خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال 1370؛ کتاب سازندگی و شکوفایی
پنجشنبه 2 خرداد | 8 ذیقعده 1411 23 می 1991
ساعت هفت و نیم صبح به دفترم رسیدم. کارهای عقب مانده را انجام دادم. [آقایان وانشین چلبی و اکرم زکی]، وزرای مشاور درا مور خارجه ترکیه و پاکستان، همراه دکتر ولایتی و سفیرانمان و همچنین مسئولان [سازمان] اکو آمدند؛ بعد از مذاکرات، تفاهم نامه جدید را در حضور من امضاء کردند و گفتند این پیشرفت خوب، معلول تفاهم من و آقای [تورگوت] اوزال، [نخست وزیر ترکیه] است. در تفاهمنامه، تأسیس بانک مشترک، تعرفههای ترجیحی، ملاقات سران سه کشور در تهران گنجانده شده بود.
مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسه داشت. در این جلسه، مشکل ادامة اجرای قانون اصلاحات ارضی رفع شد. همچنین بحث شورای نظارت بر صدا وسیما، مصوب مجلس که مورد اعتراض شورای نگهبان است، مورد بحث قرار گرفت و ناتمام ماند.
عصر خانم دکتر [شفیقه] حبیبی[1] آمد. گزارش پیشرفت تأسیس کارخانه ساخت سُرنگ هلالاحمر را داد. آقای [عبدالله] نوری، [وزیر کشور]، تلفنی گفت که در مسئله کمکها [ی بشردوستانه به آوارگان کرد عراقی]، تحقیقات نشان میدهد که اظهارات آلمانیها به حقیقت نزدیکتر است.
آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور] را برای شرکت در مراسم سوزاندن جسد راجیوگاندی، [نخست وزیر فقید هند] فرستادم.
تا ساعت هفت و نیم کارها را انجام دادم و به خانه آمدم؛ پیش از غروب رسیدم و قدری در حیاط پیادهروی کردم.
[1] - خانم دکتر شفیقه رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی، سرپرست مرکز فوریت های دارویی و تجهیزات پزشکی جمعیت هلالاحمر بود.