سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای حزب جوانان ایران اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای حزب جوانان ایران اسلامی

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله و السّلام علی رسول الله و آله
توضیحاتی که آقای علیخانی دادند، نشان می‌دهد که حزب شما که اسمش جوان است، حالت نشاط رو به پیش دارد. یعنی هنوز دوره پیشرفت شماست که انشاءالله دوره نشاط طولانی باشد. ممکن است گاهی اتفاقات دلسرد کننده‌ای ببینید، ولی حزب همین است. وقتی احزاب جدّی باشند و از حالت بی‌تفاوتی در مسایل حساس کشور بیرون بیایند و زنده باشند، در مقابلشان برنامه‌های دیگری می‌آید.
افراد هم این‌گونه هستند. الان هرکس بخواهد در مسایل جدّی کشور اظهارنظر کند، مخالف و موافق دارد. بستگی به موقعیتش دارد که چه پیش بیاید. کار فردی مشکل‌تر و کار جمعی آسانتر است. البته اگرهمه جمع با برنامه وارد شوند، کارشان بهتر پیش می‌رود. به خصوص اگر احزاب همفکری هم باشند و چند حزب با هم حرف بزنند.
کسانی که ذاتاً قبول می‌کنند برای کار حزبی وقت بگذارند و گاهی هزینه کنند، معلوم است که با انگیزه هستند. این انگیزه در خیلی از احزاب می‌تواند قدرت‌طلبی باشد. عیبی هم ندارد. افرادی که می‌خواهند کار کنند، به قدرت نیاز دارند. شاید حزب راهی براب کسب قدرت باشد. انسان می‌تواند از موضع قدرت افکارش را اجرا کند. ولی حداقلش این است که انسانی که کمی وقت می‌گذارد، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کند. حاضر است از امکانات و حداقل از وقت و آبرویش برای مسایلی که به آنها علاقه‌مند است، هزینه کند. لذا باید برای افرادی که وارد حزب می‌شوند، ویژگی‌هایی قائل باشیم. اینها برای متفکرین جامعه قابل احترام هستند.
الان حزب در کشور ما زیاد است. معمولاً در کشورهایی که از دوره گذر به سوی دمکراسی کامل می‌روند، این‌گونه است. یعنی اگر جامعه را آزاد بگذارند، سلیقه‌های مختلف در جمعیت‌های مختلف بروز می‌کند و احزاب به وجود می‌آیند. در جاهایی که از بالا به پایین است، اگر حزب باشد، کنترل می‌کنند که یکی دو تا سه حزب به وجود می‌آیند. در کشورهای کمونیستی، حزب مهم از کمونیست‌ها بود و احزاب کوچکی هم در گوشه و کنار پیدا می‌شدند. کشورهای غربی و جاهایی که آزادی و دمکراسی را جدّی‌تر گفتند، دوره‌ای را گذراندند. یعنی دوره تعدد احزاب را گذراندند. مثلاً ایتالیا هنوز در آن وضع است که ثبات ندارد و دولت‌هایش دائماً جابجا می‌شوند. چون مثل بعضی از کشورها دو حزب نیرومند و فائق ندارد.
باید احزاب کوچک با هم ائتلاف کنند که ائتلافها زود می‌شکند. حزبی مخالف برنامه دولت می‌شود و از ائتلاف بیرون می‌آید و حزب از اکثریت می‌افتد که باید نخست‌وزیر دیگری بیاید. از این اتفاقات زیاد می‌افتد که دوره طبیعی است. الان در کشور ما این شرایط است. البته ما با آن‌گونه نظامها یک تفاوت اساسی داریم. نظام ما ولایی است که ولایت فقیه داریم و سیاست‌های اصلی به عهده ولی‌فقیه است و احزاب می‌توانند برای اتخاذ سیاست‌های درست فقط کمک کنند و اگر درست نمی‌بینند، می‌توانند انتقاد کنند و اگر درست می‌بینند، باید حمایت کنند تا آن سیاست‌ها اجرا شود.
در شرایط فعلی باید از انسانهایی که برای تحزّب و تشکیلات وقت می‌گذارند، استقبال کرد. حرف اول من یادتان باشد که اگر در تحزّب جدی باشید، چالش هم دارید. انسان نمی‌تواند وارد مسایل اصلی کشور شود که دولت، مجلس، قوه قضاییه و نظام رویش حساس باشند و انسان انتقاد بکند و صدا برنگردد. مطمئئناً به نحوی برمی‌گردد. منتها باید در قواعد بازی باشد. یعنی آنها باید بپذیرند که چنین حقی برای احزاب و افراد هست و شما هم بپذیرید که در چارچوب قانون و قرارهای اجتماعی عمل کنید. شما در محدوده مقررات و وظایف خود حرکت کنید و آنهاهم باید حقوق افراد، جمعیت‌ها را مراعات کنند که از جمله حق اظهارنظر است.
اینکه نظرم را در مورد تحزّب بگویم، بارها گفتم و بازهم تأکید می‌کنم که کشوری نمی‌تواند دمکراسی داشته باشد و حزب نداشته باشد. در هیچ جای دنیا امکان‌پذیر نیست. کسانی که دمکراسی جدید را به وجود آوردند، غربی‌ها هستند. خودشان به همین راه رفتند. البته این کار ترفندهایی هم دارد. می‌بینید در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ژاپن و دیگر کشورهای تثبیت شده، سیستمی برای خود درست کردند که تحزّب نمی‌تواند تزلزل و بی‌ثباتی در کشورهایشان به وجود آورد.
ما که در عمر خود دیدیم، معمولاً حزبی یک یا دو دوره در رأس کار می‌ماند و قوه مجریه به خاطر توقعات مردم کم کم مورد انتقاد قرار می‌گیرد و حزب دیگر جای این حزب را می‌گیرد و شعارهای جدیدی با مقتضیات شرایط و توقعات مردم می‌دهد و این تکرار می‌شود. یعنی اگر خیلی خوب کار کنند، دو دوره در قدرت می‌مانند. احزاب دیگر و افراد مستقلی که وارد میدان می‌شوند، امیدی به پیروزی ندارند. اما احزاب بزرگ کار و انتقاد می‌کنند و حزب مقابل را به چالش می‌کشند.
یعنی حرف مردم را می‌زنند و حزب مقابل ناچار است مراعات کند. با اینکه کوچک هستند، ولی تأثیر می‌گذارند. همیشه شعارهای انتخاباتی می‌دهند و روی شعارها پافشاری می‌کنند. این انتقادها جامعه را می‌سازد.
بنایراین حزب ضرورت دمکراسی، آزادی و حضور مردم در جامعه است. افراد آزاده می‌توانند مستقل باشند، ولی هیچ‌وقت نمی‌توانند به اندازه تشکیلات مؤثر باشند.
من هم از تشکیلات تجربه دارم. اگرچه قبل از انقلاب حزب نداشتیم. اما تشکیلاتی کار می‌کردیم. یعنی گروههایی بودیم که با سازمان غیررسمی در اکثر شهرها ارتباطاتی داشتیم. قبل از اینکه مبارزات ما شروع شود، با آقای باهنر نشریه‌ای به نام مکتب تشیّع منتشر می‌کردیم که در همه شهرهای ایران نمایندگی داشت که نوعاً تیپ‌های متدین و شخصیت‌های فرهنگی نمایندگی نشریه را به صورت افتخاری می‌پذیرفتند. دفتر بزرگی از نام همه نمایندگی‌ها بود. الان که به آن دفتر نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در آن زمان این افراد با احساس مسئولیت، خود را به شبکه‌ای وصل کرده بودند که می‌توانست برایشان خطرناک باشد. چون رژیم خیلی مواظب بود. ساواک تازه تأسیس شده بود.
یک نوع کار جمعی این‌گونه داشتیم و این ارتباط در مبارزه بسیار برای ما مفید بود. اگر امام بیانیه‌ای می‌داد یا نظریه یا برنامه‌ای داشتیم، از طریق همین شبکه در مدتی کوتاه به سراسر کشور می‌رساندیم. حزب نبود، یک سازمان انتشاراتی بود که نمایندگانش تابلو مکتب تشیّع را به صورت علنی دم دفترشان آویزان کرده بودند و کسانی که مشتری نشریه بودند، به آنجا می‌رفتند که پاتوقی برای بچه‌های متدین و متفکر بود.
بعد از انقلاب هم حزب جمهوری را تأسیس کردیم و بعدها که فتیله حزب را پایین کشیدیم، با احزاب دیگری سرو کار پیدا کردیم. تجربه به من می‌گوید اگر در حزبی کار به افراد ارجاع نشود و به نحوی مسئولیت حزبی نداشته باشند، آن حزب راکد می‌شود. شما باید برای همه اعضا برنامه‌ریزی داشته باشید و کاری را به آنها محول کنید. حزب که کار اداری ندارد. می‌توانید کارهای تحقیقی بدهید. مسایل فراوانی است که می‌توانید مطرح کنید و به اعضا بدهید که بررسی کنند و نظر بدهند. نظرها را جمع و با هم مقایسه کنید و نمره بدهید تا افراد احساس کنند از ظرفیت آنها استفاده می‌شود. اگر حرفهای حسابی می‌زنند، اعلام شود تا در این کار شناخته شوند.
اگر کاری به اعضا ندهید، فکر می‌کنند اگر عضو حزب نبودند چگونه بودند که الان نیستند. اینکه اعضا را برای کنگره یا انتخابات دعوت کنید، کافی نیست. انتخابات می‌تواند جزو اهداف باشد. ولی هدف اصلی حزب در نظام ما تربیت انسانها و نیروهای سیاسی، فهمیده و متدین است. این کار آسان نیست. به مرکزی نیاز دارید که برنامه‌های تربیتی را تدوین کند. آموزش داشته باشید و تمرین کنید.
اگر این جریان سازنده در حزب باشد که هر عضو حزب در هفته حداقل یک کتاب بخواند، آن حزب موفق است. می‌توانید کتابی را به اعضا بدهید و بگویید بخوانند، خلاصه کنند و درباره آن نظر بدهند. یا فیلمها و نمایش‌نامه‌هایی را که جنبه سیاسی و اجتماعی دارد، ببینند و نقد کنند. مقالات روزنامه‌ها را رصد کنند. کارهای زیادی است که احزاب می‌توانند اعضا را مشغول کنند. اشتغال، چسبندگی آنها را به حزب بیشتر و خودشان را تربیت می‌کند که رشد کنند و فایل حزب را هم غنی می‌کند. بعدها می‌توانید این مطالب را در نشریات بیاورید که در تاریخ می‌ماند.
اینها مسایلی بود که من به عنوان کسی که تجربه کار حزبی و دست جمعی دارم، برای شما مطرح کردم. سعی کنید نقادی و خود انتقادی را در کنگره یا جلسات حزبی جدّی بگیرد. افرادی که حسن نیت دارند و عضو حزب هستند، با مراعات مصلحت حزب حرف می‌زنند. کسانی که با حزب مشکل دارند، در این جلسات و بحث‌ها معلوم می‌شود.
لذا فکر می‌کنم جدّی گرفتن و تربیت اعضا مهم است. اگر روزی حزب نداشتید، مجموعه شما باید بتواند در جایگاه خودش سازنده باشد. قطعاً افراد تربیت شده ولو در احزاب کوچک، هرجا که باشند، مؤثرند. تاریخ بعد از مشروطه این مسئله را کاملاً نشان می‌دهد. از احزاب کوچکی که داشتیم، افراد بزرگی بیرون آمدند که درجامعه تأثیرگذار شدند.
زمانی نگاه کردیم و دیدیم هریک از نیروهایی که در مبارزه می‌درخشند، سابقه حزبی دارند و تشکیلاتی اینها را تربیت کرده بودند و روحیه سیاسی آنها تقویت شده بود. شاید اول به خاطر انگیزه‌های دورنی وارد احزاب می‌شدند، ولی فضای همکاری با احزاب روی آنها تأثیر می‌گذاشت.
به هرحال نشریات، بولتن‌های داخلی و مبادله افکار جزو ضرورت‌های حزب است. امیدواریم کنگره شما با برکت باشد و حتماً احساس کنید در طول یک سال پس از هرکنگره پیشرفت داشتید. می‌توانید کارهای خود را درجه‌بندی کنید که امسال نسبت به سال گذشته
چه پیشرفت‌های واقعی داشتید. در آموزش، سیاست، نقادی و توضیح کاری به مردم چقدر پیشرفت کردید. فقط که نباید اعضای خود را آموزش بدهید. باید با کارهایی که می‌کنید، سطح جامعه را بالا بیاورید. احزاب سطح جامعه را بالا می‌آورند و جامعه منتقد و حساس به وجود می‌آورند. لابد اهداف حزبی دارید که باید به اهداف درجه بدهید. اگر دیدید جلو نمی‌روید، بررسی کنید که علت چیست و اگر دیدید جلو می‌روید، خوشحال باشید و کارتان را تشدید کنید. مسایل سیاسی و اوضاع جاری هم ایجاب می‌کند که واقعاً هوشیار باشیم. نیاز به هوشیاری کامل است.
به هرحال جمهوری اسلامی به حدّی رسیده که از لحاظ امکانات داخلی و قدرت علمی و فنی و پیدا کردن مستمع و مطرح کردن افکار جدّی بین‌المللی، مورد توجه دنیا قرار گرفت و به همین دلیل دشمنان زیادی پیدا کرد.
زمانی فکر می‌کردند انقلاب اسلامی یک موج است که می‌خوابد. امروز نمی‌توانند بگویند موج است. قطعاً موج نیست. پس از بیست و هفت، هشت سال با ثباتی که تا به حال در مسیر ما بوده و موفق بود، عوامل روشنی پیدا شد تا قدرت‌هایی که اسلام و انقلاب اسلامی موافق نیستند، جدّی‌تر با ما برخورد کنند که الان دارید می‌بینید.
کانون اصلی طرح خاورمیانه بزرگ ایران بود. منتها چون در مسیر موفق نبودند، چیزهایی را در مسیر حذف کردند و به راههای دیگری فکر می‌کنند که باز توجه آنها به ایران است. آنها فکر می‌کردند به زودی بر عراق، افغانستان و کشورهای شمالی ما مسلط می‌شوند و نوبت ما می‌شود که نشد و در راه گیر کردند. درست مثل کسی که هدفی دارد و در راه می‌ماند که طبعاً هدف عقب می‌افتد.
لذا دارند مسیر عوض می‌کنند تا با شورای امنیت یا راههای دیگر مزاحم ما باشند و ما هم باید هوشیار باشیم. اتحاد امروز برای ما بسیار باارزش است. چون تفرقه برای آنها مهم است. اگر بتوانند تلاش می‌کنند تا با ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی ما را در سطح دنیا درگیر کنند. اگر نتوانند، با محدودیت‌های داخلی که ببینند می‌توانند از آنجا سوء استفاده کنند، روابط ما را تخریب می‌کنند. باید هوشیار باشیم. یک ملت آگاه در چنین شرایط کارهایی نمی‌کند که دشمن خوشحال شود. باید همیشه مواظب باشد. معنای آگاهی سیاسی این است که انسان هرکاری را در موقع مناسب و در ظرف زمانی و مکانی خودش انجام دهد.
انشاءالله موفق‌تر باشید و سال آینده هم این پیشرفت را از شما ببینیم.
  والسّلام علیکم و رحمه الله