خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

  • یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۶۲

 یکشنبه 23 بهمن 1362

    به جلسه علنی رفتم. قبل از دستور، درباره مقابله به مثل در زدن شهرهای عراق صحبت کردم. لحظه صحبت من مصادف بود با آغاز شروع گلوله باران سه شهر بصره، مندلی و خانقین که با اخطارهای قبلی از ساعت هفت صبح امروز شروع شد. اکثریت نمایندگان در تأیید این تلافی، بیانیه‏ای امضا کردند. مقابله به مثل در مردم شور عظیمی برپا کرده است. مردم از اینکه ما در گذشته، مقابله به مثل نمی‏کردیم، ناراحت بودند، ولی چون تصمیم امام بود، اعتراضی نمی‏کردند.

    ظهر در دفترم، مطابق معمول چند ملاقات داشتم. آقای مطهری امام جمعه ساوه آمد و هدیه‏هایی برای جنگ و کتابهای خودش را برای من آورد و از حرکتها و برخوردهای آقای موحدی ساوجی نماینده مجلس شکایت داشت. [آقای علی بابا بابایی] نماینده اسفراین هم آمد و از مخالفت آقای [واعظ] طبسی و حزب [جمهوری اسلامی مشهد] با امام جمعه اسفراین به اتهام هواداری از آقای [آیت‏الله حاج سید ابوالقاسم]خویی، گله داشت.

    آقای شریفی - هم مباحثه دوران تحصیلم - آمد و از مدیریت کارخانه چوکا انتقاد داشت. آقایان [سیدرضا]زواره‏ای و [منوچهر] متکی که عازم کنفرانس کنترل موالید در هند بودند، آمدند و درباره مطالبی که در آن کنفرانس باید مطرح کنند و موضع اسلامی ما مشورت کردند؛ نظراتی دادم.

    عصر در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. بحث در مورد کیفیت برخورد با انتخابات بعد از نهی امام از کاندیدا کردن سراسری و حوزه‏ای برای حوزه دیگر بود. قرار شد از امام بپرسیم که آیا حزب جمهوری [اسلامی] هم مشمول این دستور است یا خیر؟ بعد از جلسه، آقای ربانی املشی از من خواست که با امام مذاکره کنم؛ از اینکه امام جلو حرکت مرکز و کاندیدا کردن سراسری را گرفته‏اند، ناراحت بود. بعد از ظهر آقای ادریس بارزانی آمد و گزارشی از وضع کردهای عراق داد و مشکلاتش را مطرح کرد و اظهار وفاداری نمود. می‏گفت چند ماه است، مقرری ایران به آنها تأخیر افتاده و خواستار تحویل اسلحه‏های اهدایی سوریه به آنها بود. با احتیاط با آنها برخورد می‏شود که طوری قوی نشوند که در آینده مشکلی برای عراق بعد از صدام باشند.

    از دفتر مشاورت [ارتش] آمدند؛ گزارشی از وضع بد اداره دوّم - اطلاعات ارتش - دادند و گفتند، امروز کاروانهای کشتیها به بندر امام آمد و رفت کرده‏اند. دو کشتی گلوله خورده ولی غرق نشده و یک ناوچه نیروی دریایی با ده پرسنل غرق و یک هواپیمای دشمن سرنگون شده است. معمولاً در تردّد کاروانها این درگیریها را داریم. بعداً معلوم شد، یک کشتی یونانی به دروغ برای استفاده از بیمه، ادعای گلوله خوردن کرده است؛ کشتیهای کهنه، چنین ادعاهایی می‏کنند.

    آقای [خسرو]تهرانی و همکارانش در اطلاعات [نخست وزیری] آمدند و از مشکلات کارشان گفتند. گفتم با تعیین وزیر که به زودی انجام می‏شود، مشکلات حل خواهد شد. اول شب، به خانه آمدم. بچه‏ها در مهمانی بودند. آقای میردامادی از سپاه آمد و گفت، کویت حاضر شده بازداشتی‏های انفجارهای کویت را با کنسول عربستان در لبنان - که ربوده شده - مبادله نماید. گفتم خوب است ولی ربطی به ما ندارد و مربوط به »جهاد اسلامی لبنان« است. دیر وقت خوابیدم.