خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش
پنجشنبه 5 آبان 1362
صبح زود به مجلس رفتم. گزارشها را درباره بهبهان خواندم؛ وضع خیلی فجیع است. نمایندگان نامهای امضا کردهاند که اسرای عراقی را به شهرهای واقع در شعاع عملکرد موشکهای عراقی ببریم. قبل از دستور، راجع به جنایت صدام صحبت کردم؛ ولی از بس تکرار شده، بیحساسیت است. نمایندگان سخت ناراحت بودند. لایحه نظام متحد تبلیغات، وقت زیادی از مجلس گرفت و رد شد. دو سه لایحه دیگر تصویب شد. استیضاح آقای ناطقنوری [وزیر کشور] هم با امضای 51 نماینده اعلان شد.
آقایان هادی و دکتر روحانی ظهر به دفتر آمدند تا راجع به سفر دکتر روحانی به آمریکا برای شرکت در اجلاس بینالمجالس و درباره مقابله با موشکهای صدام مشورت کنند. آقای یونس محمدی [نماینده خرمشهر] آمد و امضای خود را از استیضاح آقای ناطق [نوری] پس گرفت؛ نامزد استانداری خوزستان است. آقای [مرتضی] محمودی نماینده قصرشیرین آمد و پیشنهاد کاندیدا شدن از تهران را داد. دادستان کرج آمد و شرحی از باند قاچاق کالا و دلالی اسلحه با سوءاستفاده را داد که قبلاً آقای [موسوی] اردبیلی قسمتی را گفته بودند.
عصر با دانشجویان و مدرسین دانشکده الهیات [دانشگاه تهران] و [دانشگاه] تربیت مدرس ملاقات داشتم. مفصلاً برایشان صحبت کردم. آقای [رضا]میرزا طاهری رئیس سازمان محیطزیست آمد. از اهمیت آن و بیتوجهی دولت گفت و از وزارت امور خارجه گله داشت که در خارج [از کشور]، مأموران و هیأتها را هدایت سیاسی نمیکنند. آقای دشتی از دبیرخانه شورای [سیاستگزاری] ائمه جمعه آمد و از دو خط معارض روحانیت گفت که در دبیرخانه هم هست و راجع به کنگره ائمه جمعه مشورت کرد. اول شب به خانه آمدم. در شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت نکردم. عفت به مشهد و بچهها به مهمانی رفتهاند.