگی/ طرح‌های ساخته شده، در ایران خارج از ظرفیت توجه مطبوعات/ مسائل فرهنگی و دولت سازندگی/ عدم وجود یک متولی روشن در بخش فرهنگی/ دولت سازندگی و فراهم نمودن کاربرای امور فرهنگ/ نقش دولت در رشد مطبوعات/ لزوم انجام کارهای متمرکز در وادی فرهنگ/ عدم درگیری دولت سازندگی با مطبوعات/ تفاوت ماهوی نقدها/ تفاوت نقد با تخریب/ لزوم توجه به نکات مثبت و منفی در نقد/ لزوم نیرومندی جامعه در تفکر و اداراک/ ناکارآمدی شیوه جلوگیری از اطلاعات در زمان حاضر/ لزوم وجود فضای حق و باطل/ ملّت ایران، از فرهنگی‌ترین ملت‌ها/ آزادی مطبوعات و رعایت بسیاری از موارد/ تاکید قرآن بر پیروی از بهترین حرف‌ها/ ارزش آزادی برخورد با اندیشه‌ها در اسلام/ آزادی اندیشه در مکتب اصیل مثل اسلام/ سازگاری اسلام با فطرت انسان‌ها/ عدم امکان قیاس دیگر تفکرات با تفکر اسلامی/ تعبیر قرآن در گوش دادن به حرف‌ها و عمل به بهترین آنها/ لزوم تداوم حرکت تکاملی مطبوعات

بسم‌اللّه الرحمن‌الرحیم

الحمدللّه والسّلام علی رسول الله و آله

باید از حسن ظن و محبتی که از ارباب مطبوعات می‌بینم، اظهار امتنان و تشکر کنم. گرچه بنده شخصاً از شنیدن این اوصافی که واقعاً مصداق آنها نیستم، شرمنده‌ام. شاید هیچ کس به اندازه خود من نداند که من بسیار ضعیف‌تر از آن حرف‌هایی هستم که در اظهارات برادرمان جناب آقای دعایی مطرح شد. ولی نمی‌توانم مانع اظهارنظر و اظهار محبت بشوم. چند ماهی است که گرفتار مشکل مراسم خودم بودم و دیگر کم‌کم داشتم احساس راحتی می‌کردم، ولی امروز شما یک بار دیگر خاطرات سخت گذشته را بازگرداندید. حقیقتاً برای یک انسان مشکل است که مدام بنشیند و چیزهایی درباره خودش بشنود که می‌داند درست نیست. کارها به همان صورتی که شما می‌فرمایید انجام شده، اما من نیستم که باید ستایش بشوم، بلکه مجموعه عظیم از نیروهای مدیریتی مردم و رهبر و خود شما دست به دست هم داده‌اید و بار بزرگی را به‌سوی منزل می‌بریم. ظاهراً این شانس کسی است که پیدا می‌شود و به‌این صورت مورد تهاجم قرار می‌گیرد و حرف‌هایی درباره او گفته می‌شود. من هم متقابلاً از شما قدردانی می‌کنم.

نظرم را درباره مطبوعات در مراسمی که قبلاً برپا کردیم، گفته‌ام. خلاصه نظراتم این است که مطبوعات در دوران ۸ ساله سازندگی همکار بسیار خوبی برای دولت بودند. در دوران انقلاب و بعد از انقلاب این همکاری وجود داشت و به خصوص در دوران مسئولیت اجرایی من به‌وضوح آشکار شد. شاید این همکاری یک نمونه بسیار گویا از رابطه خوب مطبوعات با دولت باشد. در این دوران طولانی کسی به فکر مقایسه نیفتاد. کسانی که آمارهای بین‌المللی را تهیه می‌کنند در این زمینه کاری انجام ندادند تا ببینیم مطبوعات کشورهای آزاد با دولت‌هایشان چگونه برخورد کرده‌اند. البته شاید هم کارهایی شده باشد که شما از آنها مطلع هستید و من از آن بی‌خبرم. ولی ارزیابی من این است که همکاری مذکور، نمونه واقعاً ارزشمندی است. نمی‌شود مطبوعات ایران را متهم کرد که متملق و چاپلوس هستند و فرصت‌طلبانه کار می‌کنند. برای من بسیار روشن است که آزادمنشی موجود در ارباب مطبوعات ما در یک حد نصاب، بسیار بالاتر از کشورهای بسیار آزاد دنیاست. حتی در کشورهای بسیار دموکراتیک، مطبوعاتی را می‌بینیم که به‌احزاب وابسته هستند و تکلیفشان هم روشن است. آن‌هایی که در کمپانی‌های بزرگ هدف‌دار استعماری ادغام شده‌اند و به‌ظاهر رسانه‌های آزاد فراوانی هم دارند، تکلیفشان روشن است. اما مطبوعات کاملاً مستقل و آرمانی بسیار کم هستند. در مطبوعات ایران افراد آرمانی فراوانی حضور دارند. آدم‌هایی هستند که فقط به خاطر عقایدشان قلم می‌زنند. اگر گاهی تلخی و گاهی تمجید می‌کنند، اینطور فکر می‌کنند. نمی‌گویم همه مطبوعاتی‌ها این‌گونه هستند، ولی بسیاری از آنان این ویژگی را دارند. در چنین فضایی اگر رئیس دولتی بعد از هشت سال کار، خیلی صریح از مجموع روابط اظهار رضایت کند، باید خیلی روی آن حساب کرد؛ چرا که پدیده قابل توجهی است. این حرف‌ها به‌آن معنا نیست که در مطبوعات ما انتقاد نبوده است. در این مدت نقد و انتقاد هم بسیار فراوان بوده است، من هم از همه انتقادها راضی نبودم و بعضی از آنها را غیرمنصفانه ارزیابی می‌کردم. ولی جمع‌بندی من این است که مطبوعات خیلی کمک کردند و مطالبی که در این مراسم اظهار شد، در تاریخ زندگی من به عنوان یک سند ارزشمند ثبت خواهد شد. مانند اظهارات رهبر انقلاب که هدایت‌گر کلی سیاست‌های جامعه هستند و همچنین جمع‌بندی مجلس شورای اسلامی که به‌عنوان ناظر بر عملیات دولت مسئولیت دارد و مطبوعات که حقیقتاً آینه افکار عمومی جامعه هستند. مطبوعات حاضر نیستند خودشان را وارد مسأله‌ای کنند که افکار عمومی از آنها فاصله بگیرد. البته کارها واقعاً ستایش‌انگیز است. به‌عنوان یک مسؤول در میان هزاران مسؤول و مدیر، حقیقتاً معتقدم که ایران و انقلاب در این هشت سال به لطف خداوند و حمایت‌های بی‌دریغ مردم و رهبری و وفاق ملی که در کشور بود، توانست گام‌های بسیار سریع و بلندی بردارد. آن هم گام به‌سوی هدفی که کشور باید در توسعه و پیشرفت در همه ابعاد انتخاب کند و می‌دانم که مطبوعات، امکانات و ظرفیت پرداختن به همه آنها را نداشتند. در سفری که خبرنگاران نیز همراه ما بودند، صدها طرح کوچک و بزرگ مورد بازدید و افتتاح قرار می‌گرفت. طبیعی است که روزنامه فقط می‌تواند به نام‌ها اشاره کند و نمی‌تواند همه طرح‌ها را شرح بدهد. گاهی اوقات برخی از خبرنگاران، خودشان توضیحات بیشتری می‌دادند. در هفته دولت و زمانی که برنامه‌ها اعلام می‌شد، صدا و سیما هم نمی‌توانست همه مطالب را در برنامه‌های خود بگنجاند.

 

شاید بعضی‌ها نقطه انتقادشان را روی مسائل فرهنگی متمرکز کنند و بگویند که فرهنگ به‌اندازه بقیه چیزها پیشرفت نکرده است.

من هیچ وقت این مسئله را قبول نکردم و قبول ندارم. چرا که طبیعت ما و دولتمان فرهنگی بوده است و نمی‌توانست وارد این وادی نشود. نکته اساسی این است که هر کس از زاویه دید خودش می‌خواهد فرهنگ را معرفی کند و از زاویه دید هر کس، انتقادات خاصی مطرح است. آن هم در یک فضای تعریف نشده و غیرمشخص و فاقد متولی روشن. به نظر من در بخش فرهنگ آن قسمتی که مربوط به دولت بوده است، جزو موفق‌ترین بخش‌هاست نسبت به آن قسمت‌ها و بخش‌هایی که در اختیار دیگران بوده است، جزو موفق‌ترین بخش‌هاست.

دولت در یک نظام آرمانی و در جایی که روحانیت و تریبون‌های متعدد و فضاهای غیردولتی فراوانی، خود را متولی فرهنگ می‌دانند و خیلی‌ها هم واقعاً همین‌طور هستند، بیشتر به دنبال فراهم آوردن ابزار کار بوده است.

در گزارش خودتان به بخش مربوط به مطبوعات اشاره کردید. در زمینه تأمین امکانات چاپ، کاغذ، آزادی و چیزهایی از این قبیل و از جمله مقدار یارانه، تصور نمی‌کنم جای سؤال و انتقادی باشد. دولت در این زمینه همواره جلو بوده است. اما تحقیقاً دولت در شرایط فعلی مسئول محتوا و نرم‌افزار کار نیست. مسائلی وجود دارد که باید روی آنها کار بشود. من به‌عنوان یک روحانی که خودم را مسئول می‌دانم و به عنوان یک کارشناس اسلام هنوز فرصت پیدا نکرده‌ام که در وادی فرهنگ کار متمرکزی انجام بدهم. ولی به‌عنوان یک مسؤول اجرایی، فکر می‌کنم هم فرصت بود و هم امکانات وجود داشت و به آن وظایفی نیز که دولت باید به عهده می‌گرفته، عمل شده است.

از فضای مثبتی که در مطبوعات نسبت به دولت من وجود دارد، بسیار راضی هستم، افتخار می‌کنم و خوشحالم که در این مدت خودم را با کسانی که مایل بودند اشکالات را بزرگ کنند، درگیر نکردم. فکر می‌کردم در فضای کنونی، تنها جای مسئول و تنها مرکزی که مطبوعات می‌توانند به آن بپردازند، دولت است و رئیس دولت.

برای مطبوعات قدری سخت بود که به جنگ بقیه مقامات و جاهای دیگر بروند و اگر این را هم از مطبوعات می‌گرفتیم و آنها را محدود می‌کردیم، در کشور ما دموکراسی و آزادی خیلی بی‌جلوه می‌شد. فکر می‌کردم استقبال من و امثال من از چیزهایی که مطبوعات حق خودشان می‌دانند و به نقد می‌پردازند، یک نوع جهاد برای ماست. البته من از بعضی نقدها شکایت داشتم و معتقد بودم که نقد به‌معنای واقعی بسیار مؤثرتر از حرف‌های بعضی اشخاص است که فقط به اشکال‌ها می‌پردازند.

وقتی می‌بینید مدیران یک سازمان یا جریانی به بخشی از وظایفشان عمل نمی‌کنند، نواقصی را در کنار خیرات و خدماتی که دارند، مطرح کنید. وقتی مدیری مقاله‌ای مطالعه کند و دریابد که نویسنده به‌دنبال شکستن او نیست، بلکه به فکر رفع اشکال است، شاید خاضع شود و حس حق‌پذیری در او تحریک شود. ولی اگر احساس کند که شمشیر عداوت بلند شده، شاید گارد بگیرد، که این مسئله در طبیعت همه انسان‌هاست.

اگر در هر مقاله‌ای و در هر بحثی به نکات منفی و مثبت در کنار هم اشاره کنیم و مثبت‌ها را فراموش نکنیم و بنویسیم که خوب بود، آن منفی‌ها هم مثبت می‌شد و اگر این فضا در مطبوعات ما پیدا بشود، مطبوعاتی‌ها بسیار موفق‌تر خواهند بود و حرف آنان بیشتر در جامعه و مسئولان نفوذ می‌کند.

نکته دیگری که برای من به‌عنوان یک نظریه بسیار مهم است و باید روی آن حساب کرد، این است که معتقدم در مسائل فرهنگی، عقیدتی و آرمانی باید جامعه‌مان را آنچنان از نظر تفکر و ادراک نیرومند کنیم که دیگر نگران نباشیم از اینکه افکار مسموم و نادرست وارد جامعه شده و بچه‌های ما را با خودش ببرد. یعنی اندیشیدن به یک نوع واکسینه کردن فکری و اخلاقی اعضای جامعه در یک فضای آزاد. این، یک کار مبنایی و اساسی است. امروزه دیگر مقدور نیست که بخواهیم همواره به حفاظت فیزیکی بپردازیم و مانع رسیدن فلان حرف، به‌گوش بچه‌هایمان باشیم و مانع طرح اندیشه‌ای بشویم که مبادا کسی گمراه شود. شاید به کارگیری این شیوه در دوران صفویه و قاجاریه تا حدودی مقدور بوده است، اما الان دیگر به هیچ عنوان ممکن نیست. الان آن قدر منافذ ارتباطی باز است که ما هر کدام را ببندیم، گوشه دیگری باز می‌شود و مردم برای گوش دادن به‌آن حرف‌ها و نظرات بیشتر حریص می‌شوند.

به اعتقاد من، هم به نفع جامعه و هم به نفع مطبوعات است که فضای «تمییز حق و باطل» توسط مردم در کشور وجود داشته باشد. در این فضا مقداری قربانی خواهیم داد اما قربانیانی که در محیط خفقان و سانسور و رمزگویی به‌وجود می‌آیند، خطرناک‌تر خواهند بود. گاهی این جریان تبدیل به موج می‌شود و همه چیز را با خود می‌برد. ضمناً ما نباید این‌طور القا کنیم که فرهنگ در ایران ترقی نکرده است و ملت ما فرهنگ ضعیفی دارد. واقعاً این‌طور نیست. ما ملت دیگری را نمی‌شناسیم که به‌اندازه مردم ما هوشیار و متکی به‌اصول بوده و معیارهای اخلاقی و اسلامی درستی داشته باشد. بالاخره در ایران ادیان مختلف و عقاید گوناگونی وجود دارد. در این کشور سابقه تفکرات حزبی و مکتبی گوناگون از الحادی و ملی‌گرا تا مذهبی و غیره وجود دارد و همه نیز ریشه و سخنگو دارند.

این طور نیست که ما نبینیمشان و آنها هم گم بشوند. اثر دارند. لذا توصیه من به‌شما این است که برای باز کردن فضای مطبوعات و ایجاد شرایطی که بتوانید در آن افکارتان را مطرح کنید و افکار را رشد بدهید و مباحثه و میزگرد و تبادل اندیشه‌ها را جدی بگیرید که بسیار هم سازنده است. خودتان پاسدار محیط سالم برخورد اندیشه کشور باشید. من درباره تقویت فرهنگ به چیزی معتقدم که نظر شخصی و تجربی من نیست، بلکه ریشه در اسلام دارد. زمانی که طلبه بودم، اولین بار به آیه «فبشّر عبادی الذین لیستمعون القول فیتبعون احسنه»* توجه کردم و تکان خوردم. در آن زمان جوانی و طلبگی، بسیار مشکل بود که بپذیریم در یک فضایی هر کسی حرفش را بزند و هر اتفاقی بیفتد. خیال می‌کردیم هر اتفاقی که بیفتد، کفری روی داده است. آن آیه تکانم داد و در پی آن، روحیه‌ای پیدا کردم و به دنبال آن پیش رفتم. در زمینه آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) تحقیق کردم و هر جا رفتم، دیدم که مسئله «لااکراه فی الدین قد تبیین الرشد من الغی»** مطرح است. آزادی برخورد با اندیشه‌ها در اسلام بسیار گرانبهاست و اصلاً اسلام در فکر تحمیل عقیده و این‌طور چیزها نبوده است، البته مراقبت‌هایی صورت می‌گرفت که بیشتر حالت دفاعی داشت. در برابر کسانی که می‌خواستند این عقیده را از بین ببرند، مواظبت‌های جدی وجود دارد. به حدود اسلام که نگاه کنیم، می‌بینیم به‌جاهایی برخورد می‌کنیم که مسائل فکری گذشته و چیزهای دیگری مطرح است. به هر حال این آزادی اندیشه و محیط باز تفکر و تبادل آراء می‌تواند بسیار کارساز باشد. آن هم در مکتبی که برای خودش اصالت قائل است. ما اسلام را یک جریان بی‌ریشه نمی‌دانیم. عمیقاً معتقدیم که اسلام، دین فطرت است و با فطرت انسان‌ها سازگار است. اگر موارد دست خوردگی اسلام را بتوانیم اصلاح کنیم و پیرایه‌هایی را که به‌اسلام بسته‌اند، از پیکره آن جدا کنیم - البته کار آسانی هم نیست - همه جوانان به سوی اسلام می‌روند. در هیچ جایی نمی‌توانیم مکتبی را ببینیم که همسنگ با تفکرات اسلامی و قابل مقایسه با آن باشد. در مسیحیت، یهودیت و مکاتب جدیدی مانند سوسیالیسم، کاپیتالیسم و غیره نکته جذابی برای انسان‌هایی که غیرمادی فکر می‌کنند و به‌دنبال فضایل و اخلاقیات و انسانیت هستند، وجود ندارد.

با شیوه درست برخورد، می‌توانیم به همان آیه «الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» افتخار کنیم که قبل از آن، تعبیر «فبشر عبادی» هم می‌آید. خداوند اینها را، این کسانی را که چنین شیوه‌ای دارند، بنده‌های خاص خودش می‌داند. من همین طور حرف زدم! شما زیادی خواندید. ما هم زیادی حرف زدیم! در واقع مقابله به مثل کردیم! باز هم از محبت شما تشکر می‌کنم و امیدوارم این حرکت تکاملی که در مطبوعات پیدا شده، ادامه پیدا کند و روز به روز شرایط بهتری پیدا کنید. انشاءالله ابزار کار ما لنگ نخواهد شد. همت شما هم کار را قوی‌تر می‌کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

(سوره مبارکه زمر، آیه شریفه ۱۸

** سوره مبارکه بقره، آیه شریفه ۲۵۶