سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • نطق پیش از دستور ریاست مجلس شورای اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی

نطق پیش از دستور ریاست مجلس شورای اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۶۰

جلسه: 60/4/10 - 1 July 1981

درسهایی از فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت هفتادو دوتن از یاران امام

من امروز برای اداره مجلس دچار مشکل احساسی هستم، اما از لحاظ عقل‏بی‏خرد و تفکر مشکلی نیست. به اطراف مجلس، به هر طرف نگاه می‏کنم‏شاخه‏های گل و عکسهای نورچشمان و عزیزان از دست رفته‏مان روی‏صندلیهای خالی این نمایندگان ملت و میهمانان پیغمبر در بهشت، توجهم را ازاداره مجلس دور می‏کند، اما آنچه که به سرعت احساسم را کنترل می‏کند،برداشتی است که اسلام از شهادت به ما داده‏است و ایمانی است که دارم.[t1]

امروز محفل عزیزان ما در بهشت از محفل همه ما در دنیا گرمتر و باصفاتراست. ضدانقلاب و دشمن در طول انقلاب تا امروز از ما زیاد شهید گرفته؛ دههاهزار شهید که هر یک از آنها - گمنامشان و نامدارشان - امروز با مقام شهادت‏که عالی‏ترین مقام تکامل انسان در زندگی است در جوار خدا، در لقاءالله، جوارپیغمر(ص)، جوار ائمه، جوار شهدای کربلا و احد و بدر و همه خوبان جهان[هستند] »و حسن اولئک رفیقا« آنها از محفلشان ناظر ما هستند. یقیناً این مجلس‏امروز زیر نظر شهدا است، »و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم، الاخوف علیهم و لا هم یحزنون« وقتی که برداشت ما از زندگی و مرگ و شهادت‏این است طبیعی است که احساسها باید کنترل بشود. ولی به هر حال (بنده‏ضعیفم) این مقدار ضعف را احساس می‏کنم که گاهی احساساتم بر فکرم غلبه می‏کند. جایشان خالی است. و ما کلمه‏ای که می‏توانیم به روح بزرگشان عرض‏کنیم - که در این فضا حتماً حضور دارد - [این است که] به خاطر همان چیزی که‏شما برای آن شهید شدید، ما مقاومت می‏کنیم. ما این انقلاب را تداوم می‏دهیم واگر ما هم نباشیم ملت ما، مردم ما، آنها که دیروز ارواح شما حضورشان را درمراسم کشور دید و هنوز امواجی که ایجاد کرده‏اند، دارد دنیا را تکان میدهد. این‏راه را ادامه می‏دهند. شما حتماً غصه ندارید، حتماً اندوه ندارید. چون در آن‏فضایی که هستید آینده را می‏بینید ما محدودیم اما شما باز هستید شما امروز،گذشته و آینده برایتان یکنواخت و روشن است.

یک مرتبه دیگر اسم عزیزانمان را در این مجلس می‏بریم و من از صدا وسیمای جمهوری اسلامی تقاضا می‏کنم نوار سخنرانیهای پیش از دستور اینها رادر لحظات مناسبی در اختیار مردم بگذارند تا موکلینشان یک بار دیگر صدای‏آنها را بشنوند. سید نورالله طباطبائی نماینده اردستان، عبدالحمید دیالمه نماینده‏مشهد، غلامحسین حقانی نماینده اردستان، عبدالحمید دیالمه نماینده مشهد،غلامحسین حقانی نماینده بندرعباس، شهید طیبی نماینده اسفراین، عمادالدین‏کریم نماینده نوشهر، سیدجواد شرافت نماینده شوشتر، عباسعلی ناطق نوری‏نماینده نور، محمدباقر حسینی لواسانی نماینده تهران، علی هاشمی سنجابی‏نماینده اراک، علی اکبر دهقان نماینده تربت جام، علی حیدری نهاوندی نماینده‏نهاوند، شمس الدین حسینی نماینده نائین، حسین طباطبائی نماینده زابل،سیف‏الله عبدالکریمی نماینده لنگرود، غلامرضا دانش آشتیانی نماینده تفرش،سیدرضا پاک نژاد نماینده یزد، محمد حسین صادقی نماینده درود و ازنا،سیدمحمدکاظم دانش نماینده اندیمشک، سیدفخرالدین رحیمی نماینده‏ملاوی(لرستان)، علیرضا چراغ زاده دزفولی نماینده رامهرمز، نصیر لاری‏نماینده لار، قاسم صادقی نماینده مشهد، امیر بهزاد شهریاری نماینده بوشهر،عباس حیدری نماینده بوشهر، رحمان استکی نماینده شهر کرد.

ننگ بر شما ضدانقلاب که این لیست بزرگ را از مجلس مکتبی ما گرفتیدخیری نمی‏بینید. ملت ما به جای اینها مطمئناً فرد مکتبی و صادق و آماده‏شهادت را به این مجلس خواهد فرستاد و ما به روی شاهد جایگزینی این نیروهااز بطن جوشان ملت خواهیم بود و دو نفر از کارمندان مجلس به نام آقای صفرزمانی و آقای عینی که زحمت زیادی برای مجلس کشیدند، برادران عزیزدیگرمان از کابینه نمایندگان واقعی مردم که نمایندگان نخبه مردم به آنها رأی‏دادند که معاونانشان، جمع زیادی از برادران عزیز اعضاء حزب جمهوری‏اسلامی و برادر عزیز شهید مظلوم که شاید نقطه انفجار در زیر پای ایشان و اولین‏هدف انفجار شخص، ایشان بوده است. گر چه بهشتی‏ها فراوانند، اما به هر حال‏دشمن حساسیت زیادی روی این شخصیت داشت.

باید به این ملت بزرگ تبریک گفت که این همه شهید را می‏دهد و این چنین‏مستحکم و پابرجا می‏ماند. باید به این انقلاب امیدوار بود که توطئه‏ای را که‏تقاطع خط شرق و غرب، خط بنی صدر، منافقین خلق، اقلیت فدایی و پیکار ورنجبران و واخوردگان و تصفیه شدگان و فرصت طلبان سلطنت طلب تشکیل‏داده بودند و فکر می‏کردند که با این قتل و عام بحران عمومی - که ماهها پیش مطرح کرده بودند - به وجود می‏آید[خنثی کرد.] مقدمات کار از نظر آنها یقیناًفراهم بوده است. حتماً در جای دیگر ابعاد دیگری داشت که مراحل بعدی‏توطئه را تکمیل می‏کرد. با آن حساب، کابینه از اکثریت می‏افتاد، مجلس ازاکثریت می‏افتاد، شورای عالی قضایی( با حسابی که آنها می‏کردند وبعضی‏هایش را خداوند در مقدمه خنثی کرد) از اکثریت می‏افتاد و بسیاری ازارگانها ضربه می‏خوردند و دیگر حرکت رسمی در کشور امکان نداشت و شایدخیال می‏کردند با این فاجعه قلب امام را هم از کار می‏اندازند. اما محاسبات آنهابا محاسبات خدا فرق دارد. »وَ َیمْکَروُنَ وَ یَمَّکَراللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُالماکِرینَ« »وَلایَحیقَ الَمکر السَیئِی اِلاَّ باَهَّلِه« ملت ایران امروز شاهد مصداق روشن این دو آیه‏است. ضدانقلاب و امپریالیسم می‏خواست یک قدم به جلو بیاید، اما هزارفرسنگ به عقب رفت، این خونها و این شهادتهاآن چنان ملت را بیدار کرد وآنچنان ملت را به حال و حواس آورد که منظره‏های دیروز دیگر نیازی‏نمی‏گذارد که من توضیح بدهم. ملت، دیروز مثل روزی که امام به ایران آمده‏بودند، در خیابانها بودند. تهران را لرزاند و مأیوس کرد. اساس کار اینجا است.نقطه اساسی و قوت انقلاب اینجا است. من همین را می‏خواهم بگویم که این‏ملت عظیم نیست. این ملت برای ساتن قهرمان، برای ساختن نیرو، برای تحویل‏شهید و برای جایگزین کردن شهدا آن چنان زاینده و سازنده است که مطمئناً به‏جای هر شهیدی دهها قهرمان بپا می‏خیزد. مطمئناً تاریخ نشان داده، جنگ نشان‏داده است. ما امروز جنگمان علیرغم آن همه نیروهای اصلی که از دست داده‏ایم‏پیکارگر متهد بیشتر از روز اول داریم بعد از انقلابمان با آن همه تلفات پیش ازانقلاب - که در روزهای قبل از پیروزی خالص‏ترین نیروها می‏رفتند[آنجا را که‏دیگر نمی‏شود فرصت طلبی گفت] - نیرو بیشتر از قبل داشتیم و امروز با این‏همه تلفات بسیار نیرومندتر از گذشته هستیم و راز مطلب هم در سازندگی وزایندگی ملت است این ملتی که دیروز دیدیم، فردا افرادشان می‏توانند نماینده‏مجلس باشند با این شعور، فردفردشان نمی‏توانند عنصر فعال نیروهای اجرایی‏باشند و قضاوتشان (اگر قاضی رسمی نباشد)قضاوت فکریشان به جریانها فیصله‏صحیح می‏دهد. بنابراین، این ملت از چه می‏ترسد؟ دشمن روی چه ایستاده‏است؟ (شما را به خدا( امروز اگر خط امام در این مملکت حاکم و مدیر نباشد،چه خط دیگری می‏تواند در کنار این مردم ستیز کند؟ اداره کشور را چه کسی‏می‏تواند به عهده بگیرد؟ این جنگ را چه کسی می‏تواند اداره بکند؟ مبارزه باامپریالیسم شرق و غرب و این دشمنان بی‏حیا و پررو و بی‏اعتبار و گرگ و کفتارداخلی که با یک انفجار حاضرند صدها نفر را این گونه به خاک و خون بکشند(به‏عهده چه کسی می‏تواند باشد؟ (غیر از قدرت خط امام چه قدرتی می‏تواند این‏کشور را اداره کند؟ نهادهای انقلاب، جهاد، سپاه، کمیته‏ها، انجمنهای اسلامی،دادگاههای انقلاب و این مردم با چه نیرویی حاضرند در این کشور کار کنند؟ باخط بنی صدر؟ منافقین؟ با جبهه ملی؟ با غرب گراها؟ با چه کسی؟ شما برای‏چه مبارزه می‏کنید؟ اگر اینها را بیرون کردید شما می‏دانید؟

با فرض محال شما بتوانید چند روز تشکیلات و دولت را از کار بیندازید، آیامی‏توانید این کشور را اداره کنید؟ مگر می‏گذارند شما خودتان زنده باشید؟ ماآن روزی که چیزی دستمان نبود با دست خالی، شاه و ساواک را، با آن همه‏قدرت و حمایت و با آن همه پول از پا درمی‏آوریم. امروز با این همه اسلحه به‏دست و آموزش دیده و این همه نیروی تربیت شده که نشان می‏دهند جانشان رامثل آب خوردن می‏توانند بدهند و هیچ برایشان غیر از خدا ارزش ندارد، چه گونه‏می‏خواهید زندگی کنید؟ فرض کنیم زلزله‏ای بیاید و همه را از بین ببرد، شماهاچه می‏کنید؟ شما این کشور را اداره می‏کنید؟ این برای شما هم انتحار است. اگربرای شما امید زندگی باشد، فقط در سایه حکومت اسلامی است. فقط با رحم وعطوفت امام و مردم و اسلام می‏توانید زنده بمانید و اگر شیطنت نکنید وشکرارت نکنید، آزاد زندگی کنید و آزادی داشته باشید{می‏توانید] همان‏حرفهای پوچتان را هم بگویید و از تلویزیون (همان طوری که دیدید دارندمی‏گویند) پخش کنید. غیر از این برای شما راهی نمانده است. و اما راه ما روشن‏است. این راهی است که خدا پیش پای ما گذشته و ادامه می‏دهیم. ما امروزپیروزیم. اگر پیروزی ظاهری هم نداشته باشیم باز پیروزیم و ما راهمان غیر ازاین نیست.

شما خیلی قسی‏القلب هستید، اما شما هر چه قصاوت داشته باشید، آمادگی مارا برای شهادت از قساوت شما بیشتر است. شما امتحان کنید که کرده‏اید ما پیروعلی(ع) هستیم. وقتی که شمشیر به فرقش می‏خورد می‏گوید: »فُزَّتُ وَ رِبّ‏الَّکَعْبه« ما پیرو حسین(ع) هستیم. وقتی که بالای سر جوانش می‏آید، می‏گوید:»اَما اَنْتَ فَقَد اِسَّتَرحَت مِنَّ هُمَّ الدُّنیا وَ غَمَّها« ما به دنیا زندگی این جور نگاه‏می‏کنیم و این را دروغ نمی‏گوییم. ثابت کردیم که دروغ نمی‏گوییم. به این حرفی‏که می‏زنیم ایمان داریم. شما با ما چگونه میخواهید برخورد کنید؟

بچه‏های مردم را [دنبال این جنایات]نفرستید، بمب به دستشان ندهید، گولشان‏نزنید و به این روزگار سیاه نیندازید، بالاخره این ملت یک روز حوصله‏اش سرمی‏رود کار تمام می‏شود و آن روز دیگر برای شما راه برگشت نمی‏ماند. من‏خطابم بیشتر به بچه‏هاست. سردمداران آنقدر گمراهند که همین حرفهای من هم»لایَزیدَهُم اِلاَّ ضَلالاًَّ« بنیاد انقلاب مستحکم است. این آخرین آزمایش ما دنیا راترساند. هیچ کس فکر نمی‏کرد که 100 نفر عض فعال از مجلس و کابینه ونیروهای قضایی را بگیرند و امروز ما از دیروزمان مستحکم‏تر باشد. هیچکس‏فکر نمی‏کرد. این اعجاز ایمان است. این راه خدا است. این خاصیت اسلام‏است. این ماهیت ما است. بنابراین ما با حضور مردم - که مسأله مهم ما است -و با هدایت امام که درست در لحظات حساس که بند و بستهای حوادث و مراکزممکن است از هم فاصله بگیرد با بهترین تدبیرها ایجاد ارتباط می‏کند و راه راباز می‏کنند (راه خود را ادامه خواهیم داد.) چشم این مردم به دهان امام وگوششان به هر بوقی است که صدای امام را منتشر بکند تا به فرمان او حرکت‏کنند. این هدایت عظیم که هدیه الهی به تاریخ بشریت و بخصوص مسلمانان‏ایران است امروز در اختیار ما است.

من فکر نمی‏کنم آنچه که دشمن را واداشت این دیو سیرتی را از خود نشان‏بدهد، این بود که آخرین امیدش با حذف بنی‏صدر از ارگانهای رسمی کشورتبدیل به یأس شد. از خواب یک اختلاف عمیق داخلی را می‏دید که خودمان به‏جان هم بیفتیم و بخشی از مردم بخش دیگر را بکشند و دیدند که بنی‏صدریازده‏میلیونی خیالی، یکدفعه تبدیل به یک فراری شد که امروز اسیر مجاهدین‏خلق است و عروسک آنها است؛ با آنها تصمیم می‏گیرد و با همدیگر طرح توطئه‏می‏ریزند[بنی صدر]یک اسیر و جنازه سیاسی است که در دست آنها است و بااسم او می‏خواهند کار بکنند؛ [با ا سم]یک شبح خالی. دشمن وقتی دید که اینجاهیچ چیز ندارد آخرین تیرهای ترکش [خود را رها کرد](البته من نمی‏توانم‏اطمینان بدهم آخرین باشد. ممکن است از این جنایتها تکرار بشود و ما هم‏آماده تحملش هستیم، ولی مطمئناً برای آنها چیزی به بار نمی‏آورد.)

در خاتمه عرضم یکی دو تذکر هم داریم. یک تذکر مربوط به مراسم فاتحه‏امروز مجلس شورای اسلامی در دانشگاه است که برای عزیزانمان داریم یک باردیگر نمایش وحدت را ساعت چهار بعد از ظهر - ان‏شاءالله - با شرکت فعال‏برادران و خواهران مسلمان در آنجا می‏بینیم. تذکر دیگر در مورد مجلس‏خودمان است. همانطور که می‏دانید بعضی از نمایندگان مجلس قبلاً نامه‏ای‏نوشته بودند که (به ادله‏ای که خودشان مطرح کرده بودند) به مجلس نمی‏آیند.ولی امروز با تماسهایی که گرفته شد. می‏فرمایند شرایط غیر از آن شرایط است واحساس وظیفه می‏کنند که به مجلس بیایند و امروز هم تشریف آورده‏اند. از تمام‏نمایندگان بدون استثناء تقاضا می‏کنم که توجه داشته باشیم، اعتبار مجلس به‏خاطر مرکز قانون بودن آن است و حقوق و وظایف قانونی باید در مجلس‏مراعات بشود. هر نماینده‏ای که به مجلس تشریف بیاورد، وظایف نمایندگی راانجام بدهد، وظیفه من و هیأت رئیسه به عنوان مدیر مجلس این است که حقوق‏آنها را حفظ بکنیم و آنها هم وظیفه‏شان این است که حقوق ملت را ادا بکنند.نگذارند مجلس از فعالیتش کاسته شود. از مردم شریفی که به اطراف مجلس‏می‏آیند، از برادران پاسادار، محافظ، حزب الله، همه تقاضا می‏کنم و جدی‏تر وموکدتر می‏خواهم که حقوق نمایندگان را مراعات کنند. مبادا با نماینده‏ای که‏آمادگی دارد به وظایفش عمل بکند و مایل است که به مجلس بیاید، و به مردم‏خدمت کند و دارای حقوق قانونی است، طوری برخورد کنند که نتواند بیاید که(البته نمی‏کنند.) من انتظار دارم که نکنند. این تأکید را باز هم می‏کنم و برادران‏من در محیط مجلس که از پیش هم موظف بودند و مقید بودند و مراعات‏می‏کردند، از این به بعد هم شدیداً مراعات‏کنند که بتوانیم با برادری و صفا از این‏تریبون آزاد مجلس - که اعتبار مجلس به همین آزادی و به همین مراعات حقوق‏است - استفاده کنیم و ملت اینجا را خانه امن و صفا و دفاع از حقوق خود ببیند.