خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1368/ کتاب «بازسازی و سازندگی»
دوشنبه 22 خرداد | 8 ذیقعده 1409 12 ژوئن 1989
بعد از نماز کمی استراحت کردیم، با عفت و خواهرم صدیقه صبحانه خوردیم. به جلسه علنی رفتم. قبل از دستور درباره رحلت امام و انتخاب آیتالله خامنهای صحبت کردم. انتخابات هیأت رئیسه داشتیم. من با 231 رای از 241 رای حضار به ریاست انتخاب شدم تحت تاثیر مسائل جاری، مسائل اختلافی در مجلس کمرنگ است. تا ساعت ده ونیم صبح در جلسه ماندم.
دو گروه نمایندگان دو نامه جداگانه تأیید برای رهبری نوشته بودند و مورد اختلاف بود. با احضار سران آنان، توافق حاصل شد که من متن مورد قبول دو طرف را تهیه کنم که همگی امضاء نمایند. تهیه کردم و برای امضاء دادم.
آقای [محمدجعفر] سعیدیانفر [نماینده خمینی شهر اصفهان] آمد و برای آینده آیتالله منتظری اظهار نگرانی کرد و گفت نوعی آمادگی همکاری و هماهنگی در ایشان به وجود آمده و نظر من و سیاست نظام را درباره ایشان پرسید. گفتم نظر من این است که ایشان رهبری آیتالله خامنهای را تایید کنند و ما هم متقابلاً کمک کنیم که رفته رفته وضع ایشان عادی شود و مرجعیت آینده ایشان آسیب نبیند. آقای [سیدحسین] موسوی تبریزی هم آمد و برای جبران مشکل آیتالله منتظری چارهجوئی کرد؛ همان راه حل را به ایشان گفتم.
به [آقای مجید قاسمی] رئیس بانک مرکزی گفتم که برای پائینتر آمدن نرخ ارزهای خارجی بیشتر در بازار دخالت کنند. گفت دلار تنزل کرده و به یکصد وبیست وپنج تومان رسیده است.
عصر آقای [محسن] رفیقدوست برای تحویل گرفتن محل مجلس سابق در بهارستان برای مقر رهبری آمد. گفتم بررسی کنند، اگر کاملاً مناسب یافتند تحویل شود. با رهبری درباره اصلاح قانون اساسی و متن تلگراف ایشان به آیتالله گلپایگانی و تلگراف آیتالله گلپایگانی تلفنی مشاوره کردیم
تا ساعت هفت در دفترم کار کردم. به خانه آمدیم. با عفت، صدیقه، فاطی و سارا شام خوردیم. آنها از منزل امام آمدند.
دکتر ولایتی اطلاع داد که شورویها حاضر نیستند که به منطقههای مسلمان نشین شوروی برویم و از انجام مراسم در سطح بالا خودداری میکنند. گفتم ما هم سفر را کوتاه کنیم و به اوکراین و لنینگراد نرویم و فقط سفر کاری باشد. قرار شد به مذاکرات ادامه دهند.