سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی دربندرعباس در مسجد امام و ستاد ناوگان خلیج فارس پیرامون رسیدگی به مناطق محروم جنوب

سخنرانی آقای هاشمی دربندرعباس در مسجد امام و ستاد ناوگان خلیج فارس پیرامون رسیدگی به مناطق محروم جنوب

  • شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۲

 سخنرانی در مسجد امام و ستاد ناوگان خلیج فارس

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین« قالَ الْعَظیمِ فی کتابهِ أَعْوذُ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ أِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوثر - فَصَّلِ لِرَّبِّکَ والنْحَر، أِنَّ شانئکَ هُوَالاَبْتَر.

 از توفیق زیارت شما مردم مقاوم و قهرمان هرمزگان در روز عید مقدس قربان و در مراسم نماز عید که تقارن همه اینها را به خاطر حضور هیأت بررسی اوضاع انسانی شما به فال نیک می‏گیریم و از اینکه چنین توفیقی بدست آمد که چند لحظه‏ای با شما باشیم و مطالبی را با شما در میان بگذاریم، از خداوند متعال سپاسگزارم و امیدواریم که مطرح می‏شود، منشأ اثر بتواند باشد.[t1]

 البته، اگر بخواهیم به سبک معمول با مقدمه بحثهای اصولی اجتماعی اینجا صحبت کنیم فکر می‏کنم مناسب این گرما و فشردگی جمعیت نباشد و باعث اذیت و ایضاء شما مردم محترم شود، لذا من سعی می‏کنم حتی‏الامکان آن مطالبی را که در مورد استان شما دارم فشرده و فهرست‏وار عرض کنم. یک نکته وجود دارد و آن اینست که در یک اجتماع به هم پیوسته که انسانهایی از قشرهای مختلف و از منطقه‏های مختلف از منطقه‏های گوناگون سیاسی، طبیعی، جغرافیایی و امکانات گوناگون زندگی می‏کنند. یک رابطه تکافل و همکاری همه جانبه لازم است.

 یعنی در اجتماعی مثل ما که خاک کشورش تشکیل شده از منطقه‏های بسیار متفاوت، سردسیر، گرمسیر، کوهستانی، دجله، ساحل و کویر و نقاط پربار، جایی دریا دارد، جایی معدن دارد، جایی رودخانه‏دارد، جایی هوای مناسب برای کشاورزی دارد، جایی شرایط مناسب برای تربیت انسانها دارد شرایط طبیعی برای اجتماع مرزها دارد یک چنین جامعه‏ای اگر امکاناتش را تبادل نکند و تعصّب‏ها و تنگ نظریها حاکم باشد چنین جامعه‏ای نمی‏تواند سعادتمند باشد و همیشه یک نکته مأمور و یک نقطه غیرمأمور. بعضی امکانات در یک جا متراکم می‏شود و در بعضی مناطق امکانات نیست. این دولت مرکزی است که یک چنین کشور پهناوری را جوری اداره کند که امکانات پخش شود. نیروها پخش شود و کمبودها از نقاط غنی پر شود و امکانات متراکم، اسراف‏گونه از نقاطی به نقاط دیگر منتقل شود و این کار باید انجام شود و باید خودمان را و این کشور عظیممان را و دنیای اسلام را به یک صورت هماهنگ و یکپارچه و به این شکل اداره کنیم. مثل بدن یک انسان؛ اگر بنا باشد نقطه‏ای از بدن انسان آسیب ببیند و عقب بماند و اگر بقیه نقاط به نفع او اعتصاب و عقب‏نشینی کنند آن نقطه را تأمین نکنند این عقب ماندگی هیچ وقت جبران نمی‏شود ولی اگر تکافل باشد و تعمد و همکاری باشد همه به هم می‏رسند و با هم حرکت می‏کنند ما در کشورمان نژادهای گوناگون، فرهنگها و مذاهب گوناگون داریم و تفاوتهای فراوان اقلیتی و جغرافیای داریم. که هماهنگی اینها احتیاج به بینش صحیح و برخورداری از یک روح صحیح اجتماعی دارد که اینها را باید ملت ما در شعورش جمع و پیاده کند.

 من حالا به منطقه شما - هرمزگان - می‏آیم، اینجا مسائل فراوانی است که منطقه شما می‏تواند به کل کشور خدمت کند و سرویس دهد و تا حدودی می‏دهد و چیزهای زیادی هم هست که باید برای این منطقه محروم تأمین کند در مقابل ارزشها و خدماتی که اینجا هست. آنها باید، به اینجا برسند. اولین نکته‏ای که باید در اینجا به آن برسیم این است که کشور تذکرش مربوط به شما نیست و به مسؤولان کشور است اینست که باید در نظر بگیریم که در تاریخ هرمزگان دچار محرومیت بوده است. اینجا الان مثل یک استان معمولی نیست.

 ممکن است در گوشه‏ای از این استان امکاناتی باشد اما بخش عظیمی از روستاها و عشایر این استان و نقاط دور افتاده این استان بسیار از حد معمولی فقر هم پایین‏تر هستند مناطقی مثل بشاگرد و بندرهای دور افتاده‏تر این استان و روستاهایی که در همین نزدیکیها هیچ گونه ارتباطی نمی‏توانستند با نقاط آبادتر داشته باشند و محرومیت‏هایی بر این استان تحمیل شده و بعضی از مناطق این استان از ضروری‏ترین امکانات ساده روستایی هم محروم بودند این چیزی نیست که برای مردم جامعه اسلامی قابل قبول باشد هیچ وقت نه اسلام، نه قرآن، نه انسانیت، کرامت انسان نمی‏تواند بپذیرد که جایی مثل بشاگرد در کشوری که منطقه‏هایی مثل دامنه جبال البرز را دارد، این فقر عظیم و عمیق در یک مجموعه انسانی قابل قبول نیست من می‏دانم این چیزی نیست که با سرعت چند ماه و یکی دو سال درست کرد و بسته به عوامل عمیق فرهنگی و جغرافیایی و سیاسی است که باید ریشه‏های اینها را درآورد و این مسائل را جبران کرد.

 در همین شجره نامه شهر شما که یکی از مهمترین بنادر کشور است شرایط زندگی با این تراکم جمعیت که به وجود آمده و مشکل امکانات رسانی، برای یک چنین جمعیت جهش دیده‏ای به طوری که شما بتوانید با مشکلات منطقه‏ای و آب و هوا که بر شما تحمیل شده و به طور طبیعی است و در بین شما وجود دارد مبارزه کنید و زندگی مناسبی مثل جاهای دیگر داشته باشید.

 این یک راه طولانی می‏خواهد که یک تناسبی مثل ابعاد این کشور به وجود بیاید این حرکتی است که جمهوری اسلامی ایران باید بکند و می‏کند و مطمئناً هر کس جای بشاگرد و بندر لنگه و میناب و کنار شما مردم کهنوج و جیرفت و مردم سیستان و بلوچستان و آن نقطه فقرزده و محروم که بعضی نقاطش از شما هم گرفتاری بیشتری دارند. اینها بتوانند در حد نساب زندگی یک انسان بتوانند زندگی کنند و این جز با ان تکامل اجتماعی که قبلاً خدمتتان گفتم، مقدور نیست در این بحث من روی این نکته هم، تکیه می‏شود که شما با همین گرفتاریها دارید به کل این انقلاب کشور خدمت می‏کنید.

 در اینجا چیزی وجود ندارد، در سواحل محروم جنوب چیزی وجود ندارد به نام صید و صیادی، یک منبع عظیم تأمین غذا وجود دارد که اگر آن نقل شود هم ملت در اعماق کشور در رفاه هستند و مستقل و هم مردم این منطقه بهتر می‏توانند از مواهب زندگی استفاده کنند. این مسأله در رژیم گذشته مورد غفلت [واقع] شده و یا عمداً به ادله‏ای که استعمار جهانی دارد که مصلحت نمی‏بیند ساحل خلیج فارس به ما مربوط باشد.

 از قدیم یک سیاست زشت بوده تا نگذارد سواحل شمالی خلیج فارس در نعمت باشند، مردمش به حق انسانی خودشان برسند تا بتوانند استعمار فرهنگی و استثمار فرهنگی و اقتصادی کنند و این مردم را در جهل و بی‏خبری نگه دارند. مخصوص شما هم نبوده است در خوزستان که مردمش روی معدن طلایی سیاه خوابیده بودند و زیر پایشان اقیانوس طلای سیاه بود و در کنار دستشان اقیانوس عظیم ثروت منابع دریایی بوده و از جلوی چشمشان هفت رود عظیم خروشان عبور می‏کرده و آن منطقه زرخیزی که هر متری از زمینش می‏تواند برای مردم منبع و یک ذخیره غذایی باشد. آنجا را هم در بدبختی و فقر نگه داشته بودند. عشایر خوزستان و اعراب خوزستان و مردمی که آنجا در سواحل، زندگی می‏کردند آدم وقتی که می‏بیند بعد از شصت سال و هفتاد سال که از عمر بهره‏گیری از اقیانوس نفت می‏گذرد با این فلات زندگی می‏کردند اصلاً چیزی است که آدم نمی‏فهمد که چرا دنیا اینطور زشت است و چرا این قدر استعمار زشت است و چرا اینقدر این جنایتکاران تاریخ بد هستند و چرا اینقدر دیو هستند و چه افریتی هستند که از آمریکا، آن طرف اقیانوس دست دراز می‏کنند و توطئه می‏کنند و نمی‏گذارند زندگی‏شان را تأمین کنند. صید از دریا و گرفتن میگو، گرفتن ماهی از دریا چیزی نیست که احتیاج به جریانات پیچیده آنطوری داشته باشد، مردم با دستشان هم می‏گرفتند اینقدر کارشکنی می‏کرد. تا چه رسد به صید صنعتی که خوب یک مقداری مقدمات لازم دارد. خیلی جنایت شده به این منطقه از مرکز پاکستان بگیرید. از چابهار به اینجا می‏آئیم، از کنارک به چابهار می‏آیید همین طور و بروید تا خرمشهر فقط آنجاهایی را که استعمار لازم دانست سر و صورتی به آن بدهد، سرو صورت داده است. والاّ همه را در فقر و محرومیت گذاشته است.

 بندر شما امروز با محرومیت خودش بیشتر مسائل و مشکلات را حل می‏کند که این مسائل باید تقویت شود و یک مسأله مهم که شما دارید و من در این سفری که در یک روز اینجا بودم خیلی ملموس شده. البته بی‏اطلاع نبودم ولی حضور مسؤولان ما اینجا این مسأله را روشن‏تر کرد؛ یک مسأله صید و صیادی است که این، هم به نفع کل کشور است، هم به نفع منطقه است البته در سالهای بعد از انقلاب قدمهایی برداشته شده و مقدماتی فراهم شده است و مقداری شیلات توانسته است گامهایی به جلو بردارد و متناسب با آنچه که ما اینجا می‏توانستیم انجام دهیم و باید انجام می‏دادیم نبود. جایی که به آسانی می‏شود دویست هزار تن ماهی گرفت و به این مردم نیازمند داد تا مصرف کنند و به همین اندازه از وابستگی غذایی به دنیا خودمان را آزاد کنیم گامهای مؤثرتری بوده است.

 البته، گامهایی برداشته شده ولی باید بیش از این برداشته می‏شده است و در آینده باید شتاب بیشتری بگیرد.

 البته، سردخانه‏ها و انجمادها لازم است، وسایل انجماد ماهی از بنادر به آن نقاط لازم است، انتقال سریع در صنعت ماهیگیری احتیاج به ناوگان ماهیگیری و احتیاج به ابزار خاص است. که با شرایط محاصره اقتصادی و جنگ، من خودم چون در متن جریانات کشور هستم می‏دانم، که تأمین اینها آن هم در کنار بسیاری مسائل دیگر چون در کشاورزی هم هست و همین بحث در نیروگاه‏رسانی و برق‏رسانی هم هست، همه ابعادی که رژیم طاغوتی گذشته سخت ما را کمبود کرده و برنامه‏های غلط و بی‏حساب را تحمیل کرده بر این کشور همه وجود دارد و هماهنگ و سرمایه‏گذاری در همه کشورها باید این جور باشد و اینها هم یک بعد تنها ندارد و پول نیست ممکن است پول بریزد.

 اما اگر پول ریختن بی‏حساب باشد و درست جمع نشود و درست مصرف نشود چیزی جز تورم و گرانی ندارد. پول زیاد در دست مردم ریختن که بازده نداشته باشد در مقابل پول به مردم کالا تحویل ندهد، نتیجه‏اش این می‏شود که شما پول توجیبی‏تان زیاد است و تولید نشده شما هم می‏خواهید بخرید، نبوده هم می‏خواهم بخرم. دو تا مشتری، پنج تا مشتری می‏ریزیم سر یک کالا که فقط یک منبع تولید دارد و کالا گران شده و قرو ناز می‏آورد و گران می‏شود، عرضه تقاضا را به هم می‏زند لذا چیزی نیست که مثلاً فکر می‏کنیم که اگر بگوییم پول این قدر دادیم، این جزیره یا این بندر مشکل حل می‏شد. پول، پول خرج‏کن هم لازم دارد، پول گذاشتن برای یک نیروگاه، مهندسی هم لازم است، ماشین‏آلات هم لازم است و مصالح ساختمانی هم لازم دارید، خطوط نیرو هم لازم دارید، بعد امکانات برق‏کشی و برق‏رسانی و لامپ و سیم و کنتور را و همه اینها را لازم دارید و به طور هماهنگ تهیه بشود که همه اینها نیروی متخصصی می‏خواهد. کاری که رژیم گذشته نکرده، آوردن آدم از فیلیپین و آمریکا و شوروی و شرق و غرب و انگلستان و فرانسه و اینها حل کنیم. آنها هم اینطور نمی‏آیند کار کنند، اگر آنها آمدند و شما طلا سرشان ریختید عیاشی‏شان را مهیا کردید، می‏مانند و اگر دیدند محیط به نفعشان نیست و مردم زیاد استقلال می‏خواهند، اینها کارها را می‏گذارند و در می‏روند و میلیاردها ثروت را همینطور نیمه تمام می‏گذارند و می‏پوسد و زنگ می‏زند، بنابراین این یک کار طولانی است، من که روی این مسائل کار می‏کنم.

 یک وقت برداشتی نشود که ما حالا امروز آمدیم و فردا یکدفعه همه چیز متحول می‏شود و آن حالت نیست منتها می‏خواهم روی این مطالب تکیه کنم و این مطلب به همه مردم منتقل می‏شود صید و صیادی یکی از چیزهایی است که باید روی آن تکیه کنیم و باید کاری بکنیم که از انگشتان صیادان بومی ما زر بریزد و صیادان ما بتوانند همه امکاناتشان را خرج کنند برای اینکه چیزی که دارد در دریا تلف می‏شود بگیرند و کشور را سیر کنند. باید صنعت صیادی و صنعت صید ماهی و صنعت نگهداری صید، اینها باید تکامل پیدا کنند و ما برنامه داریم و برنامه پنج ساله که به همین زودی در مجلس مطرح می‏شود گوش خواهید داد و از طریق مجلس که برای این صنعت و برای این حرکت اصیل اقتصادی چه برنامه‏هایی هست البته ما هم سعی می‏کنیم این را بیشتر تقویت کنیم. مسأله دیگری که شما دارید، مسأله جزایر است. کسانیکه در تهران زندگی می‏کنند ممکن است ارزش این جزیره‏ها را ندانند.

 البته، یک عده‏ای می‏دانند آنهایی که وارد هستند. دریا و مسائل مرزی و جنگ و ضدانقلاب و توطئه‏های ضدانقلاب را می‏دانند اما مردم عادی نمی‏دانند. حاکمیت جمهوری اسلامی را بر مرزها و قسمت عمده‏اش روی جزایری که به نظر آدم هیچ چیزی نمی‏آید اینها تأمین می‏کند حضور یک انسان فعال مثلاً در جزیره لارک، حضور یک انسان فعال در جزیره قشم و هرمز و ابوموسی و در تمب ودر هر یک از این جزایری که اینجا داریم. یک انسان آنجا حضور پیدا کند یک ستون نظامی است که ما در تهران نگهداری می‏کنیم.

 این وظیفه ملت ایران است که اگر این جزایر کل برای او هم بودند و همه چیزشان باید مجانی تأمین شود، بایست تأمین کند و این جزایر را آباد نگهدارد و جوری نباشد که یک انسان بخاطر ادله اقتصادی یا فرهنگی یا کمبودها از جزیره مهاجرت کند به بندر عباسی و جای دیگر، این خطر است و این را به ملت عرض می‏کنم به کل کشور عرض می‏کنم که آنها در این جزیره‏ها سرمایه‏گذاری کنند، معلوم است، جزیره تنب و ابوموسی و جزیره بزرگی مثل کیش و قشم اینها این جور نیستند که یک جزیره خودکفایی باشند این طور نیست و آنجا چنین امکاناتی وجود ندارد. یک هوای شرجی کشنده، بادهای گرم و پر رطوبت و بسیاری از مواهب طبیعی، که در اکثر نقاط کشور یک سایه‏ای از اینجا وجود دارد وقتی که شما در جاده تهران و کرج می‏نشینید و یک قهوه‏ای می‏خورید و چای می‏خورید در لب رودخانه این چیزها را نمی‏بینید این مردم، در این سواحل و با این وضع باید زندگی کنند. متناسب با ارزشی که اینها دارند و خدمتی که اینها می‏کنند باید به اینها خدمت کنیم. یعنی هیچ وقت نباید آدم تهرانی، اصفهانی بخل کند که چطور شد که بودجه مالیات ما را بیشتر به جزیره دادید. البته ندادند تا به حال البته این جزیره‏ها چند قرن است که از ما طلب کار هستند. نفتها و معادن اینها را در اعماق کشور خرج کردیم. اگر حق گذشته و طلب گذشته‏شان را ما بدهیم می‏شود همه چیز برایشان درست کنیم. ارزششان را اگر در نظر بگیریم، ما مثلاً برای یک کادر پرواز هواپیما برای دفاع از کشور چقدر خرج می‏کنیم. تحقیقاً این جزایری که وجود دارند از یک گردان جنگنده شکاری در محاصره کل نظامی می‏توانند برای ما مفیدتر باشند. اگر حضور اینها در دریا اینها نبوده رفت و آمد این مردم در جزیره‏ها و حضور این مردم در جزیره‏ها بوده است. می‏دانستیم اینجا چه خبر می‏شد، اگر همه چیز را می‏شود با زور موشک و بمب درست کرد، اگر اینها را می‏شد درست کرد عراقیها در جنگشان پیروز می‏شدند. اگر می‏شد درست کرد آمریکائیها در ویتنام می‏ماندند اگر اینها را می‏شد درست کرد شورویها در افغانستان صدبلا به سر خودشان و دنیا نمی‏آوردند.

 آدمها هستند که در این جزایر کار درست می‏کنند. مردم به این خوبی به من گزارشی دادند و در این جزیره‏ها به این خوبی با قاچاق زندگی می‏کردیم، مرفه‏تر بودیم، وقتی که جمهوری اسلامی نتوانست دست از قاچاق کشیدند ما با فقرمان می‏سازیم. بسیاری از انسانهای خوبمان حاضر نیستند دستشان را به قاچاق آلوده کنند و با فقر می‏سازند.

 آدمهای این جوری را باید در جزیره‏ها حفظ کنیم. من استاندار را دیدم که، این مسائل را مطرح کردند و همه این مسائل و نهادهای اینجا به همه مدیرکلهای استان و همه مسؤولان استان تأکید می‏کنند که شما هیچ دریغ نکنید که امکانات این مردم جزیره‏نشین را با هر شکلی که می‏شود بایستی تأمین کرد.

 ببینید اینها چه دارند، ببینید اینها چه ندارند آب یک چیزی نیست که کسانی که اینجا زندگی می‏کنند از آب شیرین کمبود داشته باشند باید تأمین کرد، نان، غذا، وسیله رفت و آمد خوب، یک جزیره‏نشین نباید مدتها معطل شود برای آمدن به اینجا و برگشتنش، مسائل رفاهی در حدی که بتواند هوا را تلطیف کند. زمستان و تابستانش را قابل زندگی کند. باید شما تأمین کنید و کار اینها و شغل اینها هر چه هست اگر حتی لازم باشد، با یک نوع تجارت آسان و بده بستان خارج از مرزهایی که محدود باشد و فساد درست نکنیم و مجبور به قاچاق‏گیری و قاچاق‏بری نباشیم تا بتواند، شرافتمندانه زندگی کنند باید تأمین کنیم.

 یعنی هیچ چیز نباید از مردمی که در این جزیره‏ها هستند دریغ کنیم. مسؤولان می‏گویند اگر ما اینها را تأمین کنیم، منبع ثروت ما هستند یعنی یک سال و یا چهار سال برای اینها سرمایه‏گذاری کنید اینها شروع می‏کنند، بازدهی، اینها می‏توانند بهترین صیادان ما باشند، اینها می‏توانند بهترین سربازان ما باشند. اینها می‏توانند بهترین مدافعان جمهوری اسلامی باشند. اینها می‏توانند بسیاری از مسائل کمرشکن ما را که امروز سیستم نظامی دنیا بر ما تحمیل می‏کند با وجودشان و حضورشان ما را بی‏نیاز کنند. بنابراین مسؤولان منطقه بدون هیچ دلیل و واهمه‏ای به مسائل پیچیده اداری به این جزایر باید برسند و خوشبختانه همراه من در این هیأت رئیس سازمان برنامه و بودجه هستند، وزیر راه هستند، معاون نخست وزیری هستند، بسیاری از معاونان دیگر وزرای نهادهای دیگر هستند، وزیر نیرو بودند و ایشان در بین راه با گرفتاریهایی که داشتند برگشتند و به کارهای دیگرشان برسند. ما با اینها برنامه‏ریزی می‏کنیم. اینها باید تأمین کنند برنامه را تا این که بتوانند به کارهایشان [برسند]، وزیر بهداری که با ما تشریف دارند، حتماً یکی از کارهای مهمشان این است که مسأله بهداشت این جزایر و مسأله درمان را رسیدگی کند و این درست نیست که جزیره‏نشین برای سرویس ابتدائی بهداشت و درمانش اینجا بیاید. باید اینها تأمین بشود و البته می‏شود.

 در کل نظام و برنامه همین است فقط یک مقداری سرعت عمل نیاز دارد، اینها مظلوم مضاعف هستند مسأله دیگری که ما در رابطه با اینجا داریم، مسأله امنیت این بندر و موقعیت این تنگه حساس و امنیت کل خلیج فارس است که از اینجا تأمین می‏شود. اینجا دروازه‏بان اقتصاد ماست، این دروازه بسیار باریک که اینجا وجود دارد و این بندری که شما اینجا زندگی می‏کنید که واقعاً اگر فعال نباشد کشور نمی‏تواند فعال باشد. هر قطعه از جنس که در این بندر معطل شود، به اندازه معطل شدنش یک چرخی از چرخهای اقتصاد کشور ما آرامتر می‏گردد، یا لرزه می‏افتد اگر این دروازه باریک امن نباشد امنیت برای خراسان نیست و برای کردستان و تهران و برای خیلی جاها نیست. برای کشور ما بدون تنگه هرمز و بدون بندر فعال ما نمی‏تواند زندگی کند. بنابراین به همان اندازه‏ای که شما سرمایه‏گذاری می‏کنید برای حفظ این بندر و حفظ این امنیت همه کشور وظیفه دارند و تعهد باید داشته باشند که جبران کنند. خیال نکنید اینجا نشستید حضورتان در اینجا کار کمی است.

 امروز وقتی که همراه برادران نیروی دریایی رفتیم توی دریا و در حال جنگ، در حالیکه در محاصره دشمنان هستیم در حالیکه دشمن بزرگ ما آمریکا بیخ گوش ما در شمال اقیانوس هند لنگر انداخته و چشمانش را تیز کرده به این نقطه در حالیکه شیاطین کوچک خلیج فارس دارند شیطنت می‏کنند. در حالیکه عراقیها همه همتشان را خرج می‏کنند تا اینجا را ناامن کنند. ما با اعلان قبلی رفتیم روی آبهای این منطقه و تا آن اعماق آبهای منطقه پیش رفتیم. امنیتی که نیروهای نظامی ما اینجا تأمین کردند. تحسین‏انگیر است. هیچکس از روز اول فکر نمی‏کرد که ایران این قدر جربزه داشته باشد که با وجود مشکلات تأمین امکانات پیچیده دریایی بتواند این امنیت را در این منطقه حساس دنیا حفظ کند. این جزیره امیدهای دنیا بود که می‏خواستند ما اینجا شکست بخوریم و اینجا ناامن شود و ما دستمان را دراز کنیم که بایید اینجا را امن کنید. اینها این را می‏خواهند، در دریا بسیار دفاع و جنگ پیچیده است آنجا آدم روی آب شنا می‏کند و هیچ چی نمی‏بیند و حالا موشک آمد و کشتی را منفجر کرد و ما رفتیم زیر آب.

 دریا این طور است یک وقت می‏بینی، از زیر دریا یک چیزی آمد و این که مثل یک ماهی کوچولو که یک متر زیر آب حرکت می‏کند، یک کشتی را منفجر کرد و فرستاد زیرآب، بسیار دفاع و جنگ و حفظ امنیت در آب مشکل است. اینجا هم که دست ما نبود و آمریکائیها این طور بررسی کردند که ما وقتی که آنها می‏روند چیزی نداشته باشیم. سرنخها را خودشان گذاشته بودند بمبهای ساعتی هم توی تشکیلات ما گذاشته بودند. بمبهای ساعتی در موقع خودشان منفجر شوند که یکی از آنها عامل آمریکا درآمد که حالا رفته آمریکا و از آنجا توطئه می‏کند و نامه می‏نویسد به دوستانش و تهدید می‏کند یکسری‏هایشان روسی درآمدند و آن کسانی بودند که نگذارند جمهوری اسلامی پایش را روی دریا سفت کند. ولی خوشبختانه این مردم خوب، این نیروهای مسلمان ما افراد وطن‏دوست، اسلام دوست و غیور ما در شرایطی که شما خودتان می‏بینید در گرما که من دیروز در دریا دیدم در آن کشتیها کار می‏کنند. ما چند لحظه رفتیم توی موتورخانه و کشتی و آنجائی که دیزلها کار می‏کنند، کار کردن در آن شرایط و با آن وسایل برای حفظ وامنیت این مردم کار بسیار شاقی است و اینها این جور موفق شدند که تا به حال این امنیت را حفظ کنند و باز هم می‏گویند که امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس از نان شب برای من واجب‏تر است و همانطور که تا به حال سرمایه‏گذاری کردیم و باز هم می‏کنیم منتهی خیال نکنند دشمنان ما که اگر روزی بتوانند امنیت ما را به هم بزنند آنها سود می‏برند.

 آنها تروریست را فرستادند ایران و اوضاع ایران را فهمیدند قاعدتاً یکبار دیگر تجربه تلخشان را تکرار می‏کنند و این تجربه کاملاً برایشان گویا است. اینجا هم جایی مثل زمین نیست و اینجا همان که عرض کردم تنگه هرمزی است که اگر بسته شود یک دلار کشیده می‏شود روی بشکه‏های نفت، اگر ده روز بسته شود، بحران درست می‏شود اگر پنج ماه و شش ماه بسته شود یک بحران عظیمی در دنیا درست می‏کند.

 بنابراین، آنها محاسبات اینجا را می‏کنند البته، ما هم ضرر می‏کنیم. تنگه هرمز بیش از همه مال ماست و امنیت اینجا بیش از همه مال ماست. برای اینکه ما هستیم که سرتاسر شمال اینجا هستیم و ما هستیم که متکی به این دریا هستیم. منتهی ما یک کشور وسیع و بزرگ هستیم و ما مجبور شدیم، چشم بپوشیم با ارزن و جو و گندم و همین چیزهایی که در داخل کشور داریم برای ما کافیست. آنها برایشان ممکن نیست، نه برای خوبی‏ها ممکن است چون اگر بنادرشان بسته شود یعنی خفه شدند ما این طور نیستیم بندرمان بسته شده می‏افتیم توی مضیقه. می‏افتیم توی ریاضت، ما ریاضت کشیدن را بلد هستیم. در این پنج سال هر وقت لازم بود، ملت ما آنقدر ریاضت کشید که ریاضت ده را از رو برد و فهمیدند که این ملت حاضر است قرنها ریاضت بکشد تا قرنها فرهنگش و استقلالش را حفظ کند. من بعید می‏دانم که دنیا چنین ریسکی کند و بخواهد این جا را ناامن کند.

 از طرف ما اینجا ناامن نمی‏شود ما خودمان نیاز داریم ولی اگر روزی کسی به فکر آزار دادن ما بیفتد دودش اول به چشم آنها می‏رود، برای ما هم دود دارد اما قابل تحمل نیست و دودش مثل یک گاز کشنده خفه کننده است. بنابراین یکی از کارهای بسیار مهم برای شما مردم هرمزگان حضور در این دریاست برای اینکه اینجا را حفظ کنید. نیروی نظامی یک توان محدودی دارد، نیروی نظامی یک جنگ طولانی سه، چهار ساله و یک جنگ شرق و غرب درست شده. نمی‏تواند باشد، نیروی نظامی یک حالت تدافعی حصاری دارد که باید این را انجام دهد. اصل جنگ را و پشتوانه جنگ را مردم باید حفظ کنند همانطور که نیروی زمینی شده، همان طور که در جبهه‏های جنوب و غرب می‏بینید، آنجا اگر مردم از جبهه‏ها بیرون بیایند نمی‏شود جنگید اگر نباشد سیل کمک مردم که هر روز یک روستایی یک کامیون یا یک وانت می‏فرستد به طرف جبهه‏ها اگر نبودند این شهدای عزیز شما که پر کردند کشور را از حماسه، اگر نبودند این خانواده‏های شهیدی که با ایثارشان و جهادشان این جور کشور را با جوش و خروشی وادار به ایثار و جهاد کردند. نمی‏توانست بجنگد.

 شما می‏بینید که عراق از مصر، سودان، اردن کمک می‏گیرد از کشورهای جنوب همه‏شان باج می‏گیرد و پول می‏گیرد شوروی، آمریکا و فرانسه به او کمک می‏کند. کشورهای استعماری هم کمک می‏کنند تا یک جوری در مقابل سیل خروشان انقلاب اسلامی بتواند مقاومت کند. بازدارد مثل بید می‏لرزد. این چیز کمی نیست که شما خیال کنید این طور پیش می‏روید ما جنگ با عراق که نداریم. اگر عراقیها بودند با یک هفته بسیج می‏بردیم خود عراقیها و مردمش که نیستند - و این ارتش بعث عراق را از صحنه می‏کشیدیم بیرون - چنین چیزی نیست، اینها بندرهای جنوب خلیج فارس، بندرهای تمب اردن و خطوط هوایی، همه اینها با هم کار می‏کنند.

 ما با این شرایط که می‏بینید جنگ را ادامه می‏دهیم علتش این است که مردم پشت ما هستند در جنوب خلیج به طور مطلق مردم جنوب باید حضور داشته باشند و باید همانطور که در نیروی زمینی وجود دارند در کنار نیروی دریایی، در کنار گارد ساحلی و کنار ژاندارمری جمهوری اسلامی و در کنار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - که خودش نیروی برخاسته از متن مردم است - باید ما حضور داشته باشیم و باید وحشت آینده آمریکا از ما باشد آمریکا ممکن است با موشکهای دوربردی که دارد از درهایی که دارد این تشکیلات ساده نیروی دریای ما را بخواهد نابود کند هیچ خرجی ندارد. اما او تازه وقتی که اینها را خراب کرد تازه اول مصیبتش شروع می‏شود. حالا وقتی که خراب شد خوب چه می‏کنید کجا می‏خواهید بیائید مردمی که نارنجک به سینه‏شان می‏بندند و زیر تانک می‏روند، مردمی که صف می‏بندند برای اینکه داوطلب رفتن روی زمین هستند پدر شهیدی که نامه می‏نویسد که به من اجازه دهید و من پیرمرد هستم و اسلحه نمی‏توانم دست بگیرم، بروم روی مین. پدری که دنبال بچه پدر داوطلبش حرکت می‏کند و می‏گوید بابا تو که به جبهه می‏روی خواهش کن که من را هم با خودشان ببرند و من که نمی‏توانم بجنگم ولی جلوی تو روی مین بروم و تو پشت من تیربار خالی کن روی دشمن ما با این آدمها مواجه هستیم اینها روی دریا هم می‏توانند بروند فقط یک قایق کوچک لازم دارند. یک مرد غواصی می‏تواند فداکار باشد برای استکباری که تو خانه شیشه‏ای زندگی می‏کند و آسیب پذیرد خیلی آسان می‏تواند بلا سرشان بیاورد.

 بنابراین، شما به هر قیمتی و به هر شکلی که مسؤولان نظامی و انتظامی صلاح می‏دانند باید حضور فعال داشته باشید و در حفاظت شهرها و مرزها و حفاظت دریاها [بکوشید] و یک مسأله دیگری که خواهم گفت مسأله نیروی انسانی است عرض کردم این منطقه‏های شما پشت سر خودش محرومیت طولانی مضاعف را دارد، محرومیت از پول نیست فقط از راه و برق و کشاورزی و معدن نیست، محرومیت اساسی‏تر شما اینست که سیاست استعماری ضدفرهنگ بومی و ملی و ضدفرهنگ اسلامی نگذاشته است ذخیره‏های انسانی شما رشد کنند امروز اگر ما وارث یک آموزش صحیح بودیم مثلاً در دو سه دهه گذشته تک‏تک صیادان ما که حالا مجبور هستند با تور دم دریا باشند که یک ماهی را بگیرند، می‏توانستند یک مهندسی باشند که کشتی ماهی‏گیری را اداره کند. می‏توانستند هر کدام یک متخصصی باشند که مشکلات فنی سدسازی و برق رسانی و انتقال نیرو و سایر کارهای فنی را در این کشور اداره کنند. ولی حالا نیست. ارجح این است و به مسؤولان کشور و مسؤولان آموزشی و نهادهای انقلاب عرض می‏کنم مناطق محروم گرم و طاقت فرسای زندگی ساحلی، نیروهایشان بومی است، اینها مردمی هستند که خودشان باید تربیت شوند و در این مقطع نیست.

 الان شما نمی‏توانید اگر بخواهید، حرکتی بدهید. یک موجی درست کنید و یک جهشی کنید در سیستان و بلوچستان و هرمزگان و جنوب فارس، کردستان و خوزستان این طوری است. هر جا نقطه محرومی ما داریم متأسفانه این طور است در حد یک کار ساده و یک کارگر متخصص و پیشرفته و تعداد کمی هم متخصصان بالاتر تربیت کردند مردم خیلی هنر می‏کنند می‏توانند دست به آچار باشند و امثال اینها. باید در یک حرکت طولانی تربیت بومی ایجاد شود باید دانشکده‏های مخصوصی برای تربیت هر رشته‏ای از رشته‏ها در نقطه‏ای از آنجا به وجود بیاید، دانشگاههای بزرگ ما باید این جا شعبه داشته باشند. از بچه‏های بومی و بچه‏های صیادان و کارگران کشتی همین‏ها اینجا را تقویت کنند اینها فردا با تخصص این آب و خاک خودشان را بتوانند اداره کنند اما الان در این مقطع من این دعوت عام را در زابل هم کردم، در سخنرانی که برای مردم زابل در مراسم نماز جمعه داشتم، آنجا دعوت کردم و اینجا هم دعوت کردم، جوانان متخصص تعلیم دیده حزب الهی ما هر جا هست یک الویتی باید برای آنها قائل شوند باید بیایند ما الان طرح داریم و پول هم داریم که روستاهای همه این منطقه را برق دهیم، اینجا برق هست نیروگاهها دو تا هست و دو تا دیگر هم به این زودی به کار می‏افتد. مشکلاتی که خاموشی درست می‏کند اینها را به هر حال باید درست کرد و حل خواهند کرد ما آمادگی داریم همه روستاها را برق بدهیم. آمادگی داریم از همه اراضی منطقه برق را عبور دهیم تا همه بتوانند با پمپ ساده همه آب را بکشند بالا، این امکان را داریم.

 اینجا سد بستند برای اینکه منطقه را آباد کنند، آدم لازم است که بیاید اینجا کمک کند، این نهادهای انقلابی و این ادارات دولتی و این مردم یک مقدار جهشی بدهند و بچه‏های مردم اینجا را تربیت کنند. اینجا سعی کنید نهادهای بومی را تحت آموزش قرار دهید و بیاورید توی کار و اینها یاد بگیرند اینها بیشتر از بنده و شما بالاخره برای شما احساسی دارند ما هر چه احساس انسانی داشته باشیم باز هم به اندازه اینها ما که یک تعلقاتی به زادگاه خودمان داریم ما نمی‏توانیم احساس نشان دهیم. بنابراین بسیار مهم است که هم مسؤولان کشور ما به فکر تربیت کادر لازم بومی برای اداره مستقل اینجا از خودشان داشته باشند حتی من نیروی دریایی را عرض می‏کنم در نیروی دریایی بسیاری از کسانی که اینجا کار می‏کنند کسانی هستند که اهل نیستند وطن دوستند و تحمل می‏کنند اما اگر آن فرمانده نیروی دریایی و ناوگانی اینجا خود اینها باشد یک طور دیگری است اصلاً مقاومت بیشتر است. او زندگی‏اش در این جا طبیعی‏تر است.

 او مشکلات خانوادگی ندارد، مشکلات مهاجرت ندارد و خیلی چیزها را ندارد بنابراین باید سیاست آموزشی و سیاست اقلیمی ما این باشد که سعی کنیم کسانی که با رنج و هوای اینجا و از فضای اینجا آشنایی دارند و لمس بیشتر کردند و تنفس اینجا برایشان بهتر است و هوای بهتری را در ریه‏هایشان وارد می‏کند و نشاط بیشتری را به آنها می‏دهد. ما باید اینها را تعلیم بدهیم و آموزشی دهیم و وارد میدان کنیم به هر حال حرف زیاد است و من می‏دانم در این گرما و فشردگی جمعیت شما ناراحتید و بنده هم حرفهایم را خیلی خلاصه کردم و فهرست‏وار گفتم و ان‏شاءاللّه حرفهایم را خرده خرده می‏زنم و به گوش شما می‏رسد و در پایان صحبتم از صحبتهایی که به ما ابراز کردید و اضهارات امام جمعه بسیار محترم شما که در مورد من ابراز محبت کردند و از حسن نیتشان تشکر می‏کنم اما من خودم را واقعاً لایق این همه محبت شما نمی‏دانم و من می‏دانم که چه موجود ضعیفی هستم و این حرفها بنده را شرمنده می‏کند، منتهی به حساب انقلابی که مال خود شماست می‏پذیرم در پایان حرف خانواده‏های شهدای این مرز و بوم را مورد خطاب قرار می‏دهم که با اینکه اینجا فرسنگها از جبهه‏های جنوب و غرب دور است، با اینکه خود شما اینجا جبهه دارید و مرزدار هستید با این که خود شما اینجا یک عده فراوانی شهید به این انقلاب تقدیم کرده که در حدود 100 نفر شهید یا مفقود یا اسیر از این منطقه داریم که هزاران خانواده را مستقیم و همه مردم را غیرمستقیم به یک معنا داغدار می‏کند و به یک معنا مفتخر می‏کند و من مطمئن هستم که این شهدای شما و این خونهای مقدس که ریخته شده قطره قطره اینها برای این استان افتخار است و الهام است و آینده این استان را بیمه کرده و هر روستایی شهید داده باشد دیگر خدا را فراموش نمی‏کند و قدر آن روستا و یاد آن شهید و خانه و کوچه آن شهید و محله آن شهید و فامیل آن شهید برای مردم مزار می‏شوند که در آینده الهام‏بخش هستند و نسلهای آینده و بچه‏هایی که می‏آیند، با روح آن شهید و حماسه آن شهید تربیت شوند. اگر چه شما ششصد جوان از دست دادید ولی مطمئناً در طول تاریخ شش میلیون انسان لیاقتدار شهادت را از همین مجرا می‏سازید و تاریخ را شما با این شهادتتان اجرا کردید و خداوند اجرتان بدهد و پیام من به ملت این استان و سایر استانها این است که خانواده‏های شهدا را از خودتان جدا نشمرید، اینها مهمترین و عزیزترین چیزشان را برای ما و اسلام و برای خدا تسلیم کردند که ما استفاده می‏کنیم و در پایان صحبت چند جمله‏ای دعا می‏کنیم. روز عید سعید قربان است و عیدی را از خدا می‏خواهیم.

 نَسْئَلُکَ اللهم و اَدْعوک، باِسمِکَ الْعظیمُ الاعظم اَلْاَعَزِّ الاْجَلِّ الْاَکْرَمْ یا اللَّه، یااللّه....

 پروردگارا به محمد و آل محمد قسمت می‏دهیم که عیدی ما را سلامتی طولانی امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار بده. پروردگارا رزمندگان عزیز ما را در جبهه‏ها پیروز بگردان.

 در این روز مقدس پروردگارا به خانواده‏های شهید داده صبر و اجر عنایت بفرما. پروردگارا، به محرومان و مصدومان انقلاب که در بیمارستانها با زخمهایشان رنج می‏برند و یا در خانه‏ها و آسایشگاهها به خاطر معلول و ناقص‏العضو بودن رنج می‏برند، اجر و عظمت آنان در پیشگاه خودت بفرما. به همه ما توفیق بوده که راه تو را و راه قرآن را آن طور که راه توست خدایا بپیمایم.

    والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته