سخنرانی آقای هاشمی دربندرعباس در مسجد امام و ستاد ناوگان خلیج فارس پیرامون رسیدگی به مناطق محروم جنوب
سخنرانی در مسجد امام و ستاد ناوگان خلیج فارس
»اَلْحَمْدُلِلَّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ آلِهِ اَجْمعین« قالَ الْعَظیمِ فی کتابهِ أَعْوذُ باللَّهِ مِنَ الشّیطانِ الرَّجیم؛ أِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوثر - فَصَّلِ لِرَّبِّکَ والنْحَر، أِنَّ شانئکَ هُوَالاَبْتَر.
از توفیق زیارت شما مردم مقاوم و قهرمان هرمزگان در روز عید مقدس قربان و در مراسم نماز عید که تقارن همه اینها را به خاطر حضور هیأت بررسی اوضاع انسانی شما به فال نیک میگیریم و از اینکه چنین توفیقی بدست آمد که چند لحظهای با شما باشیم و مطالبی را با شما در میان بگذاریم، از خداوند متعال سپاسگزارم و امیدواریم که مطرح میشود، منشأ اثر بتواند باشد.[t1]
البته، اگر بخواهیم به سبک معمول با مقدمه بحثهای اصولی اجتماعی اینجا صحبت کنیم فکر میکنم مناسب این گرما و فشردگی جمعیت نباشد و باعث اذیت و ایضاء شما مردم محترم شود، لذا من سعی میکنم حتیالامکان آن مطالبی را که در مورد استان شما دارم فشرده و فهرستوار عرض کنم. یک نکته وجود دارد و آن اینست که در یک اجتماع به هم پیوسته که انسانهایی از قشرهای مختلف و از منطقههای مختلف از منطقههای گوناگون سیاسی، طبیعی، جغرافیایی و امکانات گوناگون زندگی میکنند. یک رابطه تکافل و همکاری همه جانبه لازم است.
یعنی در اجتماعی مثل ما که خاک کشورش تشکیل شده از منطقههای بسیار متفاوت، سردسیر، گرمسیر، کوهستانی، دجله، ساحل و کویر و نقاط پربار، جایی دریا دارد، جایی معدن دارد، جایی رودخانهدارد، جایی هوای مناسب برای کشاورزی دارد، جایی شرایط مناسب برای تربیت انسانها دارد شرایط طبیعی برای اجتماع مرزها دارد یک چنین جامعهای اگر امکاناتش را تبادل نکند و تعصّبها و تنگ نظریها حاکم باشد چنین جامعهای نمیتواند سعادتمند باشد و همیشه یک نکته مأمور و یک نقطه غیرمأمور. بعضی امکانات در یک جا متراکم میشود و در بعضی مناطق امکانات نیست. این دولت مرکزی است که یک چنین کشور پهناوری را جوری اداره کند که امکانات پخش شود. نیروها پخش شود و کمبودها از نقاط غنی پر شود و امکانات متراکم، اسرافگونه از نقاطی به نقاط دیگر منتقل شود و این کار باید انجام شود و باید خودمان را و این کشور عظیممان را و دنیای اسلام را به یک صورت هماهنگ و یکپارچه و به این شکل اداره کنیم. مثل بدن یک انسان؛ اگر بنا باشد نقطهای از بدن انسان آسیب ببیند و عقب بماند و اگر بقیه نقاط به نفع او اعتصاب و عقبنشینی کنند آن نقطه را تأمین نکنند این عقب ماندگی هیچ وقت جبران نمیشود ولی اگر تکافل باشد و تعمد و همکاری باشد همه به هم میرسند و با هم حرکت میکنند ما در کشورمان نژادهای گوناگون، فرهنگها و مذاهب گوناگون داریم و تفاوتهای فراوان اقلیتی و جغرافیای داریم. که هماهنگی اینها احتیاج به بینش صحیح و برخورداری از یک روح صحیح اجتماعی دارد که اینها را باید ملت ما در شعورش جمع و پیاده کند.
من حالا به منطقه شما - هرمزگان - میآیم، اینجا مسائل فراوانی است که منطقه شما میتواند به کل کشور خدمت کند و سرویس دهد و تا حدودی میدهد و چیزهای زیادی هم هست که باید برای این منطقه محروم تأمین کند در مقابل ارزشها و خدماتی که اینجا هست. آنها باید، به اینجا برسند. اولین نکتهای که باید در اینجا به آن برسیم این است که کشور تذکرش مربوط به شما نیست و به مسؤولان کشور است اینست که باید در نظر بگیریم که در تاریخ هرمزگان دچار محرومیت بوده است. اینجا الان مثل یک استان معمولی نیست.
ممکن است در گوشهای از این استان امکاناتی باشد اما بخش عظیمی از روستاها و عشایر این استان و نقاط دور افتاده این استان بسیار از حد معمولی فقر هم پایینتر هستند مناطقی مثل بشاگرد و بندرهای دور افتادهتر این استان و روستاهایی که در همین نزدیکیها هیچ گونه ارتباطی نمیتوانستند با نقاط آبادتر داشته باشند و محرومیتهایی بر این استان تحمیل شده و بعضی از مناطق این استان از ضروریترین امکانات ساده روستایی هم محروم بودند این چیزی نیست که برای مردم جامعه اسلامی قابل قبول باشد هیچ وقت نه اسلام، نه قرآن، نه انسانیت، کرامت انسان نمیتواند بپذیرد که جایی مثل بشاگرد در کشوری که منطقههایی مثل دامنه جبال البرز را دارد، این فقر عظیم و عمیق در یک مجموعه انسانی قابل قبول نیست من میدانم این چیزی نیست که با سرعت چند ماه و یکی دو سال درست کرد و بسته به عوامل عمیق فرهنگی و جغرافیایی و سیاسی است که باید ریشههای اینها را درآورد و این مسائل را جبران کرد.
در همین شجره نامه شهر شما که یکی از مهمترین بنادر کشور است شرایط زندگی با این تراکم جمعیت که به وجود آمده و مشکل امکانات رسانی، برای یک چنین جمعیت جهش دیدهای به طوری که شما بتوانید با مشکلات منطقهای و آب و هوا که بر شما تحمیل شده و به طور طبیعی است و در بین شما وجود دارد مبارزه کنید و زندگی مناسبی مثل جاهای دیگر داشته باشید.
این یک راه طولانی میخواهد که یک تناسبی مثل ابعاد این کشور به وجود بیاید این حرکتی است که جمهوری اسلامی ایران باید بکند و میکند و مطمئناً هر کس جای بشاگرد و بندر لنگه و میناب و کنار شما مردم کهنوج و جیرفت و مردم سیستان و بلوچستان و آن نقطه فقرزده و محروم که بعضی نقاطش از شما هم گرفتاری بیشتری دارند. اینها بتوانند در حد نساب زندگی یک انسان بتوانند زندگی کنند و این جز با ان تکامل اجتماعی که قبلاً خدمتتان گفتم، مقدور نیست در این بحث من روی این نکته هم، تکیه میشود که شما با همین گرفتاریها دارید به کل این انقلاب کشور خدمت میکنید.
در اینجا چیزی وجود ندارد، در سواحل محروم جنوب چیزی وجود ندارد به نام صید و صیادی، یک منبع عظیم تأمین غذا وجود دارد که اگر آن نقل شود هم ملت در اعماق کشور در رفاه هستند و مستقل و هم مردم این منطقه بهتر میتوانند از مواهب زندگی استفاده کنند. این مسأله در رژیم گذشته مورد غفلت [واقع] شده و یا عمداً به ادلهای که استعمار جهانی دارد که مصلحت نمیبیند ساحل خلیج فارس به ما مربوط باشد.
از قدیم یک سیاست زشت بوده تا نگذارد سواحل شمالی خلیج فارس در نعمت باشند، مردمش به حق انسانی خودشان برسند تا بتوانند استعمار فرهنگی و استثمار فرهنگی و اقتصادی کنند و این مردم را در جهل و بیخبری نگه دارند. مخصوص شما هم نبوده است در خوزستان که مردمش روی معدن طلایی سیاه خوابیده بودند و زیر پایشان اقیانوس طلای سیاه بود و در کنار دستشان اقیانوس عظیم ثروت منابع دریایی بوده و از جلوی چشمشان هفت رود عظیم خروشان عبور میکرده و آن منطقه زرخیزی که هر متری از زمینش میتواند برای مردم منبع و یک ذخیره غذایی باشد. آنجا را هم در بدبختی و فقر نگه داشته بودند. عشایر خوزستان و اعراب خوزستان و مردمی که آنجا در سواحل، زندگی میکردند آدم وقتی که میبیند بعد از شصت سال و هفتاد سال که از عمر بهرهگیری از اقیانوس نفت میگذرد با این فلات زندگی میکردند اصلاً چیزی است که آدم نمیفهمد که چرا دنیا اینطور زشت است و چرا این قدر استعمار زشت است و چرا اینقدر این جنایتکاران تاریخ بد هستند و چرا اینقدر دیو هستند و چه افریتی هستند که از آمریکا، آن طرف اقیانوس دست دراز میکنند و توطئه میکنند و نمیگذارند زندگیشان را تأمین کنند. صید از دریا و گرفتن میگو، گرفتن ماهی از دریا چیزی نیست که احتیاج به جریانات پیچیده آنطوری داشته باشد، مردم با دستشان هم میگرفتند اینقدر کارشکنی میکرد. تا چه رسد به صید صنعتی که خوب یک مقداری مقدمات لازم دارد. خیلی جنایت شده به این منطقه از مرکز پاکستان بگیرید. از چابهار به اینجا میآئیم، از کنارک به چابهار میآیید همین طور و بروید تا خرمشهر فقط آنجاهایی را که استعمار لازم دانست سر و صورتی به آن بدهد، سرو صورت داده است. والاّ همه را در فقر و محرومیت گذاشته است.
بندر شما امروز با محرومیت خودش بیشتر مسائل و مشکلات را حل میکند که این مسائل باید تقویت شود و یک مسأله مهم که شما دارید و من در این سفری که در یک روز اینجا بودم خیلی ملموس شده. البته بیاطلاع نبودم ولی حضور مسؤولان ما اینجا این مسأله را روشنتر کرد؛ یک مسأله صید و صیادی است که این، هم به نفع کل کشور است، هم به نفع منطقه است البته در سالهای بعد از انقلاب قدمهایی برداشته شده و مقدماتی فراهم شده است و مقداری شیلات توانسته است گامهایی به جلو بردارد و متناسب با آنچه که ما اینجا میتوانستیم انجام دهیم و باید انجام میدادیم نبود. جایی که به آسانی میشود دویست هزار تن ماهی گرفت و به این مردم نیازمند داد تا مصرف کنند و به همین اندازه از وابستگی غذایی به دنیا خودمان را آزاد کنیم گامهای مؤثرتری بوده است.
البته، گامهایی برداشته شده ولی باید بیش از این برداشته میشده است و در آینده باید شتاب بیشتری بگیرد.
البته، سردخانهها و انجمادها لازم است، وسایل انجماد ماهی از بنادر به آن نقاط لازم است، انتقال سریع در صنعت ماهیگیری احتیاج به ناوگان ماهیگیری و احتیاج به ابزار خاص است. که با شرایط محاصره اقتصادی و جنگ، من خودم چون در متن جریانات کشور هستم میدانم، که تأمین اینها آن هم در کنار بسیاری مسائل دیگر چون در کشاورزی هم هست و همین بحث در نیروگاهرسانی و برقرسانی هم هست، همه ابعادی که رژیم طاغوتی گذشته سخت ما را کمبود کرده و برنامههای غلط و بیحساب را تحمیل کرده بر این کشور همه وجود دارد و هماهنگ و سرمایهگذاری در همه کشورها باید این جور باشد و اینها هم یک بعد تنها ندارد و پول نیست ممکن است پول بریزد.
اما اگر پول ریختن بیحساب باشد و درست جمع نشود و درست مصرف نشود چیزی جز تورم و گرانی ندارد. پول زیاد در دست مردم ریختن که بازده نداشته باشد در مقابل پول به مردم کالا تحویل ندهد، نتیجهاش این میشود که شما پول توجیبیتان زیاد است و تولید نشده شما هم میخواهید بخرید، نبوده هم میخواهم بخرم. دو تا مشتری، پنج تا مشتری میریزیم سر یک کالا که فقط یک منبع تولید دارد و کالا گران شده و قرو ناز میآورد و گران میشود، عرضه تقاضا را به هم میزند لذا چیزی نیست که مثلاً فکر میکنیم که اگر بگوییم پول این قدر دادیم، این جزیره یا این بندر مشکل حل میشد. پول، پول خرجکن هم لازم دارد، پول گذاشتن برای یک نیروگاه، مهندسی هم لازم است، ماشینآلات هم لازم است و مصالح ساختمانی هم لازم دارید، خطوط نیرو هم لازم دارید، بعد امکانات برقکشی و برقرسانی و لامپ و سیم و کنتور را و همه اینها را لازم دارید و به طور هماهنگ تهیه بشود که همه اینها نیروی متخصصی میخواهد. کاری که رژیم گذشته نکرده، آوردن آدم از فیلیپین و آمریکا و شوروی و شرق و غرب و انگلستان و فرانسه و اینها حل کنیم. آنها هم اینطور نمیآیند کار کنند، اگر آنها آمدند و شما طلا سرشان ریختید عیاشیشان را مهیا کردید، میمانند و اگر دیدند محیط به نفعشان نیست و مردم زیاد استقلال میخواهند، اینها کارها را میگذارند و در میروند و میلیاردها ثروت را همینطور نیمه تمام میگذارند و میپوسد و زنگ میزند، بنابراین این یک کار طولانی است، من که روی این مسائل کار میکنم.
یک وقت برداشتی نشود که ما حالا امروز آمدیم و فردا یکدفعه همه چیز متحول میشود و آن حالت نیست منتها میخواهم روی این مطالب تکیه کنم و این مطلب به همه مردم منتقل میشود صید و صیادی یکی از چیزهایی است که باید روی آن تکیه کنیم و باید کاری بکنیم که از انگشتان صیادان بومی ما زر بریزد و صیادان ما بتوانند همه امکاناتشان را خرج کنند برای اینکه چیزی که دارد در دریا تلف میشود بگیرند و کشور را سیر کنند. باید صنعت صیادی و صنعت صید ماهی و صنعت نگهداری صید، اینها باید تکامل پیدا کنند و ما برنامه داریم و برنامه پنج ساله که به همین زودی در مجلس مطرح میشود گوش خواهید داد و از طریق مجلس که برای این صنعت و برای این حرکت اصیل اقتصادی چه برنامههایی هست البته ما هم سعی میکنیم این را بیشتر تقویت کنیم. مسأله دیگری که شما دارید، مسأله جزایر است. کسانیکه در تهران زندگی میکنند ممکن است ارزش این جزیرهها را ندانند.
البته، یک عدهای میدانند آنهایی که وارد هستند. دریا و مسائل مرزی و جنگ و ضدانقلاب و توطئههای ضدانقلاب را میدانند اما مردم عادی نمیدانند. حاکمیت جمهوری اسلامی را بر مرزها و قسمت عمدهاش روی جزایری که به نظر آدم هیچ چیزی نمیآید اینها تأمین میکند حضور یک انسان فعال مثلاً در جزیره لارک، حضور یک انسان فعال در جزیره قشم و هرمز و ابوموسی و در تمب ودر هر یک از این جزایری که اینجا داریم. یک انسان آنجا حضور پیدا کند یک ستون نظامی است که ما در تهران نگهداری میکنیم.
این وظیفه ملت ایران است که اگر این جزایر کل برای او هم بودند و همه چیزشان باید مجانی تأمین شود، بایست تأمین کند و این جزایر را آباد نگهدارد و جوری نباشد که یک انسان بخاطر ادله اقتصادی یا فرهنگی یا کمبودها از جزیره مهاجرت کند به بندر عباسی و جای دیگر، این خطر است و این را به ملت عرض میکنم به کل کشور عرض میکنم که آنها در این جزیرهها سرمایهگذاری کنند، معلوم است، جزیره تنب و ابوموسی و جزیره بزرگی مثل کیش و قشم اینها این جور نیستند که یک جزیره خودکفایی باشند این طور نیست و آنجا چنین امکاناتی وجود ندارد. یک هوای شرجی کشنده، بادهای گرم و پر رطوبت و بسیاری از مواهب طبیعی، که در اکثر نقاط کشور یک سایهای از اینجا وجود دارد وقتی که شما در جاده تهران و کرج مینشینید و یک قهوهای میخورید و چای میخورید در لب رودخانه این چیزها را نمیبینید این مردم، در این سواحل و با این وضع باید زندگی کنند. متناسب با ارزشی که اینها دارند و خدمتی که اینها میکنند باید به اینها خدمت کنیم. یعنی هیچ وقت نباید آدم تهرانی، اصفهانی بخل کند که چطور شد که بودجه مالیات ما را بیشتر به جزیره دادید. البته ندادند تا به حال البته این جزیرهها چند قرن است که از ما طلب کار هستند. نفتها و معادن اینها را در اعماق کشور خرج کردیم. اگر حق گذشته و طلب گذشتهشان را ما بدهیم میشود همه چیز برایشان درست کنیم. ارزششان را اگر در نظر بگیریم، ما مثلاً برای یک کادر پرواز هواپیما برای دفاع از کشور چقدر خرج میکنیم. تحقیقاً این جزایری که وجود دارند از یک گردان جنگنده شکاری در محاصره کل نظامی میتوانند برای ما مفیدتر باشند. اگر حضور اینها در دریا اینها نبوده رفت و آمد این مردم در جزیرهها و حضور این مردم در جزیرهها بوده است. میدانستیم اینجا چه خبر میشد، اگر همه چیز را میشود با زور موشک و بمب درست کرد، اگر اینها را میشد درست کرد عراقیها در جنگشان پیروز میشدند. اگر میشد درست کرد آمریکائیها در ویتنام میماندند اگر اینها را میشد درست کرد شورویها در افغانستان صدبلا به سر خودشان و دنیا نمیآوردند.
آدمها هستند که در این جزایر کار درست میکنند. مردم به این خوبی به من گزارشی دادند و در این جزیرهها به این خوبی با قاچاق زندگی میکردیم، مرفهتر بودیم، وقتی که جمهوری اسلامی نتوانست دست از قاچاق کشیدند ما با فقرمان میسازیم. بسیاری از انسانهای خوبمان حاضر نیستند دستشان را به قاچاق آلوده کنند و با فقر میسازند.
آدمهای این جوری را باید در جزیرهها حفظ کنیم. من استاندار را دیدم که، این مسائل را مطرح کردند و همه این مسائل و نهادهای اینجا به همه مدیرکلهای استان و همه مسؤولان استان تأکید میکنند که شما هیچ دریغ نکنید که امکانات این مردم جزیرهنشین را با هر شکلی که میشود بایستی تأمین کرد.
ببینید اینها چه دارند، ببینید اینها چه ندارند آب یک چیزی نیست که کسانی که اینجا زندگی میکنند از آب شیرین کمبود داشته باشند باید تأمین کرد، نان، غذا، وسیله رفت و آمد خوب، یک جزیرهنشین نباید مدتها معطل شود برای آمدن به اینجا و برگشتنش، مسائل رفاهی در حدی که بتواند هوا را تلطیف کند. زمستان و تابستانش را قابل زندگی کند. باید شما تأمین کنید و کار اینها و شغل اینها هر چه هست اگر حتی لازم باشد، با یک نوع تجارت آسان و بده بستان خارج از مرزهایی که محدود باشد و فساد درست نکنیم و مجبور به قاچاقگیری و قاچاقبری نباشیم تا بتواند، شرافتمندانه زندگی کنند باید تأمین کنیم.
یعنی هیچ چیز نباید از مردمی که در این جزیرهها هستند دریغ کنیم. مسؤولان میگویند اگر ما اینها را تأمین کنیم، منبع ثروت ما هستند یعنی یک سال و یا چهار سال برای اینها سرمایهگذاری کنید اینها شروع میکنند، بازدهی، اینها میتوانند بهترین صیادان ما باشند، اینها میتوانند بهترین سربازان ما باشند. اینها میتوانند بهترین مدافعان جمهوری اسلامی باشند. اینها میتوانند بسیاری از مسائل کمرشکن ما را که امروز سیستم نظامی دنیا بر ما تحمیل میکند با وجودشان و حضورشان ما را بینیاز کنند. بنابراین مسؤولان منطقه بدون هیچ دلیل و واهمهای به مسائل پیچیده اداری به این جزایر باید برسند و خوشبختانه همراه من در این هیأت رئیس سازمان برنامه و بودجه هستند، وزیر راه هستند، معاون نخست وزیری هستند، بسیاری از معاونان دیگر وزرای نهادهای دیگر هستند، وزیر نیرو بودند و ایشان در بین راه با گرفتاریهایی که داشتند برگشتند و به کارهای دیگرشان برسند. ما با اینها برنامهریزی میکنیم. اینها باید تأمین کنند برنامه را تا این که بتوانند به کارهایشان [برسند]، وزیر بهداری که با ما تشریف دارند، حتماً یکی از کارهای مهمشان این است که مسأله بهداشت این جزایر و مسأله درمان را رسیدگی کند و این درست نیست که جزیرهنشین برای سرویس ابتدائی بهداشت و درمانش اینجا بیاید. باید اینها تأمین بشود و البته میشود.
در کل نظام و برنامه همین است فقط یک مقداری سرعت عمل نیاز دارد، اینها مظلوم مضاعف هستند مسأله دیگری که ما در رابطه با اینجا داریم، مسأله امنیت این بندر و موقعیت این تنگه حساس و امنیت کل خلیج فارس است که از اینجا تأمین میشود. اینجا دروازهبان اقتصاد ماست، این دروازه بسیار باریک که اینجا وجود دارد و این بندری که شما اینجا زندگی میکنید که واقعاً اگر فعال نباشد کشور نمیتواند فعال باشد. هر قطعه از جنس که در این بندر معطل شود، به اندازه معطل شدنش یک چرخی از چرخهای اقتصاد کشور ما آرامتر میگردد، یا لرزه میافتد اگر این دروازه باریک امن نباشد امنیت برای خراسان نیست و برای کردستان و تهران و برای خیلی جاها نیست. برای کشور ما بدون تنگه هرمز و بدون بندر فعال ما نمیتواند زندگی کند. بنابراین به همان اندازهای که شما سرمایهگذاری میکنید برای حفظ این بندر و حفظ این امنیت همه کشور وظیفه دارند و تعهد باید داشته باشند که جبران کنند. خیال نکنید اینجا نشستید حضورتان در اینجا کار کمی است.
امروز وقتی که همراه برادران نیروی دریایی رفتیم توی دریا و در حال جنگ، در حالیکه در محاصره دشمنان هستیم در حالیکه دشمن بزرگ ما آمریکا بیخ گوش ما در شمال اقیانوس هند لنگر انداخته و چشمانش را تیز کرده به این نقطه در حالیکه شیاطین کوچک خلیج فارس دارند شیطنت میکنند. در حالیکه عراقیها همه همتشان را خرج میکنند تا اینجا را ناامن کنند. ما با اعلان قبلی رفتیم روی آبهای این منطقه و تا آن اعماق آبهای منطقه پیش رفتیم. امنیتی که نیروهای نظامی ما اینجا تأمین کردند. تحسینانگیر است. هیچکس از روز اول فکر نمیکرد که ایران این قدر جربزه داشته باشد که با وجود مشکلات تأمین امکانات پیچیده دریایی بتواند این امنیت را در این منطقه حساس دنیا حفظ کند. این جزیره امیدهای دنیا بود که میخواستند ما اینجا شکست بخوریم و اینجا ناامن شود و ما دستمان را دراز کنیم که بایید اینجا را امن کنید. اینها این را میخواهند، در دریا بسیار دفاع و جنگ پیچیده است آنجا آدم روی آب شنا میکند و هیچ چی نمیبیند و حالا موشک آمد و کشتی را منفجر کرد و ما رفتیم زیر آب.
دریا این طور است یک وقت میبینی، از زیر دریا یک چیزی آمد و این که مثل یک ماهی کوچولو که یک متر زیر آب حرکت میکند، یک کشتی را منفجر کرد و فرستاد زیرآب، بسیار دفاع و جنگ و حفظ امنیت در آب مشکل است. اینجا هم که دست ما نبود و آمریکائیها این طور بررسی کردند که ما وقتی که آنها میروند چیزی نداشته باشیم. سرنخها را خودشان گذاشته بودند بمبهای ساعتی هم توی تشکیلات ما گذاشته بودند. بمبهای ساعتی در موقع خودشان منفجر شوند که یکی از آنها عامل آمریکا درآمد که حالا رفته آمریکا و از آنجا توطئه میکند و نامه مینویسد به دوستانش و تهدید میکند یکسریهایشان روسی درآمدند و آن کسانی بودند که نگذارند جمهوری اسلامی پایش را روی دریا سفت کند. ولی خوشبختانه این مردم خوب، این نیروهای مسلمان ما افراد وطندوست، اسلام دوست و غیور ما در شرایطی که شما خودتان میبینید در گرما که من دیروز در دریا دیدم در آن کشتیها کار میکنند. ما چند لحظه رفتیم توی موتورخانه و کشتی و آنجائی که دیزلها کار میکنند، کار کردن در آن شرایط و با آن وسایل برای حفظ وامنیت این مردم کار بسیار شاقی است و اینها این جور موفق شدند که تا به حال این امنیت را حفظ کنند و باز هم میگویند که امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس از نان شب برای من واجبتر است و همانطور که تا به حال سرمایهگذاری کردیم و باز هم میکنیم منتهی خیال نکنند دشمنان ما که اگر روزی بتوانند امنیت ما را به هم بزنند آنها سود میبرند.
آنها تروریست را فرستادند ایران و اوضاع ایران را فهمیدند قاعدتاً یکبار دیگر تجربه تلخشان را تکرار میکنند و این تجربه کاملاً برایشان گویا است. اینجا هم جایی مثل زمین نیست و اینجا همان که عرض کردم تنگه هرمزی است که اگر بسته شود یک دلار کشیده میشود روی بشکههای نفت، اگر ده روز بسته شود، بحران درست میشود اگر پنج ماه و شش ماه بسته شود یک بحران عظیمی در دنیا درست میکند.
بنابراین، آنها محاسبات اینجا را میکنند البته، ما هم ضرر میکنیم. تنگه هرمز بیش از همه مال ماست و امنیت اینجا بیش از همه مال ماست. برای اینکه ما هستیم که سرتاسر شمال اینجا هستیم و ما هستیم که متکی به این دریا هستیم. منتهی ما یک کشور وسیع و بزرگ هستیم و ما مجبور شدیم، چشم بپوشیم با ارزن و جو و گندم و همین چیزهایی که در داخل کشور داریم برای ما کافیست. آنها برایشان ممکن نیست، نه برای خوبیها ممکن است چون اگر بنادرشان بسته شود یعنی خفه شدند ما این طور نیستیم بندرمان بسته شده میافتیم توی مضیقه. میافتیم توی ریاضت، ما ریاضت کشیدن را بلد هستیم. در این پنج سال هر وقت لازم بود، ملت ما آنقدر ریاضت کشید که ریاضت ده را از رو برد و فهمیدند که این ملت حاضر است قرنها ریاضت بکشد تا قرنها فرهنگش و استقلالش را حفظ کند. من بعید میدانم که دنیا چنین ریسکی کند و بخواهد این جا را ناامن کند.
از طرف ما اینجا ناامن نمیشود ما خودمان نیاز داریم ولی اگر روزی کسی به فکر آزار دادن ما بیفتد دودش اول به چشم آنها میرود، برای ما هم دود دارد اما قابل تحمل نیست و دودش مثل یک گاز کشنده خفه کننده است. بنابراین یکی از کارهای بسیار مهم برای شما مردم هرمزگان حضور در این دریاست برای اینکه اینجا را حفظ کنید. نیروی نظامی یک توان محدودی دارد، نیروی نظامی یک جنگ طولانی سه، چهار ساله و یک جنگ شرق و غرب درست شده. نمیتواند باشد، نیروی نظامی یک حالت تدافعی حصاری دارد که باید این را انجام دهد. اصل جنگ را و پشتوانه جنگ را مردم باید حفظ کنند همانطور که نیروی زمینی شده، همان طور که در جبهههای جنوب و غرب میبینید، آنجا اگر مردم از جبههها بیرون بیایند نمیشود جنگید اگر نباشد سیل کمک مردم که هر روز یک روستایی یک کامیون یا یک وانت میفرستد به طرف جبههها اگر نبودند این شهدای عزیز شما که پر کردند کشور را از حماسه، اگر نبودند این خانوادههای شهیدی که با ایثارشان و جهادشان این جور کشور را با جوش و خروشی وادار به ایثار و جهاد کردند. نمیتوانست بجنگد.
شما میبینید که عراق از مصر، سودان، اردن کمک میگیرد از کشورهای جنوب همهشان باج میگیرد و پول میگیرد شوروی، آمریکا و فرانسه به او کمک میکند. کشورهای استعماری هم کمک میکنند تا یک جوری در مقابل سیل خروشان انقلاب اسلامی بتواند مقاومت کند. بازدارد مثل بید میلرزد. این چیز کمی نیست که شما خیال کنید این طور پیش میروید ما جنگ با عراق که نداریم. اگر عراقیها بودند با یک هفته بسیج میبردیم خود عراقیها و مردمش که نیستند - و این ارتش بعث عراق را از صحنه میکشیدیم بیرون - چنین چیزی نیست، اینها بندرهای جنوب خلیج فارس، بندرهای تمب اردن و خطوط هوایی، همه اینها با هم کار میکنند.
ما با این شرایط که میبینید جنگ را ادامه میدهیم علتش این است که مردم پشت ما هستند در جنوب خلیج به طور مطلق مردم جنوب باید حضور داشته باشند و باید همانطور که در نیروی زمینی وجود دارند در کنار نیروی دریایی، در کنار گارد ساحلی و کنار ژاندارمری جمهوری اسلامی و در کنار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - که خودش نیروی برخاسته از متن مردم است - باید ما حضور داشته باشیم و باید وحشت آینده آمریکا از ما باشد آمریکا ممکن است با موشکهای دوربردی که دارد از درهایی که دارد این تشکیلات ساده نیروی دریای ما را بخواهد نابود کند هیچ خرجی ندارد. اما او تازه وقتی که اینها را خراب کرد تازه اول مصیبتش شروع میشود. حالا وقتی که خراب شد خوب چه میکنید کجا میخواهید بیائید مردمی که نارنجک به سینهشان میبندند و زیر تانک میروند، مردمی که صف میبندند برای اینکه داوطلب رفتن روی زمین هستند پدر شهیدی که نامه مینویسد که به من اجازه دهید و من پیرمرد هستم و اسلحه نمیتوانم دست بگیرم، بروم روی مین. پدری که دنبال بچه پدر داوطلبش حرکت میکند و میگوید بابا تو که به جبهه میروی خواهش کن که من را هم با خودشان ببرند و من که نمیتوانم بجنگم ولی جلوی تو روی مین بروم و تو پشت من تیربار خالی کن روی دشمن ما با این آدمها مواجه هستیم اینها روی دریا هم میتوانند بروند فقط یک قایق کوچک لازم دارند. یک مرد غواصی میتواند فداکار باشد برای استکباری که تو خانه شیشهای زندگی میکند و آسیب پذیرد خیلی آسان میتواند بلا سرشان بیاورد.
بنابراین، شما به هر قیمتی و به هر شکلی که مسؤولان نظامی و انتظامی صلاح میدانند باید حضور فعال داشته باشید و در حفاظت شهرها و مرزها و حفاظت دریاها [بکوشید] و یک مسأله دیگری که خواهم گفت مسأله نیروی انسانی است عرض کردم این منطقههای شما پشت سر خودش محرومیت طولانی مضاعف را دارد، محرومیت از پول نیست فقط از راه و برق و کشاورزی و معدن نیست، محرومیت اساسیتر شما اینست که سیاست استعماری ضدفرهنگ بومی و ملی و ضدفرهنگ اسلامی نگذاشته است ذخیرههای انسانی شما رشد کنند امروز اگر ما وارث یک آموزش صحیح بودیم مثلاً در دو سه دهه گذشته تکتک صیادان ما که حالا مجبور هستند با تور دم دریا باشند که یک ماهی را بگیرند، میتوانستند یک مهندسی باشند که کشتی ماهیگیری را اداره کند. میتوانستند هر کدام یک متخصصی باشند که مشکلات فنی سدسازی و برق رسانی و انتقال نیرو و سایر کارهای فنی را در این کشور اداره کنند. ولی حالا نیست. ارجح این است و به مسؤولان کشور و مسؤولان آموزشی و نهادهای انقلاب عرض میکنم مناطق محروم گرم و طاقت فرسای زندگی ساحلی، نیروهایشان بومی است، اینها مردمی هستند که خودشان باید تربیت شوند و در این مقطع نیست.
الان شما نمیتوانید اگر بخواهید، حرکتی بدهید. یک موجی درست کنید و یک جهشی کنید در سیستان و بلوچستان و هرمزگان و جنوب فارس، کردستان و خوزستان این طوری است. هر جا نقطه محرومی ما داریم متأسفانه این طور است در حد یک کار ساده و یک کارگر متخصص و پیشرفته و تعداد کمی هم متخصصان بالاتر تربیت کردند مردم خیلی هنر میکنند میتوانند دست به آچار باشند و امثال اینها. باید در یک حرکت طولانی تربیت بومی ایجاد شود باید دانشکدههای مخصوصی برای تربیت هر رشتهای از رشتهها در نقطهای از آنجا به وجود بیاید، دانشگاههای بزرگ ما باید این جا شعبه داشته باشند. از بچههای بومی و بچههای صیادان و کارگران کشتی همینها اینجا را تقویت کنند اینها فردا با تخصص این آب و خاک خودشان را بتوانند اداره کنند اما الان در این مقطع من این دعوت عام را در زابل هم کردم، در سخنرانی که برای مردم زابل در مراسم نماز جمعه داشتم، آنجا دعوت کردم و اینجا هم دعوت کردم، جوانان متخصص تعلیم دیده حزب الهی ما هر جا هست یک الویتی باید برای آنها قائل شوند باید بیایند ما الان طرح داریم و پول هم داریم که روستاهای همه این منطقه را برق دهیم، اینجا برق هست نیروگاهها دو تا هست و دو تا دیگر هم به این زودی به کار میافتد. مشکلاتی که خاموشی درست میکند اینها را به هر حال باید درست کرد و حل خواهند کرد ما آمادگی داریم همه روستاها را برق بدهیم. آمادگی داریم از همه اراضی منطقه برق را عبور دهیم تا همه بتوانند با پمپ ساده همه آب را بکشند بالا، این امکان را داریم.
اینجا سد بستند برای اینکه منطقه را آباد کنند، آدم لازم است که بیاید اینجا کمک کند، این نهادهای انقلابی و این ادارات دولتی و این مردم یک مقدار جهشی بدهند و بچههای مردم اینجا را تربیت کنند. اینجا سعی کنید نهادهای بومی را تحت آموزش قرار دهید و بیاورید توی کار و اینها یاد بگیرند اینها بیشتر از بنده و شما بالاخره برای شما احساسی دارند ما هر چه احساس انسانی داشته باشیم باز هم به اندازه اینها ما که یک تعلقاتی به زادگاه خودمان داریم ما نمیتوانیم احساس نشان دهیم. بنابراین بسیار مهم است که هم مسؤولان کشور ما به فکر تربیت کادر لازم بومی برای اداره مستقل اینجا از خودشان داشته باشند حتی من نیروی دریایی را عرض میکنم در نیروی دریایی بسیاری از کسانی که اینجا کار میکنند کسانی هستند که اهل نیستند وطن دوستند و تحمل میکنند اما اگر آن فرمانده نیروی دریایی و ناوگانی اینجا خود اینها باشد یک طور دیگری است اصلاً مقاومت بیشتر است. او زندگیاش در این جا طبیعیتر است.
او مشکلات خانوادگی ندارد، مشکلات مهاجرت ندارد و خیلی چیزها را ندارد بنابراین باید سیاست آموزشی و سیاست اقلیمی ما این باشد که سعی کنیم کسانی که با رنج و هوای اینجا و از فضای اینجا آشنایی دارند و لمس بیشتر کردند و تنفس اینجا برایشان بهتر است و هوای بهتری را در ریههایشان وارد میکند و نشاط بیشتری را به آنها میدهد. ما باید اینها را تعلیم بدهیم و آموزشی دهیم و وارد میدان کنیم به هر حال حرف زیاد است و من میدانم در این گرما و فشردگی جمعیت شما ناراحتید و بنده هم حرفهایم را خیلی خلاصه کردم و فهرستوار گفتم و انشاءاللّه حرفهایم را خرده خرده میزنم و به گوش شما میرسد و در پایان صحبتم از صحبتهایی که به ما ابراز کردید و اضهارات امام جمعه بسیار محترم شما که در مورد من ابراز محبت کردند و از حسن نیتشان تشکر میکنم اما من خودم را واقعاً لایق این همه محبت شما نمیدانم و من میدانم که چه موجود ضعیفی هستم و این حرفها بنده را شرمنده میکند، منتهی به حساب انقلابی که مال خود شماست میپذیرم در پایان حرف خانوادههای شهدای این مرز و بوم را مورد خطاب قرار میدهم که با اینکه اینجا فرسنگها از جبهههای جنوب و غرب دور است، با اینکه خود شما اینجا جبهه دارید و مرزدار هستید با این که خود شما اینجا یک عده فراوانی شهید به این انقلاب تقدیم کرده که در حدود 100 نفر شهید یا مفقود یا اسیر از این منطقه داریم که هزاران خانواده را مستقیم و همه مردم را غیرمستقیم به یک معنا داغدار میکند و به یک معنا مفتخر میکند و من مطمئن هستم که این شهدای شما و این خونهای مقدس که ریخته شده قطره قطره اینها برای این استان افتخار است و الهام است و آینده این استان را بیمه کرده و هر روستایی شهید داده باشد دیگر خدا را فراموش نمیکند و قدر آن روستا و یاد آن شهید و خانه و کوچه آن شهید و محله آن شهید و فامیل آن شهید برای مردم مزار میشوند که در آینده الهامبخش هستند و نسلهای آینده و بچههایی که میآیند، با روح آن شهید و حماسه آن شهید تربیت شوند. اگر چه شما ششصد جوان از دست دادید ولی مطمئناً در طول تاریخ شش میلیون انسان لیاقتدار شهادت را از همین مجرا میسازید و تاریخ را شما با این شهادتتان اجرا کردید و خداوند اجرتان بدهد و پیام من به ملت این استان و سایر استانها این است که خانوادههای شهدا را از خودتان جدا نشمرید، اینها مهمترین و عزیزترین چیزشان را برای ما و اسلام و برای خدا تسلیم کردند که ما استفاده میکنیم و در پایان صحبت چند جملهای دعا میکنیم. روز عید سعید قربان است و عیدی را از خدا میخواهیم.
نَسْئَلُکَ اللهم و اَدْعوک، باِسمِکَ الْعظیمُ الاعظم اَلْاَعَزِّ الاْجَلِّ الْاَکْرَمْ یا اللَّه، یااللّه....
پروردگارا به محمد و آل محمد قسمت میدهیم که عیدی ما را سلامتی طولانی امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار بده. پروردگارا رزمندگان عزیز ما را در جبههها پیروز بگردان.
در این روز مقدس پروردگارا به خانوادههای شهید داده صبر و اجر عنایت بفرما. پروردگارا، به محرومان و مصدومان انقلاب که در بیمارستانها با زخمهایشان رنج میبرند و یا در خانهها و آسایشگاهها به خاطر معلول و ناقصالعضو بودن رنج میبرند، اجر و عظمت آنان در پیشگاه خودت بفرما. به همه ما توفیق بوده که راه تو را و راه قرآن را آن طور که راه توست خدایا بپیمایم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته