خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/ دوران مبارزه

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/ دوران مبارزه

تشویق آیت الله بروجردی از آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به جهت حفظ قرآن و الفیه ابن مالک

  • چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۲۹

                  

     اهتمام اکبر هاشمی رفسنجانی به تحصیل علوم دینی چندان بود که از همان آغاز تحصیل به حفظ و یادگیری قرآن و برخی کتب حوزوی همت گماشت. از همین رو یکی از خاطرات وی دراین باره جایزه ای است که از آیت الله بروجردی به جهت الفیۀ ابن مالک دریافت کرده است :

     یکی از خاطره های جالب من جایزه ای است که از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی دریافت کردم. ما آقای بروجردی را خیلی دوست می داشتیم، چنان که از نگاه کردن به چهره اش لذت می بردیم. درآن روزهایی که سیوطی و حاشیه می خواندم، طی به نامه ای به آقای بروجردی نوشتم که اشعار الفیه ابن مالک، متن تهذیب المنطق و یک جزء و نیم از قرآن کریم رو حفظ کرده ام و آمادگی امتحان در محضر ایشان را دارم. سیره ایشان تشویق طلبه هایی بود که چنین تلاش هایی می کردند و به موفقیت هایی می رسیدند، با عنایت خاصی به حفظ قرآن کریم و اشعار الفیه ابن مالک، که یک دوره فشرده از قواعد ادبیات عرب است. با استفاده از یکی از فرصت ها، در منزل ایشان، در یکی از روزهایی که مراسم سوگواری برپا بود و آقای فلسفی منبر می رفتند، نامه را به ایشان دادم و مقابل ایشان نشستم. بی درنگ نامه را خواندند و گفتند: شما این همه را حفظ هستید؟ گفتم: بله. گفتند: امادگی امتحان داری؟ گفتم: بله.

     ایشان شعری از الفیه را می خواندند و از من می خواستند که ادامه بدهم. ادامه دادم. بخشی از متن حاشیه را هم به همین ترتیب .... . عبارتی ازکلیات خمس را هم - که از دشوارترین مسائل منطق است - خواندند تا من ادامۀ آن را بخوانم. خواندم. آیه ای هم از قرآن خواندندکه من ادامه دادم، بی آن که دچار شرم حضور شوم و لکنتی پیدا کنم. ابراز خشنودی کردند و به عنوان تشویق به حاج محمد حسین دستور دادند که من شهریه بدهند. مرسوم نبود که به طلبه ها، پیش از رسیدن به شرح لمعه، شهریه داده شود. برای من نه تومان شهریه تعیین شد، که موفقیت چشم گیری بود و به لحاظ مادی و معنوی در زندگی من تاثیر داشت. هدیه ای هم همان جا به من دادند؛ بیست و پنج یا سی تومان پول نقد.

     پس از جلسه، حاج محمد حسین هم یک دست لباس مستعمل به آن جایزه نقد افزود که برایم خوشایند نبود. غرورم جریحه دار شد و آنجا را با گریه ترک کردم! بعد از من، آقای تربتی هم نامه ای نوشت و شبیه همین صحنه تکرار شد. خبر دریافت جایزه به روستا رسید: پدرم در سفری به مشهد از این جریان - در توقفی که در قم داشت - مطلع شد و نامه ای به روستا نوشت و ضمن آن، مرحوم اخوی - حاج قاسم - را تشویق کرد که او هم برای تحصیل به قم بیاید.

  

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب