خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
دوشنبه 29 اسفند 1373 // 18 شوال 1415// 20 مارس 1995
امروز در منزل بودم. بیشتر وقت به استراحت و مطالعه و قدم زدن در حیاط خانه گذشت. در گزارشها، پیشرفت دولت افغانستان در مقابل طالبان، ورود نیروهای مسلح ترکیه به خاک عراق در کردستان، به عنوان سرکوب پ. ک.ک، جلب توجه میکند.
عفت، پیش از ظهر به مراسم عزاداری بیت امام رفت. محسن آمد و تقویم برای نوشتن خاطرات سال 1374 برایم آورد. عازم کیش بود. فائزه و [دخترش] مونا، برای خداحافظی و سفر به رفسنجان آمدند. جایزه مونا را دادم: نیم سکه بهارآزادی؛ به خاطر اینکه در کلاس پنجم، با معدل بیست، اول شده است. در تمام درسها نمره بیست گرفته؛ خیلی خوش استعداد است.
بودجه سال 1374 را که در مجلس به تصویب رسیده است، آوردند. امضا و برای اجرا ابلاغ نمودم. پیامی برای روز جهانی آب تهیه شد که پس فردا خوانده میشود.
سرشب آقای سلیمان دمیرل، [رییسجمهور ترکیه]، تلفنی تماس گرفت و گزارش داد که دو هزار و پانصد نفر از نیروهای نظامیشان، برای سرکوب پ.ک.ک که اخیراً فعالیتشان در ترکیه زیاد شده، وارد خاک عراق شدهاند. قول داد که به محض تمام شدن عملیات، مراجعت میکنند؛ گفتم کار خوبی کردند که اطلاع دادند. تأکید کردم که به مردم و کشور عراق آسیب نزنند و بلافاصله پس از انجام عملیات مراجعت کنند، ولی ما را به طور مرتب و به موقع، در جریان تحولات بگذارند.