خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
جمعه 23 دی 1373 //11 شعبان 1415 // 13 ژانویه 1995
مطابق معمول روزهای سفر، با اذان صبح بیدار شدم. اذان در اینجا، نیم ساعتی زودتر از تهران است. تا ساعت هفت صبح، وقت به نماز و مطالعه و استماع اخبار و صرف صبحانه گذشت.
مطابق معمول، آقاجلال که در سفرها، مأمور حفاظت از اقامتگاه اختصاصی من و پذیرایی است و حوصله بیشتری از پاسداران دیگر برای تحمل ماندن در یک نقطه و مراقبت را دارد و پذیرایی میکند، مطابق معمول پیشخدمتی که در تهران خدمت میکند، برای آوردن صبحانه عمل میکند. معمولاً صبحانههای در سفرها، سنگینتر از صبحانه معمول در خانه است؛ شیر و سرشیر و عسل و تخممرغ و نانهای محلی و... که معمولاً بهترین را میآورند و این باعث میشود که صبحانه بیشتری بخورم و مناسب با کار سفر هم هست، چون در این سفرها، تمام وقت در حرکت و تلاش جمعی هستیم و بین غذاها هم چیزی نمیخوریم.
به فرودگاه شهر رفتیم. خیابانهای ایرانشهر خلوت بود. با هلیکوپترها به منطقه بمپور پرواز کردیم. جلگه سرسبزی است، بین رودخانه بمپور و سابقه عمران بسیار قدیمی دارد. محور زندگی مردم کشاورزی و دامداری است. مرکبات و نخل و انبه و موز و گندم و یونجه. از یک طرح آبیاری که با اعتبارات دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری به دست اداره کشاورزی محل اجرا میشود، بازدید کردیم.
در پایین دست رودخانه بمپور، با ایجاد پرده ضخیم سیمانی از کف رودخانه با عمق پنج متر و نیم متر ارتفاع، مانع فرار آبهای سطحی و زهآبها میشوند و با پمپاژ آب برای روستاهای دو طرف، بیش از یک مترمکعب آب مطمئن برای چهار روستای قدیمی بزرگ تأمین میکند؛ طرح در نوع خود ابتکاری است. مردم منطقه جمع شده بودند و به گرمی، تشکر و استقبال کردند. از روی یک وانت، با بلندگوی دستی با آنها صحبت کردم[1] و توصیه به استفاده از آبیاری بارانی و علمی برای صرفهجویی در مصرف آب نمودم.
به سوی مرکز بخش محروم دلگان، قریه گلمورتی پرواز کردیم. دشت وسیع و همواری است، با سفره غنی آب زیرزمینی و زمینهای مرغوب که قبلاً جنگل داشته و اکنون تکدرختهای فراوانی دارد، اما فقیر و عقبمانده است. اخیراً با تلاش دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری، تحرک خوبی برای حفر چاه در ایجاد مزارع آغاز شده است. عمدتاً شیعه هستند، مثل بخش بزمان. یکی از شرورهای معروف، به نام عیدوک بامری، از همان منطقه است و آنجا را ناامن کرده که مانع سرمایهگذاری شده و اخیراً وضع امنیت بهتر شده است.
در مراسم استقبال، یکی از سران قبیله عبداللهی، شتری به من هدیه کرد. سوار شتر شدم و مقداری حرکت کردم. با شعارهای مردم بدرقه میشدیم. برای خبرنگاران هم سوژه خوبی شد. همانجا کلنگ پُست برق 63 را به زمین زدم؛ طرح مهمی است. با صد و سی کیلومتر فاصله، برق را به منطقه میبرند و به چاههای کشاورزی برق ارزان و مطمئن میدهند.
به موازات این اقدام، طرح احداث جاده آسفالت هم نزدیک به تکمیل است و در نتیجه، تحرک خوبی به کشاورزی و عمران این منطقه محروم خواهد داد. این یکی از ده منطقه عمرانی روستایی مناطق محروم است که اجرای آن در هیأت دولت تصویب شده است. مردم با قربانی کردن دهها گاو و شتر و گوسفند و شعارهای پُرشور، تشکر و استقبال کردند. امام جمعه ایرانشهر و فرماندار و آقای [جلیل] بشارتی، [رییس] دفتر امورمناطق محروم [نهاد ریاستجمهوری]، صحبتهای خوبی نمودند و همگی آمار و ارقام خدمات بعد از انقلاب و برنامه اول و مقایسه آن با گذشته را مطرح کردند. من برای مردم صحبت دلگرمکنندهای داشتم[2] و بر استفاده از منابع و کار بیشتر و تقویت مسائل فرهنگی تأکید کردم و به نمایندگان رهبری گفتم که روحانیون خوبی به آنجا بفرستند که مردم را آموزش بدهند. سرودها و رقصهای محلی جالبی داشتند.
به سوی نیکشهر پرواز کردیم. قرار بود از حوزه جازموریان، از هوا بازدید داشته باشیم که به خاطر وقت برنامهها منصرف شدیم. در مسیر، آقای [محمود] حجتی،
استاندار سابق، توضیحات خوب و اطلاعات وسیعی داد. او همه جای استان را میشناسد. از دشت چاه هاشم عبور کردیم که همان استعدادهای دشت دلگان را دارد و نیز در جوار آن، دشت دیگری به نام چاه شور بهمن واقع شده است اخیراً کمیته امداد امام، با گرفتن چهار هزار هکتار، طرح خوبی در کشت و صنعت اجرا میکند که میتواند الگوی مناسبی برای منطقه باشد.
از کوههای مرتفع و خشک آهوران گذشتیم؛ خیلی زیاد است. در شیارها گاهی درختی به چشم میخورد. آقای حجتی گفت، با فعال شدن عمران در استان، بسیاری از افراد منزوی و متفرق و کپرنشینان و کولیهایکوچرو، جذب مراکز اقتصادی میشوند.
هلیکوپترها مقداری راه را عوضی رفتند. با تأخیر به نیکشهر رسیدیم. هلیکوپتر کبرای جنگی در جلوی هلیکوپتر من، مواظب امنیت مسیر است. در جمع مردم نیکشهر که خیلی پُرشور بود، امام جمعه و فرماندار و نماینده، از خدمات فراوان من در دولت تقدیر کردند. در سال 1369 به دستور من، تبدیل به شهرستان شده و توسعه خوبی یافته است و مردم خیلی ممنوناند. در این خصوص سرود و شعار داشتند. همزمان کلنگ سد خیرآباد که خواسته مردم استان است، توسط آقای زنگنه زمین خورد و سردخانه شهر، توسط وزیر کشور افتتاح شد و من هم صحبت دلگرمکنندهای برایشان داشتم.[3]
نماز و ناهار و استراحتمان در فرمانداری نوساز شهر بود. ساعت دوونیم به سوی چابهار پرواز کردیم. قرار بود به باهوکلات، زیر سد پیشین، برای بازدید طرح ایجاد شبکه آبیاری دشت باهو و دیدن طرح لولهکشی انتقال آب از پیشین به چابهار برویم، ولی هلیکوپترها سوخت کم داشتند؛ منصرف شدیم.
در پایگاه هوایی چابهار، نیم ساعتی برای سوختگیری هلیکوپترها معطل شدیم. فرمانده پایگاه، گزارشی از وضع پایگاه داد و گفت خانواده او در اثر جاذبهای که منطقه آزاد در این منطقه ایجاد کرده، راضی به سکونت در اینجا شدهاند.
ساعتی در سواحل پرواز کردیم. اسکلههای تیرم و ایران بندر و اسکلههای شهید بهشتی و شهید کلانتری و تیس و رمین و بریس را بازدید کردیم. فعالند و شناورهای صیادی در آنها آمد و رفت دارند.[4]
در چابهار فرود آمدیم. مردم استقبال گرمی کردند و خیلی پُرشور با نشاط هستند. به خاطر رونق زندگی و کار در منطقه، خیلی راضیاند. امام جمعه و فرماندار از پیشرفتها تعریف کردند و سرودهایی در وصف من خواندند. سخنرانی کوتاهی کردم.[5] جمعی از مولویها در هنگام سخنرانی، نماز جماعت در کنار اجتماع برپا کردند؛ چون مقید به نماز اول وقتاند و رییس علمای اهل سنت، خیرمقدم گرمی گفت.
از آنجا به دانشکده علوم دریایی رفتیم. در تمام مسیر داخل دانشکده، دانشجویان را به صف کرده بودند. سیمولاتور [= شبیهساز] جدید را که باعث شده از آموزش در خارج کم شود، دیدیم. با دانشجویان صحبت کردم؛ راضی بودند.
به مرکز تحقیقات شیلات رفتیم. توضیحاتی دربارة پرورش میگو و جلبکها و طرح پرورش میگو در بلوچستان دادند. با ماشینها گشتی در شهر و منطقه آزاد تجاری و اسکله شهید کلانتری زدیم و توضیحات شنیدیم. به سوی باشگاه رفتیم. در مسیر آقایان [مرتضی] الویری، [دبیر شورای عالی مناطق آزاد] و [سیاوش] سمیعی، [مدیرعامل منطقه آزاد چابهار] توضیحات دادند. در باشگاه پرسنل، خانوادههایشان استقبال پُرشوری کردند. بدون برنامه، به سوی تهران پرواز کردیم. شب به خانه رسیدم. عفت با یاسر هنوز بیدار بودند. عفت، مقداری از سفر عُمره تعریف کرد و خوابیدیم.
[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اولین کار دوران ریاست جمهوری، این بود که یک دفتری برای رسیدگی به مناطق محروم و دور افتاده تأسیس کردیم. این دفتر مسئولیتش این است که در سراسر کشور مناطقی که با معیارهای ما محروماند، خدمات استثنایی به آنها بدهد و خوشبختانه اینجا امروز ما یک طرحی که میبینیم، نمونهای است از کارهایی که در سراسر کشور انجام میشود. اینکه با کمک مسئولان اینجا به خصوص اداره کشاورزی، موفق شدند آب مطمئنی برای چهار روستای محروم شما تهیه بکنند و از هرز رفتن آب جلوگیری بکنند، این حرکت کار ثواب و خوبی است و انشاءالله شما از این به بعد آب فراوان تضمین شده در طول سال را خواهید داشت و میتوانید با برنامهریزی شما کشاورزان زحمتکش و دامداران عزیز از این آب استفاده بکنید. توقع ما از شما این است که با همکاری دولت و منطقه دفتر مناطق محروم برنامهریزی کنید که از آب بهتر استفاده بشود. طرحهای استفاده علمی از آب به صورتیکه آبیاریهای، بارانی یا قطرهای امروز دارد و دولت هم وام میدهد برای این کارها و پشتیبانی میکند، سطح زیرکشت شما را چندبرابر میتواند بکند.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «از آرزوهای بسیار جدی من، این است که نقاط محروم و مستعد را از محرومیت بیرون بیاورم و برای این منظور، خیلی سرمایهگذاری و تلاش کردیم. یکی از آن جاها همین بخش دلگان است و همچنین بزمان و بمپور که اطراف شما هست و به طور کلی حوزه جازموریان. من از اول کارم به حوزه جازموریان توجه جدی داشتم. حرکتهای اصولی انجام شده است، ولی هنوز کامل نیست. من در زندگی خانوادگی و دوران طفولیتم با این چنین مناطق خیلی انس دارم و آشنا هستم و طبیعت این مناطق را میدانم. جایی که ما زندگی میکردیم، از لحاظ کویری و شرایط دیگر، تقریباً شبیه همین منطقه دلگان شماست؛ البته به این پُرآبی که شما هستید، نیست. منطقه ما آب شیرین ندارد، این جوری خیلی کم داریم و زمین هم به این خوبی نیست، ولی از لحاظ طبیعت زندگی همین جوری است. من میدانم اگر خود شما همت کنید، با کمکهایی که دولت میکند، اینجا میتواند یکی از مرفهترین مناطق کشور ما شود.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[3] - رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[4] - بندر چابهار دارای دو اسکله بزرگ به نامهای اسکله شهید کلانتری و اسکله شهید بهشتی با ظرفیت تخلیه و بارگیری ۱۵ تا ۱۰۰ هزار تن است. در چابهار چندین اسکله صیادی وجود دارد که سه اسکله صیادی تیس، رمین و بریس از بقیه دیدنیتر هستند. اسکله تیس در داخل محوطه منطقه آزاد و رمین در ۱۰ کیلومتری و بریس در ۶۰ کیلومتری چابهار قرار دارد.
[5] - در بخشی از سخنرانی آمده است: «برخلاف آنچه که در خیال خیلیها میگنجد، امروز دیگر استان سیستان و بلوچستان، استان دورافتاده و خاموش و راکد و ناامن و خشنی نیست، بلکه یک استان بالنده رو به رشد و به سرعت در حال پیشرفت و متحد و مهربان و با نشاط و هماهنگ با انقلاب اسلامی، در حرکت است. این جمعبندی بررسیها و مشاهدات من، در مجموع چهار روزی است که در سیستان و بلوچستان گشتم و با مردم و با مسئولان و با کارهای در دست اجرا ارتباط داشتم، خیلی ملموس است. کسانی که در گذشته، تمایل به انزوا داشتند و در شیار کوهها یا در سیاهچادرها در بیابانها به زندگی فقیرانهای میپرداختند، امروز با اجتماع اُنس پیدا کردهاند و همه در حال جذب به مراکز صنعت و اقتصاد و تولید هستند؛ ولی این اول کار است. برنامه اول معجزهاش این بود که مناطق محروم را تکان داد، به حرکت درآورد و زیربناها را در اختیارشان گذاشت، امیدوارم در برنامه دوم، نتایج زحمات برنامه اول در زندگی مردم ملموستر بشود؛ نمونهاش همین چابهار شماست.» رجوعکنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.