سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع کشاورزان نمونه

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع کشاورزان نمونه

  • یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۶۵

بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم
این جمع شما، برای بنده یک جمع مأنوس و دوست داشتنی از هر جهت است. من خودم هم از خانواده کشاورز هستم. پدرم کشاورز جزء بود. خود من هم در بچگی از سنین 7 - 8 سالگی تا 14 سالگی که در روستا بودم، در مزرعه و باغ و اینها سروکار داشتم و هنوز هم مقداری از معیشتم را با همان چیزهایی که خودمان تهیه کرده بودیم، درختهایی که خودم پیوند زدم و چیزهایی که پدرم تهیه کرده بود، اداره می‌کنم و رابطه‌ام را با روستا حفظ کرده‌ام و مادرم و خواهرانم همان جا هستند و فامیلمان نیز همان جا هستند. البته یک چیزهای جزئی است. برای اینکه رابطه‌مان را با روستا حفظ کرده باشیم، باید ارزش روستا را بدانیم. من می‌دانم کسانی که در این وادی کار می‌کنند و زحمت می‌کشند، چه ارزشی دارند.
فکر انتخاب کشاورزان نمونه، از افکار خوب است. در گذشته هم بود. در نظام قبل هم، این کار را می‌کردند، ولی من نمی‌دانم آن موقع تا چه حد واقعیت داشت که دنبال کشاورزهای واقعی می‌رفتند. در رفسنجان کسی را که انتخاب کردند، ما با ایشان آشنا بودیم. یک نفری بود که مالک عمده‌ای بود و یک وافوری بود که از صبح تا شب پشت منقل بود، خدا رحمتش کند. ولی نمی‌خورد به اینکه، کشاورز واقعی باشد. ملکی داشت و کارگرهایی کار می‌کردند و درخت زیادی کاشته بودند، اما خوب آن روش، اگر باشد درست نیست، الان چهره‌هایی که من می‌بینم، با این چهره‌ها آدم می‌فهمد که این چهره‌ها آفتاب دیده و اهل کارند و به صحرا و مراکز دامداری می‌روند.
این چهره‌ها به کشاورز واقعی می‌خورد. به‌هرحال، این فکری که بوده و حالا دارد تعقیب می‌شود، باید خیلی جدی گرفته شود. یعنی کسانی که به راستی به کشاورزی اهمیت می‌دهند و کار می‌کنند و با ابتکار از دل زمین و آب و هوا، برای مردم غذا می‌آفرینند، اینها را باید واقعآ تشویق کرد و برای اینها خدمت کرد. اگر در گذشته، این طور بود و واقعآ به کشاورزها ارج می‌گذاشتند، حتمآ ما امروز بیش از این خودکفا بودیم. چون، ایران علی‌رغم اینکه گفته می‌شود اینجا مثلا آب و باران کم است و کویر زیاد است و ... مطلب آن جوری نیست. این مقداری که ما اطلاع داریم و آمار و ارقام از کشورمان داریم، خیلی برایمان روشن است که این کشور، خیلی بیش از این جمعیت موجود را می‌تواند از لحاظ غذا و مشتقات کشاورزی، خودکفا کند. البته جاهایی هم در این کشور هست که به‌خاطر بدی زمین یا نبود آب، قابل استفاده نیست. اما تناسب بین جمعیت و خاک ما نیست، مثلا حالا که خیلی رشد کردیم 48 میلیون جمعیت داریم با یک میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع زمین.
تنها یک استانی، مثل ایلام یا کهکیلویه به تنهایی به اندازه یک کشوری مثل هلند است که شما می‌بینید امروز دارد به سراسر دنیا، مواد لبنی صادر می‌کند و آنجا زمین هلند هم هزار مشکل دارد. آنجا قسمت زیادی هم‌سطح دریا و بلکه گاهی گودتر از دریاست که برای زهکشی، باید خیلی کار کنند تا اینکه زمین را کشت کرد. باید با سدهای محکم، جلوی نفوذ آب دریا را گرفت تا کشت کنند. البته هوا و آب خوب است. ما جاهایی داریم که به تنهایی - یعنی یک استانش - از خیلی از کشورهای اروپایی بزرگتر است و همه چیز هم دارد. مثل مازندران، گیلان، آذربایجان شرقی، باختران، ایلام، خوزستان. وقتی آدم به خوزستان نگاه می‌کند، می‌بیند که 7 - 8 تا رودخانه عظیم آب شیرین از این دشت وسیع و مستعد و پرارزش عبور می‌کند، بعد به خلیج فارس می‌ریزد. آنجا بیش از یک میلیون هکتار را می‌شود زیر نیشکر برد که هر هکتارش می‌تواند 100 تن شکر بدهد و مشتقاتی که در آنها هست مانند کاغذ و نئوپان و دام و علوفه و .... آن یک استان ماست که در کنارش، هم آب و رودخانه، و هم نفت است و رودخانه‌اش را اگر درست کنند، برای ترابری خیلی خوب است و کشتی می‌تواند تا آخر خوزستان بیاید.
آبهای کشور ما، ظالمانه الان دارد به طرف سایر کشورها هرز می‌رود. در مرز عراق از بالا، یعنی از اشنویه که حساب می‌کنیم تا هور و تا خود شط‌العرب، هر تکه‌اش بروید، من یک وقتی عبور کردم، حالا روی نقشه‌ها می‌شود دید، می‌بینید یک رودخانه‌ای هست، برفها آب می‌شود و اینها را به عراق می‌برد. رود دجله، درست است که از ترکیه می‌آید ولی اینجا که می‌رسد، تمام می‌شود و چیزی نیست. قسمت عمده این، آبهایی است که از ایران می‌رود. سد دربندیخان که عراق زده سد عظیمی است و از یکی دو رودخانه ما، این سد تأمین می‌شود. هم برق و هم آبش و بعد دیاله را تا بغداد و بعد از بغداد، دارد مشرف می‌کند و همین طور آبها، شاید روی هم رفته 100 رود کوچک و بزرگ، دارد آبهای غرب کشور ما را می‌برد و بعد هم از آن‌طرف به دریا می‌آید.
پایین شط‌العرب و اروند رود، همان جایی که ما رفتیم، اگر رفته باشید، آنجا مثل یک دریایی است و آب خیلی زیاد است 700 - 800 متر است که آب با سرعت دارد می‌رود. قسمت اعظم این آبها، آبهایی است که از کشور ما می‌رود. همه اینها را می‌شود برگرداند و با یک مقدار خرج، راهش را به‌این طرف کرد.
در شوروی همین طور است. از آذربایجان به طرف دریای خزر آن رودخانه عظیم، قسمت عمده‌اش به‌دریا می‌ریزد. از آن طرف که می‌آییم باز رودهایی که از شرق به دریای خزر می‌ریزد، رودهایی که از این کوههای البرز می‌آید از مازندران و گیلان عبور می‌کند، باز به دریای خزر می‌رسد. در شرق کشور در سرخس، رودخانه عظیمی وجود دارد که غرش کنان، آبها را به شوروی می‌برد. در سیستان و بلوچستان خشک با این وضعی که دارد، مقدار زیادی آبها به اقیانوس می‌رود.
در بندرعباس و هرمزگان، رودهای بزرگی است که باز به‌دریا می‌ریزد. در داخل کشور ما خیل آبها دارد هرز می‌رود و درست استفاده نمی‌شود. مثلا دریاچه ارومیه، چندین رودخانه شیرین را می‌گیرد و آبش را شور می‌کند و غیرقابل استفاده می‌شود. با صنایعی که الان وجود دارد، می‌شود جلویش را گرفت. آبهای زیرزمینی، درست استفاده نمی‌شود. سفره‌ها شناخته شده نیست. در منطقه خود ما در رفسنجان و جلگه‌ای که ما هستیم - نوق - من یک بار در خدمت آقای دکتر زالی آنجا رفتیم، دیدیم اگر از کشاورزان ما اینجا باشند، می‌دانند کویرهایی هست که آن قدر شور است که قبل از اینکه ما این کویر را شیرین و پر درخت کنیم، اگر یک بیل از این خاکهای شور را موقع آبیاری در آب بریزیم، خشک می‌کند. اگر خوب، زمین را شیرین نکرده باشیم و یک باران بریزد، مرزها را بشوید و پهلوی درختها بریزد، درختها خشک می‌شود.
آبهای شور همین کویرها را که با پمپ می‌کشیم و همین آبهای شور را به‌آن کویرهای شور می‌ریزیم، شیرین می‌شود و تبدیل به پسته می‌شود که ما الان از یک هکتار زمین پسته، می‌توانیم مقدار قابل توجهی ارز برای مملکت‌مان جذب کنیم. یعنی بدترین زمینها در منطقه ماست و کنارش هم، ریگزارهایی است که یک باد که می‌آید باز ما مبتلا به توفان شن هستیم. در چنان شرایطی، این‌طور محصول گرانبهایی برداشت می‌شود. در این جا اگر درخت بالا می‌رود و خودش رشد می‌کند، چوب می‌تواند برای تئوپان بدهد، یک چیزهای عجیبی است. بنابراین نمی‌شود گفت که برای نیازهایمان، طبیعتمان فقیر است. این طبیعت در ایران بسیار نیرومند است. همین حالا که در یک قسمتی از کشور برف می‌آید، جاهایی هست مثل کهنوج که محصولات خوب می‌شود برداشت کرد بدون پوشش، یعنی در هوای آزاد. بعضی جاها می‌شود دو سه بار در سال کاشت و برداشت کرد. البته اینها امروز فقط با بیل و گاو صرف نمی‌کند یعنی کشاورز و کارگری که 200 - 300 تومان مزدش است. یا یک الاغی که آدم باید این همه کرایه بدهد، این صرف نمی‌کند. باید الان در دنیا روش علمی به کار گرفته شود. کشورهایی مثل هلند، می‌توانند صادر کنند. آنها از زمین خیلی بهره می‌گیرند. با روشهای علمی، آفات را از بین برده‌اند، از بهترین بذر استفاده می‌کنند، از بهترین آبیاری و کود استفاده می‌کنند و تجربه هوا و فصل مناسب را دارند، اینها دیگر از وظایف وزارت کشاورزی است و علما و دانشگاه‌های ما هستند که باید این کار را بکنند. کارهای زیربنایی را باید دولت بکند، اما ما باید دست مردم را باز بگذاریم، به آنها امنیت بدهیم، زمینی که دارند، مطمئن باشند که هرچه اینجا تلاش کنند یا مال خودشان است یا مال بچه‌هایشان یا نوه‌هایشان. این را بدانند، امنیت تأمین می‌شود.
در گذشته یک اشکال عمده‌ای بوده و آن این بوده که گردن کلفتها، درباریها، خانها، شازده‌ها و ... ما خودمان می‌دیدیم از آبریز قنات تا آن طرف جلگه را می‌رفتند ثبت می‌کردند و هیچ‌کس آنجا پیدا نمی‌شد. ارباب هم در تهران یا اروپا بود. کشاورزها هم یک قدری کار می‌کردند.
این بعد از انقلاب مقداری شکست، بهتر شده و یک مقدار زیادی از دست اینها کنده شده. اشکالاتی در دوران انقلاب داشتیم، امنیت نبود، معلوم نبود چه کسی مالک است و چه کسی نیست. هنوز هم البته این به طورکلی حل نشده، ولی دارد حل می‌شود. ان‌شاءاللّه این مشکلات تمام شود و مسایل روشن شود. باید دولت به کشاورزها کمک کند تا این آب و زمین و این رودها و کوه و آفات و ...را به ثمر برسانید.
دامداری ما خیلی بد است. ما این کشور به‌این بزرگی را داریم، در کشوری که اگر همین جوری شتر را ما در بیابانهایمان ول کنیم و هیچ چیز هم ندهیم، با همین می‌توانیم مقدار زیادی گوشت و شیر را تأمین کنیم و دامداری اگر به صورت درستی در جاهایی انجام شود و تشویق گردد، ما حتمآ می‌توانیم صادر کننده گوشت باشیم. مرغداری خیلی آسان است، اگر روش درست باشد.
متأسفانه پیش از انقلاب که بنا براین بود که ما نفت بفروشیم، گوشت و گندم و برنج بخریم، سیاست استعماری این را می‌خواسته، بعد از انقلاب هم جنگ و این فشارهای اقتصادی و توطئه‌ها و شورشهای ضدانقلاب و امثال اینهایی که وجود داشته و سرگردانی که طبعآ بعد از انقلاب پیش آمده، هنوز مسیر را خوب صاف نکرده. ما اگر بتوانیم 400 - 500 - 1000 تن ماهی از همین دریاها بگیریم، بدون دریاچه‌های مصنوعی و پرورش ماهی در استخرها، اگر این قدر بتوانیم ماهی بگیریم این در کشور ما یک چیز کمیابی می شود. مشکلاتمان هم همین هاست که اشاره کردم. سرمایه‌گذاری می‌خواهد، فرصت و فن می‌خواهد که همه را در گذشته از ما گرفته بودند، حالا در مسیرش داریم می‌افتیم.
به هر حال این نعمت خداوند که مال این مردم است و این زمین خوبی که در اختیار ماست، آب خوب، هوای خوب، فصلهای متنوع و شرایط بسیار خوبی که در این کشور حاکم است، بیشتر از همه، این مردم خوب، واقعآ این مردم را که ما داریم در کشورمان می‌بینیم که عمدتآ هم تیپ خوبشان، همین بچه‌های کشاورزان و این طبقه مولد هستند. اینهایی که این جوری بعد از 6 سال جنگ حالا که احساس کردند، دولت در مضیقه است و دشمنان ما دارند فشار می‌آورند، یک اشاره‌ای شد که نیرو لازم داریم، شما دیدید این سپاه عظیم را با یک اشاره تشکیل دادند، آن منظره‌ای که ما در ورزشگاه آزادی دیدیم، که یکصد هزار نفر انسان جان برکف، ایثارگر، شهادت طلب، جوان غیور، مسلمان آزاده با پای خودش آمده آنجا و آماده شهادت است. این مردم حزب الله واقعآ که امتحان خوبی در این 7 - 8 سال داده‌اند. در تاریخ هم زمینه‌های خوب را دارند، و بهتر از همه فرهنگ اسلامی است که دارند. این روحانیت خوبی که به‌عنوان مرشد در اختیار اینهاست و این رهبری عظیمی که خداوند به‌اینها داده، همه جهات سعادت و حرکت به سوی یک زندگی خوب اسلامی انسانی که هم مرفه باشند و هم سعادتمند باشند، هم دنیا داشته باشند، هم آخرت و هم در دنیا آبرو داشته باشند، همه چیز برای ما فراهم است.
دشمنان ما نمی‌خواهند بگذارند که در دنیا، یک کشور این چنینی با همه این ویژگیها به نام اسلام وجود داشته باشد. تحقیقآ اگر یک روزی در دنیا یک کشوری مثل ایران با این مردم خوب و با این امکانات، خودش را نشان بدهد، می‌تواند الگویی برای مسلمان شدن دیگران باشد. ما این 10 سال با جنگ و فداکاری، خودمان را در دنیا معرفی کردیم، یعنی امروز ملت ایران با ویژگی ایثار، در دنیا عظمت پیدا کرده است. اگر وضعیت مادی‌مان را رو به راه کرده بودیم، دنیادارها توجه‌شان به‌اینجا جلب می‌شد. الان اهل معنا، ارزش ما را می‌فهمند، فردا اهل دنیا هم باید بفهمند.
ما از شما کشاورزان نمونه و مروجان خوب، تشکر می‌کنیم که در این راه خوب قرار گرفتید. از وزارت کشاورزی تشکر می‌کنیم که وسایل تشویق شما را فراهم کرده و انتظار داریم که همه مسئولانمان و همه مردمان با کشف امکانات و ارزشهای این کشور، در راه سیادت استقلال و عظمت این کشور پایمردی کنند و ما شاهد عظمت اسلام و ایران و انقلاب در زمان خودمان باشیم. شما را به خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم و سلام ما را به همه برادران و خواهران ما برسانید.
    والسلام علیکم و رحمه‌اللّه و برکاته