خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

  • جمعه ۳۰ دی ۱۳۷۳

جمعه 30 دی 1373 // 18 شعبان 1415 // 20 ژانویه 1995

 

در گزارش‌ها، تصرف کاخ ریاست جمهوری چچن -که مرکز دفاعی‌شان بوده- توسط نظامیان روس، مهم تلقی شده است؛ گرچه چچنی‌ها در نقاط دیگر شهر به دفاع ادامه می‌دهند. تعداد تلفات زلزله ژاپن، هنوز رو به افزایش است و از چهار هزار نفر گذشته است. اکثر وقت را به مطالعه تاریخ دوره قاجار گذراندم.

پیش از ظهر، آقای ناصر داودزاده آمد. نامه‌ای از رییس کشت و صنعت مغان آورد که برای اجرای طرح آبیاری بارانی استمداد کرده بود. بعد از ظهر، آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. گزارشی از کار بنیاد تاریخ و برنامه‌های آینده را داد و مطلب تازه‌ای نداشت.

جمعی از کرج آمدند. مقداری سنگ از معادن متنوع آورده بودند و مدعی کشف معادن وسیع گرانیت‌های مولیبندن و اورانیوم بودند. گفتم گزارش رسمی بدهند؛ به نظر می‌رسد خیال‌پردازی باشد.

آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه]، اطلاع داد که مهندس [مهدی] بازرگان[1] در زوریخ [سوئیس]، هنگام سوار شدن به هواپیما برای سفر به آمریکا جهت معالجه، در پله‌های هواپیما سکته و فوت کرده و بناست جنازه‌اش را به خواست خانواده‌اش، با اولین هواپیما به ایران بیاورند. با کمک من، برای معالجه می‌رفتند.

آقای [علی‌محمد] بشارتی، [وزیر کشور]، تلفنی اطلاع داد که امروز در مسابقات فوتبال ورزشگاه آزادی، دو تیم پیروزی و استقلال نزاعشان شده و طرفداران دو تیم هم به نفع دو طرف وارد زمین فوتبال شده‌اند و بازی به هم خورده است؛ به داوری و داور اعتراض داشته‌اند. مأموران کنترل کرده‌اند و تماشاچیان تا میدان آزادی علیه دو تیم شعار می‌داده‌اند. در استادیوم، صدو بیست هزار نفر تماشاچی بوده است.

همشیره صدیقه و سه دخترش و نوه‌هایش آمدند. شام را با ما خوردند و دیداری تازه شد.

 

 

[1] - مهندس مهدی بازرگان در سال 1286 در تهران متولد شد. پدرش حاج عباسقلی بازرگان تبریزی، از تجار دیندار،‌ روشنفکر و سرشناس زمان خود بود. بازرگان در سال 1306 جزو اولین گروه محصلین ممتاز کشور،‌ برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال 1330، دکتر مصدق او را به ریاست هیأت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب کرد. بازرگان موفق به خلع‌ید از انگلیسی‌ها شد و با همت متخصصین ایرانی، صنعت نفت را راه‌اندازی و اداره نمود. پس از کودتای 28 مرداد 1332،‌ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا سال 1357 که پُست نخست‌وزیری را برعهده گرفت، در بخش خصوصی فعالیت داشت. بازرگان در بهار سال 1340 همراه با آیت‌الله‌طالقانی و دکترسحابی، «نهضت آزادی ایران» را پایه‌گذاری کرد. در 16 بهمن 1357 قبل از پیروزی انقلاب، به عنوان نخست‌وزیر برگزیده شد و دولت موقت انقلاب را تشکیل داد و به مدت نُه ماه، سکان دولت را در دست گرفت. او در اولین انتخابات مجلس، به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد و در فراکسیون اقلیت مجلس، به نقد حاکمیت پرداخت. آقای هاشمی در کتاب «انقلاب و پیروزی» چنین می‌نویسد: «در انتخاب مهندس بازرگان، جدای از آن ملاحظه امام، با (مشکلی برخورد نکردیم. ما پیشنهاد دادیم، امام پذیرفتند و حکم دادند». ایشان دربارة ماجرای تنظیم حکم نخست‌وزیری بازرگان می‌گوید: «متن حکم نخست‌وزیری آقای بازرگان را که پس از تعیین کلیات آن توسط امام، با مشورت آقایان بازرگان، مطهری، من، مهدوی‌کنی، دکتر یداله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی و چند نفر دیگر تنظیم شده بود، حسب دستورامام، توسط من، در جمع انبوه خبرنگاران و شخصیت‌های داخلی و خارجی حاضر در مدرسه علوی، در عصر دوشنبه ۱۶ بهمن ۵۷ به شرح زیر قرائت شد: بسم الله الرحمن الرحیم. جناب آقای مهندس بازرگان، بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابق‌تان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم. روح الله الموسوی الخمینی؛ ۱۵ بهمن ۵۷. (صحیفه نور، ج ۶، ص ۵۴ و ۵۵). آقای هاشمی، ضمن اشاره به اینکه از نخستین روز ورود امام، مهم‌ترین بحث، تعیین نخست‌وزیر و دولت موقت بود، می‌گوید: «ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، پس از بحث و بررسی موضوع در جلسه ۱۴ بهمن ۵۷، مهندس مهدی بازرگان را پیشنهاد دادیم. امام ملاحظاتی داشتند و از جمله می‌فرمودند، این‌ها حزبی‌اند و ایشان نمی‌خواستند به این وسیله، حزب را تأیید کنند؛ اما سرانجام با این شرط که حکم را به شخص ایشان و بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی بدهند، پیشنهاد شورا را پذیرفتند و این مطلب را نیز در متن حکم‌شان آوردند». آقای هاشمی، همچنین در خاطرات خود آورده است: «مرحوم مهندس بازرگان هم آن موقع فداکاری کرد که پیش از اینکه دولت بختیار سقوط کند، این حکم و مسئولیت را پذیرفت. ممکن بود خطر عمده‌ای برای ایشان هم باشد. آن روزها، واقعاً فضای فداکاری حاکم بود». آقای هاشمی دربارة جلسه معرفی نخست‌وزیر آورده است: «در همین جلسه و پس از انتصاب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری، من به نشانه تهنیت، یک جلد کلام الله مجید به ایشان هدیه کردم که آقای بازرگان هم آن را بوسید و بر دیده نهاد. بعداً روزنامه‌ها، این هدیه را نخستین هدیه به نخست‌وزیر دولت انقلاب نامیدند». برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب «هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، کارنامه و خاطرات 1357، به اهتمام عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب.