سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار اعضای شورای هماهنگی جوانان ایران اسلامی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسّلام علی رسولالله و آله
بسیار خوشآمدید. از حضور و اظهارات دلگرم کننده شما تشکر میکنم. من با دقت به همه صحبتهای آقایان و خانم گوش دادم. نکته ظریفی در مطالب شما قابل استنباط است، اگر فرض کنیم صحبتهای شما بخش قابل توجهی از جوانان ما را در سطح کشور نمایندگی کند، باید خیلی دلگرم باشیم.
این روزها با محافل و جمعیتها و احزاب مختلفی سر و کار داریم. همه بخشهای جامعه بحث میکنند و انتظار طبیعی ما وقتی که در جمع جوانان قرار میگیریم، این است که بیشتر شعار و التهاب باشد و این چیزی است که در جامعه عموماً اینگونه است. ولی من در صحبتهای شما عمیقترین خواستههای انسانهایی که به خوبی وضعیت کشور و آیندهاشان را ارزیابی کرده و هدفگیری کردهاند، میبینم.
مسأله آخری که از ادبیات شرق نقل شده، نشان از آیندهنگری جدی است. من فکر میکنم شعارهای بیمحتوا و یا بامحتوا ولی دور از دسترس، الآن در خدمت کشور و نظام نیست. چه شعار سیاسی و اجتماعی و یا از هرنوع دیگری باشد. الآن نیازمند واقعبینی و آیندهنگری اساسی هستیم و در انقلابمان اگر جوانان ما پیشتاز چنین تفکری باشند، باید به دستآوردهای انقلاب تبریک گفت. وضع کشور را کمی مجسّم کنیم و آینده را ببینیم که باید چه کنیم تا در مسیر درست و به طرف قلّه سعادت حرکت کنیم. هر کاری هم بکنیم، مربوط به شما جوانان و نوجوانان است و شما از آن بهرهمند میشوید. خوبی و یا بدی آن به شما که میراث بر آن خواهید بود، برمیگردد. کسانی میتوانند با شعار و روزمرهکاری، احساسات خیلیها را تأمین کنند، ولی آینده آنها را نادیده میگیرند.
در شرایطی که ما هستیم، ایران در شرایط بسیار بسیار ویژهای قرار گرفته است و این امر ناشی از شرایط جهانی است. دنیا الان از رقابت شرق و غرب و دوقطبی بودن فاصله گرفته است. در آن موقع که ما جوان بودیم، تنازعات شرق و غرب فرصت چندانی به آنها نمیداد که به کارهایی که امروز آمریکاییها به آنها میپردازند، مشغول باشند. در دنیا یارگیری میکردند و برای سیاستهای خودشان اقماری را انتخاب میکردند. اردوگاه سوسیالیسم پیش بود و هر سال چند اردوگاه از امپریالیسم جدا میشد و به اردوگاه سوسیالیستها میپیوست که در آسیا، آمریکا و آفریقا شاهد آن بودهایم.
الآن وضع به گونه دیگری شده است. قدرتی مثل چین درحال تبدیل شدن به یک ابرقدرت است و اروپا در این مسیر در تلاش است و همه کشورهای اطراف خود را جمع کرده است. روسیه هنوز قدرت بالایی است و در دنیا همراهان کمی دارد. چیزی در حال ظهور است که استعداد تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است که آن دنیای اسلامی است. مشکلات عدیدهای هم پیش روی دارد و یک و نیم میلیارد مسلمان دارد و حدود پنجاه و هشت کشور است و هیجده درصد تولید ناخالص جهانی را دارد.امکانات فراوانی دارد که از همه مهمتر انرژی است.
به نظر میرسد غربیها بیشترین توجه را به آن معطوف کردهاند که این قدرت از جوامع امروز سر بیرون نیاورد و به یک نیرویی که متکی به ایمان، قرآن، وحی و عقاید مردمی باشد، تبدیل نشود. چون میدانند این نیرو خیلی میتواند نیرومند باشد و اگر شکل بگیرد، قدرت بزرگی خواهد شد. برای جلوگیری از آن همه تلاش خودشان را بکار گرفتهاند.
در این میان ایران از جهات مختلفی شرایط ویژهای پیدا کرده است. این شرایط هم میتواند برای ایران فرصت باشد که به سرعت جلو برود و هم میتواند تهدید باشد که منافع آینده و نسلهای بعدی را درخطر قرار دهد.
به دلیل اینکه ما در مرکز انرژی فسیلی دنیا قرار گرفتهایم و از لحاظ سوقالجیشی و استراتژیک، بهترین نقطه دنیا در اختیار ما است و هنوز نسلی انقلابی و مؤمن و آماده فداکاری در کشور وجود دارد و متکی به مکتبی هستیم که عقلاً آن را پذیرفتهایم که مکتباهل بیت(ع) و در چارچوب اسلام است. به نظر میرسد آنها حساب جدی روی ایران باز کردهاند که هم به خاطر منطقه و هم به خاطر منابع و هم به خاطر منابع انسانی درست است.
بنابراین ما باید با تدبیر عمل کنیم که منافع کشور و مردم و خصوصاً نسلهای آینده را منهدم نکنیم. فرصتها را از دست ندهیم و در عین حال برای چیزی که مایه عزت ما و عزت منطقه ماست که روحیه اسلامی، انقلابی و اتکای به ایمان، ظلم ستیزی و عدالتخواهی است که همه حقیقت و اصالت جامعه بشری است، ایستادگی کنیم. طبعاً برای چنین کاری نیاز کشور ما که شرایط تهدید وجود دارد، انسجام ملی است. قطعاً برای ما در این شرایط درگیریهای منفعتطلبانه جناحی سمّ است، ضمن اینکه نقد، بررسی، انتقاد، خواست و طرح مطالبات حُسن است.
اینها میتواند جامعه را به پیش ببرد و اگر شکل باندی و منفعت طلبی و تقدم بر منافع ملی به خود بگیرد، واقعاً خطرناک و چیز بسیار بدی است. شاید یکی از سالهای سرنوشتساز را در پیش داریم. مسائل و پروندههای جدی مطرح است که یکی از آنها پرونده هستهای است که یک کُشتیواقعی بین ایران و آمریکاست.
بالاخره ما نمیخواهیم از حق طبیعی که طبق مقررات بینالمللی داریم، صرفنظر بکنیم. چیزی که خودمان به دست آوردیم و از کسی نگرفتیم. آنها هم میخواهند ما را از این حق محروم کنند، چون میدانند اگرچه ما درصدد دستیابی به سلاح هستهای نباشیم، ولی قدرت هستهای سرنوشتساز است. به هر حال چند تکنولوژی در دنیا هست که منشاء قدرت و عزت است که یکی از آنها قدرت و دانش هستهای است.
بنابراین در این زمینه تنازع واقعی است، حرف ما حق، موضوع ما درست و هدفمان مقدس است، ولی دشمن ما اهرمهای قدرت بیشتری را در اختیار دارد. کاملاً سیاست یک بام و دو هوا را درپیش گرفته است. همین دانش و قدرت در اسرائیل است که آنها در مقابل اسرائیل سکوت و حتی کمک میکنند، ولی در مقابل ما سرسختی میکنند. پرونده آسانی نیست که انشاءالله باید از آن به خوبی عبور کنیم که با انسجام مردمی و مدیریتی میتوانیم از آن عبور کنیم.
مسأله عراق یک مسأله بسیار جدی در ترسیم آینده منطقه است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی که استکبار، ایران را به عنوان بزرگترین پایگاه و ژاندارم خود در منطقه از دست داد، اینجا به نقطه معارض با منافع استکبار تبدیل شد و آنها سریعاً عراق را در مقابل ما قرار دادند و نیروهای ما را در آنجا مشغول کردند و خطر متوجه کیان انقلاب شد. ما به دفاع برخاستیم و هشتسال گرفتار جنگ بودیم و بعد از آن هم گرفتار آثار جنگ بودیم که خیلی گرفتارمان کرده بود. توانستیم بخشی از آنها را ترمیم کنیم.
بعد از آن عوارض روانی جنگ بود که وقتی دو ملت با هم جنگیدند و اینهمه کشته، اسیر، مفقود و جانباز داشتند، به آسانی روابط آنها حسنه نمیشود. فکر کردند که تخم نفاق، نزاع و کینه در منطقه کاشته شده و آنها به هدفشان رسیدند. خداوند به خاطر خون شهدا، اسلام و جهاد مردم کمک کرد و امدادی غیبی آمد و الان همه ناظران جهانی میگویند آمریکا هزینه میکند و ایران محصول آن را میبرد.
آمریکا سرمایه زیادی را در افغانستان و عراق هزینه کرد و میکند. اما تا اینجا آثار آن رفع مشکلات ایران بوده است. طالبان انصافاً یک جریان موذی و خطرناک در مقابل جمهوری اسلامی بود و به این خاطر خلق شده بودند که شعارهای انقلابی و اسلامی از نوع وهابیت در مقابل اهلبیت(ع) ایران بدهند. وهابیها سالهاست که مزاحم ما هستند و تفکر آنها این است که ما کافر هستیم و برخی از آنها ما را واجبالقتل میدانند. آنها طالبان را عَلَم و به آنها کمک کردند، ولی شرایطی پیش آمد و خداوند به گونهای امور را هدایت کرد که خودشان لشگرکشی کردند و چیزی را که ساخته بودند، منهدم کردند و تا حدودی موفق شدند و این کار را کردند.
ما با دخالتهای مسلحانه آمریکا در منطقه راضی نیستیم، ولی آنها دستپرونده خودشان را از بین بردند. عین این ماجرا در داستان القاعده پیش آمد که از ابتدا آن را برای مبارزه با شوروی به وجود آوردند، ولی بعد از شوروی علیه ما آنها را تجهیز کرده بودند که الآن بلای جان آنها شده است. مسأله عراق را هم میبینید که هرچه که لازم بود، به عراق داده بودند که یک کشور بیستمیلیونی در مقابل ایران شصت میلیونی بجنگد. الآن هرچه که هزینه کرده بودند، باید پس بگیرند و اگر خود آنها جای صدام در عراق بنشینند، خطرناکتر است.
منافقین را گرچه منهدم نکردند، ولی به طور جدّی در عراق محدود کردند. آنها را برای برنامههایبعدیشان حفظ کردند که الان هم وبالگردن آنها شد.چون منطقادعایی ضدتروریسم آنها را از دست آنها خارج کرده است. چون نمیتوانند ادعا کند که ضدتروریسم هستند. منافقین کسانی هستند که کارشان را با کشتن آمریکاییها در ایران شروع کردند. سالهای پنجاه، اولین عملیات آنها در چیذر این بود که چند آمریکایی را کشتند و بدنشان روی درختان متلاشی شد و بعد از آن هم شعار ضدامپریالیستی داشتند. همانها را تبدیل به عامل خودشان کردند که اگر آنها را نگه دارند، سند دروغگویی آمریکاست و اگر محدودشان کنند، چیز خوبی است و اگر بخواهند به عنوان تروریسم با آنها رفتار کنند، خواسته ماست.
در مورد اینکه آنها در عراق جایگزین شوند، خطر بزرگی است و اگر آمریکا موفق شود که در عراق بماند و در منطقه حاکم باشد، مسأله بسیار مهم است. آمریکا هر روزی که در عراق میماند، باید به شکل جانی و مالی هزینه کند و قابل دوام نیست.
از آنجایی که دنیا هوشیار شده است، این حضور برای آمریکا بسیار گران تمام خواهد شد. اگر هم برود، باز برایش گران تمام میشود. چون تا به حال به صورت رسمی گفتهاند که بیش از سیصدهزار دلار هزینه کردهاند.
اگر ملت ایران و عراق با هم صمیمی و همکار باشند، چه اتفاق مهمی در منطقه خواهد افتاد! اگر همه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس جمع شوند، همه آنها به اندازه این دو کشور نخواهند بود و منطقه در اختیار دو ملت قوی و همفکر و همراه ایران وعراق قرار میگیرد. دو ملتی که هشتسال با هم جنگیدند. این اتفاق هم بسیار مهم است.
پروندههای دیگری مثل تجارت جهانی، سازمان ملل، مسأله لبنان و سوریه و ریشهدارتر از همه مسأله فلسطین را داریم که یک مسأله اسلامی در دنیای اسلامی است. ما در این شرایط میتوانیم به گونهای عمل کنیم که همه این تهدیدات را به فرصت تبدیل کنیم و کشورمان را به پیش ببریم. البته ممکن است بد عمل کنیم و جور دیگری درآید. لذا اگر منطق اعتدال برجامعه ما حاکم باشد که جوانانی مثل شما به این نتیجه رسیدید، بسیار جالب است. چون این تفکر به جوانان ما در مدارس و دانشگاهها سرایت کرده است و از این طریق به سطح خانوادهها منتقل خواهد شد.
افتخار بزرگی است که جوانان و دانشجویان ما نوک پیکان حرکت به سوی اعتدال باشند. نباید معنای این اعتدال سکوت، سکون و نرفتن به دنبال مطالبات باشد و شاید بهترین مطالبهای که شما دارید، این است که امروز کشور را بهتر بسازند. برای اینکه برای نسل جوان که در فردای این کشور باید مسؤولیت داشته باشد و مصرفکننده این مهم باشد،چیزی آماده باشد. ماهم این قدر فرصت نداریم که سالهای بعد دیگران بیایند و کشورمان را بسازند. واقعاً اتلاف وقت است و راههای توسعه کشور هم روشن است.
در درجه اول منابع انسانی است که الحمدالله کم نداریم و رو به رشد است و باید منابع انسانی و دانشگاهها را از لحاظ کیفی بالا ببریم و آن را به تکنولوژی روز مجهز کنیم. اگر نکنیم، بیعرضگی است، چون منتظر چیزی نیستیم و فقط باید این منابع را به خوبی مدیریت کنیم. استاد، منابع و همه ابزار لازم را داریم و مردم هم حاضرند برای تحصیل فرزندانشان هزینه کنند و ارتباطاتجهانی هم این را تقویت میکند.
لذا میتوان منابع انسانی را به خوبی تقویت کرد. منابع مالی در داخل کشور کم نیست. اگر پولهای سرگردان و انگل را که مزاحم اقتصاد کشور است، جمع کنیم و آن را برای توسعه کشور در همه زمینهها جهت بدهیم، خیلی کارساز است. در دنیا هم پولهای زیادی است که به دنبال مشتری خوشحساب میگردند و بسیار ارزان وارد میشود و پول با 3 تا 4درصد به آسانی وارد کشور میشود که بیایند و در این کشور کار کنند و سود ببرند و ما هم سود ببریم. هم میتوانند سرمایهگذاری کنند و هم میتوانیم فاینانس کنیم و خودمان بتوانیم از طریق طرحهایمان با آنها معامله کنیم. میتوانیم در خیلی از چیزها با آنها شریک شویم.
بنابراین جذب سرمایه جزو مشکلات نیست، میتواند با تدبیر درست و فضایی مناسب پیش آید. طرحها هم به اندازهی کافی وجود دارد. در چشماندازی که تصویب کردیم، وضع موجود را بررسی و آینده را هم ترسیم کردیم که در بیست سال آینده باید به کجا برسیم. راهکار آنها مهم است. الزامات آن را نیز مینویسیم. راهکار آن این است که باید دولتی باشد که برنامههای پنجساله داشته باشد و بودجههایش زمینهساز این سیاستهای کلی باشد که فکر میکنم از این جهت مشکلی نداریم. نیازی به مستشاران خارجی نیست. ما همه راهها را یاد گرفتیم و کشور آمادگی یک حرکت مطمئن و سریع به طرف قلههای توسعه را دارد.
چیزی که برای جوانان ما مهم است، همین است که شما در حرفهایتان بیان کردید. البته علاوه بر اینها باید در مسکن سرمایهگذاری کنیم تا مشکل مسکن جوانان حل شود. راه تشکیل خانواده را حل کنیم. تأمین اجتماعی جامعی داشته باشیم که فقرای ما زیرخط فقر زندگی نکنند. همه اینها را جزو ممکنهای کارها میدانیم. به شرط اینکه همدلی و همراهی در کشور حاکم باشد و این جوّی که در بین شما حاکم است، در تمام جامعه حاکم باشد.راه مدیران برای حرکتآسان است و اگر مبتلا به تشنج،تفرقه، جدایی، کینهتوزی و سهمخواهی بشویم، جایی است که آمریکاییها وارد میشوند و از پنجرههایی که خودمان باز میکنیم، نفوذ و برای کشور مشکل درست میکنند.
از صدق و صفای شما تشکر میکنم. به سهم خودم اعلام آمادگی کردم. ولی ترجیح من هنوز باقی است. اگر بتوانیم چرخش نخبگان را در کشور سامان دهیم تا انسانهای جدید با افکار جدید وارد شوند و بتوانند کشور را به روزتر از ما اداره کنند، افتخاری برای ماست.
هنوز چند روزی وقت داریم که صبر کنیم. انشاءالله که این جوری بشود. در هر حال نگران نباشید. بنده بقیه عمرم را برای چیزهایی که برایشان کار کردهام، میخواهم که اسلام، انقلاب، ایران و مردم ایران هستند.
انشاءالله که خداوند این توفیق را از ما سلب نمیکند و تا آخر عمردر خدمت این اهداف مقدس هستیم. شما را به خدا میسپاریم.
والسّلام علیکم و رحمهالله