خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی
حکایت مکرر گلایه مسئولین از هم پیش هاشمی
چهارشنبه 18 مهر 1375 // 25 جمادیالاول 1417 // 9 سپتامبر 1996
ساعت نُهونیم صبح، آقای [رضا] سیفاللهی، فرمانده ناجا [= نیروی انتظامی] آمد و گزارش کار داد. از وزیرکشور شکایت داشت و مکاتبات تلخ دو طرف را آورد. برای امکانات بیشتر نیرو استمداد کرد. آقای [سید جلالالدین] طاهریاصفهانی، [امامجمعه اصفهان] آمد. از سفرم به اصفهان قدردانی کرد و از کمک به مصلی تشکر کرد و خواست که از مهندس [میرحسین] موسوی، بخواهم که خود را نامزد ریاستجمهوری کند.
آقای [ابوالفضل] توکلیبینا آمد. از ارجاع پرونده اختلاف [غلامحسین کرباسچی]، شهردار و میدانیهای میوه و ترهبار [تهران] به دادگاه گلهکرد و پیشنهاد تأسیس شرکت توزیع گاز در آفریقا برای بنیاد خیریه داشت. گروه مشاوران اقتصادی آمدند. دربارة طرح فقرزدایی نظر دادند. عصر در جلسه هیأت دولت، بحث دربارة لایحه فقرزدایی بود که ناتمام ماند و چند مصوبه هم داشتیم.
شب آقای [علاءالدین] بروجردی، [معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امورخارجه] که عازم مزارشریف بود، خبر داد که امروز در جنگهای افغانستان، پیروزی با [برهاناالدین] ربانی بوده و طالبان ضربهخوردهاند. وقتی صرف تماشای مناظری از سفر آفریقا کردم که از تلویزیون پخش میشد.
دکتر [رضا] ملکزاده، [رئیس بیمارستان شریعتی] آمد. برای تأسیس یک مرکز تحقیقات پزشکی [برای بیماریهای کبد و گوارش] استمداد کرد. از کار فعلی خود نسبت به زمان وزارت، اظهار رضایتکرد و گفت، بعد از ظهرها حدود هفت ساعت در مطب کار میکند و ماهی حدود دو میلیون تومان درآمد دارد. پیش از ظهر هم در بیمارستان شریعتی، برای دولت کار میکند و دانشجوهای دوره دکتری را تربیت مینماید.