خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی / سال ۱۳۷۵/ کتاب سردار سازندگی

سفر صفر مراد نیازاف

  • تهران
  • دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۷۵

دوشنبه 25 تیر 1375 / 28 صفر 1417 15 جولای 1996

 

ساعت نُه و ربع به سعدآباد رفتیم. دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه] برای استقبال آقای [صفرمراد] نیازاُف، به فرودگاه [مهرآباد] رفت. با رئیس‏ جمهور ترکمنستان به سعدآباد آمدند. مراسم استقبال رسمی و سان نظامی را در سعدآباد انجام دادیم. در همان ساختمان تشریفات، مصاحبه‌ای داشتیم.[1] ایشان برای استراحت رفت. ما رفتیم، ساختمان بزرگ دردست احداث میهمان‌خانه دولت را دیدیم که برای اجلاس سران کشورهای اسلامی می‌سازیم. عظیم است، ولی سالن اجتماعات و مراسم مناسبی ندارد. فرض براین است که از سالن کنفرانس‌های بین‌المللی صداوسیما استفاده شود.

مذاکرات رسمی علنی با هیئت ترکمنی را با حرف‌های معمولی و مسائل مورد علاقه سیاسی و اقتصادی برگزار کردیم. سپس در کمیسیون سیاسی و اقتصادی، به مسائل مربوطه پرداختند. من و آقای نیازاُف، مذاکرات خصوصی داشتیم. محسن هم بود. گفت آقای [بوریس] یلتسین، رئیس‏جمهور روسیه مریض است، ولی با کم‏کردن کار، می‌تواند [کشور

را] اداره کند. خبر داد که آقای [اسلام] کریم‏اُف، رئیس‏جمهور اُزبکستان، در سفر به آمریکا از روسیه و ایران بدگویی کرده و آمریکایی‌ها به آقای یلتسین اطلاع داده‌اند که او را عصبانی کرده است.

گفت، روسیه بر دولت تاجیکستان فشار می‌آورد که مشکلش را با مخالفان اسلامی حل کند و تهدید به قطع کمک کرده‌اند. از طرحی که اُزبکستان برای احیای تُرکستان بزرگ تهیه کرده که شامل همه کشورهای آسیای میانه است، اظهار ناراحتی کرد؛ اصولاً با آقای کریم‏اُف خیلی بد است. از نصب چند نفر از اتباع ترکیه، به مسئولیت‌های رسمی در سطح معاونت وزیر پرسیدم؛ جواب روشنی نداشت.

مذاکرات را بر سر میز ناهار هم ادامه دادیم. مقداری از زیبایی‌های طبیعت گیلان و مازندران را برایش گفتم. اصولاً این سفر را برای استراحت و تماشای ساحل دریای خزر به ایران آمده‏است. نیز اطلاع داد که آمریکایی‌ها به یلتسین خبر داده‌اند، آقای چرنومردین، نخست‏وزیر روسیه، در معاملات گاز سوءاستفاده‌های عمده‌ای‏کرده و اکنون خیلی ثروتمند است. در ضمن چرنومردین در مورد فروش گاز ترکمنستان، پیشنهاد مشکوکی داده است. گفت که دختر و پسرش، همسر روس گرفته‌اند؛ به همین جهت در روسیه زندگی می‌کنند و مادرشان معمولاً با آن‌ها است. ساعت سه بعد از ظهر، آن‌ها برای سفر به شمال، به فرودگاه رفتند و من به خانه آمدم.

 

[1] - رجوع‌کنید کتاب هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌های 1375، دفتر نشر معارف انقلاب، 1397.