سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع فرماندهان نیروی دریایی و عقیدتی سیاسی پیرامون اهمیت منطقه خلیج فارس

سخنرانی آقای هاشمی در جمع فرماندهان نیروی دریایی و عقیدتی سیاسی پیرامون اهمیت منطقه خلیج فارس

  • سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۶۳

 سخنرانی در جمع فرماندهان نیروی دریایی و عقیدتی، سیاسی

    بسم‏الله‏الرحمن‏الرحیم

 »اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین، اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللَّهِ و آلِهِ اَجْمعین«

 ممنونم از اینکه برادران نیروی دریایی و عقیدتی سیاسی محبت فرمودند و به مجلس شورای اسلامی تشریف آوردند و فرصتی هم پیدا شد که بنده مطالبی را که فکر می‏کردم مفید خواهد بود در ارتباط با این نیرو با آقایان در میان گذارم. از اظهارات فرمانده محترم این نیرو و مسؤول محترم عقیدتی سیاسی هم تشکر می‏کنیم و امیدواریم این سمیناری که مشغولش هستیم مبارک باشد و آثاری برای بهتر کار کردن نیرو داشته باشد.

 بی شک امروز بطوری که خودتان هم لمس می‏کنید، منطقه تحت قلمرو مسؤولیت شما، از حساسترین مناطق کشور است. آنجا هم گلوگاه تنفس اقتصادی ماست و هم منطقه‏ای است که دشمنان ما سخت برای ناامن کردن آن و احیاناً حضور بیشترشان در آنجا در تلاشند و از قدیم برای آنجا برنامه‏ریزی می‏کنند. غربیها که در گذشته خودشان را مالک آنجا می‏دانستند، فکر نمی‏کردند روزی آنجا از اختیار آنها در بیاید و اراده دیگری بر آنجا حاکم باشد، حال با حسادت و حسرت به حضور مستقل شما در آنجا نگاه می‏کنند. شرقیها هم که از زمان رهبر بزرگشان، اینجا را به عنوان یکی از اهداف استراتژیک حرکت روس می‏دانستند، از حرکتشان در افغانستان و جاهای دیگر آدم این گونه می‏فهمد که هنوز هم، رابطه‏شان را با آن آرزوی خام قطع نکردند. ارتجاع منطقه هم که بی جهت از ما ترسیده و هیچ دلیلی هم برای ترسش نیست، غیر از هوچیگریهایی که این دروغگوهای استعماری می‏کنند و دو بهم زنی‏هایی که می‏کنند، اینها هم آلت دست شدند و حرکات مذبوحانه‏ای از آنها دیده می‏شود که شما می‏بینید.

 چنین جایی اگر امن نباشد، کل منطقه ناامن است، مقر اصلی تمرکز نیروهای شما اگر ناامن شد در کل منطقه کسی امن نخواهد بود. بنابراین یک چنین منطقه‏ای را که به شما رزمندگان و مسؤولان دریا احاله کرده‏اند، طبعاً ارزش کارتان و ارزش موفقیت‏تان به تناسب ارزش مأموریت‏تان بالاست. البته اجر واقعی شما را خداوند باید دهد و شما برای خداوند کار کنید. مردم هم این مسائل را می‏فهمند، رهبری هم به حساسیت موقعیت کار شما توجه دارد. مطمئناً در آینده قدرت دریایی برای هر کشوری باشد، به عنوان یک نیروی زنده و قابل توجه نقش اساسی در تاریخ خواهد داشت و ما نمی‏توانیم در این منطقه از حضور جدیمان غفلت کنیم. در دریاها تا آنجایی که به خود ما مربوط می‏شود باید حضور داشته باشیم. خوشبختانه این سه چهار سال با اینکه قسمت عمده نیروی دریایی از منطقه جنگ و کانون جنگ دور بوده است ولی همان بخشی که در کانون جنگ قرار گرفته، افتخار قابل توجهی آفریده است. آن ضرباتی که شما در یک حمله نیرومند به دشمن وارد کردید و تقریباً کل نیروی دریایی آنها را فلج کردید و خدماتی که در تأمین امنیت تنگه هرمز و سواحل سیستان و بلوچستان در دریای عمان و کل سواحل انجام دادید، بدرقه کاروانها و فعال نگه‏داشتن بندرهای مهم کشور، اینها اگر ارزیابی درست شود معلوم است که خدمت بزرگی است.

 نیروی هوایی ما اگر در روزهای اول جنگ آن چنان درخشید و نیروی زمینی اگر در طول تاریخ این چهار سال جنگ، همیشه در میدانها افتخار آفرید و نیروهای مردمی و سپاه پاسداران اگر دوشادوش هم و جان برکف از این انقلاب و این کشور دفاع کردند، نیروی دریایی هم در محدوده قدرت خودش و قلمرو مسؤولیت خودش، همه جا تا بحال موفق بوده و این روزهای اخیر که سخت امنیت خلیج فارس در معرض خطر قرار گرفته، نقش نیروی دریایی بیشتر مشخص می‏شود و هر چه این بحران بالا بگیرد، مسؤولیت شما شدیدتر خواهد بود و ملت از شما انتظارات بیشتری دارد و رهبری انتظارات بیشتری دارد که خوشبختانه به این مسائل واقف هستید و الحمدللَّه نیرو به اندازه کافی برای شما مانده و قدرتتان به حد قابل قبولی و تجربه‏تان به اندازه چهار سال جنگ اضافه شده است که اینها در آینده کشور اهمیت دارد.

 از طرفی ملت و مسؤولان را هم متوجه کرده که در آینده به نیروی دریایی بیشتر برسند، دانشکده نیروی دریایی باید تقویت شود، افسران شایسته‏ای به تناسب اهمیت قلمرو مسؤولیت، باید بیشتر تربیت شوند و مخصوصاً سیاست تقویت ناوگان تجاری کشور که جزو برنامه‏های ما هم هست باید اجرا شود. نیروی دریایی هم باید از امکاناتش و تجربیاتش و خبره‏هایش در آن بخش تحقیقاً استفاده خوبی از آن بشود.

 دشمنان شما با چشم حسادت به شما نگاه می‏کنند، یقیناً این طوری است و توطئه‏هایی علیه شما و علیه انقلاب و علیه ما از این طریق می‏شود؛ یکی از گوشه‏هایش را همین چند روز قبل شما دیدید این که یک عنصری از یک نیرو اقدام کند به یک کار خیانت کارانه‏ای و هواپیمایی را ببرد، اگر بطور ساده آدم برخورد کند، یک عنصری می‏خواسته برود و اینطوری رفته اما قدری اگر با تعمق برخورد کند، می‏بیند که این برنامه خیلی ریشه‏دار بوده و درست یک توطئه‏ای علیه نیروی دریایی و کل ارتش است.

 آنها این گونه فکر می‏کنند، در شرایطی که آن بحران و تب تصفیه‏های اول انقلاب تمام شده است و شرایط ثبات در نیروها به چشم می‏خورد و هر کسی بر آینده خودش مطمئن می‏شود و روابط بین بخشهای مختلف قدرتهای کشور جا می‏افتد و عادی می‏شود، برای اخلال کردن در این روابط و بهم زدن این آرامش و ناامن کردن این اعتمادها باید یک کاری کنند. این برنامه به این شکل اجرا می‏شود، شما افسران و سایر کسانی که در این مملکت هستند، می‏دانید که امروز بیرون رفتن از ایران کار دشواری نیست، وقتی که ما اعلام کردیم که بر همه تذکره [= گذرنامه] می‏دهیم، حالا دیر یا زود کسی می‏تواند به طور عادی بدون پرونده سیاسی اگر بخواهد از کشور بیرون برود، با چند ماه این طرف و آن طرف به هر حال می‏رود. اینکه یک نفر پل پشت سر خودش را خراب کند و رابطه‏اش را قطع کند و فامیلش را و دیگران را در جامعه سرشکسته کند، احتیاج به یک انگیزه بسیار قوی دارد، یک انگیزه بالاتری لازم دارد، وقتی که این گونه برود و رابطه‏اش را با وطن خودش به کلی قطع کند، این باید یک جای دیگری، یک در باغ سبزی ببیند، یک حساب دیگری در کارش باشد.

 ما فکر می‏کنیم چنین عناصری ممکن است هر جایی باشند، در همه قشرها ممکن است باشند، برای چنین روزهایی در نظر گرفته شده‏اند تا این اعتماد متقابلی که بوجود آمده اگر بتوانند، این را ناپایدارش کنند و خیال می‏کنند با این کار می‏توانند ارتش را یا نیروی هوایی را یا نیروی دریایی را یا جای دیگری را بین مردم زیر سوال ببرند، در صورتی که مردم این مسائل برایشان حل است. ما هیچ مدعی نیستیم و هیچ کس هم نمی‏تواند مدعی باشد، یک انقلابی که پیش آمده و خیلی چیزها و ارزشها را عوض کرده است، تمام کسانی که در یک جو ارزشی دیگری زندگی می‏کردند، حالا با همه وجودشان ارزشهای جدید برایشان قابل هضم شده و کل ماهیتشان عوض شده است. هیچ کس چنین ادعایی ندارد. ما در روحانیت خودمان هم چنین اعتمادی نداریم. روحانیون سرشناس هم ممکن است چنین خیانتی را کنند که دیدید از اینها هست، تا چه برسد به اقشار دیگری که از مرکز این انقلاب فاصله دارند.

 بنابراین یک چیز قابل قبولی برای ملت ما هست که از هر جناحی، از دانشگاهی، اداری، از سیاسی، از اقتصادی، از نظامی، از هر جا عناصری باشند که با انقلاب سازگار نباشند و کسانی هم در بین اینها باشند که حاضر شوند به اجانب خدمت کنند و این هیچ وقت آن نظری که ضد انقلاب و دشمنان استکباری ما دارند، تأمین نمی‏شود و به همین دلیل ما می‏بینیم که امروز رابطه بین رهبری و نیروهای مسلح، رابطه بین مردم و نیروهای مسلح، رابطه بین نهادهای انقلابی و نیروهای مسلح بسیار بهتر از گذشته است و روز به روز هم بطرف محکمتر شدن و عادی شدن و سالمتر شدن می‏رود، این بسیار چیز خوبی است و اینگونه حرکتهای مذبوحانه هم دلیل ضعف دشمنان ماست. اگر این یک حرکت فردی بود خیلی لازم نبود روی آن حرف بزنیم، ولی حرکتی که ما می‏بینیم دست کشورهای خلیج فارس، دست مصر، دست فرانسه، همه در آن هست، یک کاری به این کوچکی، اما این همه نیرو گذاشتن در جبهه مخالف بنابراین معلوم می‏شود که خیلی روی اینگونه حرکات حساب می‏کنند. ولی برای یک انقلاب چنین چیزی اصلاً غیر منتظره نیست، شما هم هیچ وقت خاطرتان از اینگونه مسائل مکدر نباشد و ان‏شاءاللَّه که ما از اینگونه حوادث کم داشته باشیم. ولی اگر هم داشته باشیم، بالاخره چیزهایی است که انتظارش می‏رود منتها ما باید مواظب باشیم همین مقدار هم دشمنها خودشان را موفق نبینند.

 در مورد مسائل جهانی و توطئه‏هایی که دارد علیه ما می‏شود، اینها هم باز غیر منتظره نیست، اینها را شما باید بهتر از دیگران درک کنید. شما که با همه وجودتان حضور نیروهای اجانب را در داخل نیروهای مسلح می‏دیدید و شما که با همه هستی‏تان احساس می‏کردید که چگونه مستشاران خارجی بر شما حکومت می‏کردند و حضور آنها را در پایگاههایتان و در وسایل بحریه‏تان و در ابزارتان می‏دیدید و حاکمیت آنها را می‏دیدید و امروز می‏بینید که دست آنها قطع شده، معلوم است به اندازه شما من فکر نمی‏کنم هیچ کس بتواند بخوبی لمس کند که دست اجانب چگونه از این جامعه کنده شده است و چقدر این مردم آزاد شدند و چقدر خودشان در زندگی خودشان متکی به خودشان هستند. این را شما ارتشیها بیشتر احساس می‏کنید؛ وقتی که این را می‏بینید باید خیلی آسان هضم کنید که آنهایی که لقمه چرب را از دست دادند، دیگر آرام نمی‏نشینند. آنهایی که برای یک کشور کوچک ضعیف بدبختی مثل بحرین یا کویت یا قطر این همه دارند تلاش می‏کنند تا یک جای پایی برای خودشان درست کنند.

 اینهایی که ناز این کشورهای کوچولو را می‏کشند، برای اینکه اینجا پایگاهی داشته باشند، از دست دادن ساحل چند هزار کیلومتری ایران برایشان خیلی سنگین است، از دست دادن این مراکز عظیم استراتژیک در منطقه حساس خلیج فارس بسیار برایشان سنگین است، از دست دادن حاکمیت بر یک نیروی عظیم دریایی که با اتکا به نیروی فراوان انسانی و قدرت مالی کشور و استعداد مردم خوش استعداد ایران می‏توانست در اینجا یک پایگاه باشد، همانطور که دیدید آن موقع در زمان محمدرضا پهلوی عمان را اگر ایرانیها نبودند، آنها نمی‏توانستند حفظ کنند، این قدر روی این نیرو حساب می‏کردند، اما از دست دادن یک چنین چیزی برایشان بسیار، دشوار است و لذا بیکار نمی‏نشینند، توطئه می‏کنند، شیطنت می‏کنند و همین کارهایی که دارید می‏بینید راه می‏اندازند.

 این هم به نفعشان نیست، حالا از بس عصبانی هستند می‏روند یک دفعه چهار صد تا موشک استینگر به عربستان می‏دهند، مسابقه می‏گذارند برای دادن اسلحه مدرن به کویت، اینها خیال می‏کنند به نفعشان است. اگر در ایران اینها نفع بردند! از اینهایی که آنجا دادند هم نفع می‏برند. مردم آنجا هم بالاخره مسلمان هستند، عناصر انقلابی هم درون آنها است و یک روزی آن اسلحه‏ها هم مثل اسلحه‏هایی که در ایران آزاد شد، آزاد خواهد شد و علیه خودشان بکار گرفته خواهد شد. اگر متن ملت را آنها نتوانند عوض کنند با این حیله‏ها به جایی نخواهند رسید. بهر حال شما باید منتظر توطئه‏هایی از این قبیل باشید و برای مقابله با این توطئه‏ها ما نیاز فراوانی داریم به آمادگیهای کامل، به اتحاد، به همکاری.

 همه نیروها بخصوص برادران عقیدتی سیاسی و فرماندهان و افراد که اینجا جمع هستند به شما عرض می‏کنم؛ شما با وجود این دو جریانی که در نیروها هست، باید خیلی با هم صمیمی باشید و احساس عطوفت و همدلی کنید. آن روزهای اول، اگر یادتان باشد، ایامی بود که تلاش می‏کرد بگوید که نیروی سیاسی عقیدتی به عنوان نیروی تجسسی در داخل نیروها، مسؤولیت تجسس و پیدا کردن افراد ناباب یا نیروهای مخالف را دارد. البته من نمی‏گویم که این کار نباید بشود این وظیفه همه شماست، همه‏تان باید افراد ناباب را بشناسید که حوادثی مثل حادثه هواپیماربایی و امثال اینها پیش نیاید، این مخصوص عقیدتی سیاسی نیست، مال همه است.

 اما واقعاً نیروی معنویی که به این نیروهای نظامی ما تزریق شده، صرفاً هدفش این بوده است که اسلام را که در رژیم گذشته سعی می‏شده نگذارند درون ارتش بیاید، به ارتش بیاورند. ما از برادران روحانیمان که آنجا زحمت می‏کشند هیچ چیز غیر از این نمی‏خواهیم. من به عنوان نماینده امام عرض می‏کنم که هدف امام، هدف مسؤولین کشور صرف این است که آگاهیهای اخلاقی، اسلامی و معارف داده شود تا کسانی که دور بودند از این چشمه حیات بتوانند از اسلام و قرآن ناب استفاده کنند. ما مایلیم که رابطه بین شما مثل رابطه معلم و شاگرد باشد، رابطه پدر و فرزند باشد، رابطه برادر با برادر باشد، رابطه طبیب و مریض باشد، رابطه دلسوزانه برای جبران کمبودها باشد، احساس اعتماد باشد.

 به علاوه نیروهای عقیدتی سیاسی باید در درون نیروها حضور داشته باشند و نیازها، کمبودها، نابسامانی‏ها را، احیاناً اگر زورگویی، اگر مظالمی در این رابطه وجود دارد، اینها را کشف کنند و اینها را اصلاح کنند که ما تبدیل به یک جامعه اسلامی با روابط صحیح اسلامی و انسانی شویم.

 یک مقداری هم طول می‏کشد. این کارها، کارهای آسانی نیست تا اعتماد متقابل جلب نشود، تزریق ایمان و تزریق اخلاق و تعلیم صحیح پیش نمی‏آید؛ یعنی اولین شرط یاد گرفتن معارف از زبان دیگری، این است که انسان به طرف مطمئن باشد، اگر تردیدی داشته باشد و خیال کند این را برای مراقبت گذاشته‏اند، هیچ وقت گوشش شنوا نیست و فکر می‏کند از دوستش حرف نمی‏شنود باید یک طوری باشد که فکر کند این برای نجاتش آمده است و این طرز تفکر باید حتماً بوجود بیاید. روحانیت هر وقت در جامعه چنین رابطه‏ای داشته باشد، موفق است. اگر هر جا ما مواجه شویم با یک سوء ظنی از طرف مخاطبین خودمان و آنها خیال کنند که اهداف مادی یا اهداف سیاسی داریم یا برای تحریک آنها رفتیم، از اول مقابل ما گارد می‏گیرند. رابطه با مردم، باید روحانی باشد. موفقیتی که ما کسب کردیم در پیش از انقلاب، برای کشاندن مردم به مبارزه و بسیج مردم علیه نظام شاه از همین جا بود. مردم بعد از زمان پهلوی - از شهریور بیست به بعد - که قبلش از رابطه با روحانیت محروم بودند، در این بیست سال در روحانیون احساس سلامت کردند و اینها را دوست خودشان دیدند؛ مخصوصاً این ده، پانزده سال بعد از پانزده خرداد که روحانیت خودش سپر بلا شد و در میدان افتاد و رنجها را تحمل کرد، زندانها رفت و بدون هیچ چشمداشتی از مردم، وظایف خودش را انجام داد، مردم اعتماد کردند که اینها راست می‏گویند.

 رابطه، رابطه صحیحی شد. وقتی که دعوت کردند مردم را که بیایید به میدان، آمدند؛ وقتی که دعوت کردند اعتصاب کنید؛ همه اعتصاب کردند من یادم هست آن روزهای آخر اعتصاب شرکت نفت، رفته بودیم به جنوب، وقتی که کارکنان شرکت اعتصاب کرده بودند من جزو هیأتی بودم که رفتیم برای تأمین سوخت داخلی، همه چیز قطع شده بود، نفت به داخل کشور هم نمی‏آمد، آن چنان نفت قطع شده بود که رژیم شاه هم احساس خطر کرد و موافقت کرد، ما که دشمنش بودیم، من تازه از زندان درآمده بودم و بعد از سه سال که از زندان درآمده بودم معلوم بود که به ما نظر اطمینان که نمی‏توانستند داشته باشند، موافقت کردن که ما برویم آنجا و به عنوان نماینده امام از کارگران بخواهیم که اجازه بدهند شیر نفت به طرف داخل کشور باز شود. کارکنان خارجی شرکت رفته بودند و جو غیر مطمئنی بوجود آورده بودند، و کارگران را تحریک کرده بودند کارگرها فکر می‏کردند که یک توطئه‏ای است که می‏خواهند اعتصاب را بشکنند.

 هیأت ما که رفت، پنج نفر بودند؛ من یک عضو از این هیأت بودم، آنجا که رفتیم تنها کلید شکستن این سوء ظنی که بر کارگرها و کارکنان شرکت نفت حاکم شده بود، عمامه من بود؛ یعنی مردم به روحانی این قدر اعتماد پیدا کرده بودند، که من رفتم پالایشگاه آبادان و در دفتر مرکزی شرکت نفت اهواز با کارگرها و مهندسین اعتصابی صحبت کردم؛ برای آنها توضیح دادم که امروز در تهران و جاهای دیگر و کشاورزها، موتورهای آب و وسایل نقلیه و ترنها و اینها همه که در اختیار مردم است، احتیاج به گازوئیل و نفت است، اجازه دهید فرآورده‏های نفتی بیاید و پذیرفتند. با یک انضباطی عمل کردند، بنده هم در خوزستان معروف نبودم من را آن کارگرها ندیده بودند.

 سّر مطلب در این بود که یک اعتمادی جامعه روحانیت و روحانیون در بین مردم پیدا کرده بودند که مردم این قدر حاضر بودند حرف شنوی داشته باشند و ما می‏خواهیم نیروهایمان در رابطه بین عقیدتی سیاسی و مسؤولان، فرماندهان، افراد، درجه‏دارها همه این حالت بوجود بیاید که این رابطه عمیق برقرار باشد، الحمدلله در این پنج سال، خیلی بطرف این هدفمان نزدیک شدیم. ان‏شاءاللَّه روزی را ببینیم که هر چه در این مملکت از قوای مختلف است، کاملاً یکپارچه و صمیمی و در سازندگی کشور شریک باشند و خداوند شر این جنگ را هم از سر ما و منطقه کوتاه کند و عزیزان ما از جبهه‏ها به خانه‏های خودشان برگردند و نیروهای مسلح ما هم طبق قانون اساسی یک مقدار از نیروهایشان صرف سازندگی کشور انقلابی خودشان شود. من شما را به خدا می‏سپارم. ان‏شاءاللَّه که موفق و منصور باشید.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته