خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»

پنجشنبه 4 آبان   |     25 ربیع الاول 1410                  26 اکتبر  1989

ساعت هفت ونیم صبح به دفترم آمدم. آقای محسن هاشمیان آمد. از وضع وزارت نفت انتقاد داشت و درباره ماندن در سمت مشاورت وزیر یا رفتن مشورت کرد؛ گفتم بماند. آقای [علی] فلاحیان برای مسائل اطلاعات آمد و مطابق معمول وقت زیادی گرفت.

محسن ناهار آمد. او  از تمایل چینی‌ها به انتقال تکنولوژی موشک‌های دوربرد و رقابت بین انباری فروشان ارتشی‌های چینی با صنایع تحقیقاتی و نظامی در فروش موشک‌های هدایت شونده به ایران گفت. آکادمی‌‌های تحقیقاتی و تولیدی آنها، قول همکاری برای انتقال تکنولوژی موشک‌های هدایت شونده داده‌اند، ولی به دلیل وجود موشک‌های نزدیک تاریخ گذشته در انبارهای ارتش چین و سیاست فروش آنها با قیمت‌های کمی نازل‌تر به کشورهای در حال جنگ و وجود دلال‌های دو طرف در ایران و چین، انتقال تکنولوژی و آموزش نیروهای صنایع نظامی و تحقیقاتی، با مشکل و تهمت زنی مواجه می‌شود. جالب است که یکی از رؤسای مهم آکادمی، مسلمان و علاقه‌مند به همکاری عمیق با ایران می‌باشد که او هم از این جهت دچار مشکل و تحت فشار است.

آقای [سیدمحمد حسن] علوی [حسینی] نماینده گرگان آمد. راجع به کمی قیمت [خریدتضمینی] دولتی برای پنبه و آب شرب گرگان و عملکرد آقای [کاظم] نورمفیدی [امام جمعه‌گرگان] مطالبی داشت. دکتر [حسن] حبیبی برای امور جاری کشور آمد. آقای [جواد] اژه‌ای آمد. پیام تشکر خانواده حاج میرزا جواد آقای مرحوم را آورد. از طرف من برای شرکت در مراسم رفته بود. همچنین درباره دانش آموزان تیز هوش گزارشی داد.

عصر ستاد مبارزه با مواد مخدر جلسه داشت؛ مصوباتی داشتیم. سپس آقای [عبدالله] نوری [وزیرکشور] برای مخارج طرح جدید چراغ‌های راهنمائی تهران و تانکرهای نفتکش برای سیستان و بلوچستان استمداد کرد. تا ساعت هشت ونیم شب کارهای دفترم را انجام دادم و به خانه رفتم.