خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
پنجشنبه 9 اسفند 1363
عراق، مدعی زدن یک کشتی شده است. از جبههها اطلاع گرفتم؛ باز هم عملیات را به تأخیر انداختهاند. در جلسه تبصره سه مطرح بود؛ تمام نشد.
ظهر، آقای غریبانی [نماینده اردبیل] از کمیسیون امور داخلی آمد و گزارش وضع اردوگاههای آوارگان عراقی را داد و از وزارت کشور ناراضی است.
آقای اسفندیارپور نماینده کوهدشت آمد. از رقبایش و دوستانش گله داشت که علیه او، در مجلس به عنوان مخالف روحانیت، تبلیغ میکنند.
عصر، گروهی از مسئولان آموزش سپاه آمدند. برای آنها مفصل صحبت کردم.اژهای از اصفهان آمد. از حرکات و مواضع شورای حزب [جمهوری اسلامی] اصفهان گله داشت. از دبیری حزب استعفاء داده. درباره کیفیت همکاری مشورت میکرد.
هیأت چینی به ریاست [جانگ چین فو] معاون نخست وزیر چین آمد و از طرف رئیس مجلس، مرا به چین دعوت کرد؛ پذیرفتم.
تا ساعت هشت شب، در دفترم کار کردم. آقای طاهری خرمآبادی تلفن کرد و پیشنهادهایی برای سفر آقای ربانی [املشی] داشت؛ گفتم به آقای خامنهای بگوید. آخر شب، حاجیه بیبی والده آمدند. تا حدود ساعت 12 شب، نشستیم و دیدار و گفتگو داشتیم؛ به خاطر اینکه در نوق ماندهاند، توفیق زیارتشان کم است.