خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1369/ کتاب «اعتدال و پیروزی»
آقایان [غلامعلی]شهرکی و [امیر] میر، نمایندگان زابل و زاهدان آمدند. از وضع مجلس انتقاد کردند که بی محتوا و همراه با دعوا و نزاع و مشاجره و باندبازی شده است. برای عمران زابل و تقویت شیعه در استان سیستان و بلوچستان استمداد نمودند. آقای [مرتضی]الویری، [رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس]آمد. راجع به متمم بودجه و سیاست ارزی صحبت شد. از موفقیت سیاست ارزی دولت قدردانی کرد و از اختلافات جاری اظهار نگرانی نمود و گفت که در جهت تضعیف نیروهای رادیکال است و استمداد نمود.
[آقای غلامرضا معتمدی نیا]، نماینده کهنوج، همراه آقای [محمد] شهسواری، اسیر آزاد شده آمدند. او هنگام اسارت، در مقابل دوربین تلویزیونهای غربی، علیه صدام شعار داد و فیلم آن در آن موقع پخش شد و تأثیر زیادی داشت. جریان اقدام خودش را تعریف کرد. گفت او را بین اجساد شهدا خوابانده بودند و خارجیها فیلمبرداری میکردند و او در یک لحظه تصمیم گرفت که شعارهای انقلاب را بدهد و اطمینان به شهادت داشت و نمیدانست که دوربین ها مربوط به تلویزیونهای خارجی است؛ خیال میکرد تلویزیون عراق است. وقتی شعار داده، او را خاموش کردهاند. تحسینش کردم و هدیه به او دادم[1].
آقای احمد جلالی آمد. از اقدامات خودش در مراکز علمی غرب گفت و برای ادامة کار مشورت کرد. آقای [محمد]غرضی آمد. تذکراتی دربارة وزارت کشور و خط اصفهان و مسایل سیاسی داشت. عصر آقای محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] آمد. از احتمال استیضاح خود در مجلس، به خاطر مسایل خطی و همچنین ماجرای درگیری با معاون خود در مجلس، اظهار نگرانی کرد.
شورای اقتصاد جلسه داشت. تا ساعت هشت شب در دفترم کار کردم و به خانه آمدم. بعد از شام، فیلم تماشا کردم و پس از نوشتن خاطرات، خوابیدم.