خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

  • پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۴

پنج‏شنبه 21 اردیبهشت  1374  //11 ذیحجه   1415        11 می 1995

 

با بچه‌ها با ماشین‌ها و به صورت ناشناس، برای تماشای جنّت رودبار رفتیم؛ دره بسیار باصفایی است. با طول حدود چهل کیلومتر که اکثر مسیر، جاده خاکی است. در محل پیچ شهدا که هفت پاسدار به دست منافقین شهید شده‌اند و عکس‏شان را در آنجا نصب کرده‌اند، توقف کردیم و فاتحه خواندیم. در انتهای دره به روستای جنّت رودبار رسیدیم. رودخانه پُرآب و دایمی دارد.

جهاد سازندگی در آنجا یک نیروگاه کوچک آبی به قدرت یک مگاوات ساخته و از لب جاده تا پایین دره، لوله کشیده‌اند که آب را به نیروگاه می‌برد. از حدود پانصد پله پایین رفتیم. همه بچه‌ها هم آمدند. نیروگاه خاموش بود و کسی آنجا نبود. پاسداران از پنجره داخل رفتند و در را  باز کردند. دو توربین آبی پانصد کیلوواتی ساخت چین نصب شده است. با اینکه عید فطر افتتاح شده، به خاطر کمی انشعاب، به سقف لازم نرسیده است. گفتم پول انشعاب را قسطی بگیرند تا به دویست انشعاب برسد.

چند نفر از مردم و بچه‌ها جمع شدند و خواسته‌هایی مطرح کردند. اُپراتور نیروگاه رسید. توضیحاتی گرفتیم. عیدی به او دادم. منطقه ییلاقی جالبی است و جهاد مشغول احداث تا اشکور است. در مسیر برگشت، مسئول جنگل‌های استان در ماشین من سوار شد و توضیحات خوبی دربارة جنگل‌ها و نوسازی تخریب‏شده‌ها و باغات مرکبات مسیر و ... داد.

در اقامتگاه اطلاع دادند که آقای [معمر] قذافی، [رهبر لیبی]، می‌خواهند تلفنی صحبت کنند؛ پذیرفتم. تبریک عید گفت و از پذیرایی خوب از فرزندش تشکر کرد و اعلام حمایت از ایران در مقابل آمریکا نمود.

گزارش‌ها را آوردند، خواندم. در اثر صحبت‌های من و انتشار مصوبه مجمع تشخیص مصلحت، افزایش قیمت ارزهای خارجی، امروز 30 درصد سقوط کرده است. با محسن دربارة برنامه‌ای که برای کنترل نرخ ارز دارم، مشورت کردم؛ به نتایجی رسیدیم. سر شب یاسر هم رسید. تأخیر داشت. مادرش نگران شده بود.