خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سهشنبه 18 شهریور 1365 در جلسه مجلس آقای فارغ ]به مناسبت ماه محرم[ ذکر مصیبتی کرد، ولی روضه خوبی نخواند. پس از تنفس به محل مراسم تشییع جنازه شهدای کربلای دو عراقیها آمدیم. جمعیت زیادی بود. آقایان ]سیدمحمدباقر[ حکیم و نخست وزیر و من صحبت کردیم. حدود صد شهید تشییع میشدند، دوازده نفر آنها از اسرای سابق هستند. جمعی از اسرا هم در تشییع شرکت داشتند، جمع زیادی از عراقیها آمده بودند. به دفترم آمدم. آقای کنگرلو آمد. درباره کمک به گروگانها و خرید اسلحه آمریکایی صحبت شد. وزیر دفاع آمد. برای خرید و پرداخت فوقالعادههای عقب افتاده کمک خواست. آقای قریشی آمد. برای مساجد کمک خواست که نداشتم. آقای رحمانی مسئول معزول تلکس مجلس آمد و از سعید الذاکرین گلهداشت. آقای ]مهدی[ جهانگیری آمد و گزارش وضع حج را داد. در مراسم حج، رئیس دفتر آقای ]مهدی[ کروبی بود. عصر در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. ضوابط گزینش مراکز آموزش عالی نظامی و انتظامی تصویب شد. کمی سختتر از ضوابط دانشگاههای غیر نظامی است. سرشب با آیتالله خامنهای درباره مسائل جاری کشور در غیاب ایشان و کنفرانس حراره مذاکره کردیم. ایشان خیلی از نتایج سفرش راضی است. همان جا شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. دستور مهمی در جلسه نداشتیم. بیشتر به استماع مطالب آقای خامنهای از ]کنفرانس جنش غیر متعهد در[ حراره گذشت. بعد از شام آقای گلپایگانی از تعارضی که بین نمایندگی آقای رحمانی از طرف آیتالله منتظری به عنوان نماینده ولایت فقیه در هیأت سه نفری عراق و حکمی که آقای خامنهای از امام برای رسیدگی به مسائل عراق دارند، اظهار نگرانی کرد. امروز عراق به پالایشگاه و نیروگاه تبریز حمله کرده که کمی خسارت داشته است. به سپاه گفتیم با زدن موشک به بغداد تلافی کنند. شب به خانه رفتم. بچهها خوابیده بودند، دیر رسیدم.