جلسه: 60/4/10 - 1 July 1981
درسهایی از فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت هفتادو دوتن از یاران امام
من امروز برای اداره مجلس دچار مشکل احساسی هستم، اما از لحاظ عقلبیخرد و تفکر مشکلی نیست. به اطراف مجلس، به هر طرف نگاه میکنمشاخههای گل و عکسهای نورچشمان و عزیزان از دست رفتهمان رویصندلیهای خالی این نمایندگان ملت و میهمانان پیغمبر در بهشت، توجهم را ازاداره مجلس دور میکند، اما آنچه که به سرعت احساسم را کنترل میکند،برداشتی است که اسلام از شهادت به ما دادهاست و ایمانی است که دارم.[t1]
امروز محفل عزیزان ما در بهشت از محفل همه ما در دنیا گرمتر و باصفاتراست. ضدانقلاب و دشمن در طول انقلاب تا امروز از ما زیاد شهید گرفته؛ دههاهزار شهید که هر یک از آنها - گمنامشان و نامدارشان - امروز با مقام شهادتکه عالیترین مقام تکامل انسان در زندگی است در جوار خدا، در لقاءالله، جوارپیغمر(ص)، جوار ائمه، جوار شهدای کربلا و احد و بدر و همه خوبان جهان[هستند] »و حسن اولئک رفیقا« آنها از محفلشان ناظر ما هستند. یقیناً این مجلسامروز زیر نظر شهدا است، »و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم، الاخوف علیهم و لا هم یحزنون« وقتی که برداشت ما از زندگی و مرگ و شهادتاین است طبیعی است که احساسها باید کنترل بشود. ولی به هر حال (بندهضعیفم) این مقدار ضعف را احساس میکنم که گاهی احساساتم بر فکرم غلبه میکند. جایشان خالی است. و ما کلمهای که میتوانیم به روح بزرگشان عرضکنیم - که در این فضا حتماً حضور دارد - [این است که] به خاطر همان چیزی کهشما برای آن شهید شدید، ما مقاومت میکنیم. ما این انقلاب را تداوم میدهیم واگر ما هم نباشیم ملت ما، مردم ما، آنها که دیروز ارواح شما حضورشان را درمراسم کشور دید و هنوز امواجی که ایجاد کردهاند، دارد دنیا را تکان میدهد. اینراه را ادامه میدهند. شما حتماً غصه ندارید، حتماً اندوه ندارید. چون در آنفضایی که هستید آینده را میبینید ما محدودیم اما شما باز هستید شما امروز،گذشته و آینده برایتان یکنواخت و روشن است.
یک مرتبه دیگر اسم عزیزانمان را در این مجلس میبریم و من از صدا وسیمای جمهوری اسلامی تقاضا میکنم نوار سخنرانیهای پیش از دستور اینها رادر لحظات مناسبی در اختیار مردم بگذارند تا موکلینشان یک بار دیگر صدایآنها را بشنوند. سید نورالله طباطبائی نماینده اردستان، عبدالحمید دیالمه نمایندهمشهد، غلامحسین حقانی نماینده اردستان، عبدالحمید دیالمه نماینده مشهد،غلامحسین حقانی نماینده بندرعباس، شهید طیبی نماینده اسفراین، عمادالدینکریم نماینده نوشهر، سیدجواد شرافت نماینده شوشتر، عباسعلی ناطق نورینماینده نور، محمدباقر حسینی لواسانی نماینده تهران، علی هاشمی سنجابینماینده اراک، علی اکبر دهقان نماینده تربت جام، علی حیدری نهاوندی نمایندهنهاوند، شمس الدین حسینی نماینده نائین، حسین طباطبائی نماینده زابل،سیفالله عبدالکریمی نماینده لنگرود، غلامرضا دانش آشتیانی نماینده تفرش،سیدرضا پاک نژاد نماینده یزد، محمد حسین صادقی نماینده درود و ازنا،سیدمحمدکاظم دانش نماینده اندیمشک، سیدفخرالدین رحیمی نمایندهملاوی(لرستان)، علیرضا چراغ زاده دزفولی نماینده رامهرمز، نصیر لارینماینده لار، قاسم صادقی نماینده مشهد، امیر بهزاد شهریاری نماینده بوشهر،عباس حیدری نماینده بوشهر، رحمان استکی نماینده شهر کرد.
ننگ بر شما ضدانقلاب که این لیست بزرگ را از مجلس مکتبی ما گرفتیدخیری نمیبینید. ملت ما به جای اینها مطمئناً فرد مکتبی و صادق و آمادهشهادت را به این مجلس خواهد فرستاد و ما به روی شاهد جایگزینی این نیروهااز بطن جوشان ملت خواهیم بود و دو نفر از کارمندان مجلس به نام آقای صفرزمانی و آقای عینی که زحمت زیادی برای مجلس کشیدند، برادران عزیزدیگرمان از کابینه نمایندگان واقعی مردم که نمایندگان نخبه مردم به آنها رأیدادند که معاونانشان، جمع زیادی از برادران عزیز اعضاء حزب جمهوریاسلامی و برادر عزیز شهید مظلوم که شاید نقطه انفجار در زیر پای ایشان و اولینهدف انفجار شخص، ایشان بوده است. گر چه بهشتیها فراوانند، اما به هر حالدشمن حساسیت زیادی روی این شخصیت داشت.
باید به این ملت بزرگ تبریک گفت که این همه شهید را میدهد و این چنینمستحکم و پابرجا میماند. باید به این انقلاب امیدوار بود که توطئهای را کهتقاطع خط شرق و غرب، خط بنی صدر، منافقین خلق، اقلیت فدایی و پیکار ورنجبران و واخوردگان و تصفیه شدگان و فرصت طلبان سلطنت طلب تشکیلداده بودند و فکر میکردند که با این قتل و عام بحران عمومی - که ماهها پیش مطرح کرده بودند - به وجود میآید[خنثی کرد.] مقدمات کار از نظر آنها یقیناًفراهم بوده است. حتماً در جای دیگر ابعاد دیگری داشت که مراحل بعدیتوطئه را تکمیل میکرد. با آن حساب، کابینه از اکثریت میافتاد، مجلس ازاکثریت میافتاد، شورای عالی قضایی( با حسابی که آنها میکردند وبعضیهایش را خداوند در مقدمه خنثی کرد) از اکثریت میافتاد و بسیاری ازارگانها ضربه میخوردند و دیگر حرکت رسمی در کشور امکان نداشت و شایدخیال میکردند با این فاجعه قلب امام را هم از کار میاندازند. اما محاسبات آنهابا محاسبات خدا فرق دارد. »وَ َیمْکَروُنَ وَ یَمَّکَراللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُالماکِرینَ« »وَلایَحیقَ الَمکر السَیئِی اِلاَّ باَهَّلِه« ملت ایران امروز شاهد مصداق روشن این دو آیهاست. ضدانقلاب و امپریالیسم میخواست یک قدم به جلو بیاید، اما هزارفرسنگ به عقب رفت، این خونها و این شهادتهاآن چنان ملت را بیدار کرد وآنچنان ملت را به حال و حواس آورد که منظرههای دیروز دیگر نیازینمیگذارد که من توضیح بدهم. ملت، دیروز مثل روزی که امام به ایران آمدهبودند، در خیابانها بودند. تهران را لرزاند و مأیوس کرد. اساس کار اینجا است.نقطه اساسی و قوت انقلاب اینجا است. من همین را میخواهم بگویم که اینملت عظیم نیست. این ملت برای ساتن قهرمان، برای ساختن نیرو، برای تحویلشهید و برای جایگزین کردن شهدا آن چنان زاینده و سازنده است که مطمئناً بهجای هر شهیدی دهها قهرمان بپا میخیزد. مطمئناً تاریخ نشان داده، جنگ نشانداده است. ما امروز جنگمان علیرغم آن همه نیروهای اصلی که از دست دادهایمپیکارگر متهد بیشتر از روز اول داریم بعد از انقلابمان با آن همه تلفات پیش ازانقلاب - که در روزهای قبل از پیروزی خالصترین نیروها میرفتند[آنجا را کهدیگر نمیشود فرصت طلبی گفت] - نیرو بیشتر از قبل داشتیم و امروز با اینهمه تلفات بسیار نیرومندتر از گذشته هستیم و راز مطلب هم در سازندگی وزایندگی ملت است این ملتی که دیروز دیدیم، فردا افرادشان میتوانند نمایندهمجلس باشند با این شعور، فردفردشان نمیتوانند عنصر فعال نیروهای اجراییباشند و قضاوتشان (اگر قاضی رسمی نباشد)قضاوت فکریشان به جریانها فیصلهصحیح میدهد. بنابراین، این ملت از چه میترسد؟ دشمن روی چه ایستادهاست؟ (شما را به خدا( امروز اگر خط امام در این مملکت حاکم و مدیر نباشد،چه خط دیگری میتواند در کنار این مردم ستیز کند؟ اداره کشور را چه کسیمیتواند به عهده بگیرد؟ این جنگ را چه کسی میتواند اداره بکند؟ مبارزه باامپریالیسم شرق و غرب و این دشمنان بیحیا و پررو و بیاعتبار و گرگ و کفتارداخلی که با یک انفجار حاضرند صدها نفر را این گونه به خاک و خون بکشند(بهعهده چه کسی میتواند باشد؟ (غیر از قدرت خط امام چه قدرتی میتواند اینکشور را اداره کند؟ نهادهای انقلاب، جهاد، سپاه، کمیتهها، انجمنهای اسلامی،دادگاههای انقلاب و این مردم با چه نیرویی حاضرند در این کشور کار کنند؟ باخط بنی صدر؟ منافقین؟ با جبهه ملی؟ با غرب گراها؟ با چه کسی؟ شما برایچه مبارزه میکنید؟ اگر اینها را بیرون کردید شما میدانید؟
با فرض محال شما بتوانید چند روز تشکیلات و دولت را از کار بیندازید، آیامیتوانید این کشور را اداره کنید؟ مگر میگذارند شما خودتان زنده باشید؟ ماآن روزی که چیزی دستمان نبود با دست خالی، شاه و ساواک را، با آن همهقدرت و حمایت و با آن همه پول از پا درمیآوریم. امروز با این همه اسلحه بهدست و آموزش دیده و این همه نیروی تربیت شده که نشان میدهند جانشان رامثل آب خوردن میتوانند بدهند و هیچ برایشان غیر از خدا ارزش ندارد، چه گونهمیخواهید زندگی کنید؟ فرض کنیم زلزلهای بیاید و همه را از بین ببرد، شماهاچه میکنید؟ شما این کشور را اداره میکنید؟ این برای شما هم انتحار است. اگربرای شما امید زندگی باشد، فقط در سایه حکومت اسلامی است. فقط با رحم وعطوفت امام و مردم و اسلام میتوانید زنده بمانید و اگر شیطنت نکنید وشکرارت نکنید، آزاد زندگی کنید و آزادی داشته باشید{میتوانید] همانحرفهای پوچتان را هم بگویید و از تلویزیون (همان طوری که دیدید دارندمیگویند) پخش کنید. غیر از این برای شما راهی نمانده است. و اما راه ما روشناست. این راهی است که خدا پیش پای ما گذشته و ادامه میدهیم. ما امروزپیروزیم. اگر پیروزی ظاهری هم نداشته باشیم باز پیروزیم و ما راهمان غیر ازاین نیست.
شما خیلی قسیالقلب هستید، اما شما هر چه قصاوت داشته باشید، آمادگی مارا برای شهادت از قساوت شما بیشتر است. شما امتحان کنید که کردهاید ما پیروعلی(ع) هستیم. وقتی که شمشیر به فرقش میخورد میگوید: »فُزَّتُ وَ رِبّالَّکَعْبه« ما پیرو حسین(ع) هستیم. وقتی که بالای سر جوانش میآید، میگوید:»اَما اَنْتَ فَقَد اِسَّتَرحَت مِنَّ هُمَّ الدُّنیا وَ غَمَّها« ما به دنیا زندگی این جور نگاهمیکنیم و این را دروغ نمیگوییم. ثابت کردیم که دروغ نمیگوییم. به این حرفیکه میزنیم ایمان داریم. شما با ما چگونه میخواهید برخورد کنید؟
بچههای مردم را [دنبال این جنایات]نفرستید، بمب به دستشان ندهید، گولشاننزنید و به این روزگار سیاه نیندازید، بالاخره این ملت یک روز حوصلهاش سرمیرود کار تمام میشود و آن روز دیگر برای شما راه برگشت نمیماند. منخطابم بیشتر به بچههاست. سردمداران آنقدر گمراهند که همین حرفهای من هم»لایَزیدَهُم اِلاَّ ضَلالاًَّ« بنیاد انقلاب مستحکم است. این آخرین آزمایش ما دنیا راترساند. هیچ کس فکر نمیکرد که 100 نفر عض فعال از مجلس و کابینه ونیروهای قضایی را بگیرند و امروز ما از دیروزمان مستحکمتر باشد. هیچکسفکر نمیکرد. این اعجاز ایمان است. این راه خدا است. این خاصیت اسلاماست. این ماهیت ما است. بنابراین ما با حضور مردم - که مسأله مهم ما است -و با هدایت امام که درست در لحظات حساس که بند و بستهای حوادث و مراکزممکن است از هم فاصله بگیرد با بهترین تدبیرها ایجاد ارتباط میکند و راه راباز میکنند (راه خود را ادامه خواهیم داد.) چشم این مردم به دهان امام وگوششان به هر بوقی است که صدای امام را منتشر بکند تا به فرمان او حرکتکنند. این هدایت عظیم که هدیه الهی به تاریخ بشریت و بخصوص مسلمانانایران است امروز در اختیار ما است.
من فکر نمیکنم آنچه که دشمن را واداشت این دیو سیرتی را از خود نشانبدهد، این بود که آخرین امیدش با حذف بنیصدر از ارگانهای رسمی کشورتبدیل به یأس شد. از خواب یک اختلاف عمیق داخلی را میدید که خودمان بهجان هم بیفتیم و بخشی از مردم بخش دیگر را بکشند و دیدند که بنیصدریازدهمیلیونی خیالی، یکدفعه تبدیل به یک فراری شد که امروز اسیر مجاهدینخلق است و عروسک آنها است؛ با آنها تصمیم میگیرد و با همدیگر طرح توطئهمیریزند[بنی صدر]یک اسیر و جنازه سیاسی است که در دست آنها است و بااسم او میخواهند کار بکنند؛ [با ا سم]یک شبح خالی. دشمن وقتی دید که اینجاهیچ چیز ندارد آخرین تیرهای ترکش [خود را رها کرد](البته من نمیتوانماطمینان بدهم آخرین باشد. ممکن است از این جنایتها تکرار بشود و ما همآماده تحملش هستیم، ولی مطمئناً برای آنها چیزی به بار نمیآورد.)
در خاتمه عرضم یکی دو تذکر هم داریم. یک تذکر مربوط به مراسم فاتحهامروز مجلس شورای اسلامی در دانشگاه است که برای عزیزانمان داریم یک باردیگر نمایش وحدت را ساعت چهار بعد از ظهر - انشاءالله - با شرکت فعالبرادران و خواهران مسلمان در آنجا میبینیم. تذکر دیگر در مورد مجلسخودمان است. همانطور که میدانید بعضی از نمایندگان مجلس قبلاً نامهاینوشته بودند که (به ادلهای که خودشان مطرح کرده بودند) به مجلس نمیآیند.ولی امروز با تماسهایی که گرفته شد. میفرمایند شرایط غیر از آن شرایط است واحساس وظیفه میکنند که به مجلس بیایند و امروز هم تشریف آوردهاند. از تمامنمایندگان بدون استثناء تقاضا میکنم که توجه داشته باشیم، اعتبار مجلس بهخاطر مرکز قانون بودن آن است و حقوق و وظایف قانونی باید در مجلسمراعات بشود. هر نمایندهای که به مجلس تشریف بیاورد، وظایف نمایندگی راانجام بدهد، وظیفه من و هیأت رئیسه به عنوان مدیر مجلس این است که حقوقآنها را حفظ بکنیم و آنها هم وظیفهشان این است که حقوق ملت را ادا بکنند.نگذارند مجلس از فعالیتش کاسته شود. از مردم شریفی که به اطراف مجلسمیآیند، از برادران پاسادار، محافظ، حزب الله، همه تقاضا میکنم و جدیتر وموکدتر میخواهم که حقوق نمایندگان را مراعات کنند. مبادا با نمایندهای کهآمادگی دارد به وظایفش عمل بکند و مایل است که به مجلس بیاید، و به مردمخدمت کند و دارای حقوق قانونی است، طوری برخورد کنند که نتواند بیاید که(البته نمیکنند.) من انتظار دارم که نکنند. این تأکید را باز هم میکنم و برادرانمن در محیط مجلس که از پیش هم موظف بودند و مقید بودند و مراعاتمیکردند، از این به بعد هم شدیداً مراعاتکنند که بتوانیم با برادری و صفا از اینتریبون آزاد مجلس - که اعتبار مجلس به همین آزادی و به همین مراعات حقوقاست - استفاده کنیم و ملت اینجا را خانه امن و صفا و دفاع از حقوق خود ببیند.